eitaa logo
روزانه یک صفحه قرآن هدیه به یک شهید 🌷
438 دنبال‌کننده
958 عکس
25 ویدیو
0 فایل
قرائت روزانه یک صفحه📖 #قرآن_کریم و #هدیه_به_شهید بهمراه✍️ #خاطره ای کوتاه از شهید🌷 ادمین کانال : 🆔 @AyatZendegi ⭕️ طرح ملی آیات زندگی، حفظ موضوعی 📖 قرآن کریم 🆔 @AyatZendegi_Quran
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 صفحه 243 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page243.mp3
414.7K
💠 صفحه 243 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
صفحه 243 سوره ی مبارکه یوسف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 64 - [یعقوب‌] ‌گفت‌: آیا ‌در‌ باره‌ی‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌شما‌ خاطر جمع‌ باشم‌ همان‌ طور ‌که‌ پیش‌تر ‌در‌ باره‌ی‌ برادرش‌ ‌به‌ ‌شما‌ اطمینان‌ کردم‌! [ولی‌] خداوند بهترین‌ حافظ ‌است‌ و ‌او‌ مهربان‌ترین‌ مهربانان‌ ‌است‌ 65 - و هنگامی‌ ‌که‌ بارهای‌ ‌خود‌ ‌را‌ باز کردند، دیدند ‌که‌ سرمایه‌شان‌ ‌پس‌ داده‌ ‌شده‌ ‌است‌ گفتند: ای‌ پدر! دیگر چه‌ می‌خواهیم‌! ‌این‌ سرمایه ماست‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌ما ‌پس‌ داده‌اند [بگذار برویم‌] ‌برای‌ کسان‌ ‌خود‌ آذوقه‌ می‌آوریم‌ و برادرمان‌ ‌را‌ [نیز] حفاظت‌ می‌کنیم‌ و [‌با‌ بردن‌ ‌او‌] یک‌ بار شتر بیشتر می‌گیریم‌ ‌این‌ پیمانه‌ [‌که‌ آورده‌ایم‌] اندک‌ ‌است‌ 66 - ‌گفت‌: هرگز ‌او‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌شما‌ نخواهم‌ فرستاد ‌تا‌ ‌به‌ ‌من‌ پیمان‌ اکید ‌از‌ ‌خدا‌ بدهید ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ حتما نزد ‌من‌ خواهید آورد، مگر ‌آن‌ ‌که‌ گرفتار حادثه‌ای‌ شوید ‌پس‌ چون‌ پیمان‌ ‌خود‌ ‌را‌ بدو دادند، ‌گفت‌: ‌خدا‌ ‌بر‌ آنچه‌ می‌گوییم‌ و کیل‌ [و شاهد] ‌است‌ 67 - و ‌گفت‌: ای‌ پسران‌ ‌من‌! ‌از‌ یک‌ دروازه‌ داخل‌ نشوید و ‌از‌ دروازه‌های‌ مختلف‌ وارد شوید، و ‌من‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ [تقدیر] ‌خدا‌ ‌حتی‌ اندکی‌ بی‌نیاز نمی‌کنم‌ حکم‌، حکم‌ خداست‌ و ‌من‌ ‌بر‌ ‌او‌ توکل‌ کرده‌ام‌، و اهل‌ توکل‌ باید تنها ‌بر‌ ‌او‌ توکل‌ کنند 68 - و چون‌ ‌از‌ ‌آن‌ جا ‌که‌ پدرشان‌ دستور داده‌ ‌بود‌ وارد شدند، [‌این‌ ترفند] هیچ‌ حادثه الهی‌ ‌را‌ نمی‌توانست‌ ‌از‌ ‌آنها‌ دور سازد، جز ‌این‌ ‌که‌ نیازی‌ ‌در‌ روح‌ یعقوب‌ ‌را‌ برآورده‌ کرد [و خشنودش‌ نمود]، و ‌او‌ ‌با‌ تعالیم‌ ‌ما بسیار دانا ‌بود‌، ولی‌ اکثر مردم‌ نمی‌دانند 69 - و هنگامی‌ ‌که‌ ‌بر‌ یوسف‌ وارد شدند، برادرش‌ [بنیامین‌] ‌را‌ ‌به‌ نزد ‌خود‌ جای‌ داد و ‌گفت‌: همانا ‌من‌ برادر توام‌، ‌پس‌ ‌از‌ کارهایی‌ ‌که‌ [برادرانت‌] می‌کردند غمگین‌ مباش‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 243 سوره مبارکه یوسف تقدیم به 💖 🌷 شهید حسن باقری 🌷 ✍️ عنوان خاطره : سماجت مثال زدنی! حسن كلاس‌ هشتم‌ بود. سال‌ چهل‌ و هشت‌، چهل‌ و نه‌. فاميل‌ دورشان‌ باچند تا بچه‌ی‌ قد و نيم‌قد از عراق‌ آواره‌ شده‌ بود. هيچی‌ نداشتند؛ نه‌جايی‌، نه‌ پولی‌. هفت‌ هشت‌ ماه‌ پی صندوق‌دار مسجد لُرزاده‌ شده‌بود. می‌گفت‌ «بابا يه‌ وام‌ بدين‌ به‌ اين‌ بنده‌ی‌ خدا. هيچی‌ نداره‌. لااقل‌يه‌ سرپناهی‌ پيدا كنه‌. گناه‌ داره‌.» حاجی‌ هم‌ مي‌گفت‌ «پسر جون‌! وام‌ مي‌خوايی، بايد يه‌ مقدار پول ‌بذاری‌ صندوق‌. همين‌.» آن‌قدر گفت‌ تا فاميل‌ پول‌ گذاشتند صندوق‌. همه‌ را بدهکار كرد تا يكی ‌خانه‌دار شد. منبع: کتاب یادگاران جلد ۴ الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 244 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page244.mp3
406.5K
💠 صفحه 244 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
صفحه 244 سوره ی مبارکه یوسف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 70 - ‌پس‌ چون‌ بارهایشان‌ ‌را‌ آماده‌ کرد، جام‌ ‌را‌ ‌در‌ باردان‌ برادرش‌ نهاد آن‌گاه‌ منادی‌ بانگ‌ ‌در‌ داد: ای‌ کاروانیان‌! بی‌گمان‌ ‌شما‌ دزد هستید 71 - آنان‌ رو ‌به‌ سویشان‌ کردند و گفتند: چه‌ گم‌ کرده‌اید! 72 - گفتند: پیمانه شاه‌ ‌را‌ گم‌ کرده‌ایم‌، و ‌برای‌ ‌هر‌ کس‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ بیاورد یک‌ بار شتر خواهد ‌بود‌، و ‌من‌ [منادی‌] ضامن‌ ‌آن‌ هستم‌ 73 - گفتند: ‌به‌ ‌خدا‌ سوگند، ‌شما‌ خوب‌ می‌دانید ‌که‌ ‌ما نیامده‌ایم‌ ‌در‌ ‌این‌ سرزمین‌ فساد کنیم‌، و ‌ما دزد نبوده‌ایم‌ 74 - گفتند: ‌پس‌ ‌اگر‌ دروغ‌ گفته‌ باشید کیفر دزد چیست‌! 75 - گفتند: سزایش‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ [جام‌] ‌در‌ بار وی‌ یافت‌ شد ‌او‌ خودش‌ سزای‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌ما ستمکاران‌ ‌را‌ ‌این‌ گونه‌ کیفر می‌دهیم‌ 76 - آن‌گاه‌ [یوسف‌] پیش‌ ‌از‌ بار برادرش‌، ‌به‌ جست‌ و جوی‌ بار آنان‌ پرداخت‌ سپس‌ ‌آن‌ [جام‌] ‌را‌ ‌از‌ بار برادرش‌ [بنیامین‌] بیرون‌ آورد [آری‌] ‌این‌ گونه‌ یوسف‌ ‌را‌ تدبیر آموختیم‌، زیرا ‌در‌ آیین‌ شاه‌ نمی‌توانست‌ برادرش‌ ‌را‌ بازداشت‌ کند، مگر ‌این‌ ‌که‌ ‌خدا‌ بخواهد [و چنین‌ راهی‌ ‌به‌ ‌او‌ نشان‌ دهد] ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بخواهیم‌ درجاتی‌ بالا می‌بریم‌ و برتر ‌از‌ ‌هر‌ دانایی‌ داناتری‌ ‌است‌ 77 - گفتند: ‌اگر‌ ‌او‌ دزدی‌ کرده‌ [تعجب‌ ندارد]، پیش‌ ‌از‌ ‌این‌ برادرش‌ نیز دزدی‌ کرده‌ ‌بود‌ یوسف‌ ‌این‌ سخن‌ [تلخ‌] ‌را‌ ‌در‌ دل‌ نگاه‌ داشت‌ و ‌به‌ رویشان‌ نیاورد ‌گفت‌: وضع‌ ‌شما‌ بدتر [‌از‌ ‌این‌] ‌است‌، و ‌خدا‌ ‌به‌ آنچه‌ توصیف‌ می‌کنید آگاه‌تر ‌است‌ 78 - گفتند: ای‌ عزیز! ‌او‌ پدری‌ سالخورده‌ دارد، ‌پس‌ یکی‌ ‌از‌ ‌ما ‌را‌ ‌به‌ جای‌ ‌او‌ بگیر، ‌که‌ ‌ما تو ‌را‌ ‌از‌ نیکوکاران‌ می‌بینیم‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 244 سوره مبارکه یوسف تقدیم به 💖 🌷 شهید دکتر محمدعلی رهنمون 🌷 ✍️ عنوان خاطره : بی عنوان... تا شروع عملیات چیزی نمانده بود. داخل محوطه‌ی بیمارستان صحرایی، برای خودم می‌پلکیدم که دکتر رهنمون با یک پارچ آب از جلوم رد شد. چشم‌هایش سرخ سرخ بود. به نظرم دو سه شبی بود که چشم روی هم نگذاشته بود. رفتم دنبالش. گفتم: «دکتر! شما چرا؟ کارهای مهم‌تر هست که شما انجام بدهید. این وظیفه‌ی کس دیگری است.» لبخندی زد و گفت: «چه فرقی می‌کند. هر کاری که کمک کند کار بیمارستان راه بیفتد، کار مهمی است، باید انجامش داد. چرا خودت رو  گیر عنوان‌ها می‌کنی. بچه‌ها تشنه‌اند.». منبع: کتاب یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون. الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 245 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page245.mp3
429.9K
💠 صفحه 245 سوره مبارکه یوسف 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz