eitaa logo
روزانه یک صفحه قرآن هدیه به یک شهید 🌷
456 دنبال‌کننده
958 عکس
25 ویدیو
0 فایل
قرائت روزانه یک صفحه📖 #قرآن_کریم و #هدیه_به_شهید بهمراه✍️ #خاطره ای کوتاه از شهید🌷 ادمین کانال : 🆔 @AyatZendegi ⭕️ طرح ملی آیات زندگی، حفظ موضوعی 📖 قرآن کریم 🆔 @AyatZendegi_Quran
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 صفحه 228 سوره مبارکه هود 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page228.mp3
466.9K
🎧 صوت صفحه 228 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه هود ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 228 سوره ی مبارکه هود 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 54 - [چیزی‌] جز ‌این‌ نمی‌گوییم‌ ‌که‌ بعضی‌ ‌از‌ خدایان‌ ‌ما ‌به‌ تو آسیب‌ رسانده‌اند ‌گفت‌: ‌من‌ ‌خدا‌ ‌را‌ گواه‌ می‌گیرم‌ و [‌شما‌ نیز] شاهد باشید ‌که‌ ‌من‌ ‌از‌ آنچه‌ شریک‌ ‌او‌ می‌کنید بیزارم‌، 55 - ‌پس‌ همگی‌ [‌در‌ باره] ‌من‌ نیرنگ‌ کنید سپس‌ مهلتم‌ ندهید 56 - بی‌گمان‌، ‌من‌ ‌بر‌ خداوند ‌که‌ پروردگار ‌من‌ و پروردگار شماست‌ توکّل‌ کردم‌ هیچ‌ جنبنده‌ای‌ نیست‌ مگر ‌این‌ ‌که‌ خداوند گیرنده‌ی‌ زمام‌ هستی‌ اوست‌ ‌به‌ راستی‌ پروردگار ‌من‌ ‌بر‌ راه‌ راست‌ ‌است‌ 57 - ‌پس‌ ‌اگر‌ روی‌ بگردانید، ‌به‌ یقین‌ [بدانید] آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌به‌ منظور ‌آن‌ ‌به‌ سوی‌ ‌شما‌ فرستاده‌ شده‌ام‌ ‌به‌ ‌شما‌ رساندم‌ و پروردگار ‌من‌ قومی‌ ‌غیر‌ ‌از‌ ‌شما‌ ‌را‌ جانشین‌ [‌شما‌] خواهد کرد و ‌به‌ ‌او‌ ضرری‌ نتوانید زد بی‌شک‌ پروردگار ‌من‌ حافظ ‌هر‌ چیزی‌ ‌است‌ 58 - و چون‌ فرمان‌ ‌ما ‌در‌ رسید، هود و کسانی‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌او‌ گرویده‌ بودند ‌به‌ رحمتی‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خود‌ نجات‌ دادیم‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ عذابی‌ سخت‌ رهانیدیم‌ 59 - و ‌این‌ [قوم‌] عاد بودند ‌که‌ آیات‌ پروردگارشان‌ ‌را‌ انکار کردند و فرستادگانش‌ ‌را‌ نافرمانی‌ نمودند و ‌از‌ فرمان‌ ‌هر‌ جبّار دشمن‌ حق‌ پیروی‌ کردند 60 - و [سر انجام‌] ‌در‌ ‌این‌ دنیا و روز قیامت‌ ‌با‌ لعنت‌ و نفرین‌ بدرقه‌ شدند آگاه‌ باشید ‌که‌ عادیان‌ ‌به‌ پروردگارشان‌ کافر شدند ای‌ طرد و هلاک‌ باد ‌بر‌ عادیان‌، قوم‌ هود 61 - و ‌به‌ سوی‌ [قوم‌] ثمود، برادرشان‌ صالح‌ ‌را‌ [فرستادیم‌] ‌گفت‌: ای‌ قوم‌ ‌من‌! ‌خدا‌ ‌را‌ بپرستید ‌که‌ ‌برای‌ ‌شما‌ هیچ‌ معبودی‌ جز ‌او‌ نیست‌ اوست‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ زمین‌ پدید آورد و ‌شما‌ ‌را‌ ‌به‌ عمران‌ ‌آن‌ وا داشت‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌او‌ آمرزش‌ بخواهید، آن‌گاه‌ ‌به‌ درگاه‌ ‌او‌ توبه‌ کنید ‌که‌ پروردگار ‌من‌ [‌به‌ ‌شما‌] نزدیک‌ و اجابت‌ کننده‌ ‌است‌ 62 - گفتند: ای‌ صالح‌! ‌به‌ راستی‌ تو پیش‌ ‌از‌ ‌این‌ میان‌ ‌ما مایه امید بودی‌، آیا ‌ما ‌را‌ ‌از‌ پرستش‌ آنچه‌ پدرانمان‌ می‌پرستیدند باز می‌داری‌! و بی‌گمان‌ ‌ما ‌از‌ آنچه‌ تو ‌ما ‌را‌ بدان‌ می‌خوانی‌ سخت‌ دچار شکّیم‌ و [نسبت‌ ‌به‌ ‌آن‌] مردّدیم‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 228 سوره مبارکه هود تقدیم به 💖 🌷 شهید عباس کردانی🌷 ✍️ عنوان خاطره : تو شفا می خواستی یا شفاعت را ⁉️ 💠 عنایت امام رضا (ع) به شهید عباس کردانی از زبان خودش مادرم به شدت مریض شده بود. 🥺 خیلی هم انسان با خدایی بود. برای تشییع جنازه اش پنج هزار نفر آمده بودند. خیلی برای شفایش دعا کردم. نه تنها من، خیلی ها دعا می کردند. هر چه از امام رضا (ع) خواستم حالش بدتر می شد. با خودم گفتم: نکند مادرم گناه کبیره ای کرده که دعاها در حقش اثر نمی کند. یک شب امام رضا (ع) را در صحن گوهر شاد دیدم که بالای تختی نشسته بود. با گلایه گفتم: آقا! چرا مادرم را شفا ندادی ⁉️ فرمود: بیا بالا. رفتم کنارش. فرمود: تو شفای مادرت را می خواستی یا شفاعتش را؟ 😳 یک لحظه ماندم چه بگویم. تا آخر قضیه را گرفتم... گفتم: نه شفاعتش را می خواهم. اشاره کرد به مادرم که در صحن بین دو زن نشسته بود، فرمود: برو مادرت را ببین. دیدم مادرم بین دو خانم نشسته بود. یکی حضرت زهرا (س) بود و دیگری حضرت مریم (س) . گفت: این دو نفر مرا شفاعتم کردند. 😇 بهم گفت: به بچه ها بگویید برایم گریه نکنند. چیزی هم برایم نفرستند، من این قدر وضعم خوب است که نمی دانم آن خیرات را چه کارشان کنم.🌴 دیگر راحت شدم. راحت راحت.🌸 راوی: مسعود اویسی به نقل از شهید عباس کردانی الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 229 سوره مبارکه هود 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page229.mp3
399.8K
🎧 صوت صفحه 229 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه هود ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 229 سوره ی مبارکه هود 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 63 - ‌گفت‌: ای‌ قوم‌ ‌من‌! چه‌ می‌گویید ‌اگر‌ [‌در‌ ‌این‌ فراخوان‌] ‌بر‌ حجّتی‌ روشن‌ ‌از‌ پروردگار ‌خود‌ باشم‌ و ‌از‌ جانب‌ ‌خود‌ رحمتی‌ ‌به‌ ‌من‌ داده‌ ‌باشد‌، چه‌ کسی‌ ‌در‌ برابر ‌خدا‌ مرا یاری‌ می‌کند ‌اگر‌ ‌او‌ ‌را‌ نافرمانی‌ کنم‌! ‌پس‌ ‌شما‌ مرا جز خسارت‌ نمی‌افزایید 64 - و ای‌ قوم‌ ‌من‌! ‌این‌ ماده‌ شتر خداست‌ ‌که‌ ‌برای‌ ‌شما‌ معجزه‌ای‌ ‌است‌ ‌پس‌ بگذاریدش‌ ‌در‌ زمین‌ ‌خدا‌ بچرد و آسیبش‌ نرسانید ‌که‌ عذابی‌ زودرس‌ ‌شما‌ ‌را‌ فرا خواهد گرفت‌ 65 - امّا ‌آن‌ شتر ‌را‌ پی‌ کردند و [صالح‌] ‌گفت‌: سه‌ روز ‌در‌ خانه‌هایتان‌ بهره‌ برید [‌تا‌ عذاب‌ فرا رسد] ‌این‌ وعده‌ای‌ بی‌دروغ‌ ‌است‌ 66 - ‌پس‌ همین‌ ‌که‌ فرمان‌ ‌ما سر رسید، صالح‌ و کسانی‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌او‌ ایمان‌ آورده‌ بودند ‌به‌ رحمت‌ ‌خود‌ ‌از‌ بلا و رسوایی‌ ‌آن‌ روز نجات‌ دادیم‌ ‌به‌ یقین‌ پروردگار تو همو توانای‌ شکست‌ناپذیر ‌است‌ 67 - و ‌آن‌ صیحه مرگبار کسانی‌ ‌را‌ ‌که‌ ستم‌ کرده‌ بودند فرا گرفت‌ و ‌در‌ خانه‌هایشان‌ ‌بر‌ جای‌ مردند 68 - [چنان‌ ‌که‌] گویا اصلا ‌در‌ ‌آن‌ جا نبوده‌اند آگاه‌ باشید ‌که‌ ثمودیان‌ ‌به‌ پروردگارشان‌ کافر شدند هان‌! طرد و هلاک‌ باد ثمودیان‌ ‌را‌ 69 - و ‌به‌ راستی‌ فرستادگان‌ ‌ما ‌برای‌ ابراهیم‌ مژده‌ آوردند گفتند: سلام‌ ‌بر‌ تو [‌او‌ نیز ‌در‌ جواب‌] ‌گفت‌: سلام‌ ‌بر‌ ‌شما‌ و طولی‌ نکشید ‌که‌ گوساله‌ای‌ بریان‌ پیش‌ آورد 70 - و چون‌ دید دستشان‌ ‌به‌ غذا نمی‌رود ‌آنها‌ ‌را‌ ‌غیر‌ عادی‌ یافت‌ و ‌از‌ ‌آنها‌ احساس‌ ترس‌ کرد گفتند: مترس‌ ‌که‌ ‌ما ‌به‌ سوی‌ قوم‌ لوط فرستاده‌ شده‌ایم‌ 71 - و زن‌ ‌او‌ ایستاده‌ ‌بود‌ [‌از‌ خوشحالی‌] بخندید و ‌ما وی‌ ‌را‌ ‌به‌ اسحاق‌ و ‌از‌ پی‌ اسحاق‌ ‌به‌ یعقوب‌ مژده‌ دادیم‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 229 سوره مبارکه هود تقدیم به 💖 🌷 شهید مهدی زین الدین 🌷 ✍️ عنوان خاطره : زیارت عاشورای فرماندهی تیپ داشت به لشکر تبدیل می شد. جلسه تغییر ساختار تشکیل شد و کادر معلوم شدند. جلسه با یک صلوات ختم شد. خواستم مثل بقیه از سنگر خارج شوم، گفت: تو بمان. وقتی همه را رفتند، گفت زیارت عاشورا بخوان. گفتم: توی این ساعت و این موقعیت؟ جمله اش را تکرار کرد. تا زیارت عاشورا شروع شد، آقا مهدی بغضش ترکید. رسیدیم به سجده زیارت هنوز داشت گریه می کرد. 😭😭😭 راوی: محمد حسین شکارچی الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 230 سوره مبارکه هود 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page230.mp3
441.5K
🎧 صوت صفحه 230 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه هود ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 230 سوره ی مبارکه هود 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 72 - ‌گفت‌: ای‌ وای‌ ‌بر‌ ‌من‌! آیا ‌من‌ فرزند می‌آورم‌ ‌در‌ حالی‌ ‌که‌ پیرزنم‌ و ‌این‌ شوهرم‌ پیرمرد ‌است‌! واقعا ‌این‌ چیز بسیار عجیبی‌ ‌است‌ 73 - گفتند: آیا ‌از‌ کار ‌خدا‌ تعجّب‌ می‌کنی‌! رحمت‌ ‌خدا‌ و برکات‌ ‌او‌ ‌بر‌ ‌شما‌ خانواده‌ ‌است‌ همانا ‌او‌ ستوده‌ی‌ بزرگوار ‌است‌ 74 - ‌پس‌ وقتی‌ ترس‌ ‌از‌ ابراهیم‌ برفت‌ و بشارت‌ ‌به‌ ‌او‌ رسید، ‌در‌ باره‌ی‌ قوم‌ لوط ‌با‌ ‌ما [‌به‌ قصد شفاعت‌] چون‌ و چرا می‌کرد 75 - همانا ابراهیم‌ بردبار و بسیار نیایشگر و توبه‌ کار ‌بود‌ 76 - ای‌ ابراهیم‌! ‌از‌ ‌این‌ [درخواست‌] صرف‌ نظر کن‌ ‌که‌ فرمان‌ پروردگارت‌ آمده‌ و عذابی‌ برگشت‌ ناپذیر ‌به‌ سراغشان‌ خواهد آمد 77 - و چون‌ فرستادگان‌ ‌ما نزد لوط آمدند ‌از‌ [آمدن‌] آنان‌ بدحال‌ شد و ‌در‌ کارشان‌ فرو ماند و ‌گفت‌: امروز روز سختی‌ ‌است‌ 78 - و قوم‌ ‌او‌ شتابان‌ [‌به‌ قصد مزاحمت‌ مهمانان‌] ‌به‌ سوی‌ ‌او‌ هجوم‌ آوردند، ‌در‌ حالی‌ ‌که‌ پیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ [‌هم‌] مرتکب‌ زشتی‌ها می‌شدند [لوط] ‌گفت‌: ای‌ قوم‌ ‌من‌! اینان‌ دختران‌ منند آنان‌ ‌برای‌ ‌شما‌ پاکیزه‌ترند [‌با‌ ‌آنها‌ ازدواج‌ کنید]، ‌پس‌ ‌از‌ ‌خدا‌ بترسید و مرا ‌در‌ کار مهمانانم‌ رسوا مکنید آیا ‌در‌ میان‌ ‌شما‌ یک‌ مرد رشید نیست‌! 79 - گفتند: تو خوب‌ می‌دانی‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ‌به‌ دختران‌ تو حاجتی‌ نیست‌ و تو خوب‌ می‌دانی‌ ‌که‌ ‌ما چه‌ می‌خواهیم‌ 80 - [لوط] ‌گفت‌: ای‌ کاش‌ ‌در‌ برابر ‌شما‌ قدرتی‌ می‌داشتم‌ ‌ یا ‌ ‌به‌ تکیه‌گاهی‌ قوی‌ پناه‌ می‌بردم‌ 81 - گفتند: ای‌ لوط! ‌ما فرستادگان‌ پروردگار توییم‌ ‌آنها‌ هرگز ‌به‌ تو دست‌ نخواهند یافت‌ ‌پس‌ پاسی‌ ‌از‌ شب‌ گذشته‌ خانواده‌ات‌ ‌را‌ حرکت‌ ده‌ و کسی‌ ‌از‌ ‌شما‌ پشت‌ سرش‌ ‌را‌ نگاه‌ نکند مگر زنت‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ ‌به‌ ‌آنها‌ برسد ‌به‌ ‌او‌ نیز خواهد رسید همانا موعد ‌آنها‌ صبح‌ ‌است‌ آیا صبح‌ نزدیک‌ نیست‌! 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 230 سوره مبارکه هود تقدیم به 💖 🌷 شهید محمدحسین شهربانو زاده 🌷 ✍️ عنوان خاطره : می روم مادر که اینک کربلا می خواندم! پارچه را کنار زدم، محمد حسین بود با همان لبخند همیشگی اش. خواستم وسایلش را برسانم دست خانواده اش. داشتم جیب هایش را خالی می کردم که به یک کاغذ برخوردم که رویش نوشته بود: می روم مادر که اینک کربلا می خواندم! راوی: کتاب زخم های خورشید، عبد الرحیم سعیدی راد الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 231 سوره مبارکه هود 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page231.mp3
351.2K
🎧 صوت صفحه 231 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه هود ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 231 سوره ی مبارکه هود 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 82 - ‌پس‌ چون‌ فرمان‌ ‌ما آمد، ‌آن‌ [شهر] ‌را‌ زیر و رو کردیم‌ و ‌بر‌ ‌آن‌ سنگ‌هایی‌ ‌از‌ سجّیل‌ پی‌درپی‌ باراندیم‌، 83 - [سنگ‌هایی‌] ‌که‌ نزد پروردگارت‌ نشاندار ‌بود‌ و ‌آن‌ ‌از‌ [سایر] ستمگران‌ ‌به‌ دور نیست‌ 84 - و ‌به‌ سوی‌ [اهل‌] مدین‌ برادرشان‌ شعیب‌ ‌را‌ [فرستادیم‌] ‌گفت‌: ای‌ قوم‌ ‌من‌! خداوند ‌را‌ بپرستید ‌که‌ ‌برای‌ ‌شما‌ جز ‌او‌ معبودی‌ نیست‌، و پیمانه‌ و ترازو ‌را‌ مکاهید، ‌به‌ راستی‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌در‌ نعمت‌ و خوشی‌ می‌بینم‌، ولی‌ ‌از‌ عذاب‌ روزی‌ فراگیر ‌بر‌ ‌شما‌ بیمناکم‌ 85 - و ای‌ قوم‌ ‌من‌! پیمانه‌ و ترازو ‌را‌ ‌به‌ انصاف‌ تمام‌ دهید و ‌از‌ اجناس‌ مردم‌ نکاهید و ‌در‌ زمین‌ سر ‌به‌ فساد ‌بر‌ مدارید 86 - ‌اگر‌ مؤمن‌ باشید آنچه‌ ‌خدا‌ [‌از‌ کسب‌ حلال‌] ‌برای‌ ‌شما‌ باقی‌ گذارده‌ بهتر ‌است‌ و ‌من‌ ‌بر‌ ‌شما‌ نگاهبان‌ نیستم‌ 87 - گفتند: ای‌ شعیب‌! آیا نمازت‌ تو ‌را‌ ‌بر‌ ‌آن‌ می‌دارد ‌که‌ آنچه‌ ‌را‌ پدرانمان‌ می‌پرستیدند رها کنیم‌ ‌ یا ‌ ‌در‌ اموال‌ ‌خود‌ ‌هر‌ طور ‌که‌ بخواهیم‌ عمل‌ نکنیم‌! همانا تو مردی‌ بردبار و فرزانه‌ای‌ [‌پس‌ چرا ‌ما ‌را‌ محدود می‌کنی‌] 88 - ‌گفت‌: ای‌ قوم‌ ‌من‌! چه‌ می‌گویید ‌اگر‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگارم‌ دلیلی‌ روشن‌ داشته‌ باشم‌ و ‌او‌ مرا موهبتی‌ نیکو (نبوت‌) عطا کرده‌ ‌باشد‌ [آیا می‌توانم‌ ‌از‌ فرمانش‌ سرپیچی‌ کنم‌!] ‌من‌ نمی‌خواهم‌ ‌در‌ آنچه‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آن‌ باز می‌دارم‌ ‌خود‌ خلاف‌ ‌آن‌ کنم‌ و ‌تا‌ ‌آن‌ جا ‌که‌ بتوانم‌ جز اصلاح‌ نمی‌خواهم‌ و توفیق‌ ‌من‌ منحصرا ‌با‌ خداست‌، ‌بر‌ ‌او‌ توکل‌ کرده‌ام‌ و ‌به‌ سوی‌ ‌او‌ روی‌ می‌آورم‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 231 سوره مبارکه هود تقدیم به 💖 🌷 شهید حسین نیکو صحبت 🌷 ✍️ عنوان خاطره : روضه بخوان... تا نشستیم روی موتور، گفت: روضه بخوان. هر چه بهانه آوردم قبول نکرد. قسمم داد. می گفت: من چند شب دیگه مهمان امام حسین (ع) هستم. می خواهم به آقا بگویم که همه جا برایت گریه کرده ام. پشت ماشین، سنگر، حسینیه. فقط مانده پشت موتور. با سلام به امام حسین (ع) روضه کوتاهی را شروع کردم؛ اما او گریه اش طولانی شد. رسیدیم اردوگاه شهدای تخریب، هنوز گزیه می کرد. چند شب بعد عازم مهمانی شد. راوی: حاج حسین کاجی الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 232 سوره مبارکه هود 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page232.mp3
394.4K
🎧 صوت صفحه 232 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه هود ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 232 سوره ی مبارکه هود 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 89 - و ای‌ قوم‌ ‌من‌! دشمنی‌ ‌با‌ ‌من‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آن‌ ندارد [کاری‌ کنید] ‌که‌ ‌به‌ ‌شما‌ ‌آن‌ رسد ‌که‌ ‌به‌ قوم‌ نوح‌ ‌ یا ‌ قوم‌ هود ‌ یا ‌ قوم‌ صالح‌ رسید، و قوم‌ لوط ‌از‌ ‌شما‌ چندان‌ دور نیست‌ 90 - و ‌از‌ پروردگار ‌خود‌ آمرزش‌ بخواهید، سپس‌ ‌به‌ سوی‌ ‌او‌ بازگردید ‌که‌ پروردگار ‌من‌ مهربان‌ و دوستدار [بندگان‌] ‌است‌ 91 - گفتند: ای‌ شعیب‌! بسیاری‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ می‌گویی‌ نمی‌فهمیم‌ و ‌ما ‌به‌ راستی‌ تو ‌را‌ ‌در‌ میان‌ ‌خود‌ ناتوان‌ می‌بینیم‌، و ‌اگر‌ [‌به‌ احترام‌] عشیره‌ات‌ نبود سنگسارت‌ می‌کردیم‌، و تو ‌بر‌ ‌ما غالب‌ نیستی‌ 92 - ‌گفت‌: ای‌ قوم‌ ‌من‌! آیا عشیره‌ی‌ ‌من‌ ‌در‌ نزد ‌شما‌ عزیزتر ‌از‌ خداست‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ پشت‌ سر نهاده‌اید! بی‌تردید پروردگار ‌من‌ ‌به‌ آنچه‌ می‌کنید احاطه‌ دارد 93 - و ای‌ قوم‌ ‌من‌! ‌شما‌ ‌هر‌ چه‌ ‌در‌ توان‌ دارید عمل‌ کنید، ‌من‌ [نیز] عمل‌ می‌کنم‌ ‌به‌ زودی‌ خواهید دانست‌ ‌که‌ ‌به‌ چه‌ کسی‌ عذابی‌ رسد ‌که‌ رسوایش‌ کند! و دروغگو کیست‌! منتظر باشید ‌که‌ ‌من‌ نیز ‌با‌ ‌شما‌ منتظرم‌ 94 - و چون‌ فرمان‌ ‌ما آمد، شعیب‌ و کسانی‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌او‌ ایمان‌ آورده‌ بودند ‌به‌ رحمت‌ خویش‌ نجات‌ دادیم‌ و کسانی‌ ‌را‌ ‌که‌ ستم‌ کرده‌ بودند صیحه‌ بگرفت‌ و ‌در‌ خانه‌هایشان‌ ‌به‌ رو افتادند [و هلاک‌ شدند] 95 - گویی‌ هرگز ‌در‌ ‌آن‌ [خانه‌ها] نبوده‌اند هان‌ ‌که‌ طرد و هلاک‌ باد [مردم‌] مدین‌ ‌را‌، همان‌ گونه‌ ‌که‌ ثمود هلاک‌ شدند 96 - و ‌به‌ راستی‌ موسی‌ ‌را‌ ‌با‌ آیات‌ ‌خود‌ و حجتی‌ روشن‌ فرستادیم‌، 97 - ‌به‌ سوی‌ فرعون‌ و سران‌ قوم‌ وی‌، ولی‌ ‌آنها‌ ‌از‌ فرمان‌ فرعون‌ پیروی‌ کردند و فرمان‌ فرعون‌ هدایتگر نبود 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 232 سوره مبارکه هود تقدیم به 💖 🌷 شهید سید احمد پلارک 🌷 ✍️ عنوان خاطره : مثل حُرّ... سید احمد شب عاشورا همه بچه ها را جمع کرد و گفت: «حُرّ وقتی توبه کرد، امام حسین (ع) بخشیدَش و در جمع اصحابش راهش داد. بیائد ما هم امشب حُرّ امام حسین (ع) شویم». به پیشنهادش پوتین ها را از پا در آورده به هم گره زدیم. داخل آنها خاک ریخته، به گردن مان آویختیم. چند ساعتی در بیابان های کوزران(از توابع کرمانشاه) راه می رفتیم و عزاداری می کردیم. به نقل از کتاب شهید احمد پلارک الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفحه 233 سوره مبارکه هود 📖 ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
Page233.mp3
388K
🎧 صوت صفحه 233 قرآن کریم 📖 سوره ی مبارکه هود ♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید. @beytolahzanQuran @qaraat_roo
صفحه 233 سوره ی مبارکه هود 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 به‌ نام‌ خداوند هستی‌ بخش‌ مهربان 98 - روز قیامت‌ پیشاپیش‌ قومش‌ می‌رود و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ آتش‌ وارد می‌کند، و بد جای‌ ورودی‌ ‌است‌ 99 - و ‌در‌ ‌این‌ دنیا و روز قیامت‌ ‌به‌ لعنت‌ بدرقه‌ شدند، و بد عطایی‌ نصیبشان‌ شد 100 - ‌این‌ ‌از‌ خبرهای‌ ‌آن‌ شهرهاست‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌بر‌ تو حکایت‌ می‌کنیم‌ برخی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ برپا هستند و برخی‌ ویران‌ شده‌اند 101 - و ‌ما ‌به‌ ‌آنها‌ ستم‌ نکردیم‌، بلکه‌ ‌آنها‌ [بودند ‌که‌] ‌به‌ خودشان‌ ستم‌ کردند ‌پس‌ چون‌ فرمان‌ پروردگارت‌ آمد، خدایانی‌ ‌که‌ ‌به‌ جای‌ ‌خدا‌ می‌خواندند هیچ‌ مشکلی‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آنها‌ دور نکردند و جز ‌بر‌ هلاکشان‌ نیفزودند 102 - و ‌این‌ گونه‌ ‌است‌ گرفتار کردن‌ پروردگارت‌ آن‌گاه‌ ‌که‌ مردم‌ شهرها ‌را‌ ‌به‌ سزای‌ ظلمشان‌ گرفتار می‌کند بی‌تردید مجازات‌ خداوند دردناک‌ و سخت‌ ‌است‌ 103 - قطعا ‌در‌ ‌این‌ [یادآوری‌ها] ‌برای‌ کسی‌ ‌که‌ ‌از‌ عذاب‌ آخرت‌ می‌ترسد عبرتی‌ ‌است‌ ‌آن‌ [روز] روزی‌ ‌است‌ ‌که‌ مردم‌ ‌برای‌ ‌آن‌ گرد آورده‌ شوند و ‌آن‌ [روز] روز حضور و شهود ‌است‌ 104 - و ‌ما ‌آن‌ ‌را‌ جز ‌تا‌ زمانی‌ محدود ‌به‌ تأخیر نمی‌اندازیم‌ 105 - روزی‌ فرا رسد ‌که‌ هیچ‌ کس‌ جز ‌به‌ اذن‌ ‌او‌ سخن‌ نگوید، ‌پس‌ بعضی‌ ‌از‌ مردم‌ تیره‌بخت‌ و برخی‌ نیکبخت‌اند 106 - اما کسانی‌ ‌که‌ تیره‌بخت‌ شدند، برایشان‌ ‌در‌ آتش‌ ضجّه‌ و ناله‌ ‌است‌ 107 - ‌تا‌ آسمان‌ها و زمین‌ برپاست‌ ‌در‌ ‌آن‌ ماندگار خواهند ‌بود‌، مگر ‌آن‌ ‌که‌ پروردگار تو بخواهد، ‌که‌ بی‌تردید خدای‌ تو ‌هر‌ چه‌ ‌را‌ خواهد کننده‌ ‌است‌ 108 - و اما کسانی‌ ‌که‌ نیکبخت‌ شدند، ‌تا‌ آسمان‌ها و زمین‌ برپاست‌ جاودانه‌ ‌در‌ بهشت‌ خواهند ‌بود‌، مگر ‌آن‌ ‌که‌ پروردگارت‌ بخواهد، ‌که‌ ‌این‌ عطایی‌ قطع‌ ناشدنی‌ ‌است‌ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @beytolahzanQuran @qaraat_rooz
قرائت صفحه 233 سوره مبارکه هود تقدیم به 💖 🌷 شهید علی صیاد شیرازی 🌷 ✍️ عنوان خاطره : خانه ی امام حسین (ع) خانه‌دار شدن شهید صیاد طول و تفصیل دارد. بالاخره بعد از کش و قوس‌ها و چانه‌زنی‌های فراوان صیاد را راضی کردیم که ماشینش را بفروشد و خرج خانه کند. 🔺 با کمک چند نفر از همکاران خانه را برایش آماده کردیم. قرار شد با خودش برویم و خانه را ببینیم. رفتیم. خوب همه‌جا رو بازدید کرد. حیاط، طبقه‌های بالا و زیر زمین که یک سالن وسیع داشت و یک اتاق کوچک‌تر. 🔺 خانه تازه رنگ‌شده بود و موکت هم نداشت. برگشت یکی از بچه‌ها را صدا کرد و گفت: «آقای جمشیدی! برو بازار چندمتر پرچم بگیر و بیار دور تا دور این اتاق نصب کن. از این پارچ هایی که روش شعر نوشته‌شده؛ “باز این چه شورش است” از همون‌ها بگیر و بیار» . 🔺من و تیمسار ازگمی به‌هم نگاه کردیم که صیاد چه کار می‌خواهد بکند. 🔺گفت: که «از این سالن استفاده شخصی نمی‌کنیم. این‌جا می‌شه حسینیه. که همان هم شد. شب‌های اول هر ماه مراسم عزاداری امام حسین و ائمه را آن‌جا برگزار می‌کرد. خودش جارو دست می‌گرفت و قبل‌از آمدن مهمان‌ها، حیاط و پیاده‌روی جلوی در را آب‌وجارو می‌کرد. هرچه اصرار می‌کردم که «حاج‌آقا! بدید من جارو می‌کنم»، فایده نداشت. 🔺وقتی هم که مهمان‌ها می‌آمدند، کفش‌ها را جفت می‌کرد. بعد می‌آمد توی سالن؛ همان کنار در دو زانو می‌نشست. به نقل از کتاب خدا می خواست زنده بمانی؛ کتاب علی صیاد شیرازی الّلهُم‌صَلِ علی‌مُحمّد و آل‌مُحمّد ‌و‌عَجّل‌فرجهم 🥀🕊 @beytolahzanQuran @qarqaat_rooz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا