eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.3هزار دنبال‌کننده
346 عکس
36 ویدیو
11 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 «نمادین» یا ریاکاری؟ 🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 بازیکنان تیم مدت‌هاست که برای مخالفت با نژادپرستی ابتدای بازی زانو می‌زنند. حرکتی نمادین برگرفته از قتل جورج فلوید سیاه‌پوست که زیرزانوان پلیس آمریکا جان داد. 🔹 سکوهای لبریز از تماشاچی هم برای این رفتار ضدنژاددپرستانه کف می‌زنند. چنانچه در بازی دیروز و شاهد بودیم. به نظر یک جای کار حسابی می‌لنگد؛ اگر میان حرکت نمادین و رفتار ریاکارانه تفاوت قائل شویم. 🔸 برای این منظور کافی است موضوع در فوتبال را جستجو کنید. آن‌گاه برمی‌خورید به خاطرات ناراحت‌کننده بسیاری از فوتبالیست‌های سیاه‌پوستی که اتفاقا از بهترین‌های این رشته ورزشی هستند ولی توسط همین تماشاچی‌ها مورد تحقیر نژادی قرار گرفته‌اند. پس یعنی پای یک ریاکاری بزرگ در میان است. 🔹 در واقع نه به شکل قدیم آن، بلکه به عنوان ابزاری در دست تماشاگران و هوداران فوتبال عمل می‌کند تا بدین وسیله زخمی باشد بر روحیه‌ی آن که یا به آنها گُل زده و یا آنها را به گُل نرسانده است. فرقی هم نمی‌کند در این میدان تو «بالوتلی» و «لوکاکو» و «کولیبالی» و «پوگبا» و «استرلینگ» باشی یا یک فوتبالیست درجه چند. کافیست شهوت تماشاچی‌های روی سکو را اشباع نکنی، آن‌گاه با درآوردن ادای «میمون و انداختن موز»، زیرپای تمرکز تو پوست موز می‌گذارند تا زمین خوردن و فروریختن غرور و شخصیت تو را با خنده‌های شیطانی به تماشا بنشینند. چه کسانی چنین بی‌رحمانه رفتار می‌کنند؟؟ همان تماشاگرانی که برای زانو زدن بازیکنان و حرکت‌های نمادین ضدنژادپرستانه‌ی آنها، کف می‌زنند. 🔸 اما دم خروس این بیرون می‌زند، وقتی همه چیز خلاف میل آنها رقم می‌خورد. تا آنجا که بالوتلی (ستاره‌ی ایتالیایی) برای برملا ساختن این ریاکاری در صفحه اینستاگرامش نوشت: « مردمی که در این جایگاه نشسته‌اند و صدای میمون درمی‌آورند... شرم بر شما باد، شرم بر شما. شرم بر شما در مقابل فرزندان‌تان، در مقابل همسران‌تان، خانواده‌هاتان، خویشاوندان‌تان و دوستان‌تان... شرم بر شما باد.» 🆔 @qasas_school
🔰 مردم ایران از مردم آمریکا بهتر تفکیک را بلدند! ▪️مری هگلند زنی آمریکایی است که در تابستان ۱۳۵۶، به ایران آمد و ۱۸ ماه در این خاک ماند و تنها پژوهشگر آمریکایی‌ای بود که از نزدیک انقلاب اسلامی را مشاهده کرد. ▪️او درباره قوه تفکیک دولت از ملت در میان ایرانیان و آمریکایی‌ها می‌نویسد: «وقتی برخلاف توصیه دوستانم، صادقانه به پرس‌وجوهای غریبه‌ها در شیراز یا تهران درباره‌ی ملیت‌م جواب می‌دادم، پاسخ معمول این بود «اوه، ما آمریکایی‌ها را دوست داریم. فقط دولت‌شان را دوست نداریم». ▪️وقتی به آمریکا برگشتم، متوجه تفاوت فضا شدم، چون می‌دیدم عصبانیت شدید بسیاری از آمریکایی‌ها از دانشجویان بیچاره ایرانی است. ظاهرا آمریکایی‌هایی به سادگی اکثر ایرانی‌ها، مردم را از دولت‌شان تمییز نمی‌دادند. ▪️در طول بازدیدهایی که بین سال‌ها ۲۰۰۳ و ۲۰۰۸ از ایران داشتم نیز، ایرانیان، حتی کسانی که من را نمی‌شناختند نسبت به یک آمریکایی مهمان‌نواز بودند و روی خوش نشان می‌دادند.» 📚 روزهای انقلاب، مری هگلند 🆔 @Qasas_school
🔰 منطق برخی حاکمان منطقه عبدالله‌بن‌عمر فرزند صاحب‌نام عمربن‌خطاب خلیفه‌ی دوم بود که با علی علیه السلام بیعت نکرد. آن هم زمانی که پرشورترین بیعت عمومی و مردمی با اميرالمؤمنين صورت گرفت. در جنگ میان علی‌بن‌ابی‌طالب و معاویه نیز اعتزال پیشه کرد و به گوشه‌ای خزید با این استدلال که اگر در این کار ثوابی باشد، نهایت از آن بی‌بهره مانده‌ام و اگر خطایی باشد من دامن از ورطه بیرون کشیده‌ام. بعدها هم که حسین‌بن‌علی وارد مبارزه با یزید شد، از حضرت هیچ حمایتی نکرد با آنکه خودش نیز با ولیعهدی یزید مخالف بود و حکومت امویان را خلاف اسلام می‌دانست. اما همین عبدالله، آن‌گاه که امویان قدرت گرفتند و وحشیانه و خشونت‌آمیز با مخالفان خود رفتار کردند، شبانه به خیمه‌ی حجاج‌بن‌یوسف‌ثقفی رفت و به شکلی تحقیرآمیز با پای حجاج دست بیعت داد و گردن خود را در طاعت طاغوت گرو نهاد. در وضعیت کنونی منطقه و جنگ میان ایران و رژیم جعلی صهیونیستی، عده‌ای از حاکمان منطقه‌ای با شیوه‌ای نوین استدلال‌های عبدالله‌بن‌عمر را برای اعتزال و گوشه‌گیری دست‌مایه‌ی مواضع سیاسی خود کرده‌اند. حال آنکه اگر اسرائیل بر منطقه مسلط شود، همین عبدالله‌بن‌عمرهای زمانه مجبور می‌شوند تحقیرآمیز با پای او بیعت کنند و به مقام شامخ تکرار تاریخ نائل شوند. 🆔 @Qasas_school
🔰 صفیه‌های دوران 🔷 در این وضعیت جنگی من دوباره یاد صفیه افتادم و مواجهه‌اش با یهود. صفیه بنت عبدالمطلب. هم‌خون علی و جعفر. عِدْلِ زنانه‌ی حمزه‌ی سیدالشهدا. عمه‌ی پیامبر عزیز! 🔶 در جنگ خندق وقتی هر مرد و نوجوان‌مردی رفته بود پشت خندق و ایستاده بود در سنگر، تا پای تاخت‌‌وتازِ اسب‌های تازیِ مشرکان عرب را لنگ کند؛ پیامبر تمام زنان و بچه‌های شهر را در پناهگاهی گرد آورده بود. یهودیان بنی‌قریظه هرچند ابتدا در آستانه‌ی یک خیانت بزرگ، دوبه‌شک مانده بودند، اما بالاخره عزمشان جزم شد تا از درون تازه‌شهر نبی، سینه‌ی سپاه محمد را بشکافند و دست‌ها را به بیعت با طاغوت بسایند. (ر.ک: نساء/۵۱) 🔷 سپس نامردان یهودی پرسه‌هایی را حوالی پناه‌گاه زنان و کودکان آغاز کردند. سیاست همیشگی یهود برای تشدید رعب در پشت جبهه‌ها و ایجاد جنگ روانی. در میان زنان مدینه، صفیه این وضعیت را تاب نیاورد. یکی از آن یهودیان را که در پی آزار و لطمه آمده بود، گرفت و کشت.. و شد اولین زن مسلمانی که یک پیام واضح به خط اول نبرد فرستاد: ای مردان مسلمان! بایستید و پایمردی کنید و از جانب پناه‌گاه بیمی بر خود روا مدارید... صفیه‌ها هستند! 🆔 @Qasas_school
🔰 ترس نامحبوب| یک 🔴 ترسیده‌ایم ولی دوست نداریم بترسیم؛ چه کنیم؟ 🔸اولا بگویم که ترس پیامد طبیعی جنگ است. ترس از کشته شدن و از دست دادن عزیزان و از بین رفتن خانه و آوارگی و... همه طبیعی است. به ویژه که صدای وحشتناک بمب و موشک و انفجار هم در سرمان بپیچد. 🔹اما... شاید افرادی بگویند درست است که این ترس طبیعی است ولی من می‌خواهم افسار طبیعتم را به دست گیرم و به انقیاد اراده‌ام درآورم. آیا راهی هست؟ تاریخ برای ما قصه‌ای دارد؟ 🔸یکی از بزنگاه‌های مهم تاریخ که مفهوم ترس در آن مصادیق فراوانی یافت، جنگ اُحُد است. لحظه‌ای که خالدبن‌ولید تنگه را دور زد و از پشت بر سپاه اسلام یورش آورد و ناگهان جنگ غالب، مغلوبه شد و شایعه‌ای در میدان پیچید که پیامبر را کشتند و ترس چنان بر رزمندگان چیره گشت که همگی پا به فرار گذاشتند. 🔹اگر این لحظه را یک موقعیت مرزی بدانیم که هر انسانی حقیقت وجودی خودش را عریان عیان می‌کند، آن‌گاه به این فکر می‌افتیم که چه کنیم سر بزنگاه، بر ترس‌های خود غلبه کنیم؟ 🔸در گیرودار فرار تمامی اصحاب ریز و درشت پیامبر، گویا فقط چهار نفر ماندند و استقامت کردند. سهل‌بن‌حنیف یکی از آنهاست و وقتی از او پرسیدند چه شد تو نترسیدی و فرار نکردی، پاسخی داد که به کار امروز ما می‌آید. 🔹سهل گفته بود: من هم ترسیدم. تنها چیزی که ما را بر ترس‌مان مسلط کرد، دیدن شجاعت علی بود وقتی غیورانه و بی‌واهمه شمشیر می‌زد و از جان پیامبر دفاع می‌کرد. گویی نگاه به دلاوری او در میدان، قلب ما را از شجاعت اشراب می‌کرد و دل را استوار می‌ساخت. 🔸برگردیم به سوال اول؛ ترسیده‌اید ولی از این ترس بیزارید؟ بیایید به فرمول سهل‌بن‌حنیف عمل کنیم. نگاه‌مان را به علی بیاندازیم که در میدان سفت و سخت ایستاده و شجاعانه می‌رزمد. تأکید می‌کنم، علی‌های زمانه را دریابیم‌. به آنها چشم بدوزیم. ✍🏻سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🆔 @Qasas_school
🔰 ترس نامحبوب| دو 🔴 البته درعین حال باید از دو گروه چشم برداریم: 1⃣ واقع‌بین‌هایی که نسبت به حقیقت غیبی عالم کورند. تمثیل این جماعت در اُحُد عبدالله‌بن‌ابی است. او براساس واقعیت میدان به راه‌حلی قائل بود که چون از سوی سایر مسلمانان پذیرفته نشد، میدان را ترک کرد به بهانه اینکه سرنوشت این جنگ شکست حتمی است. او انسانی واقع‌بین بود اما حقیقت غیبی عالم را نمی‌دید که در آن خداوند وعده داده اگر بااراده استقامت کنید، نصرت الهی شامل حال شما می‌شود چنانچه در بدر چنین شد. اکنون این جماعت با تحلیل‌هایی که البته ریشه در واقعیت نبرد دارد، بی‌اعتنا به حقیقت غیبی عالم طوری سخن می‌گویند که دل‌ها سست و اراده‌ها ضعیف شده و ترس غلبه می‌کند. از این افراد باید چشم برداشت. 2⃣ ترسوهایی که صدها سوراخ موش تدارک دیده‌اند و در این سوراخ‌ها صد مَن خوراک و ارزاق ذخیره کرده و مرعوب امکانات و سازوبرگ دشمنند و مدام آیه یأس می‌خوانند. تماشای فرار و ترس این جماعت هم، قلب‌ها را می‌لرزاند. تمثیل آن هم صحابه‌ای هستند که در روز اُحُد چنان گریختند که تا فرسنگ‌ها حتی جرأت رو برگرداندن و به پشت سر نگاه کردن را هم نداشتند. ✍🏻سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🆔 @Qasas_school