✍🏻#علوم_انسانی_اسلامی؛ مسئله یا پاسخ؟!
دکتر #علی_سعیدی
🔸آیا علوم انسانی اسلامی خودش «مسئلۀ» ماست یا اینکه این علوم «پاسخی به مسائل» ماست؟ اگر علوم انسانی اسلامی خودش مسئله باشد یعنی ما از ابتدا قصد داریم چیزی همارز علوم انسانی در غرب داشته باشیم اما اینکه چه دردی از کشور را درمان میکند یا چگونه با مشکلات کشور مرتبط میشود یا اساساً اهمیتی پیدا نمیکند یا اینکه در درجۀ دوم اهمیت قرار میگیرد.
🔸«مسئلهدانستن» علوم انسانی خودش ما را دچار تعارضی جدی و بنیانبرافکن میسازد: از یک سو میخواهیم مانند غربیها «علوم انسانی» داشته باشیم و از سوی دیگر نمیدانیم که این علوم اگر نسخۀ اسلامی آن هم تولید شود، به چه دردی میخورد.
🔸علوم انسانی در اروپا و در جریان #جنبش_روشنفکری قرن هفدهم و هجدهم، به منظور حل مشکلات و مسائل اروپای آن روز بهتدریج تدوین یافت. دغدغۀ متفکران اروپایی، حل مشکلات امپراتوریهای خود بود: اسمیت و ریکاردو و استوارت میل و کینز به دنبال حل مشکلات اقتصادی امپراتوری #انگلستان بودند و در هر برههای، بسته به اقتضائات عصر خود، نسخۀ متفاوت و بعضاً متعارضی را برای ادارۀ مستعمرات انگلستان ارائه میکردند. این راهکارها که تحت عنوان نظریات اقتصادی مطرح میشود، لزوما دارای سیر تکاملی و روبهپیشرفت برای ساخت دانشی به نام #اقتصاد نیست بلکه هر کدام از آنها در بازۀ زمانی خود، صرفا به مسئلهای از مسائل انگلستان پرداخته است.
🔸یکزمان دیدگاههای مرکانتیلیستی بهتر میتوانست منافع انگلستان را تأمین کند، یک زمان اندیشههای بازارگرای اسمیت، یک زمان ورود ریاضیات میتوانست دربرابر گسترش مارکسیزم مقاومت کند، یک زمان در همان انگلستان دخالت گستردۀ دولت در نظریه کینز توجیه میشود و زمانی دیگر، آزادسازی و خصوصیسازی تاچر برای انگلستان راهگشاست. تنها مضمون محوری در تمام نظریات اقتصادی جریان غالب آنگلوساکسونی، «حفظ منافع امپراتوری بریتانیا» و از جنگ جهانی دوم به بعد، «حفظ سلطۀ ایالات متحده» است.
🔸وجود منظومۀ متشکلی از اندیشههای اقتصادی تحت عنوان #علم_اقتصاد جهانشمول و غیرتاریخمند افسانهای است که برای حفظ و تحکیم سلطۀ فکری استعمار انگلستان و آمریکا در گوش سایر کشورها و ازجمله کشورهای اسلامی خوانده شده است.
🔸وقتی علوم انسانی اسلامی خودش مسئله باشد، یعنی اقتصاد اسلامی خودش به عنوان یک علم، موضوعیت پیدا کند، دیگر بهدنبال حل مشکلات جامعه ازطریق آن نخواهیم بود بلکه اقتصاد اسلامی هم چیزی مانند هزاران نماد غربی خواهد بود که با اندک تصرفات روبنایی در آن، وارد کشور کردهایم؛ چیزی مانند فروشگاههای زنجیرهای و مالها که امروزه مثل قارچ در سراسر کشور میرویند غافل از اینکه اینگونه فروشگاههای بزرگ در اقتصادهای غربی برای ترغیب مردمشان به خرید کالاهای تولیدی خودشان (نیاز اقتصاد ملیشان) بوده است اما در کشور ما این مراکز به دروازۀ ترویج مصرفگرایی و فروش محصولات وارداتی و بعضاً قاچاق تبدیل شده بدون اینکه به تولید داخلی در کشور ما خدمتی کرده باشد.
🔸غلبۀ نگاه مسئلهبودن خود اقتصاد اسلامی و به طور کلی خود علوم انسانی اسلامی، باعث گسترش رویکردهایی در این علوم شده است که صرفاً به اسلامیزهکردن اندیشههای غربی اکتفا میکنند و هرآنچه از غرب میآید را بهعنوان دستاورد جدید علمی و در مرز دانش تلقی میکنند غافل از اینکه هر نظریۀ تازهای به دنبال حل مشکل تازهای از غرب است! و ما اگر واقعا دنبال علوم انسانی اسلامی و اقتصاد اسلامی هستیم، باید نظریاتی تولید کنیم که «پاسخی» برای مشکلات جاری کشور باشد نه صرفاً درگیر بیان تفاوتها در مبانی جهانشناختی و انسانشناختی و روششناختی و... . با این نگاه، علوم انسانی اسلامی ارتباط خود را با مسائل واقعی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور پیدا کرده و با حل مشکلات عینی کشور، جایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا خواهند کرد.
🆔 @QasdWay
🔆 آیا چیزی به نام #علم_اقتصاد داریم؟
✍ دکتر #علی_سعیدی
🔸بیش از شصت-هفتاد سال است (از زمان نگارش اقتصادنا توسط شهیدصدر) که جامعۀ روشنفکران غربزده گاه و بیگاه سؤالی تکراری را مطرح میکنند و با گلآلودکردن آب، ماهیگیری میکنند: آیا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» داریم؟ کاری به اغراض سیاسی یا منافع اقتصادی مطرحکنندگان این شبهه ندارم، اما به محض مطرحشدن این شبهه، تعداد زیادی از متفکران در سطوح مختلف سعی در پاسخگویی به این شبهه میکنند و هر کدام به نحوی از انحا تلاش میکند نشان دهد که بله، چیزی به نام اقتصاد اسلامی داریم؛ حالا این «چیز» ممکن است از جنس «علم» نباشد اما قطعاً از جنس مکتب است، همانطور که مکتب سرمایهداری و سوسیالیسم داریم.
❓اما هیچکس نمیپرسد که آیا اساساً چیزی به نام #علم_اقتصاد داریم؟ این چیز کجاست؟ کدام #علم؟
🔸در نگاه اول، کسانی که این سؤال برایشان عجیب است، در ذهن خود آنچه در دانشگاهها و کلاسهای درسی تحت عنوان اقتصاد خرد و اقتصاد کلان و اقتصاد سنجی تدریس میشود را «علم» اقتصاد میدانند و لذا جواب سؤال برایشان روشن است: بله، علم اقتصاد داریم و منظور از آن، #اقتصاد_اثباتی است!
🔸 برای اینکه بحث روشنتر شود، باید به چند سؤال پاسخ دهیم: اولاً منظور ما از علم چیست؟
🔸 اگر علم یعنی معرفتی که از هستها و واقعیتهای مشاهدهشده (facts) سخن میگوید، باید بهعنوان مدرس دانشگاه که سالهاست اقتصاد خوانده و تدریس کردهام بپرسم که در اقتصاد خرد و اقتصاد کلان از کدام «واقعیت» و از کدام «هست» سخن میگوییم؟ آیا واقعیتهای مشاهدهشده و بهاصطلاح هستهای اقتصادی بهصورت لخت و عریان در صحنۀ عینیت حضور دارند و ما کافیست چشممان را باز کنیم تا آنها را ببینیم یا اینکه این واقعیتها آن چیزهایی هستند که «ما میبینیم» نه آنچه در خارج هست. همواره «ما» به همراه تمام تعلقات و باورها و ذهنیتهایمان بهعنوان حد واسط آنچه درواقع وجود دارد و آنچه بهعنوان گزارهای علمی یا اثباتی (positive) از آن یاد میشود، قرار داریم. به بیان سادهتر، هیچ گزارۀ اثباتی در اقتصاد فارغ از باورها و تعلقات و ذهنیتهای اقتصاددان نیست. البته منشأ این باورها و تعلقات هر چیزی میتواند باشد: جامعه، تاریخ، طبقۀ اجتماعی، فرهنگ و البته دین الهی.
🔸 کسی که اندک مطالعهای در ساحت فلسفۀ اقتصاد یا فلسفۀ علم یا معرفتشناسی داشته باشد میداند که واقع بما هو واقع قابل شناخت و تبیین بدون هرگونه جهتگیری اخلاقی و هنجاری نیست، یا لااقل در آن تردیدها و مناقشات و مناظرات فراوان و بنیادینی وجود دارد.
🔸 ثانیاً موضوع مطالعات اقتصادی چیست؟ نباید این واقعیت را انکار کرد که گزارهها و آموزههای اقتصادی، بهتبع گزارهها و آموزههای انسانی و اجتماعی، محصول مشاهدات و گزارشها و روایتهای تاریخی و جامعهشناختی است و گمان میکنم برای خوانندگان محترم اینقدر بدیهی باشد که این گزارشها و روایتها چقدر میتواند جهتدار و بعضاً متعارض یا متناقض باشد که دیگر نیازی به توضیح در این باره نباشد.
🔸 ثالثاً من بهجای اینکه بهدنبال اثبات وجود چیزی به نام اقتصاد اسلامی باشم، میخواهم سؤال بنیادینتری بپرسم و آن اینکه مگر ما چیزی به نام علم اقتصاد داریم؟ یعنی آیا گزارههای بنیادین مکتب لیبرالیسم «علمی» اند؟ مثلاً اینکه «بازار آزاد یا رقابت کامل میتواند بیشترین کارایی را برای اقتصاد فراهم کند» گزارهای حاکی از واقع و عاری از هرگونه قضاوت هنجاری است؟ یا مثلاً نظریۀ مقداری پول که حجم پول در گردش را با سطح عمومی قیمتها مرتبط میکند، گزارهای اثباتی و فارغ از هرگونه دعاوی هنجاری و ایدئولوژیک است؟ یا نظریۀ عمومی کینز یا تعادل عمومی والراس یا نظریۀ مطلوبیت نهایی یا نظریۀ رفتار مصرفکننده یا نظریۀ رفتار تولیدکننده یا نظریات رفاه؛ کدامشان از کدام «واقعیت عینی» سخن میگویند؟
🔸 آیا جز این است که تمامی این نظریاتی که در کلاسهای اقتصاد میخوانیم و درس میدهیم هر کدام به نحوی بهدنبال تنظیم امور اقتصادی هستند؟ و آیا جز این است که هر کدام از اینها از نوع #حکم و #فتوا هستند و امری را #حلال و عمل بر خلاف آن را #حرام میکنند؟ مگر نه این است که از نگاه طرفداران اقتصاد رایج، رسیدن به نقطۀ کارای پارتویی #واجب است؟ مگر نه این است که در مواقع تزاحم میان برابری و کارایی، از قواعد رفع تزاحم استفاده میشود؟ و مگر غیر از این است که تمام اقتصاد خرد، فقه استدلالی برای اثبات کارایی بازار کاملاً رقابتی در توزیع «بهینۀ» کالاهای خصوصی است و نهایتاً فتوای آقای آلفرد مارشال را در وجوب رساندن اقتصاد به نقطۀ تعادل عرضه و تقاضا مستدل و مستند میکند؟ به بیان صریح و ساده، تمام آنچه بهعنوان «علم اقتصاد» تبلیغ و ترویج میشود، چیزی نیست جز فتواهای فقهی علمای لیبرال دربارۀ تعاملات اقتصادی جامعۀ خودشان!
👇ادامه در پست بعدی
هدایت شده از محسن قنبریان
✨ ریاضیسازی اقتصاد و مهندسی معکوس عدالت ✨
[بخش سوم]
🔶 نتیجه این رویکرد با علم اقتصاد نهفقط سکولار شدنش از جهات مکتبی عدالتخواهانه اسلام بود که حتی دیالوگ اقتصاد با سایر علوم اجتماعی-سیاسی را حذف کرد. خروجی شد پرورش تکنیسینهایی بدون تفکر انتقادی و با استفاده حداکثری از مدلهای ریاضی بجای بررسیهای پیچیدگیهای فرهنگی- اجتماعی.
🔶 البته برای دولتمردان ناآگاه از این پیچیدگیها و فارغ از مطالعات علوم انسانی چنین اقتصاد ریاضیای که کل محیط را یک سیستم مکانیکی میکرد قابلفهمتر و پذیرفتنیتر بود.
از نوشتن #برنامه_سوم_توسعه به اینسو حضور فارغالتحصیلان این مکتب با تأویل گرایی اقتصاد به ریاضیات در نهادهای تصمیمسازی و برنامهریزی بهوضوح روشن است. برای نمونه:
دکتر نجفی، رئیس سازمان برنامهوبودجه و همزمان استاد دانشکده علوم ریاضی شریف!
دکتر عارف، معاون اول و رئیس سازمان مدیریت و همزمان استاد دانشکده برق شریف!
مهندس ترکان، دانشآموخته مکانیک شریف و رئیس وقت سازمان گسترش نوسازی صنایع!
دکتر نیلی، دانشآموخته مهندسی صنایع شریف و رئیس موسسه نیاوران و معاون اقتصادی سازمان برنامه و سرپرست کمیته خصوصیسازی در دولت! و.....
🔶 این مشرب فکری بهزودی از شریف به دهها دانشگاه دیگر هم سرایت یافت و غیر از رشته مهندسی سیستمهای اقتصادی- اجتماعی به تأسیس رشته MBA درزمینه مدیریت هم انجامید که غیر از گسترش در آموزش عالی، دورههای متعدد برای مدیران اجرایی کشور را در پی داشت. این رشته نیز همان نقیصه رشته مهندسی سیستمهای اقتصادی دچار بود. یعنی فقدان پشتوانه علوم انسانی و مطالعات تاریخی و علوم اجتماعی و مردمشناسی.
🔶 پیامد آن «مهندسی اقتصادی» و این «مدیریت ریاضی» شده است این اعتراف آقای جهانگیری (از همین تیم) درباره نتایج برنامههای توسعه: «توسعهای که ما انجام داده باشیم ولی رضایت مردم در آن نبوده باشد، توسعه نیست. توسعه وقتی معنی پیدا میکند که مردم از آن تبعیض، نابرابری و بیعدالتی متوجه نشوند».
💢 حزب اللهیزه کردن مهندسی اقتصادی!
🔷 غلبه نگاه مهندسی به علوم انسانی مبدأ مشکلاتی میشود که با جایگزینی نیروهای حزباللهی و انقلابی بجای تکنوکراتها حل نمیشود.
افراد و گروههای زیادی از نیروهای انقلابی و دغدغهمند عمدتاً از رشتههای فنی و با رویکرد افزایش کارآمدی به ارائه برنامه در عرصههای مختلف مشغولاند. بسیاری از آن حوزهها محیط مشترک اقتصاد و عدالت است و پشتوانههای مسلکی وهم علوم انسانی میخواهد. طرحهای کارآمد و چشمنواز برای حل مشکلات بخشی نباید ذوقزدگیای را موجب شود و توالی فاسد بلندمدت این دوری از مبانی نظری را اهمال کند.
📌 بهطور واضح تفاوتی در رویکردهای برخی کاندیداهای انتخاباتی ۱۴۰۰ با دوره۹۲و۹۶ پیدا بود. مثلاً دکتر جلیلی ۱۴۰۰ ایتانیتر و جلیلی ۹۲ مکتبیتر بود. آقایان قاضیزاده هاشمی، زاکانی و رئیسی نیز در طیف کمرنگتر همین رویکرد بودند. این فعالیتهای بخشی در ذیل یک نظریه جامع از عدالت و پیشرفت است که در بلندمدت هم نتایج خوب به بار میآورد.
✍️ «حجتالاسلام محسن قنبریان»
#عدالت_چرا_دولت_ها_نتوانستند #دولت_عدالتخواه #علم_اقتصاد #دانشگاه #مهندسی_اقتصادی #محسن_قنبریان #قنبریان #گرای_عدالت
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از دکتر علی سعیدی
🖋 #ناترازی، مفهومی نامفهوم!
🔸 چند ماهی است در رسانههای جمعی، عبارت ناترازی بسیار پربسامد شده است و طوری این واژه بر مباحثات اقتصادی و سیاسی سایه افکنده که کمتر کسی درباره اصل و ریشه این اصطلاح تأمل میکند و عموما درباره محاسبات عددی و تکنیکهای مقابله با آن سخن میگویند.
🔸 با این حال، وقتی دقیقتر به مفهوم ناترازی میپردازیم، میبینم این مفهوم ابهامات زیادی دارد تا جایی که نمیتوان آن را به تنهایی حاوی دلالتی خاص دانست. آیا منظور از ناترازی، کسری است یا مازاد؟ در چه مقطع زمانی؟ در چه بازاری و برای چه نوع محصولی و در چه بخشی؟
🔸 وقتی مفهومی آنقدر گستره معنایی داشته باشد که همه چیز را و در همه جا شامل شود، آن مفهوم بیخاصیت خواهد شد. اگر همه جا در اقتصاد ایران ناترازی هست، پس ناترازی دیگر مسأله نیست، بلکه ناترازی را باید به ناترازی خوب و بد تفکیک کرد و صرفا به ناترازیهای بد پرداخت و این معیار خوب و بد، خود منشأ مباحث پیچیدهای است.
🔸 ناترازی به خودی خود، مفهومی حسابداری است نه اقتصادی و کسانی که دم از ناترازی میزنند یا واقعا هیچ تئوری اقتصادی ندارند یا اینکه تئوری خود را پشت این اصطلاح خنثی پنهان میکنند.
🔸 اگر مراد از رفع ناترازی همان ایده مخرب و زیانبار #گرانکن است، طرفداران آن، پرده و نقاب #علم_اقتصاد را کنار بزنند و صریحا ایده خود را مطرح و از آن دفاع کنند. برای این عده فقط ارجاعی میدهم به تجربه تاریخی #گرانسازی در کشور که در سه دهه اخیر بارها تکرار شده و نه تنها همان ناترازیهای حسابداری را هم برطرف نکرده بلکه باعث تشدید عدمتوازنها و شکاف طبقاتی و گسترش بیعدالتی و حتی نابودی کارایی و رشد شده است.
🔸 چالش اصلی دولت در جامعه امروز ما، فقدان اعتبار عمومی و نبود اقتدار سیاستگذاری است و متاسفانه بارها شاهد این بودهایم که هر گاه دولت به سمت افزایش اقتدار و اعتبار عمومی حرکت کرده، طرحهای گرانسازی حاملهای #انرژی و #کالاهای_اساسی روی میز سیاستگذار قرار میگیرد و با انواع توجیهها دولت را تحت فشار قرار میدهند تا دست به این ناعقلانیت بزند.
🔸 آنان که دم از ناترازی نظام بانکی میزنند و از مداخلههای دولت در نرخها و تسهیلات بانکی انتقاد میکنند، چرا از خود نمیپرسند که آیا از زمانی که #ساختار معیوبی به نام #بانکداری_خصوصی در کشور ایجاد شد، همان ناترازیهای حسابداری بانکها کمتر شده یا بیشتر؟ بانکهای خصوصی که با این همه نظارت و تکلیف دولتی، منابع عمومی را که از حق #خلق_پول به دست آوردهاند برای منافع شخصی سهامداران و برای مالسازی و سفتهبازی و بنگاهداری استفاده میکنند، اگر آزاد و رها گذاشته شوند معلوم نیست چه بر سر اقتصاد ملی میآورند. آیا به این فکر کردهاید که با چه مجوزی بانک خصوصی حق خلق پول پیدا کرده و با دست کردن در جیب مردم، ثروتهای ملی را غارت میکند؟
🔸 حل مشکل اقتصادی کشور در گرو اصلاح ساختارها و چارچوبهای فاسد است و این امر بدون اقتدار و اعتماد عمومی به دولت امکانپذیر نیست. با اصطلاح موهوم و جعلی #ناترازی به دولت و مردم آدرس غلط ندهید!
🆔 @DrSaeedi