eitaa logo
بنیاد قم‌پژوهی
450 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
80 ویدیو
30 فایل
💠 کانال رسمی بنیاد قم‌پژوهی 🔸تاسیس: ۱۳۸۹ 🔹ارتباط با مدیر کانال: @qompajoohi https://www.instagram.com/qompajoohi ♦️نشانی: قم: خیابان دورشهر - میدان رسالت - دانشگاه طلوع مهر - بنیاد قم‌پژوهی 🔹تلفکس: 02537831421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانون نویسندگان قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سروده استاد یساولی، به مناسبت درگذشت خانم اقدس کاظمی قمی کانون نویسندگان قم، درگذشت این بانوی فرهیخته، شاعر و نویسنده قمی را تسلیت می‌گوید تلگرام | ایتا | سایت
درگذشت مرحوم حاج محمد برقعی (نوین) از همراهان بنیاد قم‌پژوهی را به بازماندگانشان تسلیت می‌گوییم.
🔸حقابه‌های زیست‌محیطی قم باید احیا شود ۱۹دی: استاد تمام دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی با تاکید بر لزوم تأمین حقابه‌های زیست محیطی قم، گفت: درصورت عدم تأمین حقابه‌های و افزایش دما و خشکی دریاچه نمک قم، احتمال دارد قم و بخشی از استان‌های همجوار با چالش طوفان‌ها و باران‌های نمکی مواجه شوند. محمد سلیقه در نشست ۴۷۶ بنیاد قم‌پژوهی که با موضوع «پایش اقلیمی پدیده گردوغبار در قم» با حضور جمعی از اعضای این بنیاد در موسسه آموزش عالی طلوع مهر برگزار شد، گفت: طبق معاهدات، سهم آب دریاچه نمک ۱۵۴ میلیون متر مکعب در نظر گرفته شده ولی عملاً ما شاهد هستیم تاکنون که بیش از ۵ میلیون متر مکعب محقق نشده است. وی تصریح کرد: با توجه به قرار گرفتن قم در انتهای آبریز واحداث ۶۰سد بر روی رودخانه‌های شور، قره‌چای و رودخانه‌هایی که به این دریاچه می‌ریزند، از میزان ورود آب به دریاچه کاسته شده است در حالی که به جز سال ۱۳۹۸ که براثر سیل دریاچه نمک سیراب شد، طبق شواهد از سال ۱۳۶۳ به مرور از میزان آب ورودی دریاچه کاسته شده است. ادامه خبر را اینجا بخوانید:👇 http://qompajoohi.ir/?p=10452 تلگرام | ایتا | سایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عدم وجود پوشش گیاهی یکی از مشکلات بعد از مسئله حق‌آبه دریاچه نمک استان قم است که کانون اصلی آن دشت مسیله است و به مسئله گرد و خاک این چند ساله در استان دامن زده و سرعت باد محلی را از ۳۷ کیلومتر در ساعت به ۵۰ کیلومتر در ساعت رسانیده است‌. 🖊 اکرم صادقی 📽 فیلمبرداری: آقای علیرضا لطیفی 🎞 ارسال: آقای احمد بحری (محیط‌بان) https://instagram.com/ahmad_bahri_mohitban?igshid=MzRlODBiNWFlZA https://instagram.com/ali.reza.latifi?igshid=MzRlODBiNWFlZA
1_5661290942267654190.mp3
15.36M
📣 ‎‌ ‎📻 موضوع این هفته: "آب انبارهای قم" ‎📻 ‎پل‌های ارتباط با ما: ‎🟩 سایت ‎🟪اینستاگرام ‎🟦تلگرام ‎🟧کست باکس
درگذشت یکی از خادمان فرهنگ حاج سیدمحمد برقعی تلگرام | ایتا | سایت
💠 درگذشت یکی از خادمان فرهنگ ✍️ سیدمحسن محسنی یکی دیگر از نیک‌مردان روزگار از خاندان بزرگ برقعی از میان ما رفت. حاج سیدمحمد برقعی صاحب چاپخانه و انتشارات نوین در ابتدای خیابان باجک با قدمتی حدود هفتاد سال و صاحب قدیمی‌ترین کتابفروشی قم در سنین نود سالگی به رحمت خدا پیوست. این کتابفروشی که در یکی دو دهه اخیر عمدتا نوشت افزار می‌فروخت تا حدود یکی دوسال پیش هم با حضور آن مرحوم به حیات خود ادامه داد. ولی بعد از شدت یافتن بیماری ایشان به تعطیلی گرایید. چاپخانه و انتشارات نوین که در طبقه پایین این فروشگاه نسبتا بزرگ‌ قرار داشت از حدود سه دهه پیش دیگر فعالیتی نداشت. اما در سال‌های نخستین گشایش بسیار فعال بود و به‌جز کارهای عمومی مربوط به چاپ، چندین کتاب در حوزه فرهنگ و ادبیات نیز منتشر کرد. از جمله آنها می‌توان از "دستورهای املاء و انشاء" از استاد علی‌اصغر فقیهی در سال ۱۳۴۳ و "لغات کلیله و دمنه" از سید محمدباقر برقعی (برادر وی) و دیوان اشعار پدرش نام‌ برد. امیدواریم بتوانیم فهرست این انتشارات را به جهت سودمندی تاریخی تدوین کنیم. آن مرحوم فرزند آیت‌الله سید علی‌اکبر برقعی از علمای فاضل و صاحب قلم و روشن‌بین دوران حاج شیخ عبدالکریم حائری و آیت‌الله بروجردی بود. آیینه دانشوران در سه جلد و راهنمای قم که در سال ۱۳۱۷ انتشارات آستانه مقدسه منتشر کرد از جمله تالیفات آن مرحوم است. آیت‌الله برقعی با بسیاری از رجال ادب و سیاست در دوران پهلوی همچون علی‌اصغر حکمت و ملک الشعرای بهار و علی‌اکبر دهخدا و غلام‌رضا رشید یاسمی مراوده داشت. عمده شهرت او به جهت رهبری نهضتی به نام صلح بود که بعد از جنگ جهانی دوم برای مخالفت با هر گونه جنگ تاسیس کرد. گویا در تشکیل این نهضت ملک الشعرای بهار با او همکاری داشت. بعد از سفرِ اروپایِ او در دوران دکتر مصدق و زعامت آیت‌الله بروجردی برای شرکت در کنفرانس صلح وین و بازگشت به قم چون عده‌ای او را متهم کرده بودند که با توده‌ای‌ها همکاری می‌کند، تظاهراتی علیه او در قم ترتیب دادند که منجر به کشته شدن یک دستفروش و حکومت نظامی در این شهر و سپس تبعید وی به شیراز و یزد و در نهایت سکونت وی در تهران شد و سرانجام در همان شهر بدون فعالیت چندان دیگری بدرود حیات گفت و در باغ‌بهشت قم آرمید. شعار وی و طرفدارانش در این نهضت چنین بود: "سوگند به عدل که صلح پیروز است" مرحوم سید محمد‌باقر برقعی نویسنده کتاب معروف "سخنوران نامی معاصر" و دکتر سید هبت‌الدین برقعی متخصص حلق و گوش و بینی از دیگر فرزندان آن مرحوم‌اند. آیت‌الله برقعی و مرحوم محمد باقر‌برقعی از پیشروان تاسیس مدارس جدید در قم بودند. مرحوم حاج سیدمحمد برقعی به نگارنده گفت تاسیس دبیرستان حکیم نظامی قم که به دارالفنون دوم ایران شهرت دارد بنا به پیشنهاد پدرش به مرحوم علی‌اصغر حکمت وزیر فرهنگ‌در دوران رضا شاه بوده است. مرحوم سیدمحمد برقعی شخصی اجتماعی و بسیار مردمدار بود. حضوری فعال در مجامع فرهنگی و ورزشی و مذهبی داشت. روضه‌خوانی مفصلی در صبح‌های محرم داشت. پدرم در ایام کودکی هنگامی که در کوچه موسوم به آهنگرها (کوچه شماره ۲ باجک) ساکن بود، من را به آنجا می‌برد و پذیرایی در آن محفل روحانی که با نان روغنی و پنیر محلی و مغز گردو و چایی شیرین بود هنوز در خاطرم مانده است. بعدها که به خیابان باجک نقل مکان کرد نیز این مجالس را ادامه داد. آن مرحوم‌ هر چند خود ورزش نمی‌کرد ولی از دوستداران ورزش زورخانه‌ای و باستانی بود. عکس‌های متعدد او در زورخانه‌ها و در کنار حاج سیدتقی کمالی (آخرین نسل از پهلوانان باستانی ایران) حکایت از همین روحیه دارد. خوب به یاد دارم بیشتر مواقع که از مقابل فروشگاهش که در همسایگی بنگاه ما بود، عبور می‌کردم، مرحوم حاج ملاحسین مولوی پیش‌کسوت و بزرگ مداحان قم را می‌دیدم که در کنار میزش نشسته است. آن مرحوم می‌گفت که مرحوم مولوی عروض را نزد پدرش فراگرفته است. کتابفروشی‌اش محفل اهل فضل بود. من اولین کتاب غیر درسی‌ام را که "غُدغُد میرزا" نام داشت و هنوز هم دارم به واسطه دوستی آن مرحوم با پدرم از همین کتابفروشی تهیه کردم و کتابخوانی من هم از همین جا شروع شد. مرحوم برقعی بسیار قدرشناس و خوش برخورد بود. بارها و بارها قدردانی خود را از اهالی محل و اقوام ما به جهت دفاع از منزلشان هنگام حمله مهاجمان در دوران نهضت صلح اظهار می‌کرد. منزل مرحوم آیت‌الله برقعی در آن زمان در محله ما کوچه نو قرار داشت. یک نقل قول از ایشان را هم به جهت ثبت تاریخی باید بگویم، می‌گفت من منشی جلسات "سیاره" در محله کوچه نو بودم. سیاره جلسه‌ای مذهبی بود که به صورت هفتگی در آن محل برگزار می‌شد و من‌ آن جلسات را به خاطر دارم. بدون تردید خاندان برقعی و خانواده آن مرحوم نقش بسیار برجسته‌ای در تاریخ قم دارند. خداوند او را غریق رحمت گسترده خود گرداند. ۱۴۰۲/۰۵/۱۹ تلگرام | ایتا | سایت
🔺️ حرم حضرت معصومه(س) صحن عتیق ایوان شمالی و نقاره‌خانه در حال ساخت ۱۲۶۶ شمسی عکاس: عبدالله میرزا قاجار http://asnad.amfm.ir https://eitaa.com/asnad_astan_qom_1391
💢 خرپشته با در چوبی محله سلطان محمد شریف (حندق) عکس: سیدمحسن محسنی ۱۴۰۲/۰۵/۲۰ تلگرام | ایتا | سایت
شجره‌ خاندان روحانی قمی به خط مرحوم آیت‌الله سیدمهدی روحانی 👆 t.me/mkamalian1964/2673
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢بخشی از جلسۀ بنیاد قم‌پژوهی (نشست۴۷۷) موضوع: « تاریخ شفاهی کوچۀ یزدی‌های بازار قم » با حضور: حجت الاسلام والمسلمین ناصرالدین انصاری قمی تلگرام | ایتا | سایت
💢 میهمانی بیدهند زنده‌یاد عبدالله شکری تابستان در خانه ییلاقی‌اش در روستای بیدهند میهمانی سالانه‌ای داشت که اهل فضل و ادب و هنر در آن میهمان بودند. اگر گزارش هر جلسه به قید ثبت و ضبط در می‌آمد خود رساله‌ای خواندنی برای اهلش بود. این عکس جمعی از میهمانان فاضل در آن مجلس باصفا را نشان می‌دهد. افسوس که چند تن از آنان از جمله میزبان پُرمهرش دیگر در جمع ما نیستند. روزها چه زود می‌گذرد و در پی‌اش چه دریغ‌ها که می‌گذارد؟ زنده‌یادان استادان: عبدالله شکری (میزبان و دبیر بازنشسته) رضا بابایی (نویسنده و نواندیش دینی) سیدمحمد برقعی (مدیر انتشارات نوین و قدیمی‌ترین کتابفروشی قم) علی‌اصغر خانقاهی (معاون دبیرستان حکیم نظامی و دبیر بازنشسته) سیدمحسن محسنی ۱۴۰۲/۰۵/۲۱ تلگرام | ایتا | سایت
🕯 دریغ از پیر ذی‌فنون [یادی از پدرِ آیةالل‍ه میرزا محمّد ارباب قمی] ✍🏻 عبدالل‍ه مستوفی (م ۱۳۲۹ ه‍ ش) 🔹 «فقط جاى محمّدتقى‌بیك ارباب واقعاً خالى بود. پیرمرد، در سال قبل، یك ماهى بعد از مسافرتى كه با ما به على‌‏آباد كرده بود به مرض ذات‌الریه درگذشته. میرزا محمّد مجتهد پسرش هم به مكّه مشرّف شده بود. 🔸 محمّدتقى‌بیك ارباب با داشتن اطّلاعات وسیع از فلاحت و ساختمان و مقنّى‌‏گرى و بازدید خرمن و زراعت سرپا و كول‌‏پزى كه قول و تصدیق او در نزد تمام استادان این فنون برهان قاطع به شمار می‌رفت، ادیب و شاعر و نویسنده و خوش‌خط و بذله‌‏گو و مجلس‌‏آرا هم بود. 🔹 براى كندن قنات بعد از كنده شدن چاه گمانه و اطمینان از آب داشتن زمین، چنان ترازو می‌كشیده كه در همان نقطه‌‏اى كه معیّن می‌كرد، آب قنات آفتابى می‌شد. زراعت سرپا و خرمن نكوبیده و كوبیده و قبّهٔ خرمن گندم و جو و حبوبات را به قدرى صحیح بازدید می‌كرد كه هیچ وقت بیش از یك عشر تقریب نداشت. از دهنهٔ چاه قنات به جریان آب نگاه می‌كرد و اندازهٔ خرابى پشته و تعداد عملهٔ اصلاح آن را تعیین می‌نمود. با یك نظر به صحراى پنبه و حبوبات‌‏كارى، میزان بذر آن را تشخیص می‌داد و حاصل آن‌‏ها را برآورد می‌كرد. در ساختمان، بازدیدش بسیار دقیق و تا آخرین كلوك كاررفته را تعیین می‌نمود. كثرت عمل و حافظه، قوّهٔ غریبى در نظر او ایجاد كرده بود كه با یك ‏نظر و بدون مساحت، بذرافكن یك مزرعه را بى‌‏كم‌وزیاد می‌گفت. 🔸 اشعار مشكل نظامى را، كه مع‌الأسف خیلى زیاد است، با توجیهاتی كه از آن‏‌ها كرده‌‏اند، تماماً در حافظه داشت. شعر را بسیار خوب می‌گفت. در نویسندگى و اسلوب خط سبك قائم‌‏مقام را پیروى مى‌‏كرد. هم ساده و روان و هم ادیبانه، سهل و ممتنع، چیز می‌نوشت. 🔹 كم‌تر اتّفاق می‌افتاد كه نامهٔ خود را بدون نمك فكاهى ختم كند. هیچ ‏كس نمی‌توانست تصوّر كند كه در این قباى راسته و تنبان‏ گشاد رعیّتى و كفش پاشنه‌‏خوابیده، و اگر تابستان بود گیوه، و كلاه تخم‌‏مرغى، با این قامت متوسّط و ریش سرخ نوك‌دار كه بوى قنَبید قمى می‌داد، این‌قدر اطّلاع و فضل و ادب باشد! 🔸 در اوقاتی كه من به قم می‌رفتم یا او به تهران می‌آمد و معمولاً در منزل ما منزل می‌كرد، بزرگترین كِیف من صحبت با این پیرمرد بود. با این‌كه سنّ من با او در حدود هفتاد سال تفاوت داشت، هر وقت به من می‌رسید به مناسبت حال و درجهٔ فهم من طورى صحبت می‌داشت كه هیچ وقت از محضر او سیر نمی‌شدم. 🔹 ناصرالدین‌شاه به قم رفته و اعتضادالدولهٔ حاكم، جمعى از اعیان شهر را براى شرفیابى حاضر كرده بود. بعضى از آن‌ها بیگدلى و برخى حاجى‌حسینى بودند. بعد از معرفى سران این دو خانواده، نوبت معرّفى شدن به محمّدتقى‌بیگ رسید. چون از هیچ یك از دو طائفه نبود، اعتضادالدوله فقط گفت: محمّدتقى بیگ، میرآب قنات ناصرى. ناصرالدین‌شاه پرسید: بیگدلى است یا حاجى‌حسینى؟ محمّدتقى‌بیگ مجال به اعتضادالدوله نداد و گفت‏ ما كانَ إِبْراهِیمُ یهودیّاً وَ لا نَصرانیّاً وَ لكِنْ كانَ حَنِیفاً مُسْلِماً! چاكر نه آنم و نه این، بلكه از خدمت‌گزارانم‏! 🔸 از حافظهٔ خود سوءاستفاده نكنم و از حاضرجوابی‌هاى این پیرمرد، كه قمی‌ها به او ارباب جان‌بابا می‌گفتند، صرف‌‏نظر نمایم. ممكن است امروز مطّلعى مانند او در امر زراعت و كارهاى مربوط به آن یافت شود. هم‌چنین ممكن است ادیب و نویسنده‌‏اى مثل او باشد. ولى من در مدّت عمر خود شخصى به این جامعى هیچ ندیده‌‏ام. 🔹 حاجى میرزا محمّد مجتهد پسرش هم ملّاى جامعِ خوش‌‏محضرِ تامّ‌العیارى بود كه در عالَم خود هیچ دست‌‏كمى از پدرش نداشت. پسرهاى حاجى میرزا محمّد، به‌خصوص میرزا محمّدتقى اشراقى كه امروز در قم مرد مبرّزى است و میرزا باقر ربّانى، همه مردمان فاضلى هستند.» 📚 (عبدالل‍ه مستوفی؛ شرح زندگانى من، ج۱، ص۵۱۷ - ۵۱۸) @cheraghe_motaleeh
🔸بررسی تاریخ شفاهی کوچه یزدی‌های قم در بنیاد قم پژوهی ۱۹دی: تاریخ شفاهی کوچه یزدی‌های بازار قم در جلسه ۴۷۷ بنیاد قم پژوهی با حضور حجت الاسلام والمسلمین ناصرالدین انصاری، آیت الله جزایری امام جماعت و جمعی از اهالی این محله و اعضای بنیاد قم پژوهی در مؤسسه آموزش عالی طلوع مهر بررسی شد. حجت الاسلام انصاری قمی در این نشست گفت: «کوچه یزدی‌ها» در ابتدا به «کوچه فیروزه» معروف بود و در این کوچه حمامی هم وجود داشت که به حمام فیروزه معروف بود اما بعدها با تاسیس یک تکیه توسط شخصی یزدی، به کوچه یزدی‌ها معروف شد. آن شخص در محله تکیه ای برپا کرد که هنوز هم آثار خیمه‌های آن برجا است و همه اهالی دوست دارند این تکیه و محله به نام یزدی‌ها بماند. وی بیان کرد: قدیمی‌ترین آثاری که در این محله وجود دارد خانه‌ای است با قدمت ۸۰ _ ۹۰ سال پیش. خانه‌های کهن دیگری در این کوچه و محله وجود دارد که البته قابل ترمیم است. تکیه یزدی‌ها یکی از تکایای قدیمی قم است، اما ساختمان فعلی آن مربوط به سال ۱۳۸۸ قمری است که سرپرستی آن به عهده مرحوم حاج یدالله علیشاهی بود. قبل از وی پدرشان مرحوم پهلوان حاج میرزا عبدالحسین علیشاهی( قفوندار) سرپرست هیئت تکیه یزدی‌ها را برعهده داشت. حجت الاسلام انصاری با بیان اینکه در محله یزدی‌ها علمای فراوانی زندگی می‌کردند و محل رفت و آمد رجال سیاسی هم بود افزود: ادامه خبر را اینجا بخوانید:👇 http://qompajoohi.ir/?p=10457 تلگرام | ایتا | سایت
جلسۀ این هفته بنیاد قم‌پژوهی (نشست۴۷۸) موضوع: «وضعیت فرهنگی و هنری قم» با حضور: دکتر امیرعلی عموزاده مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم ↙️ زمان: سه‌شنبه ۱۴۰۲/۰۵/۲۴ساعت ۱۸ ↙️ مکان: میدان رسالت – موسسه آموزش عالی طلوع مهر شرکت برای عموم علاقه‌مندان آزاد است. تلگرام | ایتا | سایت
پامنار و خاندان شعبانی‌فرد ۱۴۰۲/۰۵/۲۲ تلگرام | ایتا | سایت
💠 پامنار و خاندان شعبانی‌فرد ✍️ ‍ ابوالفضل شعبانی‌فرد (میرزا) بی‌تردید یکی از محله‌های مشهور و قدیمی قم واقع در خیابان آذر روبه‌روی محله شاه حمزه و گذر حاج حسین جنب میدان کهنه، محله پامنار قم است. کم‌تر کسی است که این محل را نشناسد. دو مناره باقی مانده از مدرسه غیاثیه در اواخر قرن نهم هجری. محله پامنار قسمتی مهم از منطقه معروف به پایین‌شهر است و شاید علت نامیدن این منطقه به پایین‌شهر موقعیت مکانی آن نسبت به حرم حضرت معصومه باشد؛ زیرا نویسنده در میانسالی هم به‌خوبی یاد دارد که پدرش و هم‌قطاران یا به عبارتی هم سن های او به حرم و منطقه اطراف آن بالا می‌گفتند. یادم هست هر وقت پدرم برای کاری مثلا زیارت یا رفتن به قهوه‌خانه مشتی یا پلویی‌ها از خانه خارج می‌شد به مادرم می‌گفت یک نوک‌پا می‌روم تا بالا. این محل و این منطقه بیشتر محل زندگی قمی‌های اصیل است. مردمی که حداکثر چند نسل متوالی ساکن قم و این منطقه بوده‌اند. یکی از این خانواده‌ها خاندان شعبانی‌فرد است. بزرگ این خاندان یحیی شعبانی‌فرد معروف به میرزا مشهدی غلام را بیشتر ساکنان منطقه او را می‌شناسند. او از تنها بازماندگان شغل چاربداری قم است که کارشان حمل مصالح و جابه‌جایی زوار یا مسافر در ایام تابستان به روستاهای اطراف و غالبا روستای شاهزاده اسماعیل، وشنوه با مال (الاغ و قاطر) بوده است. ایشان بارها از خاطراتش هنگام ساخت مسجد اعظم، حمام ایستگاه و ... برای ما گفته است. پدرش غلام نام داشت و به علت اهمیت شغلش در زمان خودش و تعداد مال‌ها (الاغ و قاطر) شهره عام و خاص بوده و با اینکه اکنون بیش از سی سال است فوت کرده است هنوز قدیمی‌های منطقه او و برادرش مش عباس را که او هم هم‌صنف او بود به یاد دارند. پدر غلام شخصی آبرومند و معتمد به‌نام حبیب‌الله بوده است که از طایف کلهر قم همسر اختیار کرده بود و پدرش شخصی به نام کل محمد علی بوده است و لقب کل به علت قد بالا و تنومندش بوده است که نوه‌اش مش عباس قدی به بلندی او داشت. او فرزند صفر خان است. محل دفن همه در شیخ اباصلت در محله دروازه ری است که امروز به لطف بی‌تدبیری شهرداری به پارک تبدیل شده و آن سنگ قبرهای قدیمی از بین رفته. البته ما هنوز در محل قبور حاضر و قرائت فاتحه داریم. محل سکونت تمام این افراد در انتهای محله پامنار معروف به حمام حاج غلام و نام قبلی آن سربازار است. خالی از لطف نیست بدانید زمین این حمام بخشی از خانه بزرگ کل محمد علی و پدرش بوده که بعد از فوت سهم پسرش اصغر می‌شود. بعدها او آن را به شخصی به نام حاج غلام مرشدی می‌فروشد و او حمامی در آنجا احداث می‌کند که تمام مصالح‌اش را همین میرزا مشهدی غلام با مال می‌آورد. جالب است کارشناس میراث فرهنگی نظر قاجاری روی آن دارد؛ در حالی که تا اواسط دهه سی شمسی مرحوم حاج اصغر در آنجا کشت می‌کرده. میرزا مشهدی غلام که جنگ جهانی دوم و اشغال قم را به یاد می‌آورد در حدود نود سالگی دارای نُه پسر و دو دختر و چندین نوه و نتیجه از مشهورترین و شاید بتوان گفت قدیمی‌ترین فرد این محله معروف باشد. ۱۴۰۲/۰۵/۲۲ تلگرام | ایتا | سایت
شرح‌حال خودنوشت محسن کمالیان گذشته است عمرم ز پنجاه‌ونه در این خاکدان پر از رنج و رعب رخ زرد و موی سپیدم به‌سر دهند از سرانجام کارم خبر ۲۱ مرداد سال ۱۳۴۳ش، مصادف با ۱۲ اوت ۱۹۶۴م و ۴ ربیع‌الثانی ۱۳۸۴ق، در شهر آخِن (Aachen) کشور آلمان به‌دنیا آمدم. پدرم، حاج رحیم کمالیان، اصالتاً قمی و بازرگان است. مادرم، بانو هِلا کِفِن‌باوم (Kefenbaum) یا سمیه کمالیان، اصالتاً آلمانی است که اسلام آورد و امروز مترجم بیش از صد عنوان کتاب اسلامی است. تا زمستان سال ۱۳۵۲ آلمان بودم. اواسط کلاسِ چهارم دبستان همراه پدر به‌ایران آمدم و در قم نزد پدربزرگم، حاج میرزا احمد کمالیان، ساکن شدم. انسانی نیک‌نفس، از معتمدین بازار قم و حجره‌ی کوچکش در سرای همدانی‌ها پاتوق علمای بزرگ وقت بود. کلاس‌های سوم و چهارم را مجدداً در دبستان امیرکبیر گذراندم. سال ۱۳۵۴ به‌منزل پدر در قلهک تهران منتقل شدم. کلاس پنجم را در دبستان ارشاد گذراندم. آن سال پدرم زندانی سیاسی بود. سرپرستی‌ام در غیاب او و مادر، با عموی عزیزم، حاج محمد کمالیان، همچنین با شهید آیةالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و همسر مکرمشان بود. زمستان سال ۱۳۵۴ پدر از زندان آزاد شد و خانواده مجدداً، این بار در تهران، شکل گرفت. دوران راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه‌ی نیکان بودم و سال ۱۳۶۲ دیپلم ریاضی فیزیک گرفتم. همان سال در کنکور سراسری شرکت کردم و دانشجوی مهندسی عمران دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران شدم. سال‌های ۱۳۶۷، ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ به‌ترتیب مدارج کارشناسی، ارشد و  دکترای تخصصی را در همان دانشگاه و همان رشته، در گرایش ژئوتکنیک دریافت کردم. ماه‌هایی از سال‌های ۱۳۶۵، ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ را به‌عنوان دانشجوی بسیجی در بخش‌های مهندسی دفاع مقدس فعال بودم. همزمان با تحصیل، زیر نظر دوست عزیزم، دکتر سید محمدرضا حسینی بهشتی، در راه‌اندازی و فعالیت‌های پژوهشی مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ خاورمیانه، مشارکت کردم. از سال ۱۳۷۲ در کسوت مربی به‌عضویت هیئت علمی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله در آمدم. سال‌های ۱۳۸۰، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۳ به‌مراتب علمی استادیاری، دانشیاری و استادی ارتقاء یافتم. تا کنون ده‌ها رساله‌ی کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی را در حوزه‌ی ژئوتکنیک لرزه‌ای هدایت و بیش از هفتاد و پنج مقاله‌ی علمی پژوهشی در مجلات معتبر داخل (ISC) و خارج از کشور (ISI) منتشر نمودم. از دوران نوجوانی به‌شخصیت امام موسی صدر علاقمند شدم و بخشی از دوران جوانی‌ام را تا امروز صرف تحقیق درباره‌ی ایشان و خاندان شریف صدر کردم. حاصل این تحقیقات تدریجاً در کتاب‌های زیر منعکس گردید: ۱. عزت شیعه (۱)، ۱۳۷۷ ۲. عزت شیعه (۲)، ۱۳۸۶ ۳. فریاد در خاموشی، ۱۳۸۸ ۴. صدرِ دین، ۱۳۹۱ ۵. مشاهیر خاندان صدر (۲)، ۱۳۹۳ ۶. مشاهیر خاندان صدر (۱)، ۱۳۹۶ ۷. مشاهیر خاندان صدر (۱۸)، ۱۳۹۶ ۸. سفرنامه‌ی خاندان صدر، ۱۳۹۶ ۹. شعر در خاندان صدر (۱)، ۱۳۹۷ ۱۰. شعر در خاندان صدر (۲)، ۱۳۹۷ ۱۱. روحانیون خاندان صدر، ۱۳۹۸ ۱۲. شرح‌حال‌های خودنوشت در خاندان صدر، ۱۴۰۰ ۱۳. خاندان‌نگاری آل صدر، ۱۴۰۰ ۱۴. امام موسی صدری که من شناخته‌ام، ۱۳۹۸ ۱۵. سفر اسارت، ۱۳۹۸ ۱۶. قصه‌ی راز نی، ۱۳۹۸ ۱۷. خاندان صدر (تاریخ، جغرافیا، مشاهیر)، ۱۴۰۱ چهار عنوان اول در قالب "ناشر مؤلف" منتشر شد و عناوین پنجم تا سیزدهم توسط انتشارات "راز نی". دفتر نشر اخیر را در سال ۱۳۹۵ تأسیس کرده بودم تا به‌تولید آثار اصیل در حوزه‌ی صدرپژوهی بپردازد. چهار عنوان اخیر را بخش ممیزی وزارت ارشاد مجوز چاپ نداد و لذا به‌نشر نسخه‌های دیجیتالی آنها در فضای مجازی اکتفا نمودم. کتابی نیز با عنوان "قلم دل" در سال ۱۳۹۹ به‌شکل دیجیتالی منتشر کردم. فایل‌های پی‌دی‌اف اغلب این کتاب‌ها در کانال تلگرامی "کتاب‌های محسن کمالیان" (t.me/mkamalianbooks) قابل دانلود است. سال ۱۳۶۴ با دختر عمه‌ام، بانو سیده معصومه هاشمی‌زادگان ازدواج کردم. بزرگ‌ترین حامی و بهترین رفیق زندگی‌ام است. دو فرزند داریم: محجوبه، متولد سال ۱۳۶۹ و حامد، متولد سال ۱۳۷۱. هر دو، نورچشمان پدر و مادرشان هستند. منزلم در قم است و محل کارم در تهران. هفته‌ای سه روز سحرگاه عازم تهران می‌شوم و بعد از غروب باز می‌گردم. خداوند را بابت همه‌ی نعماتش شاکر هستم. در جریان زندگی برخی افراد بیش از دیگران بر افکار، روحیات و نگاهم به‌دنیا تأثیر گذاشتند که همواره خوش دارم آنان را یاد کنم: پدرم، امام صدر، شهید بهشتی، استاد محسن وحید کاشانی (مدیر دبیرستان نیکان)، سید محمدرضا بهشتی، سید صدرالدین صدر (فرزند امام صدر)، دکتر سید صادق طباطبایی، دکتر محمدکاظم جعفری (استادم) و سید حسین روحانی‌راد (دوست و باجناقم). مرا چون سخن تا بدینجا رسید بکف خامه بشکست و کاغذ درید سخن‌های ناگفته بسیار ماند که از دفتر دل زبانم نخواند t.me/mkamalian1964/2674