💢 قم در کتاب حدیقه الاقالیم
کتاب حدیقه الاقالیم به وضعیت شهرهای ایران پرداخته، مختصری از هر شهر نوشته است. این کتاب چاپ سنگی است که کتابخانه کنگره امریکا تصویر آن را به طور رایگان در دسترس عموم قرار داده است.
صفحه نخست کتاب مولف را چنین معرفی میکند: «تالیف لطیف مورخ همهدان ماهر فن واقف حالات روزگار کهن مرتضی حسین صاحب المخاطب به آله یار عثمانی بلگرامی».
قم یکی از شهرهایی است که در این کتاب در ذیل اقلیم چهارم بدان میپردازد که حاوی نکاتی است؛ آنکه آب قم از رودخانه مروفاق بوده و اشارهای به رودخانه کناره شهر نموده که در زمان نگارش کتاب علاماتی از آن معلوم بوده است. همچنین به ابنیهای اشاره شده که از آثار طهومرث و یوبندان شداد بوده است. لکن نوع نگارش، خوانش نام ابنیه را مشکل ساخته. لذا خوانشگران متون خطی میبایست رفع صعوبت نمایند. تصویر صفحهای که در خصوص قم مسطور گشته به علاقهمندان تقدیم میگردد.
حمید صادقی
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
#یادداشت
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت
💢 حکایت زمستان و کرسی در قم
درود و فراوان درود بر شما جناب آقای دکتر محسن اسماعیلی. نگارش و توصیف زیبای شما از زمستان و کرسی مرا در تونل زمان برد به دهه سی تا آخر دهه چهل ... . یادآوری خاطراتی شیرین و دقیقا شبیه توصیف شما. چون مادر من قالی میبافت و چند تا شاگرد داشت. بعد از ناهار باید برای شاگردان نقشه میزد که بیکار نباشند و قیچی میکرد و من از ده سالگی به غیر از بعضی کارهای خانه دو کار بزرگ را تا آخر دبیرستان انجام میدادم: یکی آتش کردن کرسی بود. ما در یک اتاق چال کرسی داشتیم که مخصوص مهمان بود و سالی چند شب بیشتر روشن نمیشد. ولی در اتاق نشیمن منقل داشتیم. بعد از ناهار منقل را بیرون میآوردم. یک کوفته در وسط و زغال روی آن و آتشهای باقیمانده روی آنها و در پایان با خاکاندازی که هنوز دارم خاکسترها را دور آتش ... و میگذاشتم زیر کرسی و یک طرف کرسی لحاف بالا تا گاز کربن خارج شود. کار دیگرم بار گذاشتن آبگوشت روی چراغ سه فتیلهای بود و بعد دبیرستان و برگشت گرفتن نان و شب جمع شدن در زیر کرسی گرم و زدن آبگوشت با نان سنگک. چه صفایی داشت.
پایههای کرسی را که فرموده بودید .حدود چهار تا پنج سانت جای پایهها را چال میکردن که پایهها در آن قرار گیرد؛ زیرا بچهها و حتی بزرگترها در خواب با پا به چهار چوب کرسی فشار میآوردند و آن را جابهجا میکردند ولی پایهها که درون چاله بود دیگر کرسی تکان نمیخورد. اگر از شیطنتهای بچهها و حتی بزرگترها در زیر کرسی بگوییم که سخن به درازا میکشد. دستشان را دراز میکردند و از یکدیگر منگش یا نیشگون میگرفتند و نمیفهمیدند چه کسی بود و ... .
در شب یلدا که نگو. انواع شبچره، آجیل برگه، جوزقند، تخمه و جمع شدن خانواده و فامیل دور هم و شاهنامه و حافظخوانی و قصه و ... .
صحبت از خانههای امام رضایی کردید. من این موضوع را در هیچ جای ایران ندیدم؛ مثل اینکه ویژه قمیها است.
قمیها به خانههایی که رو به مشرق است میگویند رو به امام رضا یا امام رضایی؛ چون رو به مشهد هست. و خانههایی هم که حیاط آنها به سمت جنوب و جنوب غربی بود میگفتند خانه رو به قبله. تفاوت آن ها در تابش خورشید بود. در زمستان رو به قبلهایها آفتاب زیادی داشتند و بر عکس امام رضاییها آفتاب کمتری داشتند. به همین جهت ارگها، کاخها و خانههای بزرگ و مسجدها را دو یا سه ایوانی میساختند تا در تابستان و زمستان جابهجا شوند.
خاطراتی به یاد ماندنی بود دکتر عزیز.
حسین مقیمی
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
#خاطره
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت
💢 خاطرات زمستانی: سنتها و زندگی روزمره مردم قم (۳)
دکتر محسن اسماعیلی
"زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست"
صبحها هنوز هوا تاریک روشن بود که غالباً با صدای نماز پدر و یا مادر از خواب بیدار میشدیم. مادرم سماور را نفتگیری و روشن کرده کنار آن نشسته بود. نماز میخواند. دعا میکرد. گاهی سیگار میکشید. مصیبت عظمی رفتن به دستشویی و شستن دست و صورت و وضو گرفتن بود. بیرون آمدن از زیر گرمای کرسی خودش رنج کمی نبود. پا را که از اتاق بیرون میگذاشتیم سرما به اعماق وجود نفوذ میکرد. با عجله خود را به دستشویی میرساندیم. خواب شبانه و سرمای بیرون نیاز به تخلیه مثانه را دو چندان میکرد. در مرحله نخست باید آفتابه را سبک سنگین میکردیم تا ببینیم آب دارد یا نه؟ برای احتیاط در برخی مواقع بیش از یک آفتابه در دستشویی وجود داشت. نشستن سر توالت همان و هجوم ناجوانمردانه سرما از لای در یا از زیر پرده همان. اعظم المصائب طهارت گرفتن بود. با ریختن آب بر اسافل اعضا دیگر از آن بیخبر میماندیم تا دوباره کرسی بدین مرده جان دهد. گاهی نیاز به دفع ادرار شبانه مانع از آزمودن آفتابه میشد. پس از رفع نیاز دست به آفتابه که میبردیم، با آفتابه خالی و گاه با آب یخزده روبهرو میشدیم. با فریاد کسی را میخواندیم تا آبرسان ما باشد. او نیز از آب حوض بزرگی که در میان حیاط بود و برخی از مواقع باید یخ آن را میشکست، آفتابه را پر می کرد و به ما میرساند. گربه شوری میکردیم و بیرون میآمدیم و بهسرعت دست و رویی میشستیم و دوباره هجوم به کرسی و تا گردن در آن فرو رفتن.
صبحانه نیز روی کرسی میخوردیم. غالباً نان و پنیر و چای شیرین. گاه نیز سنگک. صدای سنگکفروشان دورهگرد از طلوع آفتاب به گوش میرسید که به آوازی کشدار میخواندند:
جمااااال علی را صللللوات
بییییبا سنگک خورااااا
بهسرعت کاسهای برمیداشتیم و خود را به او میرساندیم. یک یا دو تومان میدادیم و او از سبوی دهان گشادی که که بر ترک دوچرخهای بسته بود با ملاقهای چوبین کاسه را به تناسب پولی که داده بودیم، پر میکرد و مفهوم ضرب المثل "هرچقدر پول بدهی، آش میخوری" را در ذهن کودکانه ما حک میکرد. در سرمای زمستان بهویژه در روزهای برفی دیدن بخاری که از دهانه سبوی بیرون میزد، حکایت از صبحانه دلنشینی میکرد. علاوه بر سنگکفروشان دوره گرد، برخی از آنان جای ثابتی داشتند. مغازهای زیر دروازه یا گذری. چند کوچه پایینتر از خانه ما نابینای تنومندی که ما به او "عباس کور" میگفتیم، در سرمای سخت سوزان صبحگاهی لب جوی مینشست و سنگک میفروخت. من بارها از او سنگک خریدم و هرگز ندیدم که از سرما گله و یا شکایتی داشته باشد. در ذهن کودکانه من بودایی بود در نیروانای خویش. آرام، آرام، آرام.
گاهی نیز برای صبحانه شیر یا فرنی میخریدیم. خاصه در روزهای برفی و سرد که معمولا سرماخوردگی و سرفه و سینه درد بین بچه ها شایعتر بود. به زیر دروازه ری میرفتم و از بقالی به نام "عباسعلی پهلوان" فرنی میخریدم. در دوران کودکی ما هنوز شیر پاستوریزه وجود نداشت. نرسیده به دروازه ری به سمت کوچه باغ که امروزه هفت متری باجک نامیده میشود، میپیچیدیم و از یکی از ساکنان آنجا که در خانه طویله و گاو داشت و "عم حاجی (=عمو حاجی) میخواندیمش، شیر میخریدیم. گاه بادیه به دست منتظر میماندیم تا عم حاجی گاو را بدوشد و زنش آن را از صافی بگذراند. شیر را به خانه میآوردیم. مادر آن را میجوشاند و ما آن را با چند قند میخوردیم و پیرتران در کاسه میریختند و نان خرد میکردند و در آن میریختند. گاهی بدون شکر و گاهی با شکر.
بعد از صبحانه اگر هوا خوب بود، شال و کلاه میکردم و به مدرسه میرفتم. فاصله خانه ما تا مدرسه در همه ادوار تحصیل زیاد بود. در دوره ابتدایی باید از دروازه ری تا محله عربستان که نزدیک حسین آباد بود پیاده بروم. مدرسه ما که قاضی سعید نام داشت، کمی پایینتر از مسجد عربستان در انتهای کوچه باریکی قرار داشت. من تا سال چهارم در آن جا درس خواندم. سال پنجم به مدرسه مستوفی در باغشاه رفتم. در دوره راهنمایی به مدرسه سلامت در هفت متری باجک. به دلیل سرمای زمستانی هرچه لباس داشتم میپوشیدم از زیرشلواری، جوراب پشمی تا بلوز و کاپشن و کلاهی که بر سر میکشیدیم و تا گردن را میپوشانیدیم و جز چشمانمان چیزی پیدا نبود. با این همه وقتی به مدرسه میرسیدیم، یخ کرده بودیم. گاهی زمین میخوردیم، لباسمان خیس و گل آلود میشد. گاه باید زیر باران میرفتیم. چند بار وقتی که باران شدت داشت، در محله عربستان آب گرفتگی پیش آمد که اگر میخواستیم به مدرسه برویم، باید از آب میگذشتیم. در این حالت تا زانوی ما را آب میگرفت. برخی از مردم ما را که آن سالها کلاس اول یا دوم بودیم، بر ترک دوچرخه یا روی چرخ طوافی مینشاندند و از آب عبور میدادند.
۱۴۰۲/۱۲/۱۱
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت
💢 مدرسه فیضیه
حسن محمودی
۱۴۰۲/۱۲/۱۱
#عکس
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت
💢 کاروانسرای ملاحسین
در روزهای برفی
میدان کهنه
یکی از کارهای تحسین برانگیز میراث فرهنگی ترمیم و بازآفرینی بازار کهنه و کاروانسرای ملاحسین است. بازآفرینی کاروانسرای ملاحسین با نظارت دانشگاه علم و صنعت انجام میپذیرد. افسوس که خط آسمان در یکی دوجا در این کاروانسرا مخدوش شده است. این اتفاق نامبارک نشان میدهد که شاخصه هویت تاریخی قم جایگاه بایسته خود در نزد تصمیم گیرندگان نداشته است. البته ساختمان بزرگی در سمت غربی در حال احداث است که هر چند قرار است با کاروانسرا متجانس باشد، اما احتمال مخدوش شدن کامل خط آسمان در این قسمت وجود دارد.
قدر مجموعه بازار کهنه و میدان کهنه و بناهای تاریخی درون و پیرامون آن را اهل فن میدانند و بس.
بدون تردید اگر این مجموعه به طور اصولی ترمیم و بازآفرینی شود تاثیر شگرفی در اقتصاد گردشگری برای مردمان قم خواهد داشت.
قدردان مهندس بیگلری ناظر ترمیم کاروانسرا هستیم.
دست میراث و همه دست اندرکاران مریزاد.
سیدمحسن محسنی
۱۴۰۲/۱۲/۱۱
#یادداشت
#عکس
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت
💢طراحی و نقاشی فرش قم؛ ازگذشته تا امروز
گزارش جلسه ۵۰۳ بنیاد قمپژوهی با موضوع “طراحی و نقاشی فرش قم؛ ازگذشته تا امروز” با حضور استاد علیاصغر خوشگفتار مقدم رئیس انجمن طراحان و نقاشان فرش استان قم
جلسه به میزبانی بنیاد قمپژوهی در سالن اجتماعات دانشگاه طلوع مهر با حضور اساتید دانشگاه، دانشجویان و جمعی از طراحان و نقاشان فرش و علاقهمندان به هنر فرش برگزار گردید.
خوشگفتار ابتدا در خصوص فرش ایران که نماد فرهنگ، تمدن و هنر ایران زمین و مردمان صانع و هنردوست آن است توضیحاتی ارائه کردند و بیان داشتند فرش ایران در واقع پرچم دوم و میراثدار نیاکان ایرانیان است و همه باید در حفظ و صیانت از آن کوشا باشند و فرش قم سیر تکاملی فرش ایران را در عصر حاضر طی نموده و دارای خصیصههای منحصربهفرد از نظر طرح، رنگ، سبک بافت، نوع گره و رج شمار و…هست و طراحی و نقاشی در واقع پایه و بنیان این فرش به شمار میرود که با سیر تکاملی خود همواره چشم بینندگان خود را خیره کرده است.
طراحی و نقاشی فرش در قم ابتدا به صورت کپیبرداری با تقلید و روکشی از طرحهای شهرهای کاشان و اراک که در آن زمان از قطبهای فرشبافی ایران به شمار میرفته توسط استادانی که از همان مناطق در شهر قم به صورت مهاجر حضور داشتند که از آن جمله میتوان استاد عشقی، میرزاعلی محمد، ابراهیم حمصی، آقا شجاع، فروغی و اسماعیلخان معززی را نام برد.
ادامه خبر را اینجا بخوانید:👇
http://qompajoohi.ir/?p=12255
#نشست
#گزارش
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت
جلسه این هفته بنیاد قمپژوهی (نشست ۵۰۵)
موضوع: انواع آجرهای سنتی قم
نحوه ساخت و پُخت در گذشته و امروز و تفاوت آنها
با حضور:
- استاد رضا عزتیپور، معمار سنتی
↙️ زمان: سهشنبه۱۴۰۲/۱۲/۱۵، ساعت ۱۹
↙️ مکان: میدان رسالت - دانشگاه طلوع مهر
شرکت برای عموم علاقهمندان آزاد است.
#نشست
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت
May 11