eitaa logo
کانون نویسندگان قم
1.7هزار دنبال‌کننده
377 عکس
42 ویدیو
8 فایل
🔹کانال رسمی کانون نویسندگان قم ارتباط با مدیر کانال: @kanooneqom نشانی: قم: خیابان دورشهر،نبش میدان رسالت، جنب موسسه آموزش عالی طلوع مهر ، کانون نویسندگان قم تلفن: ۳۷۸۳۱۴۲۱ - ۰۲۵
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان مناسب برای آموزش نگارش و ویرایش ابوالفضل طریقه‌دار بهترین زمان برای آموختن نویسندگی و ویراستاری، دوران مدرسه است. اگر معلمان و فرزندان ما - درهر رشته‌ای که هستند - به انشا، املا و ادبیات اهمیت دهند، آثار قلمی معیار و فاخر در آینده بیشتر خواهد شد. متاسفانه در روزگار ما که گوشی همراه و رایانه، همه جا به‌آسانی در دسترس است، دانش‌آموزان و دانشجویان، تکالیف خود را از «علامه گوگل» می‌گیرند و هیچ زحمتی در نوشتن چند سطر نمی‌کشند. نتیجه چنین سستی‌ها همین می‌شود که بیشتر تحصیل‌کردگان ما از نوشتن یک نامه یا متن، عاجزند و مولفان هم، کتاب‌های بسیار پرغلط می‌نویسند. دکتر علی‌اشرف صادقی - زبان‌شناس برجسته و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی - می‌گوید: ‌«در کشورهای پیشرفته، به زبانشان خیلی توجه می‌کنند. تقریبا یک نفر که دوره دبیرستان را به پایان می‌برد، می‌تواند خوب بنویسد. اگر نامه‌ای هم می‌نویسد، شسته و رفته است، یا اگر بخواهد موضوعی را در دو - سه صفحه نگارش کند، آن را خوب می‌نویسند؛ درحالی که به جرئت می‌توان گفت که در میان فارغ‌التحصیلان ما، از هر پنجاه نفر، پنج نفر می‌توانند درست بنویسند.» ایشان ادامه می‌دهد: «کارهایی که ویراستاران می‌کنند، هنری است که باید در دبیرستان، تعلیم داده شود.» (کیهان،۲۸ دی‌ماه ۱۳۶۸، ص۶) ۱۴۰۲/۰۱/۱۳ https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
در سایه‌سار سرو سهی به یاد استاد رضا بابایی سه سال پیش و در هجدهم فروردین ۱۳۹۹ بود که دوست ادیب و اندیشور، استاد رضا بابایی از میان ما کوچید، سرو آزاده‌ای که وجودش گلستان ادبیات و نواندیشی دینی را گرم و پرطراوت، نگه می‌داشت. متفکر و نویسنده چیره‌دستی که در مسیر روشن‌گری و ترویج «دیانت و عقلانیت» بسیار کوشید و همه توان خود را در راه مبارزه با جهل و فقر و خرافات و رواج انسانیت و معنویت به کار گرفت. او دانشوری «مهربان» بود و می‌گفت: «اگر عمری باشد پس از این، هیچ فضیلتی را همپایه مهربانی نمی‌شمارم». بابایی عزیز، درخت پرثمری بود که ریشه‌هایش با زمین و طبیعت و آب و گیاه، گره خورده بود و می‌گفت: «اگر عمری باشد هر درختی را دیدم در آغوش می‌گیرم، هر گلی را می‌بویم، از کوه‌های بیشتری بالا می‌روم، ساعت‌های بیشتری به امواج دریا خیره می‌شوم». او متفکری دلیر و باانصاف بود، که از بند نام و نان گذشته بود و درویش‌صفت، غم جان داشت و همواره زمزمه می‌کرد که: «اگر عمری باشد کمتر غم نان می‌خورم و بیشتر، غم جان می‌پرورم». وی خستگی‌ناپذیر و پرتلاش بود و هیچ گنجی جز گنج گهربار کوشش و تلاش را باور نداشت. وی به «نگاه» اهمیت می‌داد و گاهی شعر «ما هیچ، ما نگاه» سهراب را می‌خواندیم و پس از آن، بابایی می‌گفت: «به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند، هیچ چیز به اندازه نگاه، نیاز به آموزش و تربیت ندارد» و گله‌مند بود که چرا یک‌بار به شاخه درختی که جلوی خانه‌مان مظلومانه قد کشیده خیره نشده‌ایم. من هم از سهراب می‌خواندم که: «هیج‌کس زاغچه‌ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت هیچ کس از دیدن یک باغچه مجذوب نشد» باری، رضا بابایی رفت، ولی گلستان اندیشه و ادب این مرزوبوم، سالیان سال در سایه‌سار سروهایی که از میان کتاب‌هایش سر کشیده‌اند، همواره شاداب خواهد ماند. روانش شاد و یادش گرامی. ابوالفضل طریقه‌دار ۱۴۰۲/۰۱/۱۸ https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom https://telegram.me/kanoonnevisandeganqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 گزارش تصویری از برگزاری کلاس داستان‌نویسی کانون نویسندگان قم نویسی https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
(نگاهی به سایت کانون) 💢 مشکل راستین ما، نبود معنا و فکر در زندگی است استاد احمد شهدادی گفت: مشکل نویسندگان امروز در نوشتن، دانش فنی و ندانستن دستور زبان و این‌ها نیست، مشکل راستین ما چیز دیگری است، مشکل راستین ما نبود معنا و فکر در زندگی است، فقدان معنا و زیست در جهان به نحو معنادار مشکل ماست. این نویسنده در دومین نشست«شبی با اهل قلم» که به همت کانون نویسندگان قم با حضور جمعی از اعضای کانون نویسندگان واستادان در دانشگاه طلوع مهر برگزار شد افزود: مشکل نویسندگان امروز عدم تسط بر مهارت‌های نوشتاری و یا اعلام دستوری نیست و نباید در پی دستور زبان و علائم نگارشی برویم بلکه اول باید به فقدان معنا در زندگی انسانی و حرفه‌ای خود توجه کنیم. وی تصریح کرد: نوشتن بیش از آنکه در حوزه ادبیات باشد، در حوزه تفکر، روان‌شناسی تفکر و فلسفه تفکر است، معرفت خصلت ظهور دارد. بدون ظهور معرفت بی‌معناست. پس معرفت حقیقی آن است که بیان خاص خود را هم با خود همراه کند. نوشتن بیان خاص برخی معرفت‌های انسانی است، البته برخی معرفت‌های دیگر هست که نوشتن نمی‌خواهد، بلکه با بیان دیگری ابراز می‌شود. شهدادی اظهارداشت: نوشتن فرایند فکر کردن است. ما با نوشتن فکر می‌کنیم. اگر به این مسئله توجه کنیم دیگر نوشتن را ابزار، روش، بیان، مهارت، تفنّن یا مانند آن نمی‌بینیم. نوشتن خود میوه‌ است. به جای خیره ماندن به میوه و بحث در چند و چون تباهی و فساد میوه یا تازگی و آبداری آن، خوب است به ریشه‌ها بپردازیم. جست‌وجو در ریشه ما را به کیفیت میوه‌ها رهنمون می‌شود. ادامه مطلب را اینجا بخوانید: http://qomqalam.ir/2-96/
💢۲۰فروردین، سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم و «روز هنر انقلاب اسلامی» گرامی باد. کانون نویسندگان قم https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
💢از بیشترنویسی تا بهترنویسی جمع بیشترنویسی و بهترنویسی ممکن نیست و آنان که بسیار می‌نویسند، آثارشان سرشار از خبط و خطاست. میان این دو، نسبت عکس است: آنکه بیشتر می‌نویسد، نمی‌تواند بهتر بنویسد؛ و آنکه بهتر می‌نویسد، نمی‌تواند بیشتر بنویسد. از این قاعده می‌توان به «قاعده عکس کم و کیف» یاد کرد. یعنی هرچه به کمّیّت افزوده شود، از کیفیّت کاسته می‌شود؛ و هرچه کیفیّت بهتر شود، از کمّیّت کاسته می‌شود. این قاعده در عرصه نوشتن کاملاَ صادق است و کسی نمی‌تواند بیشترنویسی و بهترنویسی را به هم بیامیزد. آنکه می‌خواهد بهتر بنویسد، هزار و یک بند بر دست و پا دارد و با آنها نمی تواند بیشتر بنویسد. اما کسی که در بند آن بندها نباشد، چون برق و باد می‌نویسد. پس باید انتخاب کرد. و از خواننده چه پنهان که نویسندگان روزگار ما انتخاب کرده‌اند؛ اما نه بهترنویسی را، بلکه بیشترنویسی را! محمد اسفندیاری، «کتاب اخلاق نگارش» کانون نویسندگان قم https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
💢مهم‌ترین سرمایۀ ویراستار سال‌ها پیش در کلاس ویرایش دربارۀ توانایی‌ها و رسالت ویراستار سخن می‌گفتم که از گوشۀ کلاس صدایی برخاست: - شما برای ویراستار بیش از ده شرط و صفت شمردید. به نظرتان کدام مهم‌تر است؟ دانش عمومی ویراستار؟ آگاهی‌های زبانی او؟ آشنایی او با موضوع متن؟ دقت؟ سرعت؟ تعهد؟ ذهن مبتکر؟ دانسته‌های دستوری و بلاغی؟ ذوق سرشار؟ انگیزۀ اصلاح‌گری؟ تجربه؟ کدام؟ اندکی اندیشیدم تا پاسخی درخور دهم. سپس گفتم: مهم‌ترین صفت و سرمایۀ ویراستار، عشق اوست؛ زیرا ویراستار کسی است که همۀ سرمایه‌های مادی و معنوی خویش را همچون آب روان، در پای نهال دیگران می‌ریزد؛ اما سهمی از برگ و بار آن ندارد و نمی‌خواهد. او کار دیگران را کار خویش می‌داند؛ اگر چه در روزگاری می‌زید که مردم بار خویش را هم بر گردۀ دیگران می‌گذارند. عشق است که قلم را به دست او می‌دهد تا از صخره‌های بی‌قواره و زمخت، تندیس‌های چشم‌نواز بیرون آورد. او از افقی به متن می‌نگرد که نویسندۀ متن از آن غافل است. اگر نویسنده جنگل را می‌بیند، ویراستار یک‌یک درختان را‌، بل یک‌یک شاخه‌ها و برگ‌ها را. متن بیمار را تیمار می‌کند و قلم وحشی را رام و بندهای بی‌بند و بار را به سامان. و این همه، جز به معجزۀ عشق و مهربانی، ممکن نیست. ویراستار، دایۀ مهربان‌تر از مادر است؛ آن قدر مهربان که گاهی مادر را هم شگفت‌زده می‌کند. رضا بابایی،«کتاب طریق ویرایش» کانون نویسندگان قم https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom
💢دربارۀ ساده‌نويسی رضا بابایی ساده‌نویسی، با همۀ اهمیتی که در نثر معیار دارد، هنوز به‌درستی تعریف و تدوین نشده است. همین‌قدر می‌دانیم که باید ساده بنویسیم؛ اما چگونه؟ تقریبا همه دوست دارند ساده و صمیمی بنویسند، اما دقیقا نمی‌دانند باید چه کنند و نثر ساده و صیقلی چگونه پدید می‌آید. در کتاب «بهتر بنویسیم» قواعد و توصیه‌هایی را گفته‌ام؛ ولی می‌دانم که راه درازی در پیش است و همچنان باید کوشید و قواعد ساده‌نویسی را از میان نثرهای برتر بیرون کشید. ساده‌نویسی، آسیب‌هایی هم دارد؛ از جمله تخلف از اسلوب نوشتار و افتادن به دام گفتار. اگرچه رکن ساده‌نویسی، نزدیکی به زبان گفتاری است، اما نوشتار را نباید به قدری به گفتار نزدیک کرد که مرزی میان آن دو باقی نماند. برخی نویسندگان، به هوس ساده‌نویسی، عامیانه می‌نویسند؛ یعنی از این سوی بام افتاده‌اند. بله؛ ساد‌ه‌نویسی در مقابل «لفظ قلم» رونق یافت و دل بسیاری از نویسندگان را ربود؛ اما نباید آنقدر از «لفظ قلم» دور شد که سر از نثر شفاهی درآورد. نثر معیار، «لفظ قلم» نیست؛ اما مغلوب نثر وارفتۀ شفاهی هم نمی‌شود. شاید مثال‌های زیر تا حدی منظورم را روشن‌تر کنند: شفاهی: از این بهتر چیست؟ نوشتاری: بهتر از این چیست؟ شفاهی: خدا همیشه در یادتان باشد. نوشتاری: خدا را همیشه یاد کنید. شفاهی: اگر یادتان رفت... نوشتاری: اگر فراموش کردید... شفاهی: اهمیت این قاعده خیلی زیاد است، چون باعث گره‌گشایی از مشکلات زیادی می‌شود و مسائل پیچیده را راحت حل می‌کند. نوشتاری: این قاعده، بسیار مهم است؛ زیرا به‌آسانی از عهدۀ حل بسیاری از مسائل پیچیده برمی‌آید. شفاهی: نظام‌های دموکراتیک هم هزار جور قانون برای کنترل مردم درست می‌کنند. نوشتاری: نظام‌های دموکرات هم برای کنترل مردم، صد گونه قانون وضع می‌کنند. شفاهی: هر کدام از منابع شناخت دین، چه عقل و چه کتاب و چه سنت، در مهندسی معرفت دینی، جایگاهشان روشن است. نوشتاری: جایگاه هر یک از منابع دین‌شناسی(عقل، کتاب و سنت) در هندسۀ معرفت دینی، روشن است. شفاهی: اگر عقلانیت، ملاک زندگی متمدنانه باشد، آنقدر عقبیم که امکان ندارد به این زودی‌ها به عقلای عالم برسیم. نوشتاری: اگر ملاکِ تمدن، عقلانیت باشد، راه درازی در پیش داریم. شفاهی: خداپرستی تنها با نماز و روزه نیست. نوشتاری: خداپرستی تنها به نماز و روزه نیست. شفاهی: گناهی که بنده‌ای را خجالت‌زده کند، خدا بیشتر دوست دارد تا عبادتی که بنده را دچار عُجب کند. نوشتاری: گناهی که بنده‌ را به شرم آورد، نزد خدا محبوب‌تر است از عبادتی که او را به ورطۀ عُجب و غرور اندازد. شفاهی: بزرگ‌ترین درس‌ها را زندگی به انسان می‌دهد، ولی ادای معلم‌ها را در نمی‌آورد. نوشتاری: زندگی بدون اینکه ادای معلم‌ها را دربیاورد، بزرگ‌ترین درس‌ها را به ما می‌دهد. یادآوری ۱. همۀ جمله‌های نوشتاری بالا، پیشنهادی است؛ یعنی ده‌ها و صدها جملۀ دیگر هم می‌توان ساخت که مصداق «نثر معیار» باشد. ۲. می‌پذیرم که ادبیات شفاهی، گاهی خون و انرژی بیشتری دارد؛ اما در مجموع، تأثیر زبان نوشتاری معيار در خواننده، بیشتر و ماندگارتر است. ۳. در نثر معیار، هر قدر قالب نوشتار کوتاه‌تر باشد، فاصلۀ آن از زبان گفتاری کمتر می‌شود. بنابراین زبان یادداشت از زبان مقاله، و زبان مقاله از زبان کتاب، باید صمیمی‌تر و ساده‌تر و به زبان گفتاری، نزدیک‌تر باشد. پس رسمی‌ترین زبان در کتاب است و غیر رسمی‌ترین زبان، در یادداشت. کانون نویسندگان قم https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom