eitaa logo
C᭄‌زنـدگی بـا آیـه‌هاC᭄‌
145 دنبال‌کننده
183 عکس
638 ویدیو
23 فایل
Ŧ 🔷ختم قرآن مجازے☀ فَاقْرَءُوا مَا تَيسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ مزمل/ 20 پس هرآنچه براے شما امڪان داردقرآن بخوانید. قال النبی(ص):«نوروا بیوتڪم بتلاوة القرآن » «نورانی ڪنیدخانه‌هاے خودرابا تلاوت قرآن ڪریم ». https://eitaa.com/joinchat/3671326949Cf91e492d6f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه به شما می گویند سال خوبی داشته باشید ولی من به شما می گویم : " سال خوبی را براے خودتان خلق ڪنید " به فڪر آمدن روزهاے خوب نباشید! آنها نخواهند آمد … به فڪر ساختن باشید… روزهاے خوب را باید ساخت آرزو می‌ڪنم بهترین معمار سال جدید باشید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت سین امسال 🦜 ۱-سایه پدر و مادر بر سرتون ۲ -سلامتی جسم و جانتون ۳-سرسبزی خونه هاتون ۴- سخاوت دل ‌هاتون ۵-سرنوشت زیبا درتقدیرتون ۶-سبد سنبل تو نگاهتون ۷-سیب لبخند بر لباتون ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 اَللّٰھُّـــمَّ ؏َجِّـــلْ لِوَلیِّـڪَ الْفَـــرَج 💚 عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سلام امام زمانم ❣ تویى بهارِ دلم با تو احْسَنُ الحالَم بيا بهار شود چهارفصلِ امسالم بـيـا، مُقَلّبِ قلبم دليل نـوروزم بـيـا ڪناره بگیرد بـدے از اقبالم 💚☀️ 🇪 🇳 🇪 🇷 🇬 🇾 _🇵 🇱 🇺 🇦 🇸  ‎‎ ❅❅❅❅❅❅❅❅ ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
C᭄‌زنـدگی بـا آیـه‌هاC᭄‌
📝 #متن_ڪتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 #تجربه_نزدیک_به_مرگ_جانباز_مدافع_حرم 📝 #قسمت_چهارم 👇 🔍فهمیدم ڪه
📝 🔖 📝 👇 🔰کنار هر نوشته چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت.😢 وقتی به آن خیره می شدیم مثل فیلم به نمایش در می آمد، 😢 درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید فیلم آن ماجرا را مشاهده می‌کردیم با تمام جزئیات.😳😔 یعنی در مواجهه با دیگران حتی فکر افراد را هم می‌دیدیم لذا نمی شد هیچ کدام از این کارها را انکار کرد.😢 غیر از کارها حتی نیت های ما ثبت شده بود.آنها همه‌چیز را دقیق نوشته بودند.😭😳 ✨جای هیچگونه اعتراضی نبود، تمام اعمال ثبت بود. هیچ حرفی هم نمیشد زد...😭 💠اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم و خودم را از همین حالا در بهترین درجات بهشت می دیدم!😌 💥همینطور که به صفحه اول نگاه می‌کردم و به اعمال خودم افتخار می کردم یک دفعه دیدم یکی یکی اعمال خوبم در حال محو شدن است!!😰😰 ⚫️ صفحه ای که پر از اعمال خوب بود ناگهان تبدیل به کاغذ سفید شده بود!😭 🔷با عصبانیت به آقایی که پشت میز نشسته بود گفتم: چرا اینها محو شد؟مگه من این همه کارهای خوب نکرده ام؟😭😡 🔰گفت:بله درسته،اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی.اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.😏 🔘با عصبانیت گفتم چرا، چرا همه اعمال من؟؟😰😰 او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر که می فرماید: سرعت نفوذ آتش در گیاه خشک، به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات بنده نمی رسد.😏😱 🔹رفتم صفحه بعد. 🔮آن روز هم پر از اعمال خوب بود،نماز اول وقت مسجد، بسیج، هیئت،رضایت پدر مادر و.. تمام اعمال خوب، مورد تایید من بود.👌 🔍آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند،خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماماً برای من یادآوری می شد،اما با تعجب به یکباره مشاهده کردم که دوباره تمام اعمال من در حال محو شدن است!😭😢 ❗️گفتم: این دفعه چرا! من که در این روز غیبت نکردم؟😱 ✅جوان گفت: یکی از رفقای مذهبیت را مسخره کردی،این عمل زشت باعث نابودی اعمال شد. سپس بدون اینکه حرفی بزند آیه ۳۹ سوره یاسین برایم یادآوری شد: ⛔️ روز قیامت برای مسخره کنندگان روز حسرت بزرگی است. "یا حسره علی العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزون"😱 ♻️خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من خرابه...!😱😢😭 🔷رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم اما در این شوخی ها با رفقا گفتیم و خندیدیم اما به کسی اهانت نکردیم.👌😢 🔆 غیبت نکرده بودم،هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین شوخی ها و خنده ها به عنوان کار خوب ثبت شده بود.😢 ✅با خودم گفتم: خدا را شکر. یاد حدیثی افتادم که امام حسین علیه السلام می فرماید: برترین اعمال بعد از اقامه نماز شاد کردن دل مومن است. البته از طریقی که گناه در آن نباشد..😰 📿خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد با تعجب دیدم ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده!☺️ 🔅به آقایی که پشت میز نشسته بود با تعجب و لبخند گفتم: من که در سنین نوجوانی مکه نرفتم.😢 💥گفت:ثواب حج ثبت شده، برخی اعمال باعث می شود که ثواب چندین حج در نامه عمل شما ثبت شود، مثل اینکه از سر مهربانی به پدر و مادر نگاه کنید، یا مثلاً زیارت با معرفت امام رضا علیه السلام و...😌 ⚡️ اما دوباره مشاهده کردم که یکی یکی از اعمال خوب من در حال پاک شدن است دیگر نیاز به سوال نبود خودم مشاهده کردم که آخرش با رفقا جمع شده بودیم و مشغول اذیت کردن یکی از دوستان بودیم.😢 ❄️یاد آیه ۶۵ سوره زمر افتادم که میفرمود برخی اعمال باعث حبط و نابودی اعمال خوب انسان میشود...😢 🔆به دو نفری که در کنارم بودند گفتم: شما یک کاری بکنید! همینطور اعمال خوب من دارد نابود می شود!!😭😭😭 🍃سری به نشانه ناامیدی و این که نمی‌توانند کاری انجام دهند برایم تکان دادند.😔😔 همینطور ورق می‌زدم و اعمال خوبی را می‌دیدم که خیلی برایش زحمت کشیده بودم اما یکی یکی محو می‌شد...😭😭 🔴فشار روحی شدیدی داشتم،کم مانده بود دق کنم...😱😱 نابودی همه ثروت معنوی ام را به چشم می دیدم اما نمی دانستم چه کار کنم...😰😰😱 ادامه دارد... 🌹✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حلول ماه مبارڪ رمضان رو بهتون تبریڪ میگم
‼️دوستان عزیز توجہ توجہ💯 یڪی از اعمال مخصوص شب‌هاے ماهـ رمضاݩ ڪه خیلے هم سفارش شدهـ: دعا واسہ منہ! 🤲🏻 ڪه متأسفانہ توے مفاتيح نیومدهـ، خواهشاً یادتون نرهـ...... 🙂😂🌱 ★دعابراے فرج آقا فراموش نشہ♥(: ماه رمضان مبارڪــ🌙💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
C᭄‌زنـدگی بـا آیـه‌هاC᭄‌
📝 #متن_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 #تجربه_نزدیک_به_مرگ_جانباز_مدافع_حرم 📝 #قسمت_پنجم 👇 🔰کنار هر نوش
📝 متن_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه_نزدیک_به_مرگ_جانباز_مدافع_حرم 📝 قسمت_ششم 👇 💠خیلی ناراحت بودم،اے ڪاش ڪسی بود ڪه می‌توانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم.😢😢 اما هرچی می‌گذشت بدتر میشد..😔 🔆جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوے ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا ڪارت سریع حل شود.😢😢 ✅ همانطور ڪه با ناراحتی ڪتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالاے صفحه با خط درشت نوشته شده:😢 🔅نجات یڪ انسان🔅👌 🔷خوب به یاد داشتم ڪه ماجرا چیست. به خودم افتخار ڪردم وگفتم: خدا راشکر این ڪار را واقعاً خالصانه براے خدا انجام دادم.😌👌 🔮 ماجرا از این قرار بود ڪه یڪ روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا ڪردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم. رودخانه پر از آب بود.😢 🛡ناگهان صداے جیغ و داد یڪ زن و مرد همه را میخڪوب ڪرد. یڪ پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد.😭😔 🔵 من شنا و غریق نجات بلد بودم. آماده شدم ڪه به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیڪ سد است و خطرناک...😢😱 🔸 اما یڳ لحظه با خودم گفتم: فقط براے خدا و پریدم توے آب.😔 خدا را شڪر ڪه توانستم این بچه را نجات بدهم .او را به ساحل آوردم و با ڪمڪ رفقا بیرون آمدیم.👌👌 ♦️پدر و مادرش از من تشڪر ڪردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند.👌 💠 این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم ڪه لااقل یه ڪار خوب با نیت الهی پیدا ڪردم.👌 ⛔️اما یڪباره مشاهده ڪردم ڪه این عمل خالصانه هم در حال پاڪ شدن است!!😢 ❗️ با ناراحتی گفتم:مگر نگفتی فقط ڪارهایی ڪه خالصانه براے خدا باشد حفظ می‌شود؟؟ من این ڪار را فقط براے خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاڪ میشود؟؟😱😱😰😰 ☘جوان لبخندی زد و گفت: درست می‌گویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟😰😱 ⚡️یڪباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی ڪار مهمی ڪردم.. اگر جاے پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم ڪه یڪ جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت.😢 💥اگر من جاے مسئولین استان بودم یڪ هدیه حسابی تهیه می‌ڪردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگارے ها و روزنامه ها با من مصاحبه ڪنند..😰😥 ❄️خلاصه فرداے آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامه‌ها با من مصاحبه ڪردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یڪ هدیه حسابی براے من آوردند.😰 ✨جوان پشت میز گفت: اول برای رضاے خدا ڪار ڪردے اما بعد خرابش ڪردے! آرزوے اجر دنیایی ڪردے و مزدت را هم گرفتی درسته؟☹️☹️ 🍂گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است. بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه ڪار ڪنم دستم خیلی خالیه.😢😭 ☘جوان پشت میز گفت:خیلی ها ڪارهایشان را براے خدا انجام می‌دهند اما باید تلاش ڪنند تا آخر این اخلاص را حفظ ڪنند. بعضی ها ڪارهاے خالصانه را در همان دنیا نابود می‌ڪنند!😩😫😩 🌾حسابی به مشڪل خورده بودم.. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت هاے پشت سر مردم و غیبت‌ها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند.😩😢 🍃البته وقتایی ڪه یڪ ڪار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاڪ شدن ڪارهاے زشت می‌شد،چرا ڪه در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات..ڪارهاے نیڪ گناهان را‌ پاڪ می‌ڪند.😢 🌿زیارت هاے اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت.البته زیارت هاے با معرفتی ڪه با گناه آلوده نشده بود.😢 🌕اما خیلی سخت بود! هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی می‌شد ڪوچڪترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت.😰 🍀به یڪی از روزهاے دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد! 🥀 یڪدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود.😊 💥با تعجب پرسیدم یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند.😊 ❄️نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و ڪتاب!!😌 گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟🙊 🍀 همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند..👌 ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
..‌🌿•• «اللّھُم‌ صَل‌ عَلۍ‌ مُحمد‌ وَ‌ آل‌ مُحمد🌸» ‹خدایـٰا‌ درود‌ فِرسـت‌ بَر‌ محمد‌ و‌ خاندان‌ او› ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ 🇪 🇳 🇪 🇷 🇬 🇾 _🇵 🇱 🇺 🇦 🇸  ‎‎ ❅❅❅❅❅❅❅❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
C᭄‌زنـدگی بـا آیـه‌هاC᭄‌
📝 متن_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه_نزدیک_به_مرگ_جانباز_مدافع_حرم 📝 قسمت_ششم 👇 💠خیلی ناراحت بودم
📝 متن_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه_نزدیک_به_مرگ_جانباز_مدافع_حرم 📝 قسمت_هفتم 👇 💥بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به ڪربلا رفته بودم.👌 دریڪی از این سفرها پیرمرد ڴرولالی با ما بود ڪه مسئول ڪاروان به من گفت: می‌توانی مراقب این پیرمرد باشی؟😰 🔰خیلی دوست داشتم‌  تنها باشم و با مولاے خود خلوت ڪنم اما با اڪراه قبول ڪردم.😐 ♦️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش می‌شدم تا‌ گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپرے شد.😰 🍃حضور قلب من ڪم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمی‌گشت چون باید مراقب این پیرمرد می‌بودم.🙈 ✔️روز آخر قصد خرید یڪ لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه می‌گویی آقا؟ این آقا زائر مولاست،این لباس قیمتش خیلی ڪمتر است...😡 🍀 خلاصه اینڪه من لباس را خیلی ارزانتر براے پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم.😐 ♦️ با خودم گفتم:عجب دردسرے براے خودم درست ڪردم! این دفعه ڪربلا اصلاً حال نداد... 🔆یڪ‌دفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم ڪرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی براے من دعا ڪرد.👌 🌷جوان پشت میز گفت: به دعاے این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت ڪردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند.😉 باید در آن شرایط قرار می‌گرفتید تا بفهمید ڪه بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم.😉 🍃 صدها برگ در ڪتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود.👌 💥در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب‌هاے جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم.👌 ❎ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت. ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می‌ڪردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم.😰 ♻️یڪ شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یڪی از رفقا گفت: ڪی می‌تواند الان برود ته قبرستان و برگردد؟😩 💠 گفتم: اینڪه ڪارے ندارد. من الان می‌روم. او به من گفت باید یڪ لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرڪت ڪردم.😰👌 🔷 صداے خس خسِ پاے من بر روے برف از دور شنیده می‌شد. اواخر قبرستان ڪه رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم...👌 🔸 یڪ پیرمرد روحانی از سادات بود شب هاے جمعه تا سحر داخل یڪ قبر مشغول قرائت قرآن می‌شد.👌 🔮فهمیدم ڪه رفقا می‌خواستند با این ڪار با سید شوخی ڪنند!🙈 می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می‌ڪنند. 🛡 براے همین تا انتهاے قبرستان رفتم هرچی صداے پاے من نزدیڪ‌تر میشد صداے قرائت قرآن سید هم بلندتر می‌شد. از لحنش فهمیدم ڪه ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.👌 📘 تا این ڪه بالای قبر رسیدم ڪه او در داخل آن مشغول عبادت بود. تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید. من هم ڪه ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم. پیرمرد رد پایم را در داخل برف گرفت و دنبال من آمد.👌😢 🌾وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا ڪتمان ڪردم اما بعد معذرت خواهی ڪردم و با ناراحتی بیرون رفت .😢 🍀حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حڪایت آن شب را دیدم!😔 🌒نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می‌دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت ڪرده بودم از درون عذاب می‌ڪشیدم.😔😢 ⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن می‌گرفت.طورے ڪه نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد. وقتی چنین عملی را مشاهده ڪردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت.😱😱 💫 همان موقع دیدم ڪه این پیرمرد سید ڪه چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و ڪنار جوان پشت میز قرار گرفت. 😢 💥سپس به آن جوان گفت: من از این مرد نمی‌گذرم او مرا اذیت ڪرد و ترساند.😡 من هم گفتم به خدا من نمی دانستم ڪه سید در داخل قبر دارد عبادت می‌ڪند.😔😢 💮جوان به من گفت: اما وقتی نزدیڪ شد فهمیدے ڪه دارد قرآن می‌خواند چرا برنگشتی؟😢 دیگر حرفی براے گفتن نداشتم...😔 ♻️ خلاصه پس از التماسهاے من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازے ڪه بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یڪ مومن...!😒 ادامه دارد.. 🇪 🇳 🇪 🇷 🇬 🇾 _🇵 🇱 🇺 🇦 🇸  ‎‎ ❅❅❅❅❅❅❅❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا روزه‌ مرا‌ در این‌ روز‌ مانند‌ روزه‌دارانِ حقیقی‌ ڪه‌ مقبول‌ توست‌ قرارده، واقامه‌ نمازم‌ را‌ مانند‌ نمازگزاران‌ واقعی‌ و مرا از‌ خوابِ‌ غافلان‌ بیدار‌ ساز و گناهم‌ را‌ ببخش اے معبود‌ جهانیان، و درگذر‌ از من‌ اے بخشنده‌ مهربان♥️ 🇪 🇳 🇪 🇷 🇬 🇾 _🇵 🇱 🇺 🇦 🇸  ‎‎ ❅❅❅❅❅❅❅❅
C᭄‌زنـدگی بـا آیـه‌هاC᭄‌
📝 متن_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه_نزدیک_به_مرگ_جانباز_مدافع_حرم 📝 قسمت_هفتم 👇 💥بعد از سقوط صد
📝 متن کتاب سه_دقیقه_در_قیامت 🔖 تجربه_نزدیک_به مرگ_جانباز_مدافع_حرم 📝 قسمت هشتم 👇 ☘اینجا بود ڪه یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم:حرمت مومن از ڪعبه بالاتر است.😢 💥 در لابلاے صفحات اعمال خودم به یڪ ماجراے دیگر از آزار مومنین برخوردم، ڪسی از دوستانم بود ڪه خیلی با هم شوخی داشتیم و همدیگر را سرڪار می‌گذاشتیم.😢 ✔️ یڪبار در یڪ جمع رسمی با او شوخی ڪردم و بدجورے ضایعش ڪردم. موقع خداحافظی از او عذرخواهی ڪردم او هم چیزے نگفت.😭 🔅روز آخر ڪه می‌خواستم براے عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم: فلانی به تو خیلی بد ڪردم تو را یڪ بار  ضایع ڪردم .بعد در مورد عمل جراحی گفتم تا گفت: حلال ڪردم،ان شاالله ڪه سالم برمیگردے.☺️ 👌آن روز در نامه عمل همان ماجرا را دیدم. ✅ جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد، اگر رضایتش را نمی‌گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را می دادے تا رضایتش را ڪسب ڪنی.😉 💠مگر شوخی است آبروے یڪ مومن را بردے!!😐 ♨️می‌خواستم همانجا زارزار گریه ڪنم.براے یڪ شوخی بی‌مورد دو سال عبادت‌هایم را دادم. براے یڪ غیبت بی‌مورد بهترین اعمال خوب من محو می‌شد...😩😩 🔘چقدر حساب خدا دقیق است،چقدر ڪارهاے ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم...😰 🍀 در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست ڪه ۴ سال منتظر شماست، این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود اما معطل شماست.😕😏 🔮با تعجب گفتم:از ڪی حرف میزنی؟😩😰 🔶ناگهان یڪی از پیرمردهاے مسجدمان را دیدم ڪه در مقابل هم و در ڪنار همان جوان ایستاد. خیلی ابراز ارادت ڪرد و گفت:ڪجایی،چند سال منتظر تو هستم.😰 🔵بعد از ڪمی صحبت پیرمرد ادامه داد: زمانی ڪه شما در مسجد و بسیج مشغول فعالیت فرهنگی بودید تهمتی را در جمع به شما زدم،براے همین آمدم ڪه حلالم ڪنید.😰😰 📙آن صحنه برایم یادآورے شد ڪه مشغول فعالیت در مسجد بودم،ڪارهاے فرهنگی بسیج‌ و...😔 🔺این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه‌اے نشسته بودند و پشت سر من حرف می‌زدند ڪه واقعیت نداشت. به من تهمت بدی زد و نیت ما را زیر سوال برد...😱😱 🔆آدم خوبی بود،اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود.😢 🌼به جوان پشت میز گفتم: درسته ایشان آدم خوبی بوده اما من همینطورے از ایشان نمی‌گذرم ،دست من خالیست هرچه می‌توانی ازش بگیر.😒 🌺تازه معناے آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم: "هر ڪسی در روز جزا براے خودش گرفتارے دارد و همان گرفتارے خودش برایش بس است و مجال این نیست ڪه به فڪر ڪس دیگرے باشد."😢 🌹جوان هم رو به من ڪرد و گفت:این بنده خدا یڪ انجام داده ڪه خیلی با برڪت بوده و ثواب زیادے برایش می‌آید.👌 🌿یڪ حسینیه را در شهرستان شما خالصانه براے رضاے خدا ساخته ڪه مردم از آنجا استفاده می‌ڪنند.👌 🍃اگر بخواهی ثواب ڪل حسینیه اش را از اومی‌گیرم و در نامه عمل شما می‌گذارم تو او را ببخشی.👌😢 ♦️با خودم گفتم: ثواب ساخت یڪ حسینیه به خاطر یڪ تهمت؟؟خیلی خوبه.😳 🔰 بنده خدا پیرمرد خیلی ناراحت و افسرده شد اما چاره‌اے نداشتیم.😏 ☘ثواب یڪ وقف بزرگ را به خاطر یڪ تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی.👇😕 🌾تمام حواس من در آن لحظه به این بود ڪه وقتی ڪسی به خاطر تهمت به یڪ نوجوان یڪ چنین خیراتی را از دست می‌دهد پس ما ڪه هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت ڪردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت.. 😩😩😱 💥ما ڪه به راحتی پشت سر افراد جامعه و دوستان و آشنایان خود هر چه می‌خواهیم می‌گوییم...😞 🌴 باز جوان پشت میز به عظمت آبروے مومن اشاره ڪرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند: ڪسانی ڪه دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد براے آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناڪی است.😱 ✨امام صادق علیه‌السلام در تفسیر آیه می‌فرمایند: هرڪس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود براے دیگران بازگو ڪند از مصادیق این آیه است.😰 🍁ایستاده بودم و مات و مبهوت به ڪتاب اعمالم نگاه میڪردم. یڪی آمد و دو سال نمازهاے من را برد. دیگرے آمد و قسمتی از ڪارهاے خیر مرا برداشت. بعدے....😱 ⚡️ بلاتشبیه شبیه یڪ گوسفند ڪه هیچ اراده‌اے ندارد و فقط نگاه می‌ڪند من هم نگاه می‌ڪردم. چون هیچ گونه دفاعی در مقابل دیگران نمی‌شد ڪرد.😰 🌾در دنیا انسان در دادگاه از خود دفاع می‌ڪند و خود را تا حدودے از اتهامات تبرئه می‌ڪند😰 ♻️ اما اینجا مگر می‌شود چیزے گفت؟ حتی آن‌چه در فڪر انسان بوده براے همه نمایان است چه برسد به اعمال...😱😱 ادامه دارد.. 🇪 🇳 🇪 🇷 🇬 🇾 _🇵 🇱 🇺 🇦 🇸  ‎‎ ❅❅❅❅❅❅❅❅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا