eitaa logo
با هم قرآن بخوانیم
217 دنبال‌کننده
726 عکس
10 ویدیو
12 فایل
﷽ 🔆در این کانال فرصتی فراهم شده‌است تا بتوانید روزانه یک صفحه از قرآن کریم را با ترجمه و تفسیر آن بخوانید. 📌آدرس گروه https://eitaa.com/joinchat/3151036734C70e37b61d0 🔰مطالب مفید گروه نیز در کانال آرشیو می‌شود. ارتباط با مدیر: @Sy_Yaghoubi @mah_mka
مشاهده در ایتا
دانلود
329-anbia-ta-2.mp3
4.16M
📻 صوت تفسیر صفحۀ ۳۲۹ 👤 مفسر: استاد قرائتی بخش ۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📍خدمت شیاطین برای سلیمان (ع) «وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ»(انبیاء/۸۲) 🔆 موجوداتی که در این آیه شیاطین نام گرفته‌اند، در آیات ۱۲ و ۱۳ سورۀ سبأ، جن نامیده شده‌اند و روشن است که این دو با هم منافات ندارد؛ زیرا می‌دانیم شیاطین نیز از تیرۀ جن هستند. 💠 از آیات سورۀ ص و سبأ و همچنین این آیه به‌خوبی استفاده می‌شود که این گروه از جن که مسخر سلیمان بودند، افرادی باهوش، فعال، هنرمند و صنعتگر با مهارت‌های گوناگون بودند. آن‌ها در دریا برای سلیمان غواصی می‌کردند و جواهرات و چیزهای پرارزش بیرون می‌آوردند. 🖇جملۀ «یعملون عملاً دون ذلک» اجمالی است از آنچه مشروحش در آیۀ ۱۳ سورۀ سبأ آمده‌است که می‌فرماید: «آن‌ها هرچه سلیمان می‌خواست، برایش درست می‌کردند: معبدها، تمثال‌ها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض‌ها و دیگ‌های ثابت (که از بزرگی حمل‌ونقل‌شدنی نبود.)» 💢از پاره ای دیگر از آیات مربوط به سلیمان - مانند آیۀ ۳۸ سورۀ ص - استفاده می‌شود که گروهی از شیاطین سرکش نیز وجود داشتند که او آن‌ها را در بند کرده بود. شاید جملۀ «و كنا لهم حافظین» نیز اشاره به این باشد که ما آن گروه از خدمتگزاران سلیمان را از تمرد و سرکشی باز می‌داشتیم. (نمونه، ج ۱۳، ص ۴۷۵.) 🔰 اگر كنترل و حفاظت نباشد، حتّى در حكومت بى‌نظير سليمان هم فساد راه پيدا مى‌كند. «كنّا لهم حافظين» 🔰شياطين، از جنس جنّ و موجوداتى داراى شعور و مانند انسان تكليف دارند كه حضرت سليمان علاوه بر انسان‌ها، بر بعضى از آنان نيز حكومت داشت. «وحُشِر لسليمان جنوده من الجنّ والانس»(نمل/۱۷) @quranhamkhani
📍فشرده‌ای از داستان ایوب (ع) «وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَي رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»(انبیاء/۸۳) ⁉️ در حدیثی از امام صادق (ع) می‌خوانیم کسی پرسید بلایی که دامن‌گیر ایوب شد، برای چه بود؟ 🔆 امام صادق (ع) پاسخی فرمود که خلاصه‌اش چنین است: بلایی که بر ایوب وارد شد، به‌خاطر این نبود که کفران نعمتی کرده باشد؛ بلکه به‌عکس به‌خاطر شکر نعمت بود که ابلیس بر او حسد برد و به پیشگاه خدا عرض کرد که او به این خاطر این‌همه شکر نعمت تو را به‌جا می‌آورد که زندگی وسیع و مرفهی به او داده‌ای؛ اگر مواهب مادی دنیا را از او بگیری، هرگز شکر تو را به‌جا نخواهد آورد. مرا بر دنیای او مسلط کن تا معلوم شود که مطلب همین است. 👈 خداوند برای این‌که این ماجرا سندی برای همهٔ رهروان راه حق باشد، به شیطان این اجازه را داد. 💠 او آمد و اموال و فرزندان ایوب را یکی پس از دیگری از میان برداشت؛ ولی این حوادث دردناک نه‌تنها از شکر ایوب نکاست، بلکه بر شکر او افزود. شیطان از خدا خواست بر زراعت و گوسفندان او مسلط شود. این اجازه نیز به او داده شد و او تمامی آن زراعت را آتش زد و گوسفندان را از بین برد. باز هم بر حمد و شکر ایوب افزون شد. سرانجام شیطان از خدا خواست که بر بدن ایوب مسلط گردد و سبب بیماری شدید او شود. این چنین شد؛ به‌طوری‌که از شدت بیماری و جراحت قادر به حرکت نبود؛ بی‌آن‌که کمترین خللی در عقل و درک او پیدا شود. 💢خلاصه نعمت‌ها یکی پس از دیگری از ایوب گرفته می‌شد؛ ولی به موازات آن، مقام شکر او بالا می‌رفت تا این‌که جمعی از رهبان‌ها به دیدن او آمدند و گفتند: بگو ببینیم تو چه گناه بزرگی کرده‌ای که چنین گرفتار شده‌ای؟ به این ترتیب شماتت این و آن آغاز شد و این امر بر ایوب سخت گران آمد. ✨ایوب گفت: به عزت پروردگارم سوگند که من هیچ لقمهٔ غذایی نخوردم، مگر این‌که یتیم و ضعیفی بر سر سفره با من نشسته بود و هیچ طاعت الهی پیش نیامد، مگر این‌که سخت‌ترین برنامۀ آن را انتخاب کردم. 🔰در این هنگام که ایوب از عهدۀ تمامی امتحانات در مقام شکیبایی و شکرگزاری بر آمده بود، زبان به مناجات و دعا گشود و حل مشکلات خود را با تعبیری بسیار مؤدبانه و خالی از هرگونه شکایت از خدا خواست. در این هنگام درهای رحمت الهی گشوده شد، مشکلات به‌سرعت برطرف گشت و نعمت‌های الهی افزون‌تر از آنچه بود، به او رو آورد. خداوند فرزندان او را زنده کرد و علاوه بر آن، فرزندان دیگری نیز به او داد. (نمونه، ج ۱۳، ص ۴۷۹.) 💌 از امام صادق(ع) دربارهٔ «و مِثلهم مَعهم» سؤال شد كه چگونه همانند آنان را نيز به ايّوب داد؟ حضرت فرمود: خداوند از فرزندان او كه قبلاً به مرگ طبيعى مرده بودند نيز به همراه كسانى كه هلاک شده بودند، به او برگرداند.(كافى، ج۸، ص۲۵۳) 🖇 اگر چه حضرت ايّوب به مشكلات و بيمارى‌هاى بسيار سختى مبتلا شد، ولى برخلاف آنچه در بعضى كتب آمده اين مسائل، مايه تنفّر مردم از او نبوده‌است، زيرا در اين صورت، علاوه بر آن‌كه برخلاف قاعدۀ لطف است، با بسيارى از روايات و تفاسير، از جمله تفاسير الميزان، فخر رازى، اطيب‌البيان، ابوالفتوح و نمونه نيز سازگار نيست. @quranhamkhani
📍نکات و پیام‌های آیات ۸۳ و ۸۴ سورهٔ انبیاء «وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَي رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ/فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَي لِلْعَابِدِينَ»(انبیاء/۸۳و۸۴) 🔰ايوب سرگذشتی غم‌انگیز و در عین حال پرشکوه و عبرت‌انگیز دارد. صبر و شکیبایی او در برابر مصیبت‌ها عجیب بود، لذا صبر ایوب ضرب‌المثل شده‌است. 🔰در این آیات به مرحلۀ نجات و پیروزی او بر مشکلات و به دست آوردن مواهب از دست رفتۀ او اشاره می‌کند تا برای مؤمنانی که در مکه در محاصرۀ دشمن بودند و یا برای هر مؤمنی تسلی‌خاطر باشد. 🔰حضرت ايوب پيامبرى است كه در قرآن مجيد به دريافت نشان صبر مفتخر گرديده‌است. «اِنّا وجدناه صابراً، نعم العبد، اِنّه أوّاب»(ص/۴۴) همانا ما او را انسان صابرى يافتيم، چه نيكو بنده‌اى بود، به‌درستى كه او بسيار اهل توبه و انابه بود. 🔰 يادآورى و مرور تاريخ زندگانى بزرگان، بهترين وسيلهٔ تسكين و صبر و ارشاد و راهنمايى است. «و ايّوب» 🔰 انبيا نيز در زندگى مادى، همچون ساير مردم عادى به گرفتارى‌ها و بيمارى‌هايى مبتلا مى‌شده‌اند. «مَسّنى الضُر» 🔰 اگر چه گرفتارى‌ها در ظاهر، ضرر مى‌نمايد، ولى در بسيارى از مواقع باطناً لطف خفى و رحمت الهى است. «مَسّنى الضُرّ و أنت أرحم الرّاحمين» 🔰 هميشه بلاها و مصائب جنبۀ كيفرى و تنبيهى ندارد، بلكه گاهى براى اعطاى درجه است و جنبۀ آزمايشى دارد. «مَسّنى الضُر» (با توجّه به اين‌كه انبيا معصوم هستند، ناگوارى‌ها به‌خاطر ارتكاب گناه و گوشمالى نيست.) 🔰 انبيا نمونۀ ادب هستند. «مسّنى الضُرّ و أنت أرحم الرّاحمين» حضرت ايّوب(ع) نفرمود: پروردگارا! ضرر را از من برطرف فرما، بلكه به‌گونه‌اى دعا كرد كه يعنى خدايا تو خود مى‌دانى. 🔰 در مقام دعا، خدا را با صفتى بخوانيم كه با نياز ما تناسب دارد. «ارحم الرّاحمين» 🔰 دعاى انبيا مستجاب است. «فاستجبنا» 🔰 لطف الهى بيش از تقاضا و دعاى انسان است. «كشفنا ما به من ضرّ و آتيناه ...» (حضرت ايوب(ع) از خداوند درخواست «كشف ضرّ» داشت، ولى پروردگار علاوه بر اجابت خواستۀ او، اهلش را به او بازگرداند.) 🔰 فرزند، عنايت و رحمت الهى است. «آتيناه اهله و مثلهم معهم» 🔰 خداوند، هم اهل جود است و هم جبروت. «آتيناه اهله و مثلهم معهم» در قنوت نماز عيد فطر و قربان مى‌خوانيم: «اللهم ... اهل الجود والجبروت ...» در اينجا خداوند، هرچه را كه از ايوب گرفته شده بود، به او بازگرداند و به‌علاوه آن را دو برابر هم كرد، هم گذشته‌اش را جبران كرد و هم نسبت‌به آينده‌اش جود و كرم نمود. 🔰 ميان دعا از يک طرف و ربوبيّت و سرازير شدن رحمت الهى از سوى ديگر، ارتباط خاصى وجود دارد. «نادى ، ربّه، رحمة» 🔰 استجابت دعاى انبيا نيز نه براساس استحقاق شخصى آنان كه برمبناى فضل و رحمت الهى است. «رحمة من عندنا» 🔰 بلاها داراى ابعاد گوناگونى است، گاهى براى آزمايش است، گاهى براى رشد فكرى و علمى، و زمانى براى عبرت‌آموزى به ديگران. «ذكرى للعابدين» 🔰 عبادت زمينۀ پندپذيرى است. «ذكرى للعابدين» 🔰 همۀ مردم حتّى عبادت‌پيشگان به تذكّر نياز دارند. «ذكرى للعابدين» 🔰نحوۀ درخواست ایوب از خدا به ما این پیام را می‌دهد که وقتی از خدا حاجتی می‌خواهیم طلبکارانه نباشد. می‌بینیم حضرت ایوب نیز همین کار را انجام داده‌است. او عرضه می‌دارد: بارالها! ضرر و زیان به من هجوم آورده‌است. @quranhamkhani
📍ذوالکفل «وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ»(انبیاء/۸۵) 🔆 بیش‌تر به‌نظر می‌رسد که او از پیامبران بنی‌اسرائیل بوده‌است. «کفل» به معنای نصیب و نیز به معنای کفالت و عهده‌داری است. ▫️گفته‌اند چون خدا نصیب وافری از ثواب و رحمتش در برابر اعمال و عبادات فراوانی که انجام می‌داد، به او داده بود، ذوالکفل (صاحب بهرۀ وافی) نامیده می‌شد. ▫️بعضی گفته‌اند چون تعهد کرده بود شب‌ها را به عبادت برخیزد و روزها روزه بدارد و هنگام قضاوت هرگز خشم نگیرد و تا آخر به وعدۀ خود وفا کرد، ذوالکفل نامیده شد. ▫️بعضی نیز معتقدند که ذوالکفل لقب الياس است. (نمونه، ج ۱۳، ص ۴۸۳.) 💠 حضرت ذوالكفل(ع) يكى از پيامبران الهى است كه بعد از حضرت سليمان و قبل از حضرت عيسى زندگى مى‌كرده‌است.(تفسير اطيب‌البيان) چنانكه مشهور است قبر او در مسير كربلا به نجف قرار دارد. 🔰در تفسير تبيان مى‌خوانيم: چون اين پيامبر الهى با خود عهد كرده بود كه روزها را روزه بگيرد و شب‌ها را به عبادت بپردازد و تنها از روى حقّ قضاوت نمايد و جز براى رضاى خداوند خشمگين نشود و تا آخر به آنچه متكفّل شده و تعهّد كرده بود وفادار ماند، او را «ذاالكفل» يعنى «داراى تعهّد» ناميدند. بعضى نيز همچون فخررازى معتقدند كه «ذاالكفل» لقب حضرت الياس پيامبر است و مشهور به اين نام و يكى از صالحان بوده‌است، 👈 ولى ما با عنايت به روايتى كه در تفسير مجمع‌البيان از عبدالعظيم حسنى از امام جواد(ع) نقل شده كه خداوند براى هدايت انسان‌ها يكصدوبيست‌وچهارهزار پيامبر مبعوث فرمود كه از اين ميان، سيصدوسيزده نفر آنان مرسل هستند و ذى‌الكفل يكى از آن مرسلين است، ذى‌الكفل را نه لقب حضرت الياس، بلكه يكى از انبيا و مرسلين مى‌دانيم. @quranhamkhani
📍نکات و پیام‌های آیات ۸۵ و ۸۶ سورهٔ انبیاء «وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ/وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ»(انبیاء/۸۵و۸۶) 🔰 اسماعيل(ع) فرزند برومند حضرت ابراهيم و جدّ بزرگوار رسول گرامى اسلام است. او زيباترين حماسهٔ اطاعت از فرمان حقّ و صبر بر دستور الهى را در ماجراى رؤياى صادقهٔ كشتن او توسط پدرش به نمايش گذاشت. 🔰 حضرت ادريس جدّ حضرت نوح و اوّلين كسى است كه به طرح علم نجوم پرداخت، طرز دوختن لباس را به ديگران آموخت و با قلم، خط نوشت و به نويسندگى پرداخت. گفته‌اند كه سى صحيفه بر او نازل شد و سرانجام به آسمان‌ها بالا رفت و اكنون نيز زنده است.(تفسير اطيب‌البيان) «و رفعناه مكاناً علياً»(مريم/۵۷) 🔰حضرت اسماعيل(ع) در مقابل فرمان الهى مبنى بر ذبح او توسّط پدرش حضرت ابراهيم صبر كرد و حضرت ادريس نيز ۳۶۵ سال مردم را به دين حقّ دعوت نمود، امّا كسى به او ايمان نياورد.(تفسير اطيب‌البیان) 🔰 نام بزرگان را زنده نگاه داريم و كمالات آنان را بازگو نماييم. «و اسماعيل و ...» 🔰 صبر، خصلت ارزشمندى است كه خداوند، دارندگان آن را مى‌ستايد. «كلّ من الصّابرين» 🔰 صبر، زمينه‌ساز ورود انسان در رحمت الهى است. «كلٌّ من ّلصابرين و ادخلناهم فى رحمتنا» 🔰 كسب درجات و مقامات، پس از موفّقيّت در آزمايشات الهى است. «الصابرين و ادخلناهم» 🔰 برخوردارى از رحمت الهى در گرو عمل صالح است. «ادخلناهم - من الصالحين» 🔰 صبر و صلاح، از صفات انبيا است، و هر كه به آنها متصف باشد، نشان از پيامبران دارد. «و اسماعيل و ... من الصابرين - من الصالحين» @quranhamkhani
📍داستان حضرت یونس «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَي فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ/فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ»(انبیاء/۸۷و۸۸) 🔆 آنچه پيرامون داستان حضرت يونس در تفاسير آمده، اين است كه آن حضرت سال‌هاى بسيارى مردم را به‌سوى خداپرستى دعوت كرد، ولى از اين ميان تنها دو نفر به او ايمان آوردند، يكى شخصى عابد و ديگرى انسانى عالم. وقتى وضع بدين صورت ادامه يافت، عابد به يونس(ع) پيشنهاد نفرين كرد و حضرت كه از سرسختى و لجاجت آنان به ستوه آمده بود، به اين كار اقدام نمود و به محض پيدا شدن آثار بلا، بدون كسب اجازه از محضر خداوند، با خشم و غضب از منطقه خارج شد، به اين گمان كه ديگر از دست آنان راحت شده‌است، امّا نمى‌دانست كه خداوند به‌خاطر اين كار زندگى را بر او سخت خواهد كرد. 🌊 وقتى از آنجا خارج شد، به‌سوى دريا رفت، سوار بر كشتى شده و به منطقه‌اى ديگر عزيمت نمود. در ميانهٔ راه ناگهان كشتى به‌خاطر مواجه شدن با نهنگى بزرگ، دچار اضطراب گرديد و چيزى نمانده بود تا همۀ اهل كشتى غرق شوند. 💢صاحبان كشتى تصميم گرفتند تا براى رفع اين بلا، يک نفر از ساكنان كشتى را به دريا بيندازند و خود را از اين مصيبت رها سازند و چون قرعه كشيدند، نام يونس(ع) درآمد، لذا او را به دريا انداختند، بلافاصله نهنگ او را بلعيد و به درون دريا رفت، امّا به امر الهى از خوردن و هضم او منع گرديد. 🔰يونس(ع) در آن تاريكى‌هاى شكم ماهى و اعماق آب به ظلم خود، به خروج نابه‌جا از ميان مردم پى برد و به آن اعتراف كرد، پس خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و او را از آن حال نجات داد. از آن پس يونس لقب «ذوالنون» به معناى صاحب ماهى يافت. 🖇در آيات ۱۴۳ و ۱۴۴ سورهٔ صافّات آمده‌است كه: «فلولا انّه كان من المسبّحين . للبث فى بطنه الى يوم يبعثون» يعنى اگر نبود كه او از زمرهٔ تسبيح‌كنندگان به شمار مى‌رفت، هر آينه تا روز قيامت در شكم ماهى محبوس مى‌گرديد. 💌 پیامبر (ص) فرمود: یکی از نام‌های خدا که هر کس او را با آن بخواند، به اجابت می‌رسد، دعای یونس است. عرض شد: یا رسول الله! آیا این دعا مخصوص حضرت یونس بود یا شامل حال مسلمانان نیز می‌شود؟ فرمود: هم به یونس مربوط است و هم به همۀ مؤمنان. آیا سخن خدا را در قرآن نشنیده‌ای که می‌فرماید: «وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» @quranhamkhani
📍نکات و پیام‌های آیات ۸۷ و ۸۸ سورهٔ انبیاء «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَي فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ/فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ»(انبیاء/۸۷و۸۸) 🔰نون ماهی بزرگ و نهنگ است و ترکیب «ذوالنون» یعنی همراه و مصاحب نهنگ؛ چون که یونس را این ماهی بلعیده بود. 🔰از این آیات برمی‌آید که انتظار خداوند از رهبران دینی و تربیتی مردم، این است که در آموزش و تربیت و هدایت بندگان خداوند، متوجه تدریجی بودن حصول تربیت و انقلاب درونی انسان‌ها باشند و در این باره عجله نکنند. این امر به‌قدری مهم است که خداوند به رسول خود می‌فرماید: «فَاصْبِرْ لِحُکم رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ» به حکم خدا صبوری کن و مانند یونس (مصاحب ماهی) مباش. (قلم/۴۸) 🔰 در بيان تاريخ، هميشه از شيرينى‌ها و موفّقيّت‌ها سخن نگوييم، بلكه به حوادث تلخ و شكست‌ها نيز اشاره كنيم. «وذاالنون» 🔰 هرگز رسالت الهى خويش را پايان‌يافته تلقّى و آن را رها نكنيم. «اذ ذهب» 🔰 گاه يک حركت عجولانه، بدون حساب و بى‌اجازه، كيفر سختى را به‌دنبال مى‌آورد. «اذ ذهب - فنادى فى الظلمات» 🔰 خداوند بر خيالات، افكار و گمان‌هاى ما آگاه است. «فظن ان لن نقدر عليه» 🔰 گاهى انبيا بر حوادث آيندهٔ خود آگاهى ندارند. «فظن ان لن نقدر عليه» 🔰 يک غضب بی‌جا، گاه يک پيامبر خدا را گرفتار مى‌كند. «مغاضباً - فنادى » 🔰 گاهى ناشايستگى يک عمل باعث انواع ظلمت‌ها مى‌گردد. «الظلمات» 🔰 در تحليل گرفتارى‌ها، خدا را منزّه بدانيم و سرچشمهٔ آن را در عملكرد خود جست‌وجو نماييم. «سبحانك اِنّى كنت» 🔰 اگر حركت‌ها و حبّ و بغض‌ها به فرمان خداوند و مرضى خاطر او نباشد، نتيجۀ مطلوب را در پى نخواهد داشت. «ذَهَب مغاضباً - اِنّى كنت من الظالمين» 🔰 اقرار به گناه در پيشگاه خداوند، خود يک كمال و از آداب دعاست. «اِنّى كنت من الظالمين» 🔰 دعايى كه در آن، اقرار به توحيد، تنزيه پروردگار و اعتراف به خطا و اشتباه و گناه باشد، مستجاب است. «سبحانك اِنّى كنتُ ... فاستجبنا» 🔰 تنزيه خداوند و اقرار به گناه، رمز نجات از مصائب و محروميّت‌هاست. «سبحانك اِنّى كنتُ ... فاستجبنا» 🔰 تنها راه نجات، خواست و ارادهٔ الهى است. «فاستجينا له و نجّيناه» 🔰 داستان‌هاى قرآن، يک واقعهٔ تمام‌شده نيست، يک جريان و سنّت دائمى است. «كذلك» 🔰 نجات اهل ايمان، يک سنّت و قانون خداوند است. «كذلك ننجى المؤمنين» 🔰 هر كس اين ذكر را با آن حال بگويد، نجات مى‌يابد. «اِنّى كنتُ من الظالمين فاستجبنا... كذلك ننجى المؤمنين» @quranhamkhani
📍نکات آیات ۸۹ و ۹۰ سورهٔ انبیاء «وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَي رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْداً وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ/فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَي وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَباً وَرَهَباً وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ»(انبیاء/۸۹و۹۰) 🔆 انبيا با پيش آمدن هر مشكلى، به درگاه خداوند شتافته و گشايش آن را از پروردگار خويش خواستار مى‌شدند. در آيات قبل به نمونه‌هايى از اين درخواست‌ها برخورد داشتيم.(دعاهاى حضرت نوح، ايوب، يونس را در آيات گذشته خوانديم.) 💌 رسول خدا(ص) هنگام جنگ خندق به درگاه خداوند چنين عرضه داشت: خدايا! تو عبيدةبن‌الحارث را روز بدر از من گرفتى و حمزه را روز اُحد، و اين على است. آن‌گاه اين آيه را تلاوت فرمودند: «ربّ لا تذرنى فرداً و انت خير الوارثين»(بحار، ج۳۸، ص۳۰۹) 💌 امام صادق(ع) دربارهٔ «رغباً و رهباً» فرمود: رغبت آن است كه در حال دعا، كف دست را به سوى آسمان قرار دهى و رهبت آن است كه پشت دست‌ها به‌طرف آسمان نمايى.(كافى، ج۲، ص۴۹۷) 💠 آن‌ها در انجام کارهای خیر پیشقدم می‌شدند، ولی با یک دنیا خوف از این‌که مبادا از آن‌ها خطایی صادر شود. (وَ رَهَبًا) 👈 از این آیه می‌فهمیم خداوند خوش ندارد که بنده به خدا دارای امید محض باشد و هرگز از خطا و گناهانی که از او صادر می‌شود، حساس و خائف نباشد. لذا در سورۀ هل اتی دربارۀ خاندان علی (ع) می‌فرماید: «وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرَّهُ مُسْتَطيرًا(هل اتى/۷)، آن‌ها با همۀ عصمتی که دارند، از معاد و جزای اعمال خائفند.» نتیجۀ دو حالت فوق، خشوع و ادب در برابر خداست. لذا فرمود: و آن‌ها فقط برای ما خاشع بودند و بس. @quranhamkhani
📍پیام‌های آیات ۸۹ و ۹۰ سورهٔ انبیاء «وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَي رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْداً وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ/فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَي وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَباً وَرَهَباً وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ»(انبیاء/۸۹و۹۰) 🔰هرگز از رحمت الهى مأيوس نشويم. «و زكريا اذ نادى » (خداوند حتّى به انسانى كهنسال همچون زكريا(ع) از همسرى نازا فرزند عنايت مى‌كند.) 🔰 ذكر كلمهٔ «ربّ» و تكرار آن در دعا، درخواست‌ها را با اجابت مقرون مى‌سازد. «نادى ربّه ربّ لا تذرنى» 🔰 در هنگام دعا، خداوند را با آن صفتى كه با خواسته ما تناسب بيشترى دارد ياد كنيم. «لا تذرنى فرداً و انت خيرالوارثين» 🔰ايمان به «خيرالوارثين» بودن خداوند، با آرزوهاى طبيعى مثل علاقه به فرزند و طلب آن از پروردگار، منافاتى ندارد. «لا تذرنى فرداً و انت خيرالوارثين» 🔰دعاى انبيا مستجاب است. «فاستجبنا» 🔰فرزند عطيۀ الهى است. «و وهبنا له يحيى » 🔰خداوند به اولياى خود نظر خاص دارد. سه بار كلمۀ «له» تكرار شده‌است. «فاستجبنا له - و وهبنا له - اصلحنا له» 🔰 دست خداوند بسته نيست و مى‌تواند زن نازا را هم شايستهٔ بارورى گرداند. «اصلحنا له زوجه» 🔰 انسان مى‌تواند از طريق دعا نازائى را اصلاح كند. «فاستجبناله ووهبنا له» 🔰 سعادت كامل، زمانى است كه همهٔ اعضاى خانواده در انجام كار خير، با يكديگر شريک، همفكر و همگام باشند. «انهم كانوا يسارعون فى الخيرات» 🔰 آنچه مايهٔ ارزش بيشتر كارهاى خوبست، سرعت و نشاط در انجام آنهاست. «يسارعون» 🔰 بيم و اميد نسبت به خداوند (خوف و رجا)، دو عنصر ارزشمند، حتّى براى پيامبران است. «رغباً و رهباً» 🔰 در هنگام دعا بايد خدا را با حالت خوف و رجا خواند. «يدعوننا رغباً و رهباً» 🔰 اولياى الهى، تنها در مقابل او سر تعظيم فرود مى‌آورند. «لنا خاشعين» نه «خاشعين لنا» 🔰 كمالات انسانى زمانى باارزش است كه دائمى باشد نه زودگذر و موقت. «كانوا يسارعون، يدعوننا، و كانوا لنا خاشعين» 🔰 سرعت در كار خير و دعا همراه با بيم و اميد، در استجابت دعا مؤثر است. «فاستجبنا له ... كانوا يسارعون فى الخيرات و يدعوننا ...» @quranhamkhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا