eitaa logo
دارالقرآن مجازی 🌱
1.3هزار دنبال‌کننده
770 عکس
687 ویدیو
39 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم انا له لحافظون ارتباط با مدیر: @serash 09169691259 🌱کپی مطالب #با_ذکر_صلوات مجاز است🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۲ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی _ 🔺1⃣گفتیم این کتاب برای است نه نژاد خاص. پس باید همه آنرا با فطرتشان بفهمند و همه به آن نیازمند هم باشند. این کتاب جهانیست پس باید به زبان مشترک انسانها که است باشد نه اینکه زبان لفظی و ادبی مشترک باشد چون چنین چیزی ممکن نیست. گنگ و مبهم هم نباید باشد چون به فرهنگ خاصی برای تفسیر نیاز پیدا میکرد. همه آیات قابل فهمند اما درجات باطنی آن در دسترس همه نیست. 🔺2⃣گفتیم قرآن است. آیه ۱۷۴ نساء خطاب به مردم گوید:« یا ایها الناس قد جائکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نوراً مبینا» همه چیز را روشن کرده چه اخلاق چه علم و عمل و .... در آیه ۸ تغابن قرآن را نور دانسته «و آمنوا بالله و رسوله و نور الذی انزلنا» نوری که در کنار پیامبر ذکر شود همان قرآن است زیرا در آیه ۱۵۷ اعراف گوید از نوری تبعیت کنید که با پیامبر نازل شده است. 🔺3⃣آیه ۸۹ نحل این است «و انزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء» نمیشود قرآن مبین و همه چیز باشد و خودش روشن نباشد! آیات متشابه نیز با آیات محکم تبیین میشود. پس آیه مبهم نداریم. گوید و انزلنا الیک لتبیّنه. یعنی گوید آنرا برای تو نازل کردیم تا تو مفسرش باشی. آیه ۳۰ روم گوید دین مطابق فطرت است و فطرت نیست «فطرت الله الذی فطر الله علیها». 🔺4⃣قرآن غیر از دستور به ، خودش نیز سعی میکند در تفسیر قرآن جدال احسن کند مانند آیه ۱۲۵ نمل. و گوید اگر شخصی با استدلال نمیفهمید با و پند و اندرز برایش توضیح بده. چون قرآن برعکس همه کتابهای علمی، نور است و باید همه بفهمند. مثلا در مورد اصل توحید که قرآن برای اثباتش برهان تمانع وجود دو خدا در یک زمان مطرح میکند «فی خلق السماوات و الارض ما تری من تفاوت» گوید در نظام آفرینش هیچ چیز فوت نشده و خلل و گسیختگی نیست. هر جا شکافی بود گوید این است. میفرماید دوباره نگاه تا ببینی که هیچ فتوری نیست. منظور از بار دیگر، غیر از بار اول است یعنی هزار بار هم نگاه کنی غیر از نظم نمیبینی. 🔺5⃣کسی که عربی بلد نیست همینکه برایش ترجمه شود مفهوم را میفهمد و نیاز ندارد مفاهیم ظاهری قرآن برایش تفسیر شود. پس همه به محتوا و معنای ظاهری قرآن دسترسی دارند. بعلاوه اینکه بعد هم با مثال خیلی چیزها را توضیح می دهد. مقداری که همه از آیه بفهمند قابل فهم است و نیاز به علوم خاص یا پاکی دل و یقین و ایمان دارد. همزمان که آسان است و سخت نیست (چون فطرت تمامش را میفهمد)، سنگین است و سست نیست (چون مطلب سست و بی محتوا ندارد.) 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۴ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣قرآن کتابی جهانی است پس باید به زبان مشترک همه انسانها از گذشته تا قیامت باشد. منظور از این زبان، است نه لفظ و زبان مشترک هم است چون هم همگان آنرا میفهمند و هم به حال همه سودمند است. این دو مقام «فهم و سودمندی» سبب جهانی شدن کتاب خواهد شد. 🔺2⃣در مقام «قابل فهم بودن» برای همه، دو بحث است. یکی مستمع بتواند بفهمند و دوم متکلم خوب حرف بزند و پیچیده سخن نگوید. هر کدام نباشد دیگر کتاب نخواهد بود.برای اینکه ما بتوانیم بفهمیم با روبروییم. چه علمی لازم است که انسان قرآن را بفهمد؟ این قرآن پیچیده نیست که نیاز به علوم دیگر ندارد وگرنه آن علوم میشوند اصل و قرآن فرع. اگر آن علوم عوض شدند فهم قرآنی هم عوض میگردد. هرگز نمیتوان یک کتاب مصون و معصوم را به کتاب غیر مصون ارجاع داد. با فلسفه و کلام و فقه و ... نمیشود آنرا تفسیر کرد چون قرآن فقط برای فیلسوف و متکلم و فقیه نیست. قرآن را با خود قرآن میتوان فهمید. 🔺3⃣قرآن، خداوند است و مأدبه آن غذای آماده ایست که دیگران را دعوت به آن میکنند. باید با «دست خالی» نزد قرآن رفت و از آن سیراب شد. نمیتوان با دانسته های علمی قبل نزد قرآن رفت و آن علوم را بر قرآن تحمیل کرد چون در این صورت قرآن را با دانسته های خویش میدهد نه اینکه تفسیر کند. فقط باید را حفظ کرد و صفای ضمیر را از گناه حفظ کرد و آنگاه نزد قرآن رود تا چیزی بفهمد و البته هر کس به اندازه دانسته خویش چیز میفهمد. 🔺4⃣خداوند ۳ سِمت برای پیامبر خویش تعیین کرد: «تلاوت، تعلیم، تزکیه». تلاوتش نور است. تعلیمش نور است چون به بهترین راهها حرف را میفهماند حتی با مثل. انسان تحصیل نکرده مطالب قرآن را با مثالهایش میفهمد و انسان تحصیل نکرده به صرف خواندن اصل مطلب. 🔺5⃣گاهی یک آیه تمام مطلب را در مورد بحثی بیان میکند. گاهی نیز یک مطلب مثل ساختمانی بلند است که یک آیه صرفا بعضی از قسمتهای این ساختمان را بیان کرده است قسمتهای دیگر در آیات دیگر آمده. این همان است تا این ساختمان را تکمیل کند. 6⃣حجیت تفسیر قرآن به قرآن دلایلی دارد: 🔺اول استدلال عقلی: اصولیین در یافتن احکام اینطورند که وقتی عامی دیدند دنبال مخصص میروند و اگر مطلق دیدند به دنبال مقید و ... تا اگر ظهور لفظی نشان داد که باید آیات دیگر هم درنظر گرفته شود آن هم بیاید. 🔺دوم استدلال لفظی: قرآن نیز گوید همه آیات را با هم بسنجید تا ببینید در قرآن اختلافی هست یا نه. چون قرآن در طول ۲۳ سال به تدریج آمده حال آنکه اختلافی نیست. همانطور که اجزای جهان با هم منتظم و هماهنگند آیات قرآن نیز اینطورند. 🔺سوم اینکه اگر مطبی در آیه ای آمد و حدودش در آیات دیگر آمده زمانی این کتاب خواهر بود که هیچ مطلب تیره و مبهم نداشته باشد پس باید آیه اصلی را با آیات مرتبط تفسیر کرد تا نور و روشن باشد. قرآن «تبیان کل شیء» است چگونه میتواند تبیان خودش نباشد؟ یعنی بخواهد همه مطالب مورد نیاز انسان را بیان کند حال آنکه برای فهم خودش نیاز به علوم دیگر باشد! 🔺دلیل چهارم سیره ائمه است که میگفتند این آیه به شهادت فلان آیه بدان معناست چنانکه از قضاوتهای امام علی میفهمیم. خداوند در آیه ۴۴ سوره نحل صراحتا گوید معلم و ، پیامبر اکرم است. پس ما عمومات قرآن را طبق نص خود قرآن، به روایات معصومین ارجاع میدهیم نه اینکه آن یک چیز جدایی باشد چون همانطور که گفته شد تفسیر قرآن باید بر خود قرآن عرضه شود نه علوم دیگر. پس خود قرآن، کلیددار و بیان کننده آیات و احکام را مشخص کرده و آن را معین کرده است. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۳ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣اگر قرآن کتابی جهانی تا قیامت است باید هم زبانش برای انسانها تا قیامت باشد و برای انسانها تا قیامت نافع باشد‌. تنها زبان جهانی، است اگرچه به زبان عربی باشد. اگر قرآن نسخ و باطل شدنی نیست بخاطر اینست که فطرت تا قیامت قابل تغییر نیست. فطرت همان راه تشخیص زشت و زیبا است که خدا به همه داد (و نفس و ما سواها، فالهمها فجورها و تقویها) 🔺2⃣قرآن با چشم و گوش و ... کار ندارد که کور یا کر یا فلج و ... بگویند ما مستثنی هستیم. قرآن با و جان کار دارد که آنرا مستوی الخلقه آفرید و (فجور و تقوی) را به آن نشان داد که نتواند بعدا عذر و بهانه بیاورد. تسویه و تعادل جان به است. اگر انسانی دیوانه خلق شده مستثنی است و مکلف نیست. اگر انسان مشمول یا ایها الناس و ... شد با فطرت سالم خلق شده است و مکلف میباشد. دل و فطرت را خود انسان با میبندد وگرنه فطرت ثابت است اما فطرت باید عمل کند و بستنش، جلوی عملش را میگیرد و باطل جای حق را در نظر انسان میگیرد. 🔺3⃣قرآن همه انسانها را به تدبر در قرآن دعوت کرده و همه را نیز به مبارزه و دعوت کرد که اگر ادعای الهی نبودن قرآن دارید سوره ای مثل قرآن بیاورید. (لئن اجتمعت الانس و الجن ...) همین که همه را دعوت میکند نشان از این است که همه میفهمند خصوصا اینکه نگفته که سوره به عربی بیاورید چون همه که عربی نمیفهمند. این تحدی راجع به مطابق فطرت و نافع است نه زبان و لفظ و فصاحت و بلاغت. در مورد اعراب، ناظر به زبان و قصاحت هم هست اما در مورد دیگران خیر. 🔺4⃣آیه ۲۴ به بعد سوره محمد گوید: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» گوید چون دلها قفل است تدبر نمیکنند پس فطرت گاهی بسته است گاهی باز. گناه قفل دل و فطرت است. اگر گوش و زبان فطرت را گناه بست، کر و لال میشود. هر چه گوش و چشم فطرت بیشتر باز شود حق را بهتر میفهمند. جلوی باز شدن فطرت را میگیرد چنانکه کسی پیش پیامبر رفت و گفت او کاری کرد که نزدیک بود خدا را ببینم اما من ایمان نیاوردم. 🔺5⃣ یعنی زیبا حرف زدن بدون توجه به محتوا. یعنی محتوای خوب داشتن. معلم قرآن «الرحمان» است. اینکه الان دارد ما را خطاب قرار میدهد نشان از این است که همین الان خدا دارد با ما حرف میزند. خدا همواره دارد این سخنان را میگوید اما ماییم که حرفمان و ... عوض میشود. تا انسان قرآن نخواند نیست و در ردیف موجودات دیگر است. «الرحمان، علم القرآن خلق الانسان علمه البیان» طبق این آیه، خداوند اول قرآن را به انسان آموخت و بعد خلقش کرد. 🔺6⃣گوید دعای وثنیین و مشکرین مکه که دور کعبه میچرخیدند، مکاء و تصدیه است نه . گوید مانند سوت و کف زدن است، چیزی بی معنا. لفظی است که از انسان صادر شود و انسان باید قرآنی و طبق فطرت عمل کند. فرمود معلم شما پیامبر است «یعلمهم الکتاب و الحکمه»«لتبین للناس ...» باید به حرف پیامبر نیز کاملا عمل کرد و او مسیر دین را نشان میدهد. کلید فهم قرآن صراحتا در قرآن، معرفی شده است. خدا تنها یک دین آورده که اصول مشترک همه دینهای الهی است اما احکام فرعیش در طول زمان کاملتر شده است. 🔺7⃣قرآن هم در مسائل نظری مشکلات پیچیده را حل میکند و هم در مسائل عملی، هدایت است و با تکرار، مشکل عملی را حل میکند. آنست که در مسائل عملی فجور و تقوا را میشناسد و در مسائل نظری، بدیهیات را میشناسد. با این دو سرمایه علمی و عملی که فطرت داده است باید نزد قرآن برود تا چیز یاد بگیرد. فطرتی که با گناه بسته شده دیگر از قران جز گمراهی چیزی نصیبش نمیشود. باید چیزهای نظری را که آموخته ایم کنار گذاشت و صرفاً با دست خالی و بدیهیات اولیه( ) نزد قرآن رفت تا چیزی یاد بگیریم. اگر با اصطلاحات فقهی و جغرافی و ... نزد قرآن رفتیم فقط نکات فقهی و جغرافی میفهمیم. همین علوم پیچیده از آن مسائل بدیهی فطری بدست آمده است. 🔺8⃣فرمود بدون معلم نزد قرآن نروید چون این حرف سنگین است. معلم این فطرت را برایتان باز میکند تا جایی که سلمان فارسی شوید. آیه ۸ سوره واقعه میفرماید این قرآن در کتابی مکنون است و کلیدش در دست است. برای رسیدن به ظاهر قرآن باید ابتدا پاک و باوضو باشید. اما محتوا و بطنش در دست مطهرون است. سوره احزاب هم مطهرون را معرفی کرده است«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اخل البیت و یطهرکم تطهیرا» پس کتاب مکنون که اصل و بطن قرآن است در دست است و باید نزد آنها برویم. پس هیچ چیز مبهمی را خدا نگذاشته است و قرآن کتاب مبین و نور است. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۵ 📚 مفسر: ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣قرآن کتابی است جهانی. لذا اول، زبانش را همه مردم عالم در همه اعصار بفهمند و دوم، محتوایش هم مورد نیاز همه مردم در همه اعصار باشد و سوم، تغییر و نباید مردم را از قرآن بی نیاز کند. 🔺2⃣زبان قرآن را همه میفهمند چون زبان است. یکی از شواهدی که ذکر کردیم آیه «و نزلنا ... تبیانا لکل شیء» بود. حال هر مطلبی که آمده یا در همان سوره یا سور دیگر کاملا همه جوانبش را مطرح کرده است. آنگاه ارزش روایات و شان نزول و غیره باید در اینجا سنجیده شود. 🔺3⃣آیا قرآن عِدلی دارد که برای فهم مطالبش نیاز به آن داشته باشد، قرآن در فهمش استقلال ندارد زیرا لازمه استقلال اینست که همه مطالب را کاملا بفهماند حال آنکه اینطور نیست و نیاز به مطالب دیگر دارد و خود قرآن ارجاع داده به مطهرین که اهل بیتند.آیا اینطور است؟ 🔺4⃣در مقام معنوی بزرگان دین همچون صاحب جواهر و کاشف القطاء گفته اند بالاتر از قرآن و کعبه است. اما از نظر حجیت لفظی و ظاهری چطور؟ مبنای حجیت عمل ما به روایات چیست؟ چون پیامبر گفته کتاب الله و عطرتی. حال چرا حرف پیامبر حجت است؟ چون خداوند در قرآن گفت اطاعت کنید «ما ءاتاکم الرسول فخذوه و ما نهکم فنتهوا». وقتی سخن به خدا رسید سوال قطع میشود و دیگر نمیشود پرسید چرا حرف خدا حجت است. 🔺5⃣پس از نظر ظاهری، روایت، عِدل قرآن نیست بلکه قرآن به روایات بها داده است و معصومین گفته اند که پیامبر فرموده دروغگویان بر من زیاد دروغ میبندند. هر چه گفتند با بسنجید اگر مطابق قرآن بود بپذیرید وگرنه نپذیرید. قرآن هم روایات را حجت میکند و هم مشکلات روایات را پیدا یا حل میکند و در مقام تعارض روایات هم از قرآن کمک میگیریم. 🔺6⃣ آراء صحابه و مفسرین هم حجیت دارند؟ رای علما چون نظر علمی است راهگشاست و ارزش دارد اما حجیت ندارد چون معصوم نیستند. 🔺7⃣شان نزول حجیت دارند؟ اگر بصورت تاریخ باشد حجیت ندارد. در مورد تاریخ خوب کار نشده. حدیث با شان نزول دو فرق دارد: در تاریخ حدیث روی تک تک مهره های حدیث کار شده و علمای رجال و درایه کاملا کار کردند. اما در مورد تاریخ شان نزول خیر. پایان سلسله تاریخ هم کار نشده و معصوم نیستند. باید روی تک تک سلسله تاریخ شان نزولها کار کرد که ببینیم آیا همه قابل اعتمادند و نهایتا به میرسد یا خیر. اگر همه قابل اعتماد باشند و نهایتا به معصوم برسد و معصوم گفته باشد، حجیت دارد اما آن هم باز مخصّص نیست بلکه زمینه را مشخص میکند چون قرآن برای زمان خاصی نیست. 🔺8⃣روایاتی که جنبه دارد چطور؟ مثلا صالح المومنین را روایت، فلانی دانسته است. چون روایت گفته به همان منتسب میشود اما روایاتی که بیان مصداق و جنبه تطبیق با شخصی یا چیزی را دارند انحصار را نمیرسانند بلکه صرفا مصداق را میگویند. 🔺9⃣روایت با سه شرط حجیت پیدا میکند: ۱. سنداً قطعی باشند. ۲. جهت صدور برای بیان معارف واقعی باشد نه تقیه. ۳. دلالتش نص باشد نه ظاهر. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۶ 📚 مفسر: ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣چون قرآن برای همه مردم است باید به زبان مشترک که است باشد. برای فهم قرآن هم نیاز به علم دیگر نیست و اگر روایت هم برای فهم قرآن، حجیت و اعتبار دارد مبنایش خود قرآن است که ما را ارجاع داده به پیامبر و امام. و همه روایات هم باید با آیات قرآن، درستی و استنادشان به معصوم سنجیده شود چون آنها فرموده اند که مخالف قرآن چیزی نمیگویند و کسی هم نمیتواند مثل قرآن حرف بزند و افترا باشد! اما آرای صحابه و علما جز ایجاد زمینه فکری، حجیت دیگری ندارد. 🔺2⃣شان نزولها هم اگر نهایتا به قول معصوم نرسد حجت نیست چنانکه گویند( ابن عباس و ... گفته که ...) باید تمام حلقات سلسله سندها را بررسی کرد تا همه مورد اعتماد باشند و نهایتا به معصوم برسد. روایات هم اگر بودند صرفا نمونه را نشان میدهند نه اینکه انحصار را برسانند پس جلوی تفسیر به غیر آن مورد را نمیگیرد. 🔺3⃣روایات در طول قرآن حجتند نه در عرضش زیرا روایات قابل جعلند اما قرآن ممکن نیست. در حدیث اول، امام صادق فرمود «ان علی کل حق حقیقة و علی کل صواب نوراً کما وافق الله فخضوه و ما خالف الله فدعوه»« هر حقی یک اصلی دارد که با شناختش میتوان حقیقت را شناخت. سخنان ما حق است اما ، قرآن است پس حق را با حقیقت که همان قرآن بسنجید» لسان این روایت این است که هر چیز مخالف قرآن است رها کنید. 🔺4⃣مثلا داستانی که در مورد فرشته ای بنام وجود دارد که بخاطر گناهی پرهایش ریخت و بعد به امام حسین پناهنده شد تا مشکلش حل شد. این مخالف قرآن است زیرا قرآن ملائک را معصوم میداند لذا دروغ است. جایگاه امام حسین آنقدر بالا هست که نیازی نیست با این دروغها اثبات گردد. باید سند این قضیه کاملا مشخص شود. آیا مخالفت قرآن با یک خبری که اصلا سندهایش مشخص نیست از بین نمیرود. انوار قبل از خلق فرشتگان ایجاد شد اما نیازی به این داستانها نیست. 🔺5⃣حدیث دوم از امام صادق است«اذا ورد علیکم حدیث و وجدتم شاهد من کتاب الله او قول من رسول الله ... فلذی جاءکم به اولی به.» در حدیث سوم میفرمایند: هر چیزی که مخالف قرآن است زخرف است و آن را به دیوار بزنید یعنی دور بیندازید و ایضا احادیث متعدد دیگر. 🔺6⃣قرآن گوید من اصلم و روایات فرع، اما به پیامبر رجوع کنید و تمام دستوراتش را انجام دهید. روایات هم گویند ما فرعیم و قرآن اصل. 🔺7⃣باید مطلب را به امری سپرد نه امری ظنی. روایت از سه بعد ظنی است: روایات هم سنداً و هم جهتاً و هم دلالتاً ظنیند‌. خبر متواتر و خبر واحد محفوف به قرینه بسیار کمند و غالب روایات ما، «خبر واحد ظنی الصدور» هستند. بعلاوه اینکه جهت روایات هم ظنی است چون احتمال زیاد میدهیم که خیلی از اینها تقیه بوده اند مثلا در جمع بگوید روی کفش هم میتوانید مسح بکشید‌ اگرچه دستور به تقیه، حکم واقعی است. دلالتشان هم ظنی میشود. 🔺اما قرآن سندا قطعی است و حتی یک حرف در آن جابجا نشده است. و ثانیا خدا در تبیین حقایق هیچ تقیه ای ندارد چون از کسی نمیترسد پس جهتاً هم قطعی است. در مساله دلالت هم اگر توانستیم متشابهات را به محکمات، ظاهرها را به نص، عمومها را به مخصص و ... برگردانیم به یک دلالت قطعی و کامل میرسیم. 🔺8⃣مرحوم میرداماد نیز حدیثی از پیامبر اکرم دارد که هر چه از من نقل کردند اگر موافق قرآن بود از من است وگرنه از من نیست. این در مورد سوالی است که در مورد دروغ پردازان در زمان خود پیامبر از ایشان پرسیده شد. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۷ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣بحث بر بود. قرآن در دلالت تفسیریش مثل اصل سند مستقل است و نیاز به غیر ندارد بلکه خود غیر(حدیث) را میپروراند. چون قرآن چیزهای دیگر است پس باید اول تبیان خود باشد‌. 🔺2⃣در مورد عِدل و جایگزین قرآن نیز حدیث ثقلین از نام برده است چنانکه امام حسن نیز پس از شهادت پدر گفت ما عدل قرآنیم پس عترت خود معصومینند. لذا عدل قرانند نه احادیث و خبر واحد. 🔺3⃣ارزش روایات در شروع و ختمشان به قرآن است. قرآن روایت را حجت میکند سپس میزانِ سنجشِ حقانیتِ مضمونِ روایت است. سپس روایت را هم میگوید. روایت را پیامبر گفته و دستور داده و دستور پیامبر نیز دستور خداست در قرآن. پس دلیل اعتبار قول معصوم، است. مبنای ارزش دلالی روایات چطور؟روایت منهای قرآن قبول نیست و باید با قرآن سنجیده شود. 🔺4⃣انسان باید اولا تمام آیات قرآن را بداند و سپس اجتهاد قرآنی داشته باشد تا روح و اصول قرآنی را دریابد و سپس بر اساس آنها به پیکار سنجش روایات برود وگرنه استفاده صحیحی از روایات نخواهد کرد. توسط خود ائمه رد شده است. ابتدا باید «مخصِّص ها و مقیِّدها» را بیابیم و آنگاه از عام و مطلق استفاده کنیم. حتی اگر حدیث را عدل قرآن بدانیم حدیث در طول قرآن است نه در عرض آن پس در زمان تعارض، این حدیث است که کنار میرود نه اینکه هر دو ساقط شوند. 🔺5⃣نیاز قرآن به روایات یک بحث است نه تفسیری. قرآن در تفسیر خود یعنی پرده برداشتن از ابهام خود، نیاز به هیچ ندارد اما در پیاده کردن، فهم جزییات و اجرا کردنش در فقه نیاز به روایات دارد. اینکه نماز صبح دو رکعت است تفسیر نیست بلکه اجرای اقاموا الصلاة است و بحثی فقهی. مثلا در قانون اساسی وقتی مطلبی کلی آمد میگوید «حدودش را قانون مشخص میکند» یعنی جزییات را «مجلس شورای اسلامی» تصویب و اعلام میکند. اما مجلس، مفسر قانون اساسی نیست! مفهوم قرآن پیچیده نیست. 🔺6⃣قرآن، تکیه گاه اصلیست. تکیه گاه باید سند قطعی باشد و غیروابسته. تکیه گاه دلالتا هم به دیگری وابسته نباید باشد. اما سنت و ‌صاحب سنت هم سندا هم دلالتا مهمان قرآنند. چون سندش را قرآن اعتبار داده است. دلالتش هم باید بر قرآن عرضه شود تا روایات دروغین شناسایی شود. 🔺7⃣بازار نشر احادیث دروغ در زمان اَمَوی فزونی پیدا کرد. مرحوم علامه شعرانی در کتاب وافی میفرمایند: دروغ بستن به پیامبر دلایل متعدد دارد. اول خود پیامبر گفته است.معصومین گویند گاهی این دروغها از طرف دوستان نادان است که میخواهند ما را بالا ببرند. یا مثلا کلماتی از روایات ناخواسته حذف شده یا اضافه شده که سبب دروغ شدنشان شده است. 🔺8⃣غیر از جعل حدیث، محدث هم جعل میکردند. کتابی داریم به نام «۱۵۰ محدث دروغین»! یعنی خودشان نامی جعل میکردند و سپس از او حدیث جعل میکردند! 🔺9⃣خداوند میفرماید«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» اما در ادامه آیه گوید «فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول» یعنی حذف شده. پس اگر بین سخن خدا و اولی الامر ماندیم برمیگردیم به خدا. پس اطاعت از معصومین به اطاعت از خدا برمیگردد. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۸ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣چون قرآن تبیان کل شیء است پس در تفسیر محتاج به غیر نیست. از نظر که خود قرآن، روایات را حجت دانسته و از نظر هم خود معصومین فرموده اند روایات ما را قران بسنجید. اگر روایتی متواتر یا خبر واحد محفوف به قرینه بود و لذا قطعی الصدور بود سندش قطعیت می یابد اما در دلالتش باز باید با قرآن سنجیده شود و متنش ارزیابی شود. 🔺2⃣قاعده «اذا تعارضا تساقطا» برای جایی است که دو سند در یک سطح باشند نه مانند قرآن و روایت که روایت در طول قرآن است نه عرض و هم سطح آن. نکته بعد اینکه این قاعده برای جاییست که دو عبارت کاملا باشند نه عموم و خصوص یا مطلق و مقید. اینها در قانونگذاری مخالفت محسوب نمیشوند و است. مخصِّص و مقیِّد، شارح عام و مطلقند. پس صرفا اگر روایت مباینت با آیه ای داشت رد میشود 🔺3⃣آیه ۸۲ سوره نساء میفرماید «و لو کان من غیر عند الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» لذا میفرماید: شما در قرآن نمیابید منظور همین تباین دو عبارت در قرآن است نه اینکه یک آیه آیه دیگر را تخصیص بزند یا مقید کند. 🔺4⃣همه، هرچه را که در قرآن است نمیفهمند اما ظاهر را کاملا میفهمند و از آن بهره مند میشوند چون اصطلاح خاص علمی ندارد. طبق آیه تطهیر در سوره احزاب، فقط به تمام مطالب قرآن دسترسی دارند. نوع موجودات در جهان رو به کمالند لذا قرآن گوید اگر قرآن از غیر خدا بود حتما در آن تباین یا تحول دیده میشد حال آنکه از نظر بلاغت تمام قرآن مثل هم است. هیچ جای قرآن جای دیگر را نقض نمیکند. نتیجه بعد اینکه این کتاب نسخ پذیر نیست چون گذشت زمان و در آن راه ندارد. این کتاب، جهانی است و جهانیان را تا قیامت به مبارزه دعوت کرده است. نسخی که در مورد قرآن گویند تخصیص زمانی است نه اینکه مورد را در آن زمان هم رد کند و غلط بداند. 🔺5⃣ یعنی شخص با نظر خود به سراغ قران رود و نظرش را بر قرآن تحمیل کند و نظر قرآن را با نظر خود دهد. تفسیر صحیح اینست که مفسر، با نگاهی خالی از دانسته های علمی پیشین و با دست خالی به سراغ قرآن رود. 🔺6⃣در مورد حدیث اینطور نیست که مثل قرآن سندش قطعی باشد چون نوشتن روایات ممنوع بود و غالبا آنها حفظ میکردند. بعدا در ایران که حکومتهای شیعه آمد و راه برای احادیث باز شد. غیر از حدیث و محدث، کتاب حدیث هم جعل میکردند! که علما مجبور شدند کتب حدیث صحبح را با صفحه و ... معرفی کنند تا همه بدانند که کلا این تعداد صفحه و سطر و ... دارد. بر سر حدیث بلاها آوردند. 🔺7⃣آیا ظنون خاصه در غیر احکام حجت است؟ در مسائل تعبدی و عملی حجتند. اما در شناخت عرش و لوح و قلم و چگونگی برزخ و دود بودن ابتدایی آسمان و ... خبر واحد در آن حجت است؟ اینجا دو قسمتند. بخشی مربوط به است مانند توحید و معاد و نبوت و ... که حجت نیست. اگر در جایی یقین معتبراست انسان باید جزم پیدا و هر کدام از سند و جهت سند و دلالت آن ظنی بود یقین حاصل نمیشود. 🔺8⃣پس در حجت است اما در خیر. نمیشود فرضیات علمی را مبنای تفسیر قرار داد مگر اینکه بگوییم شاید... لذا خبر ظنی هم مثل فرضیات علمی است که یقینیاتی چون قرآن را نمی توان با آنها سنجید. باید با جزم به سراغ تفسیر رفت و اگر جزم نیست بگوییم شاید تفسیرش اینطور باشد. تا زمانی که مفاهیم علمی قرآن مثل رتق بودن اولیه آسمانها و زمین را نتوانیم با جزم بسنجیم باید بگوییم خدا میداند. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۹ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ گفتیم فهم قرآن حداقل در ظاهرش برای همه جهانیان میسور است. فرمودند «هر شرطی نافذ است مگر شرطی که مخالف قرآن باشد». اگر فهم قرآن میسور نبود چگونه میتوانستند بگویند شرط مخالف قرآن نافذ نیست؟ پس تشخیص مخالفت به عهده است. اگر فقیه بود که خودش تشخیص میدهد با توجه به قرآن و روایات و اگر فقیه نبود رجوع میکند. 🔺2⃣امام صادق فرمود: شرطی که خلاف قرآن باشد نه به سود مشروط له است و امکان پیگیری تخلف دارد و نه مشروط علیه تعهدی دارد. روایات عرضه بر قرآن گویند که روایت را بر قرآن عرضه کنید تا درستی و نادرستیش را بفهمید. روایت دیگر گوید و دادوستدها را بر قرآن عرضه کنید تا حق و ناحقیشان معلوم شود. حال یک سری قراردادهای جدید پیدا میشود مثل بیمه. اسلام گوید ما اصول را میگوییم شما از روی آنها، مسائل جدید را بررسی کنید. 🔺3⃣اخباری ها، قرآن را فقط برای «تلاوت» میدانستند و به هر وسیله ای که بود قرآن را از حوزه ها بیرون کردند اما اصولیینی مثل با تمام تلاششان قرآن را دوباره به حوزه ها برگرداندند. ایشان گفت اگر قرآن فقط برای تلاوت بود چطور معصومین میگفتند شروط را بر قرآن عرضه کنید حال آنکه داد و ستدهای جدید پیدا میشود و شروط جدیدی می آید که در روایات نیست. 🔺4⃣خود ائمه نیز بقیه را وقتی سوال میکردند به قرآن ارجاع میدادند. پس «قرآن اصل است و روایت مبتنی بر آن». مثلا پرسیدند چرا تمام سر را نباید مسح کشید، امام در پاسخ به آیه قرآن استناد کرد که گفته: و امسحوا برئوسکم. بعد گفتند این «ب» به معنای «من» است و نفرموده وامسحوا رئوسکم! 🔺5⃣از معصوم جای دیگر پرسیدند که اگر برای قضای حاجت به خانه کسی رفتم و آنجا صدای موسیقی شنیدم میتوانم گوش دهم؟ چون با پای خودم نرفتم. امام فرمود قرآن میگوید که «السمع و الفؤاد ... کل اولئک مسوولون». پس اگر با پا میرفتی آن هم مسوول بود. یعنی همیشه به استناد داشتند و میگفتند چیزهایی که در قرآن آمده را از ما نپرسید و به خود قرآن مراجعه کنید. 🔺6⃣مسیحیت در علم را بست و گفت انجیل برای کلیسا است هر کس خواست میتواند بخواند اما تفسیرش با ماست تا طبق شرایط تفسیر کنیم! اما اسلام در علم را باز گذاشت و گفت همه میتوانند بیایند حوزه و علم یاد بگیرند. راه کاملا باز است. همه میتوانند بفهمند و قرآن اتفاقا فهم قرآن و علم را همه دانسته است و نمیگذارد تفسیرش دست عده خاصی بیفتد. مرجَع امروز، دیروز است پس راه را باز کرده است که آن انسان پایین در فضای اجتماعی، بیاید و قرآن را بفهمد. 🔺7⃣ما تنها تا جایی که علممان اجازه میدهد و نازلترین درجه را هم داریم میتوانیم تفسیر کنیم وگرنه قرآن، بطنها دارد که مخصوص اولاد علی و مطهرون است. معصوم به کسی فرمود تو یک حرف از علم را نمیدانی چگونه میخواهی اجتهاد کنی! پس علم حرفها دارد و ما ابتدای راهیم. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۰ تاریخ: ۱۳۶۳/۲/۱۶ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ چون قرآن خودش انسان را به دعوت کرده پس قرآن قابل فهم است. معصومین نیز گفته‌اند روایات ما را با قرآن که اصل است بسنجید اگر مخالف بود روایت را کنار بگذارید چون زخرف است و غلط. اگر گفتند چرا روایت حجت است گوییم چون پیغمبر گفت «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی». چرا حرف پیامیر حجت است؟ چون خدا گفته به حرفهایش عمل کنید«اطیعوا الرسول». حرف که به خدا رسید سوال پایان میابد. 🔺2⃣چون پیامبر، کتاب الله و عترت را در کنار هم آورده پس هر کدام به تنهایی باید باشند اما ناسخ و منسوخها و عام و خاصها و مطلق و مقیدها را در این دو مجموعا میتوان یافت. ♻️باید توجه کرد که حدیثی شبیه پیامبر گفتن سخت نیست لذا بسیار روایات جعل کردند اما حدیثی شبیه قرآن آوردن، ممکن نیست پس جعل نشد. 🔺3⃣میرزای قمی در قوانین گوید مساله حجیتِ ظواهر قرآن، امری بدیهی است. بعد گوید اگر مراد اخباریین آنست که مجموعه آیات اعم از ناسخ و منسوخ و ... را جز معصومین کسی نمیداند و ما تنها بخشی از اینها را میدانیم درست است. اما اگر بحث در و استدلال به ظواهر قرآنست نه (امری خارجی که در آن حقیقت خارجی فهم میشود، نه متن) دیگر اکتفا به تلاوت ظواهر قرآن و عدم فهم آن درست نیست. نمیشود گفت ما اصلا ظاهر قرآن را هم نمیفهمیم پس فقط باید از رو بخوانیم. این اصلا ظاهر هم نیست چون خبری نداریم که بگوید فهم قرآن صرفا برای معصوم است و هیچکس نمیفهمد. درحالیکه مخالف آن را زیاد در ذوایات میبینیم. 🔺4⃣خود معصومین گویند اگر مطالبی در قرآن بود که نفهمیدید آن را به ارجاع دهید، پس مشخصا ما قابلیت فهم قرآن خصوصا ظاهر آنرا داریم. چطور اخباریین برای فهم روایات، سعی در پیدا کردن نسخ و تخصیص و تقیید در روایات دیگر میکنند اما در آیات چنین کاری نمیکنند. هر چقدر بیشتر به ظواهر قرآن بیشتر توجه کنیم جلوتر میرویم و راه بازتر میشود. اگر تخصیص و نسخی نبود به یا اصل مراجعه میکنیم. پیامبر فرمود شما از قرآن حرف بیرون بکشید او را به زبان بیاورید! 🔺5⃣بیانات حضرت امیر در نهج البلاغه زیاد است. مثلا در خطبه ۱۸ گوید: خدا فرموده در قرآن اختلافی نیست. پس برخی آیات برخی دیگر را تصدیق میکنند. و همچنین علوم خاصی دارد که در دسترس کسی نیست. ♻️در خطبه ۹۱(خطبه اشباع) گوید: هر صفتی که خدا در قرآن برای خودش انتخاب کرد به آن استدلال کنید. از قرآن نور بگیرید. حال اگر قرار بود فقط بخوانیم چگونه میتوانستیم آنرا بفهمیم و بگیریم. ♻️در پایان خطبه ۱۱۰ گوید: قرآن را یاد بگیرید چون بهترین حدیث است. پس در آن تفقه کنید. جهل از بیماری های صدر است و علم شفای او. حسد و ... بیماریست و قرآن چه بحثهای علمی چه معنوی و عملی را با تکرار و عمل درمان میکند. 🔺6⃣امام علی که در ، ابوموسی را انتخاب کردند و او هم عمر و عاص را به این شرط بود که برابر قرآن عمل کنند. اگر قرآن قابل فهم نبود که دیگر جعل حکمیت از سوی حضرت چه معنایی داشت؟! بعد حضرت گوید اینها قرآن را فهمیدند و برعکسش عمل‌کردند. گوید اماته(میراندن) قرآن این است که انسان از آن دور شود. آیا خواندن صرف و عدم توجه علمی به آن باعث مرگ قرآن است یا احیای آن؟! 🔺7⃣در خطبه ۱۳۳ میفرماید: کتاب خدا حرف میزند و در آن گرفتگی نیست و مرتبا هم حرف میزند. جایی هم که ایشان گوید من زبان قرآنم شاهد وجود دارد که منظورش اسرار گذشته و آینده است. ♻️در خطبه ۱۳۸ هم که اهل بیت را میستاید بعد گوید: حضرت ولی‌عصر که ظهور کرد « را اصل و هوی را فرع میکند». آنها که هدایت را بر اساس هوی و به میل خود تفسیر کردند حضرت امیال را به هدایت برمیگرداند. ایشان همه علوم را به قرآن عرضه میکند نه برعکس! 🔺8⃣حَبل یک طناب بافته است که به سقف بلندی آویزان است که بتوان را گرفت و بالا رفت نه اینکه طنابی در گوشه اتاق باشد‌. حضرت در خطبه ۱۵۶ گوید: این قرآن آدم را حفظ میکند. اگر در قرون متمادی تفاسیر گوناگون بیاید، قرآن کهنه نمیشود. 🔺9⃣انسان دو حیثیت دارد. که مربوط به شئون زندگی است که چطور غذا درست کند و خانه درست کند و ... یک هم دارد که مربوط به «فطرت» است. انسان حتما با علم و معاشرت و خوراک و مسکن و ... کار دارد اگرچه نحوه مسکن و تجارت و ... فرق کند. قرآن برای این حیثیت انسان آمده است که به نسبت زمان و مکان تغییر نمیکند. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۱ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ استفاده از ظواهر قرآن برای کسی که نخواهد رای خود را بر قرآن کند مجاز است. ظاهر قرآن هم حجت است. استفاده از نیز، عدم رجوع به روایات نیست. هم خود روایات حجت است هم قرآن و روایات در طول قرآن است پس اصول و قواعد را از قرآن میفهمیم و با جستجوی مخصص ها، مقیدها و ناسخها در روایات، حدود این اصول و قواعد را مشخص میکنیم. 🔺2⃣دسته ای از روایات گویند که قرآن زبان دارد پس او را به سخن دراورید، این نشان از قابل فهم بودن دارد که هر چه انسان بیشتر فکر کند بیشتر میفهمد. در مقابل روایاتی مانند خطبه ۱۵۸ گویند که شما نمیتوانید او را به سخن دراورید چون قرآن سخن نمیگوید بلکه ما قرآنیم و ماییم که آنرا به سخن در می آوریم به معنای عدم فهم مردم نیست بلکه بدین معناست که قرآن، مطلق و مقید، عام و مخصص و... دارد و نیز باطن و تاویل قرآن را معصومین میدانند. 🔺3⃣حضرت امیر میفرماید هیچکسی در خدمت قرآن ننشست مگر اینکه یا هدایتش زیاد شد یا نابیناییش کم شد. از قرآن بگیرید. در شدائد به قرآن استعانت بجویید او راهگشاست. قرآن را که «کفر و نفاق» است شفا میدهد. (اینطور نیست که مومن همیشه مومن بماند.) گاهی انسان هدف ندارد() و گاهی راه رسیدن به هدف را نمی داند() قرآن انسان را از غوایت و ضلالت حفظ میکند. از خداوند بخواهید که نور فهم قرآن را بدهد. 🔺4⃣گوید: هر کس را قرآن شفاعت کند، شفاعتش مقبول است. از شفع است به معنای زوج. خداوند اگر با ما به عَدل رفتار کند کارمان تمام است اما اگر رحمت هم به عدلش ضمیمه و شود و «خداوند عادل رحمان» با ما روبرو شود ما نجات میابیم. در اینجا فضل و رحمت، شفعِ عدل میشود. اگر خدا شفیع و همراه کسی شد او نجات میابد. قرآن در قیامت بصورت نوری ظهور میکند که از صفوف همه علما و شهدا و ... میگذرد و بالاتر میرود. 🔺5⃣حضرت امیر میفرماید: هر کس در دنیا مشغول کشت و‌ زرعی بود کارش در اینجا مشخص نیست مگر با قرآن باشد. در کشت و زرع کنید. نفستان را تحت نظر قرآن تربیت کنید. انسان اندیشه ای دارد و خواسته ای. اگر این دو تعدیل شد صعود میکند اما اگر علم و امیالش خلاف قرآن بود و جلویش نایستاد سقوط میکند. فرمود: اگر عالمید و چیزی فهمیدید اما بعداً هنگام عرضه بر قرآن دیدید که مخالف علمتان است علمتان را متهم کنید نه قرآن را. اگر هم‌ میلتان خلاف قرآن بود میل را متهم‌ کنید نه قرآن را. پس این آیات نشان میدهد که فهم ظاهر قرآن برای همه ممکن است وگرنه این همه تاکید بر رجوع به قرآن معنا ندارد! 🔺6⃣در خطبه ۱۵۸ میفرماید: اسرار گذشته و آینده، مسائل علمی و اخلاقی شما و جامعه و ... همه در قرآن است. شما را متوجه نمیشوید بلکه منم که زبان قرآنم و آنرا به شما میرسانم. در خطبه دیگر گوید قرآن در میان شماست و زبانش هم هرگز کند نمیشود و خانه‌ایست که بنیانش هرگز سست نمیشود. در تعارض این خطبه و خطبه ۱۵۸ گفتیم که منظور این است که شما ظواهر قرآن را میفهمید اما باطن و عمق و تاویل و ریشه های اولیه را شما نمیفهمید. باطن را با میتوان چشید که نزد معصومین است. (احادیث دیگری در باب اثبات این مساله وجود دارد که در جلسه مطرح شده است.) 🔺7⃣پیامبر به علی فرمود تو همانطور که ظاهر قرآن را میدانی تاویل قرآن را نیز میدانی. یعنی زمانی که یک آیه، مصداق خارجی داشته باشد و عینا در بیرون اتفاق بیفتد یا وجود داشته باشد و حضرت آنرا عیان کند. فقط برای معصومین است. در قیامت تاویل قرآن می آید. تاویل، تفسیر لفظی کلمات نیست بلکه وجود خارجی آیه است چنانکه حضرت یوسف وقتی دید آن ۱۱ نفر جلویش سجده کردند فرمود «هذا تاویل رؤیای». این همان تحقق عینی آن خواب است. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۲ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ یک دسته از ادله امکان استنباط از قرآن، روایاتی است که در باب و اخلاق استدلال میکند. دسته دوم روایاتی است در باب استدلال میکند و دسته سوم روایاتی است که قرآن را به ما می آموزانند. 🔺2⃣دسته اول: روایات در باب . گویند شناخت ذات و صفات و .. خدا در قرآن است و باید آنها را فهمید. مرحوم میرداماد و ابن بابویه قمی فرمودند که از امام سجاد پرسیدند چیست؟ ایشان فرمود چون خدا میدانست در آخرالزمان می آیند «سوره اخلاص و ۶ آیه اول سوره حدید» را نازل کرد که تامین شده است. اگر کسی بخواهد از حد این دو بخش بگذرد یا از آن رویگردان شود به هلاکت میرسد. حال، اگر مردم جز تلاوت، راهی نداشتند دیگر این آیات و روایت مربوط چه معنی دارد؟ اکثر مسلمین صدر اسلام فقط میخواستند حضرت را ببینند و ایمان بود نه تحقیقات. عمق فهم و علم در توده مردم زمان صدر اسلام نبود. 🔺3⃣همه بحثهای یگانگی، یکتایی، انواع معیت و ... در مورد خداوند را حکمای اسلامی از همین «سوره توحید و ۶ آیه ابتدایی» حدید درآوردند. همه آیات قرآن در یک درجه نیستند. برای اوساط از مومنین «اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم» است یعنی شکر نعمت میکنند تا نعمت افزون شود اما برای اوحدی از مومنین «اذکرو الله اذکرکم» است یعنی همه نعمتها را هم در راه خدا میدهند، سخن از خداست نه نعمت. شکر نعمت برای نعمت، برای راهیان بین راه است اما کسی که به قرب الهی رسید فقط خدا را میخواهد. 🔺4⃣حضرت سجاد باغی داشت که امویان از او بزور گرفتند. خلیفه که به مکه آمد برخی به امام سجاد گفتند از نماینده خلیفه که باغت را گرفته پیش خود خلیفه شکایت کن. ایشان فرمود: من در کنار خانه خدا از خود خدا در مورد مال دنیا چیزی نمیخواهم بعد به دیگران مراجعه کنم؟! داشتن، نیست زیرا آنها که بیش از بقیه دارند از نظر فضائل از انها پایینترند. 🔺5⃣ما یک حجاب ظلمانی داریم یک حجاب نورانی. برای عالم طبیعت است مثل همین دیوار که نمیگذارد آنطرفش را ببینیم اما مطالب مشکل و سنگین، است. مسائل علمی، حجاب نورانیند. علم چون نور است نورش افراد را خیره میکند و انسانها نمیتوانند از آن بگذرند. اگر کسی این نور را شکافت طبق فرموده امام سجاد به معدن عظمت میرسید و میگردد. اگر کسی برای رضای خدا درس بخواند و به آن عمل کند و به دیگران بیاموزاند در باطن دنیا، او را مینامند. 🔺6⃣از امام سجاد پرسیدن چگونه میتوان را شناخت؟ فرمود: هر کس سوره توحید را بخواند و به آن ایمان بیاورد توحید را شناخته است. گفتند چطور بخواند؟ فرمود مثل بقیه و در آخر سوره بگوید «کذلک الله ربی» حال اگر انسان ظاهر قران را نفهمد چگونه میتواند ایمان بیاورد؟ 🔺7⃣دسته دوم: مسائل و اجتماعی. نمونه اش احتجاج حضرت زهرا در قضیه است. میفرماید آیا در قرآن آیه ایست که ما را از ارث محروم کرده که شما میدانید و ما نمیدانیم؟! حال احتجاج به چه معناست؟ خطبه ای که از حضرت زهراست و راویش حضرت زینب است میگوید: اینطور نیست که مساله ارث برای شما روشن نبوده باشد. یا باید بگویید من فرزند پیامبر نیستم! که هستم و یا فرزند ارث نمیبرد که طبق اطلاق آیات قرآن ارث میبرد و یا من را مسلمان نمیدانید که هستم و یا آیه خاصی مرا استثنا کرده که چنین چیزی هم نیست! حال اگر فهم قرآن مخصوص این خاندان باشد این استدلالها دیگر چیست؟! 🔺8⃣دسته سوم: روایات در باب . بخشی از آیات در مورد خوب خوندن با تجوید و صوت خوب است که الفاظ و کلمات است اما ادب تلاوت این است که طبق سیره پیامبر بخوانیم. مثلا فرمودند هنگام خواندن قرآن مرتبا به آخرش نگاه نکنید که بفهمید کی تمام میشود بلکه هر وقت خسته شدید بس است! هرگز حضرت زهرا، حضرت امیر را همسرم نخواند بلکه پسرعمو صدا میکرد، این ادب است. در مورد ادب، مرحوم فیض، ادب و تدبر را در یک مبحث از کتابش آورده است. ادب تلاوت این است که طوری بخوانیم که بفهمیم. در مورد شفاعت هم که قبلا بحث شد، همه مخلوقات خدا به اذن او شفاعت میکنند. 🔰فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۳ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ قرآن کریم را باید با خود قرآن تفسیر کرد. روایاتی که به آنها در این رابطه استدلال شده آورده شد. گفتیم که بدون مراجعه به خاص و مقید و محکم نمیتوان به عام و مطلق و متشابه مراجعه کرد. اگر کل قرآن با هم گفته شود هدایت است و شیخ در رسائل گفته که اگر قرآن را بهم بریزد یعنی برخی آیات را به آیات دیگر مرتبط کند و بدون اینکه همه آیه های مرتبط را جستجو کند، تفسیر دلبخواهی دربیاورد کافر شده است. (ضرب الآیة بعضها ببعض) یا کسانی که قرآن را عضو عضو کردند و جداگانه به یک آیه استناد کنند بدون اینکه آنرا یک بدانند و بررسی کنند (جعل القرآن عضین) پس قرآن را با قرآن باید سنجید چون نور و تببیان کل شیء است و در مورد جزییات، به دستور خود قرآن و پیامبر باید به معصومین مراجعه کرد. 🔺2⃣آیا قرآن شده یا نه؟ اخباریین که گویند ظاهر قرآن حجت نیست، یکی از استدلالهایشان، این است که قرآن تحریف شده است. اما مشهور امامیه تحریف را طرد کرده اند. تحریف به چه معناست؟ اگر بگوییم تحریف همان بد معنا شدن قرآن است که تفسیر به رای است و طبیعتا آسیبی به خود قرآن وارد نشده است. پس این محل بحث نیست. اختلافی که بین قاریان است هم تاثیری به اساس دین ندارد چون باید با اصول قرآنی بخواند. اما اگر تحریف را افزودن یا کاستن چیزی به مطالب اصلی نازل شده به قلب پیامبر بدانیم، اینجا بحث دارد. 🔺3⃣در مورد ، همه علمای تسنن و تشیع این را رد کرده اند چون کسی نمیتواند چیزی شبیه قرآن بیاورد. در مورد چطور؟ مشهور بین علمای امامیه و حتی اسلام آن است که هیچ کم و کاستی در قرآن صورت نگرفته است. چنان که این را میتوان به تمام محققین تسنن و تشیع نسبت داد مگر برخی ظاهریین. پس هیچ مطلبی از قرآن حذف نشده است. 🔺4⃣مسافری را که در بیابان پیاده کرده اند راه رفتن را نمیدانند و راهنمایی هم نیست که راه را بگوید. پس باید برگردد و با همان راننده برود. این مسافر نه میداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. پس باید با همان خدا که او را در بیابان رها کرده تا مقصد برود. این سفر هم فقط یکبار است و نمیتواند خطر کند و راه های مختلف را بیازماید. او سفری است که قابل برگشت یا جبران نیست. پس باید به کسی مراجعه گند که راه را بداند. خدا بر این اساس بهترین انسانها را راهنمای انسانها قرار داد. 🔺5⃣خداوند این را در ۳ اصل بیمه میکند تا پیام الهی از این طریق هیچ آسیبی نبید. هر پیام آور باید برای اینکه در رساندن پیام خللی وارد نیاید دارای سه اصل و ویژگی باشد: ♻️۱. در یافتن و فهمیدن و پیام معصوم باشد. مثلا کاملا بینا و شنوا و با حواس جمع باشد ♻️۲. همه پیامی که بدرستی دریافت کرد خوب کند و در نگهداری و حفظ آن معصوم باشد: پس فراموشی نگیرد ♻️۳. در هنگام پیام الهی و خطابه و تبلیغ، کلمه ای کم و زیاد نکند. در اینجا دیگر پیامی که حضرت به انسانها میدهد عین پیام الهی است. 🔺6⃣در مورد اصل اول فرمود «انک لمن القرآن من لدن حکیم علیم). یعنی این علم لدنی یا علمی که از نزد ماست را تو میفهمی و بر قلبت نازل شده است. این برای و دریافت پیام الهی است که مرحله اول است. 🔺7⃣در مورد اصل دوم که عصمت حضرت در مقام حفظ و و نگهداری است فرمود: «سنقرئک فلا تنسی» پس او در نگهداری پیام الهی، دچار نسیان نمیگیرد. حکمی که ۲۰ سال پیش بر قلبش نازل شده را فراموش نمیکند چون در این صورت سخنان بعدیش را به ناچار باید از خود دربیاورد یا ناقص بگوید. 🔺8⃣در مورد اصل سوم که معصومیت در انشا و است نیز خدا فرمود: «لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرآنه - ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» از زبانش جز حرف الهی نمی آید و نطقی نمیکند جز اینکه وحی است. 🔺9⃣حال بعد از پیامبر آیا کسی میتواند آیات قرآن را کم و زیاد کند؟ در مورد تورات و انجیل، خدا قرآن را قرار داده است و آن دو کتاب الهی را هم که تحریف شده بوده زنده کرده است. خدا فرمود این کتاب دیگر تحریف نشده است چون خدا فرمود این است و دین دیگری نمی‌آید که بخواهد انحرافات قرآن را تصحیح کند لذا باید تا قیامت تحریف نشده بماند تا آخرین انسانها را نیز هدایت کند. این هیمنه قرآن، همه یهودیان و مسیحیانی که کتاب را تحریف میکردند مفتضح کرد و گفت بروید کتاب اصلی و واقعی را بیاورید که ببینیم قرآن درست میگوید یا نه. مثلا این مسیحیت را با دینشان سازگار میداند بعدا در مورد مریم قدیس چنان تهمتهایی را به او روا میداند. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۴ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ چنانکه گفتیم یکی از دلایلی که بر عدم امکان فهم قرآن می آوردند این است که قرآن تحریف شده که بیان شد امکان نیست چون هم این کتاب است و باید تا قیامت راهنمای انسان باشد. در مورد اضافه کردن که کسی ادعایی نکرده چون آوردن سوره ای شبیه قرآن غیر ممکن است اما در مورد کم شدن ادعاهایی شده اگرچه محققین شیعه و سنی چنین ادعایی را نیز رد کرده اند. 🔺2⃣همچنین گفتیم که پیامبر در سه مقطع «تلقی، حفظ و ارسال پیام» معصوم است که در سوره جن آمده است. گوید خدا کسی را از غیب آگاه نمیکند «الّا من ارتضی من رسول» جز کسی که مرتضای الهیست و آن رسول است. ، بالاتر از مرضیّ است. خدا رسول را معرفی کرد: غیب بداند و امین باشد. فرمود خدا رصدی(فرشته نگهبان) را از جلو و پشت سر پیامبر اعزام کرده است تا مبادا وحی، کم و زیاد شود یعنی پیام تا از خدا به پیامبر برسد فرشته نگهبانی مراقب است و بعد از پیامبر تا مردم نیز فرشته ای کاملا مراقب است که در وحی ایجاد نشود. (لیبلغ رسالات ربّی) ♻️او عالم غیب است چون است. او رسول است چون فرشتگان مراقبند و او را تایید کردند. او پیام آور جهانی است پس پیامش محفوظ است تا به همه برسد. 🔺3⃣پس وحی تا به دست امت برسد همان است که خدا فرموده است. در مورد کم شدن پس از اینکه پیام توسط مردم درست دریافت شد چطور؟ این بصورت فردی ممکن است اما قرآن در دست همه امت بوده و لذا امکان بطور کلی نیست. تا قیامت قرآن اصلی باقی می ماند چون اگر هر جا قرآن جدیدی ظاهر شود دیگری قرآن اصلی را ارائه خواهد کرد. 🔺4⃣قرآن مثل تورات و انجیل نیست که کتاب در دست عده ای بوده باشد که پیام تحریف نشده را بعد از خود تغییر دهند. قرآن آمد و جلوی تحریف تورات و انجیل را گرفت، آن کتب را معرفی کرده است و موسی و عیسی را به بزرگی و عظمت به جهانیان معرفی کرده و را به عنوان تنها زنی که اسمش در قرآن آمده، به پاکی به جهان معرفی کرده است. اگر قرآن تحریف پذیر بود خدا باید کتاب دیگری می آورد تا جلوی تحریف آن را بگیرد حال آنکه دین اسلام، است. 🔺5⃣غیر از و منهاج که در هر دین تغییر میابد «لکلّ شرعةً و منهاجاً» که چون هر پیامبر دستورالعمل های متفاوت از بقیه رسل دارد، تورات و انجیل را قرآن به خوبی بیان کرده است چون قرآن بر ادیان دیگر است و هر جا تحریفی رخ دهد آنرا بیان خواهد کرد. در سوره مائده این بحث آمده است. قرآن گوید معارف تورات تا اواخر قبل از آمدن اسلام بدون تحریف در اصول کلی بود، همینکه «بشارت پیامبر بعدی» در کتابشان به آنها داده شد شروع به تحریف کردند که بشارت را نادیده بگیرند اما اسلام آمد و جلوی تحریف را گرفت و گفت که ای علمای اهل کتاب، بروید کتب اصلی را که در خانه دارید بیاورید تا ببینیم چه کسی راست میگوید. لذا قرآن جلوی تحریف در ادیان مسیحیت و یهودیت را گرفت اگرچه در جزییات تحریف شده اند. قرآن در مورد علمای دین یهود و مسیحیت گوید اینها شاهدان تورات و انجیل بودند و اخیرا دست به تحریف زدند. 🔺6⃣میفرماید کسی که به حکم خدا، حکم نکند دچار «کفر و فسق و ظلم» شده است. «و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک ...» نه اینکه بجای حکم الهی، به چیز دیگری حکم کند، بلکه همین که حکم الهی را بداند و به آن حکم نکند این سه اثر را در وجودش دارد. این سه اثر برای تورات و انجیل آمده اما چون قرآن هم کتاب آسمانیست در مورد آن هم صدق میکند. حضرت عیسی، تورات را تصدیق کرد و کتاب جدیدی هم آورد. پیامبر که آمد، موسی و عیسی را از تحریف نگه داشت و آنها را تصدیق کرد. در زمان ظهور پیامبر، کتب تحریف نشده تورات و انجیل وجود داشت که خدا فرمود هرکس باید به کتاب الهی تحریف نشده حکم کند. آنها فقط تفسیرهای دلبخواه از آن کتابها میکردند. 🔺7⃣قرآن اجازه داده که اگر اهل کتاب پیش قاضی اسلامی آمدند قاضی میتواند به دین خودشان حکم کند اما حضرت امام چون نگاه حکومتی به امور داشت فرمود احوط این است که قاضی طبق اسلام حکم دهد. 🔺8⃣ در همه ادیان الهی یکسانند و همان صراط مبین است همچون یک بزرگراه. و شریعتها و ادیان همانند خیابان های فرعیند که انسان از طریق آنها وارد این بزرگراه میشود. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۵ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ برای استدلال به قرآن، باید صیانت قرآن از اثبات شود. اگرچه قائلین به تحریف در اسلام بسیار کمند و علمای محقق اسلام، تحریف را رد کردند. اولا اجماع، دلیل اول بر رد تحریف است. اگر اجماع شرایطش نبود باید عقلا اثبات شود. عصمت قرآن از لحظه ارسال تا لحظه ثبت و انتشار در جامعه در جلسات قبل اثبات شد. فرشتگان که قرآن را میاورند آنرا بدون کم و زیاد آوردند. 🔺2⃣دشمنان از همان صدر قرآن از چند راه بفکر آسیب رساندن به قرآن بودند: اول آوردن شبیه قران که فرمود شما شبیه آن، کتاب دیگری نمیتوانید بیاورید که در عرض این کتاب بوده و حداقل ۱۰ آیه داشته باشد. عالمانشان بسیار تلاش کردند اما نتوانستند. گفتند از راه دوم و سوم یعنی «نقض و منع» وارد شویم. قران فرمود من حکیم(محکم) هستم. حال چون مایه علمی دارد قابل منع نیست و چون کامل است قابل نقض نیست. 🔺3⃣گفتند از راه چهارم یعنی کم و زیادکردن آیات وارد شویم. اول خواستند این بدست خود پیامبر باشد. قرآن گفت این پیامبر کسی نیست که به خواست شما قرآن را تغییر دهد و به پیامبر هم فرمود اگر کسی بخواهد قول ما را تحریف کند ما طوری او را به زمین میکوبیم که نتواند بلند شود. گفتند در راه حل بدی، قرآن را تبدیل کنند. قرآن فرمود این کتاب عزیز است. عزت یعنی و نفوذناپذیری، آن زمین سفت و محکمی که کلنگ در آن اثر نکند را «ارض العزاز» گویند. مومنی که نفوذناپذیر باشد عزیز است و لازمه عزت، است نه اینکه عزت به معنی غلبه باشد. عزت صلابت نفوذناپذیری است. به چنین چیزی، «عزیز المنال» گویند یعنی دست یافتنی نیست. 🔺4⃣پس این کتاب نه خود میپوسد به این صورت که گذشت روزگار آنرا کهنه و بی فایده کند چون و محکم است و نه دیگران میتوانند آن را بپوسانند چون است. حضرت امیر در خطبه ۱۴۷ چاپ صبحی صالح گوید: خدا پیامبرش را به قرآنی مبعوث کرد که در آن تجلی کرده است. پس چون خدا لیس کمثله شیء است پس مَجلای آن هم لیس کمثله شیء است. چنین کتابی بطلانش ظاهر نمیشود چون بطلانی ندارد. تمام سوره های حوامیم (۷ سوره حم) با ستایش عزت و حکمت یا عزت و علم شروع میشوند. وقتی خدا بطلان پذیر و کهنه شونده نیست قرآنش هم که تجلی اوست قطعا چنین است و کهنه و پوسیده و باطل نمیشود. چنان که طبیعت، مجلای خدا است و کهنه نمیشود. 🔺5⃣در آیه ۹ حجر آمده: (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) یعنی سه بار بر ضمیر «ما» تاکید کرده کرده است تا نشان دهد قطعا نزول قرآن از سوی خداست و خودش هم حافظ آن است پس حدوث و بقای قرآن را در همین آیه با شدت بسیار زیاد صرفا به خود خدا نسبت میدهد. این ذکر همان است نه پیامبر، چون اگر پیامبر بود از ارسال استفاده میشد نه تنزیل. آیه ۶ همین سوره، ذکر را قرآن میداند. 🔺6⃣در کارهایی که فرشتگان و ماموران اله به اذن خدا حضور دارند خدا به یاد میکند و اموری که مخصوص خداست یعنی ربوبیت، در ان مطرح است (لا اله الا انا، فاعبدونی، انا الیه راجعون و ...) در اینجا گوید همه مدبرات امر در تنزل و صیانت قرآن حضور دارند. 🔺7⃣چون قرآن، حق است(آیه ۵ احزاب) پس بطلان پذیر نیست. در جاهای دیگر نیز گوید که نزول قران «بالحق» است. گوید ما آنرا حفظ کردیم نه اینکه آن را در لوح باطنی حفظ کردیم و قرآن ممکن است در جامعه و بین مردم تغییر کند! چون این دیگر بی معنی میشود. قرآن باید در همین جهان از گزند تحریف حفظ شود تا مردم هدایت شوند نه اینکه در لوح محفوظ که در جهان دیگر است حفظ شود. 🔺8⃣خدا بر انسان گذارده یعنی داده که قابل حمل نیست چنانکه نعمت رسالت، منت است و وسیله حملش را هم خدا باید بدهد. اگر فیضی از آن طرف نباشد تلاش اینور اثر نمیکند. 🔺9⃣قرآن مثل استوانه نیست بلکه مثل است. یک آیه را که حذف کنی تمامش میریزد! نمیتوان فقط به برخی آیات استناد کرد این یک مجموعه است. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۶ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ در تمسک به قرآن باید تحریف را با استدلال رد کرد. 🔺دلیل ۱: اعتبار قرآنی که خدا قرآن را به عنوان نور و و هدایت نازل کرد و بشر را نیازمند و مضطر به قرآن دانست آنگاه نمیشود خدا این کتاب را دست بشر بگذارد و رهایش کند. 🔺دلیل۲: استدلال به ایات سوره جن که گوید قرآن از مبدا نزول تا برسد به گوش مردم با رصد الهی محفوظ است. 🔺دلیل۳: آیه ۹ حجر که گوید «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» که گفتیم منظور از ذکر، قرآن است نه پیامبر به شهادت ایه قبلی. به سه برهان که در صوت آمده. منظور از حفظ هم، حفظ محتوا از کم و زیادی بصورت مستمر است. 🔺2⃣دلیل ۴: آیه ۴۱ سوره فصلت گوید «آنها که به ذکر حق(قرآن) کفر میورزند.. قرآن کتابی نفوذناپذیر و عزیز است.» اکر کتابی قابل تحریف یا نسخ یا شبیه آوردن شود و نفوذناپذیر نیست. سپس گوید :«نه در زمان نزول قران که پیامبر حاضر است، در حریم قرآن راه دارد نه بعد از آن» این بطلان شامل نسخ و تحریف و ... میشود. سپس گوید«ای کتاب از نزد خدای حکیم حمید است» پس خود کتاب قرآن هم باید حمید و حکیم باشد. 🔺3⃣اگر وحی الهی توسط پیامبران نمی آمد انسانیتی باقی نمیماند چنانکه قرآن در سوره الرحمن علم قرآنی «علم القرآن» را قبل از انسانیت انسان «خلق الانسان» می آورد. 🔺4⃣دلیل ۵: خدا قرآن را معرفی کرد و بعد فرمود «کفار و منافقین در تلاشند نور خدا را خاموش کند». مثلا نمونه آشکار آن، تصمیم انها بر از بین بردن قرآن از طریق تحریف و ... داشتند. خدا در ادامه فرمود او نمیگذارد که نور خدا خاموش شود. «آیه ۳۲ توبه و آیه ۹ سوره ص۵» آنها میخواستند نور خدا را خاموش کنند اما خدا نگذاشت. نو خدا با کشتن انبیا و ائمه خاموش نمیشود. 🔺5⃣کفار و منافقین میخواستند که را عوض کنند نه اینکه از ۱۵ آیه «فبای آلاء ربکا تکذبان» یکیش را حذف کنند. آنها میخواستند آنچه به توحید و معاد و نبوت برمیگردد را عوض کنند تا بر همه ادیان سلطه داشته باشند. 🔺6⃣معاویه میخواست «و» در آیه ۳۴ توبه را که گوید «و الذین یکنزون الذهب و الفضه» را از آیه بردارد. ام سلمان گفت ما شمشیر را از دوش برنمیداریم مگر آن واو به سر جایش برگردد او اعتقاد داشت که منظور معاویه شوم بوده است. اگر واو باشد صدر آیه که مربوط به احبار و رهبان است این آیه معنایش این میشود که بسیاری از احبار و رهبان مال مردم را میخورند اما هر کسی زر اندوزی کند این زر در قیامت بر پشتش میزنند. اگر واو را برداشتیم الذین به آیه قبل مربوط میشود معنیش این میشود که ثروت اندوزی برای احبار و رهبان بد است اما اگر مسلمانی خواست اختلاس کند و ثروت اندوزی کند عیب ندارد. 🔺7⃣گاهی انسانی در جبهه مسلحانه قرآن را حفظ میکند و گاهی طلبه و عالم در حوزه با قلم قرآن را حفظ میکند و کسی نباید بگوید من هستم. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۷ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ تمسک به قرآن کریم متوقف بر اموری بود. یکی اینکه فی نفسه حجت باشد. دوم بوسیله عوارض از حجیت ساقط نشود. باید را مستدلانه رد کرد اگرچه قائلی به آن یافت نکنیم. 2⃣دلایل عدم تحریف: 🔺۱. همان دلیلی که بر ضرورت وحی و رسالت دلالت دارد همان بر ضرورت صیانت وحی از تحول دلالت دارد. 🔺۲. تبیین اوصاف قرآن: که و است پس راهی برای زوال قرآن نیست. 🔺۳. آیه سوره حجر 🔺۴. آیه سوره فصلت 🔺۵. آیه سوره جن که قرآن با رصد خداوند از تحریف مصون است و چون قرآن تا قیامت حجت است پس باید تا همان زمان هم از مصون بماند. 🔺3⃣اصل و بقای هستی قرآن با معجزه همراه است.آنهایی که اصل هستی یا بقای هستی آنها روی اعجاز الهی است از سه قسم بیرون نیستند و قرآن مهمترین قسم است: 🔰 ۱. برخی اشیا را در با معجزه همراه کرد اما بقایشان مانند دیگر موجودات است: مثل ناقه صالح که از درون کوه درآمد اما مثل بقیه قابل مردن بود یا مانند عیسی مسیح که بدون پدر متولد شد اما ادامه زندگیش مثل بقیه مردم. 🔰 ۲. برخی را در با معجزه همراه کرد. حال این یا در «مقطع خاص» است مثل حضورت موسی که با پدر و مادر معین او را بدنیا آورد اما در مقطعی خدا به مادرش گفت او را در دریا بینداز و ما او را حفظ میکنیم و به دریا گوییم او را در جای معینی بگذارد. لذا قرآن به مادر موسی گوید قطعا ما اینجا او را حفظ میکنیم پس حفظ او در مقطع معینی روی اعجاز است. ♻️گاهی نیز اعجاز در مرحله بقا «بصورت دائمی« است مثل کعبه که دو پیامبر با دستور خدا آن را ساختند اما این کعبه را هیچکس نمیتواند خرابش کند البته اگر قصد تخریب کعبه با عنوان قبله مسلمین را داشته باشد نه اینکه قصد بازسازی داشته باشند یا اینکه بلایای طبیعی آن را خراب کنند. اگر هم میبینید که در زمان زبیر برای گرفتنش، کعبه را با منجنیق تخریب کردند بخاطر این است که زبیر باید در رکاب امام حسین میبود نه اینکه فرار کند. اگر حجاج کعبه را ویران کرد برای دستگیری ابن زبیر بود نه ویرانی قبله مسلمین. خدا فرمود اگر کسی مانع رسیدن مردم به کعبه شد ما آنها را به عذاب الیم گرفتار میکنیم چه رسد بخواهد خود کعبه را از بین ببرد. در مورد تولد امام زمان نیز اصل تولد روی جریان عادی است اما بقا و حفظش با اراده الهی ممکن شده است. 🔰 ۳. و برخی را هم در و هم در با معجزه قرین ساخت: این قسم منحصر در «قران» است. هم تنظیم و ایجادش از خود خدا و بوسیله یک انسان بی سواد است و هم حفظش بدست خداست و کسی امکان تحریف و ازاله آنرا ندارد. 🔺4⃣اگر نبوت برای بشر ضروری است در صورت اتمام نبی باید او نیز باید همیشه بماند و دین همان کتاب قرآن است لذا قرآن دائمی و غیرقابل تحریف است. پیروان ادیان را خدا طبق قرآن، تا زمان آمدن رسول بعدی رها نکرد. اگر دین نباشد، انسانیت نیست پس دین همیشه باید باشد‌. 🔺5⃣دینی که قبلا در کتاب بود حالا در ایران دارد پیاده میشود چنانکه حتی وقتی مسیحی وارد آسمان ایران میشود بنابه احترام به نظام رسمی جمهوری اسلامی ایران، روسری سر میکند. این نتیجه خون شهداست. زمان ما از زمان علی که بیشتر نیست و ما هم خون ندادیم که ۱۰۰٪ اسلامی شویم چون انتظارمان این است که در نهایت تلاشمان، مانند شویم که در آن هم اشکالاتی بود چنانکه وقتی گفتند خالد فلان کار را کرده انتقاد کرد. حضرت علی به کمیل نامه نوشت که چرا نتوانستی شهرت را مدیریت کنی؟ یعنی هر کسی که مومن بود مدیر هم الزاما نیست! 🔺6⃣ بسیاری از چیزهایی که در زمان ظهور حضرت می آید در نگاه مردم است! طبق قرآن، اهل کتابی که در زمین مسلمانان زندگی میکنند باید دهند اما اول انقلاب در مجمع خبرگان قانون اساسی که ما هم بودیم وقتی چنین چیزی مطرح شد نماینده مسیحیان رسما گفت اصلا چنین بحثی را به زبان هم نیاورید چون اگر ما قرار باشد جزیه دهیم مسلمانانی که در خارج هستند نیز باید به حکومت غیر مسلمانشان جزیه دهند پس ما هم ترسیدیم و بدین ترتیب جزیه در قانون اساسی نیامد! چنان که همین الان وقتی مسیحی وارد آسمان ایران شود و در هواپیما بگویند باید حجاب بگذاری او فکر میکند دین جدیدی است چون تابحال چنین چیزی ندیده بوده است! وقتی حضرت بیاید اسلام را مظهر بر همه ادیان میکند «لیظهره علی الدین کله» 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۸ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ برای استناد به قرآن باید شبهه را با استدلال زدود. ۵ دلیل بر صیانت قرآن از تحریف اقامه شده است. بحث تحریف بر سر کم شدن آیات یا سوره هاست نه زیاد شدن. چنان که ابتدا در آغاز بعثت و در مکه خداوند میفرماید کتابی مثل این بیاورید «فلیاتوا بحدیث مثله». سپس بعدا در مدینه میفرماید ده سوره مثل این بیاورید «فاتوا بعشر سور مثله مفتریات» و در آخر گوید یک سوره مثل این بیاورید «فاتوا بسورة من مثله» پس امکان افزایش وجود ندارد و اشکال گیرندگان نیز صرفا گویند که ممکن است سوره ای یا آیه ای کم شده باشد. 🔺2⃣یک اشکال مشترک بر این ادله قرآنی مطرح است و آن است. گویند چگونه به خود قرآن برای رد تحریف قرآن میشود استدلال کرد؟ زیرا ما احتمال تحریف در همین ادله قرآنی میدهیم که به آنها استدلال میشود. این اشکال را بعضی چنین پاسخ دادند که اگرچه این وارد است ولی به کمک روایات مساله حل میشود چون روایات ما را به قرآن ارجاع دادند چه حدیث معروف ثقلین و چه روایات عرضه بر قرآن و چه روایات دیگر که گویند قرآن هدایت و نور است. اگر قرآن تحریف شده بود رسول خدا و معصومین، ما را به آن ارجاع نمی دادند. 🔺3⃣بازگشت این پاسخ به اصالت حدیث است نه . یعنی گویند قرآن را با روایات اثبات کردیم و بدین صورت، اصل را با فرع اثبات کردند حال آنکه ارزش و حجیت روایات را قرآن بیان کرده است و لذا این پاسخ اشکال دارد چون حرمت کلام خدا با روایات قابل اثبات نیست. گفتیم که حجیت روایات معصومین به امر پیامبر است که حدیث ثقلین را مطرح کرد و حجیت امر پیامبر نیز به قرآن برمیگردد که گفته از او اطاعت کنید پس «حجیت روایات معصومین به قرآن برمیگردد.» 🔺4⃣پاسخ دوم را از خود می آوریم. اولا احتمال تحریف در قرآن نیست‌ چون یقین داریم که خدا پیامبر را آورد و بر او کتابی نازل کرد. دوم اینکه امکان از بین رفتن قرآن اصلی و جعل کردن کتابی دیگر بجای آن هم وجود ندارد. سوم اگر این کتاب فعلی همان قرآن نازل شده بر پیامبر است و صرفا احتمال نقیصه در آن میدهیم به خود قرآن مراجعه میکنیم چون خداوند، قرآن را با اوصافی معرفی کرده است و گوید آن نور و هدایت است، است، مردم را به ملت اقوم دعوت میکند، اگر همه انس و جن جمع شوند نمیتوانند سوره ای مثل آن بیاورند. 🔺5⃣آنهایی که در صدد تحریف بودند حساب شده ای بودند که میخواستند قران و مطالب اصلی قرآن را عوض کنند نه آن همه تلاش کنند تا کلمه ای را عوض کنند که بود و نبودش از نظر خطوط کلی فرقی نمیکند یا آیه ای را که تکرار شده بخواهند حذف کنند. اگر آن اصول کلی را تغییر میدادند این اوصافی که در مورد قرآن در قرآن آمده عوض میشد و نمیگفت این قرآن منسجم است. توجه کنیم که تحدی قرآن به فصاحت و بلاغت نیست چون آن فقط برای اعراب است بلکه محتوای قرآن و انسجام آن و دیگر اوصاف آن است. پس اصول عوض نشده و آیات غیر اصلی نیز مدنظر آنها برای تحریف نبوده که تحریف شود. 🔺6⃣نباید را وابسته به اصالت روایات کرد چون اگر اینجا کوتاه آمدیم آنجا دیگر دره ایست عمیق چون آنقدر بازار جعل و دروغ در آن زیاد است که انسان باید جان بکند تا یک روایت صحیح پیدا کند. با قرآن که کلام الله است نتوانستند بازی کنند اما با روایات بسیار بازی کردند. دین نباید به روایت ختم شود چون آنکه روایات پر از اشکالند و معصومین میگویند خود روایات باید با قرآن سنجیده شوند تا ببینیم کدام درست است چون مثل امام میشود حرف زد اما مثل خدا خیر! 🔺7⃣بهترین مناجات ها، بهترین خطبه های حضرت امیر و ... را بخوانید اگر وسطش دو آیه باشد براحتی قابل شناسایی است! چون قابل قیاس نیست. پس بر خود این پاسخ که اصالت قرآن را با روایات میسنجند وارد است چون حجیت خود روایات به قرآن است. 🔺8⃣پس اولا کتاب خدا بر پیامبر نازل شد. ثانیا قطعا این قرآن فعلی بطور کلی یک کتاب دیگر نیست. ثالثا سوره ای به آن اضافه نشده است چون امکانش نیست و خدا تحدی کرده است. رابعا اگر قرار باشد کم شده باشد حتما در و آیاتی است که به منافع تحریف کنندگان آسیب میرساند نه آیاتی که جزو اصول نیستند و معنای مهمی ندارند. خامسا اگر قرار بود اصول عوض شود قرآن دیگر اوصافی که خود گفته نداشت مانند انسجام. 🔺9⃣اگر کسی قرآن را نازل کرده برای آن نبوده که عباداتش منهای سیاسات باشد یا منهای اجتماعیات و معارف و اخلاق و غیره باشد. این یک بسته است که همه با همند و باید اجرا شود. بعدا گفته میشود که خطوط کلی قرآن چیست. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 شماره جلسه: ۱۹ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ ادله صیانت قرآن از بیان شد. یک دلیل عقلی و چهار دلیل قرآنی داشت. دلیل عقلی میگفت چون اصل نبوت وجودش ضروری است حفظ عصاره نبوت یعنی قرآن نیز ضروری است خصوصا چون قرآن مهیمن بر همه کتب آسمانی است. اگر این کتاب هم تحریف میشد چیزی روی زمین به عنوان باقی نمی ماند. حال چون پیامبر اسلام و قران آخرین پیامبر و کتاب الهی هستند قرآن باید از تحریف در امان بماند. 🔺2⃣چهار دلیل قرآنی هم در کنار این دلیل عقلی است. اگر روایاتی بر تحریف اشاره دارند چون این ۵ دلیل مذکور مخالف آن روایتند باید روایت را تاویل و در صورت عدم امکان، طرح کرد و کنار گذاشت. 🔺3⃣گذشته از ۵ دلیل مذکور، ادله روایی هم وجود دارد. از مجموع چند طایفه روایت مشخص میشود که تحریف در قرآن ممکن نیست. طایفه اول از روایات همانند که در ارجاع به قرآن میدهد تا مردم نجات یابند. حال اگر قرآن خود از تحریف مصون نباشد میتواند انسان را در فتنه ها نجات دهد؟! 🔺4⃣طایفه دوم هستند که گویند آنچه از ما به شما رسیده (همه روایات) بر قرآن عرضه کنید و تطابق دهید. چون در روایات امکان جعل هست اما در قران خیر. این گونه روایات، تخصیص پذیر هم نیستند که بگویند فلان روایات را نمیخواهد با قرآن بسنجید. ترازو باید سالم باشد که بتوان با آن چیز دیگری را سنجید پس قرآن باید از تحریف در امان باشد. 🔺5⃣طایفه سوم از روایات، روایاتی هستند که معصومین را نشان میدهد که در مقام پاسخ و استدلال به همین قرآن موجود استدلال میکردند. اگر حرفی در مورد تحریف هم هست در همان زمان آشوب خلافت است که غالبا تازه مسلمان بودند و چند قرآن هم بیشتر نبود. بعدا که تا نیمی از اروپا هم رفت و امکان تحریف نداشت. 🔺6⃣همچنین وقتی معصوم به قرآن استدلال میکردند کسی به ایشان اعتراض نکرده که بخشی از قرآن تحریف شده است حال تو چگونه به آن استناد میکنی؟ شاید در آیاتی که حذف شده حرف دیگری باشد! حال آیا استدلال معصوم به قرآن صحتش حجیت می دهد یا اینکه کاشف از حجیت قرآن است؟ 🔺7⃣طایفه چهارم از روایات که مهمترین طایفه است همان است. «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی، لن یفترقا حتی یردا علی الحوض،». گوید: «ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا» یعنی این دو از هم جدا نشدنی هستند تا زمانی که به اینها چنگ میزنید هرگز گمراه نخواهید شد. اگر خطوط اصلی قرآن تحریف شده بود چگونه تمسک به این کتاب، انسان را از «هر گونه ضلالت» می رهاند؟! با توجه به حدیث ثقلین، عترت و کتاب خدا تا قیامت با همند. حال چون امامت تا قیامت باقیست کتاب خدا هم باید بدون تحریف تا قیامت باقی بماند. 🔺8⃣گاهی گفته میشود که برخی از بطون قرآن را خود پیامبر هم نمی داند. حال آنکه اولُ ما خلق الله، نور پیامبر است نه قرآن. اگر حضرت اولین فیض خداست هر فیضی که در جهان صادر شود بعد از آن است پس پیامبر به کنه قرآن اشراف دارد. تجلی قرآن بعد از تجلی پیامبر است البته قرآن به مقام ذات خداوند راه ندارد و تجلی علمی خدا است. 🔺9⃣اگر قرآن تحریف شده و مثلا در اصل، نام «امام علی» از قرآن پاک شده است مگر ممکن بود که حضرت امیر و یارانش به حدیث منزلت و ... استناد کنند اما به آن آیه که اسمش صراحتا در آن بوده استناد نکنند؟! این تازه برای زمانیست که اول اختلاف و پس از فوت پیامبر بود و هنوز تحریفی هم رخ نداده بود و غالب صحابه هم حافظ قرآن بودند. پس کمترین تحریف و کاستی در قرآن رخ نداده است. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•
📇 خلاصه متنی تفسیر قرآن، 📆 تاریخ: ۱۳۶۳/۲/۳۱ 📌 شماره جلسه: ۲۰ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️ 🔺1⃣ برای اثبات صیانت قرآن از ، در کنار دلایل عقلی و نقلی، به نیز استناد میکنند. اجماع صرفا در حد تایید است و مشکل را حل نمیکند. اگر باشد که در حد یک خبر واحد اعتبار دارد. اگر باشد که بسیار کم است، از یک دلیل ظنی نمیگذرد و شبهه دور هم در آن مطرح است. 🔺2⃣در اگر کسی توانست همه نظرات علما در جهان را بدست آورد که بسیار قلیل است چون برخی علما اصلا کتاب ننوشته اند، برخی دیگر نوشته اند اما فقط در کتابخانه خودشان قرار دارد و ما دسترسی به آن نداریم. پس تحصیل اتفاق کل علما بر یک نظر، بسیار سخت است. 🔺3⃣تحصیل چنین اتفاقی نیز جز «تراکم ظنون» چیزی نیست چون حرف هر عالمی درحد یک ظن است. تراکم ظنون سبب میشود که شبهات کوچک نتواند در برابر آن بایستد اما یقین هم ایجاد نمیکند. در خبر متواتر چون اخبار از حس است یقین متعارفی (ظن متاخم علم) شکل میگیرد اگرچه یقین علمی و برهانی نیست. اما اجماع محصل، اخبار از حدس است. 🔺4⃣اهل سنت حجیت اجماع را از این روایت برداشت کرده اند که پیامبر فرموده: «لا تجتمعوا امتی علی الخطا» یعنی امتم بر امر خطا اجماع نمیکند. این در واقع حجیت اجماع را نمیرساند چون میگوید هرگز همه امت من بر یک امر اشتباه اجماع نمیکنند نه هر چه که امتم بر آن اجتماع کردند حق و صدق است! 🔺5⃣همچنین اگر مشکل قبلی را مردود هم بدانیم باز هم با مواجهی چونم اعتبار اجماع به خبر واحد (روایت لا تجتمعوا امتی علی الخطا) است حال آنکه اعتبار و حجیت خبر واحد به قرآن است چون قرآن فرموده که از فرامین پیامبر تبعیت کنید (ما ءاتاکم الرسول فخذوه). پس اولا اجماع امری ظنی است و حتی اگر یقینی باشد سندش امری ظنی است که همان حدیث است. ثانیا اشکال دور در آن است. 🔺6⃣اگر مبنای اجماع حدس باشد احتمال خلاف است. اجماع برهان ریاضی نیست که یقینی باشد اما اگر بین افرادی که اجماع کرده اند معصوم هم باشد تازه خبر واحدی میشود که صحیح السند است. پس با اجماع مشکل حل نمیشود و تنها میتواند مویدی باشد. لذا تنها برهان عقلی و برهان قرآنی و روایات معصومین(ارجاع به قرآن، عرضه بر قرآن، سیره عملی معصومین و ...) را داریم. 🔺7⃣ادله قائلین به تحریف: ۱. عدم تحریف به زیاده در قرآن اجماعاً: البته فهمیدیم که اجماع ایجاد حجیت نمیکند و خودش درگیر مشکل دور است. ۲‌. تحریف به نقیصه شده است: در مورد تحریف به نقیصه روایات فراوانی هست که گوید آیاتی کم شده است. 🔺8⃣وهن متن یک حدیث نشان از عدم صحت حدیث دارد و علو متن نشان از صحت آن. بسیاری از روایات قائل به تحریف، اولا سند درست ندارد. ثانیا در مقام تفسیر و تطبیق است و ثالثا غالبا میبینیم که متنش است. مثلا گفته اند در مورد خلافت امام علی به اندازه ثلث قران یا همان ۲۰۰۰ آیه حذف شده است. مگر ممکن است حضرت امیر در هیچ یک از احتجاجات به این آیات اشاره نکرده؟! آن هم امام علی که دست به قرآن ببرند لحظه ای ساکت نمینشیند چون این دیگر اصل دین است. 🔺9⃣خود این متون دلالت بر جعل دارد چون منطقی نیست. مگر مردم خودشان حافظ قرآن نبودند مگر پیامبر موظف به بیان آیات و حفاظت از قرآن نبوده است؟ پس چطور یکباره ۲۰۰۰ آیه حذف شده و صدای هیچکس درنیامده است؟! 🔺0⃣1⃣چطور در زمان خلیفه سوم که حکومت دیگر پابرجا شده و کسی حرف نمیتواند بزند خواستند یک واو را بردارند طرف آمد شمشیر کشید گفت اگر انرا سر جایش نگذارید فلان‌ میکنم بعد ۲۰۰۰ آیه در زمان تشکیل خلافت که هنوز حکومت خلفا جا نیفتاده و کسی قدرتی برای سرکوبی اعتراضات ندارد یک سوم قرآن را برداشتند و از کسی صدایی در نیامد؟! 🔺1⃣1⃣یا مثلا گویند سوره توبه بسم الله داشت و به اندازه سوره بقره بود اما بسم الله و ایات بعدی را برداشتند! آخر چه کسی و چرا برداشته و هیچ کسی حرفی نزده؟! از خود متن، جعلی بودن و ساختگی بودنش مشخص است. یا مثلا نمونه هایی گویند مثلا فلان جمله ها را برداشتند! بعد که انها را میخوانی میبینی در حد عربی مبتذل است نه عربی فصیح که مشخص است کلام الله نیست. 🔺2⃣1⃣گاهی در مقام تفسیر و تطبیق، معصومین میفرمودند که مثلا اگر بعد از قل هو الله سه بار بگویید کذالک الله ربی معلوم میشود آیات را فهمیده ای. بعد برخی گفتند پس این سه کذلک الله ربی جزو سوره بوده و حذف شده است! درحالیکه این دوستان نادان نمیدانند که منظور معصوم این است که خوب است بعدش بخوانید نه اینکه جزو قرآن است. 🔰 فهرست جلسات تفسیر: eitaa.com/quranonline/4191 •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈• 🔸 به دارالقرآن مجازی بپیوندید 🔸 🌐 @quranonline •┈┈••✾☘️﷽☘️✾••┈┈•