قران پویان
📝شرح فراز هفتم خطبه امام حسین ع در منا
روش حاكمان #ظالم_مستبد
رویه تکراری #استبداد!
حضرت ویژگی حکومتهای طاغوتی را بیان فرمودند؛ حاکمانی که حکومت را صرفاً براساس رأی و نظر خودشان اداره میکنند که یکی از ویژگی دولت استبدادی است. «یَتَقَلَّبُونَ فِی الْمُلْکِ بِآرَائِهِمْ»
این حاکمان ظالم، یک نسبت با حاکمان شرّ و تباهگر دارند و یک نسبت با حقتعالی: «اقْتِدَاءً بِالْأَشْرَارِ وَ جُرْأَهً عَلَى الْجَبَّارِ» شیوهی آنها پیروی از اشرار و ستمگران پیشین است. گمان نشود که روش حکمرانی آنها یک روش ابداعی و جدید در حکومتداری است. اساساً استبداد یک ماهیت دارد، هرچند این ماهیت در جامه و لباسهای مختلف ظاهر میشود ولی نباید فریب این ظاهر متنوع و متکثر را خورد. «اقْتِدَاءً بِالْأَشْرَارِ»
✅ قدرت #مطلقه ، در برابر خدا!
«وَ جُرْأَهً عَلَى الْجَبَّارِ» کارهای این حاکمان ظالم، در برابر حقتعالی ایستادن و ادعای جبروت و خداییکردن است. ممکن است حاکم جائر در ادبیات زبانی و گفتاری خود بسیار متواضعانه سخن بگوید و خود را بندهی کوچک خدا معرفی کند و ممکن است بهعکس مانند فرعون و از ادبیات او استفاده کند و بگوید «أنا ربّکم الأعلی»(سوره نازعات، آیه۲۴). این مربوط به ادبیات گفتاری جائر است اما واقعیتِ در پس این ادبیات، یکسان است و آن «بندهی کوچک» خواندن با آن «پروردگار» خواندن، در حقیقت تفاوتی ندارد چون آنچه جباریت درست میکند، #قدرتمطلقه و سلطنت مطلقه داشتن است و براساس اعتقاد توحیدی، قدرت مطلق از آن حق تعالی است
✅ روش حاکمان ظالم
حضرت در ادامه به این مساله میپردازند که حاکمان جور از چه روشهایی استفاده میکنند؟ شیوهها و روشهایی که حاکمان جائر استفاده میکنند، مختلف و متنوع است. برخی از آن شیوهها را همه میشناسند و مورد نفرت عمومی مردم است و نیاز به توضیح ندارد. حاکم جائر همان کسی است مردم را زجر میدهد، زندانهایش را پر از انسانهای حقگو میکند و… مردم با روشها و شیوههای سخت کاملاً آشنا هستند و نیازی به تبیین این قسمت نیست. باید آن روشها و شیوههای نرم را توضیح داد چون ممکن است مردم توجه نکنند که پشتسر این شیوههای نرم چه اهداف شومی وجود دارد. لذا امام حسین(ع) از این روشهای نرم و بهظاهر توأم با صلاح سخن میگویند و آن استفاده حاکمان جائر و مستبد از ابزار منبر است!
✅ ابزار #منبر!
تعبیر حضرت این است: «فِی کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرِهِ خَطِیبٌ یَصْقَعُ» در هر شهری و منطقهای منبری را برافراشتهاند و خطیبی را بر آن منبر گماردهاند و آن خطیب بالای منبر برای آنها فریاد میزند. و مأموریت آنها این بود که پیامها و دستوراتی را که از مرکز حکومت دریافت میکردند، در منبر به مردم ابلاغ کنند و برای مردم توجیه؛ و مردم را نسبت به آن اقناع کنند. این شیوهی متعارف است و اباعبدالله الحسین(ع) دربارهی این روش و شیوه صحبت میکنند: «فِی کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرِهِ خَطِیبٌ یَصْقَعُ».
دولت جائر نمیتواند قدرت خود را حفظ کند مگر اینکه به شکلی مردم را ساکت و آرام نگه دارد و ابزاری که مردم را تحت قدرت خود حفظ کند، چیزی جز این نیست که در یک جامعهی دینی، عدهای از عالمان دینی را استخدام کند و توسط آنها (که بهعنوان دین در میان مردم شناخته شدهاند) مردم را تسخیر کند. پس گام اول این است که عالمان و نخبگان را باید خرید و بهوسیلهی آنها و با استفاده از منبر، بر مردم تأثیر گذاشت.
در جوامع اسلامی همچنان منبر از قداست برخوردار است و نگاه ما این است که پیغمبر اکرم(ص) بر فراز منبر قرار میگرفت،
✅ مردم بی دفاع و دستان باز ظلمه!
شیوهی دومی که در حکومت این جباران وجود دارد، این است: «فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَهٌ» اینها حکومت را به دست میگیرند اما چون حکومت دیکتاتوری است، مردم در این حکومتها بیدفاع و بیپناه خواهند بود. مردمی که حقوقشان پایمال و تضییع میشود، جایی برای پناه بردن ندارند. مردمی که شاکی هستند مجبور هستند شکایت خودشان را در نزد کسی که از او شکایت دارند، ببرند. مگر چاقو دستهی خودش را میبرد؟! میگویند هرکس شکایتی دارد و معتقد است که حقش تضییع شده است، اعلام کند تا ما رسیدگی میکنیم. چه کسی رسیدگی میکند؟ همان کسی که من از او شکایت دارم! این معقول است؟ قاضی خودش متهم است و شکایت از خود قاضی است و مجدداً رسیدگی به شکایت، به خود این قاضی محول میشود. این سرّ بیدفاع بودن و بیپناه بودن مردم است. قاضی مستقل است که میتواند به شکایات رسیدگی کند
ولی امام حسین (ع) میفرمایند: نه! «فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَهٌ» سرزمین در اختیار این حاکمان است و این سرزمین هیچ دفاعی ندارد و کسی نمیتواند جلوی آنها را بگیرد.وهر کاری را انجام؛ و هر تصمیمی بخواهند میگیرند و اجرا هم میکنند.
استاد سروش محلاتي
@quranpuyan
ادامه دارد👇
💫👈ادامه شرح فراز هفتم #خطبه_امام_حسين در منا
💢بسط يد حاكم ظالم چگونه است؟
«فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَهٌ» یعنی سرزمین حکومت بدون کمترین مانع در اختیار آنهاست «وَ أَیْدِیهِمْ فِیهَا مَبْسُوطَهٌ» و دست آنها باز است و کسی نمیتواند اعتراض کند. اگر هم فردی در گوشهای اعتراض کرد، چگونه با او برخورد میشود؟ با همان قدرتی که حضرت اشاره فرمودند که با منبر و امثال منبر، آن شخص منتقد را منکوب و متهم کنند و اعتنایی به او نکنند، با بمباران تبلیغاتی از طریق رسانههای انحصاری که در اختیار آنهاست.
قید و بندی برای رفتار و تصمیمهای آنها نیست و هرچه را که بخواهند انجام میدهند.
♦ حکمرانان از دوگونه خارج نیستند: حکمرانانی که قانون بر آنها حاکم است و حکمرانانی که آنها بر قانون حاکم هستند و قانون از حکمران نشأت میگیرد و هرچه که او بخواهد همان قانون میشود، اگرچه در ظاهر مجلس قانونگذاری وجود دارد ولی مجلس قانونگذاری قانون را براساس ارادهی حکمران مینویسد. معمولاً در نظامهای استبدادی امروز دنیا هم این شکل صوری برای نهادهایی بهظاهر برای قانونگذاری وجود دارد ولی همهی اینها تابع آن شخصی است که در رأس قدرت قرار گرفته است پس حکمران بر قانون مسلّط است و دستش باز است. این یک معنا برای «أَیْدِیهِمْ فِیهَا مَبْسُوطَهٌ.»
🔶معنای دوم «أَیْدِیهِمْ فِیهَا مَبْسُوطَهٌ» یا لازمهی دیگر معنای اول، آن است که امکان سؤال و مؤاخذه از حاکم وجود ندارد چون او از قدرت مطلق برخوردار است و هرکجا هرتصمیمی میتواند بگیرد و در برابر هیچکس پاسخگو نیست. کسی نمیتواند او را مقید و محدود کند و مورد سؤال قرار بدهد.
دموکراسیای که امروز در دنیا مطرح است، با همهی عیبها و ایرادهایی که متوجه آن است ولی بزرگترین خدمتی که به انسانها کرد این است که این «مبسوط الید» بودن و رها بودن حکمرانان را از آنها گرفت و آنها را مقید و مشروط کرد
✅ وحشتناکترین و تلخترین فاجعه!♦
این ظلمه وقتی به قدرت رسیدند، اتفاقی میافتد و آن وحشتناکترین اتفاق و تلخترین فاجعه است که حضرت به آن اشاره میکنند: «وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ». «خول» همان عبد و برده بودن است. مردم را به بردگی میگیرند و آزادی آنها را سلب میکنند. همین موضوع مملوکیت و بردگی در سطح جامعه همه را میگیرد و آنها که بهحسب ظاهر، حرّ و آزاد هستند، آنها هم به عبودیت گرفته میشوند. آنها هم که فکر میکنند آقا و آزاد هستند، آنها هم برده هستند. همه تحت بردگی درمیآیند و آقا بالاسر دارند و باید امر را اطاعت کنند و همهی شئون زندگی، تحت تصرف و سلطهی حاکم است.
🔶جانمان به فدای اباعبدالله الحسین(ع)! چه کسی در آن روزگار بود که با این نگاه عمیق تشخیص دهد که بزرگترین مصیبت در این جامعه این است که حریت و آزادگی را از مردم گرفتهاند و مردم بردهوار زندگی میکنند. نمایش و تئاتری از آزادی وجود دارد و فقط یک صحنهآرایی است.
این تعبیر «خَوَل» یک تعبیر کلیدی در ادبیات آن دوره است که امیرالمؤمنین علی(ع) و امام حسین(ع) آن را استفاده میکنند. نگرانی از سلب آزادی مردم و نگرانی از اینکه جامعه به بردگی گرفته شود. حضرت فرمودند: من عاشق حکومت نیستم ولی مگر میشود دست روی دست بگذارم تا سفیهان و فاجران و فاسقان بیایند و این بلا را بر سر مردم بیاورند؟ فقط هم بلای اقتصاد و معیشت مردم و فساد مالی نیست، اینکه چقدر از بیتالمال را دزدیدند، یک مصیبت است. مصیبت دوم این است که عزت و احترام و آبرو و آزادگی مردم را میگیرند و قربانی میکنند.
🎙استاد سروش محلاتي
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
صبح هدیه ای زیباست
ازسوی خدا
سوای همه هدیه هایش
پاک پاک پاک
چشم آلوده ای در آن بازنشده
هنوز زبانی فرصت
دروغ و غیبت نیافته است
سلام
دلتان به پاکی صبح
افکارتان بلند و سبز
صبحتون بخیر
@quranpuyan
💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سورہ_مبارڪـہ_بقره آیات 77 تا 83
📄#صفحـہ_12
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_12
#ایه78
⁉️«امي» و « #اماني» يعني چه؟ چرا پيامبر #امي بوده است؟
💠🔆 وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ 78/بقره
🌱 و بعضي از آنان بيسواداني هستند كه كتاب [تورات] را نميشناسند، مگر آرزوهايي [خام و نژادپرستانه] و فقط پندارگرايي ميكنند [=تابع تصوّرات خود هستند].
💐🕊 «أُمِّي»، منسوب به اُمّ [مادر]، دلالت بر درس نياموختگي و بيسوادي ميكند، گويي فرزندي همچنان نزد مادر مانده و به مدرسه نرفته است. اعراب پيش از اسلام عموماً اُمّي بودند و به ندرت خواندن و نوشتن ميدانستند. خداوند به عمد پيامبر اسلام را «أُمِّي» ناميده است تا كسي گمان نكند سخن اوست [اعراف 157 (7:157) و 158 ، جمعه 2 (62:2) ] چرا كه نه كتابي خوانده و نه خطي نوشته بود [عنكبوت 48 (29:48) ] و نه اصلاً ميدانست كتاب و ايمان چيست [شوري 42]. قرآن اصطلاح «أُمِّي» را در برابر «اهل كتاب» قرار داده است كه معرّف دو گروه: اعراب بيسواد و باديهنشين، و بنياسرائيل [يهوديان و مسيحيان] ميباشد: آلعمران 20- ...وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ.... بنياسرائيل خود را باسواد و درس آموخته و مسلمانان را اُمّي ميشمردند و از موضع خود برتربيني تعهدّي درقبال آنان براي خود قائل نبودند: آلعمران 75- ...قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ....
💐🕊 آرزو كردن را در زبان عربي «تمني» ميگويند كه تصوراتي را در ذهن و خيال ميپروراند. «أَمَانِي» جمع «اُمنيه» است كه به آنچه در دل و ذهن و زبان انسان نقش بسته و بيان ميشود گفته ميشود. هر ملتي اميد و آرزوهايي دارد كه ممكن است حق يا باطل، واقعي يا كاذب باشد؛ «هنر نزد ايرانيان است و بس!» را ميتوان از جملة «اماني» بسياري از ايرانيان شمرد كه سخن شاعر شيرين زبان خويش فردوسي را از هزارة پيش حقيقتي انكار ناپذير تلقي كردهاند.
💐🕊بنياسرائيل نيز خود بزرگبينيهاي زيادي داشته و دارند كه در اين آيه به يكي از آنها اشاره كرده است. ما مسلمانان نيز به «اماني»هاي مغاير قرآن دلبستهايم؛ كتاب الهي سرنوشت بندگان را به ايمان و عمل صالح گِره زده است، اما بسياري از باورمندان سرنوشت خود را به تقليدِ چشم و گوش بسته سپرده و دل به شفاعتهاي بيعمل و توسلهاي بيوسيله خوش ميكنند.
📚تفسیر آقاے بازرگان
🍃❈🌸❈🍃
🆔@quranpuyan