eitaa logo
قران پویان
443 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
681 ویدیو
611 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ 🌱این‌چنین برای هر پیامبری، شیطان‌های انس و جن را دشمن قرار دادیم؛ به‌طوری ‌که بعضی از آنان، به برخی دیگر، پنهانی سخنان خوش‌ظاهر ولی بی‌پایه برای فریب القا می‌کنند، و اگر پروردگارت می‌خواست، چنین نمی‌کردند. بنابراین، آنان را با تهمت‌هایشان رها کن؛ أنعام - ۱۱۲ 🔷✨در آيه فوق خداوند وجود شياطين انس و جن را در برابر انبياء به خود نسبت می‌دهد و می‌گويد وَ كَذلِكَ جَعَلْنا (ما اينچنين قرار داديم) و در معنی اين جمله در ميان مفسران گفتگو است، ولی همانطور كه در سابق نيز اشاره كرديم تمام اعمال انسانها را از يك نظر می‌توان به خداوند نسبت داد، زيرا هر كسی هر چه دارد از او دارد، قدرتش از او است، هم چنان كه اختيار و آزادی اراده‌اش نيز از او می‌باشد. اما مفهوم اينگونه تعبيرات هرگز، جبر و سلب اختيار نيست، كه خداوند عده‌ای را آن چنان آفريده كه به دشمنی در برابر انبياء برخيزند. ‏زيرا اگر چنين بود می‌بايست آنها در عداوت و دشمنی خود هيچگونه مسئوليتی نداشته باشند، بلكه كار آنها انجام يك رسالت محسوب شود، در حالی كه می‌دانيم چنين نيست. ‏البته انكار نمی‌توان كرد كه وجود اينگونه دشمنان هر چند به اختيار خودشان بوده باشد می‌تواند برای مؤمنان به طور غير مستقيم اثر سازنده داشته باشد، و به تعبير بهتر مؤمنان راستين می‌توانند از وجود هر گونه دشمن اثر مثبت بگيرند و او را وسيله‌ای برای بالا بردن سطح آگاهی و آمادگی و مقاومت خود قرار دهند، زيرا وجود دشمن باعث بسيج نيروهای انسان است. 🔷✨شياطين جمع شيطان معنی وسيعی دارد و به معنی هر موجود سركش و طغيانگر و موذی است، و لذا در قرآن به انسانهای پست و خبيث و طغيانگر نيز كلمه" شيطان" اطلاق شده است، همانطور كه در آيه فوق كلمه شيطان هم به شيطانهای انسانی و هم به شيطانهای غير انسانی كه از نظر ما پنهانند اطلاق‌ شده، اما" ابليس" اسم خاص برای شيطانی است كه در برابر آدم ع قرار گرفت و در حقيقت رئيس همه شياطين است! 🔷✨تعبير به وحی در آيه بالا اشاره لطيفی است به اين حقيقت كه آنها در گفتار و اعمال شيطانی خود نقشه‌های اسرار آميز دارند كه محرمانه به يكديگر القاء می‌كنند، تا مردم از كار آنها آگاه نشوند، و طرحهای آنها كاملا پياده شود، زيرا يكی از معانی" وحی" در لغت سخنان آهسته و در گوشی است. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠‏وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (۱۱۶/انعام) 🌱‏و اگر از بيشتر افراد روی زمين اطاعت كنی، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه می‌كنند. زيرا آنان جز از گمان پيروی نمی‌كنند وآنان، جز به حدس و گمان نمی‌پردازند. ‏🔹راه هدايت و راه قرآن ملاك است، نه راه مردم و اكثريّت. وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ‌ ... وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... ‏🔹اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. ملاك، حقّ است نه عدد، پس در پيمودن راه حقّ از كمی افراد نهراسيد. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... ‏🔹جلب نظر اكثريّت، گاهی به قيمت نابودی و انحراف خود انسان تمام می‌شود. ‏إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ‌ (در راه خدا حركت كنيم هر چند خلاف رأی اكثريّت باشد) ‏🔹اكثريّت، چنان جلوه‌ای دارد كه خدا پيامبر را هم از تبعيّت آن بر حذر می‌دارد. ‏«وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ» (انبيا بايد تابع وحی باشند، نه آرای مردم) ‏🔹ريشه‌ی ضلالت‌ها، اعتماد به حدس وگمان است. «يُضِلُّوكَ‌- إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» ‏🔹اكثريّتی كه به جای حقّ، در پی حدس و هوس باشند، قابل پيروی نيستند. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ‌ ... يَخْرُصُونَ‌ ‏🔹در انتخاب راه، دليل وبرهان لازم است، نه حدس وگمان. إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ‌ ... يَخْرُصُونَ‌ 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 7⃣3⃣ تدبر در سوره 🔹فراز آیات ۵۲-۴۹ وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا {49} و گفتند آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى‏شويم {49} قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا {50} بگو سنگ باشيد يا آهن {50} أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيبًا {51} يا آفريده‏اى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى‏نمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد] پس خواهند گفت چه كسى ما را بازمى‏گرداند بگو همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى‏دهند (به نشانه تحقیر و تردید) و مى‏گويندآن كى خواهد بود بگو شايد كه نزديك باشد {51} يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً {52} روزى كه شما را فرا مى‏خواند پس در حالى كه او را ستايش مى‏كنيد اجابتش مى‏ نماييد و مى‏پنداريد كه جز اندكى درنگ نکرده‏ايد {52} ♻️دسته آیات ۵۲-۴۹ : در مقابل انکار معاد ،به آنها بگو که همان خدایی که نخستین بار شما را آفرید بر بعث مجدد شما هم تواناست. آقای سید کاظم فرهنگ https://b2n.ir/m41693 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🌐 در باره ی 🛑قسمت دوم: ⭕️؟ اصلی كه در این استدلال به كار رفته این است كه لازمه ی اشتراك زن و مرد در انسانی، یكسانی و تشابه آنها در حقوق است. مطلبی هم كه از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت این است كه لازمه ی اشتراك زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمه اش این است كه حقوقی مساوی یكدیگر داشته باشند 👈به طوری كه ترجیح و امتیاز حقوقی در كار نباشد؟ یا لازمه اش این است كه حقوق زن و مرد علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یكنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیم كار و تقسیم وظیفه ای در كار نباشد؟ شك نیست كه لازمه ی اشتراك زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنها از لحاظ انسانیت، برابری آنها در حقوق انسانی است اما تشابه آنها در حقوق چطور؟ . اگر بنا بشود تقلید و تبعیت كوركورانه از فلسفه ی غرب را كنار بگذاریم و در افكار و آراء فلسفی كه از ناحیه ی آنها می رسد به خود اجازه ی فكر و اندیشه بدهیم، اول باید ببینیم آیا لازمه ی تساوی حقوق تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است؛ تساوی برابری است و تشابه یكنواختی. ممكن است پدری ثروت خود را به طور متساوی میان فرزندان خود تقسیم كند اما به طور متشابه تقسیم نكند. مثلاً ممكن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملك مزروعی و هم مستغلات اجاری، ولی نظر به اینكه قبلاً فرزندان خود را استعدادیابی كرده است، در یكی ذوق و سلیقه ی تجارت دیده است و در دیگری علاقه به كشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی كه می خواهد ثروت خود را در حیات خود میان فرزندان تقسیم كند، با در نظر گرفتن اینكه آنچه به همه ی فرزندان می دهد از لحاظ ارزش مساوی با یكدیگر باشد و ترجیح و امتیازی از این جهت در كار نباشد، به هر كدام از فرزندان خود همان سرمایه را می دهد كه قبلاً در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است. كمیت غیر از كیفیت است، برابری غیر از یكنواختی است. آنچه مسلّم است این است كه اسلام حقوق یكجور و یكنواختی برای زن و مرد قائل نشده است، ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسانها را در باره ی زن و مرد نیز رعایت كرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با آنها مخالف است. 💢كلمه ی «تساوی» و «مساوات» چون مفهوم برابری و عدم امتیاز در آنها گنجانیده شده است جنبه ی «تقدس» پیدا كرده اند، جاذبه دارند، احترام شنونده را جلب می كنند، خصوصاً اگر با كلمه ی «حقوق» توأم گردند. ! چه تركیب قشنگ و مقدسی! چه كسی است كه وجدانی و فطرت پاكی داشته باشد و در مقابل این دو كلمه خاضع نشود؟ ! 💢👈اما نمی دانم چرا كار ما- كه روزی پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ایم - باید به آنجا بكشد كه دیگران بخواهند نظریات خود را در باب « زن و مرد» با نام مقدس « » به ما تحمیل كنند؟ !❓ 👌 این درست مثل این است كه یك نفر لبوفروش بخواهد لبو بفروشد اما به نام گلابی تبلیغ كند. آنچه مسلّم است این است كه اسلام در همه جا برای زن و مرد حقوق مشابهی وضع نكرده است، همچنانكه در همه ی موارد برای آنها تكالیف و مجازاتهای مشابهی نیز وضع نكرده است. اما آیا مجموع حقوقی كه برای زن قرار داده ارزش كمتری دارد از آنچه برای مردان قرار داده؟ البته خیر، چنانكه ثابت خواهیم كرد. 👈در اینجا سؤال دومی پیدا می شود و آن اینكه علت اینكه اسلام حقوق زن و مرد را در بعضی موارد، نامشابه قرار داده چیست؟ چرا آنها را مشابه یكدیگر قرار نداده است؟ آیا اگر حقوق زن و مرد، هم مساوی باشد و هم مشابه بهتر است یا اینكه فقط مساوی باشد و مشابه نباشد. برای بررسی كامل این مطلب لازم است كه در سه قسمت بحث كنیم: 1⃣. نظر اسلام در باره ی مقام انسانی زن از نظر خلقت و آفرینش. 2⃣. تفاوتهایی كه در خلقت زن و مرد هست برای چه هدفهایی است؟ آیا این تفاوتها سبب می شود كه زن و مرد از لحاظ حقوق طبیعی و فطری وضع نامشابهی داشته باشند یا نه؟ . 3⃣. تفاوتهایی كه در مقررات اسلامی میان و هست كه آنها را در بعضی قسمتها در وضع نامشابهی قرار می دهد بر اساس چه فلسفه ای است؟ آیا آن ها هنوز هم به استحكام خود باقی است یا نه؟ مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 129 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِكَ فِی عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ پروردگارا، مرا توفيق سپاس نعمتهايى كه به من و پدر و مادرم عطا فرمودى عنايت فرما تا عمل صالحى كه موجب رضاى تو باشد انجام دهم و مرا به رحمت خود در میان بندگان صالحت وارد کن. 🌸 سوره نمل ، آیه ۱۹ کانال قرآن پویان 🆔️ @aquranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیه 119 تا 124 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
🕊 مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ ‏وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ (۱۲۰/انعام) 🌱‏و گناه آشكار و پنهان را رها كنيد، همانا كسانی كه مرتكب گناه می‌شوند، به زودی كيفر كارهايی را كه مرتكب شده‌اند، خواهند ديد. 👈‏چه در گذشته چه امروز، مردم تنها از گناه آشكار هراس داشته و دارند. ‏🔹گناه، جاذبه وكششی دارد كه بايد با اراده‌ای قاطع، از آن دل كند. «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ» ‏🔹اسلام، هم به طهارت ظاهر توجّه دارد و هم طهارت باطن؛ هم بايد از گناهان عملی دوری كرد و هم از گناهان قلبی، مانند سوء ظنّ. «ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ» ‏🔹كيفر الهی، برای گناهانی است كه با علم و عمد انجام می‌گيرد. «إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ» ‏🔹گرچه شيطان وسوسه می‌كند، امّا انسان با اراده گناه می‌كند. «يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ» ‏🔹قيامت و كيفر آخرت، دور نيست. «سَيُجْزَوْنَ» ‏🔹كيفرهای الهی، نتيجه‌ی عملكرد خود ماست. «بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ و 💠أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ 🌱آیا کسی‌ که (دل)مرده بود و ما او را (باایمان) زنده(دل) کردیم و برای او نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم حرکت کند، مانند کسی ست که وصفش (چنین است که) در تاریکی‌ها به سر می‌برد، (و به سبب گناهـانش)، از آن بیرون نمی‌آید؟ (آری،) این‌چنین، کارهای (زشت) کافران برایشان آراسته شده است. أنعام - ۱۲۲ 🔷✨ارتباط این آیه و آیه بعد با آیات قبل از این نظر است که در آیات گذشته اشاره به دو دسته مؤمن خالص و کافر لجوج شده بود، در اینجا نیز با ذکر دو مثال جالب و روشن وضع این دو طایفه مجسم گردیده است. 🔹نخست این که افرادى را که در گمراهى بودند، سپس با پذیرش حق و ایمان تغییر مسیر داده‏اند تشبیه به مرده‏اى مى‏کند که به اراده و فرمان خدا زنده شده است (أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ). ایمان افراد را دگرگون مى‏سازد و در سراسر زندگى آنها اثر مى‏گذارد و آثار حیات را در تمام شؤون آنها آشکار مى‏نماید. 🔹سپس مى‏گوید: «ما براى چنین افراد نورى قرار دادیم که با آن در میان مردم راه بروند» (وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ). منظور از این «نور» تنها قرآن و تعلیمات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیست، بلکه علاوه بر این، ایمان به خدا، بینش و درک تازه‏اى به انسان مى‏بخشد افق دید او را از زندگى محدود مادى و چهار دیوار عالم ماده فراتر برده و در عالمى فوق العاده وسیع فرو مى‏برد. 👌در پرتو این نور مى‏تواند راه زندگى خود را در میان مردم پیدا کند، و از بسیارى اشتباهات که دیگران به خاطر آز و طمع، و به علت تفکر محدود مادى، و یا غلبه خودخواهى و هوى و هوس، گرفتار آن مى‏شوند مصون و محفوظ بماند. و این که در روایات اسلامى مى‏خوانیم: المؤمن ینظر بنور اللّه با ایمان با نور خدا نگاه مى‏کند» اشاره به همین حقیقت است. 🔹سپس چنین فرد زنده و فعال و نورانى و مؤثرى را با افراد بى‏ایمان لجوج مقایسه کرده، مى‏گوید: «آیا چنین کسى همانند شخصى است که در امواج ظلمتها و تاریکیها فرو رفته و هرگز از آن خارج نمى‏گردد»؟! (کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها). 👈از هستى و وجود این گونه افراد در حقیقت چیزى جز یک شبح، یک قالب، یک مثال و یک مجسمه باقى مانده است، هیکلى دارند بى‏روح و مغز و فکرى از کار افتاده! و در پایان آیه اشاره به علت این سرنوشت شوم کرده، مى‏گوید: «این چنین اعمال کافران در نظرشان جلوه داده شده است» (کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 8⃣3⃣ تدبر در سوره 🔹نکات آیات ۵۲-۴۹ سوره اسراء ۱- آیات ۵۵-۵۳ را مفسران ،معمولا بعنوان جملات معترضه ای خطاب به مسلمانان تلقی کرده اند که از اظهار فضل و برتری جایگاه خود نزد خدا در گفتگو با مشرکان پرهیز نمایند. اما با توجه به بی ارتباطی این موضوع با آیات قبل و بعد، مناسبتر است که این آیات را در ادامه مباحث سوره و خطابی عمومی مخصوصا به مشرکان تلقی کرد.البته شاید وجود لفظ عبادی در ابتدای آیه موجب این تلقی مشهور شده باشد اما کاربرد این لفظ در سایر سوره ها نشان میدهد که بسته به مورد میتواند هم شامل عموم انسانها و بندگان خدا باشد و هم شامل بندگان واقعی که اهل ایمان و عمل صالح هستند. با توجه به اینکه در آیه ۵۴ بحث دایر میان رحمت یا عذاب است و در آیه ۵۷ و ۵۸ هم بحث عذاب مطرح است،میتوان گفت مجموعه این آیات ناظر به این باور و گفتار نادرست مشرکان است که توسل به الهه ها را موجب تقرب به خدا و رهایی و ایمنی از عذاب و در نتیجه موجب برتری و فخر خود میدانستند.(والذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم لیقربونا الی الله زلفی)قران با دعوت به ترک این گونه سخنان،تاکید میکند اینکه شما مشمول رحمت یا عذاب باشید منحصرا دست خداست و معبودان شما هم نمیتوانند هیچ شری را از شما دفع کنند بلکه خودشان نیز از عذاب خدا خوف دارند. و نزول عذاب هم بصورت هلاکت جمعی یا عذاب خفیف تر، قطعی و جزو سنتهای الهی است. ۲- در آیه ۵۸ در اینکه مراد از مهلکوها او معذبوها عذابا شدیدا چیست،اختلاف نظر وجود دارد برخی مهلکوها را مرگ طبیعی افراد یک قوم گفته اند اما در قران این کلمه دلالت بر مرگ جمعی قوم و عذاب انها دلالت دارد از جمله در آیه ۱۶ همین سوره اسراء که اهلاک قریه را باعذاب ویران کننده بیان کرده است. وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا {16}و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم خوشگذرانانش را وا مى‏داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم {16} یا آیه ۳۱ سوره عنکبوت در خصوص عذاب قوم لوط:انا مهلکوا اهل هذه القریه و یا سوره قصص آیه ۵۹ : و ماکنا مهلکی القری الا و اهلها ظالمون عذاب شدید در قرآن نیز هم برای عذابهای دنیوی بکار رفته و هم عذابهای اخروی. ترکیب هلاکت و عذاب شدید نیز یکبار دیگر در سوره اعراف در مورد بنی اسراییل استفاده شده است: واذ قالت امه منهم لم تعظون قوما الله مهلکهم او معذبهم عذابا شدیدا که با توجه به سیاق هر دو آیه سوره اعراف و اسراء، بنظر میرسد به عذابی کمتر از هلاکت و نابودی قوم در دنیا اشاره دارد.که با توجه به آیات ابتدای سوره میتوان جنگ و غلبه اقوام دیگر را مصداقی از عذاب شدید دانست. آقای سید کاظم فرهنگ https://b2n.ir/m41693 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🌐 در باره ی 🛑قسمت سوم: ❓علت اینكه اسلام را در بعضی موارد، قرار داده چیست؟ 1⃣نظر در باره ی مقام انسانی زن از نظر خلقت وآفرینش. : ⭕️💢اما قسمت اول. قرآن تنها مجموعه ی قوانین نیست. محتویات قرآن صرفاً یك سلسله مقررات و قوانین خشك بدون تفسیر نیست. در قرآن، هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر. قرآن همان طوری كه در مواردی به شكل بیان قانون دستورالعمل معین می كند در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر می كند، راز خلقت زمین و آسمان و گیاه و حیوان و انسان و راز موتها و حیاتها، عزتها و ذلتها، ترقیها و انحطاطها، ثروتها و فقرها را بیان می كند. 💢قرآن كتاب فلسفه نیست، اما نظر خود را در باره ی جهان و انسان و اجتماع- كه سه موضوع اساسی فلسفه است- به طور قاطع بیان كرده است. قرآن به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمی دهد و صرفاً به موعظه و پند و اندرز نمی پردازد بلكه با تفسیر خلقت به پیروان خود طرز تفكر و جهان بینی مخصوص می دهد. زیربنای مقررات اسلامی در باره ی امور اجتماعی از قبیل مالكیت، حكومت، حقوق خانوادگی و غیره همانا تفسیری است كه از خلقت و اشیاء می كند. 👈از جمله مسائلی كه در قرآن كریم تفسیر شده است. قرآن در این زمینه سكوت نكرده و به یاوه گویان مجال نداده است كه از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبنای این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفی كنند. اسلام، پیشاپیش نظر خود را در باره ی زن بیان كرده است. 💢اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن در باره ی خلقت زن و مرد چیست، لازم است به مسأله ی سرشت زن و مرد- كه در سایر كتب مذهبی نیز مطرح است- توجه كنیم. قرآن نیز در این موضوع سكوت نكرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یك می داند یا ؛ یعنی آیا زن و مرد دارای یك طینت و سرشت می باشند و یا دارای دو طینت و سرشت؟ قرآن با كمال صراحت در آیات متعددی می فرماید كه زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. ♦️قرآن در باره ی آدم اوّل می گوید: «همه ی شما را از یك پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم» (سوره ی نساء آیه ی 1) . در باره ی همه ی آدمیان می گوید: «خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید» (سوره ی نساء و سوره ی نحل و سوره ی روم) . 👈در قرآن از آنچه در بعضی از كتب مذهبی هست كه زن از مایه ای پست تر از مایه ی مرد آفریده شده و یا اینكه به زن جنبه ی طفیلی و چپی داده اند و گفته اند كه همسر آدمِ اوّل از عضوی از اعضای طرف چپ او آفریده شده، اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه ی تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد. ♦️🔻یكی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی كه در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است این است كه زن عنصر گناه است، از وجود زن شر و برمی خیزد، زن شیطان كوچك است. می گویند در هر گناه و جنایتی كه مردان مرتكب شده اند زنی در آن دخالت داشته است. ♦️می گویند مرد در ذات خود ازگناه مبرّاست و این زن است كه مرد را به گناه می كشاند. می گویند مستقیماً در وجود مرد راه نمی یابد و فقط از طریق زن است كه مردان را می فریبد؛ شیطان زن را وسوسه می كند و زن مرد را. می گویند آدمِ اوّل كه فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود؛ شیطان حوّا را فریفت و حوّا آدم را. قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده و لی هرگز نگفته كه شیطان یا مار حوّا را فریفت و حوّا آدم را. قرآن نه حوّا را به عنوان مسؤول اصلی معرفی می كند و نه او را از حساب خارج می كند. ♦️ قرآن می گوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سكنی گزینید و از میوه های آن بخورید. قرآن آنجا كه پای وسوسه ی شیطان را به میان می كشد ضمیرها را به شكل «تثنیه» می آورد، می گوید «فَوَسْوَسَ لَهُمَا اَلشَّیْطانُ » [1]شیطان آندو را وسوسه كرد «فَدَلاّهُما بِغُرُورٍ» [2]شیطان آندو را به فریب راهنمایی كرد «وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَكُما لَمِنَ اَلنّاصِحِینَ » [3]یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد كرد كه جز خیر آنها را نمی خواهد. 💢👈به این ترتیب با یك فكر رایج آن عصر و زمان كه هنوز هم در گوشه و كنار جهان بقایایی دارد، سخت به مبارزه پرداخت و را از این اتهام كه و گناه و شیطان كوچك است مبرّا كرد.  به زن نداشته است بلكه آن نظریات را مردود شناخته است. اكنون نوبت این است كه بدانیم فلسفه ی عدم تشابه حقوقی زن و مرد چیست. 1. اعراف/20. 2. اعراف/22. 3 . اعراف/21. 4. بقره/187. 💫ادامه دارد مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 131/132 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
. ❤ بسم الله الرحمن الرحیم ❤ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنينَ دعایش را مستجاب کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را این چنین نجات می دهیم. 🌹 سوره انبیاء ، آیه ۸۸ کـانال قـرآن پویان 🆔️ @quranpuyn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا