🟣 #خدا_انگاری انسان ؛ از الهیات به سیاست
(بحثی بمناسبت میلاد حضرت #مسیح)
🏷در باره حضرت مسیح در قرآن دو موضوع با حساسیت مطرح شده :
یکی ولادت اعجاب او ( سوره مریم آیه ۱۶ تا ۲۴ ) و دیگری خدا انگاری او از سوی نصاری : قالوا ان الله هو المسیح بن مریم ( سوره مائده آیه ۷۲) خدا انگاری انسان در معنی صحیح آن ریشه در یک بنیان فکری دارد که گاه انسان به رتبه ای از قرب میرسد که از خدا فاصله ای ندارد و جلوه ای از حق میگردد و مظهر تام و تمام حق تعالی میگردد . در فلسفه از "تشبه به باری " به عنوان غایت یاد میشود . (الاسفار الاربعه ج ۱ ص ۲۴ ) البته این اعتقاد اگر به کثرت عددی حق تعالی بیانجامد و به وحدت شخصی او آسیب برساند با توحید در تضاد خواهد بود .
🏷#خدا_انگاری و #شرک
خدولی آیا کسانی که الوهیت عیسی را مطرح و او را عبادت میکردند ، میتوانستند موحد باشند؟ در برابر این انحراف ، اولین وظیفه متوجه خود عیسی است که بصراحت الوهیت خود را نفی کرده و مردم را بعبودیت خداوند فرا خواند : اَ انت قلت للناس اتخذونی و امی الهین ...ما قلت لهم الا ما امرتنی به ان اعبدوا الله (سوره مائده آیه ۱۱۷)
مسیحیان دچار غلو شدند چرا که به شانی بالاتر از رسالت برای عیسی اعتقاد پیدا کردند : لا تغلوا فی دینکم ...انما المسیح عیسی بن مریم رسول الله ( سوره نساء آیه ۱۷۱)
🏷#خدا_انگاری_خط_قرمز_انبیاء
مسیح مانند هر پیامبر دیگری حق نداشت که مردم را دعوت به خود کرده و خود محور حق قرار داده و به کرنش در برابر خود فرا خواند : ما کان لبشر .... کونوا عبادا لی ، او و هر پیامبر باید مردم را "ربانی" تربیت کنند : کونوا ربانیین ( سوره آل عمران آیه ۷۹ ) و به این معنی همه انبیاء با خدا انگاری انسان مطلقا مبارزه کرده اند ، موسی نمی گفت فرعون ربوبیت ندارد و لی من دارم ! ابراهیم هم نمی گفت نمرود ربوبیت ندارد ولی من دارم !
🏷#خدا_انگاری_فرعون
برای فرعون ، ادعای ربوبیت یک مبنای اعتقادی نداشت ، او با (انا ربکم الاعلی ) سرنوشت مردم را در دست خود میدید و از مردم اطاعت چشم بسته میخواست . نه انکه آسمانها را در اختیار خود بداند . نمرود هم که میگفت : انا احیی و امیت ( سوره بقره ۲۵۸) مقصودش زنده کردن مردگان گورستان نبود بلکه میگفت : نبض حیات انسانها در دست من است هر کس را که بخواهم شاهرگش را میزنم ! ربوبیت در نزد او همان قدرت مطلقه اش بود .
🏷#خدا_انگاری_صنفی
اندیشه حلول و خدا انگاری ، در آغاز جنبه شخصی داشت و مقامی برای شخص عیسی بود ، ولی سپس مقامی برای نهاد روحانیت مسیحی و کلیسا قرار داده شد و ادعا میشد که الوهیت در کلیسا حلول کرده است . بخشی از گفتگوی هانری کربن و علامه طباطبایی به این مساله اختصاص دارد . علامه در آنجا میگوید: کلیسا حلول را بجای عیسی بخود تطبیق داد و خود را مصدر علی الاطلاق حکم و فرمانروای مفترض الاطاعه و بی چون و چرا معرفی کرد . علامه این فاجعه را "دیکتاتوری بتمام معنی" مینامد . ( رسالت تشیع در دنیای امروز ص ۵۷ و ۶۷) ایشان توضیح میدهد که در تاریخ مسلمانان نیز این اتفاق افتاده است .
🏷#خدا_انگاری_واقعی
پس نباید گمان برد که ربوبیت در ادعای خدا انگاران یک نام است و امروز آن نام بگوش نمی رسد . ربوبیت در فرهنگ جباران یک نسبت در روابط حاکمان و شهروندان است و در برابر عبودیت قرار دارد و برای داوری در باره وجود نسبت ربوبیت در حاکمان ، باید علائم عبودیت را در مردم شناسایی کرد ، اگر این نشانه ها در جامعه وجود دارد فرمانروا ، خود را در جایگاه "رب اعلی" میداند هر چند خود را را به زبان "عبد ادنی" معرفی کند .
🏷#خدا_انگاری و #برده_انگاری
امیر المومنین در خطبه قاصعه واقعیت ربوبیت فراعنه نسبت به مردم را عریان ساخته و حال مردم را که به عبودیت گرفته شده اند را بازگو کرده است : زجر و شکنجه ، سختی زندگی ، ذلت و تحقیر شخصیت ، اضطرار و درماندگی ، محرومیت از دفاع : اتخذتهم الفراعنه عبیدا فساموهم سوء العداب و جرعوهم المرار ..لا یجدون حیله فی امتناع و لا سبیلا الی دفاع ( خطبه ۲۳۴)
🏷 #فرا_خدا_انگاری
ولی انسانهای سلطه گر ، به "خدا بودن" هم قانع نیستند ! آنها ادعاهایی دارند که خداوند هم بصراحت از خود نفی کرده است : خداوند بارها در قرآن با تعبیر امتناعی و سلبی (لو شاء الله ) برخی از امور را از ساحت ربوبی دور دانسته است :
لو شاء الله لجمعهم علی الهدی .
لو شاء الله ما اشرکوا .
لو شاء الله لجعلکم امه واحده و ....... ولی این مدعیان که اراده خود را برتر از مشیت الهی میدانند میخواهند آنچه خداوند ممتنع قرار داده است را عملی کنند و همه انسانها را بسعادت موهوم خود رسانده و گیتی را یک پارچه هدایت کنند و همه تفاوتها را از میان بردارند !
🎙استاد سروش محلاتي
لينك فايل صوتي سخنراني
https://eitaa.com/quranpuyan/9317
@quranpuyan