eitaa logo
قران پویان
462 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
694 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ تابش نور محمدی در فاران «حری» 🔹 بشارت شانزدهم : روشن کند چون برسد ... 👆این جمله که نخستین فراز از وحی فوق است، اشاره به درخشندگی وجود قدوسی حضرت محمدبن عبدالله(ص) از کوه حری می باشد : با هزاران مقدسان و فرشتگان طلوع فرمود. چنان که در باب ۳۳ تورية مثنی، آیه ۱ و ۲ در این مورد فرماید: (۱) و این است برکتی که برکت داد مرد خدا به بنی اسرائیل هنگام مردنش و گفت: (۲) خدا از سینا آمد، تجلی کرد از ساعیر، درخشان گردید از کوه ، و با هزاران هزار مقدسین ورود نمود، از دست راست او شریعت آتشین ظاهر گردید. 🔸آمدن خدا از سینا برحسب اتفاق علماء و مفسرین توريه، نزول وحی الهی است بر حضرت موسی در سيناء. و روی این اصل تجلی خدا از ساعیر و درخشندگی اش از فاران نیز تجلی و درخشندگی حق به انوار وحی و علوم غیبی، بر پیمبرانی عظیم القدر از این دو مکان بوده است، و چون حضرت مسیح از کوه ساعیر و حضرت محمد از کوه فاران (حری) مبعوث به رسالت گردیدند بدون تردید آیه فوق بشارت از بعثت این دو پیمبر بزرگ الهی است که پس از موسی از این دو مکان مبعوث گشتند. 🔸موافق آیه فوق نزول وحی الهی را بر موسی از کوه سینا و بر از کوه ساعير، و درخشندگی انوار وحی و هدایت آسمانی را بر حضرت محمدبن عبدالله از کوه فاران (حری)، در حلقه هزاران مقدسین و کروبیان ذکر فرموده. 🔹حضرت (ع) در دعای سمات می فرمایند: «و بمجدك الذي ظهر على طور سيناء فكلمت به عبدك و رسولك موسی بن عمران و بطلعتك في ساعير و ظهورك في جبل فاران بربوات المقدسین و جنود الملائكة الصافين و خشوع الملائكة المسبحين» یعنی: پروردگارا! به جلال و بزرگواری تو، که در کوه سینا آشکار گردید، و با بنده و فرستاده خود موسی بن عمران سخن گفتی و طلوعت از کوه ، و درخشندگی و جلوه ات در کوه فاران (حری) با گروه کثیری از مقدسان، و سپاه منظم فرشتگان آسمان و خشوع کروبیان ثناخوان. 🔹برگرفته از کتاب 🔸نویسنده : آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی https://eitaa.com/quranpuyan
✳️ تابش نور محمدی در فاران (حری) 🔸ج) «خاتم پیمبران» و قرآن و 1⃣ در انجیل یوحنا حضرت محمد را بیان کننده عموم راههای هدایت معرفی کرده می فرماید : (۱۲) و دیگر چیزهای بسیار دارم که به شما بگویم، لیکن حالا نمی توانید متحمل شد (۱۳) اما چون (محمد یا احمد )بیاید، شما را به تمام راستی ارشاد خواهد نمود بنابراین هرکس پس از پیمبر اسلام دعوی رسالت کند، بشریت را به کجی و انحراف خوانده، زیرا طبق آیه فوق عموم راههای هدایت توسط آن حضرت بیان شده است. 2⃣ و در تصریح به ابدیت فارقلیط کرده، موافق اصل سریانی می فرماید : (۱۶) و آنا بت طالبن من ببی و خين پارقليطا بت يبل لوڅون دیش عموخون هل آبد.) (16) و من از پدر خواهم خواست و او فارقلیط دیگری (پیمبر پسندیده دیگر) به شما مردم جهان خواهد داد که تا به ابد با شما خواهد ماند. یعنی برخلاف سایر پیمبران که برای مدت معینی آیینشان در جهان حکومت می کند، آن پیمبر که پس از خواهد آمد، تا ابد و برای همیشه بر بشریت حکومت خواهد کرد. 3⃣ و در آیه ۳ از کتاب حبقوق نبی نیز به ابدیت آن حضرت تصریح کرده، فرموده ( سیلاة شاميم هودو ونهلاتو مالئاه ها آرص) برای همیشه جلال و مدحش آسمانها و زمین را مملو کند. یعنی برخلاف سایر پیمبران که مدت نبوت و دعوتشان محدود به زمانی معین است، آن پیمبری که از کوه حری مبعوث به رسالت گردید، نبوتش جهانی و جاودانی است. 4⃣ و در در مورد خاتمیت آن حضرت فرماید: (6) و به تحقیق پیمبران همه آمدند، مگر «رسول الله سید »، آن که زود است بعد از من بیاید، زیرا که خدا این می خواهد تا که من مهیا سازم راه او را. 🔹حضرت نیز در آیه فوق پیمبر پس از خود را که به نام رسول الله ذکر کرده، آخرین پیمبران معرفی فرموده، و در حقیقت ایمان به رسالت آن حضرت را با وی ملازمت داده است. و روی این اصل آن که پس از پیمبر اسلام دعوی نبوت کند، از زمره پیمبران بیرون و از شیاطین و منحرفین جهان خواهد بود. 5⃣ و در انجیل برنابا (فصل ۹۷) که تمامی آیات آن بشارت به حضرت خاتم النبيين است، درباره خاتمیت آن حضرت می فرماید: (۷) کاهن در جواب مسیح گفت: آیا پیمبران دیگر بعد از آمدن پیمبر خدا خواهند آمد؟ (۸) پس در جواب فرمود: بعد از او پیمبران راستگو که از جانب خدا فرستاده شده باشند، نخواهند آمد (۹) ولیکن جمع بسیاری از پیمبران دروغگو خواهند آمد و همین است که مرا محزون میدارد. 🔹برگرفته از کتاب 🔸نویسنده : آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی http://yon.ir/Qp8719 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/quranpuyan
🌷🌷🌷 به ظهور :تابش نور محمدی در فاران «حری» 🔹 بشارت شانزدهم : روشن کند چون برسد ... 👆این جمله که نخستین فراز از وحی فوق است، اشاره به درخشندگی وجود قدوسی حضرت محمدبن عبدالله(ص) از کوه حری می باشد : با هزاران مقدسان و فرشتگان طلوع فرمود. چنان که در باب ۳۳ تورية مثنی، آیه ۱ و ۲ در این مورد فرماید: (۱) و این است برکتی که برکت داد مرد خدا به بنی اسرائیل هنگام مردنش و گفت: (۲) خدا از سینا آمد، تجلی کرد از ساعیر، درخشان گردید از کوه ، و با هزاران هزار مقدسین ورود نمود، از دست راست او شریعت آتشین ظاهر گردید. 🔸آمدن خدا از سینا برحسب اتفاق علماء و مفسرین توريه، نزول وحی الهی است بر حضرت موسی در سيناء. و روی این اصل تجلی خدا از ساعیر و درخشندگی اش از فاران نیز تجلی و درخشندگی حق به انوار وحی و علوم غیبی، بر پیمبرانی عظیم القدر از این دو مکان بوده است، و چون حضرت مسیح از کوه ساعیر و حضرت محمد از کوه فاران (حری) مبعوث به رسالت گردیدند بدون تردید آیه فوق بشارت از بعثت این دو پیمبر بزرگ الهی است که پس از موسی از این دو مکان مبعوث گشتند. 🔸موافق آیه فوق نزول وحی الهی را بر موسی از کوه سینا و بر از کوه ساعير، و درخشندگی انوار وحی و هدایت آسمانی را بر حضرت محمدبن عبدالله از کوه فاران (حری)، در حلقه هزاران مقدسین و کروبیان ذکر فرموده. 🔹حضرت (ع) در دعای سمات می فرمایند: «و بمجدك الذي ظهر على طور سيناء فكلمت به عبدك و رسولك موسی بن عمران و بطلعتك في ساعير و ظهورك في جبل فاران بربوات المقدسین و جنود الملائكة الصافين و خشوع الملائكة المسبحين» یعنی: پروردگارا! به جلال و بزرگواری تو، که در کوه سینا آشکار گردید، و با بنده و فرستاده خود موسی بن عمران سخن گفتی و طلوعت از کوه ، و درخشندگی و جلوه ات در کوه فاران (حری) با گروه کثیری از مقدسان، و سپاه منظم فرشتگان آسمان و خشوع کروبیان ثناخوان. 🔹برگرفته از کتاب 🔸نویسنده : آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی https://eitaa.com/quranpuyan
🌷🌷🌷 به ظهور ✳️ تابش نور محمدی در «حری» 🔹 بشارت شانزدهم : روشن کند چون برسد ... 👆این جمله که نخستین فراز از وحی فوق است، اشاره به درخشندگی وجود قدوسی حضرت محمدبن عبدالله(ص) از کوه حری می باشد : با هزاران مقدسان و فرشتگان طلوع فرمود. چنان که در باب ۳۳ تورية مثنی، آیه ۱ و ۲ در این مورد فرماید: (۱) و این است برکتی که برکت داد مرد خدا به بنی اسرائیل هنگام مردنش و گفت: (۲) خدا از سینا آمد، تجلی کرد از ساعیر، درخشان گردید از کوه ، و با هزاران هزار مقدسین ورود نمود، از دست راست او شریعت آتشین ظاهر گردید. 🔸آمدن خدا از سینا برحسب اتفاق علماء و مفسرین توريه، نزول وحی الهی است بر حضرت موسی در سيناء. و روی این اصل تجلی خدا از ساعیر و درخشندگی اش از فاران نیز تجلی و درخشندگی حق به انوار وحی و علوم غیبی، بر پیمبرانی عظیم القدر از این دو مکان بوده است، و چون حضرت مسیح از کوه ساعیر و حضرت محمد از کوه فاران (حری) مبعوث به رسالت گردیدند بدون تردید آیه فوق بشارت از بعثت این دو پیمبر بزرگ الهی است که پس از موسی از این دو مکان مبعوث گشتند. 🔸موافق آیه فوق نزول وحی الهی را بر موسی از کوه سینا و بر از کوه ساعير، و درخشندگی انوار وحی و هدایت آسمانی را بر حضرت محمدبن عبدالله از کوه فاران (حری)، در حلقه هزاران مقدسین و کروبیان ذکر فرموده. 🔹حضرت (ع) در دعای سمات می فرمایند: «و بمجدك الذي ظهر على طور سيناء فكلمت به عبدك و رسولك موسی بن عمران و بطلعتك في ساعير و ظهورك في جبل فاران بربوات المقدسین و جنود الملائكة الصافين و خشوع الملائكة المسبحين» یعنی: پروردگارا! به جلال و بزرگواری تو، که در کوه سینا آشکار گردید، و با بنده و فرستاده خود موسی بن عمران سخن گفتی و طلوعت از کوه ، و درخشندگی و جلوه ات در کوه فاران (حری) با گروه کثیری از مقدسان، و سپاه منظم فرشتگان آسمان و خشوع کروبیان ثناخوان. 🔹برگرفته از کتاب 🔸نویسنده : آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 https://eitaa.com/quranpuyan
📗 به بعثت (ص) 🛑قسمت اول : ✳️ تابش نور محمدی در فاران «حری» 🔹 بشارت شانزدهم : روشن کند چون برسد ... 👆این جمله که نخستین فراز از وحی فوق است، اشاره به درخشندگی وجود قدوسی حضرت محمدبن عبدالله(ص) از کوه حری می باشد : با هزاران مقدسان و فرشتگان طلوع فرمود. چنان که در باب ۳۳ تورية مثنی، آیه ۱ و ۲ در این مورد فرماید: (۱) و این است برکتی که برکت داد مرد خدا به بنی اسرائیل هنگام مردنش و گفت: (۲) خدا از سینا آمد، تجلی کرد از ساعیر، درخشان گردید از کوه ، و با هزاران هزار مقدسین ورود نمود، از دست راست او شریعت آتشین ظاهر گردید. 🔸آمدن خدا از سینا برحسب اتفاق علماء و مفسرین توريه، نزول وحی الهی است بر حضرت موسی در سيناء. و روی این اصل تجلی خدا از ساعیر و درخشندگی اش از فاران نیز تجلی و درخشندگی حق به انوار وحی و علوم غیبی، بر پیمبرانی عظیم القدر از این دو مکان بوده است، و چون حضرت مسیح از کوه ساعیر و حضرت محمد از کوه فاران (حری) مبعوث به رسالت گردیدند بدون تردید آیه فوق بشارت از بعثت این دو پیمبر بزرگ الهی است که پس از موسی از این دو مکان مبعوث گشتند. 🔸موافق آیه فوق نزول وحی الهی را بر موسی از کوه سینا و بر از کوه ساعير، و درخشندگی انوار وحی و هدایت آسمانی را بر حضرت محمدبن عبدالله از کوه فاران (حری)، در حلقه هزاران مقدسین و کروبیان ذکر فرموده. 🔹حضرت (ع) در دعای سمات می فرمایند: «و بمجدك الذي ظهر على طور سيناء فكلمت به عبدك و رسولك موسی بن عمران و بطلعتك في ساعير و ظهورك في جبل فاران بربوات المقدسین و جنود الملائكة الصافين و خشوع الملائكة المسبحين» یعنی: پروردگارا! به جلال و بزرگواری تو، که در کوه سینا آشکار گردید، و با بنده و فرستاده خود موسی بن عمران سخن گفتی و طلوعت از کوه ، و درخشندگی و جلوه ات در کوه فاران (حری) با گروه کثیری از مقدسان، و سپاه منظم فرشتگان آسمان و خشوع کروبیان ثناخوان. @quranpuyan
❇️ كشته نشد- افسانه 💠وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّـهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً 🌱(همچنین) برای این سخنشان که (باافتخار گفتند) «ما مسیح، عیسی پسر مریم، فرستاده‌ی خدا، را کشتیم»، (لعنتشان کردیم). (البته) او را نکشتند و به صلیب نکشیدند؛ بلکه (امر) بر آنان مشتبه شد، و کسانی که درباره‌ی (قتل) او به اختلاف افتادند، قطعاً (خود) در این مورد در شک و تردیدند. هیچ اطلاعی در این مورد ندارند؛ بلکه فقط از حدس و گمان پیروی کردند، و در حالی‌ که یقین (به قتل شخص عیسی) داشته باشند، او را نکشتند (؛ بلکه دیگری را کشتند و گمان کردند که مسیح را کشته‌اند)؛ نساء - ۱۵۷ 🔷✨قرآن در آيه فوق می‌گويد:" مسيح نه كشته شد و نه بدار رفت بلكه امر بر آنها مشتبه گرديد و پنداشتند او را بدار زده‌اند و يقينا او را نكشتند"! ولی اناجيل چهارگانه كنونی همگی مساله مصلوب شدن (بدار آويخته شدن) مسيح ع و كشته شدن او را ذكر كرده‌اند، و اين موضوع در فصول آخر هر چهار انجيل. ‏(متی- لوقا- مرقص- يوحنا) مشروحا بيان گرديده، و اعتقاد عمومی مسيحيان امروز نيز بر اين مساله استوار است. ‏بلكه به يك معنی مساله قتل و مصلوب شدن مسيح، يكی از مهمترين مسائل زيربنای آئين مسيحيت كنونی را تشكيل می‌دهد، چه اينكه می‌دانيم مسيحيان‌ كنونی مسيح ع را پيامبری كه برای هدايت و تربيت و ارشاد خلق آمده باشد نمی‌دانند، بلكه او را" فرزند خدا"! و" يكی از خدايان سه‌گانه"! می‌دانند كه هدف اصلی آمدن او به اين جهان فدا شدن و باز خريد گناهان بشر بوده است، می‌گويند: او آمده تا قربانی گناهان ما شود، او بدار آويخته و كشته شد، تا گناهان بشر را بشويد و جهانيان را از مجازات نجات دهد، بنا بر اين راه نجات را منحصرا در پيوند با مسيح و اعتقاد به اين موضوع می‌دانند! به همين دليل گاهی مسيحيت را مذهب" نجات" يا" فداء" می‌نامند و مسيح را" ناجی" و" فادی" لقب می‌دهند، و اينكه می‌بينيم مسيحيان روی مساله صليب فوق العاده تكيه می‌كنند و شعارشان" صليب" است از همين نقطه نظر می‌باشد. 👈‏اين بود خلاصه‌ای از عقيده مسيحيان در باره سرنوشت حضرت مسيح ع. ‏ولی هيچيك از مسلمانان در بطلان اين عقيده ترديد ندارند، زيرا: ‏🔹: مسيح ع پيامبری همچون ساير پيامبران خدا بود، نه خدا بود و نه فرزند خدا، خداوند يكتا و يگانه است و شبيه و نظير و مثل و مانند و همسر و فرزند ندارد. ‏ 🔹" فداء" و قربانی گناهان ديگران شدن مطلبی كاملا غير منطقی است هر كس در گرو اعمال خويش است و راه نجات نيز تنها ايمان و عمل صالح خود انسان است. ‏ 🔹: عقيده" فدا" گناهكارپرور و تشويق كننده به فساد و تباهی و آلودگی است. ‏و اگر می‌بينيم قرآن مخصوصا روی مساله مصلوب نشدن مسيح ع تكيه كرده است، با اينكه ظاهرا موضوع ساده‌ای بنظر می‌رسد به خاطر همين است كه عقيده خرافی فداء و بازخريد گناهان امت را به شدت بكوبد مسيحيان را از اين عقيده خرافی باز دارد تا نجات را در گرو اعمال خويش ببينند، نه در پناه بردن بصليب. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ بنده خدا بود 💠فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّـهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً 🌱امّا کسانی که ایمان آورند و کارهای شایسته کردند، پاداششان را کامل به آنان می‌دهد و از لطف و عنایت خود، بر (پاداش) آنان خواهد افزود؛ و امّا کسانی که (از عبادت خدا) ابا کنند و تکبر ورزند، به‌صورتی دردناک عذابشان می‌کند و ‌جز خدا هیچ سرپرست و یاوری نخواهند یافت. نساء - ۱۷۳ 👈 در اينجا به دو نكته بايد توجه داشت: 1⃣ استنكاف بمعنی امتناع و انزجار از چيزی است و بنا بر اين مفهوم وسيعی دارد كه با ذكر جمله استكبروا بدنبال آن محدود ميشود، زيرا امتناع از بندگی خدا گاهی سرچشمه آن جهل و نادانی است و گاهی به خاطر تكبر و خودبينی و سركشی است گرچه هر دو كار خلافی است ولی دومی بمراتب بدتر است. 2⃣ ذكر عدم استنكاف ملائكه از عبوديت پروردگار يا به خاطر آن است كه مسيحيان قائل به سه معبود بودند (اب و ابن و روح القدس و يا به تعبير ديگر خدای پدر و خدای پسر و واسطه ميان آن دو) بنا بر اين در اين آيه ميخواهد معبود ديگر يعنی" مسيح" و" فرشته روح القدس" هر دو را نفی كند تا توحيد ذات پروردگار ثابت شود. ‏و يا بخاطر آن است كه آيه ضمن پاسخگويی به شرك مسيحيان اشاره به شرك بت‌پرستان عرب كرده كه فرشتگان را فرزندان خدا ميدانستند و جزئی از پروردگار و به آنها نيز پاسخ ميگويد. ‏با توجه به اين دو بيان ديگر جايی برای اين بحث باقی نميماند كه آيا آيه فوق دليل بر افضليت فرشتگان بر انبياء هست يا نه؟ زيرا آيه فقط در مقام نفی" اقنوم سوم" و يا" معبودهای مشركان عرب" است، نه در صدد بيان افضليت فرشتگان نسبت به مسيح ع. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️چگونه ممكن است ، خدا باشد؟! 💠لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّـهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّـهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 🌱بی‌شک کسانی که گفتند «الله همان مسیح پسر مریم است»، کافر شدند. بگو: «اگر خدا مسیح پسر مریم و مادرش و همه‌ی اهل زمین را هلاک کند، چه کسی می‌تواند ذرّه‌ای مانعش شود؟؛ حال آن‌که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است، برای خداست. آنچه بخواهد، می‌آفریند؛ زیرا خداوند بر هر کاری تواناست. مائده -۱۷ 🔷✨‏برای تكميل بحثهای گذشته در اين آيه شديدا به ادعای الوهيت مسيح ع حمله شده و آن را يك كفر آشكار شمرده و ميگويد:" بطور مسلم كسانی كه گفتند: مسيح بن مريم خدا است كافر شدند و در حقيقت خدا را انكار كرده‌اند". ‏(لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ‌). ‏برای روشن شدن مفهوم اين جمله بايد بدانيم كه مسيحيان چند ادعای بی اساس در مورد خدا دارند : 🔹نخست اينكه: عقيده به خدايان سه‌گانه دارند كه‌ آيه ۱۷۰ نساء به آن اشاره كرده و آن را ابطال ميكند. لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ‌ إِلهٌ واحِدٌ. 🔹‏ديگر اينكه: آنها خدای آفريننده عالم هستی را يكی از خدايان سه‌گانه ميشمرند و به او خدای پدر۲ ميگويند، قرآن اين عقيده را نيز در آيه ۷۳ سوره مائده ابطال ميكند (لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ) كه تفسير آن بخواست خدا بزودی خواهد آمد. 🔹‏ديگر اينكه خدايان سه‌گانه در عين تعدد حقيقی، يكی هستند كه گاهی از آن تعبير به وحدت در تثليث ميشود، و اين همان چيزی است كه در آيه فوق به آن اشاره شده كه آنها ميگويند خدا همان مسيح بن مريم و مسيح بن مريم همان خدا است! و اين دو با روح القدس يك واحد حقيقی و در عين حال سه ذات متعدد! را تشكيل ميدهند!! بنا بر اين هر يك از جوانب سه‌گانه تثليث كه بزرگترين انحراف مسيحيت است در يكی از آيات قرآن مورد بحث قرار گرفته، و شديدا ابطال شده است. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
🔴 عمل عجیب و غیرمنتظره حضرت (ع) برای 🌹🔸عیسی علیه السلام به حواریین گفت: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول می‌دهید آن را برآورید بگویم». 👈حواریین گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت می‌کنیم». عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. حواریین در خود احساس ناراحتی می‌کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش را بپذیرند تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همین‌که کار به انجام رسید، حواریین گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را می‌شستیم نه تو پای ما را». 🌹🔹عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد «عالم» است. این کار را کردم تا کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهده‌دار تعلیم و ارشاد مردم می‌شوید. 💠 راه و روش خود را تواضع و خدمت خلق قرار دهید. اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد می‌کند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت می‌روید نه در زمین سخت کوهستان». 📗 استاد مطهری، داستان راستان، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۳ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🗓به مناسبت ۲۵ دسامبر ولادت حضرت دو نگرانیِ (ع) در سقوطِ معرفتی و سقوطِ سیاسی 🔸وحدت "رسالت" در کثرت "رسولان" راه متین و کمترشناخته شده قرآن بر "وحدت رسالت" است ؛《دین مقبول الهی یک حقیقت و آن تسلیم بودن ؛ الدین عندالله الاسلام》(آل عمران /۱۹) ما مسلمین بر اساس آموزه قرآن به باوری معتقدیم که ؛ "قرآن کریم" هیمنه بر دیگر صُحُف آسمانی دارد همانطوریکه حضرت محمد پیامبر رحمت (ص) بر دیگر انبیاء اشرفیت دارد ؛《أنزلنا إليك الكتاب بالحقّ مصدّقاً لما بين يديه من الكتابِ و مهيمناً عليه》.(مائده/۴۸) نکته اینجاست ؛ این مبنای حق ، نباید باعث شود توجه ما مسلمانان به آموزه های بسیار بزرگ و سترک انبیاء مرسل الهی کمتر شود ! گر چنین باشد از مسیر قرآن و روش اهلبیت (ع) دور شده ایم . قرآن از بسیاری از انبیاء و زندگی و آموزه های توحیدی و اجتماعی شان به تفصیل نام برده است و همگان را به آن دعوت میفرماید ؛ 《يبنى ءادم إمّا يأتينّكم رسل مّنكم يقصّون عليكم ءايتى》.(اعراف/۳۵) و درست سیره ائمه اطهار (ع) نیز ؛ ورود تفصیلی به شخصیت و زندگی و سیره آنان است. 🔸مسیح پیامبر ناشناخته خدا برای اعتراف این موضوع ، فقط کافی است به دو آموزه مهم او که یکی در اوج "عرفان" است ، و دیگری ناظر به مسائل "اجتماعی و سیاسی" است ، توجه وافر فرمایید تا عظمت روحی آن پیامبر بزرگ را بشناسید. 🟢 موضوع اول ؛ "سقوط معرفتی" بنا به کلام بی بدیل عیسای مسیح ؛ ورود به گناه ؛ ورود به آتش است ، و تصور گناه و لذت آن تصور [ بدون ارتکاب ] ؛ دود وسیاهی بر جان و روح آدمی است . باور این حقیقتِ معرفتی ، "باب الله" را به روی انسان می گشاید. 🔻متن فرمایش حضرت مسیح را ببینید؛ امام صادق (ع) میفرماید : روزى حواريّون نزد حضرت عيسى (ع) آمدند و به حضرتش عرض كردند: اى آموزگار نيكى! ما را ارشاد فرما. حضرت عيسى (ع)به آنان فرمود: موسى كليم اللّه به شما دستور داده است كه به خداوند تبارك و تعالى سوگند دروغ ياد نكنيد و من به شما فرمان مى‌دهم كه به خداوند نه سوگند دروغ و نه راست ياد كنيد. حواريّون عرض كردند:اى روح اللّه! بيشتر ما را راهنمايى فرما. حضرت مسیح (ع) فرمود: موسى كليم اللّه به شما فرمان نموده است كه [گناه] زنا نكنيد و من به شما دستور مى‌دهم كه اصلا در مورد[گناه] فكر هم نكنيد. زيرا هركس در مورد[گناه] زنا فكر كند مانند كسى است كه در خانه‌اى طلاكارى شده آتش بيفروزد و دود آتش، نقش و نگارها را سياه كند، گرچه خانه آتش نگرفته است. / إجتمع الحواریّون إلی عیسی(ع) فقالوا له: یا معلّم الخیر، أرشدنا. فقال لهم: إن موسی کلیم اللّه(ع) أمرکم أن لاتحلفوا باللّه تبارک وتعالی کاذبین وأنا آمرکم أن لاتحلفوا باللّه کاذبین ولاصادقین. قالوا: یا روح، اللّه زدنا. فقال: إن موسی نبیّ اللّه(ع) أمرکم أن لا تزنوا وأنا آمرکم أن لاتحدّثوا أنفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا؛ فإنّ من حدث نفسه بالزّنا کان کمن أوقد فی بیت مزوق فأفسد التّزاویق الدّخان وإن لم یحترق البیت. 》[الکافی۵۴۲/۷] 🟢موضوع دوم ؛ "غرور و خود رائی سیاسی" در اندیشه حضرت مسیح که طبیبِ بی رقیبِ هر بیمارِ نابینا و ناشنوایی است ، مرض سختِ "جهالت" قابل معالجه نیست ! این بیماری ، از آنِ مغرورانِ خود رائی است! 🔻متن فرمایش ایشان چنین است ؛ امام صادق (ع) از قول حضرت مسیح نقل میکنند که فرمود: 《من توانستم به اذن خداوند مردگان را زنده كنم و پيسى و كورى را شفا بخشم ولى نتوانستم حماقت و نادانى انسان‌ها را درمان كنم. شخصی از حضرت مسیح (ع) پرسيد: احمق به چه‌كسى گويند؟ حضرت فرمود: كسى كه به خود مغرور است و همۀ فضيلت‌ها و خوبى‌ها را براى خود و پيشبرد منافع خود مى‌خواهد و همه حق را براى خود قائل است و ديگران را صاحب حقى نمى‌داند. چنين كسى هيچ دارويى ندارد . إِنَّ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ قَالَ : دَاوَيْتُ اَلْمَرْضَى فَشَفَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ أَبْرَأْتُ اَلْأَكْمَهَ وَ اَلْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اَللَّهِ ، وَ عَالَجْتُ اَلْمَوْتَى فَأَحْيَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ ، وَ عَالَجْتُ اَلْأَحْمَقَ ، فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلاَحِهِ ! فَقِيلَ : يا روح اَللَّه و ما اَلْأَحْمَقُ ؟ قَالَ : اَلْمُعْجَبُ بِرَأْيِهِ وَ نَفْسِهِ اَلَّذِي يَرَى اَلْفَضْلَ كُلَّهُ لَهُ لاَ عَلَيْهِ وَ يُوجِبُ اَلْحَقَّ كُلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لاَ يُوجِبُ عَلَيْهَا فَذَلِكَ اَلْأَحْمَقُ اَلَّذِي لاَ حِيلَةَ فِي مُدَاوَاتِه》[قصص الانبیاء راوندی/۴۱۷] ✅نکته مهم در کلام مسیح این است که "خودرائی" درموارد "حق وحقوق" مطرح شده واین صِرفاً یک خود رائیِ اخلاقی نیست بلکه خودرائی سیاسی است که ارباب قدرت به آنچنان سقوط اخلاقی میرسند که حاضر به تمکین هیچ حقی نیستند!کسانیکه بهرمند ازمنفعت و یا منصبی هستند و بار "حق مردم" را نیز،بدوش دارند. ✍️ حجت الاسلام هادی سروش نقل از کانال سخنرانی ها @quranpuyan
🗓باگراميداشت ۲۵ دسامبر سالروز ولادت حضرت ع ✅دو نگرانیِ (ع) در سقوطِ معرفتی و سقوطِ سیاسی به دو آموزه مهم عيسي که یکی در اوج "عرفان" است ، و دیگری ناظر به مسائل "اجتماعی و سیاسی" است ، توجه وافر فرمایید تا عظمت روحی آن پیامبر بزرگ را بشناسید. 🟢 موضوع اول ؛ " " بنا به کلام بی بدیل عیسای مسیح ؛ ورود به گناه ؛ ورود به آتش است ، و تصور گناه و لذت آن تصور [ بدون ارتکاب ] ؛ دود وسیاهی بر جان و روح آدمی است . باور این حقیقتِ معرفتی ، "باب الله" را به روی انسان می گشاید. 🔻متن فرمایش حضرت مسیح را ببینید؛ امام صادق (ع) میفرماید : روزى حواريّون نزد حضرت عيسى (ع) آمدند و به حضرتش عرض كردند: اى آموزگار نيكى! ما را ارشاد فرما. حضرت عيسى (ع)به آنان فرمود: موسى كليم اللّه به شما دستور داده است كه به خداوند تبارك و تعالى سوگند دروغ ياد نكنيد و من به شما فرمان مى‌دهم كه به خداوند نه سوگند دروغ و نه راست ياد كنيد. حواريّون عرض كردند:اى روح اللّه! بيشتر ما را راهنمايى فرما. حضرت مسیح (ع) فرمود: موسى كليم اللّه به شما فرمان نموده است كه [گناه] زنا نكنيد و من به شما دستور مى‌دهم كه اصلا در مورد[گناه] فكر هم نكنيد. زيرا هركس در مورد[گناه] زنا فكر كند مانند كسى است كه در خانه‌اى طلاكارى شده آتش بيفروزد و دود آتش، نقش و نگارها را سياه كند، گرچه خانه آتش نگرفته است. / إجتمع الحواریّون إلی عیسی(ع) فقالوا له: یا معلّم الخیر، أرشدنا. فقال لهم: إن موسی کلیم اللّه(ع) أمرکم أن لاتحلفوا باللّه تبارک وتعالی کاذبین وأنا آمرکم أن لاتحلفوا باللّه کاذبین ولاصادقین. قالوا: یا روح، اللّه زدنا. فقال: إن موسی نبیّ اللّه(ع) أمرکم أن لا تزنوا وأنا آمرکم أن لاتحدّثوا أنفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا؛ فإنّ من حدث نفسه بالزّنا کان کمن أوقد فی بیت مزوق فأفسد التّزاویق الدّخان وإن لم یحترق البیت. 》[الکافی۵۴۲/۷] 🟢موضوع دوم ؛ "غرور و " در اندیشه حضرت مسیح که طبیبِ بی رقیبِ هر بیمارِ نابینا و ناشنوایی است ، مرض سختِ "جهالت" قابل معالجه نیست ! این بیماری ، از آنِ مغرورانِ خود رائی است! 🔻متن فرمایش ایشان چنین است ؛ امام صادق (ع) از قول حضرت مسیح نقل میکنند که فرمود: 《من توانستم به اذن خداوند مردگان را زنده كنم و پيسى و كورى را شفا بخشم ولى نتوانستم حماقت و نادانى انسان‌ها را درمان كنم. شخصی از حضرت مسیح (ع) پرسيد: احمق به چه‌كسى گويند؟ حضرت فرمود: كسى كه به خود مغرور است و همۀ فضيلت‌ها و خوبى‌ها را براى خود و پيشبرد منافع خود مى‌خواهد و همه حق را براى خود قائل است و ديگران را صاحب حقى نمى‌داند. چنين كسى هيچ دارويى ندارد . إِنَّ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ قَالَ : دَاوَيْتُ اَلْمَرْضَى فَشَفَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ أَبْرَأْتُ اَلْأَكْمَهَ وَ اَلْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اَللَّهِ ، وَ عَالَجْتُ اَلْمَوْتَى فَأَحْيَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ ، وَ عَالَجْتُ اَلْأَحْمَقَ ، فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلاَحِهِ ! فَقِيلَ : يا روح اَللَّه و ما اَلْأَحْمَقُ ؟ قَالَ : اَلْمُعْجَبُ بِرَأْيِهِ وَ نَفْسِهِ اَلَّذِي يَرَى اَلْفَضْلَ كُلَّهُ لَهُ لاَ عَلَيْهِ وَ يُوجِبُ اَلْحَقَّ كُلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لاَ يُوجِبُ عَلَيْهَا فَذَلِكَ اَلْأَحْمَقُ اَلَّذِي لاَ حِيلَةَ فِي مُدَاوَاتِه》[قصص الانبیاء راوندی/۴۱۷] ✅نکته مهم در کلام مسیح این است که "خودرائی" درموارد "حق وحقوق" مطرح شده واین صِرفاً یک خود رائیِ اخلاقی نیست بلکه خودرائی سیاسی است که ارباب قدرت به آنچنان سقوط اخلاقی میرسند که حاضر به تمکین هیچ حقی نیستند!کسانیکه بهرمند ازمنفعت و یا منصبی هستند و بار "حق مردم" را نیز،بدوش دارند. ✍️ حجت الاسلام هادی سروش @quranpuyan
🚩گزيده اي از در ایران 🛑قسمت پنجم: افول عزاداري در دوران افشاریان و زندیان؛ شکل‌گیری اولین مجالس و شبیه‌خوانی 🔻به باور مورخان نادرشاه افشار خود بر هیچ مذهبی جز مذهب قدرت نبود. او با اغراض سیاسی و برخلاف صفویان توهین و سب خلفای راشدین را قدغن اعلام کرد، عزاداری و روضه‌خوانی را محدود ساخت و اجازه نداد که به رسم صفویه حکومت روز غدیر را جشن بگیرد. نادرشاه در فرمانی مذهب شیعۀ جعفری را صرفاً مذهبی در ردۀ مذهب چهارگانۀ اهل تسنن و به عنوان پنجمین مذهب اسلامی اعلام کرد. نتیجۀ طبیعی این سیاست‌ها افول مراسم عزاداری بود. 👈دوران کریم‌خان هم کمابیش همین روال استمرار یافت و با وجود شیعه بودن، زندیان نیز بر سیاست تعدیل قدرت مذاهب تأکید کردند. کریم‌خان خود به زیارت اماکن متبرکه می‌رفت و بارها دستور ساخت یا تعمیر آن‌ها را صادر کرد. او همچنین بر سکه‌های عصر خود اسامی امامان شیعه را ضرب کرد و شخصاً در مراسم شرکت می‌کرد. ✅شاخصۀ مهم این مقطع از تاریخ شکل‌گیری اولین نمونه‌های مجالس و است. درباره ریشۀ اصل تعزیه دو قول مشهور است که اولی آن را بازتولید اسلامی آیین سیاوشان می‌داند، آیینی که در بین ایرانیان پیش از اسلام رواج داشت و دیگر قول تعزیه را بر نمایش مذهبی قرون‌وسطایی مغرب‌زمین مبتنی می‌پندارد و آن را نوعی بازآفرینی ایرانی‌اسلامی مراسم مصائب قلمداد می‌کند. 📚«عزاداری در تاریخ ایران» برگرفته از فصل اول کتاب رسانۀ شیعه نوشتۀ محسن حسام مظاهری 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
⁉️منظور از نامیدن در چیست؟ 🛑 قسمت دوم: ⁉نکته مهمی که اینجا مطرح است اینکه چرا در عهد جديد به مسیح به صورت ، عنوان داده شده؟ 🔻♦️خیال نابجایی است که فکر کنیم منظور یا مسیحیان از رابطه خدا با عیسی، تولد جسمانی و انسانی است. 👈کشیش ابراهیم سعید دانشمند مسیحی در این باره چنین می گوید: 🔻«شایسته است با کلمات موجز معنای مراد از «پسر حضرت اعلی یا پسر خدا» را توضیح دهیم. از اینها ولادت طبیعی ذاتی از خدا قصد نشده است و الّا گفته می شد «فرزند خدا» و آنچه معمولاّ درباره همه مؤمنان گفته می شود که پسران خدا هستند نیز قصد نشده است؛ چون نسبت مسیح با خدا غیر از نسبت عامه مؤمنان با خداست. 🔻مقصود، جدایی از نظر مقام از حیث بزرگی و کوچکی هم نیست و منظور تفاوت زمانی هم نیست و تفاوت در جوهر هم نیست؛ بلکه تعبیری است که از عمق محبتی که بین مسیح و خدا جاری است…. و مقصود از آن اظهار تشابه و همگونی در ذات و صفات و در جوهر است، کما اینکه بین پدر و پسر طبیعی چنین همگونی هایی وجود دارد؛ پس درباره گفته شده است که و تصویر . 👈و او درباره خودش گفته است: «هر کس مرا ببیند خدا را دیده است»؛ «من و پدر یک هستیم، و مراد از آن این است که مسیح دوام دارد، چون وارث همه چیز است که از او و به وسیله او و برای او همه چیز است»(۲) نویسنده ای دیگر می گوید:« پولس رسول گفت «وقتی که زمان به کمال رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زن زاییده شد. از این آیه بر می آید که خداوند پسری داشت، قبل از اینکه از زنی متولد شود. و این پسر کلمه الهی بود که متولد از او بود و او با خدا بود از ازل به جوهر ذات و لاهوت، و یوحنا در گفته اش «در ابتدا کلمه بود… به همین اشاره دارد.»(۳) 👈باز سلیم ابن جرجس می نویسد: «همچنین آموزه وحدانیت خدا بین بشر از جمله مقاصد عهد جدید و دیانت مسیحی است. ولی برای اینکه از اندیشه برادران یهودی خود هر شبهه ای را درباره کلمه بودن و تولد برطرف کنیم، صریحاً به آنان اعلام می کنیم که این الفاظ به ولادت بشری، آنگونه که نزد ما متعارف است، اشاره ندارد، بلکه اینها کلماتی هستند که برای یک سر الهی یعنی نسبت الهی بین دو اقنوم اول و دوم در تثلیث مقدس، استعاره آورده شده اند. و کلمه «ابن» به وحدت طبیعت اشاره دارد، چون ولد همیشه طبیعت والدش را دارد. یا به مشابهت یا به شدت محبت اشاره دارد.»(۴) 🔻بنا بر اظهارات منظور از بودن مسیح، نوعی بین خدا و ایشان است که از این تفکر «هم ذاتی» و «وحدت» اندیشه کفرآمیز الوهیت عیسی زاده شد. در واقع مسیحیان معتقدند از آنجایی که در انجیل، عیسی مسیح فرزند خدا نامیده شده و طبیعت فرزند با پدر نیز یکسان است، لذا عیسی مسیح هم خداست!" 💻برگرفته از سایت مفاز 🔻 ناميدن مسيح در انجيل، همچون عبد خدا خواندن پيامبر اسلام در قرآن است، پسران در گذشته تابع مطلق پدران، و بندگان مطيع مطلق اربابان خود بودند. همچنانكه قرآن همة بندگان را به عبادت و عبد خدا شدن فرا مي‌خواند، در انجيل نيز همة مسيحيان به پسر خدا شدن دعوت گشته‌اند 📔(انجيل متي، باب 5، شماره‌هاي 44 و 45 و شمارة سيمان 8 و 9). 💫تفسير عبدالعلی بازرگان. سوره نسا جهت مطالعه ساير نظرات به لينك زير مراجعه نماييد http://www.quranpuyan.com/yaf_postst545_ysy-dr-qrn.aspx @quranpuyan
🔹 و ، درد بي ردمان 👈در اندیشه حضرت که طبیبِ بی‌رقیبِ هر بیمار نابینا و ناشنوایی است، مرض سختِ "" قابل نیست این بیماری از آن خودرائی است. متن فرمایش ایشان چنین است؛ 🖌امام صادق(ع) از قول حضرت مسیح نقل می‌کنند: ♦️♦️"من توانستم به اذن خداوند مردگان را زنده كنم و كورى را شفا بخشم ولى نتوانستم و انسان‌ها را درمان كنم." ❓شخصی از حضرت مسیح پرسيد: به چه‌كسى می‌گويند؟ حضرت فرمود: "كسى كه به خود مغرور است و همۀ فضيلت‌ها و خوبى‌ها را براى خود و پيشبرد منافع خود مى‌خواهد و همه حق را براى خود قائل است و ديگران را صاحب حقى نمى‌داند. چنين كسى هيچ دارويى ندارد." 📚(قصص الانبیاء راوندی/۴۱۷) ♦️نکته مهم در کلام این است که "" در موارد "حق و حقوق" مطرح شده و این صرفاً یک خودرائیِ اخلاقی نیست بلکه خودرائی سیاسی است که ارباب قدرت به آنچنان میرسند که حاضر به تمکین هیچ حقی نیستند. 🌐 نقل از كانال انديشه معاصر کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
. شماره 16 . سوره 💢 پرستى در هاى مختلف 🔶يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ اى مردم! پروردگارتان را که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، پرستش کنید. تا پرهیزگار شوید. (بقره/21) 🔶در اینجا توجه به این حقیقت لازم است که قرار دادن براى تنها، منحصر به ساختن بت هاى سنگى و چوبى و یا از آن فراتر، انسانى همچون (علیه السلام) را یکى از خدایان سه گانه دانستن، نیست، بلکه معنى وسیعى دارد، صورت هاى مخفى تر و پنهان تر را نیز شامل مى شود، به طور کلى هر چه را در ردیف خدا در زندگى مؤثر دانستن یک نوع شرک است. 👈 ابن عباس در اینجا تعبیر جالبى دارد مى گوید: أَلأَنْدادُ هُوَ الشِّرْکُ أَخْفى مِنْ دَبِیْبِ النَّمْلِ عَلى صَفاة سَوْداءَ فِى ظُلْمَةِ اللَّیْلِ، وَ هُوَ أَنْ یَقولَ وَ اللّهِ وَ حَیاتِکَ یا فُلانُ وَ حَیاتِى! وَ یَقُولُ لَولا کَلْبَةٌ هذا لاَ َتانَا اللُّصُوصَ البّارِحَةَ!... وَ قَوْلُ الَّرجُلِ لِصاحِبِهِ ما شاءَ اللّهُ وَ شِئْتَ... هذا کُلُّهُ بِهِ شِرْکٌ: 📌 انداد، همان است که گاهى پنهان تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک، از جمله این که انسان بگوید: به خدا سوگند، به جان تو سوگند، به جان خودم سوگند (یعنى خدا و جان خود و جان دوستش را در یک ردیف قرار بدهد) و بگوید این سگ اگر دیشب نبود دزدان آمده بودند! (پس نجات دهنده ما از دزدان این سگ است) یا به دوستش بگوید: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهى، همه اینها بوئى از شرک مى دهد .(۷) 👈و در حدیثى مى خوانیم: مردى در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) همین جمله را گفت: ما شاءَ اللّهُ وَ شِئْتَ: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهى . پیامبر فرمود: أَ جَعَلْتَنِى لِلّهِ نِدّاً: مرا شریک خدا و هم ردیف او قرار دادى ؟!(۸) 👈در تعبیرات عامیانه روزمره، نیز بسیار مى گویند: اول خدا، دوم تو ! باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز مناسب یک کامل نیست. در روایتى در تفسیر آیه ۱٠۶ سوره یوسف : وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُون ، 🌹از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که فرمود: (این اشاره به شرک خفى است) مانند این که انسان به دیگرى بگوید: اگر تو نبودى من نابود شده بودم یا زندگانیم بر باد مى رفت .(۹) ─┅═༅✾═❥❥═༅✾═┅─ ۷ ـ فى ظلال ، سید قطب ، جلد اول، صفحه ۵۳ ـ تفسیر ابن کثیر ، جلد ۱، صفحه ۶۱، ذیل آیه موردبخث. بحار الانوار ، جلد ۶۹، صفحه ۹۳، حدیث ۳. ۸ ـ تفسیر ابن کثیر ، جلد ۱، صفحه ۶٠، ذیل آیه مورد بحث (دار المعرفة). ۹ ـ سفینة البحار ، جلد اول، صفحه ۶۹۷ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱۵، صفحه ۲۱۵، حدیث ۲٠۳۱٠ (چاپ آل البیت) ـ بحار الانوار ، جلد ۵، صفحه ۱۴۸، حدیث ۱۲. 📚تفسیر نمونه. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
هدایت شده از قران پویان
🗓باگراميداشت ۲۵ دسامبر سالروز ولادت حضرت ع ✅دو نگرانیِ (ع) در سقوطِ معرفتی و سقوطِ سیاسی به دو آموزه مهم عيسي که یکی در اوج "عرفان" است ، و دیگری ناظر به مسائل "اجتماعی و سیاسی" است ، توجه وافر فرمایید تا عظمت روحی آن پیامبر بزرگ را بشناسید. 🟢 موضوع اول ؛ " " بنا به کلام بی بدیل عیسای مسیح ؛ ورود به گناه ؛ ورود به آتش است ، و تصور گناه و لذت آن تصور [ بدون ارتکاب ] ؛ دود وسیاهی بر جان و روح آدمی است . باور این حقیقتِ معرفتی ، "باب الله" را به روی انسان می گشاید. 🔻متن فرمایش حضرت مسیح را ببینید؛ امام صادق (ع) میفرماید : روزى حواريّون نزد حضرت عيسى (ع) آمدند و به حضرتش عرض كردند: اى آموزگار نيكى! ما را ارشاد فرما. حضرت عيسى (ع)به آنان فرمود: موسى كليم اللّه به شما دستور داده است كه به خداوند تبارك و تعالى سوگند دروغ ياد نكنيد و من به شما فرمان مى‌دهم كه به خداوند نه سوگند دروغ و نه راست ياد كنيد. حواريّون عرض كردند:اى روح اللّه! بيشتر ما را راهنمايى فرما. حضرت مسیح (ع) فرمود: موسى كليم اللّه به شما فرمان نموده است كه [گناه] زنا نكنيد و من به شما دستور مى‌دهم كه اصلا در مورد[گناه] فكر هم نكنيد. زيرا هركس در مورد[گناه] زنا فكر كند مانند كسى است كه در خانه‌اى طلاكارى شده آتش بيفروزد و دود آتش، نقش و نگارها را سياه كند، گرچه خانه آتش نگرفته است. / إجتمع الحواریّون إلی عیسی(ع) فقالوا له: یا معلّم الخیر، أرشدنا. فقال لهم: إن موسی کلیم اللّه(ع) أمرکم أن لاتحلفوا باللّه تبارک وتعالی کاذبین وأنا آمرکم أن لاتحلفوا باللّه کاذبین ولاصادقین. قالوا: یا روح، اللّه زدنا. فقال: إن موسی نبیّ اللّه(ع) أمرکم أن لا تزنوا وأنا آمرکم أن لاتحدّثوا أنفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا؛ فإنّ من حدث نفسه بالزّنا کان کمن أوقد فی بیت مزوق فأفسد التّزاویق الدّخان وإن لم یحترق البیت. 》[الکافی۵۴۲/۷] 🟢موضوع دوم ؛ "غرور و " در اندیشه حضرت مسیح که طبیبِ بی رقیبِ هر بیمارِ نابینا و ناشنوایی است ، مرض سختِ "جهالت" قابل معالجه نیست ! این بیماری ، از آنِ مغرورانِ خود رائی است! 🔻متن فرمایش ایشان چنین است ؛ امام صادق (ع) از قول حضرت مسیح نقل میکنند که فرمود: 《من توانستم به اذن خداوند مردگان را زنده كنم و پيسى و كورى را شفا بخشم ولى نتوانستم حماقت و نادانى انسان‌ها را درمان كنم. شخصی از حضرت مسیح (ع) پرسيد: احمق به چه‌كسى گويند؟ حضرت فرمود: كسى كه به خود مغرور است و همۀ فضيلت‌ها و خوبى‌ها را براى خود و پيشبرد منافع خود مى‌خواهد و همه حق را براى خود قائل است و ديگران را صاحب حقى نمى‌داند. چنين كسى هيچ دارويى ندارد . إِنَّ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ قَالَ : دَاوَيْتُ اَلْمَرْضَى فَشَفَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ أَبْرَأْتُ اَلْأَكْمَهَ وَ اَلْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اَللَّهِ ، وَ عَالَجْتُ اَلْمَوْتَى فَأَحْيَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ ، وَ عَالَجْتُ اَلْأَحْمَقَ ، فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلاَحِهِ ! فَقِيلَ : يا روح اَللَّه و ما اَلْأَحْمَقُ ؟ قَالَ : اَلْمُعْجَبُ بِرَأْيِهِ وَ نَفْسِهِ اَلَّذِي يَرَى اَلْفَضْلَ كُلَّهُ لَهُ لاَ عَلَيْهِ وَ يُوجِبُ اَلْحَقَّ كُلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لاَ يُوجِبُ عَلَيْهَا فَذَلِكَ اَلْأَحْمَقُ اَلَّذِي لاَ حِيلَةَ فِي مُدَاوَاتِه》[قصص الانبیاء راوندی/۴۱۷] ✅نکته مهم در کلام مسیح این است که "خودرائی" درموارد "حق وحقوق" مطرح شده واین صِرفاً یک خود رائیِ اخلاقی نیست بلکه خودرائی سیاسی است که ارباب قدرت به آنچنان سقوط اخلاقی میرسند که حاضر به تمکین هیچ حقی نیستند!کسانیکه بهرمند ازمنفعت و یا منصبی هستند و بار "حق مردم" را نیز،بدوش دارند. ✍️ حجت الاسلام هادی سروش @quranpuyan