💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سوره_مبارڪه_نمل آیات 56 تا 63
📄#صفحه_382
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_382
❇️آنجا كه #پاكدامنی عيب بزرگی است!
💠فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ
🌱پس پاسخ قومش فقط این سخن بود: «خاندان لوط را از شهرتان بیرون کنید؛ زیرا آنان، مردمی هستند که پاکدامنی میورزند.»
نمل - ۵۶
🔷آری در محيط آلودگان، پاكی جرم است و عيب! يوسفهای پاكدامن را به جرم عفت و پارسايی به زندان میافكنند، و خاندان پيامبر بزرگ خدا" لوط" را به خاطر پرهيزشان از آلودگی و ننگ، تبعيد میكنند، اما زليخاها آزادند و صاحب مقام! و قوم لوط بايد در شهر و ديار خود آسوده بمانند! و اين است مصداق روشن سخنی كه قرآن درباره گمراهان میگويد كه:
بر دلهای آنها- به خاطر اعمالشان- مهر مینهيم، و بر چشمشان پرده میافكنيم، و در گوششان سنگينی است.
🔷اين احتمال نيز در جمله اناس يتطهرون وجود دارد كه آنها به خاطر فرو رفتن در اين منجلاب فساد و خو گرفتن به آلودگی، اين سخن را از روی مسخره به خاندان لوط میگفتند كه اينها تصور میكنند كار ما ناپاكی است و پرهيز آنها پاكدامنی! چه چيز عجيب و مسخرهای؟! و اين شگفتآور نيست كه حس تشخيص انسان بر اثر خو گرفتن به يك عمل ننگين دگرگون شود، داستان معروف" مرد دباغی كه دائما با پوستهای متعفن سر و كار داشت و شامه او با آن خو گرفته بود و گذشتن او از بازار عطاران و بيهوش شدن از بوی نامناسب عطر! و دستور آن مرد حكيم كه وی را به بازار دباغان ببريد تا به هوش آيد و از مرگ نجات يابد" شنيدهايم و مثال حسی جالبی است برای اين مطلب منطقی.
📚تفسیر نمونه
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_382
❇️ریشه #ایمان به خدا
💠أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً أَ إِلهٌ مَعَ اللَّـهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (۶۱) أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّـهِ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ (۶۲/نمل)
🌱كيست كه زمين را قرارگاهی ساخت و در آن، رودها قرار داد، و برای آن، كوهها را (مانند لنگر) ثابت و پابرجا قرار داد و ميان دو دريا (شور و شيرين) مانعی قرار داد (كه مخلوط نشوند). آيا معبودی با خداست؟ (نه) بلكه اكثر آنان نمیدانند.
كيست كه هرگاه درماندهای او را بخواند، اجابت نمايد و بدی و ناخوشی را برطرف كند، و شما را جانشينان (خود در) زمين قرار دهد؟ آيا با خداوند معبودی است؟ چه كم پند میپذيريد.
🔷ريشهی ايمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لكن مادّيون میگويند: ريشهی ايمان به خدا ترس است. يعنی انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز میبيند، هنگام بروز حادثهای تلخ، قدرتی را در ذهن خود تصوّر میكند و به آن پناه میبرد.
مادّيون با اين محاسبه، ايمان را زاييدهی ترس میدانند؛ امّا اشتباه آنان اين است كه تفاوت رفتن به سوی خدا را با اصل ايمان به خدا نمیفهمند. مثلًا ما هنگام ديدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ میرويم. امّا آيا میتوان گفت: پيدايش سنگ به خاطر سگ است؟
همچنين ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا میرويم، آيا میتوان گفت: اصل ايمان به خدا زاييدهی ترس است؟
علاوه بر آنكه اگر سرچشمهی ايمان ترس باشد، بايد هر كس ترسوتر است، مؤمنتر باشد.
🔷در حالی كه مؤمنان واقعی، شجاعترين افراد زمان خود بودهاند و بايد انسان در لحظاتی كه احساس ترس ندارد، ايمانی هم نداشته باشد، در حالی كه ما در لحظههايی كه ترس نداريم خدا را به دليل عقل و فطرت قبول داريم. در حقيقت ترس و اضطرار، پردهی غفلت را كنار میزند و مارا متوجّه خدا میكند و لذا منكران خدا هرگاه در هواپيما يا كشتی نشسته باشند و خبر سقوط يا غرق شدن را بشنوند و يقين كنند كه هيچ قدرتی به فريادشان نمیرسد؛ از عمق جان به يك قدرت نجاتبخش اميد دارند. آنها در آن هنگام به يك نقطه و به يك قدرت غيبی دل میبندند كه آن نقطه، همان خدای متعال است.
🔹از راههای شناخت خدا و يكتايی او، توجّه به يك قدرت نجاتبخش و بريدن از قدرتها ووسايل ديگر در هنگام اضطرار است. «أَمَّنْ يُجِيبُ»
🔹شرط استجابت دعا، قطع اميد از ديگران واخلاص در دعاست. «يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ»
🔹آنان كه با سكوت، از خداوند حاجتی میخواهند، خداوند از حالشان با خبر است ولی دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «إِذا دَعاهُ»
🔹آيا در حال اضطرار، به قدرتهای مادّی توجّه میكنيد؟! «أَ إِلهٌ مَعَ اللَّـهِ»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan