eitaa logo
قران پویان
498 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
756 ویدیو
759 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
مروري بر ع به امام ع 🌴حضرت علي ع به فرزند خود امام حسن ع چه وصيتهايي نمود؟ 🗞📗اين وصايا كه در قالب نامه 31 منتشر شده است، هنگام بازگشت از صفین، توسط ايشان نگاشته است 🛑قسمت شانزدهم :💐🌱لزوم 🔶.أَيْ بُنَيَّ إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُنِي قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً وَ رَأَيْتُنِي أَزْدَادُ وَهْناً بَادَرْتُ بِوَصِيَّتِي إِلَيْكَ وَ أَوْرَدْتُ خِصَالًا مِنْهَا قَبْلَ أَنْ يَعْجَلَ بِي أَجَلِي دُونَ أَنْ أُفْضِيَ إِلَيْكَ بِمَا فِي نَفْسِي أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِي رَأْيِي كَمَا نُقِصْتُ فِي جِسْمِي أَوْ يَسْبِقَنِي إِلَيْكَ بَعْضُ غَلَبَاتِ الْهَوَى وَ فِتَنِ الدُّنْيَا فَتَكُونَ كَالصَّعْبِ النَّفُورِ وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ. ترجمه : پسرم! هنگامى که ديدم سن من بالا رفته و ديدم قوايم به سستى گراييده، به (نوشتن) اين وصيتم براى تو مبادرت ورزيدم و نکات برجسته اى را در وصيتم وارد کردم مبادا اجلم فرا رسد در حالى که آنچه را در درون داشته ام بيان نکرده باشم و به همين دليل پيش از آنکه در رأى و فکرم نقصانى حاصل شود آن گونه که در جسمم (بر اثر گذشت زمان) به وجود آمده و پيش از آنکه هوا و هوس و فتنه هاى دنيا بر تو هجوم آورد و همچون مرکبى سرکش شوى به تعليم و تربيت تو مبادرت کردم و از آنجا که قلب جوان همچون زمين خالى است و هر بذرى در آن پاشيده شود آن را مى پذيرد، 🌱🖋انگيزه من براى نوشتن اين : امام(عليه السلام) در اين بخش از وصيّت نامه اش بار ديگر به انگيزه خود در بيان اين وصيّت نامه طولانى و مملوّ از اندرزهاى نافع مى پردازد; انگيزه اى که از دو بخش تشکيل مى شود ↩نخست مى فرمايد: «پسرم! هنگامى که ديدم سن من بالا رفته و ديدم قوايم به سستى گراييده، به اين وصيتم، براى تو مبادرت ورزيدم»; مى دانيم سن مبارک امام(عليه السلام) در آن زمان 60 سال يا کمى بيشتر بود و سن فرزندش بيش از 30 سال که هنوز بقاياى جوانى را با خود داشت و👈 اين درسى است براى همه در برابر فرزندانشان كه قبل از انكه دوران جوانى و يا نوجوانى را که آمادگى فراوان براى پذيرش حق در آن است، پشت سر بگذارند، آنچه را لازم است به آنها بگويند و وصيّت کنند. آن گاه امام(عليه السلام) به توضيح بيشترى مى پردازد و مى فرمايد: «و نکات برجسته اى را در وصيتم وارد کردم مبادا اجلم فرا رسد در حالى که آنچه را در درون داشته ام بيان نکرده باشم و به همين دليل پيش از آنکه در رأى و فکرم نقصانى حاصل شود آن گونه که در جسمم (بر اثر گذشت زمان) به وجود آمده و پيش از آنکه هوا و هوس و فتنه هاى دنيا بر تو هجوم آورد و همچون مرکبى سرکش شوى به تعليم و تربيت تو مبادرت کردم»; 🌴امام(عليه السلام) در اينجا نه به عنوان معصوم و نيز مخاطبش نه به عنوان فرزندى معصوم، بلکه به عنوان پدرى پير و دلسوز در برابر فرزندى که ممکن است در معرض تندباد وسوسه هاى نفس و فتنه هاى دنيا قرار بگيرد، به این نکات اشاره میفرماید. سپس امام(عليه السلام) به بيان دليلى براى طرح وصاياى خود براى فرزند جوانش پرداخته چنين مى گويد: «به يقين و نوجوان همچون زمين خالى است; هر بذرى در آن پاشيده شود 📚🖋 ترجمه وشرح ايت الله مكارم شیرازی @quranpuyan
مروري بر ع به امام ع 🌴حضرت علي ع به فرزند خود امام حسن ع چه وصيتهايي نمود؟ 🗞📗اين وصايا كه در قالب نامه 31 منتشر شده است، هنگام بازگشت از صفین، توسط ايشان نگاشته است. 🛑قسمت هفدهم : فوايد تربيت در ، فرصت جوانان براي بهره‌گيري رايگان از بزگتران فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْيِكَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ كَفَاكَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْيَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ فَتَكُونَ قَدْ كُفِيتَ مَئُونَةَ الطَّلَبِ وَ عُوفِيتَ مِنْ عِلَاجِ التَّجْرِبَةِ فَأَتَاكَ مِنْ ذَلِكَ مَا قَدْ كُنَّا نَأْتِيهِ وَ اسْتَبَانَ لَكَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَيْنَا مِنْهُ . ترجمه:بنابراین پیش از آنکه دلت سخت شود،و مغزت گرفتار گردد اقدام به ادب آموزى تو کردم، تا با عزمى جدّى به امورت روى آورى، امورى که اهل تجربه مشقّت تجربه کردن آن را کشیده اند، و تو از زحمت طلب کفایت شده،و از تجربه دوباره آسوده گشته اى، و آنچه ما در صدد تجربه آن بودیم به دست تو رسیده، و قسمتى از آنچه بر ما پوشیده مانده براى تو روشن گردیده است. 🌴امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنان خود به اهمّيّت استفاده از ديگران اشاره مى کند، به تعبير ديگر همواره نسل هاى آينده از نسل هاى گذشته از اين نظر سعادتمندترند که تجارب پيشينيان در اختيار آيندگان قرار مى گيرد و آنچه را آنها با زحمت فراوان به دست آورده اند آيندگان بدون زحمت در اختيار مى گيرند لذا در پايان اين بخش از اندرزنامه مى فرمايد: «بنابراين آنچه از تجربيات نصيب ما شده، نصيب تو هم خواهد شد (بى آنکه زحمتى کشيده باشى) بلکه شايد پاره اى از آنچه بر ما مخفى شده (با گذشت زمان و تجربه بيشتر) بر تو روشن گردد» اشاره به اينکه گاه تجربه پيشينيان به طور کامل در اختيار آيندگان قرار مى گيرد و آنها از آن بهره کامل مى برند و گاه پيشينيان در بعضى از مسائل، نيمى از راه را پيموده اند و نيم ديگر را آيندگان مى پيمايند و به امورى دست مى يابند که حتى نصيب پيشينيان نشده بود. 🌱🌱آثار تربيت در جوانى: تاريخ انبيا نشان مى دهد جوانان نخستين گروهى بودند که به آنها ايمان مى آوردند و از اهداف آنها دفاع مى کردند. قرآن کرارا داستان نوح و ايمان آوردن جوانان را به او و ايراد بزرگسالان ثروتمند را بيان کرده و نيز تاريخ اسلام نشان مى دهد که مؤمنان به پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بيش از همه جوانان بودند. روايات اسلامى نيز اين حقيقت را تأييد مى کند; امام صادق(عليه السلام) به يکى از يارانش که براى دفاع از مکتب اهل بيت به بصره رفته بود و ناکام برگشت، فرمود: «عَلَيْکَ بِالاَْحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى کُلِّ خَيْر; بر تو باد که به سراغ جوانان بروى که آنها براى پذيرش هر امر خيرى از همه سريع ترند».(6) 🌱نيز در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است که فرمود: «بَادِرُوا أَوْلاَدَکُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَکُمْ إِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ; فرزندان خود را با احاديث (اهل بيت) آشنا سازيد پيش از آنکه گروه منحرف مرجئه (که اعتقادى به خلافت بلا فصل على(عليه السلام) نداشتند) از شما پيشى بگيرند».(8) 💢در مطالب بالا از وصيّت نامه اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز اين مطلب به خوبى بيان شده است. دليل آن هم روشن است، زيرا از يک سو قلب جوانان پاک و خالى از آلودگى به تعصب هاى کور و لجاجت و عقايد باطله است، به همين دليل همانند زمينى است که خالى از هرگونه گياه و علف هاى هرزه مزاحم باشد و هر بذرى در آن افشانده شود به سرعت آن را مى پذيرد. از سوى ديگر، تعلقات دنيوى و مادى، او را به خود مشغول نداشته است تا پذيرش او نسبت به حق ضعيف شود. از سوى سوم تعليمات انبيا و احکام دين خدا با منافع نامشروع بسيارى از بزرگسالان در تضاد است و آنها حاضر نيستند به آسانى دست از منافع خود بردارند، در حالى که جوانان گرفتار چنين منافعى نيستند. و به گفته سعدى: آن که در خُرديش ادب نکنند * در بزرگى فلاح از او برخاست 📚🖋شرح ايت الله مكارم شیرازی @quranpuyan
مروري بر ع به امام ع 🌴حضرت علي ع به فرزند خود امام حسن ع چه وصيتهايي نمود؟ 🗞📗اين وصايا كه در قالب نامه 31 منتشر شده است، هنگام بازگشت از صفین، توسط ايشان نگاشته است. 🛑قسمت هجدهم .: 💢استفاده از در تربیت فرزتدان . أَيْ بُنَيَّ، إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ، بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ، فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِكَ مِنْ كَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ، فَاسْتَخْلَصْتُ لَكَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ [جَلِيلَهُ] نَخِيلَهُ وَ تَوَخَّيْتُ لَكَ جَمِيلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْكَ مَجْهُولَهُ، وَ رَأَيْتُ حَيْثُ عَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِي الْوَالِدَ الشَّفِيقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَيْهِ مِنْ أَدَبِكَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ وَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ ذُو نِيَّةٍ سَلِيمَةٍ وَ نَفْسٍ صَافِيَة. پسرم اگر چه من به اندازه مردمى كه پيش از من بوده اند عمر نكرده ام، ولى در كردارشان دقّت، و در اخبارشان فكر نموده، و در آثارشان سياحت كرده ام، تا جايى كه همانند يكى از آنان شده ام، بلكه گويى از پى آنچه كه از وضع آنان به من رسيده عمرم را با اولين و آخرينشان گذرانيده ام، زلال اعمالشان را از تيرگى، و سود و زيان كردارشان را شناختم، از اين رو از هر چيزى پاكيزه و خالصش را برايت انتخاب كردم، و از ميان آن همه برنامه زيبايش را برايت برگزيدم، و نامعلوم آن را از تو دور داشتم، چون به امورت همانند پدرى مهربان عنايت داشتم، و قصد ادب آموزى تو را در خاطر مى گذراندم، مصلحت ديدم تو را با اين روش تربيت كنم، چرا كه در عنفوان جوانى، و در ابتداى زندگى هستى، و تو را نيّتى سالم، و باطنى پاك است انصاریان 🌴امام(عليه السلام) در بخش دیگر وصيّت نامه به نکته بسيار مهمى اشاره مى کند و آن اهمّيّت مطالعه و بررسى تاريخ پيشينيان است; آنچه از اعمال آنها به ما رسيده و از اخبار آنها در اختيار ما قرار گرفته و آنچه در آثار بازمانده از آنها: (کاخ هاى ويران شده، قبرهاى خاموش، ثروت هاى به جا مانده و...) باقى است اشاره به اينکه زندگى چيزى جز تجربه نيست. اگر کسى از تجارب ديگران بهره بگيرد، در اعمال آنها و نتايجى که از عملشان گرفتند دقت کند و در اخبار عبرت انگيزى که از آنها به يادگار باقى مانده بينديشد و در آثار بازمانده از آنان با ديده عبرت بين بنگرد، عمرى به درازاى تمام تاريخ بشريت پيدا مى کند و گويى از روز اوّل خلقت آدم تا کنون زنده بوده است. ✳ در واقع امام(عليه السلام) با اين سخنانش به همه پدران دلسوز درس مى آموزد که اگر خواهان سعادت فرزندان خود هستند از آن زمان که قلب فرزندان صاف و پاک است در تربيتشان بکوشند و مخصوصاً از تاريخ پيشينيان که مملوّ از درس ها و عبرت هاست و نمونه هاى حسى براى مسائل اخلاقى به دست مى دهد، کمک بگيرند ⭕️چگونگى دسترسى امام(عليه السلام) به تاريخ گذشتگان 💢🌴از تعبيرات امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه استفاده مى شود که دسترسى امام(عليه السلام)به تاريخ عبرت انگيز پيشينيان از سه راه بوده است: نخست از طريق نگاه کردن در اعمال آنها; که ممکن است اشاره به کارهايى باشد که سينه به سينه، نسلى به نسل ديگر منتقل مى کند. دوم. از طريق تفکر در اخبارشان که در صفحات تاريخ ثبت و ضبط شده است; سوم. از طريق سير در آثار آنان; يعنى کاخ هاى متروک، قصرهاى خاموش، ويرانه هاى شهرها، قبرهاى مندرس و مانند آن; که با زبان بى زبانى حقايق مربوط به نسل هاى پيشين را بيان مى دارند و در عين خاموشى صد زبان دارند .راه چهارمى نيز امام براى آگاهى از تاريخ پيشينيان داشته و آن علم و دانشى است که از طريق وحى بر پيامبر(ص) نازل شده و پيامبر(صلى الله عليه وآله) به بزرگ ترين شاگرد و وصيّش على(عليه السلام) منتقل ساخته است. 👈از آنجا که غير از منبع اخير، خطاها، ناصافى ها و ناخالصى ها در اخبار رسوخ کرده، امام مى فرمايد: «من با فکر خدادادى خالص آن را از ناخالص جدا ساخته ام و صحيح را از سقيم پرداخته ام و نتيجه آن را در اختيار تو گذاشته ام. 📚🖋شرح ايت الله مكارم شیرازی @quranpuyan
مروري بر ع به امام ع 🌴حضرت علي ع به فرزند خود امام حسن ع چه وصيتهايي نمود؟ 🗞📗اين وصايا كه در قالب نامه 31 منتشر شده است، هنگام بازگشت از صفین، توسط ايشان نگاشته است. 🛑قسمت بیست دوم : ❣ . تلخي و شيريني دنيا هم خواست اوست. 🔶فَتَفَهَّمْ يَا بُنَيَّ وَصِيَّتِي وَ اعْلَمْ أَنَّ مَالِكَ الْمَوْتِ هُوَ مَالِكُ الْحَيَاةِ، وَ أَنَّ الْخَالِقَ هُوَ الْمُمِيتُ وَ أَنَّ الْمُفْنِيَ هُوَ الْمُعِيدُ وَ أَنَّ الْمُبْتَلِيَ هُوَ الْمُعَافِي، وَ أَنَّ الدُّنْيَا لَمْ تَكُنْ لِتَسْتَقِرَّ إِلَّا عَلَى مَا جَعَلَهَا اللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ النَّعْمَاءِ وَ الِابْتِلَاءِ وَ الْجَزَاءِ فِي الْمَعَادِ أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لَا تَعْلَمُ، پسرم وصيتم را بفهم، و بدان كه مالك مرگ همان مالك حيات، و هستى بخش همان ميراننده، و فنا كننده همان باز گرداننده، و گرفتار كننده، همان عافيت بخشنده است، و مسلّما دنيا برقرار نمى ماند مگر به همان نظامى كه خداوند آن را قرار داده از وضع نعمتها و بلاها، و پاداش روز جزا، و آنچه او بخواهد و ما نمى دانيم.  🖋ترجمه انصاریان 🌐همه چيز از سوى اوست: 🌴امام(عليه السلام) در اين بخش از وصيّت نامه نخست به فرزندش دستور مى دهد که در آنچه او مى گويد دقت کند و فهم خود را به کار گيرد، مى فرمايد: «پسرم در فهم وصيتم دقت نما»; (فَتَفَهَّمْ يَا بُنَيَّ وَصِيَّتِي). اين جمله در واقع اشاره به اهمّيّت بحثى است که بعد از آن بيان فرموده، اهميتى که در خورِ دقت فراوان است. 💢آن گاه به اين حقيقت اشاره مى کند که در اين هر چه هست ; حيات و مرگ، صحت و بيمارى، تلخ و شيرين، نعمت و ابتلا و ... همه آنها حکيمانه است و اگر نتوانستى به حکمت آنها پى ببرى حمل بر بى اطّلاعى خود کن و در برابر اراده حکيمانه خدا تسليم باش. مى فرمايد: «بدان مالک مرگ همان مالک حيات است و آفريننده، همان کسى است که مى ميراند و فانى کننده هم اوست که جهان را از نو نظام مى بخشد و بيمارى دهنده همان شفابخش است»; (وَاعْلَمْ أَنَّ مَالِکَ الْمَوْتِ هُوَ مَالِکُ الْحَيَاةِ، وَأَنَّ الْخَالِقَ هُوَ الْمُمِيتُ، وَأَنَّ الْمُفْنِيَ هُوَ الْمُعِيدُ، وَأَنَّ الْمُبْتَلِيَ هُوَ الْمُعَافِي). 💢اين سخن اشاره به توحيد افعالى است که در جهان بيش از يک مبدأ نيست: «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إِلاَّ اللهُ» نه اينکه عالم دو مبدأ دارد، مبدأ خير و شر و يزدان و اهريمن; آن گونه که ثنويان و دوگانه پرستان مى پنداشتند. اصولاً در خلقت خداوند شرى وجود ندارد و هرچه هست خير است و شرّ امرى نسبى است. به عنوان مثال: نيش عقرب وسيله اى دفاعى براى او در برابر دشمنانش هست. افزون بر آن که در سم و نيش حشرات دواهاى شفابخشى وجود دارد و از اين نظر خير است و اگر کسى اشتباه کند و گرفتار نيش او شود، اين شر بر اثر ناآگاهى او به وجود آمده است. 🌴👈آن گاه امام(عليه السلام) به و آميخته بودن تلخ و شيرين در آن اشاره کرده مى فرمايد: «و دنيا پابرجا نمى ماند مگر به همان گونه که خداوند آن را قرار داده است; گاهى نعمت و گاهى گرفتارى و سرانجام پاداش در روز رستاخير يا آنچه او خواسته و تو نمى دانى (از کيفرهاى دنيوى)»; (وَأَنَّ الدُّنْيَا لَمْ تَکُنْ لِتَسْتَقِرَّ إِلاَّ عَلَى مَا جَعَلَهَا اللهُ عَلَيْهِ مِنَ النَّعْمَاءِ، وَالاِبْتِلاَءِ، وَالْجَزَاءِ فِي الْمَعَادِ، أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لاَ تَعْلَمُ). 💢آرى اين طبيعت دنياست و موافق حکمت خداوند است، زيرا اگر انسان هميشه غرق نعمت باشد، در ميان امواج غفلت غرق مى شود و اگر هميشه مبتلا باشد، يأس و نوميدى همه وجودش را فرا مى گيرد و از خدا دور مى شود. خداوند حکيم اين دو را به هم آميخته تا انسان پيوسته بيدار باشد و به سوى او حرکت کند و دست به دامان لطفش بزند. 🖋شرح آیت الله مکارم شیرازی @quranpuyan
مروري بر ع به امام ع 🌴حضرت علي ع به فرزند خود امام حسن ع چه وصيتهايي نمود؟ 🗞📗اين وصايا كه در قالب نامه 31 منتشر شده است، هنگام بازگشت از صفین، توسط ايشان نگاشته است. 🛑قسمت بیست سوم : ⭕️اگر در امرى بر تو مشکل شد، آن را بر نادانى خود حمل کن 🔶 فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكَ شَيْءٌ مِنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِكَ، فَإِنَّكَ أَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلًا ثُمَّ عُلِّمْتَ، وَ مَا أَكْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ الْأَمْرِ وَ يَتَحَيَّرُ فِيهِ رَأْيُكَ وَ يَضِلُّ فِيهِ بَصَرُكَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذَلِكَ. فَاعْتَصِمْ بِالَّذِي خَلَقَكَ وَ رَزَقَكَ وَ سَوَّاكَ؛ [فَلْيَكُنْ] وَ لْيَكُنْ لَهُ تَعَبُّدُكَ وَ إِلَيْهِ رَغْبَتُكَ وَ مِنْهُ شَفَقَتُكَ. اگر درك بعضى از اين امور بر تو دشوار آمد، آن را به حساب نادانى خود گذار، زيرا تو در آغاز نادان آفريده شده اى، سپس، دانا گرديده اى و چه بسيارند چيزهايى كه تو نمى دانى و انديشه ات در آن حيران است و بصيرتت بدان راه نمى جويد، ولى بعدها مى بينى و مى شناسى. پس چنگ در كسى زن كه تو را آفريده است و روزى داده و اندامى نيكو بخشيده و بايد كه پرستش تو خاص او باشد و گرايش تو به او و ترس تو از او 🖋ترجمه انصاریان سپس از آنجا که گاهى افراد نادان به سبب بى اطّلاعى از حکمتِ حوادث عالم، زبان به اعتراض مى گشايند. امام(عليه السلام) به فرزندش هشدار مى دهد مى فرمايد: «و اگر درباره فهم اين امور (حوادث جهان) امرى بر تو مشکل شد، آن را بر نادانى خود حمل کن (و زبان به اعتراض مگشاى) زيرا تو در آغاز خلقت جاهل و نادان بودى و سپس عالِم و آگاه شدى و چه بسيار است امورى که هنوز نمى دانى و فکرت در آن متحير و چشمت در آن خطا مى کند; اما پس از مدتى آن را مى بينى (و از حکمت آن آگاه مى شوى)» 🔻اشاره به اينکه کسى مى تواند زبان به اعتراض بگشايد که نسبت به همه چيز آگاه باشد و فلسفه تمام حوادث را بداند و آن را موافق حکمت نبيند؛ در حالى که چنين نيست; معلومات انسان در برابر مجهولاتش همچون قطره در مقابل درياست. در آغاز عمر چيزى نمى داند و تدريجاً نسبت به بعضى امور آگاه مى شود و چه بسيار امورى که در آغاز از فلسفه آن بى خبر است; اما چيزى نمى گذرد که حکمت آن بر او آشکار مى شود. آيا انسان با اين علم محدود و با اين تجاربى که درباره جهل و علم خود دارد مى تواند در مورد آنچه نمى داند لب به اعتراض باز کند؟! 🌴امام(عليه السلام) در پايان اين قسمت، فرزندش را دستور به تمسک به ظل عنايت و الطاف الهى و توجّه به ذات پاک او مى دهد که در هر حال کليد نجات است، مى فرمايد: «بنابراين به آن کس که تو را آفريده و روزى داده و آفرينش تو را نظام بخشيده تمسک جوى و تنها او را پرستش کن و رغبت و محبّت تو تنها به سوى او باشد و تنها از (مخالفت) او بترس»;. ↩️اين چهار دستور کوتاه و پر معنا به يقين ضامن سعادت هر انسانى است: و پرستش او و توجّه به ذات پاکش و ترس از مجازاتش. 👈در جمله «الَّذِي خَلَقَکَ وَ رَزَقَکَ وَ سَوَّاکَ» که برگرفته از اين آيات قرآن مجيد است: (الَّذِى خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِى قَدَّرَ فَهَدَى * وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى)(1) نخست اشاره به آفرينش، سپس روزى و بعد تسويه و نظام بخشيدن به وجود انسان از نظر جسم و جان آمده است در حالى که مى دانيم نخست خلقت است و بعد تسويه و سپس رزق و روزى; اما با توجّه به اينکه عطف به واو هميشه دليل بر ترتيب نيست مشکلى از اين نظر در تفسير عبارت پيدا نمى شود. اين احتمال نيز کاملاً پذيرفتنى است که نظر امام(عليه السلام) به دوران تکامل جنينى و رشد پس از تولد است; زيرا نطفه اى که در رحم مادر قرار مى گيرد، از روزى الهى که در رحم مادر براى او حواله شده پيوسته بهره مى برد و به دنبال آن مراحل تکامل را يکى پس از ديگرى سير مى کند حتى زمانى که متولد مى شود و روزى او از خون به شير مادر مبدل مى گردد، باز هم مراحل تسويه و تکامل را تا مدت زيادى ادامه مى دهد، بنابراين مى توان گفت که روزى قبل از مراحل تکامل انسان شروع مى شود. 🔸📖سرى به قرآن مى زنيم .مى فرمايد: (وَما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَليلاً). انيشتين، دانشمند معروف مى گويد: اگر تمام علوم بشر را از روز نخست تا به امروز که در کتابخانه ها جمع شده است در برابر مجهولات بشر بگذاريم، همانند يک صفحه از يک کتاب بسيار قطور است. از اينجا نتيجه اى را که امام(عليه السلام) در عبارت بالا گرفته است به خوبى درک مى کنيم که اگر ما در مسائل مربوط به مبدأ و معاد و اسرار زندگى بشر سؤالات بدون جوابى پيدا کنيم بايد حمل بر نادانى خود کنيم و زبان به انکار و اعتراض نگشاييم. اين حکم عقل و منطق است. 🖋شرح آیت الله مکارم @quranpuyan
مروري بر ع به امام ع 🌴حضرت علي ع به فرزند خود امام حسن ع چه وصيتهايي نمود؟ 🗞📗اين وصايا كه در قالب نامه 31 منتشر شده است، هنگام بازگشت از صفین، توسط ايشان نگاشته است. 🛑قسمت بیست چهارم : 🌴 ص و 🔶. وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ أَحَداً لَمْ يُنْبِئْ عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ كَمَا أَنْبَأَ عَنْهُ الرَّسُولُ صلی الله علیه وآله [عَلَيْهِ نَبِيُّنَا]، فَارْضَ بِهِ رَائِداً وَ إِلَى النَّجَاةِ قَائِداً، فَإِنِّي لَمْ آلُكَ نَصِيحَةً، وَ إِنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ فِي النَّظَرِ لِنَفْسِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدْتَ مَبْلَغَ نَظَرِي لَكَ. .  پسرم آگاه باش احدى از وجود خداوند چنانكه پيامبر -صلّى اللّه عليه و آله- خبر داده خبر نداده است، پس به پيشوايى آن حضرت راضى باش، و براى رسيدن به منزل نجات رهبريش را بپذير، كه من از نصيحت به تو كوتاهى نكردم، و تو در انديشه ات نسبت به صلاح خود هر چند بكوشى به ميزان انديشه اى كه من در باره تو دارم نخواهى رسيد 🖋ترجمه انصاریان 🌴💞پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را راهنماى خود قرار ده: 🌴امام(عليه السلام) در اين بخش از اندرزنامه خود خطاب به فرزند عزيزش به دو نکته مهم اشاره مى کند: نخست اينکه پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بهترين پيشوا و راهنماست و ديگر اينکه پدرش اميرمؤمنان از هيچ کوششى براى هدايت او فروگذار نکرده است، بنابراين بايد بر پيروى از اين دو پيشوا پا فشارى کرد. 👈مى فرمايد: «پسرم بدان هيچ کس از خدا همچون پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) خبر نياورده (و احکام خدا را همانند او بيان نکرده است) بنابراين او را به عنوان رهبر خود بپذير و در طريق نجات و رستگارى، وى را قائد خويش انتخاب کن»; (وَاعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ أَحَداً لَمْ يُنْبِئْ عَنِ اللهِ سُبْحَانَهُ کَمَا أَنْبَأَ عَنْهُ الرَّسُولُ(صلى الله عليه وآله) فَارْضَ بِهِ رَائِداً(5)، وَإِلَى النَّجَاةِ قَائِداً). اين تعبير نشان مى دهد که وحى آسمانى که بر پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نازل شد سرآمد همه وحى هايى است که بر انبياى پيشين نازل شده است. در آن اعصار مطابق استعداد انسان هاى همان زمان وحى آسمانى نازل مى شد و در عصر خاتم انبيا آخرين پيام هاى خدا بر قلب مبارکش وحى شد. 📚مقايسه قرآن مجيد با تورات و انجيل کنونى (هرچند دست تحريف به آن راه يافته) شاهد گوياى اين تفاوت عظيم است; در مورد و دلايل توحيد و صفات پروردگار، قرآن مجيد مطالبى دارد که در هيچ يک از کتب آسمانى ديده نمى شود حتى عشرى از اعشار آن هم وجود ندارد. در مورد مسائل مربوط به معاد که به گفته بعضى از محققان دو هزار آيه در قرآن از معاد و شاخ و برگ آن سخن مى گويد، آنقدر قرآن مطلب به ميان آورده که فراتر از آن تصور نمى شود. در مباحث اخلاقى، اجتماعى، سياسى و مسائل مربوط به حکومت و تاريخ پيشينيان، قرآن از هر نظر پربار است. به همين دليل امام(عليه السلام) در گفتار بالا مى فرمايد: احدى مانند پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) وحى آسمانى را به صورت گسترده بيان نکرده است و همين دليلِ انتخاب او به عنوان بهترين راهنما و پيشواست. 👌بايد توجّه داشت که واژه «رائد» در اصل به معناى کسى است که او را براى جستجوى مرتع (و آب) براى چهارپايان مى فرستند و هنگامى که آن را کشف کرد خبر مى دهد سپس اين معنا توسعه يافته و به کسانى که امور حياتى را در اختيار انسان ها مى گذارند اطلاق شده است. قائد نيز در اصل به معناى کسى است که مهار ناقه را در دست مى گيرد و آن را در مسير راهنمايى مى کند. سپس به رهبران انسانى اطلاق شده است. 🌴امام(عليه السلام) در ادامه سخن مى افزايد: «من از هيچ اندرزى درباره تو کوتاهى نکردم و تو هرقدر براى آگاهى از صلاح خويش کوشش کنى به آن اندازه که من درباره تو تشخيص داده ام نخواهى رسيد»; (فَإِنِّي لَمْ آلُکَ(6) نَصِيحَةً. وَإِنَّکَ لَنْ تَبْلُغَ فِي النَّظَرِ لِنَفْسِکَ ـ وَإِنِ اجْتَهَدْتَ ـ مَبْلَغَ نَظَرِي لَکَ). 💠هدف امام(عليه السلام) از اين سخن آن است که فرزندش را تشويق کند به دو دليل نسبت به اين نصايح کاملاً پايبند باشد يکى اينکه امام(عليه السلام) بر اثر دلسوزى و محبّت فوق العاده به او چيزى را فروگذار نکرده و ديگر اينکه فرزندش تازه کار است و هرگز نمى تواند آنچه را امام(عليه السلام) مى داند و مى بيند، بداند و ببيند که گفته اند: آنچه را جوان در آيينه مى بيند پير در خشت خام آن بيند. 🖋شرح آیت الله مکارم شیرازی @quranpuyan
کانون توحید - استاد علی بزازی.mp3
زمان: حجم: 42.81M
🔹 موضوع: اعتماد به خداوند سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست ✅ چگونگی به خداوند در زندگی / ⏱ 00:23 ✅توضیح پیرامون حقیقت با توجه به سخنی از علیه السلام ⏱ 14:21 ✅ راه اخلاص و در مسیر سلوک ⏱ 20:20 ✅ در مسیر اخلاص، به عذاب وجدان و ملامتگری نفس چقدر باید توجه کرد؟ / ⏱ 23:01 ✅ تا چه میزان می‌توان به احساسات و دریافت‌های درونی خود اعتماد کرد؟ 🔸 معیار ⏱ 27:22 ✅ چگونگی خارج شدن از حالات روحی خاص! / ⏱ 29:19 ✅ توضیح خطبه ۲۸ 🔸 / اعمال / اعمال ⏱ 32:55 ✅ توضیح آیه ۹۳ إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا / پروردگار ⏱ 39:30 ✅ چگونه می‌شود در اوج و درد، یاد خدا افتاد؟ ⏱ 42:11 ✅ سریع‌ترین، بهترین، صاف‌ترین و پاک‌ترین راه رسیدن به کمالات چیست؟ 🔸همنشینی با انسان صاحب کمالات 🔸منظور از چیست؟ / و زانو زدن / ⏱ 44:50 ✅ آیا می‌‌شود طلب ارتباط با خوبان و...اولیا الهی در ما باشد اما آنها پذیرا نباشند؟ بزم ⏱ 56:37 ✅ دلیل نبودن حلاوت و شیرینی در اعمال و عبادات چیست؟ ⏱ 1:01:09 ✅ حقیقت اعمال عبادی ⏱ 1:01:53 ✅ گفتارهایی از علی بزازی 🆔 @bazzazi_ali @quranpuyan
را بيشتر بشناسيم💞 🛑قسمت اول: ؛ مشهورترین کتاب حدیث کتاب نهج‌البلاغه تألیف سید رضی مهم‌ترین، جامع‌ترین و کهن‌ترین کتاب حدیث شیعی نیست؛ ولی آن است. یعنی اگرچه روایت فقهی اندکی در این کتاب است اما شهرت تفکر شیعی به کتاب نهج‌البلاغه باز می‌گردد. ❇تألیف نهج‌البلاغه در سال ۴۰۰ هجری به پایان رسیده است یعنی هزار و ۴۵ سال پیش در ماه رجب این کار پایان یافته است. در آن دوره مدرسه بغداد، مدرسه پررونقی بود و کتابخانه این مدرسه ۸۰ هزار جلد کتاب داشت که بسیاری از آنها به خط مؤلفین کتاب‌ها بود. این کتاب‌های بسیار زیاد، دست‌مایه کتاب‌های سیدرضی شد اما حدود ۴۰ تا ۵۰ سال بعد که سلجوقیان به بغداد حمله کردند کل این منابع میراث حدیثی از میان رفت و از مجموعه غنی کتابخانه‌های بغداد که تعداد کتاب‌ آن را بیش از ۲۰۰ هزار جلد حدس می‌زنند چیزی باقی نماند. ❇مرحوم ، به معنای مصطلح، محسوب نمی‌شد و بیشتر ادیب و شاعر بود. اصل کتاب نهج‌البلاغه را نیز به عنوان ادبیات فاخر گردآوری کرد؛ یعنی چیزی مثل گلستان سعدی در ادبیات ما که افراد برای اینکه ادبیات آنها خوب شود، باید این کتاب را می‌خواندند. مرحوم سیدرضی این کتاب را برای ادیبان، دیوانان و منشیان یعنی کسانی که می‌خواستند کار ادیبانه انجام دهند، تهیه کرد. فقط زرنگی ایشان این بود که ظاهر این مطالب ادبیات فاخر بود که در باطن آن محتوا و مضامین عالی علوی را توانست به جامعه منتقل کند. 👈بین کتاب‌های کهنی که داریم؛ کتاب‌های حدیثی مهم‌تر از نهج‌البلاغه هم بین شیعه و هم بین اهل سنت زیاد است ولی هیچ کتابی به پُرنسخگی نهج‌البلاغه نیست. علت این مسئله این است که از همان آغاز درباری‌ها و افرادی که می‌خواستند فرزندان ادیبی داشته باشند علاقه‌مند بودند این کتاب را نسخه‌برداری کنند. 💫🖋یاقوت مستعصمی که بزرگ‌ترین خطاط عرب در دوران خودش بوده، مقید بوده که سالی یک بار قرآن و یک بار نهج‌البلاغه را بنویسد که نسخه‌های آن در دسترس است. از این منظر نهج‌البلاغه بی‌نظیر است. 👈افزون بر ویژگی‌های ادبی که باعث شده این کتاب رونق گرفته همه جا مورد اشاره قرار بگیرد، یعنی مضامین عالی آن است به خصوص اینکه ما غیر عرب‌ها زیبایی ادبی نهج‌البلاغه را درک نمی‌کنیم چون زبان مادری ما نیست، ولی وقتی ترجمه این کتاب را می‌‌خوانیم تحت تأثیر آن قرار می‌گیریم. 🌴زيبايي منحصر به ادبياتش نيست بلكه ان هم عالي است. 👈درست است که نگاه مرحوم سید رضی نگاه ادیبانه بوده است ولی مطالب آن مطالب شایسته و بی‌نظیری است و علو مضمون و محتوا در این کتاب مورد توجه بوده است. همچنین گستردگی و حوزه‌های معرفتی نیز مورد توجه است. یعنی در نهج‌البلاغه مباحث توحیدی، تاریخی، تربیتی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و … مطرح شده است. مباحثی که به درد همه مردم می‌خورد و می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. ادامه دارد 🖋سیدمحمدکاظم طباطبایی، رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
را بيشتر بشناسيم💞 🛑قسمت دوم: مطالب و نهج‌البلاغه نکته مهم دیگر در نهج‌البلاغه این است که متون آن فرازمانی و فرامکانی است؛ یعنی درست است که بیشتر مطالب آن هزار و ۴۱۰ سال پیش توسط حضرت علی(ع) گفته شده است، ولی سیدرضی خیلی مقید نبوده متونی که قید زمان و مکان داشته و مربوط به زمان و مکان خاصی بوده را در آن بیاورد. به همین جهت می‌توانیم با روزآمد کردن و ، آنچه که در آن گفته شده را برداریم، به زندگی امروزی بیاوریم، با آن زندگی کنیم و نمونه‌هایش را در کارهای روزمره خودمان ببینیم. 👈من از مجموعه نهج‌البلاغه که حجم اندک آن باعث شده پررونق شود، حدود ۱۰ سال پیش ۱۲۰ جمله را انتخاب کردم و در این انتخاب بیشتر هم نگاه اجتماعی داشتم. ♦مثلاً حضرت فرموده‌اند: «خوش به حال کسی که آنقدر مشغول است که فرصت نمی‌کند به بپردازد». ما که معصوم نیستیم و همه عیب داریم و اگر درصدد رفع عیب خودمان باشیم، فرصت نمی‌کنیم که به عیب‌جویی دیگران بپردازیم. ♦در خطبه ۲۱۵ نهج‌البلاغه نیز آمده است که خدایا من دوست ندارم شوم؛ چشم، گوش، توان بدنی، هوش، استعداد و … کرامت‌های الهی و از مجموعه نعمت‌هایی است که خدا به ما داده و ما را با این نعمت‌ها تکریم کرده است. حضرت علی(ع) می‌فرماید خدایا اولین نعمتی که می‌خواهی از من بگیری جانم باشد. یعنی علیل، درمانده و … نشوم. 🔶نهج‌البلاغه پر از تصویرسازی‌های هنرمندانه (ع) است. مثلاً در سوره اسرا خداوند فرموده است که اگر شما کار نیکی کنید در واقع به خودتان نیکی کرده‌اید؛ اگر هم کار بدی بکنید، به خودتان بدی کرده‌اید. پس نیکی و بدی به دیگری معنا ندارد و هر کاری کنید نتیجه آن به خودمان باز می‌گردد. این آیه جزو آیات ناب قرآن است. 🔶حال تصویرسازی حضرت علی(ع) را نگاه کنید. در نامه ۳۱ به امام حسین(ع) می‌فرماید: بدان همه ما مسافر هستیم. مسیر ما هم یک مسیر طولانی و سخت و دشوار است. بنابراین برای این مسیر طولانی زاد و توشه نیاز داریم که فراهم کنیم. ولی توان ما برای حمل زاد و توشه کم است و چون خسته می‌شویم نباید بار زیاد بر روی دوشمان بگذاریم بلکه بهترین کار این است که حمل کننده‌ای را استخدام کنیم تا بارمان را برای ما حمل کند و آن بارور، است که نیازش را برطرف می‌کنیم. ❇ فرصت نیاز به ما حضرت علی(ع) می‌فرماید: اگر فرد نیازمندی را پیدا کردی که بار تو را بر دوش بگیرد و روز به تو تحویل دهد، از این فرصت استفاده کن و بارت را بر دوشش بگذار. چرا؟ چون ممکن است فرد دیگری نیاز آن نیازمند را برطرف کند و آن موقع دست تو خالی می‌ماند. 👈در این مطلب حضرت علی(ع) رفع نیاز نیازمندان را به گونه‌ای تصویر کرده‌اند که شما دارید برای کار می‌کنید و اصلاً به آن فرد نیازمند کاری ندارید پس وقتی نیازمندی از شما می‌خواهد نیازش را برطرف کنید، این را مغتنم بدانید تا آن روزی که شما نیاز دارید، آن فرد آنچه نیکی کرده‌اید را به شما بازگرداند. 👈برخی از افراد وقتی به دیگران کمکی می‌کنند احساس می‌کنند خیلی آدم خوبی هستند و کار بزرگی انجام داده‌اند و فرد مقابل هم یک فرد نیازمند است. حضرت علی(ع) می‌فرماید تو با کمک به دیگران، پولت را در حساب خودت ذخیره می‌کنی تا بعداً به دست خودت برسد؛ به همین دلیل نیز است که امیرالمومنین(ع) به هر کسی کمک می‌کرد، از او تشکر هم می‌کرد. ❇تغییر زاویه نگاه به کمک نهج‌البلاغه تصویرگری‌های اینگونه، زاویه دید انسان را تغییر می‌دهد و موجب می‌شود وقتی کار خوبی هم می‌کنیم احساس کنیم کار خاصی انجام نداده‌ایم. خود (ع) نیز اینگونه بودند و علی‌رغم اینکه زندگی زاهدانه‌ای داشتند، تولید ثروت حضرت بسیار زیاد بود. ایشان یک کشاورز قابل بودند و خودشان می‌فرمایند درآمد سالانه من ۴۰ هزار دینار است. (تقریباً به اندازه ۲۰۰ کیلو طلا). 🖋سیدمحمدکاظم طباطبایی، رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
را بيشتر بشناسيم💞 🛑قسمت سوم: ❇مطالب و نهج‌البلاغه در نامه ۶۹ نهج‌البلاغه حدود ۳۸ جمله وجود دارد که سه جمله آن را انتخاب کرده‌ام. اگر این سه جمله را نصب‌العین خودمان قرار دهیم و در هر کاری نگاه کنیم ببینیم مطابق با این سه قاعده است یا خیر، حداقل ۵۰ درصد مشکلات ما حل می‌شود. ↩️۳ توصیه مهم حضرت علی(ع) حضرت علی(ع) می‌فرمایند: 🔶هر آنچه برای برای دیگران هم بپسند و هر آنچه برای خودت نمی‌پسندی برای دیگران هم نخواه؛ یعنی در اعمالی که انجام می‌دهی، خودت را در جایگاه طرف مقابل قرار بده. ♦جمله دوم: و را یکی کن. چطور اگر یک نفر ناظر ما باشد، نوعی خودکنترلی بر ما حاکم می‌شود و ما خیلی کارها را انجام نمی‌دهیم، حضرت علی(ع) می‌فرماید برای خودت نیز به اندازه دیگران ارزش قائل باش. 🔶و جمله سوم: هر کاری می‌خواهی انجام دهی این در ذهنت باشد که اگر بعداً از تو پرسیدند که آیا این کار را شما انجام داده‌اید، بتوانید خیلی محکم بگویید که من انجام داده‌ام. 📌ما از صبح که بیدار می‌شویم تا شب که به بستر می‌رویم، صدها کار و فکر در ذهنمان است، اگر این سه مورد که حضرت فرموده‌‌اند را نیز در گوشه ذهنمان داشته باشیم بسیاری از امور را متفاوت انجام خواهیم داد. 👌مثلاً وقتی صفحه‌ای در تلفن همراه خود باز می‌کنیم، این در ذهنمان باشد که اگر کس دیگری صفحه تلفن همراه ما را می‌دید آیا این صفحه را باز می‌کردیم؟❓ یا مثلاً انتقاد از همسر در محیط عمومی؛ آیا اگر همسرمان از ما در جمع خانواده انتقاد می‌کرد، خوشمان می‌آمد؟ 🖋سیدمحمدکاظم طباطبایی، رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
را بيشتر بشناسيم💞 🛑قسمت چهارم : الگوگيري روزامد از مضامين نهج البلاغه 🔶در خصوص نحوه از حضرت علی(ع) باید گفت که اگر نگاه ما به این بزرگواران نگاه تاریخی باشد، یعنی آن حضرت را فردی که هزار و ۴۰۰ سال پیش در سرزمین، جغرافیا، زمانی و مکانی غیر از زمان و مکان ما زندگی می‌کرده است، این نگاه چندان برای ما مفید نیست. ❓ما باید بپرسیم چطور می‌توانیم یک امیرالمومنین سال ۱۴۰۲ داشته باشیم؟ یعنی امیرالمؤمنین را با توجه به گفته‌هایشان به دوره جدید منتقل کنیم و بگوییم اگر امروز و اکنون حضرت علی(ع) بودند چگونه این سخن و مطلب را بیان می‌کردند و چگونه در خصوص موضوعات کنونی موضع‌گیری می‌کردند. البته موضوعات حتماً لازم نیست سیاسی، امنیتی و بزرگ باشد 👈بلکه باید نگاه حضرت علی(ع) به موضوعات فردی یا اجتماعی اما ناظر بر توده مردم را هم بفهمیم. ما می‎توانیم از سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) این موارد را استخراج کنیم. 🟢 دوران حضرت علی(ع) را به دوران کنونی منتقل کنیم مثلاً حضرت علی(ع) در نامه‌هایشان خطاب به کارگزاران خود می‌فرمایند: من هیچ امری را از مردم مخفی نمی‌کنم مگر در امور جنگ. این یعنی شفافیت؛ پس کارگزار جمهوی اسلامی باید در همه امور شفافیت داشته باشد. تفاوتی هم که آن دوره با این دوره دارد این است که در آن زمان، حکومت یا کارگزاران، فردی بودند اما اکنون حاکم است. حال اگر بخواهیم شفافیتی که حضرت علی(ع) می‌فرمایند را به روزگار امروزین منتقل کنیم می‌گوییم سیستم باید شفاف باشد. شفاف بودن یعنی همه کارهایی که حاکمیت، مردم، استاد، کادر علمی، کادر اجرایی و … انجام می‌دهند کاملاً برای روشن باشد. این گونه خیلی دشوار است و ممکن است افراد زیربار این مسئله نروند. 👈آن زمان حتی هزینه و درآمد حضرت علی(ع) را مردم می‌دانستند؛ اگر شفافیت در همه امور باشد آن زمان است که هم صورت نمی‌گیرد. 🔶اگر شفافیت را کنار این مسئله که هر چیزی برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند قرار دهیم، نتیجه خوبی حاصل می‌شود و می توان پله پله و مرحله به مرحله پیش رفت و سیستم را تصحیح کرد. 👈حضرت به می‌فرمایند هیچ حجابی بین تو و مردم نباید باشد. اما اکنون نمی‌توانیم این را محقق کنیم ولی سیستم باید به گونه‌ای باشد که من اگر حرفی دارم با مسئول ارشد و حتی مقام اول کشور دارم، بتوانم بزنم. 🖋سیدمحمدکاظم طباطبایی، رئیس پژوهشکده علوم و معارف حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث پايان کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🔴 امروز دنیا، عدم توجه به و حقوق اپوزیسیون است. 🟡ا گر از من بپرسند در تاریخ چهارده قرن ادبیات اسلامی، چه کتابی معرف اسلامی است می‌گویم ؛ 👈وقتی نهج‌البلاغه را باز می‌کنیم در عین حال که او فرمانروا است و حکومت دارد (نامه مالک اشتر نمونه این عدل است) اما بین زهد و حاکمیت را جمع کرده است. او زهدش را درون حکومت و فرمانروایی اش نشان می‌دهد و این رویکردی است که خلاف مکتب‌های اخلاق سیاست است. از چنین شخصیتی که دارای صفات متضاد است چنین کتابی بیرون آمده است. همه چیز در این کتاب هست. حال چه کسی می ‌تواند این اثر را شرح کند؟ چه کسی سزاوار است این کتاب با این همه مطالب مختلف را شرح کند؟ ما فرزند حوزه هستیم و افراد را می‌شناسیم. تعدادی از افراد متخصص در یک رشته هستند و تقوای آنان این اقتضا را دارد که مخالف علوم دیگر نباشند و حداقل به رشته‌هایی که نمی‌دانند حمله نکنند، البته همه اینگونه نیستند و عده‌ای چنان متخصص در یک رشته می‌شوند که به رشته‌های دیگر حمله و رشته‌های دیگر را سرکوب می‌کنند. 🔖اگر از من بپرسند در تاریخ چهارده قرن ادبیات اسلامی، چه کتابی معرف حقوق عمومی اسلامی است می‌گویم نهج‌البلاغه؛ آنجا که به عنوان یک حاکم می‌گوید از من انتقاد کنید و حق انتقاد دارید. در کدام کتاب بهتر از نهج‌البلاغه حقوق اپوزیسیون محترم شمرده شده است؟ درد بی درمان امروز دنیا عدم توجه به حقوق اقلیت و حقوق اپوزیسیون است؛ دم از دموکراسی و احترام به حقوق اکثریت می‌زنند در حالی که دموکراسی احترام به حق اقلیت است چون اکثریت که قدرت را دارد و این در نهج‌البلاغه شکوفا شده است که حقوقی از این دست چگونه باید رعایت شود و اگر یک فقیه ذیل این حرف‌ها حرف بزند فقیهانه و خواندنی می‌شود. 🔖فقیهانه سخن گفتن را ذیل می‌بینیم. حقوق خوارج و کسانی که مسلحانه قیام کرده‌اند و برخورد مولا(ع) با خوارج یکی از زیباترین مواردی که در نهج‌البلاغه آمده است. حقوق بشر که حضرت به والی‌اش می‌فرماید، یازده قرن قبل از اعلامیه در نهج البلاغه آمده است. در قرن حاضر پس از جنگ جهانی بود که اعلامیه حقوق بشر را نوشتند و مهم‌ترین اصل آن را نیز برابری انسان‌ها قرار دادند؛ بنابراین چنین عباراتی را حتما باید یک حکیم شرح کند. کجا هستند کسانی که ضدفلسفه هستند و بتوانند این عبارت نهج‌البلاغه را معنا کنند؟ 🎙آیت الله سيد مصطفي محقق داماد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛