تاملی در دیدگاه های استاد شهید مرتضی مطهری
قسمت #هشتاد_و_شش
#تحریفات در واقعه تاریخی #كربلا
قسمت بیست و نه
تحریفات معنوی
از کتاب #حماسهحسینی
✅هم خواص #مسئولند و هم عوام
به قول معروف خط سیاه و سفید خواندن نمی خواهد، عربی دانستن نمی خواهد، فارسی دانستن هم نمی خواهد، صرف و نحو نمی خواهد، فقه و اصول نمی خواهد، #منطق و فلسفه نمی خواهد.
فطرت سلیم می خواهد و #فطرت سلیم را هم همه دارند، فطرتشان درك می كند.
در آن گونه مسائل شما چه می گویید؟ پیغمبر اكرم جمله ای دارد كه از پخته ترین جمله هاست، چون از #فطری ترین جمله هاست. فرمود: «اِنَّمَا الْاَعْمالُ بِالنِّیّاتِ وَ اِنَّما لِكُلِّ امْرِئٍ ما نَوی » عمل بستگی به قصد و نیت دارد.
اگر شما كاری را انجام دهید، چه خوب و چه بد، اما قصد نداشته اید و بدون قصد آن كار از شما صادر شده است، اگر بد است #مسئول نیستید، اگر خوب است پاداش ندارید. این یك مطلب خیلی واضحی است و هر كسی می فهمد.
حال اگر كسی آمد و مثلاً خوابی را نقل كرد، داستانی را نقل كرد، گفت فلان كس در یك جریان اضطراری، در یك عالم بی خبری، در یك كاری كه كوچكترین قصدی نداشته است بلكه قصد خلاف داشته است، در عین حال همین كار بدون قصد، او را به اعلی علّیّین بالا برد، تمام گناهانش را محو كرد، آیا ما باید قبول كنیم؟
باید كتاب خوانده باشیم، عربی دانسته باشیم، سیاه و سفید خوانده باشیم كه [بدانیم ] گناهان انسان را فقط یك توبه و یك بازگشت به حق پاك می كند،
«إِنَّ اَلْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ اَلسَّیِّئاتِ» كار نیك است كه اثر كار بد را می برد، اما كار بدون اختیار نه؟ . ولی ما از همین فطرت خدادادی خودمان هرگز استفاده نمی كنیم.
یكی می آید می گوید یك دزدی بود (در كتابها هم نوشته اند) راه را بر مردم می بست، چقدر مال مردم را چاپیده بود، چقدر آدمها را كشته بود، چقدر زنها را بیوه كرده بود، چقدر بچه ها را یتیم كرده بود! یك بار اطلاع پیدا كرد كه قافله ای از زوار می خواهند بروند كربلا. آمد سر گردنه ای كمین كرد كه آنها كی از آنجا عبور می كنند، برای اینكه راه را بر زوّار امام حسین ببندد، مالشان را بگیرد، عند اللزوم آنها را بكشد، جنایت كند. منتظر بود. تا قافله برسد، دو سه ساعت وقت بود. كنار راه خوابش برد. قافله آمد و رد شد، او بیدار نشد. ولی در همین حال صحنه ی قیامت را خواب دید؛ دید او را كشان كشان به جهنم می برند. چرا به جهنم می برند؟ حسابش روشن است. كوچكترین عمل صالح در نامه ی عمل او نیست، هرچه هست گناه و جنایت است.
بردند و بردند تا لبه ی پرتگاه جهنم، ولی جهنم او را نپذیرفت؛ گفت نه، این را من نمی پذیرم. نپذیرفت و برگشت. آخر، قضیه اینطور كشف شد كه این مرد چون در كنار راهی خوابیده است كه در آنجا قافله ی زوار می رفتند و گرد زوار بر لباس او نشسته است، بدون اینكه خودش قصدی داشته باشد، بلكه قصد كشتن این زوار را داشته است و قصد بردن مال اینها را داشته است، و علی رغم گفته ی پیغمبر كه «اِنَّمَا الْاَعْمالُ بِالنِّیّاتِ» و «لِكُلِّ امْرِئٍ ما نَوی » ، این عمل بدون اختیار تمام گناهانش را محو كرد.
فَاِنَّ النّارَ لَیْسَ تَمُسُّ جِسْماً
عَلَیْهِ غُبارُ زُوّارِ الْحُسَیْنِ
از جنبه ی شعری خیلی خوب است، اما از جنبه مكتب امام حسین متأسفانه نه. حالا این دیگر درس خواندن می خواهد كه مردم عوام بگویند ما كه خط سیاه و سفید نخوانده ایم كه بفهمیم، ما چه می فهمیم.
ما این حرفها را قبول می كنیم. می گوییم: اینها از بدیهیات عقل است، از فطریات بشر است. پس خیال نكنید كه اگر شما پذیرفتید، مسئول نیستید.
https://telegram.me/quranpuyan