#تحريفات در #واقعه_تاريخی #كربلا
✨از کتاب حماسه حسینی
🌸قسمت اول
تحريف انواعی دارد كه مهمترين آنها عبارت است از : تحريف لفظی و تحريف معنوی .
تحريف #لفظی اين است كه ظاهر مطلبی را عوض كنند ، مثلا
از يك گفتار عبارتی حذف شود يا به آن عبارتی اضافه شود ، و يا جملهها را چنان پس و پيش كنند كه معنی آن فرق كند ، يعنی در ظاهر و در لفظ گفتار تصرف كنند .
تحريف معنوی اين است كه شما در لفظ تصرف نمیكنيد ، لفظ همان است كه بوده ، ولی آن را طوری معنی میكنيد كه خلاف مقصد و مقصود گوينده است .
آن را طوری معنی میكنيد كه مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصود اصلی گوينده . 👉
قرآن كريم كلمه تحريف را مخصوصا در مورد يهوديها بكار برده و با ملاحظه تاريخ معلوم میشود كه اينها #قهرمان_تحريف در طول تاريخ هستند👉
👈حادثه كربلا برای ما مردم ، يك حادثه بزرگ اجتماعی است
. يعنی در تربيت ما ، در خلق و خوی ما اين حادثه اثر دارد .
حادثهای است كه خود بخود بدون اينكه هيچ قدرتی ما مردم را مجبور كرده باشد ، ميليونها نفر و قهرا ميليونها ساعت از وقت خودمان را برای استماع قضايای مربوط به آن صرف میكنيم ، ميليونها تومان در اين راه خرج میكنيم . اين قضيه بايد همان طوری كه بوده است بدون كم و زياد بيان شود 👌
👈بحث من اين است كه در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ، ما هزاران تحريف وارد كردهايم !
هم تحريفهای لفظی ، يعنی شكلی و ظاهری كه راجع به
اصل قضايا ،راجع به مقدمات قضايا ، راجع به متن مطلب و راجع به حواشی مطلب است، و هم تحريف در تفسير اين حادثه .😞
با كمال تاسف اين حادثه ، هم دچار تحريفهای لفظی شده و هم دچار تحريفهای معنوی .😔 گاهی از اوقات تحريفهايی كه میشود لااقل با اصل مطلب هماهنگی دارد ، ولی گاهی وقتها
تحريف ، كوچكترين هماهنگی كه ندارد هيچ ، قضيه را هم مسخ میكند ، قضيه را به كلی واژگون میكند و به شكلی در میآورد كه به صورت ضد خودش درمیآيد .
باز هم با كمال تاسف بايد بگويم تحريفهايی كه بدست ما مردم
در اين حادثه صورت گرفته است همه در جهت پائين آوردن و #مسخ كردن قضيه بوده است ، در جهت بی خاصيت و بی اثر كردن قضيه بوده است . 👉و
در اين قضيه ، هم گويندگان و #علمای امت ، و هم مردم تقصير داشتهاند كه همه اينها را انشاء الله توضيح خواهم داد .
ادامه دارد
https://telegram.me/quranpuyan
#تحريفات در #واقعه_تاريخی #كربلا
قسمت سوم
از كتاب #حماسهحسيني
✅دو مسئولیت بزرگ مردم
این مطلب را هم در مقدمه باید عرض بكنم: در همه ی اینها #مردم مسئول اند؛
یعنی شما مردمی كه اینجا نشسته اید، هیچ خیال نمی كنید كه در این قضیه مسئول هستید و خیال می كنید كه مسئول فقط گویندگان هستند.
دو مسئولیت بزرگ، مردم دارند. یك مسئولیت این است كه نهی از منكر بر همه واجب است. وقتی كه می فهمید و می دانید - و مردم اغلب هم می دانند- كه دروغ است، نباید در آن مجلس بنشینید، كه #حرام است، بلكه باید مبارزه كنید. 👉
و دیگر این تمایلی است كه صاحب مجلسها و مستمعین به #گرياندن مجلس دارند، مجلس باید بگیرد، باید #كربلا بشود.
روضه خوان بیچاره می بیند كه اگر بنا بشود هرچه می گوید از آن راستها باشد مجلسش نمی گیرد، بعد همین مردم هم دعوتش نمی كنند، ناچار یك چیزی هم اضافه می كند.
👈 این انتظار را مردم باید از سر خودشان بیرون كنند، [نگویند] فلان روضه خوانی كه مجلس او می گیرد، فلان روضه خوانی كه كربلا می كند. كربلا می كند یعنی چه؟ !
شما باید #روضه ی راست را بشنوید و معارف و سطح فكرتان بالا بیاید، به طوری كه اگر در یك كلمه روحتان اهتزاز پیدا كرد، یعنی با روح حسین بن علی هماهنگی كرد، و اشكی و لو ذره ای، و لو به قدر بال مگس [جاری شد، ] اگر یك چنین اشكی در حالت هماهنگی روح شما با حسین بن علی از چشم شما بیرون بیاید، واقعاً مقام بزرگی برای شماست.
اما اشكی كه از راه قصّابی كردن بخواهد از چشم شما بیاید، اگر یك دریا هم باشد ارزش ندارد. «داد بكشید» یعنی چه؟ ! چرا داد بكشید؟ ! .😞
یك مسئولیت بزرگ این مسئولیت است، [مقاومت در برابر] این انتظاری كه مردم برای كربلا شدن دارند.
این خودش #دروغساز است و لهذا غالب جعلیاتی كه شده است، مقدمه ی گریز زدن بوده است؛ یعنی جعل شده است برای اینكه بشود از آن #جعل یك گریزی زد و اشك مردم را جاری كرد، 😞و غیر از این چیزی نبوده است.
ادامه دارد
https://eitaa.com/quranpuyan
🔺 #تحريفات در #واقعه_تاريخی #كربلا
✨قسمت چهارم
🔺از كتاب #حماسهحسيني
✅نمونه هایی از #تحریفات در شكل این حادثه:
در مقدمات قضایا ایشان [قضیه ای ] نقل می كنند و من هم شنیده ام، مكرر هم شنیده ام.
👈یكی از قضایایی كه همه ی ما شنیده ایم [این است كه ] راجع به روابط حضرت أبو الفضل و حضرت سید الشهداء می گویند: روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در بالای منبر بود و خطبه می خواند. امام حسین علیه السلام فرمود: من #تشنه ام، آب می خواهم، حضرت فرمود: كسی برای فرزندم آب بیاورد. اول كسی كه از جا برخاست، كودكی بود كه همان حضرت أبو الفضل العباس بود. ایشان رفتند و از مادرشان یك كاسه آب گرفتند و آمدند (آن هم با چه طول و تفصیلی) . در حالی وارد شد كه [آن را] روی سرش گرفته بود و آب هم می ریخت. امیر المؤمنین علی علیه السلام چشمشان كه به این منظره افتاد، اشكشان جاری شد. به آقا عرض كردند: آقا شما چرا گریه می كنید؟ فرمود: بله، قضایای كربلا یادم افتاد. معلوم است كه این گریز به كجاها منتهی می شود.👉
حاجی نوری در اینجا بحث عالی ای دارد، می گوید: شما می گویید علی در بالای منبر بود و خطبه می خواند. علی فقط در زمان خلافتش بود كه منبر می رفت و خطبه می خواند، پس در كوفه بوده است. خلافت حضرت امیر در كوفه در چه سالی بود؟ بین سال 36 و 41. در آن وقت امام حسین در چه سنی بود؟ مردی بود تقریباً 33 ساله.😳
می گوید: آیا اصلا این حرف معقول است كه یك مرد 33 ساله در حالی كه پدرش دارد مردم را موعظه می كند، خطابه می خواند، یك دفعه وسط خطابه بدود: آقا من تشنه ام، آب می خواهم؟ ! اگر یك آدم معمولی این كار را بكند، می گویید: چه آدم بی ادب بی تربیتی است! و تازه حضرت أبو الفضل در آن وقت كودك نبوده، یك جوان در حدود پانزده ساله بوده است. یك چنین جعلی، تحریفی [كردند. ] حالا غیر از موضوع دروغ بودنش، از نظر ارزش آیا این شأن امام حسین را بالا می برد یا پایین می آورد؟
مسلم است كه پایین می آورد. یك دروغی به امام نسبت دادیم و آبروی امام را بردیم، طوری حرف زدیم كه امام را در سطح بی ادب ترین افراد مردم تنزل دادیم كه در حالی كه پدری مثل علی دارد حرف می زند تشنه اش می شود، طاقت نمی آورد كه جلسه تمام شود، حرف آقا را قطع می كند: من تشنه ام، بگویید برای من آب بیاورند!😔
👈 درباره ی این ماجرا كه قاصدی از قاصدهای كوفه برای أبا عبد اللّه نامه آورده بود این طور نقل كرده اند- یعنی این طور بسته اند، تحریف و #جعل كرده اند- كه آمد خدمت آقا جواب خواست، آقا فرمود: سه روز دیگر بیا از من جواب بگیر. سه روز دیگر كه سراغ گرفت، گفتند آقا امروز عازم به رفتن اند. این هم گفت: پس حالا كه آقا بیرون می روند، من بروم جلال و كوكبه ی پادشاه حجاز را ببینم كه چگونه است؟
رفت دید آقا خودشان روی یك كرسی مثلاً مرصّعی نشسته اند، بنی هاشم روی كرسیهای چنین و چنان نشسته اند، بعد محملها و عَماریهایی آوردند، چه حریرها، چه دیباجها، چه چیزها در آنجا بود! بعد مخدرات را آوردند با چه احترامی سوار این محملها كردند.
اینها را می گویند و می گویند، بعد می گویند اما عصر روز یازدهم اینها كه چنین محترمانه آمدند، آن وقت دیگر چه حالی داشتند! .
حاجی نوری می گوید: این حرفها یعنی چه؟ ! این تاریخ است، امام حسین در حالی كه بیرون آمد این آیه را می خواند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ» یعنی خودش را در این بیرون آمدن تشبیه می كرد به موسی بن عمران در وقتی كه از فرعون فرار می كرد و [از شهر] بیرون می آمد «قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ اَلسَّبِیلِ» [یك قافله ی بسیار بسیار ساده ای حركت كرده بود.
مگر عظمت ابا عبد الله به این است كه یك كرسی مثلا زرّین برایش گذاشته باشند؟ یا عظمت خاندان او به این است كه سوار محملهایی شده باشند كه آنها را از دیباج و حریر پوشانده باشند، اسبهایشان چطور باشد، شترهایشان چطور باشد، نوكرهایشان چطور باشند؟ ! كجا بوده یك چنین چیزهایی؟ !😔
ادامه دارد
https://telegram.me/quranpuyan
🔺 #تحریفات در #واقعه_تاریخی #کربلا
✨قسمت پنجم
🔺از کتاب #حماسهحسینی
حالا من به طور نمونه بعضی از قضایایی را كه در #كربلا نسبت می دهند، عرض می كنم.
✅یكی از معروف ترین قضایا كه حتی یك تاریخ به آن گواهی نمی دهد، قصه ی #لیلا مادر حضرت علی اكبر است. البته ایشان مادری به نام لیلا داشته اند، ولی یك مورخ نگفته است كه لیلا در كربلا بوده است.😳
اما چقدر ما روضه ی لیلا و علی اكبر خواندیم، روضه ی آمدن لیلا به بالین علی اكبر! حتی من در قم در مجلسی كه به نام آیة اللّه بروجردی تشكیل شده بود، البته خود ایشان نبودند، همین روضه را شنیدم كه علی اكبر رفت به میدان، حضرت به لیلا فرمود: از جدم شنیدم كه دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه ی خلوت، موهایت را پریشان كن و در حق فرزندت دعا كن، بلكه خداوند این فرزند را سالم به ما برگرداند! .😳
اصلاً لیلایی در كربلا نبوده👉. بعلاوه این منطق منطق حسین نیست.👌 منطق حسین در روز عاشورا منطق جانبازی است. درباره ی علی اكبر تمام مورخین نوشته اند كه درباره ی هركس كه آمد اجازه خواست، اگر به نحوی می شد حضرت عذری برایش ذكر كند ذكر می كرد الاّ برای علی اكبر «فَاسْتَأْذَنَ اَباهُ فَأَذِنَ لَهُ» یعنی تا اجازه خواست، گفت: برو.
حالا چه شعرها [خوانده می شود: ]
خیز ای بابا از این صحرا رویمنك به سوی خیمه ی لیلا رویم
✅مطلبی الآن یادم افتاد، آن خیلی عجیب بود. چند سال پیش در همین تهران، در منزل یكی از علمای بزرگ این شهر، یكی از اهل منبر روضه ی لیلا خواند. یك چیزی من آنجا شنیدم كه به عمرم نشنیده بودم. گفت وقتی كه حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان كرد، بعد نذر كرد كه اگر خدا علی اكبر را سالم به او برگرداند و در كربلا كشته نشود، از كربلا تا مدینه ریحان بكارد! (سیصد فرسخ راه است. ) این را گفت، یك مرتبه زد زیر آواز: «نَذْرٌ عَلَیَّ لَإنْ عادوا وَ اِنْ رَجَعوا- لَأَزْرَعَنَّ طَریقَ الطَّفِّ رَیْحاناً» (من نذر كردم كه اگر اینها برگردند، راه طفّ را ریحان بكارم. ) 😳
این بیشتر برای من اسباب تعجب شد كه این شعر عربی از كجا پیدا شد؟ بعد رفتیم دنبالش گشتیم، دیدیم این طفّی كه در این شعر آمده كربلا نیست، «طف» آن سرزمینی بوده كه لیلا [معشوق ] مجنون عامری، همین عاشق معروف، در آن سرزمین سكونت می كرده و این شعر از مجنون است برای لیلی، و این آدم این شعر را برای لیلای مادر علی اكبر و برای كربلا می خوانْد. 😔😔
آخر اگر یك مسیحی یا یك یهودی یا یك آدم لامذهب در آنجا باشد، او كه نمی فهمد كه اینها را این بابا از خودش جعل كرده؛ می گوید تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد! العیاذ باللّه اینها زنهایشان شعور نداشتند؟ «نذر می كنم از كربلا تا مدینه ریحان بكارم» یعنی چه؟ !
✅ از این بالاتر، می گویند: در همان گرماگرم روز عاشورا كه می دانیم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند امام فرمود حجله ی عروسی راه بیندازید، من می خواهم عروسی قاسم را با یكی از دخترهایم، لااقل شبیهش هم شده، در اینجا ببینم. (حالا قاسم یك بچه ی سیزده ساله است. ) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را كه نمی توانم به گور ببرم. شما را به خدا ببینید، یك حرفی است كه اگر به زن دهاتی بگویی، به او برمی خورد. گاهی از یك افراد خیلی سطح پایین [می شنویم كه ] من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، عروسی دخترم را ببینم. حالا در یك چنین گرماگرم زدوخورد كه مجال نماز خواندن نیست، می گویند حضرت فرمود كه من در همین جا می خواهم دخترم را برای پسر برادرم عقد كنم و یك شكل عروسی هم شده است در اینجا راه بیندازم. یكی از چیزهایی كه از تعزیه خوان های قدیم ما هرگز جدا نمی شد، عروسی قاسم بود، #قاسم نوكدخدا، یعنی نوداماد، قاسم نوداماد؛ در صورتی كه این قضیه در هیچ كتابی از كتابهای تاریخی معتبر وجود ندارد.
این مرد عالم، حاجی نوری، می گوید: اول كسی كه این [قضیه ] را در كتابش نوشته است، ملا حسین كاشفی بوده در كتابی به نام «روضة الشهداء» و اصل قضیه #دروغ و صددرصد دروغ است.
ادامه دارد
@quranpuyn
#تحریفات در #واقعه_تاریخی #کربلا
قسمت ششم
از کتاب #حماسهحسینی
اگر سید الشهداء علیه السلام بیاید و ببیند (او در عالم معنا كه می بیند، اگر در عالم ظاهر هم بیاید ببیند) چه می بیند؟
می بیند ما برای او اصحاب و یارانی ذكر كرده ایم كه او اصلاً یك چنین اصحاب و یارانی نداشته است. 😔
مثلاً در كتاب مُحرِق القلوب- كه اتفاقاً نویسنده اش عالم و فقیه بزرگی است ولی در این موضوعات اطلاع نداشته- نوشته است
یكی از اصحابی كه در روز عاشورا از زیر زمین جوشید !!!هاشم مرقال بود و یك نیزه ی هجده ذرعی هم دستش بود.
آخر یك كسی هم گفته بود سنان ابن أنس كه به قول بعضی سر امام حسین را برید (بیشتر هم می گویند او سر حضرت را برید) نیزه ای داشت كه شصت ذرع بود. گفتند آخر نیزه ی شصت ذرعی كه نمی شود! گفت خدا از بهشت برایش فرستاده بود!
محرق القلوب نوشته است كه هاشم بن عتبه ی مرقال با نیزه ی هجده ذرعی پیدا شد. درحالی كه این هاشم بن عتبه از اصحاب حضرت امیر بوده و در بیست سال پیش كشته شده بود. 😳😳
برای امام حسین یارانی ذكر می كنیم كه نداشته است.
زعفر جنّی جزء یاران امام حسین است؛ دشمنانی ذكر می كنند كه [امام چنین یاری ] نداشته است.
در كتاب اسرار الشهاده نوشته است كه در كربلا یك میلیون و ششصد هزار نفر لشكر عمر سعد بود.
آخر اینها از كجا پیدا شدند؟ اینها هم همه از كوفه بودند. مگر چنین چیزی می شود؟
در آن كتاب نوشته است امام #حسین در روز #عاشورا سیصد هزار نفر را با دست خودش كشت.
با بمبی كه روی هیروشیما انداختند، تازه شصت هزار نفر كشته شد.
من چند روز پیش حساب كردم كه اگر فرض كنیم كه شمشیر مرتب بیاید و در هر ثانیه یك نفر كشته شود، سیصد هزار نفر، هشتاد و سه ساعت و بیست دقیقه وقت می خواهد. دیدند كه جور درنمی آید، چه بكنند؟
گفتند روز عاشورا هم هفتاد ساعت بود. [همچنین نوشته است ] حضرت أبو الفضل بیست و پنج هزار نفر را كشت. حساب كردم شش ساعت و پنجاه و چند دقیقه و چند ثانیه وقت می خواهد اگر در هر ثانیه یك نفر كشته شده باشد.
پس باور كنیم حرف این مرد بزرگ حاجی نوری را كه می گوید:
👈امروز اگر كسی بخواهد بگرید، اگر كسی بخواهد ذكر #مصیبت كند، بر مصائب جدیده ی أبا عبد اللّه باید بگرید، بر این #دروغهایی كه به أبا عبد اللّه علیه السلام نسبت داده می شود. اینها كه عرض می كنم نمونه های كوچكی است.👉
ادامه دارد
https://eitaa.com/quranpuyan
عوامل #تحریفات در #واقعه_تاریخی #کربلا
قسمت سیزدهم
از کتاب #حماسهحسینی
در ده پانزده سال پیش رفته بودم اصفهان. مرد بزرگی آنجا بود، مرحوم آقا شیخ محمد حسن نجف آبادی اعلی الله مقامه. من تازگی در جایی یك روضه ای شنیده بودم كه تا آن وقت نشنیده بودم و آن روضه خوان-این روضه را كه خواند، به قدری مردم را گریاند كه حد نداشت، و خیلی هم عجیب بود.
👈داستان یك پیرزنی [است ] كه در زمان متوكّل می خواهد به زیارت امام حسین علیه السلام برود و آن وقت دستها می بریدند و چنین و چنان می كردند. این زن بارها می آید و خلاصه آخرش رساند به آنجا كه این زن را بردند در دریا انداختند تا او را غرق كنند. در همان حال این زن فریاد كرد: یا أبا الفضل العباس! عن قریب كه داشت غرق می شد، سواری آمد در همان دریا و گفت كه ركاب اسب مرا بگیر. ركابش را گرفت. پیرزن گفت تو چرا دستت را دراز نمی كنی؟ گفت آخر من دست در بدن ندارم. خیلی مفصل گفت و خیلی هم گریه گرفت.😞
من این را برای مرحوم آقا شیخ محمد حسن نجف آبادی نقل كردم. ایشان گفت كه بیا تاریخچه ی این [داستان ] را من به تو بگویم كه از كجاست. گفت یك روزی در اصفهان در حدود بازار و مدرسه ی صدر مجلس روضه ای بود كه بزرگترین مجالس اصفهان بود، واعظی را اسم برد، از معاریف هم بود، گفته بود كه من در آن جلسه خاتِم بودم و قرار بود آخری باشم.
منبریها كه می آمدند، هنر خودشان را برای گریاندن مردم اعمال می كردند. هركس كه می آمد روی دست دیگری می زد، و بعد هم كه از منبر پایین می آمد، می نشست، می خواست هنر شخص بعد از خودش را ببیند. تا ظهر طول كشید. من دیدم هر كسی هر هنری داشت به كار برد، اشك مردم را گرفتند، فكر كردم من چه بكنم؟
همان جا نشستم و این قصه را #جعل كردم. 😳😳رفتم گفتم، كربلا كردم، بالا دست همه زدم. عصر همان روز وقتی كه رفتم در چهارسوق، مجلس روضه، دیدم آن كه قبل از من است، همین داستان را دارد بالای منبر می گوید، همین كه من پیش از ظهر جعل كردم. طولی نكشید كه در كتابها هم نوشتند و چاپ كردند.👉
این موضوع كه دستگاه حسینی یك دستگاه جدایی است و از هر وسیله ای برای گریاندن می شود استفاده كرد، این خیال، این توهم دروغ و غلط، یك عامل بزرگی شد برای جعل و #تحریف.
این چه حرف شریعت خراب كنی است كه از هر وسیله ای جایز است برای گریاندن بر امام حسین استفاده كرد؟ به خدا قسم بر خلاف گفته ی امام حسین است. امام حسین علیه السلام شهید شد كه اسلام بالا برود نه اینكه بهانه ای شود كه پا روی سنن اسلامی بگذارند.
ما امام حسین را به صورت- العیاذ باللّه- اسلام خراب كن درآورده ایم. امام حسینی كه ما در خیال خودمان درست كرده ایم
#اسلام خراب كن است.
https://telegram.me/quranpuyan
عوامل #تحریفات در #واقعه_تاریخی #کربلا
قسمت چهاردهم
از کتاب #حماسهحسینی
ملا حسین كاشفی و كتاب «روضة الشهداء»
قبلاً عرض كردم، كتابی است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین كاشفی.حاجی فرموده بود كه این داستان زعفر جنّی و داستان عروسی قاسم، اول بار در كتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است كه من این كتاب را ندیده بودم. خیال می كردم در آن یكی دو تا از این حرفهاست. بعد كه این كتاب را- كه به فارسی هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است- [خواندم دیدم از این داستانها زیاد است. ]😔
ملا حسین كاشفی مردی است كه واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادی هم بوده است،...
كتابی نوشته است به فارسی. اولین كتابی كه در مرثیه به فارسی نوشته شده همین كتاب روضة الشهداء است كه در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات كاشفی در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این كتاب یا در اواخر قرن نهم هجری نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم.
👈قبل از این كتاب مردم به منابع اصلی مراجعه می كردند.
شیخ مفید (رضوان اللّه علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه كنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. [در] تواریخ اهل تسنن، طبری نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبی نوشته است، ابن عساكر نوشته است، خوارزمی نوشته است. من نمی دانم این بی انصاف چه كرده است! من وقتی این
كتاب را خواندم، دیدم حتی اسمها #جعلی است؛ یعنی در میان اصحاب امام حسین اسمهایی را می آورد كه اصلاً چنین آدمهایی وجود نداشته اند؛ در میان دشمنها اسمهایی می برد كه همه جعلی است؛ داستانها را به شكل افسانه در آورده است.
👈چون این كتاب اولین كتابی بود كه به زبان فارسی نوشته شد، [مرثیه خوانها] كه اغلب بی سواد بودند و به كتابهای عربی مراجعه نمی كردند، همین كتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است كه امروز مجلس عزاداری امام حسین را ما « #روضهخوانی» می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانی نمی گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانی نمی گفتند، در زمان امام حسن عسكری هم روضه خوانی نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضی هم روضه خوانی نمی گفتند، در زمان خواجه نصیر الدین طوسی هم روضه خوانی نمی گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این كار شده «روضه خوانی» .
روضه خوانی یعنی خواندن كتاب روضة الشّهداء، همان كتاب دروغ. از وقتی كه این كتاب در دست و بالها افتاد، دیگر كسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نكرد و شد افسانه سازیِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنی روضة الشهداء خوان، یعنی افسانه ها را نقل كردن و به تاریخ امام حسین توجه نكردن.😔😔
https://eitaa.com/quranpuyan
#تحریفات در #واقعه_تاریخی _كربلا
قسمت سی و شش
تحریفات معنوی
از کتاب #حماسهحسینی
✅جرح راوی
می دانید كه #غیبت حرام است، چه غیبت زنده باشد و چه غیبت مرده.
ولی غیبت یك مواردی دارد كه استثنا شده است (موارد استثنائی) .
یكی از موارد استثنای غیبت كه همه ی علمای بزرگ مرتكب این غیبت شده اند و این غیبت را لازم می دانند بلكه احیاناً واجب می دانند و غیبت واجب است آن چیزی است كه «جرح راوی» می نامند.
یك كسی حدیث روایت می كند، از پیغمبر حدیث روایت می كند، از امام حدیث روایت می كند، آیا شما فوراً باید قبول كنید؟ 🤔
نه، باید تحقیق كنید كه این چگونه آدمی است؟ راستگوست یا دروغگو؟ اگر در زندگی او یك نقطه ی ضعفی- عیبی، نقصی، دروغی، فسقی- را كشف كردید، اینجا بر شما نه تنها جایز است، بلكه لازم است در متن كتابها این آدم را رسوا كنید.
بگویید فلان كس، مثلاً اسحاق بن احمری نهاوندی، كه فلان روایت را مثلاً روایت شهربانو را و لو در كافی نقل كرده است، یك آدم جعّال و
وضّاع و دروغگویی بوده است.
او را در مقابل تاریخ باید رسوا كنید.
این كار اسمش «جرح» است. با اینكه غیبت و بدگویی است و غیبت و بدگویی نه از مرده جایز است و نه از زنده، ولی در اینجا كه پای #تحریف و قلب #حقایق است باید شما دروغگو را رسوا كنید.😒
یك عالِم ممكن است در یك قسمت، بزرگ هم باشد. ملا حسین كاشفی است، خیلی مرد ملاّیی هم بوده است، اما روضة الشهداء او پر از دروغ است.
به همه دروغ بسته است حتی به ابن زیاد و عمر سعد. كتابش مملوّ از دروغ است. 🙊می گوید ابن زیاد پنجاه خروار زر سرخ به عمر سعد داد كه آمد قضیه ی كربلا را قبول كرد. خوب، هر كه بشنود می گوید پس عمر سعد خیلی هم تقصیر نداشته، پنجاه خروار طلا را به هركس بدهند دست به این كار می زند. 😶
ملاّ آقای دربندی واقعاً نسبت به امام حسین علیه السلام مرد مخلصی بوده، و می گوید واقعاً طوری بود كه هر وقت نام امام حسین را می شنید اشكش جاری می شد.😭😭
كتابی نوشته است به نام «خزائن» . یك دوره فقه است، چاپ هم شده است. او معاصر با صاحب جواهر است. به صاحب جواهر گفت اسم كتاب ما چیست؟ گفت «جواهر» .
گفت از این جواهر شما در خزائن مابسیار است.
اما به همان نشانی كه جواهر تا به حال شاید ده چاپ شده است و هیچ #فقیهی نیست كه از این كتاب استفاده نكند و خودش را نیازمند به این كتاب نبیند، و كتاب خزائن یك دوره كه چاپ شد دیگر احدی به سراغش نرفت و قیمتش با اینكه كتاب هزار صفحه ای است شاید همان قیمت كاغذش بیشتر نیست،
[این سخن او واقعیت ندارد. ] به هر حال این مرد با اینكه مرد عالمی است، ولی اسرار الشهادة نوشته كه بكلی حادثه ی كربلا را تحریف، قلب، زیرورو، بی خاصیت و بی اثر كرده است. كتابش- سراسر نمی شود گفت، چون لابلای آن [سخن راست ] پیدا می شود؛😏 انبار كاه هم چند تا گندم در آن پیدا می شود- [مملوّ از] دروغ است.
حالا به خاطر اینكه او یك عالم بوده، باتقوا بوده، مخلص امام حسین بوده است، دیگر ما درباره اش سكوت كنیم؟ حاجی نوری نباید درباره ی اسرار الشهاده ی او اظهار نظر كند، نباید مدرك اسرار الشهادة را بگوید كه یك كتاب بی سروتهی بود، نه
اول داشت و نه آخر، فقط در حاشیه اش نوشته بودند تألیف فلان عالم جبل عاملی، رفتیم گشتیم آن عالم اصلاً چنین كتابی نداشت، متن كتاب را هم نگاه كردیم پر از دروغ بود، ولی این مرد عالم خیال كرد این كتاب یك كتاب درستی است، برداشت همه ی آن را در كتاب خودش نقل كرد؟ ! .
این جرح است. پس باید جرح بشود. این وظیفه ی عالم است.
از خداوند تبارك و تعالی توفیق می خواهیم كه دلهای همه را به حق و حقیقت رهبری بفرماید، گناهانی كه از طریق #تحریف یا غیر تحریف مرتكب شده ایم بر ما ببخشاید، به ما توفیق بدهد كه این وظیفه و رسالتی را كه در این زمینه داریم به خوبی انجام بدهیم.
پایان.
https://telegram.me/quranpuyan