..#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_16
#ایه105
⚜ چرا #انسانها دخالتی در #انتخاب_انبیا ندارند⁉️
💠🔆 «مَا يَوَدُّ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَ لاَ الْمُشْرِکِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْکُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَ اللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» "105/بقره"
🌱 نه كسانی كه از اهل كتاب كفر ورزیدند و نه مشركان دوست نمیدارند خيری از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد؛ با آنكه خدا هركه را بخواهد به رحمت خود اختصاص میدهد و خدا دارای فزونی بزرگ است.
🍃🌸انتخاب نبی و اختصاص این خیر و رحمت فقط از سوی ذات او شکل میگیرد و انسانها در این انتخاب الهی دخیل نیستند:
👈«وَ اللهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ»
🍃🌸باید توجه داشت که معیار انتخاب نبی هیچگاه نمیتواند مقولهای بشری باشد؛ زیرا شناخت انسانها از یکدیگر دارای نقصان و کاستی است و اگر انسانها بسیار نقّاد و وقّاد هم باشند و بتوانند به درون یکدیگر نقب بزنند، باز هم جز به اندکی از اندیشههای یکدیگر پی نخواهند برد و نمیتوانند از جامعۀ اطراف خود شناختی جامع و حقیقی داشته باشند.
🍃🌸دنیای بشری تجربههای بسیار تلخی را در طول سالیان دراز سپری کرده است. چه بسیار کسانی که مردمان به آنان اعتماد کردند، اما درنهایت پشیمان شدند. چه تعداد انسانها که بعد از سالها نقاب از چهرۀ آنان برگرفته شد و چه انتخابها که غلط از کار درآمد.یگانهکسی که شناخت حقیقی به ماهیت مخلوقات دارد، ذات باریتعالی است. اوست که میفرماید:
👈«إِنَّ اللهَ اصْطَفَی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمينَ»
🌱بهراستی، خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داده است.
📚کتاب مشکاة،
✒️نوشته دڪتر محمدعلی انصارے
🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣1⃣ تدبر در سوره #کوثر
🔹نکات سوره کوثر از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کوثر : ۳
إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ
بيگمان دشمن كينهتوز ۶ تو خودش ابتر [=بريده نسل] خواهد بود.۷
__
۶ - «شَانِئ» از ريشة «شَنا» به دشمن كينهتوز گفته ميشود و بغض و كينه را شَنَأن گويند [مائده ۸ (۵:۸) - ...وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا...].
۷ - بَتر، بريدن دُم حيوان است، اعراب به مردي كه فرزند ذكور نداشته و نسل و نام و دنبالهاش پس از او ادامه پيدا نميكرد ابتر ميگفتند. پيامبر اسلام گويا دو پسر به نامهاي قاسم و عبدالله داشتند كه هر دو در طفوليت از دنيا رفتند [قاسم در مكه، عبدالله در مدينه]. به گفتة مفسرين، دشمنان پيامبر از اين موضوع به عنوان زخم زباني عليه او و تسلي خاطري براي خود [در خاموش شدن ذكر و پيام او] استفاده ميكردند. و عدة «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» بيش از آن كه جنبة شعاري يا طعنه و تمسخر عليه كسي داشته باشد، بيان بقاي حق و زوال باطل است. مولوي در مثنوي خود اشاره به مصاديقي از بلندآوازگي كتاب و نام رسول، پيروان اسلام و بخت و اقبال پيامبر كرده است كه ابياتي از آن چنين است [دفتر سوم مثنوي ابيات ۱۱۹۸ به بعد]:
مصطفي را وعدهكرد الطاف حق
گر بميـري تـو نميـرد ايـن سبـق
مـن كتـاب و معجـزت را رافعـم
بيـش و كم كن را ز قرآن مانعم
رونقت را روز روز افـزون كنـم
نـام تـو بـر زرّ و بــر نقــره زنــم
چاكـرانت شهـرها گيـرند و جاه
ديــن تـو گيـرد ز ماهي تا به ماه
تـا قيامـت باقـياش داريـم مـــا
تو مترس از نَسخِ اين اي مصطفا
آنچنانكردو زان افزونكهگفت
او بِخُفت و بخت و اقبالش نخفت
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️عدالت معيشتي و تحقق آن در كلام معصومان
از زنده ياد استاد محمد رضا حكيمي
"درباره «عدالت معیشتى و حیاتى»، نیز سخنانى گفته اند و اندیشمندان و متخصصانى از همه جاى جهان و در تاریخ گذشته و حال، و از مکتب هاى گوناگون، به مناسبت هایى مختلف، نظرها و تعریف هایى ابراز داشته اند، لیکن در این نوشتار مى خواهم تعریفى مغفول و مهجور از «عدالت»، که از دو پیشواى مظلومترین مکتب جهان و ستمدیده ترین مذهب در سرتاسر تاریخ انسان، رسیده است و در دسترس است بیاورم و معرفى کنم
تعریف عظیم و کوتاه و عینى یاد شده با سند معتبر از سوى سپیده آفرین سپیده دمان هدایت، فروغ گستر آفاق صیرورت، و پیشواى اقالیم رشد و تربیت، حضرت امام جعفر صادق(ع) رسیده است، و این است:
✅ ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم.
اگر در میان مردمان به عدالت رفتار شود، همه بى نیاز مى گردند.
این «تعریف»، بصورتى شگفتى آور، در نزد عموم مسلمین، به ویژه پیروان ائمه معصومین(ع)، مورد غفلت قرار گرفته و فراموش گشته است.
نقطه اوج این تعریف (بجز اعماق الهى آن، و ابعاد انسانى آن، و همچنین نشان دادن «مراد الهى»، از اقامه قسط و اجراى عدل در آیات قرآن کریم و سنت نبوى)، عینیت آن است، یعنى در این تعریف، به هیچ روى، «کلىگویى» و «ذهنگرایى» نشده است، بلکه واقعیت عینى، و خارجیت ملموس، با صراحت (و به تعبیر مردم: لب و پوستکنده)، گفته شده است، تا مطلب براى هرکس، حتى عامىترین مردم، و حتى در سنین پایین از نوجوانان، معلوم و محسوس باشد…
علاوه بر آنچه گفته شد حدیثى دیگر، از آموزگار حقایق وحیانى، هدایتگر معالم قرآنى، تجسم نفحات رحمانى، و تبلور ظهور سبوحى و سبحانى، حضرت امام موسى کاظم(ع) رسیده است، که همواره ارتباط ذاتى و اصال جوهرى تعالیم الهى و معالم دینى را در مکتب «اهل بیت(ع)» روشن مى سازد؛ حدیث کاظمى این است:
✅ ان الله لم یترک شیئا من صنوف الاموال الا وقد قسمه ، واعطى کل ذی حق حقه، الخاصه والعامه، والفقراء والمساکین، و کل صنف من صنوف الناس… لو عدل فی الناس لاستغنوا.. .
خداوند هیچگونه مالى را رها نگذاشته، بلکه آن را قسمت کرده است، و حق هر صاحب حقى را (در تقدیر الهى) به او داده است. خواص و عوام، و فقیران و بینوایان، و همه قشرهاى مردمان… اگر در میان مردم به عدالت رفتار مى شد همه بى نیاز مى شدند (و فقیرى و مسکینى و نیازمندى باقى نمى ماند).
اگرچه از ظاهر این دو حدیث، عدالت اقتصادى و معیشتى فهمیده مى شود، لیکن چه بسا بتوان، ایستار عینگرایانه دو حدیث را به همه اقسام عدالت مربوط دانست، زیرا تعبیر «الناس ، مردمان»، و «اذ عدل بینهم ، هرگاه در میان آنان عدالت اجرا شود»، صورت هاى دیگر عدالت را نیز شامل مى شود، زیرا که ایجاد عدالت و اجراى آن به صورتى که جامعه از چنگال هاى اختاپوس فقر رهایى یابد، باید بر شالوده هایى نیرومند استوار باشد. و این شالوده هاى نیرومند، جز با «حضور عدالت» در شئون دیگر اجتماع پى ریزى نخواهد شد و استوارى نخواهد یافت.
به سخن دیگر، تا عدالت «سیاسى» و «عدالت قضایى» و «عدالت اجتماعى»… در جامعه اى و در زندگى مردمى تحقق نیابد، و دست نفوذداران مالى از تملک اموال تکاثرى و تصرف هاى شادخوارانه اترافى بریده نشود، عدالت معیشتى در زندگى توده ها تحقق نخواهد یافت، زیرا که جمع میان دو ضد ممکن نیست، نمى شود هم تکاثر باشد و هم عدالت. در اینجا تعلیمى از امام على بن ابىطالب(ع) رسیده است، قاطع و تندرآسا:
✅ لایحمل الناس على الحق، الا من ورعهم عن الباطل.
تنها کسى مى تواند مردمان را به «راه حق» وادارد، که آنان را از «راه باطل» باز داشته باشد.
🔸این تعلیم قاطع، فریاد واقعیت است در ذات لحظه ها، و خروش حقیقت است در تبلور فجرها و شفق ها… آرى، تا مردمى به راه باطل روند چگونه مىتوان آنان را به راه حق باز آورد؟ نخست ترک باطل، سپس روى آورى به حق. در زندگى و معیشت، تکاثر (افزونخواهى و نازش به افزوندارى) و اتراف (شادخوارى و ریختوپاشهاى بیدردانه اشرافى)، «باطل» است، و عدالت و برخوردارى همگان از مواهب حیات و اجتماع، «حق» است و تا باطل (تکاثر و اتراف) از میان نرود، حق (عدالت و انصاف)، جایگزین آن نمى شود. و این منشور چنانکه نقل شدسخن آموزنده، و تعلیم زندگی ساز، و آموزه حیاتآفرین، و حکمت عملى تعالى بخش پیشواى مجسم حق و عدل است و در میزان تربیت اجتماعى و ساختن جامعه قرآنى، و استواردارى مردمان و ساماندهى به حیات انسان و نشر رشد و تربیت در آفاق زندگى زندگان بی مانند است. یعنى نمى توان به راهى دیگر رفت، و چیزى دیگر را جایگزین آن ساخت، و به همان هدف (حذف باطل و ظلم، و بسط حق و عدل) دست یافت. و روشن است که ستون فقرات زندگى سالم و قابل رشد در هر اجتماع، اجراى عدالت است.
برگرفته از مقاله تعریف عینى و عملى عدالت، از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع)، مجله نقد و نظر
نويسنده مرحوم حكيمي
@quranpuyan
جای یك چیز را در زندگیتان
عوض كنید
تا زندگیتان زیبا شود
بجای ترس از خدا
عشق به خدارا جایگزین كنید
روزتون پراز عشق خدا ❤️
@quranpuyan
💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سورہ_مبارڪـہ_بقره آیات 106تا 112
📄#صفحـہ_17
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_16
#ایه106
✴️علت تغيير قبله چه بود؟اگر اوّلى درست بود پس دستور دوّم چيست؟
💠🔆 ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ "106/بقره"
🌱هر (حكم و) آيهاى را نسخ كنيم ويا (نزول) آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را مىآوريم، آيا نمىدانى كه خدا بر هر چيزى قادر است؟
نکته ها
🍃🍃كلمه «ننسها» از مصدر «انساء» به معناى تأخير انداختن يا حذف كردن است. بدين معنا كه نزول وحى به تأخير افتد و پس از مدّتى نازل شود.
🔶اين آيه در مقام پاسخ به تبليغات سوء يهود است. آنان سؤال مىكردند چرا در اسلام برخى قوانين تغيير پيدا مىكند؟ چرا قبله از بيتالمقدّس به كعبه تغيير يافت؟ اگر اوّلى درست بود پس دستور دوّم چيست؟ و اگر دستور دوّم درست است پس اعمال قبلى شما باطل است.
👈قرآن به اين ايرادها پاسخ مىگويد: ما هيچ حكمى را نسخ نمىكنيم يا آن را تأخير نمىاندازيم مگر بهتر از آن يا همانندش را جانشين آن مىسازيم.
🔶آنان از اهداف و آثار تربيتى، اجتماعى و سياسى احكام غافل هستند. همان گونه كه پزشك براى بيمار در يك مرحله دارويى تجويز مىكند، ولى وقتى حال مريض كمى بهبود يافت، برنامه دارويى و درمان او را تغيير مىدهد. يا معلّم با پيشرفت درس دانشآموز، برنامه درسى او را تغيير مىدهد، خداوند نيز در زمانها و شرايط مختلف و متفاوت، برنامههاى تكاملى بشر را تغيير مىدهد.
💬پیام ها🔻
1⃣انسان همراه با نيازهاى فطرى و ثابت خويش، گاهى در شرايط خاصّ اجتماعى، اقتصادى، سياسى و نظامى نيز قرار مىگيرد. در اين موارد در كنار قوانين و مقررات واحكام ثابت، بايد دستورالعملهاى متغير داشته باشد كه از طريق نسخ يا فرمان پيامبر وجانشينان او به مردم ابلاغ شود. «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ»
2⃣ تغيير احكام، دليل بر شكست طرح قبلى نيست، بلكه نشانهى توجّه به مسائل جديد وتغييرى حكيمانه است. همانند تغيير كتاب ومعلّم. «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ ... نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها ...»
3⃣ گرچه در ظاهر دستورها متغير وانبيا متعدّدند، ولى لطف خدا همواره يكسان است. «مِثْلِها»
4⃣جعل احكام و همچنين تغيير و تأخير آنها، بدست خداست. «نَنْسَخْ، نُنْسِها»
📚تفسير نور
@quranpuyan