🕋 #حج و #كعبه در قرآن
☸قسمت دوم:
💮🔶وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (حج:27)
🔹و در ميان مردم بانگ حج برآور تاآنان، پياده و سوار بر مركبهاى چابك از هر راه دورى به سراغ تو بيايند.
👈و [پس از بنای خانه] در میان مردم ندای حج کن 41 تا پیاده و [سوار] بر هر شتر تکیدهای 42 از راههای دور 43 به سوی تو آیند.
__
✨41- معنای «حج»، آهنگ و قصد کردن است که در اصطلاح شرعی، قصد خانه خدا کردن معنا ميدهد. [...وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ...، قصد خانه کردن حقی است خدائی بر گردن مردم- آلعمران 97 (3:97) ]. ما به عادت ميگوئيم زیارت خانه خدا، قرآن میگوید: قصد خانه خدا! #زیارت، دیدن است و قصد، بر اراده و نیّت و همّت نیاز دارد.
✨42- در زبان عربی ظاهراً بیش از 70 نام برای شتر وجود دارد که تعدادی از آنها در قرآن یاد شده است: مثل: بُدْن [شتر چاق]، جَمَل [شتر نر بزرگ] و اِبِل. ضامر به شتر تکیده و لاغری گفته ميشده که متناسب با طی طریق در صحاری سوزان و راههای طولانی بوده است، شاید هم مَرکب ارزانتری محسوب ميشده است.
✨43- «فَجٍّ»، همان شکاف و دره میان سلسله کوههاست که راه عبور انسانها از روزگار گذشته، قبل از احداث راههای مواصلاتی، محسوب ميشده است [انبیاء 31 (21:31) ، نوح 20 (71:20) ].
📚تفسير بازرگان
💮💢یکی از فروع مهمّه اسلام بلکه از زمان ابراهیم مسأله حجّ است که واجب است بر هر که استطاعت داشته باشد و منکر آن کافر است، . و ثواب #حجّ بسیار است به هر قدمی هفتصد حسنه و اگر سواره بیاید به هر خطوه هفتاد حسنه، و خداوند مسیء آنها را به محسن آنها میبخشد و آنچه بخواهند بآنها عطا میشود و چون برگردند مثل اینکه که از مادر متولّد شدهاند هیچ گناهی برای آنها نیست، و مثوبات دیگر.
و امّا واجبات حجّ، بیست واجب دارد پنج راجع به عمره تمتّع و پانزده راجع به حجّ تمتّع.
🌸💮امّا عمره:
1- احرام از مواقیت لباس احرام بپوشد نیّت احرام کند تلبیه بگوید. 2- طواف عمره هفت شوط دور کعبه..3- نماز طواف خلف مقام ابراهیم. 4- سعی صفا و مروه هفت شوط از صفا شروع کند بمروه ختم کند.
💮🌸و امّا #حجّ:
1- احرام از مسجد الحرام حجر اسماعیل یا خلف مقام. 2-وقوف عرفات از ظهر تا مغرب روز عرفه. 3- بیتوته بمشعر شب عید. 4- رمی جمره عقبه روز عید. 5- ذبح. 6- تقصیر حلق رأس. 7- طواف حج. 8- نماز طواف. 9- سعی صفا و مروه. 10- وقوف شب یازدهم به منی. 11- رمی جمرات ثلاث روز یازدهم. 12- وقوف بمنی شب دوازدهم. 13- رمی جمرات ثلاث روز دوازدهم. 14- طواف نساء. 15- نماز طواف.
📚تفسير اطيب البيان
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
#دعاهای_روزانه
💫اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ
✨خدايا پناه به تو مى برم از نفسى كه از دنيا سيرى ندارد.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
@quranpuyan
📖 #قرآنچهمیگوید؟
🛑 تحقير و بستن دهان صاحبان علم= انحطاط جامعه
💕امام علی علیهالسلام میفرماید:
🌸🍃 رشد و تکامل و پویایی جامعه از ناحیۀ عالمان آن آغاز میشود. در فضایی که علم از رونق بیفتد و عالم قدر و بهای حقیقی خود را نیابد، بالندگی و حرکت از بین میرود.
🌸🍃 در این فضا که دهان صاحبان علم را ببندند و فرصت نشر علم را از ایشان بگیرند، ظلمت و تیرگی و انحطاط حتمی است. خداوند در سورۀ مبارکۀ مجادله میفرماید:
💠🔆 «یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» .
🌱 خدا کسانی از شما را که ایمان آوردهاند و کسانی را که دانش داده شدهاند بر حسب درجات بلند میگرداند.
🌸🍃 قاعدۀ خداوند این است که عالمان رفعت یابند و صاحب فضیلت باشند؛ جامعهای هم که به این حقیقت واقف شود و این امتیازات را ارج بنهد، رفعت مییابد و الّا به حضیض ذلت میافتد و پست میشود.
👈البته عالمان نیز شایسته است از پرداخت زکات علم خود به دیگران غافل نشود؛ به فرمودۀ امیرالمؤمنین علیهالسلام:
💠🌟 «زَکَاۀُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ»
🌱 زکات علم نشردادن آن است.
🌸🍃 به بیان دیگر، همان گونه که خداوند از فضل خویش گوشهای از علم و معرفت خود را به انسانها میآموزاند، انسانها نیز باید از نشر دانش به دیگرِ همنوعانشان دریغ نورزند.
📚کتاب مشکاة
دڪتر محمد علی انصارے
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣3⃣ تدبر در سوره #مریم
آيه ۶۴ سوره مريم و مانتنزل الا بامر ربك .....
با آيات قبل و بعد،متناسب نيست و معترضه يا پرانتزي است.
اما مفهومش چيست؟
در تفاسير گفته اند مدتي وحي بر پيامبر قطع شده! و پيامبر نگران شده! و اين آيه پاسخ نگراني ايشان است
پاسخ ۱ :
قسمت اول
تفسير الميزان،دو حالت بررسي كرده :
👈اينكه اين دو آيه جمله معترضه و پرانتزي باشد
👈يكي هم اينكه معترضه نباشد و در ادامه آيات قبل باشد
"صحيح اين است كه ما كلمه (ما بين ايدينا) را بر اعمال ملائكه و آثار متفرع بر وجود ايشان حمل كنيم و بگوييم : به منظور اين است كه خدا آنچه عمل و اثر از ما سر مى زند مالك است، و مراد از (ما خلفنا) را اسباب وجود ملائكه بگيريم و بگوييم : مراد از آن اين است كه خدا مالك تمامى آن اسباب و مقدماتى است كه قبل از هستى ما رديف كرد و آن اسباب سبب پيدايش ما شد، و جمله (ما بين ذلك ) را حمل كنيم بر وجود خود ملائكه كه اگر آيه را چنين معنا كنيم آن وقت آيه شريفه متضمن بديع ترين تعبيرها، ولطيف ترين بيانات مى شود، كه با اين معنا احاطه الهى هم محفوظ مى ماند، چون برگشت معناى آيه به اين مى شود كه خدا مالك وجود ما و مالك متعلقات قبلى و بعدى وجود ما است.
پس جمله (له ما بين ايدينا و ما خلفنا و ما بين ذلك ) افاده مى كند كه ملك خداى تعالى كه ملك حقيقى است و غير او كسى در آن تصرفى ندارد و نيز غير او در آن اراده اى - ندارد مگر به اذن و مشيت او، او، بر ملائكه احاطه دارد، و چون ملائكه معصيت ندارند پس هيچ عملى انجام نمى دهند مگر به امر او، و بعد از اذن و اراده او نمى كنند مگر آنچه را كه خدا اراده كند، پس هيچ ملكى نازل نمى شود مگر به امر او.
و با اين بيان روشن گرديد كه جمله (له ما بين ايدينا و ما خلفنا و ما بين ذلك ) در مقام تعليل جمله (و ما نتنزل الا بامر ربك ) و در جمله آخر آيه كه مى فرمايد (و ما كان ربك نسيا) كلمه (نسى ) بر وزن فعول، از نسيان است، و تتمه تعليل مزبور است، و معنايش اين است كه خداى تعالى چيزى از ملك خود را فراموش نمى كند تا در نتيجه امر تدبير ملكش مختل بماند، پس در جائى كه نزول ملك واجب است، امر به نزول را ترك نمى كند، و در جايى كه واجب نيست به آن امر نمى كند و هكذا، و گويا همين وجه باعث شد كه در آيه به جاى اثبات علم و يا يادآورى، نسيان را از خداى تعالى نفى كند.
بعضى ديگر گفته اند : معناى آيه اين است كه پروردگار تو انبياى خود را رها نمى كند، و عدم نزول ملائكه براى عدم امر به آن است، نه اينكه خدا تو را رها كرده و به خود واگذار نموده باشد.
ولى اين حرف صحيح نيست، زيرا هر چند كه به وجهى موافق با شأن نزول آن كه گذشت مى باشد، و ليكن در اين صورت تعليل در جمله (له ما بين ايدينا و ما خلفنا) ناتمام مى ماند، و جمله (رب السموات و الارض و ما بينهما) از فقرات قبليش بريده مى شود، كه توضيح آن به زودى خواهد آمد."
تفسير الميزان
ادامه دارد...
http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm14160findunread_tdbr--w-tfsyr-swrh-mrym-nmt-bkhshy-khS-khd-bh-nby-w-hdyt-shdgn-Gz-dwrn-bshrt-pymbr-bh-mwmnyn.aspx#post14160
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
🕋 #حج و #كعبه در قرآن
☸قسمت سوم:
#كعبه ، چشم اميد و #محل_رجوع مردم
💮🔶وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا( بقره:125)
🔹و (به يادآور) هنگامى كه خانه (ى كعبه) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براى مردم قرار داديم
👈و [به ياد آر] آنگاه كه آن خانه [=كعبه] را بازگشتگاهي 250 براي مردمان [دور شده از حق،] و پناهگاه امني 251 قرار داديم
__
🔸250- « مَثَابَه» را اسم مكانِ ثواب گفتهاند و «ثواب» در اصل رجوع و بازگشت به مكان يا هدف اصلي است. [مثل بازگشت از سفر به خانه]. و نيز نتيجة خير يا شرّ عملي است كه به انسان باز ميگردد. كعبه را در اين آيه « مَثَابَه» ناميده است؛ مكاني كه قرنهاست مؤمنيني به آن رفت و آمد ميكنند و خانة اميدي است كه به آن با توبه بازميگردند.
📚تفسير بازرگان
🕋 كعبه از نعمتهايي است كه خداي سبحان خواهان يادآوري آن است. #بيت_الله، وطن اصلي و مرجع مكرر مردم و داراي امنيتي ويژه و مطلق است؛ آنگونه كه احدي نميتواند ملحدانه نسبت به آن قصد سوء كند.
💮🌸رجوع به #كعبه
👈مثاب و مرجع جايي است كه انسان از آنجا آمده و به آن بازميگردد. از اينكه كعبه، مرجع مكرر مردم معرفي شده؛
💮🔸 ﴿و إذ جعلنا البيت مثابة للناس﴾ معلوم ميشود كه ملجأ و وطن اصلي مردم، كعبه است و كسي كه خود را رو به كعبه قرار ميدهد يا به سوي آن ميرود به اصل خود رجوع ميكند. اين رجوع، گاه از نزديك و به صورت حج و زيارت انجام ميگيرد و گاه از راه دور و در دعا و نماز و ديگر حالات رويكرد به كعبه محقق ميشود؛ پس حالت اصلي انسانها رجوع به كعبه است و كسي كه از كعبه منصرف است، از حالت اصلي خود برگشته است؛ زيرا كعبه مظهر فطرت توحيدي انسان است؛ ازاينرو مرجع عمومي است و علاقه و اشتياق دلهاي مردم به آن به گونهاي است كه حتي پس از بارها تشرّف همچنان علاقهمند به بازگشت به آنجا هستند.
📚تفسير تسنیم
💮👌مثابه شدن این خانه هم نفوس مستعدی را به سوی آن می کشاند تا در گیر و دار زندگی، از دور و نزدیک به سوی آن روی آرند و به آنجا رفت و آمد کنند تا اندک اندک حق و کلمات او که در عموم مردم- نه مانند ابراهیم- به کمال و تمام نمی رسد ، حاکم شود و نفوس از کشمکشها و تشویشها و جاذبه های مختلف و نگرانیهایی که از خودبینی و سود اندیشی و برتری جویی برمی آید ، برهند و به آرامش وامنیت خدایی ( وامناً) گرایند.»
(🖊ایت الله طالقانی: پرتوی از قرآن، ج۱ ص ۲۹۷)
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
روزتان منور باد
به طلوع و درخشندگی
خورشید تابناک الهی
قلبتان آکندہ باد
از عطر نفس های خدایی
و دلتون مملو از
عشق الهی
سلام صبح زیباتون بخیر
@quranpuyan
📖 #قرآنچهمیگوید؟
✅ مبادا دشمنی شما با کسی ، شما را از #انصاف و #عدالت دور کند.
ولا يجرمنكم شنآن قوم على أن لا تعدلوا
ونباید دشمنی شما با قومی دیگر شما را مجبور به ترک عدالت کند.
سوره مائده ، آیه هشتم
به نظر من، این آیه ، به یکی از کلیدی ترین مفاهیم اخلاقی اشاره میکنه.
http://quranpuyan.com/yaf_postst11_mbd-dshmny-shm-b-khsy---shm-r-z-nSf-w-dlt-dwr-khnd.aspx
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣3⃣ تدبر در سوره #مریم
آيه ۶۴ سوره مريم و مانتنزل الا بامر ربك .....
با آيات قبل و بعد،متناسب نيست و معترضه يا پرانتزي است.
اما مفهومش چيست؟
در تفاسير گفته اند مدتي وحي بر پيامبر قطع شده! و پيامبر نگران شده! و اين ايه پاسخ نگراني ايشان است
پاسخ ۱ :
قسمت دوم
با فرض اين كه دو آيه جمله معترضه نباشد نوشته اند :
ممكن است از تفريع مذكور استفاده شود كه تأكيد بيان سياق سابق بر اين دو آيه نيز هست، و با اين احتمال وجه اتصال اين دو آيه با آيات سابق بر آن نيز روشن مى گردد و ديگر ما ناچار نيستيم آن را جمله معترضه به تمام معنا بدانيم.
گويا فرشته وحى، وقتى به رسول خدا ناز ل شد، و اين سوره را آورد، و شصت و سه آيه آن را كه مشتمل بر دعوت كامل به دين حنيف است نازل كرد، بعد از آن رسول خدا را خطاب كرد به اينكه او خودش نازل نشده، و آنچه نازل كرد، نازل نكرد مگر به امر خدا و رسالت پروردگار او، پس كلام، كلام او و دعوت، دعوت او است، و او پروردگار پيغمبر و پروردگار هر چيزى است، پس بايد تنها او را بپرستى، چون پروردگارى ديگر نيست، كه از وى به سوى او برگردى، پس دو آيه مورد بحث در حقيقت نخست به ملك وحى، وحى شده، تا او آنها را به رسول خدا القاء كند، تا رسول خدا را پايدارى دهد، و آيات سابق را هم تأكيد كند.
اين جريان نظير اين است كه پادشاهى نامه يا پيغامى به كسى از كاركنان خود دهد تا آن را به برخى از فرمانروايانش برساند، و آن پيام آور، وقتى نامه يا پيغام را رسانيد، به آن شخص بگويد من آنچه به تو ابلاغ كردم از جانب خودم نبوده بلكه به امر پادشاه و اشاره او بوده، نامه، نامه او و رسالت، رسالت او بود، و او كه اختيار دار تو و اختيار دار همه افراد مملكت است آن را به من داد تا به تو برسانم، پس هر چه رساندم گوش بده و اطاعت كن و در آن پايدارى به خرج ده، چون مى دانى كه تو غير از اين پادشاه، پادشاه ديگرى ندارى تا از فرمان اين اعراض نموده به سوى او متوجه شوى.
در اين مثال كلام اين فرستاده در حقيقت تأكيد همان كلام و پيام شاه است و اگر فرض كنيم كه در همين مثال شاه به اين رسول دستور داده بود كه بعد از دادن نامه و پيام اين كلمات را هم بگو، كلام اين رسول كلام شاه هم خواهد بود، چون از قبل او و به امر او گفته شد.
بعد از اين بيان ديگر به خوبى روشن شد كه اين بيان از هر وجه ديگرى با دو آيه مورد بحث منطبق تر است و روشن تر از روايات وارده در سبب نزول (با آن همه اختلاف و وهن كه در آنها هست ) منطبق مى شود.
تفسير الميزان
http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm14160findunread_tdbr--w-tfsyr-swrh-mrym-nmt-bkhshy-khS-khd-bh-nby-w-hdyt-shdgn-Gz-dwrn-bshrt-pymbr-bh-mwmnyn.aspx#post14160
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛