♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣2⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۳۱
أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا
ویژه آنهاست بهشتهای جاودانی که نهرها [ی حیاتبخش] در اختیارشان جاری است، ۴۳
و در آنجا به دستوارههای زرّین آراسته ميشوند و جامههای سبزی از ابریشم ظریف و ستبر ميپوشند، ۴۴
در حالی که بر تختهائی تکیه دارند. چه دستاورد خوبی و چه تسهیلات نیکوئی.۴۵
__
۴۳- ضمیر «من تحتهم» به بهشتیان برميگردد نه به باغات بهشتی؛ منظور این است که عامل خرّمی زندگی آنان در بهشت، در اختیار و از وجود خودشان جاری است.
۴۴- دو واژة سندس و استبرق را که علاوه بر این آیه در دو آیه دیگر [دخان 53 (44:53) و انسان 21 (76:21) ] آمده است، ابریشم نازک حریر مانند و ابریشم ضخیم، که نشانه دو پوشش زیرین و زبرین در گرما و سرما یا خانه و بیرون است، گفتهاند. البته نکره آمدن این دو وصف، نشانه ناشناخته و غیر معمول بودن آنهاست [نه همین ابریشمهای شناخته شده]. مراد وصف حالتی است که آنان را در برميگيرد. همچنانکه قرآن، «تقوا» را نیز لباس نامیده [اعراف 26 (7:26) ] و مفهوم پوشاندن و فراگیری را در مورد شب، تفرقه، همسر، و دین نیز به کار برده است [نباء 10 (78:10) ، بقره 187 (2:187) ، انعام 65 (6:65) و 82 (6:82) و 137 (6:137) ]. تأکید بر این که لباس بهشتیان حریر است [حج 23 (22:23) و فاطر 33 (35:33) ]، همین راحتی و نرمشی است که آنها را فرا ميگيرد، و گرنه پارچه حریر را در دنیا نیز ميتوان تهیه کرد.
۴۵- «مُرْتَفَقًا» از ریشه «رِفْق»، بیانگر حالتی از مدارا و ملاطفت و تسهیل و گشایش است. آرنج را نیز که تکیهگاه سر و استراحت است، مِرفق مينامند. در رفاقت و با رفیقان نیز مدارا و ملاطفت برقرار میشود.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣2⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۴۶-۳۲ سوره کهف
بخش اول
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا {32}
و براى آنان آن دو مرد را مثل بزن كه به يكى از آنها دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو [باغ] را با درختان خرما پوشانديم و ميان آن دو را كشتزارى قرار داديم {32}
كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا {33}
هر يك از اين دو باغ محصول خود را [به موقع] مىداد و از [صاحبش] چيزى دريغ نمىورزيد و ميان آن دو [باغ] نهرى روان كرده بوديم {33}
وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا {34}
و براى او ميوه فراوان بود پس به رفيقش در حالى كه با او گفت و گو مىكرد گفت مال من از تو بيشتر است و از حيث افراد(فرزندان و خدمه) از تو نيرومندترم {34}
وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا {35}
و در حالى كه او به خويشتن ستمكار بود داخل باغ شد [و] گفت گمان نمىكنم اين نعمت هرگز زوال پذيرد {35}
وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا {36}
و گمان نمىكنم كه رستاخيز بر پا شود و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم قطعا بهتر از اين را در بازگشتخواهم يافت {36}
قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا {37}
رفيقش در حالى كه با او گفت و گو مىكرد به او گفت آيا به آن كسى كه تو را از خاك سپس از نطفه آفريد آنگاه تو را [به صورت] مردى درآورد كافر شدى {37}
لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا {38}
اما من [مىگويم] اوستخدا پروردگار من و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمىسازم {38}
وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تُرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَوَلَدًا {39}
و چون داخل باغتشدى چرا نگفتى ماشاء الله نيرويى جز به [قدرت] خدا نيست اگر مرا از حيث مال و فرزند كمتر از خود مىبينى {39}
فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاء فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا {40}
اممکن است كه پروردگارم بهتر از باغ تو به من عطا فرمايد و بر آن [باغ تو] آفتى از آسمان بفرستد تا به زمينى هموار و لغزنده تبديل گردد {40}
ادامه دارد....
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
5⃣2⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۴۶-۳۲ سوره کهف
بخش دوم
أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا {41}
يا آب آن [در زمين] فروكش كند تا هرگز نتوانى آن را به دست آورى {41}
وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا {42}
[تا به او رسيد آنچه را بايد برسد] و [آفت آسمانى] ميوههايش را فرو گرفت پس براى [از كف دادن] آنچه در آن [باغ] هزينه كرده بود دستهايش را بر هم مىزد در حالى كه داربستهاى آن فرو ريخته بود و [به حسرت] مىگفت اى كاش هيچ كس را شريك پروردگارم نمىساختم {42}
وَلَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِرًا {43}
و او را در برابر خدا گروهى نبود تا ياريش كنند و توانى نداشت كه خود را يارى كند {43}
هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا {44}
در آنجا [آشكار شد كه] يارى به خداى حق تعلق دارد اوست بهترين پاداش و [اوست] بهترين فرجام {44}
مثال ۱ : کسی که به مال و دارایی و فرزندان خود متکی بود و خود را مالک و مدبر انها میدانست و بر همین پندار، عذاب قیامت را هم نفی میکرد با یک بلای اسمانی شبانه باذن خدا ثمره اش از دست رفت و در برابر این اعمال ولایت خدا، یاوری نداشت.
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا {45}
و براى آنان زندگى دنيا را مثل بزن كه مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم سپس گياه زمين با آن درآميخت و [چنان] خشك گرديد كه بادها پراكندهاش كردند و خداست كه همواره بر هر چيزى تواناست {45}
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا {46}
مال و پسران زيور زندگى دنيايند و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است {46}
مثال ۲ : زندگی دنیا (مال و فرزند) مانند ابی است که رونق موقت به گیاهان زمین میدهد اما پس از مدتی خشک و با بادی پراکنده میشوند.تنها اگر این فرصت دنیا با ایمان و عمل صالح آمیخته شود، ماندگار و نجات دهنده خواهد بود.
عصاره فراز آیات ۴۶-۲۷ : ای پیامبر با ذکر این دو مثال بگو مال و فرزند و خدم و حشم، زینت زندگی دنیا و فناپذیر هستند. تفاخر و اتکا به انها و فراموشی از موثر اصلی جهان، که غالب بر همه چیز است، شرک به ربوبیت خدا و مایه خسران بوده و انجام عمل صالح برای رب مقتدر واحد، ماندگار و نجات دهنده است.
آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
6⃣2⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۳۲
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا
برای آنها [که شیفتة متاع دنیایی شدهاند، داستان] دو مرد را مَثَل بزن که برای یکی از آنها دو باغ انگور قرار داده و پیرامون آن دو باغ را با نخل پوشانده بودیم و در فاصله دو باغ نیز کشتزاری نهاده بودیم. ۴۶
۴۶- کلام خدا بيحکمت نیست و ذکر ويژگيهاي آن دو باغ، با جزئیات و به تفصیل، مسلماً دلیلی دارد؛ در ادامه داستان معلوم ميشود یکی از آن دو نفر، ثروتمند و دیگری نیازمند بود. آنکه ثروتی اندوخته بود، از هر آنچه [در حرفة باغداری و کشاورزی] ممکن بود، دو نمونه کامل داشت؛ دو باغستان انگور [میوهجات بوتهای]، هر دو احاطه شده با درخت خرما [میوه درختی] و در میان این دو باغ کشتزاری از انواع سبزیجات و حبوبات. اگر کشتزاری میان این دو باغ واقع نشده بود، یکی تلقی ميشدند، اما ذکر این ویژگیها نشان ميدهد که یک نفر از هر چیزی دو واحد، و دیگری هیچ نداشت.
کهف : ۳۳
كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِم مِّنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا
هر دو باغ بيهيچ کم و کاست [=بی نقص و آفتی، کاملا] میوه ميدادند ۴۷
و میان آن دو نهری جاری ساخته بودیم. ۴۸
۴۷- در این آیه، کلمة «ظلم» معنای عمیق خود را آشکار ميسازد؛ درختی که مصرف کننده آب و خاک و کود و نور و حرارت خورشید است، باید نقش خود را در عرضه «میوه» به موجودات دیگر ایفا کند و اگر محصولی ندهد ظلم کرده است. آدمی نیز که خود مصرفکننده گیاهان و گوشت انواعی از حیوانات است، اگر نقشی در هستی از خود به جای نگذارد، به خود و به هستی ظلم کرده است.
۴۸- اگر فقط یکی از دو باغ میوه ميداد، و دومی باغی کهنه و فرسوده بود، ممکن بود ادعا کند فقط یک باغ قابل استفاده دارد و اگر نهر آب فقط از میان یکی از دو باغ جاری بود، باز هم ادعا ميکرد باغ بدون آب که باغ نميشود! ذکر این نکات تصریح کننده این پیام است که فرد ثروتمند هیچ نیاز واقعی به داشتن دو نمونه از هر چیز نداشته است.
کهف : ۳۴
وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا
و ثمراتی [از آن دو باغ] در اختیارش بود، ۴۹
پس در حال گفتگو با دوستش [با احساسی از غرور] به او گفت: من [به راستی] از تو ثروتمندتر و به داشتن نفرات [=خدَم و حَشم] برترم. ۵۰
__
۴۹- این آیه نشان ميدهد که فصل برداشت محصول بوده و میوهها در اختیار صاحب باغ قرار داشته است و دارائی او «نقد» محسوب ميشده است، در حالی که اگر فصل پاییز یا زمستان بود، چنین احساسی کمتر دست ميداد.
۵۰- لُب کلام و جان سخن در همین نکته است که دست اندرکاری هزاران عوامل طبیعی را در به میوه نشستن درخت ندیدن و به حساب هنر و همّت خود گذاشتن، نهایت غفلت و خودبینی است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣2⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۴۱-۳۲ سوره کهف از تفسیر نور
۱- از ساده ترین،فطری ترین و عمومی ترین شیوه های انتقال مطلب،استفاده از تمثیل و ضرب المثل است. «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً»
۲- دلبستگی وغرور به مال و قبیله،زمینه ی طغیان است. «أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ»
۳- نه فقر نشانه ی ذلّت است،نه ثروت دلیل عزّت،پس بر فقرا فخر نفروشیم.
أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالاً وَ أَعَزُّ ...
خاکساران جهان را به حقارت منگر کوزه بی دسته چو بینی،به دو دستش بردار
۴- غفلت از خدا،خودبرتربینی،تحقیر دیگران و فریفته شدن به جلوه های مادّی دنیا ظلم به خویشتن است. «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ»
۵- انسانِ منحرف و غافل،از جماد ونبات بدتر است.خداوند درباره ی باغ در آیه ی ۲۳ فرمود: «وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئاً» یعنی چیزی کم نگذاشت،ولی درباره ی صاحب باغ فرمود: «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ».
۶- نعمت ها و برخورداری ها را هرگز باقی و جاودانه مپنداریم. «ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ»
۷- دلبستگی به دنیا و دنیاگرایی،زمینه ی انکار قیامت است. أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ ... وَ ما أَظُنُّ السّاعَهَ قائِمَهً ...
۸- امید و آرزوی بی جا و بی دلیل محکوم است. «وَ لَئِنْ رُدِدْتُ»
۹- بعضی ها به غلط نعمت را نشانه ی کرامت و ارزش خود می پندارند و آن را ابدی می دانند. «لَئِنْ رُدِدْتُ إِلی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً»
۱۰- گفتگو و بحث آزاد میان مکتب ها مورد قبول قرآن است. «وَ هُوَ یُحاوِرُهُ»
۱۱- در مقابل ثروتمندان و قدرتمندان،بدون احساس حقارت وبا کمال عزّت،به ارشاد بپردازید. قالَ لَهُ صاحِبُهُ ... أَ کَفَرْتَ
۱۲- آنکه به مال و خویشاوندان خود می بالد،علاجش یادآوری اصل خاکی اوست. أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ ... خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ
۱۳- در تربیت وبازداشتن از انحراف دیگران،با استدلال سخن بگوییم. «أَ کَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ»
۱۴- در برابر شک و تردید دیگران،مؤمن باید موضع خود را با صراحت اعلام کند. «لکِنَّا هُوَ اللّهُ»
۱۵- هنگام برخورد با مناظر زیبای طبیعت،به یاد خدا باشیم که همه ی نعمت ها از اوست. «لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللّهُ»
۱۶- مؤمن به خاطر کمی مال و فرزند،خود را نمی بازد. «إِنْ تَرَنِ» یعنی تو مرا کم می بینی،نه آنکه من کم هستم.
۱۷- دادن و گرفتن های خدا،براساس ربوبیّت وتربیت اوست. «فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ»
۱۸- فقیران مأیوس نباشند، أَنَا أَقَلَّ ... فَعَسی رَبِّی که یأس وناامیدی بدتر از فقر است.
۱۹- ثروتمندان به داشته های خود مغرور نشوند،شاید در یک لحظه همه ثروتشان نابود شود. «فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً»
۲۰- در برابر خشم و غضب الهی،قدرت و راه نجاتی نیست. «فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣2⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۳۶
وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا
و گمان نميکنم رستاخیزى هم برپا شود و اگر [هم به فرض قیامتی باشد و] به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، مسلماً جایگاهی بهتر از این خواهم یافت. ۵۲
۵۲- قضاوت هر کسی بر اساس معیارهائی است که برگزیده؛ وقتی ثروت و قدرت ملاک فضیلت و برتری باشد، طبیعی است که دنیاداران بر این باور باشند که سرمایه آیندهشان نیز همین سرمایههای انباشته دنیائی خواهد بود، چه بسا تولید کار و تعداد نانخورهائی که دارند چنین احساسی را برای آنها به وجود ميآورد! هر چند تولید مرضی خدا و مثبت است، اما مشروط بر آن که از حُسن نیت و قصد خدمت، نه خودخواهی و استثمار حاصل شده باشد.
کهف : ۳۸
لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا
ولی من [بر این باورم که] همان الله [=خدای یکتا] ربّ [=صاحب اختیار و نعمت دهنده] من است و [بر این اساس] هیچکس را با او شریک نميکنم. ۵۳
۵۳- شخص ثروتمند منکر «الله» نبود، بلکه «ربوبیّت»، یعنی تدبیر امور و تحولات روزگار را عملا ناشی از مخلوقات [طبیعت، صاحبان قدرت و ثروت و شخص خود] ميدانست. مرز میان شرک و توحید، نه باور و ناباوری خدا، بلکه در نقشی است که عملا در زندگی خود برای خدا قائل ميشويم.
کهف : ۴۰
فَعَسَی رَبِّی أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا
چه بسا پروردگارم بهتر از باغ تو نصیب من سازد و بر آن [باغ که بر آن تکیه کرده و به آن مفتون شدهای] حادثهای روی حساب بفرستد ۵۴
و در نتیجه زمینی خالی از سبزه و خرّمی گردد.
__
۵۴- واژة حسبان در قرآن، علاوه بر این آیه، دو بار دیگر، و هر دو بار در حساب و کتاب داشتن حرکت شمس و قمر آمده است [رحمن 5 (55:5) - الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ؛ انعام 96 (6:96) - ... وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا...] و از این مفهوم ميتوان پی برد که حسبان حادثهای است که روی «حساب» و کتاب و نظامات طبیعت است و همچون سیل و زلزله و صاعقه، هر از چندی در ناحیهای اتفاق میافتد. بیشتر مترجمین آن را بلا یا عذاب آسمانی شمردهاند که خدا بر باغ او فرستاد. چنین تعبیری جنبه کیفری و انتقامجویانه پیدا ميکند، اما به نظر ميرسد هشدار این دوست مؤمن، به ناپایدار بودن نعمات دنیا در برابر حوادث طبیعی است و اگر هم این امور به خدا نسبت داده شده، به دلیل فاعلیت مطلق او در همه تحولات طبیعی است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣2⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۴۶-۴۲ سوره کهف از تفسیر نور
۱- خداوند محیط است، «وَ اللّهُ مُحِیطٌ»؛هم لطفش احاطه دارد، «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ»وهم قهرش فراگیر است. «أُحِیطَ بِثَمَرِهِ»
۲- حوادث و عذاب های الهی،پیامد افکار و اعمال بد ماست.به دنبالِ کفر و کفرانِ صاحب باغ در آیات قبل، «أُحِیطَ بِثَمَرِهِ» آمده است.
۳- ناامیدی ها وحالات درونی،در ظاهر وکردار انسان اثر می گذارد. «یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ»
۴- عذاب های دنیوی،بیدارباشی برای وجدان های خفته و دلهای غافل است.
أُحِیطَ بِثَمَرِهِ ... یَقُولُ یا لَیْتَنِی
۵- عاقبتِ اعتماد به غیر خدا،ناکامی است. «لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَهٌ یَنْصُرُونَهُ»
۶- هنگام فرارسیدن قهر خدا،مال و فرزند هر چند بسیار باشد به کار نمی آید.
«وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَهٌ یَنْصُرُونَهُ» (از یاران دوران رفاه به هنگام خطر خبری نیست.)
۷- قطعنامه ی همه ی حوادث تلخ،تنها یک جمله است و آن اینکه قدرت تنها از آنِ خداست. «هُنالِکَ الْوَلایَهُ لِلّهِ الْحَقِّ»
۸- چه محاسبه گر باشیم،چه دوراندیش،باید به سراغ خدا برویم. «هُوَ خَیْرٌ ثَواباً وَ خَیْرٌ عُقْباً»
۹- به جلوه های زودگذر دنیا دلخوش و مغرور نشویم و به آینده ی پایدار بیندیشیم. «فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ»
۱۰- جلوه ی مال وفرزند تنها در دنیاست،در آخرت،ثروت وفرزند،سودی نمی بخشد. «زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا»
۱۱- آنان که امکانات مادی دارند مغرور نشوند.آنان هم که ندارند،مأیوس نباشند.
اَلْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ ... وَ الْباقِیاتُ الصّالِحاتُ خَیْرٌ
۱۲- مال و فرزند،ماندگار نیست،به چیزی بیندیشیم و دل ببندیم که باقی است.
«الْباقِیاتُ الصّالِحاتُ خَیْرٌ»
۱۳- در پیشگاه خداوند،هیچ عمل صالحی محو نمی شود و پاداش ها تضمین شده است. «وَ الْباقِیاتُ الصّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً»
۱۴- ارزش کارهای نیک را همه نمی دانند.بیشتر مردم خیر و ارزش را در کامیابی های مادّی می پندارند. «خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ»
۱۵- تنها به پاداش فکر نکنید،به آینده ی پایدار هم بیندیشید. «خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۴۲
وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُـولُ يَالَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا
ـ [از قضا حادثهای رُخ داد] و محصولش همه جانبه از بین رفت، ۵۶
پس [آنچنان از این خسارت گرفتار حُزن و اندوه شد که] دو دست خویش از حسرت آنچه هزینه کرده بود بر هم میزد در حالیکه [باغ] بر داربستهایش فرو ریخته بود [=به کلی نابود شده بود] و یکسره میگفت: ای کاش احدی را با پروردگارم شریک نميساختم. ۵۷
__
۵۶- جملة «وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ» از فراگیری و احاطه حادثهای همچون گردباد، طوفان یا صاعقهای سخن میگوید که مانند سپاهی نیرومند درختان را محاصره و احاطه کردند به گونهای که هیچ راه نجاتی برای آن نبود.
۵۷- این دوست ثروتمند البته بيخدا و لامذهب نبود، اما همچون اکثر مسلمانان شناسنامهای! خدا را فقط برای روز مبادا و یاری در بلاها ذخیره کرده بود و روزگار را تنها با تکیه بر توان خویش و بيتوکل ميگذراند و ميپنداشت جهان بر وفق مراد او ميگذرد!
کهف : ۴۴
هُنَالِكَ الْـوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا
آنجا [بود که فهمید] ولایت از آنِ خداوندِ حقیقی است [=سرپرستی و کارسازی بندگان منحصر به اوست]؛ هموست که بهترین دستاورد [=حاصل زندگی] و نیکوترین فرجام [در عبادت او] است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات فراز آیات ۴۶-۳۲ سوره کهف
۱- تکرار سه باره زینت در سوره: در آیه ۷ بیان شد که انچه بر روی زمین است زینت آن است تا بوسیله انها انسانها آزمایش شوند.
در آیه ۲۸ پیامبر و مسلمانان به صبر در مقابل دنیا خواهان و بی اعتنایی به زینت دنیا دعوت شد در آیه ۴۶ نیز پس از انکه زندگی دنیا طی مثالهایی ناپایدار معرفی شد،مال و فرزند را زینت موقت زندگی دنیا قلمداد نمود.
۲- چرا در آیه ۴۲ صاحب باغ ،گناه و اشتباه خود را شرک معرفی کرد؟
در سوره کهف مفهوم ظریفی از شرک بکار رفته است.همانگونه که بیان شد اولین سوره ایست که بطور مبسوط به شرک پرداخته است. آیات ۳۶-۳۴ و ۳۸ و ۴۲ و ۳۹ نشان میدهد که صاحب باغ با اتکا بر اموال و اولاد و سایر امکانات مادی خود، از قدرت خدا در اداره امور غفلت کرد و همه امور را به برنامه ریزی خود و متکی به امور عادی و تحت کنترل میدید. اما این حادثه نشان داد که او این عوامل را باشتباه وغفلت شریک و جایگزین خداوند در تدبیر امور کرده غافل از اینکه حتی اداره امور روزمره و عادی جهان هم با اذن او استمرار می یابد. در این فراز دو بار اشرک بربی احدا بکار رفت.
در فراز قبلی نیز با بیان مالهم من دونه من ولی و لایشرک فی حکمه احدا،به ولایت غالب و حکمرانی بدون شریک خداوند اشاره شده بود.
در دو فراز بعد نیز از اتخاذ شیاطین بعنوان ولی بجای خدا و اتخاذ شریک برای خدا نکوهش شده است.
۳- این مثال صاحب باغ در سوره کهف مشابه مثال اصحاب باغ در سوره قلم است. در انجا هم صاحبان یک باغ قرار گذاشتند فردا میوه ها را در ارامی جمع کنند و به محرومان ندهند اما غافل از این بودند که قدرت و اراده خدا مافوق اراده و تصمیم انهاست. صبحگاه که به باغ مراجعه کردند با باغی خشک و بی بر مواجه شدند.جالب انکه در سوره قلم هم این مثال برای مخالفان ثروتمند پیامبر مطرح شد که با اتکا به مال خود،به پیامبر پیشنهاد سازش داده بودند و خداوند با امر لاتطع و مفاهیمی مشابه سوره کهف، ایشان را برحذر داشت.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
نكات و پرسشهای تفسيری سوره كهف از #الميزان
اشتباه فرد صاحب باغ در سوره كهف چه بود؟
توبيخى كه در آيه به وى شده ، اين است كه وى دچار مبادى شرك شده بود، يعنى در نتيجه نسيان پروردگار معتقد به استقلال خود و استقلال اسباب ظاهرى شده بود كه همين خود مستلزم عزل خداى تعالى از ربوبيت و زمام ملك و تدبير را به دست غير او دانستن است ، و اين خود ريشه و اصلى است كه هر فساد ديگرى از آن سر مى زند، حال چه اينكه چنين شخصى به زبان موحد باشد و يا منكر آن ، ومعتقد به الوهيت آلهه هم باشد.
زمخشرى در ذيل جمله ((قال ما اظن ان تبيد هذه ابدا)) گفته - وچه خوب هم گفته : بيشتر اغنياء و توانگران از مسلمين را مى بينى كه اگر به زبان اقرار به شرك نمى كنند بارى زبان حالشان گوياى اين حقيقت است كه در دل ايمانى به خداى يگانه ندارند.
معنای اينكه ولايت تنها از آن خداست چيست؟
حق مطلب - و خدا داناتر است - اين است كه : كه معنايى عمومى است ، و در تمامى مشتقات اين كلمه جريان دارد كه بيانش در تفسير آيه ((انما وليكم اللّه و رسوله (( گذشت .
ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۱
و بنابراين ، معناى آيه اين مى شود كه : در هنگام احاطه هلاكت و از كار افتادن اسباب نجات از سببيت و تأثير و روشن گشتن عجز و زبونى انسانى كه خود را مستقل و مستغنى از خدا مى پنداشت كاملا روشن مى شود كه ولايت همه امور انسانها و هر موجود ديگرى و ملك تدبير آن تنها از آن خدا است ، چون او يگانه معبود حق است ، و معبود حق است كه تمامى تدابير و تأثيراتش همه بر اساس حق و واقع است ، و ساير اسباب ظاهرى كه بشر گمراه آنها را شركاى خدا در مسأله تدبير و تأثير مى پندارند، در ناحيه ذات خودشان باطلند و مالك هيچ اثرى از آثار خود نيستند. تنها آن اثرى را دارا هستند واز خود بروز مى دهند كه خداى سبحان اذن داده باشد، و تمليكشان كرده باشد. و از استقلال جز اسمى كه بشر از آن برايش توهم كرده ندارد، پس هر سببى از ناحيه خودش باطل و به وسيله خدا حق است ، و خدا در ناحيه ذاتش حق و مستقل و غنى بالذات است .
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۵۳-۴۷ سوره کهف
وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا {47}
و [ياد كن] روزى را كه كوهها را به حركت درمىآوريم و زمين را آشكار [و صاف] مىبينى و آنان را گرد مىآوريم و هيچ يك را فرو گذار نمىكنيم {47}
وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَّقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّن نَّجْعَلَ لَكُم مَّوْعِدًا {48}
و ايشان به صف بر پروردگارت عرضه مىشوند [و به آنها مىفرمايد] به راستى همان گونه كه نخستين بار شما را آفريديم [باز] به سوى ما آمديد بلكه پنداشتيد هرگز براى شما موعدى مقرر قرار نخواهيم داد {48}
وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا {49}
و كارنامه [عمل شما در ميان] نهاده مىشود آنگاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مىبينى و مىگويند اى واى بر ما اين چه نامهاى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته جز اينكه همه را به حساب آورده است و آنچه را انجام دادهاند حاضر يابند و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمىدارد {49}
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا {50}
و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد پس [همه] جز ابليس سجده كردند كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد آيا [با اين حال] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مىگيريد و حال آنكه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشينانى براى ستمگرانند {50}
مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا {51}
[من] آنان (اولیایی که بجای خدا میگیرید)را نه در آفرينش آسمانها و زمين گواه گرفتم (حضور نداشتند) و نه در آفرينش خودشان و من آن نيستم كه گمراهگران را همكار خود بگيرم {51}
وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُم مَّوْبِقًا {52}
و [ياد كن] روزى را كه [خدا] مىگويد آنهايى را كه شريكان من پنداشتيد ندا دهيد پس آنها را بخوانند و[لى] اجابتشان نكنند و ما ميان آنان ورطهاى(هلاک کننده) قرار دهيم {52}
وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا {53}
و گناهكاران آتش [دوزخ] را مىبينند و درمىيابند كه در آن خواهند افتاد و از آن راه گريزى نيابند {53}
♻️ عصاره فراز آیات ۵۳-۴۷ : مجرمین و آنها که شیاطین را بجای خدا اولیای خود گرفتند در قیامت که همه اعمال خود را مشاهده کنند، فراری از جزای اتشین خود نداشته معبودان مزعوم انها نیز کمکی نمیتوانند کنند.
▪️نکته
در سوره اسراء مطرح شد كه معبودان پنداری مشركان،خود خوف از عذاب خدا دارند و درپي تقرب به خداوند هستند. اين امر كه اين معبودان در قيامت عليه عابدانِ خود گواهي ميدهند،در سوره هاي مختلف قران ازجمله آیه ۱۸ سوره فرقان و ۵۲ کهف مطرح شده است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نكات و پرسش های تفسيری سوره كهف
❓منظور از كتاب در آيه ۴۹ سوره كهف و وضع الكتاب چيست؟
▪️پاسخ ۱:
از ظاهر سياق استفاده مى شود كه ((كتاب )) در جمله ((ووضع الكتاب )) كتاب واحدى است كه اعمال تمامى خلايق در آن ضبط شده ، و آن را براى حساب نصب مى كنند، نه اينكه هر يك نفر يك كتاب جداگانه اى داشته باشد، و اين با آياتى كه براى هر انسانى و هر امتى كتابى جداگانه اى سراغ مى دهد منافات ندارد، مانند آيه ((كل انسان الزمناه طائره فى عنقه ونخرج له يوم القيمة كتابا...)) كه در محل خودش تفسيرش گذشت . و نيز مانند آيه ((كل امة تدعى الى كتابها و آيه هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق )) به زودى تفسير اين دو آيه خواهد آمد - ان شاء الله تعالى .
بعضى گفته اند: مراد از ((كتاب )) نامه هاى اعمال است ، و الف و لام در ((الكتاب )) براى استغراق است (يعنى تمامى كتابها) وليكن سياق آيه مساعد آن نيست .
((فترى المجرمين مشفقين مما فيه )) - اين جمله تفريع بر وضع كتاب ونصب آن است ، و اين تفريع و همچنين ذكر اشفاق آنان خود دليل بر اين است كه مقصود از كتاب ، كتاب اعمال است ، و يا كتابى است كه اعمال در آن است . و اگر از آنان به ((مجرم )) تعبير كرده براى اشاره به علت حكم است ، و اينكه اشفاقشان از آن حالى كه به خود گرفته اند به خاطر اين است كه مجرم بودند. پس اين حال و روزگار مخصوص به آنان نيست ، هر كس در هر زمانى مجرم باشد هر چند كه مشرك نباشد چنين روزگارى خواهد داشت .
تفسير الميزان
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
5⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نكات و پرسش های تفسيری سوره كهف
❓منظور از كتاب در آيه ۴۹ سوره كهف و وضع الكتاب چيست؟
▪️پاسخ ۲:
اينجا «الكتاب» همان كتاب اعمال مكلفان است كه از درون ذات و برونشان هويدا مى گردد، درونى اش "وكل انسان الزمناه طائره فى عنقه" (۱۷:۱۳) است ـ چنانكه گذشت ـ و برونى اش زمين و فضاى آن كه "بانّ ربّك اوحى لها" (۶ : ۹۹):پروردگار عالم به زمين اينگونه در بنياد وجوديش رمز نهاده كه دستگاه گيرنده و فرستنده صداها و سيماهاى مكلفان باشد، و اضافه براين دو كتاب صامت، دو كتاب ناطق هم كه گواهى فرشتگان و پيامبران و تمامى معصومان است ضميمه مى گردد و اين چهار كتاب همسان و همپا، يكجا در محشر آشكار مى گردند كه در نتيجه "و وجدوا ماعملوا حاضراً" تمام آنچه در عالم تكليف از زشت و زيبا ـ در درون عقيدتى و برون لفظى و عملى ـ انجام داده اند در محضر حساب حاضر مى بينند.
اين "لايغادر صغيرة و لاكبيرة الا احصاها" تمامى بدى ها را به روز رستاخيز و حساب حاضر دانسته و آيا اين منافاتى با بخشش گناهان صغيره ندارد؟ هرگز! زيرا بخشش گناهان صغيره در انحصار مؤمنانى است كه كباير را ترك گفته اند، و اينجا جريان مجرمان در پيش است و نه مؤمنان، و نيز منافاتى با انحصار جزاى مجرمان به كبائر برحسب آياتى چند ندارد، زيرا آيه مورد بحث تنها مرحله نخستين جلوه گرى گناهان كبيره و صغيره را دارد، ولى در مرحله جزا صغيره ها طبق رحمت الهيه بخشوده اند.
تفسير فرقان
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
6⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۵۳-۴۷ سوره کهف از تفسیر نور
۱- برای دل نبستن به زندگی دنیا،یادآوری قیامت لازم است. وَ یَوْمَ ...
۲- قیامت برای همه است و هیچ استثنایی در کار نیست. «فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً»
۳- حضور در قیامت و عرضه بر پروردگار،قطعی است. «وَ عُرِضُوا عَلی رَبِّکَ»
۴- معاد جسمانی است. جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ ...
۵- آفرینش مجدّد در قیامت،همچون آفرینش در دنیاست. «کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ»
۶- کافران،دلیلی بر انکار معاد ندارند. «بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً»
۷- در قیامت،هم نامه ی عمل هر فرد به دستش داده می شود،هم کتابی در برابر همه قرار داده می شود. «وَ وُضِعَ الْکِتابُ»
۸- قیامت،روز حسرت و افسوس مجرمان است. «یا وَیْلَتَنا»
۹- علم افراد به عملکرد خودشان در قیامت چنان است که گویا همه با سواد می شوند،چون کتاب و خواندن برای همه مطرح است. وُضِعَ الْکِتابُ ...
مُشْفِقِینَ مِمّا فِیهِ
۱۰- قیامت،صحنه ی تجسّم عمل های انسان است. «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً»
۱۱- نباید به سابقه ی خود مغرور شد.ابلیس با سابقه ی طولانی عبادت،فاسق شد.
کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ ...
۱۲-ابلیس فرزند و ذریّه دارد. «وَ ذُرِّیَّتَهُ»
۱۳- شیطان و نسل او،دشمن انسانند. «وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ»
۱۴- رها کردن خدا و پیروی از شیطان،انتخاب بدترین جایگزین است. «بِئْسَ لِلظّالِمِینَ بَدَلاً»
۱۵- کسی که آفریده،حقّ ولایت دارد. أَ فَتَتَّخِذُونَهُ أَوْلِیاءَ ... ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ ...
۱۶- ریشه ی شرک،جهل وپندارهای بی اساس است. «زَعَمْتُمْ»
۱۷- دیدن آتش،عذاب است وسوختن در آن عذابی دیگر. «رَأَی الْمُجْرِمُونَ»
۱۸- در قیامت،گرچه مجرمان آتش را از دور دست می بینند،ولی چنان با صدا و نفیر است که می پندارند الآن در آن می افتند. «فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها»
۱۹- مجرم در قیامت امیدی به نجات و راه فرار ندارد. «لَمْ یَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۵۹-۵۴ سوره کهف
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا {54}
و به راستى در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثلى آورديم و[لى] انسان بيش از هر چيز سر جدال (تحکیم باور و گفتار قبلی خود)دارد {54}
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا {55}
و چيزى مانع مردم نشد از اينكه وقتى هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند جز اينكه سنت پيشينيان سراغشان امد (یعنی با بهانه ها و علل مشابه رسولان و هدایت الهی را تکذیب کردند) يا عذاب دربرابر دیدگانشان بيايد (انگاه ایمان اورند) {55}
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا {56}
و پيامبران [خود] را جز بشارتدهنده و بيمرسان گسيل نمىداريم و كسانى كه كافر شدهاند به باطل مجادله مىكنند تا به وسيله آن حق را پايمال گردانند و نشانههاى من و آنچه را [بدان] بيم داده شدهاند به ريشخند گرفتند {56}
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا {57}
و كيستستمكارتر از آن كس كه به آيات پروردگارش پند داده شده و از آن روى برتافته و دستاورد (اعمال) پيشينه خود را فراموش كرده است ما بر دلهاى آنان پوششهايى قرار داديم تا آن (آیات)را درنيابند و در گوشهايشان سنگينى [نهاديم] و اگر آنها را به سوى هدايت فراخوانى باز هرگز به راه نخواهند آمد {57}
وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلًا {58}
و پروردگار تو آمرزنده [و] صاحب رحمت است اگر به [جرم] آنچه مرتكب شدهاند آنها را مؤاخذه مىكرد قطعا در عذاب آنان تعجيل مىنمود [ولى چنين نمى كند] بلكه براى آنها سر رسيدى است كه هرگز از برابر آن راه گريزى نمىيابند {58}
وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا {59}
و [مردم] آن شهرها چون بيدادگرى كردند هلاكشان كرديم و براى هلاكت آنها نیز موعدى مقرر کرده بودیم. {59}
♻️عصاره فراز آیات ۵۹-۵۴ : علیرغم هادی و کافی بودن قران، مردم بخاطر تمایل به استمرار باورها و گفتارهای قبلی خود،مشابه اقوام قبل به بهانه های مختلف،از پذیرش هدایت اعراض می کنند.سران کفر نیز به جدال با حق و تمسخر رسولان میپردازند. اینها قابل هدایت نبوده و مستحق عذابی خواهند شد که موعدش را خدا تعیین میکند.همان گونه که سنت خدا درباره اقوام پیش نیز چنین بوده است.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات فراز آیات ۵۹-۵۴ سوره کهف
آیه ۵۴ : مشابه آیه ۵۰ فرقان وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا {50}
و ۸۹ سوره اسرائ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورًا {89}
- وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا {46}سوره اسراء و کهف ۵۷
-وما منع الناس ان یومنوا اذجائهم الهدی : اسراء کهف در سوره اسراء با بیان بهانه های مختلف کافران،بیان کرد که بشر بودن رسولان بر خلاف ذهنیات و باورهای انها بوده و لذا مانع پذیرش رسولان و هدایت انها میشد.
-آغاز کاربرد کلمات و افعال مشتق از ریشه جدل و جدال
-مشابه آیه ۵۸ در سوره های نحل و فاطر نیز امده است :ولو یواخذ الله الناس بما کسبوا ماترک علی ظهرها من دابه ولکن یوخرهم الی اجل مسمی که دلالت بر این نکته دارند که عذاب موعود خداوند دارای مهلت و موعدی نسبتا طولانی است. اگر قرار بود خدا هر قوم یا فردی را بخاطر گناهش فورا مواخذه کند، هیچکس بر زمین نمی ماند.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣3⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۴۶
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا
مال و پسران [=نماد قدرت]، زیور زندگی دنیاست، و شایستهکاریهای ماندگار، نزد پروردگارت [=در حساب او]، هم از نظر محصول عمل ۵۹
و هم در آرمان و آرزو داشتن، بهتر است. ۶۰
__
۵۹- ثواب نیز برخلاف تصور عمومی، الزاماً معنای مثبت و پاداش خیر ندارد، ثواب همان محصول و نتیجه نیک و بد اعمال است؛ ثوابِ کاری که در دنیا ميکنيم، مزدی است که به دست ميآوريم و ثواب آنچه ميخوريم، انرژی است که کسب ميکنيم. پس کفر و شرک و ظلم و ستم هم ثواب خود را دارند [مطففین ۳۶ (۸۳:۳۶) ، آلعمران ۱۴۴ (۳:۱۴۵) ، نساء ۱۳۴ (۴:۱۳۴) ].
علاوه بر این آیه، در آیه ۷۶ سوره مریم (۱۹:۷۶) [...وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ مَرَدًّا] نیز عیناً همین سخن تکرار شده است، با این تفاوت که در سوره کهف به جای «خَیْرٌ مرداً»، «خَیْرٌ أَمَلًا» آمده تا بهتری و برتری چنین اعمالی را از نظر آمال و آرزوهای آدمی یادآور شود.
۶۰- کلمة «اَمَل» فقط دو بار در قرآن آمده است که از مورد دوم [حجر ۳ (۱۵:۳) - ذَرْهُمْ یَأْكُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ] ميتوان فهمید که اَمَل همان آرزوها و ایدهآلهای زندگی است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۵۰
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِـمِينَ بَدَلًا
ـ [به یاد آور] زمانی را که به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده کنید [=در خدمتِ رشد و کمال انسان باشید]، ۶۵
پس همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود، ۶۶
پس [با این سرکشی] از امر پروردگارش خارج شد. ۶۷
آیا [با چنین سوء سابقهای در مخالفت با سـعادت خودتان،] او و فرزندان [=فریب خورده از آدمیان] ش را به جای من به دوستی ميگيريد؟ ۶۸
[این] بد جایگزینی است برای ظالمان.۶۹
۶۵- عزم، قصد، اراده و قدرت تصمیمگیری با ثباتی است که به شخص تسلط بر نفس و استقامت ميدهد.
۶۶ – به شهادت تمام آیات مربوط به سجدة فرشتگان به آدم، ابلیس از جنس و در جرگة همانها بود پس این سؤال مطرح است که جمله «كَانَ مِنَ الْجِنِّ» در صدد القای چه پیامی به تلاوت کننده قرآن است؟ آیا جنسیت و منشأ خلقت جن مورد نظر است كه او را قبلا از فرشتگان شمرده بود، یا صفت او را معرفی ميکند؟ اگر فعل «كَانَ» [در: كَانَ مِنَ الْجِنِّ] را مورد تدبّر قرار دهیم، مشاهده ميکنيم که جملة «كَان َ مِنَ الْکافِرین» هم دربارة ابلیس دو بار در قرآن تکرار شده است [ص ۷۴ (۳۸:۷۴) و بقره ۳۴ (۲:۳۴) ]. معنای کفر «پوشاندن» حقیقت و نادیده گرفتن آن است و در زبان عربی ابر را هم به دلیل آنکه مانع رؤیت خورشید ميشود کافر ميگويند. از طرفی در معنای واژة جن نیز پوشیدگی و پنهان بودن وجود دارد، مثل جنین در رحم، جنّه [سپر پوشاننده]، جنّت [باغ و سبزه که خاک را ميپوشاند]، مجنون که عقلش پوشیده شده، تاریکی شب که همه اشیاء را ميپوشاند و جن ميکند [انعام ۷۶ (۶:۷۶) ] و امثالهم. پس جن و کفر از جهت مفهومی با هم قرابت دارند. فعل «لَمْ یَكُنْ» نیز مثل «لَمْ یَكُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ» [از سجده کنندگان نبود] نیز سه بار [اعراف ۱۱ (۷:۱۱) ، حجر ۳۱ (۱۵:۳۱) و ۳۲] و أفعال «أَبَى وَاسْتَكْبَرَ» [امتناع کرد و تکبر ورزید] هم چندین بار در قرآن آمده است [از جمله: بقره ۳۴ (۲:۳۴) ، ص ۷۴ (۳۸:۷۴) و ۷۵، طه ۱۱۶ (۲۰:۱۱۶) ]. استنباط این قلم از مجموعه آیاتی که درباره ابلیس آمده این است که واژه «جن» [در: كَانَ مِنَ الْجِنِّ] بیانگر عدم سجده ابلیس به آدم و عرضه نکردن خود در خدمت رشد و کمال آدمی است که نوعی اظهار غریبهگی، کفر و پوشاندن تلقی ميشود [والله اعلم].
۶۷- معنای «فسق» خروج از حریم و حدود و نظاماتی است که خدا مقرّر کرده است و نوعی عصیان و قانونشکنی و دریدن پرده و پوستة محافظ محسوب ميشود. فسق ابلیس خارج شدن از صف سجده کنندگان و نقض امر الهی بود.
۶۸- ذُرِّیه به فرزندان و نسلی که از نوع آدمی پدید ميآيد گفته ميشود. این آیه تنها موردی است که ذرّیه به ابلیس نسبت داده شده است و به نظر ميرسد وابستگان صفتی ابلیس و پیروانی را نشان ميدهد که در شبکهای گسترده عمل ميکنند.
۶۹- همانطور که در پاورقی ۴۷ (۱۸:۳۳) توضیح داده شد، ظلم همان مصرف کننده بی محصول بودن است. بندهای که رزق و روزی و نعمات بيکران آفریدگار خود را ناشکرانه مصرف ميکند و دشمن خدا را به دوستی ميگيرد، تبدیل ظالمانهای انجام داده و میوه تلخ و زهرآگینی به عمل آورده است. گفته ميشود عدالت و ظلم متضاد یکدیگرند، در عدالت تعادل و نظم وجود دارد و در ظلم، عدم تعادل و بی نظمی.
کهف : ۵۳
وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا
و مجرمان آتش [دوزخ] را ميبينند و یقین ميکنند که در آن خواهند افتاد ۷۰
و گریزگاهی از آن نخواهند یافت. ۷۱
۷۰- معنای ریشهای «جرم»، انقطاع و بریدگی است. گناه جرم محسوب ميشود، چرا که دلیل آن بریدن از خدا و خلق و تکالیف بندگی است.
۷۱- ماضی آمدن افعال رءَا و ظنّوا، به دلیل قطعی و مسلم بودن آن است که در زبان عربی معمول ميباشد. فعل مضارع «یَجِدُوا» بیانگر فقدان راه نجات برای همیشه است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹ارتباط آيات ۴۷ تا ۵۹ سوره كهف با داستانها و آيات قبلی چيست؟
اين آيات متصل به آيات قبل است و در پى همان آيات سير مى كند و به بيان اينكه اين اسباب ظاهرى و زخارف فريبنده دنيوى كه زينت حيات هستند به زودى زوال و نابودى بر آنها عارض مى شود مى پردازد، و براى انسان روشن مى كند كه مالك نفع وضرر خويش نيست ، و آنچه براى انسان مى ماند همان عمل او است كه بر طبقش كيفر و يا پاداش مى بيند.
در اين آيات ابتدا، مسأله قيام قيامت مطرح شده ، و بيان مى فرمايد كه هر انسانى تك و تنها بدون اينكه كسى به غير از عملش همراه او باشد محشور مى گردد، و سپس مسأله امتناع ابليس از سجده بر آدم و فسقش نسبت به امر پروردگار را ذكر مى كند كه پيروانش او و ذريه او را اولياى خود مى گيرند، و به جاى خدا او را كه دشمن ايشان است سرپرست خود اتخاذ مى كنند. آنگاه دوباره مسأله قيامت را عنوان مى كند كه در آن روز خداوند خود پيروان شيطان و نيز شيطانها را كه شريك خدايش گرفته بودند احضار مى كند، در حالى كه رابطه ميان آنان قطع شده باشد. و در آخر آياتى چند در خصوص وعده و وعيد آمده و مجموع آيات از نظر هدف با آيات قبل متصل است.
تفسیر المیزان
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۵۹-۵۴ سوره کهف
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا {54}
و به راستى در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثلى آورديم و[لى] انسان بيش از هر چيز سر جدال (تحکیم باور و گفتار قبلی خود)دارد {54}
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا {55}
و چيزى مانع مردم نشد از اينكه وقتى هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند جز اينكه سنت پيشينيان سراغشان امد (یعنی با بهانه ها و علل مشابه رسولان و هدایت الهی را تکذیب کردند) يا عذاب دربرابر دیدگانشان بيايد (انگاه ایمان اورند) {55}
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا {56}
و پيامبران [خود] را جز بشارتدهنده و بيمرسان گسيل نمىداريم و كسانى كه كافر شدهاند به باطل مجادله مىكنند تا به وسيله آن حق را پايمال گردانند و نشانههاى من و آنچه را [بدان] بيم داده شدهاند به ريشخند گرفتند {56}
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا {57}
و كيستستمكارتر از آن كس كه به آيات پروردگارش پند داده شده و از آن روى برتافته و دستاورد (اعمال) پيشينه خود را فراموش كرده است ما بر دلهاى آنان پوششهايى قرار داديم تا آن (آیات)را درنيابند و در گوشهايشان سنگينى [نهاديم] و اگر آنها را به سوى هدايت فراخوانى باز هرگز به راه نخواهند آمد {57}
وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلًا {58}
و پروردگار تو آمرزنده [و] صاحب رحمت است اگر به [جرم] آنچه مرتكب شدهاند آنها را مؤاخذه مىكرد قطعا در عذاب آنان تعجيل مىنمود [ولى چنين نمى كند] بلكه براى آنها سر رسيدى است كه هرگز از برابر آن راه گريزى نمىيابند {58}
وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا {59}
و [مردم] آن شهرها چون بيدادگرى كردند هلاكشان كرديم و براى هلاكت آنها نیز موعدى مقرر کرده بودیم. {59}
♻️عصاره فراز آیات ۵۹-۵۴ : علیرغم هادی و کافی بودن قرآن، مردم بخاطر تمایل به استمرار باورها و گفتارهای قبلی خود،مشابه اقوام قبل به بهانه های مختلف،از پذیرش هدایت اعراض می کنند.سران کفر نیز به جدال با حق و تمسخر رسولان میپردازند. اینها قابل هدایت نبوده و مستحق عذابی خواهند شد که موعدش را خدا تعیین میکند.همان گونه که سنت خدا درباره اقوام پیش نیز چنین بوده است.
آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹 نکات فراز آیات ۵۹-۵۴ سوره کهف
▪️ آیه ۵۴ : مشابه آیه ۵۰ فرقان وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا {۵۰} و ۸۹ سوره اسرائ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورًا {۸۹}
▪️وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا {۴۶} سوره اسراء و کهف ۵۷
▪️وما منع الناس ان یومنوا اذجائهم الهدی:اسراء کهف در سوره اسراء با بیان بهانه های مختلف کافران،بیان کرد که بشر بودن رسولان بر خلاف ذهنیات و باورهای انها بوده و لذا مانع پذیرش رسولان و هدایت انها میشد.
▪️آغاز کاربرد کلمات و افعال مشتق از ریشه جدل و جدال
▪️مشابه آیه ۵۸ در سوره های نحل و فاطر نیز امده است :ولو یواخذ الله الناس بما کسبوا ماترک علی ظهرها من دابه ولکن یوخرهم الی اجل مسمی که دلالت بر این نکته دارند که عذاب موعود خداوند دارای مهلت و موعدی نسبتا طولانی است. اگر قرار بود خدا هر قوم یا فردی را بخاطر گناهش فورا مواخذه کند، هیچکس بر زمین نمی ماند.
آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۵۷-۵۴ سوره کهف از تفسیر نور
۱- تکرار و تنوّع وتمثیل،شیوه ی ضروری و مفید برای ارشاد و هدایت و تربیت مردم است. «صَرَّفْنا ... لِلنّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ»
۲- هدف قرآن،هدایت همه ی مردم است و مثال های قرآن برای فهم عموم مردم است. «صَرَّفْنا ... لِلنّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ»
۳- خداوند حجّت را به وسیله ی قرآن بر مردم تمام کرده است. «لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنّاسِ»
۴- سرباز زدن از ایمان با دیدن آن همه آیات،نشانه جدال گری انسان است.
«جَدَلاً وَ ما مَنَعَ النّاسَ»
۵- تاریخ،سنّت های ثابتی دارد که باید از آن درس گرفت. «سُنَّهُ الْأَوَّلِینَ»
۶- موعظه واستدلال همه جا کارساز نیست،گاهی عقوبت لازم است. «یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ» گاهی هیچ یک از عوامل تربیت از قبیل:وحی آسمانی،تبلیغ دائمی، مشاهده تاریخ و عبرت ها،در انسان لجوج اثر ندارد.
۷- ایمان و استغفار،مانع عذاب الهی است. یُؤْمِنُوا ... یَسْتَغْفِرُوا ... یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ
۸- دست خدا برای عذاب باز است،چه عذابی از نوع پیشینیان یا عذابی جدید.
«سُنَّهُ الْأَوَّلِینَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً»
۹- کار انبیا بشارت و انذار است،نه اجبار مردم بر پذیرش. «إِلاّ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ»
۱۰- خداوند،حجّت را بر مردم تمام می کند، وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ ...و مردم در پذیرش آن اجباری ندارند. إِلاّ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ یُجادِلُ الَّذِینَ کَفَرُوا ...
۱۱- کافران می خواهند جلوی حقّ را با باطل بگیرند، «لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ» غافل از آنکه باطل رفتنی است. «إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً»
۱۲- مژده ها و هشدارهای انبیا،واقعیّت هایی است که کفّار برای محو آن تلاش می کنند. مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ... لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ
۱۳- مسخره کردن آیات خدا و احکام الهی،کار کافران است. «وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً»
۱۴- یاد عملکرد بد،زمینه ساز توبه و عذرخواهی است و بر عکس غفلت از آن، سبب تیرگی روح و کلید همه ی بدبختی هاست. «نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ»
۱۵- کیفر بی اعتنایی به آیات الهی و استهزا و غفلت از گناهان،محروم شدن از درک حقایق است. فَأَعْرَضَ ... جَعَلْنا
۱۶- عذاب الهی تنها در قیامت نیست،گرفتن قوه ی درک حقایق،نیز عذاب است.
«أَکِنَّهً أَنْ یَفْقَهُوهُ»
۱۷- در هدایت مردم،تنها برهان ودلیل کافی نیست،پذیرش مخاطب هم لازم است. «وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَی الْهُدی فَلَنْ یَهْتَدُوا»
۱۸- راه هدایت،دل نرم و گوش شنواست،وقتی این دو دگرگون شد،حتّی در برابر دعوت شخص پیامبر،هدایت پذیر نمی شود. «فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
5⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۵۹-۵۸ سوره کهف از تفسیر نور
۱- آمرزش ورحمت،از شئون ربوبیّت الهی ولازمه ی تربیت است. «رَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَهِ»
۲- قهر و عذاب الهی نتیجه ی عمل خود مردم است. «یُؤاخِذُهُمْ بِما کَسَبُوا»
۳- سنّت الهی مهلت دادن به گنهکاران است. «بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ»
۴- مهلت دادن و تأخیر در عذاب،از نشانه های لطف الهی است. اَلْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَهِ ... لَهُمْ مَوْعِدٌ
۵- گنهکاران به مهلت دادن های الهی مغرور نشوند،چون موعد آن تمام و نوبت قهری می رسد که هیچ راهی برای نجات آنان نیست. «لَنْ یَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً»
۶- از تاریخ و سرگذشت پیشینیان باید درس گرفت. «تِلْکَ الْقُری أَهْلَکْناهُمْ»
۷- رمز بدبختی و هلاکت مردم،عملکرد ظالمانه ی خودشان است. «لَمّا ظَلَمُوا»
۸- اگر ستمگران را در رفاه و آسایش دیدید،مأیوس نشوید،آنان هم مهلتی دارند. «جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
6⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۵۴
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا
و ما [برای پیشگیری از چنان سرنوشتی] در این قرآن برای مردم هر مَثلی را [برای تفهیم آسانتر] ۷۲ به شیوههای مختلف بیان کردهایم ۷۳ و [با این حال] انسان بیش از هر موجودی سر جدال دارد.۷۴
۷۲- معنای «مَثـَلْ»، تفهیم مطلب از طریق ارائه دلیل و حجت یا نمونه و شبیه است تا عبرتی در این تطبیق حاصل گردد. مثالها عاقبت و سرانجام کارها را تشریح و تبیین ميكنند.
مجسمه را در زبان عربی «تمثال» ميگويند که قالب و مُدلی از انسانها، حیوانات یا اشیاء دیگر است. گاهی اخلاق و رفتار یا شیوه زندگی کسی الگوئی «مثال» زدنی برای دیگران ميشود. کما آنکه عیسی بن مریم مجسمه مِهر و محبّت و مثالی برای بنياسرائيل بود [زخرف 57 (43:57) و 59 (43:59) ]، فرعون نیز نظام حکومتی خود را الگوئی نمونه و مثال زدنی ميدانست [طه 63 (20:63) ]. مثال زدنهای قرآن، تفهیم مطلب از طریق ارائه مدل مشابه است.
۷۳- معنای تصریف آیات، همچون صرف افعال مختلف در زبان عربی [رفتم، رفتی، رفت، رفتیم...]، بیان حالات مختلف و متنوع یک موضوع است تا هر کسی در حد درک و فهم و ذوق و استعداد خود آن را دریابد.
۷۴- معنای اصلی جدال، محکم کردن و تابیدن نخ و ریسمان است و در مجادله میان انسانها، گوئی طرفین با بحث و گفتگوی خصمانه تلاش ميکنند گِره اعتقادات خود را محکمتر و پیوستگی نظریات طرف مقابل را سُستتر کنند و به این وسیله همچون دو کُشتيگير، یکدیگر را مغلوب نمایند. این واژه 29 بار در قرآن آمده است و این از ويژگيهاي مختص آدمی است که نه تنها از جسم و جان و موجودیت خود دفاع ميکند، بلکه از حیثیت و آبرو و آرمانهای حتی باطل خویش هم به سختی دفاع ميکند.
کهف : ۵۷
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا
و [به راستی] کیست ستمکارتر از آنکه به آیات پروردگارش پند داده شود، آنگاه [به جای تغییر روش] از آن روی گرداند و [آثار و عوارض] رفتار انجام شدهاش را هم فراموش کند؛ ما [در نظام علت و معلولی خود] بر دلهای آنها [که حق گریزند] پردهای [در برابر فهم آن حقیقت نورانی]، و بر گوشهاشان سنگینی [از شنیدن حرف حق] قرار دادهایم و [به این ترتیب] اگر آنها را به راه هدایت هم فراخوانی، با چنین زمینههائی [از فقدان استعداد و آمادگی] هرگز هدایت نخواهند شد. ۷۶
۷۶- این آیه که مشابة آن در انعام 25 (6:25) و اسراء 46 (17:46) نیز آمده است، بیانگر این حقیقت است که ایمان امری صد در صد داوطلبانه و قلبی است و مادام که خود شخص آمادگی و تمایلی به ایمان و شنیدن حرف حق نداشته باشد، هرگونه هدایت و ارشادی بينتيجه است. کسانی که دلشان شیفته ذوقیات و زینتهای دنیاست، گوئی پردهای بر دلشان زده شده که زيبائيهاي معنوی را نميبينند و گوششان برای شنیدن مسائل اخروی سنگین است. همه این تعابیر تمثیلی به خاطر تجسّم و عینیت بخشیدن به موضوعات ذهنی است و نسبت دادن آنها به خدا، به دلیل تفهیم نظامات علت و معلولی است که خدا مقرّر داشته است [ر ک: یاسین 8 (36:8) و 9، سبا 33 (34:33) ].
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
❓مراد از ولايت شيطان در جمله : ((افتخذونه و ذريته اولياء من دونى و هم لكم عدو)) چيست؟
بخش اول
((ا فتخذونه و ذريته اولياء من دونى و هم لكم عدو)) - اين جمله تقرير بر ما حصل واقعه ابليس و آدم است كه به استفهام انكارى تعبير شده است ، و معنايش اين است : نتيجه اى كه مى توانيد از داستان آدم و ابليس بگيريد اين است كه نبايد ابليس و ذريه او را اولياى خود بگيريد، چون آنها دشمنان شما بنى نوع بشرند. و بنابراين ، پس مراد از ولايت ، ولايت اطاعت خواهد بود، چون كفار شيطانها را در آنچه كه به سويش دعوت مى كنند اطاعت مى كنند، و خدا را در آنچه به سويش مى خواند اطاعت نمى كنند. همه مفسرين نيز آيه را اينطور تفسير كرده اند.
و بعيد هم نيست كه مراد از ولايت ، ولايت ملك و تدبير باشد كه عبارت ديگر ربوبيت است ، زيرا بت پرستان همانطور كه ملائكه را به طمع خيرشان مى پرستيدند، جن را نيز به خاطر ترس از شرشان مى پرستيدند، و خدا هم كه تصريح كرده كه ابليس از جن است ، و داراى ذريه اى است ، و ضلالت آدمى در راه سعادتش و همچنين همه بدبختيهاى ديگرش همه به اغواى شيطان است .
پس با در نظر گرفتن اين جهات ، معناى آيه چنين مى شود: آيا باز هم او و ذريه او را اولياء و آلهه و ارباب خود مى گيريد وبه جاى من آنها را مى پرستيد و به سويشان تقرب مى جوييد، با اينكه دشمنان شمايند ؟.
مؤيد اين معنا آيه بعدى است ، زيرا شاهد اينكه خدا در خلقت ، شيطانها را شاهد نگرفت مناسب با نداشتن ولايت تدبيرست ، نه ، نداشتن ولايت اطاعت ، و اين پر واضح است .
تفسیر المیزان
ادامه دارد...
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛