eitaa logo
قران پویان
442 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
655 ویدیو
601 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️به گواهي دهيد. حق را نكنيد 💠يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَن تَعْدِلُوا وَإِن تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا  (نساء:135) 🌱اي كساني كه ايمان آورده‌اند، [شرط ايمان ايجاب مي‌كند كه] همواره ايستادگان براي عدالت باشيد [=مراقبت دائمي بر اجراي عدالت داشته باشيد] , شاهداني [=گواهي دهندگاني] براي خدا [در دفاع از مظلوم در برابر ظالم و معيار حق در برابر باطل] باشيد، هرچند به زيان خودتان يا والدين و خويشاوندانتان تمام شود؛ هرچند بي‌نياز يا فقير باشند. [در هرحال، عدالت] خدا بر آندو [طرف اختلاف يا فقير و غني] سزاوارتر است. پس پيرو هواي نفس [=تسليم تمايلات نفساني] مباشيد كه [از حق] عدول كنيدو اگر به انحراف كشيده شويد يا [از بيان حق] روي گردانيد، پس [بدانيد كه] مسلماً خدا بر [جزئيات] آنچه مي‌كنيد كاملا باخبر است.  🔹مرز ميان شرك و توحيد عملي در همين جانبداري‌هاي فردي و اجتماعي است كه بايد بر ميزان و ترازوي عدل انجام شود. نفس آدمي معمولا با دلبستگي به نزديكان، حق را به نفع خودي توجيه و تعيين مي‌كند. چالش بزرگ مؤمن در زندگي، آزاد كردن از اسارت احساسات و عواطف و منطبق ساختنش با هدايت الهي مي‌باشد. 🔹در زبان عربي به ترازو كه «ميزان» حقوق خريدار و فروشنده را تعيين مي‌كند «قسطاس» مي‌گويند و «قسط» معياري است براي تعيين حق و سهم انسانها در مناسبات اجتماعي و اختلافات فيمابين. قسط و عدل قريب‌المعنا هستند و هردو تقريباً به يك اندازه (27 و 28 مرتبه) در قرآن تكرار شده‌اند. «عدل» كه بيانگر تعادل و تناسب اشياء و امور مي‌باشد، عمدتاً جنبة «كيفيتي» عام داشته و به مناسبات رفتاري و اخلاقي برمي‌گردد، حال آنكه «قسط» تنها در «كميّت‌ها» و امور محسوس و ملموس مثل: سهم و نصيب و توزيع عادلانة حقوق و امكانات اقتصادي كاربرد دارد. 🔹بي‌نياز يا فقير بودن مي‌تواند دو عامل متفاوت براي انحراف از باشد؛ در جوامعي كه ارزش انسانها به ميزان دارايي آنها تعيين مي‌گردد، اغنياء ممكن است در ترازوي داوري كفة سنگين‌تري داشته باشند. فقير بودن نيز ممكن است احساسات و عواطف كساني را، مستقل از حق بودن، به نفع آنها سوق دهد. اما حق مستقل از فقر و غنا مي‌باشد. 🔹«تَلْوُواْ» از ريشة «لَيّ» (تابيدن)، دلالت بر نوعي چرخش از حق و سر باز زدن از اداي مي‌كند. گفته مي‌شود تَلْوُوا معناي شهادت به دروغ دارد كه نوعي چرخش به باطل تلقي مي‌شود، و اعراض روي گرداندن از بيان حق است. 📚تفسير بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ مستمر و جامع لازم است. از و مردداني نباشيد كه هم مومنان را تاييد ميكنند و هم مناسك و مراسم و گفتار كافران را تاييد مي كنند 💠يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً «136» 🌱اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! به خداوند و پيامبرش و كتابى كه بر پيامبرش نازل كرده و كتابى كه پيشتر فرستاده است، (به همه‌ى آنها) ايمان (واقعى) بياوريد. و هر كس به خدا و فرشتگان و كتب آسمانى و پيامبرانش و روز قيامت كفر ورزد پس همانا گمراه شده است، گمراهى دور و درازى. 💠إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا «137» 🌱آنان كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، بار ديگر ايمان آوردند و دوباره كفر ورزيدند، سپس بر كفر خود افزودند، قطعاً اميدى به آن نيست كه خداوند آنان را ببخشد و به راه حقّ هدايتشان كند. 🔹" آيه شريفه 137 را بايد با قبل و بعد آن ، مورد دقت قرار دهيم ، زيرا آيات خالى از ظهور و تا حدودى خالى از دلالت بر اين معنا نيست كه آيات ، سياقى واحد دارند و به يكديگر متصلند. درآيه  اول مؤ منين را با اينكه ايمان آورده اند دستور مى دهد براى بار دوم ايمان بياورند و اينكه گفتيم براى بار دوم ايمان بياورند به خاطر دو قرينه بود، قرينه اول اينكه متعلق ايمان دوم را بطور تفصيل شرح مى دهد و مى فرمايد: به خدا و رسول او و كتاب او ايمان بياوريد ... و قرينه دوم اين است كه تهديد كرده كه اگر به تك تك اين جزئيات و تفاصيل ايمان نياوريد به ضلالتى بعيد گمراه شده ايد، پس معلوم مى شود كه مراد از ايمان اول ايمان بطور اجمال و سر بسته و در بسته است و مراد از ايمان دوم ، ايمان به تفاصيلى است كه در آيه بيان نموده و حاصل مضمون آيه اين است كه مؤمنين بايد ايمان سربسته و اجمالى خود را بر تك تك اين جزئيات بگسترند، براى اينكه اين جزئيات معارفى هستند كه به يكديگر مرتبط و وابسته اند و هر يك مستلزم بقيه است . 👈بنابراين معنا مراد از جمله : (ان الذين آمنوا ثم كفروا...) چيز ديگرى مى شود . در اين صورت آيه مورد بحث تعليلى خواهد بود كه منطبق بر حال منافقينى است كه آيه شريفه بعد (الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المؤ منين ) وضع آنها را تفسير و بيان مى كند، چون كسى كه با كفار اتصال داشته باشد، قهرا از مجتمع مؤ منين جدا مى شود و چنين كسى ممكن نيست در مجالس و محافل كفار حاضر نشود و با آنها انس و علاقه نداشته باشد و سخنانى كه آنها با يكديگر مذاكره مى كنند و قهرا سخنانى است كه مورد رضاى خداى سبحان نيست تصديق نكند، و تهمت ها كه به دين مى زنند و طعنه ها كه به اهل دين مى زنند و استهزاء و مسخره هائى كه از اهل دين مى كنند، تصديق نكند. 🔹پس چنين افرادى وقتى به مؤ منين بر بخورند و در پاره اى از شعائر دين با آنها شركت جويند، به آن ايمان مى آورند و هر گاه به مشركين و كفار برخورد كنند و تهمت ها و سخريه هاى آنان را ببينند امضا مى كنند و در نتيجه مى شوند، پس اينگونه افراد بطور دائم در حال آوردن و سپس كافر شدن و باز ايمان آوردن و بازكافر شدنند تا وقتى كه اين رفتار و خصلت ، صفت درونى آنها شود، آن وقتى است كه كفر باطنيشان رو به زيادت مى گذارد." 📚تفسير الميزان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 9⃣9⃣ تدبر در سوره 🔹 نکات و پرسش های تفسیری سوره نمل 1- چرا در بسیاری از ایات در توصیف مومنان و متقین به و اشاره شده است؟ ایا فقط این دو عمل مهم هستند؟الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكوةَ... مقصود از ذكر نماز و زكات ، ذكر نمونه اى از اعمال صالح است و اگر از ميان اعمال صالحه اين دو را نام مى برد، چون اين دو هر يك در باب خود ركن هستند، نماز در عبادتهاى راجع به خداى تعالى ، و زكات در آنچه راجع به مردم است و از نظرى ديگر، نماز در اعمال بدنى و زكات در اعمال مالى 2- مقصود از اينكه فرمود: ((يبدء الخلق ثم يعيده )) ((بدء خلق )) به معناى ايجاد خلق است ابتداء و براى اولين بار و اعاده خلق به معناى دوباره خلق كردن و برگرداندن آنان در قيامت است الوهيت كه به معناى استحقاق عبادت است ملازم با ربوبيت است ، چون كسى مستحق عبادت و پرستش است كه رب باشد، يعنى مالك و مدبر باشد، پس عبادت مشركين به هر طريقى كه معمول ايشان است يا به اين منظور است كه شكر نعمت معبود باشد، يا اينكه باعث شود كه معبود عابد را از شر و نقمت حفظ كند و هر چه باشد و به هر منظورى باشد عبادت مشرك مربوط به تدبيرى است كه از شئون ربوبيت است . و چون غرض در فصول مذكور ابطال الوهيت خدايان دروغى است ، همچنان كه ديديم بعد از هر فصلى مى فرمود: ((ءاله مع اللّه - آيا با خدا خدايى ديگر است ))؟، لذا در جمله مورد بحث ، رسول گرامى خود را دستور مى فرمايد از مشركين مطالبه برهان كند، كه به چه دليل خدايان شما خدايند؟ تا وقتى از آوردن برهان عاجز ماندند خود بفهمند كه در ادعاى خويش گزاف گو و در عقيده شان خرافى هستند، چون اگر بخواهند به راستى درباره الوهيت ، دليلى بياورند بايد آن دليل تدبير ناحيه اى از عالم باشد، در حالى كه ثابت شد كه تدبير تمامى خلايق از خدا به تنهايى است تفسیر المیزان https://zaya.io/d06sz کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🔴⚫ درس صبر و استقامت (س) براي 🟠زينب (س) شخصيتي است كه پس از حادثه عظيم كربلا پرچم اين نهضت بزرگ را بر دوش كشيد و پيام نهضت حسيني را به جهانيان رسانيد و مشعل هدايتي را كه جد بزرگوارش برافروخته بود فروزان نگه داشت. ❇اسوه بودن زينب (س) از دو جهت برجستگي و درخشندگي فوق العاده دارد. نخست اين كه در فضا و مكاني مرد سالارانه كه در آن هرگز امكاني براي ميدانداري و پرچمداري يك زن وجود نداشت، شيرزني به ميدان آمده است و علي وار چنان ابراز وجود مي كند و مي غرد كه مردان مدعي در مقابلش ناچيز و حقير به حساب مي‌آيند. و دوم اينكه كساني كه در قرآن مجيد اسوه و الگوي انسان‌ها خوانده شده‌اند، عموماً با رشته وحي با عالم ملكوت مرتبطند و معصوم شمرده مي‌شوند. اما زينب نه نبي است و نه وصي و نه از موهبت عصمت برخوردار است. آن حضرت انساني است مانند همه انسان‌هاي عادي و كسي نمي‌تواند بگويد كه او از موهبتي غيرعادي برخوردار بوده است. نتيجه كار بزرگ زينب(س) يك بي بديل بود. پيام دختر زهراي اطهر به و اين است كه صبر پيشه كنيد و استقامت ورزيد و از مشكلات و سختي‌ها نهراسيد كه سحر نزديك است. با صبر و استقامت خود يزيد و را سازيد . در مقابل و ستم سر خم نكنيد كه انسانيت انسان بالاتر و ارزشمندتر از آن است كه ذلت و حقارت را بپذيرد. نه از برق و نيزه ظالمان بترسيد و نه از اينكه متاعي بي ارزش از فرصت‌ها و امكانات اين دنيا را از دست دهيد و نه برق و پست و كه وعده مي دهند مجذوبتان سازد؛ بلكه محكم مومنانه و انسان وار بايستيد كه حفظ شان و عظمت و جايگاه انسانيت بالاتر از هر چيز ديگر است ❇ درس زينب (س) درسي است كه او از كتاب خدا گرفته است: « قطعاَ شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاهش اموال و نفوس و محصولات امتحان خواهيم كرد و صابران را نويد ده. همانان كه چون مصيبتي به آنان رسد، گويند: ما از آن خداييم و به سوي او باز مي‌گرديم. درود و رحمت پروردگارشان بر آنان باد و آنان راهيافتگانند» (بقره/155 – 157) و درس زينب (س) همان درس جدش پيامبر (ص)است كه در مقابل اين پرسش كه ايمان چيست؟ مي‌فرمايد: « !» (گزيده ميزان الحكمه، ص 428) و درس زينب (س) همان درس پدر بزرگوارش، علي(ع) است كه مي‌فرمايد «برشما باد و ، كه نسبت صبر با ايمان مانند نسبت سر با بدن است و همان طور كه هيچ خيري در بدني نيست كه سرندارد، هيچ خيري در ايمان بدون صبر نيست.(نهج البلاغه، حكمت 82) پس كسي كه مدعي ايمان است و حاضر نيست در راه ايمان خود هزينه دهد و مشكلات را تحمل كند بايد بداند كه اين ايمان نيست؛ اين يك لاشه و جسد است كه متعفن مي‌شود و بايد دفن گردد. ايمان واقعي از آن زينب (س) است كه با همه مصائبي كه ديده و زجرهايي كه كشيده، در دربار يزيد نمي‌لرزد و استوار سخن مي‌گويد. اي يزيد! اين و كه برخاسته از تزوير و ريا و است، كفي بر روي آب بيش نيست و بزودي ناپديد مي‌شود، اما پرچمي كه ما بر افراشته‌ايم برافراشته خواهد ماند! 🖌دكتر عبدالرحيم سليماني کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ و بیفزا بر من از فضلت‌ای بزرگوار بخشی از دعای ماه رجب @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــک صفحه قرآن بـه همراه ترجمه 📖  آیات 141 تا 147 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
. مربوط به 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️صفات 💠الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ «141» نساء 🌱(منافقان) كسانى‌اند كه پيوسته (از سر بدخواهى) مراقب شما هستند تا اگر از سوى خدا براى شما پيروزى باشد، گويند: آيا ما با شما نبوديم؟(پس بايد در افتخارات و غنائم شريك شويم) اگر براى كفّار بهره‌اى (از پيروزى) بود، (به كفّار) گويند: آيا ما مشوّق شما (براى جنگ با مسلمانان) و بازدارنده شما از گزند آنان و عدم تسليم در برابر) مؤمنان نبوديم؟ پس خداوند روز قيامت، ميان شما داورى خواهد كرد. و خداوند هرگز راهى براى سلطه‌ى كفّار بر مسلمانان قرار نداده است. 🔹این آیه و آیات بعد قسمتی دیگر از صفات منافقان و اندیشه های پریشان آنها را بازگو می کند. اين وصف ديگرى براى اين است كه رابطه اتصال بين دو طائفه مؤ منين و كافران را حفظ نموده ، هم از اين طائفه مى دوشند و هم از آن طائفه ، تا ببينى كداميك از دو طائفه پولدارتر باشد و يا برد با كداميك از آن دو باشد، اگر برد با مؤ منين بود مى گويند: ما با شما و از مؤ منين هستيم و بايد كه از اين قتح و فيروزى و از اين غنيمت ها و ساير فوائد جنگ سهمى براى ما منظور بشود و اگر برد با كفار باشد، مى گويند: مگر اين ما نبوديم كه شما را بر مؤ منين غلبه داده ونگذاشتيم مؤ منين به شما آسيبى برسانند؟ و نيز نگذاشتيم مؤ منين ايمان خود را به خورد شما داده ، شما را به خود متصل سازند؟ پس بنابراين بايد كه سهمى از آنچه نصيب شما شده به ما بدهيد و يا مى گويند: ما بر شما منت داريم ، براى اينكه اين بهره ها را ما نصيب شما كرديم . 1⃣منافقان فرصت‌طلبند واز هر پيشامدى به سود خود بهره مى‌گيرند. يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ‌ ... 2⃣، جاسوسان كفّار و مشوّق آنان براى جنگ با مسلمانانند. «نَسْتَحْوِذْ» 3⃣روز قيامت، با داورى به حقّ خدا، همه‌ى نيرنگ‌ها و نفاق‌ها آشكار مى‌شود. «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ» 📚تفسير الميزان و نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️شرايط از و ملحق شدن به مومنان 💠إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا (نساء:146) 🌱(منافقان در درك اسفل اند) مگر آنهايي كه [با ترك رياكاري و برداشتن ماسك فريب] توبه كنند و [رفتار خود و عوارض فريب دادن ديگران را] اصلاح نمايند و [به طور جدّي و صادقانه] به خدا پناه برند و دين خود را [با دور شدن از شرك و ريا] براي خدا خالص گردانند. پس [در اين صورت] آنها با مؤمنان خواهند بود و خداوند به زودي به مؤمنين پاداشی بزرگ خواهد داد.  ✅شرايط از بين بردن ريشه هاى و رهائى از صفات زشت آن 🔹خداى تعالى اين عده را كه از زمره استثناء كرده به چند صفت سنگين توصيف فرموده ، صفاتى كه ريشه هاى نفاق جز در زمينه وجود آن صفات رشد نمى كند و شرايطى را يادآور شده كه هر يك از آنها قسمتى از آن صفات زشت را از دلها پاك مى كند، يكى از آن شرائط و يا به عبارت ديگر يكى از آن عواملى كه ريشه هاى نفاق را مى خشكاند توبه است ، يعنى برگشتن به سوى خداى تعالى و اين برگشتن وقتى نافع است كه شخص تائب آنچه را كه تاكنون از خود تباه ساخته اصلاح كند،و اين اصلاح نيز نتيجه اى نمى دهد، مگر آنكه انسان خود را از خطر لغزش ‍ و انحراف به خدا بسپارد و از او عصمت و مصونيت بخواهد يعنى كتاب خدا و سنت پيغمبرش را پيروى كند زيرا راهى به سوى خدا نيست مگر آن راهى كه خود او معين فرموده ، از آن گذشته هر راهى ديگر راه شيطان است . 🔹باز اين اعتصام كار را تمام نمى كند و سود نهائى را نمى رساند مگر وقتى كه انسان خود را خالص براى خدا كند و اتفاقااعتصام هم در همين اخلاص معنا مى دهد، براى اينكه شرك ، ظلم است ، آن هم ظلمى كه آمرزيده و بخشيده نمى شود و وقتى بيماردلان توبه كردند و اصلاح مفاسد خويش نمودند و به خداى عزّوجلّ نيز اعتصام جستند و دين خود را خالص براى خدا نمودند، در آن هنگام مومن حقيقى خواهند بود 📚تفسير الميزان 🔹اعتصام، جدّي گرفتن چيزي همچون چنگ زدن به آن براي نجات و رهايي است كه دلالت بر وابستگي و تعهّد مي‌كند. اعتصام مي‌تواند منفي باشد، مثل اميد پسر نوح در پناه بردن به قلة كوه، به هنگام سيل (هود 43 (11:43) )،  يا اعتصام يوسف به خدا در مكر زنان درباري (يوسف 32 (12:32) )، اعتصام مؤمنين به ريسمان خدايي- قرآن- (آل‌عمران 103 (3:103) ) 🔹موضوع « كردن دين در عبادت خدا» 12 بار در قرآن تکرار شده است که اهميت فوق‌العاده اين امر را در خداپرستي نشان مى‌دهد و در سوره «زمر» بيش از بقيه سوره‌ها (4 بار در آيات: 2، 3، 11، و 14) به اين امر توجه شده است. 📚تفسير بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 0⃣0⃣1⃣ تدبر در سوره 🔹 نکات و پرسش های تفسیری سوره نمل ۴- بَلِ ادَّرَك عِلْمُهُمْ فى الاَخِرَةِ بَلْ هُمْ فى شكٍ مِّنهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ كلمه ((ادارك )) در اصل ((تدارك )) بوده ، و تدارك به معناى اين است كه اجزاى چيزى يكى پس از ديگرى (مانند حلقه زنجير) بيايد تا تمام شود و چيزى از آن باقى نماند و در اينجا معناى ((تدارك علمشان در آخرت )) اين است كه ايشان علم خود را تا آخرين جزءش درباره غير آخرت مصرف كردند، تا بكلى تمام شد، و ديگر چيزى از آن نماند، تا با آن امر آخرت را دريابند بنا بر اين ، جمله مذكور در معناى اين آيه است كه مى فرمايد: ((فاعرض عمن تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوة الدنيا، ذلك مبلغهم من العلم )) و كلمه ((عمون )) جمع عمى است . بعد از آنكه احتجاج خداى تعالى در آيه قبل بدينجا منتهى شد كه احدى غير از خداى تعالى هنگام بعث را نمى داند و با همين جمله مشركين را مجاب كرد، در آيه مورد بحث رو به پيغمبر خود مى كند و به يادش مى آورد كه مشركين قابل خطاب نيستند و از اين مرحله ها بدورند، چون هيچ خبرى از امور آخرت ندارند، تا چه رسد به وقت و ساعت آن ، و اين بدان جهت است كه ايشان آنچه استعداد براى درك و علم داشتند، همه را در ماديات و زندگى دنيا مصرف كردند، در نتيجه نسبت به امور آخرت در جهل مطلقند، بلكه اصلا در باره آخرت ترديد مى كنند، چون از طرز احتجاجاتشان بر نبود قيامت كه جز استبعاد، اساسى ندارد، همين معنا برمى آيد، بلكه از اين بالاتر، آنان نسبت به امور آخرت كورند، يعنى خدا دلهايشان را از تصديق بدان و اعتقاد به وجود آن كور كرده است . پس از اين بيان معلوم شد كه چرا كلمه ((بل )) كه براى اعراض است در يك آيه تكرار شده ؟ و روشن گرديد كه مراتب محروميت مشركين از علم به آخرت مختلف است و آيه شريفه آن مراتب را مى فهماند و مى فرمايد كه مشركين در اعلا مرتبه آن محروميتند، پس معناى جمله ((بل ادارك علمهم فى الا خرة )) اين است كه علمى بدان ندارند، به گوششان نخورده و معناى جمله ((بل هم فى شك منها)) اين است كه اگر هم خبر قيامت به گوششان خورده و به دلهاشان وارد شده ، ليكن يقين بدان نيافته اند و درباره آن در شكند و تصديقش نكرده اند و معناى اينكه فرمود: ((بل هم منها عمون )) اين است كه اگر از اعتقاد به قيامت بى بهره شدند. به اختيار خود نشده اند و اصولا مربوط به آنان نيست ، بلكه خداى سبحان قلوبشان را از درك آن كور كرده ، و در نتيجه ديگر نخواهند توانست آن را درك كنند. بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از تدارك علم مشركين ، تكامل علم ايشان و رسيدنش به حد يقين است ، يعنى علم مشركين به خاطر تكامل حجتهاى ما كه بر حقيقت بعث دلالت مى كند تكامل يافته است ، و اين را از باب استهزاء فرموده ، و ليكن به نظر ما اين معنا با دنباله آن كه دو نوبت اضراب مى كند - يك بار در شك ، و يك بار در كورى آنان - نمى سازد ۵- ((آيات )) - همانطور كه در آيه قبلى هم گفتيم - مطلق آيات است كه بر حق دلالت كند و جمله ((و لم تحيطوا بها علما)) جمله اى است حاليه و معنايش اين است كه : آيات مرا تكذيب كرديد، در حالى كه هيچ علمى به آن نداشتيد، چون از آن اعراض داشتيد، پس چگونه چيزى را تكذيب كرديد كه نمى شناختيد؟ و چگونه نسبت دروغ به آن داديد، در حالى كه هيچ دليلى علم آور بر گفته خود نداشتيد؟. ((ام ما ذا كنتم تعملون )) يعنى غير از تكذيبى كه كرديد چه كارها مى كرديد. تفسیر المیزان https://zaya.io/d06sz کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به چه معناست؟ آيا تقيه در ذكر شده است؟ مفهوم درست آن چيست؟❓ 🛑قسمت سوم: 🔻بررسي مرتبط با 🔸ايه 106 سوره نحل 🔹مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «106» كسى‌كه بعد از ايمان به خدا كافر (و مرتد) شود، نه آنكه او را به زور وادار كرده‌اند (كه با زبان اظهار كفر كند) در حالى كه قلبش به ايمان خويش مطمئن است، بلكه كسى كه سينه به روى كفر بگشايد (و بعد از ايمان با شادى به استقبال كفر برود) پس بر آنان از طرف خداوند غضبى است و برايشان عذابى بزرگ است. ✳👈در آغاز اسلام كفّار مكّه، پدر و مادر عمّار ياسر را بخاطر اسلام آوردن با شهيد كردند، همين كه نوبت شكنجه به رسيد او كلماتى كه كفّار مى‌خواستند به زبان جارى كرد و جان خود را نجات داد، عمّار مورد سرزنش بعضى قرار گرفت كه او از اسلام دست برداشته است، عمّار گريه‌كنان نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و حضرت دست نوازش بر سر او كشيد و فرمود: اگر باز هم افتاد اين كلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ايمان هستى. 👈اين عمل را در اصطلاح مى‌گويند كه در اسلام احكامى را به دنبال دارد، ليكن بايد بدانيم كه موارد تقيه مختلف است؛ گاهى تقيه واجب است و گاهى بايد تا پاى جان ايستاد و حرف حقّ خود را زد وتقيه نكرد، نظير كارى كه ساحران فرعون انجام دادند، آنها همين كه معجزه‌ى حضرت موسى‌ را ديدند، يك‌سره ايمان آوردند و در برابر تهديدات فرعون ترسى به خود راه نداده و به او گفتند: هر كارى مى‌خواهى بكن، ما دست از ايمان خود برنمى‌داريم.فرعون آنان را شهيد كرد و اين مقاومت مورد ستايش قرآن قرار گرفته است. 👈البتّه نشانه‌ى ارتداد، ضعف و ترس و عقب نشينى و خودباختگى و ، بلكه‌ يك نوع استتار و تاكتيك براى حفظ نيروها و برنامه‌هاست. ودر روايات به سپر و حرز تشبيه شده است. ⏬پیام ها 1⃣- اسلام براى موارد و ضرورت‌ها، حساب جداگانه‌اى باز نموده است. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ» 2⃣- وظيفه‌ى انسان در حال اكراه تغيير مى‌كند. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ» 3⃣- اقرار و ، در حال اكراه (فشار و ) ارزش ندارد. مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ‌ ... 4⃣- روح اسلام ايمان قلبى است. «وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ» 5⃣- اكراه پذيرى مربوط به جسم است نه قلب. «أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ» 📚تفسير نور ✳جمله (الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان ) استثنايى است از عموم شرط، و مراد از ، شدن به گفتن كلمه و به آن است، زيرا قلب هيچ وقت (اكراه ) نمى شود، و حاصل مقصود اين است كه: كسانى كه بعد از ايمان تظاهر به كفر مى كنند و مجبور به گفتن كلمه كفر شوند، ولى دلهايشان مطمئن به ايمان است از غضب خدامستثناء هستند. 📚تفسير الميزان ✳كفر به خدا كلاً ممنوع است، مگر آنكه با حفظ‍‌ ايمان درونى و به منظور دورى از خطر بيشتر احياناً با اجبار و اكراه كافران زبان به كفر گشوده شود،👈👈 گرچه اين اكراه هم احياناً كفر زبانى را تجويز نمى‌كند، مانند و و ، و بالاخره مردمان معروف به ايمان كه كفر زبانيشان، ديگران را در عقايد ايمانى سُست كند، و يا بنياد ايمان را از بيخ برَ مى‌كَنَد، مانند رسول گرامى اسلام ص كه در نهايت اكراه و اضطرار بود، و در آخر كار كفار قصد جانش را كردند، ولى نه تنها زبان به كفر نگشود، بلكه ظاهر و باطن ايمانش را قوى‌تر نمود و اگر آن حضرت كمى تقيه مى‌كرد اصلاً اسلامى بوجود نمى‌آمد. تفسير فرقان ✳ايه، اشاره‌اي است به امثال «عمار ياسر» و مصاديق مشابه او، که زير فشار و ستمگران، تحمل و طاقت خود را از دست داده و مجبور شدند براي ، سخني خلاف باورهاي خود به زبان آورند. 💫تفسير بازرگان http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm19923_tqyh-bh-chh-mnst--y-tqyh-dr-qrn-dhkr-shdh-st--mfhwm-drst-n-chyst.aspx#post19923 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 1⃣0⃣1⃣ تدبر در سوره 🔹 نکات و پرسش های تفسیری سوره نمل ۶- سيريكم آياته فتعرفونها)) - اين جمله اشاره است به مطالب قبل كه از آيه ((و اذا وقع القول عليهم اخرجنا لهم دابة من الارض )) شروع مى شد و ظهور جمله ((آياته )) در عموم ، دليل بر اين است كه منظور، آيت مخصوصى نيست ، بلكه هر آيتى است كه مردم را ناگزير از قبول حق كند و هر آيتى است كه قبل از قيام قيامت و بعد از آن اتفاق مى افتد. و جمله ((و ما ربك بغافل عما تعملون ))، خطاب در اين جمله به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) است و اين جمله به منزله تعليل و بيان مطالب گذشته است و معنايش اين است : اعمال شما بندگان در برابر ديدگان پروردگار تو است ، پس هيچ چيز از آنچه حكمت در قبال اعمال شما اقتضاء مى كند از او فوت نمى شود، اگر حكمت اقتضاء دعوت و هدايت داشته باشد، مى كند و اگر اقتضاى اضلال و نشان دادن آيات و سپس پاداش نيكوكاران و كيفر بدكاران را داشته باشد، انجام مى دهد. ۷- و من ضل فقل انما انا من المنذرين )) - يعنى و هر كس هدايت نشود و از ياد پروردگارش اعراض كند، ضلالتش به ضرر خودش و وبال كفرش به گردن خودش است ، نه من ، براى اينكه من جز بيم رسانى نيستم ، مأمورم كه مردم را از خطرى كه در پيش دارند بيم دهم ، ولى وكيل آنان نيستم ، خدا وكيل بر ايشان است . پس اگر مى بينيم به جاى اينكه بفرمايد: ((و من ضل فانما انا من المنذرين )) با اينكه ظاهر كلام هم همان را اقتضاء داشت ، فرمود ((فقل انما انا من المنذرين )) و كلمه ((بگو)) را اضافه فرمود، براى اين بود كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) را متذكر آن عهدى كند كه قبلا تذكرش داده بود و آن اين بود كه غير از انذار پستى ندارد و هيچگونه مسئوليت در باره امور مردم ندارد و موظف است كه بر خدا توكل كند و امور ايشان را محول به او نمايد، همچنان كه فرمود: ((فتوكل على اللّه انك على الحق المبين انك لا تسمع الموتى ...)) پس گويى كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرموده : و هر كس ‍ گمراه شد به او بگو: من از پروردگارم شنيده ام كه به غير از انذار مسئوليتى به گردنم نينداخته ، پس من از ضلالت هر كس گمراه شود بازخواست نخواهم شد. تفسیر المیزان https://zaya.io/d06sz کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــک صفحه قرآن بـه همراه ترجمه 📖  آیات 148 تا 154 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
. مربوط به 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️بازگو كردن ديگران حرام است مگر ظلم و در جامعه بايد شود. 💠"لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً «148» 🌱خداوند، آشكار كردن گفتار بد را دوست نمى‌دارد، مگر از كسى كه به او ستم شده باشد و خداوند، شنواى داناست. 🔹اين آيه به مظلوم، اجازه دادخواهى و فرياد مى‌دهد، نظير آيه‌ى 41 سوره شورى كه مى‌فرمايد: «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ» و هركس پس از ستم ديدن، يارى جويد و انتقام گيرد، راه نكوهشى بر او نيست. 🔹افشاى زشتى‌ها را بارها قرآن منع كرده واز گناهان كبيره شمرده و وعده عذاب داده است. از جمله آيه 19 سوره نور كه علاقه به افشاى زشتى‌هاى مؤمنان را گناه مى‌داند: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» 👈در تعبير «مَنْ ظُلِمَ» چند احتمال است: 🔹به معناى «ممّن ظلم» باشد، يعنى فرياد زدن كسى كه مورد ظلم قرار گرفته، جايز است. 🔹به معناى «لمن ظلم»، يعنى فرياد به نفع مظلوم، هر چند خودش مظلوم نباشد. 🔹به معناى «على من ظلم»، يعنى فرياد اعتراض‌آميز به مظلومى كه ساكت نشسته و ذلّت مى‌پذيرد. البتّه احتمال اوّل، نزديك‌ترين احتمال است. 🔹آنچه است، افشاى عيوب مردم در برابر ديگران است، نه بازگويى عيوب افراد به خود آنان. چون پيامبر خدا فرموده است: مؤمن، آيينه‌ى مؤمن است.  🔹قانون كلّى و اصلى، و بيان عيوب مردم است، مگر در موارد خاص. «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ» 🔹افشاى عيوب مردم، به هر نحو باشد حرام است. (با شعر، طنز، تصريح، تلويح، حكايت، شكايت و ...) «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ» 🔹نشانه‌ى جامعه اسلامى آن است كه مظلوم بتواند با آزادى كامل، عليه ظالم فرياد بزند. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» 🔹غيبت مظلوم از ظالم جايز است. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» 🔹اسلام، حامى ستمديدگان است. «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» 🔹سوء استفاده از قانون ممنوع است. ستمگران بدانند كه حرمت غيبت، راه ستمگرى را برايشان نمى‌گشايد. «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» 🔹تنها ، اجازه‌ى غيبت از را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عيوب ديگرش.  «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» 🔹ظالم، در جامعه‌ى اسلامى احترام ندارد، بايد محكوم و به مردم معرفى شود. لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ ... إِلَّا مَنْ ظُلِمَ‌ 🔹در تزاحم ارزش‏هاى انسانى، بايد اهم و مهم رعايت شود. ارزش‏ دفاع از مظلوم، بيش از ارزش حيا وسكوت است. لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ ... إِلَّا مَنْ ظُلِمَ‌ 🔹در موارد جواز افشاى عيوب، از مرز حقّ تجاوز نكنيد، چون خداوند شنوا و داناست. «سَمِيعاً عَلِيماً»" 📚تفسير نور http://quranpuyan.com/yaf_postsm19796_bdy-h-y-dygrn-r--fsh-nknyd-mgr--bry-Hqq-Hq-khwd-z-Zlm.aspx#post19796 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan