#دعاهای_روزانه
🌴﷽🌴
✍ فرازی از دعای عاشقانه امام حسین(ع)
در روز #عرفه ......
🌷ای مولای من،
#تویی که نعمت دادی،
تویی که احسان کردی،
تویی که به نیکی رفتار نمودی،
تویی که کرامت فرمودی،
تویی که فضیلت بخشیدی،
تویی که روزی عطا فرمودی،
تویی که کرم کردی،
تویی که توانمندم ساختی،
تویی که سرمایه ام دادی،
تویی که پناه دادی،
تویی که هدایت کردی،
تویی که از گناه بازداشتی،
تویی که گناهان را پوشیدی،
تویی که گناهان را بخشیدی،
تویی که عزت دادی ،
تویی که یاری رساندی ،
تویی که شفا بخشیدی ،
تویی که سلامتی دادی ،
خجسته و بلند مرتبه ای ای پروردگار من،
ستایش جاودانه از آن توست
و سپاس پیوسته تو را سزاست.
اما من ای خدایم ،
به خطاهایم معترفم ، پس بر من ببخشای ! 😞😞
#منم که گناه کردم،
منم که خطا نمودم،
منم که نادانی کردم،
منم که به سوی گناه شتافتم،
منم که اشتباه کردم،
منم که به غیر تواعتماد کردم،
منم که در عین دانایی گناه کردم،
منم که وعده هادادم،
منم که وفا ننمودم،
منم که پیمان شکستم،
منم که به جرم خود اقرار کردم.
بارالها، من بدان نعمات که مرا داده ای اذعان دارم،
به گناهانم اعتراف کرده و از آنها باز می گردم;
تو نیز مرا بیامرز.
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
🌷🌷تحقیق و تدبر در آیه #وواعدنا
🛑 قسمت اخر:
💐🌸 حضور در #ميقات و وعده گاه براي ارتباط ويژه با خدا
حاجيان مطابق مناسك حج ابراهيمي براي ورود به خانه خدا وحتي حريم ان ،بايد در ميقات حاضر شوند وبا انجام اعمالي تعهداتي را بپذيرند.(#محرم شوند)
تعهداتي در راستاي توجه به خالق ،خود وساير انسانها،حيوانات وگياهان ورعايت حرمت وحقوق انها
موسي هم كه دراين ايام درحج نيست،براي سخن گفتن با خدا بايد در زمان مشخص به مكاني معين برود و در#ميقات حضور يابد.
✅✅آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي استاد اخلاق درباره اين نماز و آيه آن در كتاب المراقبات مي نويسد: در هنگام قرائت اين آيه شريفه از خود بپرس كه اين #وعده چيست؟ حسرت و شوق خود را براي ديدار خدا افزايش داده و از ورشكستگان مباش «كساني كه ديدار خدا را انكار نمودند و آنگاه كه قيامت فرا رسد، گويند واي بر ما كه آسايش و سعادت اين روز را از دست داديم. آنان بار گناهان خود را به دوش ميكشند و چه بار بدي».
👌وي مي افزايد: درباره روايت پيامبر اكرم (ص) كه در آن شوق حضرت موسي (ع) به اين وعدهگاه را بيان نمودند، بينديش آنجا كه فرمودند «در چهل روز رفت و آمد خود به خاطر اشتياقي كه به ديدار خداوند داشت، نخورد، نياشاميد و نخوابيد.»
👈پس اي مسلماني كه حضور در حج وميقاتش برايت مقدور نبوده ،براي خود ميقاتي تعيين كن.
در زماني خاص با پروردگارت صحبت كن .راز ونياز كن.
ميقات تو مي تواند نيمه شب باشد يا روز عرفه يا عيد قربان .
يا نه.
👈بيا زمان را ثابت كنيم. بيا از فردي بودن خارجش كنيم. مانند حج نمود جمعي هم بان بدهيم .👉
👈#ميقات ما همين نماز دوركعتي پس از نماز #مغرب است. عملي خاص،
💫در زماني خاص،
💫با ذكري خاص
كه مي توان بصورت جمعي هم در مساجد خدا انرا انجام داد.. پس نماز #وواعدنا #ميقات و وعده دیدار ماست.
https://v.ht/vaadna
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
💕عیدقربان💕
جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
@quranpuyan
صبح امروز خدایا چه مبارک بدمید
که همی از نفسش بوی عبیر آید و عود
گر کسی شکرگزاری کند این نعمت را
نتواند که همه عمر برآید ز سجود
سلام و درود
صبح شما بخیر وشادی
عیدتان فرخنده
@quranpuyan
به نام خدا
🕋 #حج در قرآن
🛑 قسمت ششم:
وقوف در #عرفات و مشعر
نکات زیر در #تفسیر_تسنیم از ایت اله جوادی املی در خصوص ایات ۱۹۸ و ۱۹۹ بقره ذکر شده است:
👈"هنگام #افاضه از #عرفات، در #مشعرحرام به ياد خدا باشيد: ﴿فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفتٍ عَرَفتٍ فَاذكُروا اللّهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرام﴾،
👈پس از رفتن به عرفات و #وقوف در آن واجب است تا هنگام بازگشت افاضه از عرفات تحقق يابد، زيرا عنوان «افاضه» با حركت و خروج تفاوت دارد و فرع بروقوف دسته جمعي است .
👈اگر جمعيت انبوهي در زمان معين در مكاني واحد ايستاده، بعد متفرّق شده و حركت كنند، «افاضه» پديد ميآيد؛
بنابراين براي تحقق افاضه سه عنصر #توقف كثير (كثرت) و #اجتماع در مكان و زمان واحد لازم است و بدون هر يك از آنها «افاضه» پديد نميآيد، بلكه صرف خروج و مانند آن است. البته اجتماع بدون كثرت نخواهد بود؛ ولي كثرت بدون اجتماع فرض دارد؛ يعني هركدام جداگانه توقف كند و خارج شود.
👈#تطبيق «يوم اكبر» يا «#حج_اكبر» بر روز عرفه و روز منا بر همين اساس است كه همگان در كنار هم جمعاند و چون حاجيان از سراسر جهان به مكه ميآيند و در جهان شرك و مشرك وجود دارد و در نتيجه #برائت از مشركان حكم جهاني اسلام است و به زماني كه در خصوص حجاز مشرك وجود داشته باشد اختصاص ندارد
، آن روز، روز اجتماع عمومي و بيزاري از مشركان است: ﴿واَذنٌ مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ اِلَي النّاسِ يَومَ الحَجِّ الاَكبَرِ اَنَّ اللّهَ بَرِيءٌ مِنَ المُشرِكينَ ورَسولُه)
بنابراين، عبارتِ ﴿فَاِذا اَفَضتُم مِن عَرَفت﴾ هم اصل وجوب وقوف در عرفات و هم وقوف دسته جمعي در زمان و مكان واحد را ميفهماند. البته زمان و مقدار وقوف را سنّت مشخص كرده است.
👌اسرار وقوف در عرفات
وقوف در عرفات تنها در مناسك حج و از مشتركات حج تمتع و قِران و اِفراد است. در روايات براي وقوف در عرفات اسراري آمده است كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
ألف. تطهير و آمادگي براي ورود به خانه خدا؛
👈اميرمؤمنان حضرت علي(عليهالسلام) در پاسخ پرسشي از راز وقوف در عرفات فرمود: چون كعبه خانه خداست و حرم دروازه آن است، وقتي مهمانان الهي آهنگ خانه خدا ميكنند، خداوند آنان را بيرون دروازه نگه ميدارد تا به درگاهش تضرّع و ناله كنند... و بدين شكل از گناهان پاك شده و لياقت ورود به محدوده حرم را پيدا كنند و كمكم به خانه او راه يابند و در اطراف آن طواف كنند
👌از اين رو در روز عرفه بهترين وظيفه همان #دعا و نيايش است، از همين رو گرچه روزه روز عرفه مستحب است؛ ولي طبق بيان امام باقر(عليهالسلام) اگر روزه آن روز موجب ضعف انسان شود و نتواند دعاهاي روز عرفه را بخواند، روزه نگيرد
👈ب. آگاهي به معارف و علوم ديني و اسرار آفرينش؛ امام سجاد(عليهالسلام) در «حديث شبلي» درباره سرّ وقوف در عرفات فرمود: «اين وقوف براي آن است كه انسان به معارف و علوم ديني واقف و از اسرار نظام آفرينش باخبر شود و بداند كه خداوند به همه نيازهاي او واقف و بر رفع آنها تواناست، خود را به او بسپارد و تنها از او اطاعت كند»،
👈چون اطاعت او بهترين سرمايه است: «و طاعته غني» از اين رو امام سجاد(عليهالسلام) به سائلي كه در روز عرفه گدايي ميكرد، فرمود: واي بر تو! آيا در چنين روزي، دست نياز به سوي غير خدا دراز ميكني؛ در چنين روزي اميد است خداوند به كودكان درون رحم سعادت بخشد.
👈ج. معرفت انسان به آگاهي خدا بر نهان و آشكار او؛ در ادامه «حديث شبلي» حضرت سجاد(عليهالسلام) فرمود كه حج گزار بايد در عرفات دريابد كه خداي سبحان به نهان و آشكار و به صحيفه قلب او و رازهاي آن آگاه است؛
روايات فراواني به بيان وظيفه حج گزاران در سرزمين عرفات پرداخته كه بخش عمده آن درباره دعا و كيفيت آن، به ويژه دعاي عرفه امام حسين و دعاي امام سجاد(عليهماالسلام) است.
بخش ديگر نيز درباره اهميت دعا و ترغيب و تشويق افراد به دعا براي ديگران است؛ به گونهاي كه روشن ميشود ائمه اطهار(عليهمالسلام) و برخي شاگردان آنان قسمت مهم همت خويش را در آن سرزمين كه دعا مستجاب است، صرف دعا براي ديگران ميكردند."
https://v.ht/alhaj
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕️ #قربانی، از اینجا
قربانی، از آنجا
💠 در ماجرای حضرت ابراهیم (ع) و دستور به او برای قربانی فرزندش، رمزهای فراوانی وجود دارد. یکی از آنها این است که باید قربانی «از خودت» باشد. او باید پاره تن خود را به قربانگاه ببرد و گرنه «قربانی کردن دیگری» هنری نیست. ابراهیم خلیل با این آزمون، شایسته امامت گردید تا سپس از دیگران هم قربانی بخواهد.
🔻تفاوت اولیای دین با رجال سیاسی در همین جاست: پیامبران «از خود» قربانی «میدهند» و سیاستمداران «از مردم» قربانی «میگیرند». چه اینکه اباعبدالله الحسین(ع) از خود قربانی آورد و اصحاب را آزاد گذاشت، در حالیکه یزید و عبیدالله خود نشستند و مردم کوفه را به زور برای قربانی شدن اعزام کردند.
🔻دنیاطلبان بر لاشه های مردم خود بالا میروند تا نشان دهند که قهرمانند، دیگران را به میدان میفرستند تا ثابت کنند که انقلابیاند، آنان را روانه شِعب میکنند تا بگویند که اهل مقاومتند و آنان را بچوبه دار میاویزند تا ژست مبارزه با فساد بگیرند. این در حالی است که هرگز خودشان و اطرافیانشان قربانی نمیشوند. چرا که پیوسته در حصار امن قرار داشته و از خطر به دورند.
🔻اگر مردم در خانه های ناامن ساکنند و زیر آوار قرار میگیرند و قربانی میشوند، آنان در مستحکمترین پناهگاهها سکونت دارند واگر مردم با پرندههای ناامن سفر میکنند و قربانی میدهند، آنان از بالاترین امنیت پرواز برخوردارند واگر مردم با استفاده از داروی بی کیفیت و کمبود امکانات درمانی، قربانی میدهند، آنان از بهترین تجهیزات و امکانات دارویی استفاده میکنند و اگر مردم مورد حسابرسی قرار میگیرند و به عنوان فساد و #اختلاس قربانی میشوند، آنان به هیچ کس حساب پس نمیدهند و از هفت دولت آزادند. 😔😔
و این است فرق قربانی از خود و از اینجا (نزدیک) با قربانی از دیگران و از آنجا(دور).
🔻قربانی از اینجا اینگونه است: روز عید قربان بود و در این روز زنان از زیورالات خود استفاده میکردند. ام کلثوم دختر امیرالمومنین از زیورهای گرانبها بهرهای نداشت، تصمیم گرفت یگ قطعه زینتی از بیت المال عاریه بگیرد و مراسم روز عید را با آن بگذراند. ابورافع که خزانهدار حضرت بود، پیشنهاد او را پذیرفت و با مسئولیت و ضمانت خود، آن قطعه را سه روزه به عاریت داد. پس از آن، امیرالمومنین(ع)، آن زیور را بگردن دخترش دید و دانست که از کجا آمده و ماجرا از دختر پرسید. ام کلثوم گفت: برای روز عید از خازنه بیت المال امانت گرفتهام. امام به دنبال ابورافع فرستاد و به او فرمود: آیا به مسلمانان خیانت میکنی؟ خزانهدار گفت: هرگز، پناه به خدا! امام فرمود: پس چگونه قطعهای از بیت المال را بدون اذن من و رضایت مردم، عاریه داده ای؟! ابورافع گفت که بدرخواست دختر شما و با ضمانت خودم، آن را امانت دادهام. امام دستور داد تا فورا آن را باز پس گیرد و به محلش برگرداند و اگر چنین کاری را تکرار کند، او را مجازات خواهد کرد و به دختر خود فرمود: اگر عاریه مضمونه نبود، تو اولین زن هاشمی بودی که دستت را بعنوان سرقت قطع میکردم . و در حالیکه دختر، کار خود را توجیه میکرد که دختر امیرالمومنین برای استفاده از این زیور از دیگران سزاوارتر است، پدر او را تهدید کرد و گفت: خود را از حق دور مکن، آیا در این روز عید، همه زنان مهاجر میتوانند با چنین زینتی خود را بیارایند؟!
«أ کلّ نساء المهاجرین تتزین فی هذا العید بمثل هذا»(التهذیب، ج۱۰، ص۱۵۲)
البته تحلیل این سخن امیرالمومنین -اگر عاریه مضمونه نبود دست دخترم را قطع میکردم - برای عدهای از فقها سخت و دشوار آمده است.
ممکن است برای فقیهی که میخواهد به اتکای این روایت فتوا دهد و حکم سنگینی مثل قطع دست را از آن استنباط کند، برخی زوایای تاریخی این قضیه روشن نباشد و او بر اساس احتمالات نظر دهد مثل صاحب کشف اللثام (ج۱۰، ص ۵۹۸) و چه بسا مانند صاحب جواهر، این مضمون را بپذیرد و روایت را مطابق قاعده دانسته و دزدی از بیت المال را موجب حد بداند (ج۴۱، ص۴۸۵)
🔻ولی مهم تر از این ریزهکاریهای فقهی، اصل مفاد روایت است که کاملا روشن بوده و هیچ ابهامی ندارد.
آیا شکی وجود دارد که امام در مقابل امتیازخواهی فرزندش بسختی برخورد کرد؟
آیا تردیدی وجود دارد که از نظر موازین فقهی، از دختر گناهی سر نزده است؟
آیا کاملا روشن نیست که چرا امام(ع) با دخترخود برخورد میکند و اجازه نمیدهد زینت عاریه ای داشته باشد؟
🔻آری امیرالمومنین(ع) اگر فساد را در «آنجاها» هم میدید و بسراغ دورترین نقاط میرفت و در مبارزه با آن کاملا موفق بود، بدلیل آن بود که میتوانست #فساد را در «اینجاها» ببیند و بدون مسامحه با آن برخورد کند. او آماده بود تا «از خود» قربانی کند، از اطرافیان خود، از بنی هاشم، از حزب خود! نه اینکه از دیگران «برای خود» قربانی بگیرد.
استاد سروش محلاتی
@quranpuyan
✅چرا حج؟ بررسي احكام وفلسفه #حجدرقرآن از نگاه مرحوم مهندس مهدي بازرگان
برگرفته از سخنراني وي در عيد #قربان ۱۳۳۸
در اين دعوت عمومي ساليانه، به خانه اي كه معروف به خانه خداست 👈يك قصد عالي و زمينه سازي جهاني براي برقراري صلح عمومي و ايجاد ملت و دولت واحد بشري وجود دارد. دعوت و مأموريتي كه ميتوان به تعبيري آن را هدف نهايي و منتهي اليه دنيائي رسالت الهي پيغمبر اسلام و مسلمين دانست.
عجيب است كه در آيات مربوط به مناسك حج صحبت از #خوردن و خوراندن گوشت و ارتزاق مادي پابه پاي ذكر و تكبير خدا و تعظيم شعائر و طواف و تقوي به ميان آمده است.
👈شايد تنها جائي از احكام عبادي كه عليرغم ظاهر خشك و روحاني آن توجه و تمني خير دنيا و آخرت توأماً باشد همين مورد حج است:👌
«وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا اتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الاخِرَةِ حَسَنَةً…»
👈اصولاً اصرار عجيبي قرآن دارد (باز هم بر خلاف تصور و تسميه هاي خودمان) كه كعبه و فريضه حج را براي #مردم و به خاطر مردم معرفي نمايد و بر خانه اي را كه در مكالمات ابراهيم و خدا با صفت بيتك و بيتي رد و بدل ميشده است از همان ابتدا و بري هميشه پلاك مالكيت به نام #مردم بزند:
«اِنَّ اَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَ هُدًي لِلْعالمينَ.»
«وَ اِذْجَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ اَمْنًا…»
✅قرآن چون مخالف بتپرستي و شخص پرستي است فقط شعارها و سنّتها را نگاه ميدارد. از ميان آثار محسوس و مجسم كه هم خدا را به ياد بياورد و هم خاطره پيغمبرِ مشترك و پايه گذارِ اديان توحيدي را هميشه زنده و تازه نگاه دارد، 👈دستور داده است خانه اي را كه #ابراهيم براي عموم مردم و در كمال سادگي به پا كرده است حفظ كنند و مراسم و مناسكي را كه ابراهيم انجام داد تكرار نمايند.
اين خانه نخستين و #آزاد شده از كليه قيود مالكيتها و خصوصيتها و حاكميتهاي مركزي بري توجه حواسها و نمازها، محور طوافها و تبلور ذكر و عشق به خدا به سود آدمها گرديد.
👈اعمال حج و #مناسكي كه مقرر شده است هر كدام معرف و مظهر يكي از مراحل و صحنه هايي است كه #ابراهيم خليل دچار شده و پله پله از عهده بر آمده به مقام پيشوايي بشر رسيد :
⬅قرباني در مني فداكاري عظيم آن پدر و پسر را در راه عشق و اطاعت خدا نشان ميدهد كه مبدّل به ذبح گوسفند گرديد ؛
⬅دويدن بين دو كوه صفا و مروه به ياد سر گرداني و دوندگي آن مادر در به در شده از قوم و ديار و در جستجوي يك قطره آب بري طفل شيرخواري است كه از فرط گرمي و تشنگي مشرف به مرگ شده و بالاخره به جوشش آب زمزم منتهي ميشود؛
⬅رمي جمرات را ميگويند حكايت از مواجهه مكرر شيطان با حضرت ابراهيم براي وسوسه و ممانعت او از قرباني كردن فرزند و سنگ انداختن ابراهيم به جانب او بري طرد كردن، مينمايد؛
⬅وقوف در صحري عرفات و سحرخيزي در مشعرالحرام، به مصداق اسامي انتخاب شده ، رساننده معاني و منظورهاي مربوطه بوده معلوم است كه بر معرفت و استشعار زائر بايد اضافه شود و مضامين دعاهاي عالي مرتبه اي كه بري آن مواقف وارد شده است خود دلالت كافي به اين معاني دارد؛
⬅طواف دور خانه عبارت از گرديدن از روي علاقه و جذبه است و متمركز ساختن افكار و اعمال خود به سوي خدا و براي خلق؛
⬅دو ركعت نماز در مقام ابراهيم يعني پا در جاپاي او گذاشتن و جاپاي انبياي ديگر و خاتم انبياء و علي و ساير اوصياء و اين همه اصحاب و بزرگان و صلحا و خلق خدا از هزاران سال قبل تا حالا، كه در همان جا با خلوص و صفا رو به درگاه خدا نموده دعاها و زاريها و توبهها و عهدها كرده اند!…
آيا همين اعمال ياد آورنده ترين و زنده كننده ترين حالات روحاني و عرفاني در شخص نميتواند باشد؟
🔷 مردم مسلمان (و مردم دنيا) اول بايد بفهمند كه يك خانه موروثي دارند كه بري خاطر آنهاست، آزاد شده از قيد مالكها و مُلُوك، جهت مراجعه ، اجتماع ، قيام و توحيد، و پس از آن در مقام استيفاي چنين حق و ايفي چنان نقش و وظيفه بر آيند.
طبيعي است كه تا آدمها و طرز تلقيشان از يكديگر و از زندگي عوض نشود و تا ريشه ی دوگانگي و دشمني از بيخ دلها و دِماغها بريده نشود، تا دنيا دنياست همين آش است و همين كاسه.
آري، ايمان عمل ميكند و عمل انسان را ميسازد. ايمان منشأ عمل و انسانيت است. هر قدر مبني ايمان بلندتر و محكمتر باشد، به همان قرار آثار آن عاليتر و قويتر ميشود.
https://v.ht/alhaj
@quranpuyan
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلهٔ ممکنات
کون و مکان شاهد جود تواند
حجت اثبات وجود تواند
#جامی
سلام عزیزان
صبحتان بخیر
روزتان سرشار از نگاه پرمهر خدا
@quranpuyan
🕋 #حج در قرآن
قسمت آخر
حضور در #منا در ایام #تشریق
در سوره بقره در ادامه ایات مربوط به حج اینگونه امده است:
وَاذْكُرُواْ اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۰۳﴾
فولادوند: و خدا را در روزهايى معين ياد كنيد پس هر كس شتاب كند [و اعمال را] در دو روز [انجام دهد] گناهى بر او نيست و هر كه تاخير كند [و اعمال را در سه روز انجام دهد] گناهى بر او نيست [اين اختيار] براى كسى است كه [از محرمات] پرهيز كرده باشد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه شما را به سوى او گرد خواهد آورد
مکارم: و خدا را در روزهاي معيني ياد كنيد! (روزهاي #۱۱ و #۱۲ و #۱۳ ماه #ذي_الحجه). و هر كس شتاب كند، و (ذكر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهي بر او نيست، و هر كه تاءخير كند، (و سه روز انجام دهد نيز) گناهي بر او نيست، براي كسي كه تقوا پيشه كند. و از خدا بپرهيزيد و بدانيد شما به سوي او محشور خواهيد شد!
در تفسیر المیزان در ذیل این ایه چنین امده است:
#ايام_معدودات همان ايام تشريق يعنى يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه است دليل بر اينكه مراد ايام بعد از دهه ذى الحجه است
اين است كه حكم ياد آورى خدا در ايام معدودات را بعد از فراغ از بيان اعمال حج ذكر فرمود،
و دليل بر اينكه مراد سه روز بعد از دهه ذى الحجه است ، اين است كه دنبالش مى فرمايد: (فمن تعجل فى يومين ...)، چون تعجيل در دو روز وقتى فرض دارد كه ايام سه روز باشد، يك روز روز كوچ باشد، و در دو روز هم عجله كند، اين مى شود سه روز، و اتفاقا در روايات هم ايام معدودات به همين سه روز كه گفتيم تفسير شده است .
معناى آيه اين مى شود: كسى كه عمل حج را تمام كرده ، گناهانش بخشوده شده است ، چه اينكه در آن دو روز تعجيل كند، و چه اينكه تاءخير كند و از اينجا روشن مى شود كه آيه شريفه در مقام بيان تخيير ميان #تاءخير و #تعجيل نيست نمى خواهد بفرمايد حاجى مخير است بين اينكه تاءخير كند و يا تعجيل ، بلكه منظور بيان اين جهت است كه گناهان او آمرزيده شده ، چه تاخير و چه تعجيل .
و اما اينكه فرمود: (لمن اتقى ) منظور اين نيست كه تعجيل و تاءخير را بيان كند و گرنه حق كلام اين بود كه بفرمايد (فلا اثم على من اتقى ،گناهى نيست بر كسى كه از خدا بپرهيزد) بلكه ظاهرا قيد (لمن اتقى ) نظير همين قيد در جمله :(ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام ...) است ، و مراد اين است كه حكم نامبرده مخصوص مردم با تقوا است ،
اما كسانى كه تقوا ندارند اين آمرزش را ندارند.
و معلوم است كه بايد اين تقواپرهيز از چيزى باشد كه خداى سبحان در حج از آن نهى كرده ، و نهى از آن را از مختصات حج قرار داده ، پس برگشت معنا به اين مى شود كه حكم نامبرده تنها براى كسى است كه از محرمات احرام و يا از بعضى از آنها پرهيز كرده باشد،
و اما كسى كه پرهيز نكرده ، واجب است در منا بماند و مشغول ذكر خدا در ايام معدودات باشد، و اتفاقا اين معنا در بعضى از روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليه السلام ) هم آمده
لازم است ان نکته را اضافه کنم که در هریک از روزهای ۱۱و۱۲ذیحجه حاجیان باید یکبار #رمی_جمرات را انجام دهند .یکبار هم که در روز #عید_قربان وقبل از #قربانی کردن گوسفند این کار را انجام داده اند.
https://v.ht/alhaj
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣3⃣ تدبر در سوره #صافات
❓پرسش : در آيه فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ {۸۸} فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ {۸۹} بيان سقيم بودن ابراهيم چه ارتباطی با نگاه به ستارگان دارد؟
شكى نيست در اينكه ظاهر اين دو آيه اين است كه خبر دادن ابراهيم (ع) از مريضى خود مربوط است به نظر كردن در نجوم، حال اين نگاه كردن در ستارگان يا براى اين بوده كه وقت و ساعت را تشخيص دهد، مثل كسى كه دچار تب نوبه است، و ساعات عود تب خود را با طلوع و غروب ستارهاى و يا از وضعيت خاص نجوم تعيين مى كند.
و يا براى آن بوده كه از نگاه كردن به نجوم، به حوادث آينده اى كه منجمها آن حوادث را از اوضاع ستارگان بدست مى آورند، معين كند. و صابئى مذهبان به اين مساله بسيار معتقد بودند و در عهد ابراهيم (ع) عده بسيارى از معاصرين او از همين صابئى ها بوده اند.
بنا بر وجه اول، معنايش آيه چنين مى شود: وقتى اهل شهر خواستند همگى از شهر بيرون شوند تا در بيرون شهر مراسم عيد خود را به پا كنند، ابراهيم نگاهى به ستارگان انداخت و سپس به ايشان اطلاع داد كه به زودى كسالت من شروع مىشود، و من نمى توانم در اين عيد شركت كنم.
و بنا بر وجه دوم معنايش اين مى شود: ابراهيم در اين هنگام نگاهى به ستارگان كرد و طبق قواعد منجمين پيشگويى كرد كه به زودى من مريض خواهم شد، و در نتيجه نمى توانم با شما از شهر بيرون شوم.
ولى وجه اولى با وضع ابراهيم (ع) مناسبتر به نظر مى رسد، براى اينكه آن جناب با اينكه توحيدى خالص داشت، ديگر معنا ندارد براى غير خدا تاثيرى قائل باشد. و از سوى ديگر دليلى هم كه به قوت دلالت كند بر اينكه آن جناب در آن ايام مريض نبوده در دست نداريم، بلكه دليل داريم بر اينكه مريض بوده، براى اينكه از يك سو خداى تعالى او را صاحب قلبى سليم معرفى كرده و از سوى ديگر از او حكايت كرده كه صريحا گفته است: من مريضم و كسى كه داراى قلب سليم است، دروغ و سخن بيهوده نمى گويد.
اين بود آن وجهى كه ما در تفسير اين دو آيه اختيار كرديم. و مفسرين در توجيه آن وجوهى ذكر كرده اند كه از همه وجيه تر و بهتر اين است كه: نگاه كردنش به نجوم، وخبر دادنش از مريضى خود، از باب معاريض كلام است. و معاريض عبارت است از اينكه:
گوينده چيزى را بگويد كه شنونده از ظاهر آن معنايى بفهمد و خود او معناى ديگرى اراده كند. پس شايد نظر كردن آن جناب در ستارگان نظر كردن موحد در صنع خداى تعالى باشد، تا از آن راه بر وجود خداى تعالى و يكتايى او استدلال كند، ولى مردم خيال كردند كه نظر كردن او مثل نظر كردن منجمها است، كه مىخواهد از وضع ستارگان بر پيش آمدن حوادثى استدلال كند.
آن گاه فرموده:" من مريضم" و منظورش اين بوده كه او به زودى دچار بيمارى مىشود، چون آدمى در طول عمر بدون بيمارى نمىشود، هم چنان كه باز از همان جناب حكايت كرده كه گفت:" وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ" چيزى كه هست مردم خيال كردند منظور او اين است كه همين امروز كه روز عيد ايشان است مريض است، و آنچه در نظر آن جناب مرجح بوده كه اين همه زحمت به خود بدهد، اين بوده كه در شهر تنها بماند و آن هدفى را كه در نظر داشته انجام دهد، يعنى بتهاى اهل شهر را بشكند.
ليكن اين وجه- كه گفتيم بهترين وجوهى است كه مفسرين ذكر كردهاند- وقتى صحيح است كه آن جناب در آن روز مريض نبوده باشد و حال آنكه خواننده عزيز متوجه شد كه گفتيم هيچ دليلى بر اين معنا نيست. علاوه بر اين گفتن معاريض براى انبياء جايز نيست، زيرا باعث مىشود اعتماد مردم به سخنان ايشان سست گردد.
تفسير الميزان
https://v.ht/saffat
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
#پرسشوپاسخقرآني:
❓#جن در آيات قرآن، چگونه موجودي است؟ چه تفاوتهايي با انسان و فرشته دارد؟
🛑قسمت هشتم:
احتمالاتي ديگر در معناي جن
"معنای پوشیده بودن در جِنّ، حکایت از نامرئی و نادیدنی بودنش ندارد بلکه حکایتِ: دور از چشم بودن ، فعلاً قابل رؤیت نبودن، و وجود حائل برای رؤیت را دارد.
✅ تشابه جنّ و انس
۱- در بهشت از جن و انس با میوه و خرما و انار پذیرایی میشود:
فیهما فاکهة و نخلٌ و رُمّان. فبأیّ آلاء ربکما تکذّبان (رحمٰن ۶۸).
روشن است که میوه و خرما و انار فقط ویژهٔ بشر است و نه موجود نامرئی و شبح و دو بُعدی و شعلهوار؛ بنابراین جن نیز همانند انس بوده و پیکری مشابه دارند
۲- جن و انسِ مُجرم در روز بازپسین، از چهرهشان شناخته میشوند؛ پیشانی و پای اینان را میگیرند و به سمت جهنم و آب جوشان میبرند:
فیَومئذ لا یُسئل عن ذنبه إنس ولا جانٌ. فبأیّ آلاء ... یُعرف المجرمون بسیماهم فیُؤخذ بالنواصی و الأقدام ... (رحمٰن ۴۱)
این آیه به روشنی از اعضای جسمانی مشخص: پیشانی و پایِ جن و انس سخن میگوید و نه از موجودی غیرجسمانی یا شبحوار یا شعله و هیئتی از آتش؛ بنابراین جن و انس هر دو پیکری مشابه و بشری دارند
۳- از جن و انس گلایه میکند که چرا از قلب و چشم و گوششان به شایستگی استفاده نکردند:
ولقد ذرأنا لجهنّم کثیراً من الجن و الانس لهم قلوبٌ لا یفقهون بها ولهم أعینٌ لا یُبصرون بها ولهم آذانٌ لا یسمعون بها أولئک کالأنعام بل هُم أضلّ أولئک هم الغافلون (اعراف ۱۷۹)
این آیه قرینهای است بر شباهت و یکسانیِ دستگاههای ادراکی/احساسی، بینایی و شنواییِ جن و انس
۴- همآغوشانی که در بهشت برای جن و انس تدارک شده شبیه هم است چه، هم جنها امکان کامگیری از آنها را دارند و هم اِنسها؛ و حتی چنین برداشت میشود که این امکان مشابه، برای دنیایشان نیز برقرار بوده:فیهنّ خَیراتٌ حسان. فبأیّ آلاء ... حورٌ مقصوراتٌ فی الخیام. فبأیّ آلاء ... لم یطمثهنّ إنسٌ قبلهم ولا جانٌ. فبأیّ آلاء ... (رحمٰن ۷۵-۷۰) فیهنّ قاصرات الطرْف لم یطمثهنّ إنسٌ قبلهم ولا جانّ (رحمٰن ۵۶).
این آیات نشان میدهد که همخوابهٔ جن همانند همخوابهٔ إنس بوده و پیکر و اندامی بشری دارد و در نتیجه خودِ جن نیز همانند إنس واجد پیکر و اندامی بشری است
✅ جن از #آتش نيست♦♦
منشأ شایعهٔ خلقت از آتش:
شایعهٔ خلقت جن از آتش مربوط به دو واژهٔ جانّ و ابلیس در ۴ آیهٔ زیر است:
قال [ابلیس] أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین (اعراف ۱۲ ، ص ۷۶)
والجانّ خلقناه من قبل من نار السموم (حجر ۲۷) و خلق الجانّ من مارج من نار (رحمٰن ۱۵)
در این آیات:
ابلیس فقط «یک» شخص از جنهاست.
جانّ نیز یا:
الف- همان ابلیس است که در این صورت تمام چهار باری که خلقت از آتش در قرآن آمده، همه مربوط به شخص واحدی به نام ابلیس است و نه لزوماً دیگر جنها، به ویژه که این شخص برخلاف دیگر جنها بوده و فرجامی سیاه از خود به جا گذاشت و در نتیجه تفرّدش به چیزی خاص (و یا برداشتی خاص از خلقتش) بیراه نخواهد بود.
ب- و یا اشاره به أبو الجن (اولین نیای جنها) که در احادیث نامش شومان (شوما /سوما) آمده دارد که در این صورت تمام آن چهار آیه فقط به دو شخص از جنها برمیگردد: ابلیس و شومان؛
در این صورت؛
اولاً مگر هیچ احدی از انسها (که خلقتِ نیایشان از خاک اعلام شده) اندام و پیکرشان همچو مجسمهها از خاک و گل است که انتظار داشته باشیم آحاد جن نیز باید هیئتشان از صِرف آتش باشد؟ بنابراین همچنانکه هیچ إنسی را نمیتوانید مشاهده کنید که هیئت و پیکرش از خاک و گِل ساخته شده باشد به همان ترتیب نباید انتظار داشت که افراد و آحاد جن نیز هیئتی شعلهوار و از آتش داشته باشند.
ثانیاً چه بسا وقتی میگوییم آدم از خاک، و أبو الجن از آتش خلقت یافتند مراد این باشد که آدم فقط از خاک ولی نیای جنها علاوه بر خاک، با آتش، گِلَش پخته شد و حرارت دید
👈 بنابراين جن در ادبیات قرآنی «بشرهای غریبه و نامأنوسِ آنسوی مرزها و متعلق به نژاد و قوم متفاوت (نسبت به اقوام نبیمحور)» هستند."
✅ ✒ اقاي امير تركاشوند
💫ادامه دارد
💫برای مطالعه مشروح مطالب و نظرات سایر قرآن پژوهان به لینک زیر مراجعه نمایید
https://v.ht/aljenn
@quranpuyan
📖 #قرآنچهمیگوید؟
✅ فرمان خدا مبنی بر بازگرداندن #امانت و #عدالت در داوری
👌در آیه ی ۵۸ سوره ی #نساء دو موضوع مهم بیان شده است.
۱. بازگرداندن امانات به صاحبان آن
۲.عدالت در قضاوت و داوری
💠«إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا»
صادقی تهرانی : خدا بهراستی شما را فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانشان بازگردانید. و هنگامی که میان مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید. همواره چه نیکوست چیزی که خدا به آن پند میدهد. بهراستی خدا بسی شنوای بینا بوده است.
https://goo.gl/wxwzuR
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣3⃣ تدبر در سوره #صافات
❓پرسش : در آيه فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ" بيان سقيم بودن ابراهيم چه ارتباطی با نگاه به ستارگان دارد؟
👈پاسخ ۱ :
آنگاه بستارگان نگاه كرد و عظمت خدا در نظرش مجسم شد و از ناداني آن قوم بر آشفت و گفت: من پريشان حالم. در لغت بمكان خوفناك و بقلب كينه ور مكان سقيم و قلب سقيم گفته شده است. لازم نيست «سَقِيمٌ» را حتماً در آيه بمعني مريض بگيريم و هيچ مانعي ندارد كه مراد از سقيم پريشان حالي باشد و مسلّما ابراهيم در آنوقت ناراحت و پريشان حال بود و ايضا بنظر ميايد كه مراد از سقيم در آيۀ «فَنَبَذْنٰاهُ بِالْعَرٰاءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ» صافات: ۱۴۵ نيز پريشان حالي بوده باشد. يعني يونس را از شكم ماهي بصحرا انداختيم و پريشان حال بود، نه اينكه مريض و تبدار.
قاموس قرآن
👈 پاسخ ۲ :
موضوع یک تمارض بوده تا فرصت کند به بتها نزدیک شود اما اینکه المیزان آنقدر خود را به تکلف انداخته تا همین موضوع ساده را بگوید بی وجه است زیرا ابراهیم (ع) در آن موقع هنوز پیامبر نبود و لذا به قول المیزان « معاریض » برای او اشکال نداشت، و دلیلِ هنوز به پیغمبری نرسیدن او در آیه 60 همین سوره است زیرا اگر شده بود باید اعلام میکرد.
از تفسير آقای گنجه ای
https://v.ht/saffat
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛