eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
8هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
روایتگری_01.mp3
22.4M
🔵روایتگری سردارحسنی سعدی از یاران حاج قاسم در باره ی شهید محمدعلی الله دادی. با ما همراه باشید ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 ♥️
‧⊰🔗‧🌤⊱‧ ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..! تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . . هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨ + یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 ! ‹ اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج › @rafiq_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌱هر روز چشم من منتظرنگاه تو ... کی دل خسته‌ام شود معتکف پناه تو... 🌱زمـزمه‌‌ی لبان من این طلب است از خدا... کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاه تو... 🤲 (عج)
🍃🌹قَالَ علیه السلام الحِکمَةُ ضَالّةُ المُؤمِنِ فَخُذِ الحِکمَةَ وَ لَو مِن أَهلِ النّفَاقِ 🍃🌹(حکمت گم شده ی مومن است، پس حکمت را فراگیر هر چند که از شخص منافق باشد). کلمه ی ضاله (گم شده) را برای حکمت نسبت به مومن، از آن جهت استعاره آورده که حکمت خواسته ی مومن است و او در پی آن است، و می جویدش چنان که صاحب هر گم شده ای، گم شده ی خود را می جوید. 📙شرح حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص85 ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
⭕️شهرقدس شکنجه‌گاه دومین مدافع غیرت 🔸یاسر بسطامی، عدالتخواه لرستانی، که برای پیگیری مطالبات مردم استان به پایتخت سفر کرده بود، شامگاه جمعه ۲۷ خرداد در خیابان های شهرقدسِ تهران متوجه مزاحمت ارازل و اوباش برای چند خانم جوان می‌شود و با آنها درگیر شده و مورد ضرب و شتم شدید و شکنجه قرار می‌گیرد. وی هم‌اکنون در اثر شدت جراحات در یکی از بیمارستان‌های تهران تحت مراقبت ویژه و درمان قرار دارد. بحمدلله ایشان زنده است و از همه خواهشمندیم برای بهبود سریع‌تر این دعا کنید. ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
اگر‌ دختری ‌«حجابش»را ‌رعایت‌ کند، و‌ پسری ‌«غیرتش» را حفظ کند، و‌ هر ‌جوانی‌ که «نما‌ز‌اول‌وقت‌» را در حد توان شرو‌ع‌ کند؛ اگر‌ دستم‌ برسد‌ سفارشش‌ را به ‌مولایم امام‌حسین‌(ع) خواهم‌ کرد و ‌او را‌ دعا ‌میکنم! شهیدحسین‌محرابی🕊 🌷یادش با ذکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💚☁️•°] 📹اولین درس شـــــهدا سفارش شهدا الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻  ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌      ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》          ‌ ‍ ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌                ‌ ‍
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
اسامی شرکت کنندگان در مسابقه ی شماره ی چهار از کتاب ستارگان حرم کریمه ۱-خانم مریم مرادی نیا- شهر آغا جاری ۲- خانم زیورداودی- روستای پیان شهرستان ایذه استان خوزستان ۳- خانم راضیه بابایی- شهرمقدس قم ۴- خانم زهره پورالماسی پاریزی- شهرسرچشمه رفسنجان ۵- خانم زهرا محمدیان- رفسنجان ۶- خانم سمیه اکبری- صفاشهرفارس ۷-آقای متین یوسفی ۸-خانم زهرا اکبری باصری-شیراز ۹-خانم دینا یوسفی باصری-شیراز ۱۰-خانم رضوان اکبری ۱۱-آقای امیرمهدی اکبری-خرم بیداستان فارس ۱۲-خانم ستاره اکبری باصری-شیراز ۱۳-آقای هاشم اکبری-صفاشهر فارس برنده ی جایزه در این چهار مسابقه ی برگزار شده خانم زیور داودی از روستای پیان- شهرستان ایذه استان خوزستان https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 👆 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
زندگینامه شهید حاج یونس زنگی آبادی🌻 °|🌺🌤🦋|° درست اولین روز از سال 1340 بود که در روستای زنگی آباد کرمان و در خانواده ای مومن و متدین، پدر با کشاورزی و هیزم شکنی زندگی خانواده اش را می گذراند، فرزند پسری به دنیا آمد که چون تولدش مصادف شده بود با عید قربان او را حاجی صدا کردند و چون نام پدربزرگش یونس بود، نامش شد حاج یونس.   کسب حلال ملاحسین و دامان پاک قمربانو و تقیدشان به رعایت آداب شرعی زمینه بسیار مناسبی برای رشد و پرورش یونس فراهم آورد. با اینکه کودکی بیش نبود اما با پدر و برادری که دو سال و نیم بعد از خودش به دنیا آمد، راهی مسجد می شدند و نمازشان را به جماعت می خواندند و انگار ملاحسین دست کودکانش را گرفته بود و قدم به قدم آنها را با الفبای دینداری و درست زیست کردن آشنا می کرد.    هفت ساله که شد خود را برای رفتن به کلاس اول در دبستانی که در روستا بود آماده کرد، سپس یعنی چند سالی بعد که این دوره از تحصیل را به پایان رساند، برای گذراندن مرحله بعدی وارد مدرسه راهنمایی فواد زنگی آباد شد.   ایام در حال گذران بود و یونس و مرتضی روز به روز بزرگتر می شدند که گرد یتیمی بر چهره شان نشست و با اینکه یونس هنوز نوجوانی 12 ساله بود، سرپرستی مادر و مرتضی را پذیرفت و برای گذران زندگی شان مشغول کار شد اما از درسش هم غافل نشد و همه سختی ها را به جان خرید تا از پس هر دو کار بر آید.   او بعد از گذراندن دوران راهنمایی برای ورود به دبیرستان باید به کرمان می رفت و مدرسه سعادت محل بعدی ای بود که یونس در آنجا ادامه تحصیل داد و موفق شد در سال تحصیلی 55-56 دیپلم خود را بگیرد.   هنوز مدتی از دیپلمه شدن یونس نگذشته بود که از طریق نوارهای سخنرانی امام با افکار و اندیشه های ایشان آشنا شد و کعبه آمال خود را در میان این سخنان پیدا کرد، سخنانی که او را علیه طاغوت می شوراند و ظلم و جور پهلوی را برملا می کرد و همین شد تا او خودش اعلامیه ها و نوارهای امام را در میان مردم پخش کند و به شعارنویسی بر روی دیوارهای روستا بپردازد.   روزها گذشت و اعتصابات و راهپیمایی های مردم در سراسر کشور به بار نشست و با بازگشت امام در دوازدهم بهمن ماه سال 57، انقلاب مردمی ایران در بیست و دوم بهمن ماه با یاری خدا و رهبری امام پیروز شد.   از آنجایی که حاج یونس به خاطر سرپرستی مادر از خدمت سربازی معاف شده بود و در هیچ دوره نظامی شرکت نکرده بود، بسیار مشتاق بود تا فنون نظامی را آموزش ببیند و غائله کردستان بهانه ای شد تا او به پادگان قدس کرمان رفته و با یادگیری فنون نظامی برای پایان دادن به این غائله به مرزهای غربی کشور در کردستان برود.   پانزده تن از دوستان یونس به شهادت رسیده بودند و با پایان گرفتن رزم در کردستان او به کرمان بازگشت و در تشییع دوستان شهیدش شرکت کرد.   هنوز زمانی از این قضیه نگذشته بود، که همسایه جنوبی هوس حمله به خاک ایران را کرد و یونس نیز مانند بسیاری دیگر از جوانان احساس مسئولیت کردند تا از میهنشان دفاع کنند و همین مساله زمینه عضویت حاجی را در سپاه فراهم آورد و او در پادگان قدس کرمان به تربیت نظامی نیروها پرداخت و هر چند عملیات های بسیاری مانند بدر، فتح المبین، رمضان، خیبر، والفجر مقدماتی، والفجر1 ، والفجر3، والفجر4، والفجر8، کربلای 1، کربلای 4، کربلای 5 شاهد حضورش بودند اما حاجی در بیشتر عملیات ها باید می ماند و به امر آموزش نیروها می پرداخت و همین قضیه روحش را می آزرد از اینکه نمی توانست در کنار دیگر نیروها در خط مقدم جنگ حضور پیدا کند تا اینکه بالاخره در عملیات فتح المبین به عنوان جانشین فرمانده گردان ایفای نقش کرد و همان جا آموزش نظامی نیروها را در خط مقدم را پایه گذاری کرد تا اینکه در عملیات والفجر 3 از ناحیه پشت به شدت آسیب دید و با اینکه وضعیت مناسبی نداشت اما حاضر نشد که برای عملیات والفجر 4 در پشت جبهه بماند و ثمره این عملیات هم گلوله ای بود که بر ریه اش نشست.   سال 61 بود که حاج یونس تصمیم به ازدواج گرفت و با دختر خاله اش بانو طاهره زنگی آبادی ازدواج کرد و ثمره ازدواجشان شد مصطفی و فاطمه عملیات پشت عملیات انجام می گرفت و این بار حاج یونس با حضور در عملیات خیبر از ناحیه دست و پا مجروح شد.   سال 64 بود که حاج یونس که روز تولدش مصادف با عید قربان بود و سال ها بود که او را به نام حاج یونس صدا می کردند برای زیارت خانه خدا به مکه مکرمه مشرف شد.    یونس که با مال حلال بزرگ شده بود، با همه سختی های زندگی کنار می آمد اما حاضر نبود ذره ای حرام به زندگی اش وارد شود و اعتقاد داشت که هیچ وقت نباید دستش را برای کمک جلوی دیگران دراز کند و سعی کرد با همین روش فرزندانش را نیز تربیت کند.   ✨ادامه👇 ‎‎‌‌‎‎‎🌸کانال سرداران بی نشان بهبهان عضوشوید👇 ┄┅┅❅❁❅┅ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
هدایت شده از کانال برادران شهید مهدی و مجید زین الدین🏴🖤
روایتگری_01.mp3
22.4M
🔵روایتگری سردارحسنی سعدی از یاران حاج قاسم در باره ی شهید محمدعلی الله دادی. با ما همراه باشید ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید مهدی زین‌الدین👆 ♥️
🌷امروز ۲۷ خرداد ماه سالروز شهادت 🕊🌷شهید مدافع حرم محمد امین کریمیان 🕊🌷شهید مدافع حرم مهدی عسکری 🕊شهیدمحمدامین تصویر پروفایلش راشهیدحاج امینی قرارداده بود وخودش هم همانطوربه شهادت رسید رنگ شهدابگیریم،تاشهدایی شویم 🌹شادی ارواح طیبه شهدا وامام شهداصلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
❤️قصه دلبری ❤️۷ شهید محمدحسین محمدخانی به روایت:مرجان دُر علی همسر شهید به قلم:محمدعلی جعفری 🌸🌸 مدتی پیدایش نبود ،نه در برنامه های بسیج،نه کنار معراج شهدا. داشتم بال درمی آوردم .از دستش راحت شده بودم.کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست.خبری از اردوهای بسیج نبود،همه بودند الاّ او.خجالت میکشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم تا اینکه کنار معراج شهدا اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند.یکی داشت میگفت؛ (معلوم نیست این محمدخانی این همه وقت توی مشهد چی کار میکنه!) نمیدانم چرا؟یک دفعه نظرم عوض شد.دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمیکردم.حس غریبی آمده بود سراغم.نمیدانستم چرا این طور شده بودم.نمی‌خواستم قبول کنم که دلم برایش تنگ شده است،با وجود این هنوز نمی‌توانستم اجازه بیاید خواستگاری ام.راستش خنده ام گرفت،خجالت کشیدم به کسی بگویم دل مرا هم با خودش برده. وقتی برگشت پیغام داد می‌خواهد بیاید خواستگاری.باز قبول نکردم.مثل قبل عصبانی نشدم،ولی زیر بار نرفتم.خانم ابویی گفت:(دو سه ساله این بنده خدا رو معطل خودت کردی،طوری نمیشه که،بذار بیاد خواستگاری و حرفاش رو بزنه،گفتم:(بیاد ولی خوشبین بین نباشه که بله بشنوه. ) شب میلاد حضرت زینب س مادرش زنگ زد برای قرار خواستگاری. نمی‌دانم پافشاری هایش باد کله ام را خواباند یا تقدیرم؟شاید هم دعاهایش.به دلم نشسته بود.باهمان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد.از در حیاط که وارد خانه شد،با خاله ام از پنجره او را دیدیم.خاله ام خندید:(مرجان،این پسره چقدر شبیه شهداست).باخنده گفتم:(خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام). خانواده اش نشستند پیش مادر و پدرم.خانواده ها با چشم و ابرو به هم اشاره کردند که( این دو تا برن توی اتاق،حرفاشون رو بزنن)با آدمی که تا دیروز مثل کارد و پنیر بودیم،حالا باید باهم می نشستیم برای آینده مان حرف می زدیم.
❤️قصه دلبری ❤️۸ تا وارد شد،نگاهی انداخت به سرتاپای اتاقم و گفت:(چقدر آینه!از بس خودتون رو میبینن این قدر اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه). از بس هول کرده بودم،فقط با ناخن هایم بازی می‌کردم.مثل گوشی در حال ویبره،می لرزیدم.خیلی خوشحال بود.به وسایل اتاقم نگاه می‌کرد. خوب شد عروسک پشمالو و عکس هایم را جمع کرده بودم.فقط مانده بود قاب عکس چهار سالگی ام.اتاق را گز میکرد،انگار روی مغزم رژه میرفت.جلوی همان قاب عکس ایستاد و خندید.چه در ذهنش میچرخید نمی‌دانم!نشست رو به رویم.خندید و گفت:(دیدید آخر به دلتون نشستم)😄 زبانم بند اومده بود.من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش می‌گذاشتم و تحویلش می دادم،حالا انگار لال شده بودم.خودش جواب خودش را داد:(رفتم مشهد،یه دهه متوسل شدم.گفتم:حالا که بله نمیگید،امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه،پاک پاک که دیگه به یادتون نیفتم.نشسته بودم گوشه رواق که سخنران گفت:اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست ،خیر کنن و بهتون بدن.نظرم عوض شد.دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید. نفسم بند اومده بود ،قلبم تند تند میزد و سرم داغ شده بود.توی دلم حال عجیبی داشتم.حالا فهمیدم الکی نبود که یک دفعه نظرم عوض شد.انگار دست امام ع بود و دل من.😔 از نوزده سالگی اش گفت که قصد ازدواج داشته و دنبال گزینه مناسب بوده.دقیقا جمله اش این بود،(راست کارم نبودن،گیرو گور داشتن).گفتم:از کجا معلوم من به دردتون بخورم؟خندید و گفت:توی این سالها شما رو خوب شناختم. ،یکی از چیزهایی که خیلی نظرش را جلب کرده بود،کتاب هایی بود که دیده و شنیده بود می‌خوانم. همان کتاب های پالتویی روایت فتح،خاطرات همسران شهدا.میگفت:خوشم میاد شما این کتابا رو نخوندین بلکه خوردین. فهمیدم خودش هم دستی بر آتش دارد.میگفت:وقتی این کتابا رو میخوندم ،واقعا به حال اونا غبطه میخوردم که اگه پنج سال ده سال حتی یه لحظه باهم زندگی کردن،واقعا زندگی کردن!اینا خیلی کم دیده میشه،نایابه! من هم وقتی آن ها را میخواندم،به همین رسیده بودم که اگر الان سختی می‌کشند، ولی حلاوتی را که آن ها چشیده اند ،خیلی ها نچشیده اند.این جمله راهم ضمیمه اش کرد که گفت(اگه همین امشب جنگ بشه،منم میرم،مثل وهب.)میخواستم کم نیاورم،گفتم:(خب منم میام!)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 شهید آوینی: «هنرمند بايد اهل درد باشد و اين درد نه تنها سرچشمه زيبایی و صفای هنری، بلکه معيار انسانيت است. آدم بی درد هنرمند نيست که هيچ، اصلاً انسان نيست. (مقاله جنگ در آینه نقاشی متعهد) ♦️فیلمی دیده نشده از دردها و گریه های شهید آوینی در پشت پرده برنامه «روایت فتح» در یادمان راهیان نور شهدای هویزه، لبیک یا زینب 🔸به راستی، آیا بعضی از به ظاهر هنرمندان ما اهل درد اند؟ اصلا آیا می شود آن ها را هنرمند نامید؟ انسان چطور؟ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
‧⊰🔗‧🌤⊱‧ ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..! تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . . هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨ + یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 ! ‹ اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج › @rafiq_shahidam
1_1693801984.m4a
4.63M
📣 این صوت رزق شماست 📣 از آن ساده نگذرید! 💌 این‌صوت حاوۍ یك تقلب کوچک می‌باشد کھ شما را سال‌هایِ سال جلو می‌اندازد🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# سلام مولای‌من❤ 🍂بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی... اگر قدم بگذاری به چشم بارانی... 🍂بیا که بی تو نیامد شبی به چشمم خواب برای تو چه بگویم از این پریشانی؟! تعجیل در فرج مولایمان صلوات ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🍃حضرت علی (ع) : 🌹یاد مرگ ، انسان را از فرورفتن در دام دنیای نکوهیده باز می دارد و سرکشی آدمی را مهار هرکه مرگ را یاد کند ، آرزو ( ی دنیایی ) را فراموش کند ‌. اگر آدمی خود را رفتنی بداند و فرصت را کوتاه ببیند و به حسابرسی یقین بیابد ، خود را آماده می سازد و از این مهلت داده شده به درستی و نیکویی بهره می گیرد و در انجام دادن کارهای نیک شتاب می ورزد و جز خیر را برنمی گزیند؛ و از این رو یاد مرگ و ذکر معاد بالاترین ذکرهاس 📚نهج البلاغه ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
•💚• ‌‌ [وقتی دست را در دستِ امام‌حسیــــن«؏» قرار دهید ، مشکل آنها حل می‌شود و امام بامهربانی بھ آنها نگاه می‌کند.] -شهید‌ابراهیم‌هادی✨ ‎‎‌‌‎ ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻قابل توجه اون عده که تا بهشون تذکر حجاب میدی میگن اول برو اقتصاد رو درست کن‼️ پاسخ جالب و دقیق از حجت الاسلام و المسلمین راجی ----------------------- 🌾 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
: بعضی مواقع خداوند متعال می‌خواهد کسی را در مراتب زود بالا ببرد، به همیـن خاطر درهای زندگی او را مثل دیگ زودپز محکم می‌بنـدد و او را در سختی قرار می‌دهد. خود ما نمیدانیـم ڪه آیا ما در سختی ها بهتـر خداوند را بندگی می‌کنیـم یا در خوشی‌هایمان... اکثر کسانی که به مراتب بالای بندگی رسیدند، زندگی سختی داشتـه اند.
همسنگری ها و اعضای گل ، لطفا این عکس رو پخش کنید همه جا ، فور هم نکردید نکنید فرقی نداره اصلا کپی کنید و پخش کنید ولی پخش کنید کاری کنیم امروز همه پروفایل ها مزین بشه به عکس شهید هادی ذوالفقاری🙂 یاعلی بگو رفیق این شهید دستتو میگیره (((: