فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت الاسلام انصاریان ....با امام حسین علیه السلام سعادتمند میشی ( اللهم عجل لولیک الفرج )
#برگیازخاطرات✨
یک ساعتى مانده بود به #اذان صبح، جلسه تمام شد، آمديم گردان. قبل از جلسه همه رفته بوديم شناسايى.
عبدالحسين طرف شير آب رفت و #وضو گرفت، بيشتر فشار كار روى او بود و احتمالا ازهمه ما خسته تر،
اما بعد از اين كه وضو گرفت شروع به خواندن #نماز كرد.
ما همه به سنگر رفتيم تا بخوابيم، فكر نمیكرديم او حالى براى نماز شب داشته باشد، اما او نماز شب را خواند.
اذان صبح همه را براى نماز بيدار كرد. «بلند شين نمازه»، بلند شديم، پلکهايمان را به هم ماليديم،
چند لحظه طول كشيد، صورتش را نگاه كردم، مثل هميشه میخندید، انگار ديشب هم نماز باحالى خوانده بود.
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌹
❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام داداش ابراهیم کمکمون کن بیداری یادمون نره کمکمون کن درست انتخاب کنیم هرانتخاب ماظهور آقا رو جلو می ندازه یاهم می تونه مانعش بشه داداش خودت راهنماییمون بکن.( اللهم عجل لولیک الفرج )
1_1014968405.mp3
5.54M
✅ما وظیفه ای جز لشگر جمع کردن برای برطرف کردن موانع ظهور نداریم.
( اللهم عجل لولیک الفرج )
#مهدےجان❤️
گریہ ام عصـر جمعہ سنگین است
تو ڪجایے امیر بندہ نواز؟؟
دشمنت با ڪنایہ مےگوید :
چہ شدہ؟ مھدیت نیامدہ باز؟؟؟
#أیَنَ_صاحِبُنـا یا الله🌱💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 آخرالزمان کی هست؟
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
استاد مسعود عالی
( اللهم عجل لولیک الفرج )
هدایت شده از ❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
با فاطمه هم نامی و این حکمتی دارد
هرچند از روی ادب ام البنین باشی
در کوفه مسمار و در و دیوار بسیار است
باید برای مرتضی زهراترین باشی
این آسمان بیکران مهتاب میخواهد
باید بسازی پهلوان کربلایت را
روزی تمام کهکشان بوی تو میگیرد
از بس حسینی کردهای عباس هایت را
🖤 @abalfazleeaam
#شنبه_های_ام_البنینی #حضرت_ام_البنین #حضرت_زهرا #حضرت_اباالفضل #حضرت_عباس #امام_حسین #بین_الحرمین #سامرا #کربلا #ام_البنین #مادر_ادب #حضرت_ابوالفضل #حضرت_زینب #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #حاج_مهدی_رسولی #حاج_حسین_یکتا #رفیق_شهیدم #ابراهیم_هادی #حاج_حیدر_خمسه #حاج_محمود_کریمی #حاج_میثم_مطیعی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مهدی_زین_الدین #شهید_حسین_معزغلامی #نجف #کانال_کمیل #شلمچه #حضرت_قمر_بنی_هاشم #قمر_بنی_هاشم #ابوالفضلیم_افتخارمه
https://www.instagram.com/p/CPJfVg5h028/?utm_medium=share_sheet
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کار برا امام زمان (عج) منت نداره ها ...
صحبت های قابل تامل استاد #رائفی_پور
سلام دوستان🖐🏻
طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حق تعالی🥰🤲🏻
ان شاءالله بعضی از شبا یه #محفل جدید داریم😍
البته موضوع #محفل هامون بستگی به نظرات شما داره 🤩
💬برای #محفل چندتا گزینه میگم...
بعد شما عزیزان لطف می کنید نظراتتون رو به #پی وی بنده ارسال می کنید🙏
بعد هرکدوم بیشترین بازید رو داشت؛ همونگزینهرو برگزارمیکنیم✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸نگاهی تازه به استغفار
☝️🏻پاسخ به یک سوال پرتکرار:
دیگه خجالت میکشم توبه کنم، ناامید شدم...
🎤استاد پناهیان
( اللهم عجل لولیک الفرج )
به پویش شنبه های حضرت ام البنین س بپیوندین
سلام علیکم اگر زحمت نیست استوری کنید و پیج ابوالفضلی ها رو تگ کنید رو عکس ممنونم
@abalfazleeaam
اینستاگرام
🕊🌹 *زیارتنامہ شهدا*🕊
*اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ* *وَ اَحِبّائَهُ* ، *اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ*
*وَ اَوِدّآئَهُ* ، *اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ* ، *اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ* ، *اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ* ، *اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ* ، *اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ* *الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ* ، *اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ* ، *بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم* ، *وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم* ، *وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا* ، *فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم*🕊🌷
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
*شهدا را یاد کنیم با ذکرصلوات*🌹
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم* *هادے 💝هادےدلہـا*
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
امام علی علیه السلام فرمودند :
هر که بسم الله الرحمن الرحیم را با اعتقاد و دوستی محمد و آل پاکش و با تسـلیم دربرابر دسـتوراتشان و با ایمان به ظاهر و باطنش
بخواند خداوند عزیز و جلیل در مقابل هرحرف آن، چیزي برتر از دنیا و آنچه در آن است، از ثروت و خوبی ها را به او می بخشد.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ،1ص 270
#احادیث_ناب🌸...
❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
همیشه میگفت :
زیباترین شهادت را میخواهم!
یک بار پرسیدم:
شهادت خودش زیباست ؛
زیباترین شهادت چگونه است؟!
در جواب گفت :
زیباترین شهادت این است که
جنازهاے هم از انسان باقے نماند :)
#شھیدابراهیمهادے🕊
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد و پنجاه و نُهُـم
#فصل_پانزدهم
چند روزی هم در بیمارستان قم بستری و تازه امروز مرخص شده بود. دویدم توی خانه. مهدی را توی گهواره اش گذاشتم و برای صمد رختخوابی آماده کردم.
بعد برگشتم و کمک کردم صمد را آوردیم و توی رختخواب خواباندیم. بچه ها یک لحظه رهایش نمی کردند. معصومه دست و صورتش را می بوسید و خدیجه پای مجروحش را نوازش می کرد.
آقا ستار داروهای صمد را داد به من و برایم توضیح داد هر کدام را باید چه ساعتی بخورد. چند تا هم آمپول داشت که باید روزی یکی می زد.
آن شب آقا ستار ماند و تا صبح خودش از صمد پرستاری کرد؛ اما فردا صبح رفت. نزدیکی های ظهر بود. داشتم غذا می پختم، صمد صدایم کرد. معلوم بود حالش خوب نیست. گفت: «قدم! کتفم بدجوری درد می کند. بیا ببین چی شده.»
بلوزش را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازة یک پنج تومانی سیاه و کبود شده بود. یادم افتاد ممکن است بقایای ترکش های آن نارنجک باشد؛ وقتی که با منافق ها درگیر شده بود.
گفتم: «ترکش نارنجک است.»
گفت: «برو یک سنجاق قفلی داغ کن بیاور.»
گفتم: «چه کار می خواهی بکنی. دستش نزن.بگذار برویم دکتر.»
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد و شصتم
#فصل_پانزدهم
گفت: «به خاطر این ترکش ناقابل بروم دکتر؟! تا به حال خودم ده بیست تایش را همین طوری درآورده ام. چیزی نمی شود. برو سنجاق داغ بیاور.»
گفتم: «پشتت عفونت کرده.»
گفت: «قدم! برو تو را به خدا. خیلی درد دارد.»
بلند شدم. رفتم سنجاق را روی شعلة گاز گرفتم تا حسابی سرخ شد.
گفت: «حالا بزن زیر آن سیاهی؛ طوری که به ترکش بخورد. ترکش را که حس کردی، سنجاق را بینداز زیرش و آن را بکش بیرون.»
سنجاق را به پوستش نزدیک کردم؛ اما دلم نیامد، گفتم: «بگیر، من نمی توانم. خودت درش بیاور.»
با اوقات تلخی گفت: «من درد می کشم، تو تحمل نداری؟! جان من قدم! زود باش دارم از درد می میرم.»
دوباره سنجاق را به کبودی پشتش نزدیک کردم. اما باز هم طاقت نیاوردم. گفتم: «نمی توانم. دلش را ندارم. صمد تو را به خدا بگیر خودت مثل آن ده بیست تا درش بیاور.»
رفتم توی حیاط. بچه ها داشتند بازی می کردند. نشستم کنار باغچه و به نهال آلبالوی توی باغچه نگاه کردم که داشت جان می گرفت.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد وشصت و یڪم
#فصل_پانزدهم
کمی بعد آمدم توی اتاق. دیدم صمد یک آینه دستش گرفته و روبه روی آینه توی هال ایستاده و با سنجاق دارد زخم پشتش را می شکافد.
ابروهایش درهم بود و لبش را می گزید. معلوم بود درد می کشد. یک دفعه ناله ای کرد و گفت: «فکر کنم درآمد. قدم! بیا ببین.»
خون از زخم پایین می چکید. چرک و عفونت دور زخم را گرفته بود. یک سیاهی کوچک زده بود بیرون. دستمال را از دستش گرفتم و آن را برداشتم. گفتم: «ایناهاش.»
گفت: «خودش است. لعنتی!»
دلم ریش ریش شد. آب جوش درست کردم و با آن دور زخم را خوب تمیز کردم.
اما دلم نیامد به زخم نگاه کنم. چشم هایم را بسته بودم و گاهی یکی از چشم هایم را نیمه باز می کردم، تا اطراف زخم را تمیز کنم. جای ترکش اندازه یک پنج تومانی گود شده و فرو رفته بود و از آن خون می آمد. دیدم این طوری نمی شود. رفتم ساولن آوردم و زخم را شستم.
فقط آن موقع بود که صمد ناله ای کرد و از درد از جایش بلند شد. زخم را بستم. دست هایم می لرزید. نگاهم کرد و گفت: «چرا رنگ و رویت پریده؟!»
بلوزش را پایین کشیدم. خندید و گفت: «خانم ما را ببین. من درد می کشم، او ضعف می کند.»
کمکش کردم بخوابد. یک وری روی دست راستش خوابید
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
*مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا*
*ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید*
⤵️⤵️⤵️⤵️
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c