#شهید_شناسی
#شناخت_لاله_ها 🌹
#سردار_بی_سر_خیبر
#شهید_والامقام
#محمد_ابراهیم_همت
تاریخ تولد :
🗓 ۱۳۳۴/۰۱/۱۲ 🗓
مسئولیت : فرماندهي لشکر۲۷ محمد رسول الله(ص)
تاریخ #شهادت :
🗓 ۱۳۶۲/۱۲/۱۷ 🗓
محل #شهادت : جزایر مجنون
نام عملیات : خیبر
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_شهرضا_اصفهان
#سردار_بی_سر_خیبر
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهـش_پر_رهرو
❤❤❤
@rafiq_shahidam96
#روایت_عشق
#سردار_شهید
#دکتر_مصطفی_چمران
به خاطر عشق است که فداکاری میکنم.
به خاطر عشق است که به دنیا با بیاعتنائی مینگرم و ابعاد دیگری را مییابم.
به خاطر عشق است که دنیا را زیبا میبینم و زیبائی را میپرستم.
به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را میپرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم.
عشق هدف حیات و محرک زندگی من است.
زیباتر از عشق چیزی ندیدهام و بالاتر از عشق چیزی نخواستهام.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
🌹
#در_محضر_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_حسین_خرازی
سعیمان این باشد ڪہ
خاطره #شهدا را در ذهنمان زنده
نگهداریم و #شهدا را به عنوان
یڪ الگو در نظر داشته باشیم
ڪہ #شهدا راهشان راه انبیاست
و پاسداران واقعی هستند ڪہ
در این راه #شهـید شدند ...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🖤🖤🖤🖤
@rafiq_shahidam96
🥀🥀🥀🥀
@shahid__mostafa_sadrzadeh1
🖤🖤🖤🖤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطرات_سرداران
#شهید_والامقام
#حاج_احمد_کاظمی
در حین عملیات محرم در مدرسه دهلران بچه های اطلاعات عملیات مقر داشتند. خیلی افراد آنجا بودند از جمله جبلی، کاظمی،صدرساداتی،عاصی زاده،ستوده،حسینی پور و بنده.
حاج احمد کاظمی مرتب می امد به بچه ها سر می زد و از اوضاع و احوال می پرسید.
یک روز جمعه همه نیروهای اطلاعات را جمع کرد و برایشان با همان لهجه شیرین نجف آبادی صحبت کرد. خیلی مطالب ارزشمندی گفت از انقلاب از امام از جبهه و جنگ و از فداکاری رزمندگان در عملیات های گذشته خیلی صحبت کرد؛ بعد به بچه ها گفت کی خسته است؟! بچه ها یک صدا فریاد زدند دشمن!
حاج احمد گفت اگر حرفی دارید بپرسید یکی از بچه ها پرسید جنگ کی تمام می شود؟
گفت: جنگ ما با استکبار تا انقلاب حضرت مهدی(عج) ادامه دارد.
بچه ها صلوات فرستادند؛ بعد رو کرد به عاصی زاده و گفت:آموزش وانتقال تجربه جلسات دینی و قران و توکل را در بین نیروهای اطلاعات عملیات واجب کن چون این ها رمز موفقیت بچه های اطلاعات عملیات می باشد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@rafiq_shahidam96
🌹🕊💐🌺💐🕊🌹
#امام_شناسی
تفاوت ترس ما و ترس #امام
اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با #امام به جماران رفتیم.
دور تا دور #امام نشسته بودیم و به نصیحتهایش گوش میدادیم که یک دفعه ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشههای اتاق شکست.
از این صدای غیر منتظره همه از جا پریدیم، جز #حضرت_امام .
#امام در همان حال که صحبت میکرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد .
هنوز صحبتهایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد ، بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد .
همانجا بود که فهمیدم آدمها ، همهشان میترسند ، چرا که آن روز در حقیقت همه ما ترسیده بودیم ، هم #امام و هم ما .
#امام از دیر شدن وقت #نماز میترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه .
او از #خدا میترسید و ما از غیر #خدا .
آنجا بود که فهمیدم هر کس واقعا از #خدا بترسد، دیگر از غیر نمیترسد .
راوی :
#شهید_ابراهیم_همت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@rafiq_shahidam96
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊
#خاطرات_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_احمد_کاظمی
با اینکه میدانستم آدم جدی و سختگیری است، کلی متن گزارشِ فعالیت آماده کرده بودم تا پیش از دادن نامه درخواست، بگویم.
وقتی وارد پادگان شدم، سراغ دفتر فرماندهی را گرفتم.
انگار که بدانند با چه کسی کار دارم، گفتند : در محوطه است.
همه با لباس نظامی کنار یک پیکان سبز رنگ ایستاده بودند و به نوبت حرف میزدند.
هنوز مانده بود بهشان برسم.
حاجی از ماشین پیاده شد.
تمام قد ایستاد و با من روبوسی کرد ، دستی به شانهام زد و دستم را محکم فشرد. بعد با روی باز و ابهت همیشگیاش گفت :
بفرمایید بسیجی!
همهی حرفهایم یادم رفت ، نامه را دادم . حاجی ، نامه را خواند و با لبخند زیرش دستور داد و گفت : همین امروز تمام چیزهایی که خواستند را بهشان بدهید .
بعداً فهمیدم آن روز بهشدت مریض بود و نمیتوانست سرپا بایستد ، ولی برای سرکشی از لشکر ۸ به پادگان عاشورا آمده بود . صندلی ماشین را خوابانده بودند و کارها را نیمهخوابیده پیگیری میکرد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊
#شهيد_مدافع_حرم
#اسماعیل_خانزاده
#به_دخترش
اي دختر عزيزم
جگر گوشه بابا
خيال نكن من بيخيال تو بودم ، بدان كه بابا تو را بينهايت دوست داشت اما چه كنم كه بر من تكليف بود و احساس مسئوليت داشتم بابا لحظه اي از ياد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگي در ياد تو خواهم بود ولي اگر دوست داري بابا هم از تو راضي و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر ديني است و اگر روزي حافظ قرآن شدي به ياد من هم باش و براي شادي روح من قرآن تلاوت كن و همچون شب ها كه براي من آيه الكرسي مي خواندي بيا سر قبر بابا بخوان .
#یارقیه_بنت_الحسیـــــــن
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@rafiq_shahidam96
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#ناصر_سلیمانی
پیکرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه.
نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت : جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید !
از خواب بیدار شدم . هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده دیگه
قرار بود فردا جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت . این بار فوراً اسمش رو پرسیدم .
گفت : #امیرناصر_سلیمانی
از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها. روی سینه ی یکی شان نوشته بود #شهید_امیرناصر_سلیمانی .
بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو