منتظر تجربه نگاری باشید🌹
به عنوان مقدمه یک متن دانشجویی با بیان طنز بخوانید تا تجربه نگاری را آغاز کنیم.
°روز اول و دومِ #مسیر_پرواز°
بسم تعالی
با آنکه دستمان به قلم و دوات نمیرود اما کاغذ فرستادند و فرمودند روایت بفرما.
ما که تا به حال وقتمان را به یللیتللی و عنتربازی تلف کرده بودیم، به ضرب ساندیس و نوشابا و چیزهای جینگیلپینگیل گولمان زدند و به سفر زیارتی_معنوی آوردند، بدون آنکه بدانند ما ملیجک تر از این حرفا هستیم که با یک سفر آدم شویم.
این سفر تنها سفری است که مقصد ندارد و شما هیچوقت به نهایة السفر نمیرسید که جلوی تلیفیزیان جلوس کرده و پا درازکش کنید و فریاد آخیش سر بدهید. تمام آنچه هست، مسیر است.
اینجا انسان به دوسته میشود؛ یکی آن دسته که فتوگراف را بدست گرفتهاند و چیک و چیک عکس از این و آن میگیرند و پز میدهند؛ دسته دوم آنانکه غرق در معنویت و حماسه و انسانیت میشوند. امروز هنگامی که در فکه بودیم و دورمان جز خاک و سنگ و شن نبود، همین دسته دومی ها چنان معنوی گشته بودند که واحیرتا.
نام از #فکه بردیم، شخصی را امروز بسیار نام بردند که مصداق بارز مثل (اگر محصول یکساله میخواهید گندم بکارید، اگر محصول دهساله میخواهید گردو بکارید و اگر محصول صدساله میخواهید انسان پرورش بدهید) بود.
در جوانی فرمانده شده بود و لشکر روی یک انگشتش میچرخید و فیلان. امیدوارم پدرمان نشنود چنین شخصی در جوانی بدین شکل موفق شده است که مطمئنا آن را در سر مبارکمان خواهد کوبید.
دیگر زیاده عرضی نیست
برقرار باشید.
امضا
✍ الف.ر.نون
🚩@nkums_rahiyan
03.mp3
30.08M
💕پیشبینی، پیشگیری، عاشقی زودرس💘
🎙حجتالاسلاموالمسلمین #دكتر_همتی
#عشق_رمانتیك
#باور_و_اعتقاد
#پیش_بینی
#پیشگیری
#ازدواج
#دوران_نوجوانی
#بلوغ
https://eitaa.com/joinchat/4178903060Ca43bd84efe
راهبر مربی
الحمدلله این سفر 7 روزه دیروز عصر به پایان رسید. بعد از هیاهوهای ایام انتخابات و ... لازم بود یک سفر
سلام خوبید؟
ببخشید نوشتن روایت سفر کمی به طول انجامید و نتوانستیم به وعده خود عمل کنیم😔
دعا کنید ان شاء الله در روزهای آینده تکمیل شود.
شکر خدارا که در پناه حسینیم
قسمت اول:
اسفند 1401
نماز صبح جمکران
کاروان روز قبل از بجنورد حرکت کرده بود و وعده گاه ما نماز صبح جمکران بود.
وارد اتوبوس شدم نگاه های غریبانه و سنگینی رد و بدل و در نهایت به یک احوال پرسی ختم شد اندکی بعد از حرکت همه خواب رفتند اما اتوبوس در حرکت بود.
به خوبی مصداق فرمایش حضرت امیر (ع) بودیم که فرمود « أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ» اهل دنیا مانند سوارانی -کاروانی- هستند که انها را به پیش می رانند در حالی که آنها خوابند.
اما این خواب بیشتر به آرامش قبل از طوفان می ماند زیرا بعد از صبحانه و سرحال شدن بچه ها کم کم صدای بچه ها به گوش می رسید که با هم می خواندند « لیلی لیلی در وا کن مویوم....»
با شنیدن این همخوانی و دست زدن های بچه ها احساس یک آدم اشتباهی در مکان اشتباهی را داشتم ... در دل گفتم خدایا ما آمده بودیم راه بهشت را به اینها نشان دهیم ولی گویا آنها قصد کرده اند دروازه های دوزخ را به ما نشان دهند. اما در این سال ها از اساتید آموخته بودم در کار فرهنگی و تربیتی پیش فرض داشتن و قضاوت کردن ممنوع است و اگر اسیر پیش فرض ها و قضاوت ها شدید نمی توانید ارتباط بگیرید و رسالت خود را انجام دهید.
لذا بعد از یا الله گفتن و رعایت حجاب اسلامی توسط کاروانیان، اولین گام برداشته شد... خاطرم نیست از کجا شروع شد و به کجا ختم شد؟ اما هرجه بود برای قدم اول خوب بود.
بعد از ظهر حرکت دوم زده شد اما به دلیل نبود سیستم صوت و التهاب حنجره صدا از از دست رفت و مانند سرمایه داری که سرمایه اش مقابل چشمانش آتش بگیرد روی صندلی خود کز کردم
زیر لب و بی صدا سید را که قول داده بود نویدی همراه ما بفرستد ولی نفرستاده بود مورد عنایت و دعای خیر قرار دادم😑
روز دوم: ته مانده ی صدا را جمع کردم و چند دقیقه ای صحبت کردم و بعد از آن دیگر صدایی باقی نماند😔
✍️ادامه دارد...
#راهیان_نور
#روایت_نور
#راهیان_نور_دانشجویی
روز دوم سفر
اسفند 1401
کانال کمیل معبر ورود به عالم شهدا
سفر ما به قبل از کانال کمیل و بعد از آن تقسیم می شد
شهدا پرهای لیلی را چیدند و لیلی جدیدی به بچه ها نشان دادند و بچه ها را وارد عالم معنویت کردند.
به گونه ای محسوس و همه فهم فضا عوض شد، حضور معنوی شهدا را همه حس می کردند.
گویی شهدا به جمع ویژه نظر کرده بودند به گونه ای که انگار تنها میهمانان آنها ما هستیم... همه د رحال گریه بودند و هرکس در گوشه ای از کانال روی زمین نشسته بود و به عالم خودش خزیده بود.
تازه داشتم معنای « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ » را درک می کردم... شهدا زنده اند و منشا اثر، شهدا بعد از شهادت از محدویت های عالم دنیا آزاد گشته اند و با فراغ بال در عالم ماده تصرف می کنند و از بندگان خدا دستگیری می کنند. در برابر حیات معنوی و حضور شهدا همچون خود را مردگانی متحرک و درمانده می دیدم.
مدام در گوشم زمزمه می شد
«سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ» سلام خدا بر ابراهیم
«كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» ما اینگونه محسنین را جزا می دهیم
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ» او از بندگان مومن ما بود.
نمیدانم ابراهیم با دلهای این بچه ها چه کرد اما دیگر اینها آدم های سابق نبودند و وارد عالم جدیدی شده بودند.
شهید هادی در کانال کمیل لذت بندگی را به زائرانش چشاند اما فکه ی باقری حکایت دیگری دارد...
✍️ادامه دارد...
#راهیان_نور
#روایت_نور
#راهیان_نور_دانشجویی
👈نویسنده کتابهای مختلف اعتقادی
👈 برگزیده جشنواره بین المللی فارابی
👁🗨اعجاز قرآن برای مردم عادی چگونه ثابت میشود؟
👁🗨آیا صدقه، بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل را دفع میکند؟
👁🗨چرا خداوند کسی را که میداند کافر و در جهنم تا ابد عذاب میشود، می آفریند؟
لینک کانال👇👇
https://eitaa.com/joinchat/216203817C13e67b63f8
راهبر مربی
این نوع جنگیدن به درد نمیخورد.. باید به خود جرات داد...
فکه شهید باقری
اسفند1401_1402
قسمت سوم
هرچقدر شهید هادی دلها را به خود جلب می کند این جوان لاغر با چشم های قرمز که مدل جنگیدن را عوض کرد و در سنین پایین به مراتب بالای تخصص دست یافته است، افکار و مغزها را به خود جلب می کند و شور و حرکت در جوانان ایجاد می کند. نتیجه ی هم نشینی با حاج حسن این است که هرکس با هر تخصص به دنبال این است که نقش خود را در این حرکت عظیم پیدا کند.
آری، حسن آقا می گوید کجا می خواهی بروی؟ نخبه کسی نیست که می رود! نخبه کسی است که می ماند و می سازد. فرار کردن را بی هنران هم بلدند.آری باید بخود جرات داد و به سراغ کارهای نشدنی رفت.
حسن، آن مرد شب زنده دار در راه خدا که خوابیدن برای چشمانش به حسرتی عمیق تبدیل شده بود شبهای زیادی با چشمانی خونین طراحی کرد و نقشه کشید تا ابراهیم ها با آن چشم های اشکبار و مناجات های شبانه در کانال کمیل به قتلگاه نروند.
راوی تعریف می کرد تا قبل از تشکیل واحد اطلاعات عملیات سپاه، گاهی چند روز متوالی نیروهای خودی با یکدیگر می جنگیدند و توانی که باید صرف مقابله با دشمن می شد بخاطر نشناختن صحنه ی درگیری و عدم تشخیص آشنا از بیگانه اسیر درگیری با نیروهای خودی و خودزنی می شد و حتی افرادی در اثر چنین اشتباهاتی به شهادت می رسیدند. 😔
امروز ما نیز به نحوی دیگر شاهد این صحنه ها هستیم شبکه ی عظیم نیروهای انقلاب بخاطر نداشتن قرارگاه عملیاتی و نشناختن مسائل و اولویت ها، بجای خنثی سازی توطئه ها و هجمه های دشمن اسیر درگیری های داخلی شده است؛ به گونه ای که امام جامعه چندین بار ما را از این مسئله بر حذر داشته اند و بارها با اخطارهای پیاپی ایشان مواجه شده ایم. چقدر خالی است جای حسن باقری تا واحد اطلاعات عملیات جنگ شناختی را برپا کند و سربازان را از سردرگمی نجات دهد😔
ادامه دارد...
✍️علی درخشانی
#راهیان_نور_دانشجویی
#تبلیغ_دانشجویی
#روایت_نور
#شهید_حسن_باقری
#فکه_باقری