eitaa logo
خط رهبری
2.9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
107 فایل
🔰«خط رهبری»: صفحه ویژه تولیدات مربوط به رهبر انقلاب در خبرگزاری #فارس ✔️ تبیینِ شخصیت، مواضع، مطالبات و نظام فکری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از ملاقات با امام(ره) در ۱۲ بهمن ۵۷ 📝 «ما در ستاد استقبال، در نشسته بودیم. داشتیم [برای] یک روزنامه‌اى که آن روزها به‌مناسبت ورود امام منتشر مى‌کردیم... سرمقاله و صفحه‌بندى و این کارها را انجام مى‌دادیم، ساعت ۱۰ شب بود که ناگهان گفتند که امام دارند تشریف مى‌آورند این‌جا. ما هیچ انتظار نداشتیم که این‌جور امام را به این آسانى در یک مترى، دو مترى خودمان مشاهده کنیم. یک وقت امام از در پشت دبستان علوى وارد دبستان شدند. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب بود. چند ساعتى ایشان در منزل یکى از بستگانشان استراحت کرده بودند و برگشته بودند به این‌جا و شب را در آن‌جا گذراند. من با این‌که در امام را زیارت کرده بودم، اما نزدیک نرفته بودم، چون خیلى شلوغ بود و ایشان هم خسته بودند، نمى‌خواستم کمک به مزاحمت ایشان کرده باشم. آن‌جا از نزدیک امام رحمة‌الله‌علیه را کردیم.» ۱۳۶۶/۱۱/۱۲ @rahbari_plus
رهبر انقلاب آخرین بار چه زمانی به کربلا مشرف شده‌اند؟ 🔸اولین زیارت اولین زیارت توسط رهبرانقلاب در سال ۱۳۲۵ (۷سالگی) بوده: «پدرم... بنا بود ما را ببرد عتبات، بگذارد، خودش برود مکه و برگردد. [اما]نتوانست گذرنامه‌اش را درست کند. گذرنامه عتبات را هم نتوانست بگیرد. شب‌های سختی گذراندیم... در بصره گمان می‌کردیم که دیگر تقریباً از خطر جسته [ایم]. منزل یکی از علمای آن‌جا وارد شدیم. یکی دو روز آن‌جا ماندیم. بعد بلیت گرفتند. رفتیم نجف. چند ماهی نجف بودیم. کربلا بودیم. کاظمین و سامرا بودیم...» 🔹آخرین دیدار سفر دیگر ایشان به در حدود ۱۸سالگی انجام‌گرفته است. در سال ۱۳۳۶ در درس علما و مدرسان حوزه علمیه نجف حضور می‌یابند، ولی به خواست پدر پس از حدود دوماه به بازمی‌گردند. محرم سال ۱۳۴۷ بار دیگر ایشان قصد زیارت کربلا کردند، اداره گذرنامه درخواست ایشان را به فرستاد اما ساواک مخالفت کرد و این ممنوعیت خروج از کشور تا زمان پیروزی انقلاب باقی بود. 🔸پس از پیروزی انقلاب نیز تاکنون فرصتی برای کربلای معلی برای ایشان فراهم نشده است. @rahbari_plus
| هدیه ویژه حاج قاسم برای آقا! 🔹اواخر اسفند ٩۵ بود که گفتند حاج قاسم فقط ربع ساعت فرصت دارند تا از کارگاه ساخت گنبد حرم مطهر اباعبدالله (علیه‌السلام) در بازدید کنند. 🔸از بخش های مختلف کارگاه بازدید کردند و اتاق آخرین بخشی بود که پذیرای قدوم حاج قاسم سلیمانی شد. اتاقی که حاوی تربت‌ هایی است که از اطراف مرقد مطهر امام حسین (علیه‌السلام) برداشته و برای انجام آزمایش به کرمان منتقل شده است. 🔹وقتی شنید این تربت از نزدیک‌ترین مکان به قبر مطهر (علیه‌السلام) که شاهد ماجراهای کربلاست برداشته شده، بی‌قرار شد، با ادب و احترام آن را بوئید و بوسید، چشم بر تربت گذاشت و با مولای خود نجوا کرد. 🔸دقایقی فرصت خواست تا تنها باشد. در این خلوت عارفانه چه گفت و چه شنید، فقط خدا می‌داند؛ احتمالا همان دعای همیشگی‌اش بود که با چند سال تاخیر و البته حکماً به‌وقت خودش محقق شد. 🔹بعد از این بود که درخواست کرد مقداری از آن تربت را برای هدیه به رهبری برایش جدا کنند. هدیه‌ای نابی که سردار دلها برای رهبر عزیز تدارک دید. و خلاصه‌ی کلام، بازدیدی که قرار بود ربع ساعته تمام شود، سه ساعت به طول انجامید. @rahbari_plus
🔰 | درخواست کوچک‌ترین جانباز حادثه کرمان از رهبر انقلاب ✏️ نویسنده: «زینب نادعلی» 📝 شب پر تلاطم حادثه ۱۳ دی ، وقتی یکی‌یکی عکس و اسم‌های شهدا از کرمان منتشر می‌شد، عکس تن ظریف دختربچه‌ای دوساله که از انبوه ترکش‌ها جای سالمی نداشت، با موهای آشفته و خونی، قلب یک ایران را مچاله کرد. دختری که کوچک‌ترین مجروح کرمان است و یک آرزو دارد. 🔸 قول و قرار پدر و مادر زهرا بود که هر سال حوالی دی زیارت مزار را از دست ندهند و پیاده‌روی‌شان در خیابان‌های کرمان‌ پابرجا باشد. سال گذشته درست زمانی که آماده‌ی رفتن بودند، ماموریتی برای محمدنبی ممتحن، پدر زهرا پیش آمد و به کربلا رفت اما سفر کنسل نشد، شهیده فاطمه دهقان، مادر زهرا یک کاروان کوچک خانوادگی راه انداخت و دست بچه‌هایش را گرفت و با مادر خود و مادر و خواهر همسرش عازم گلزار شهدای شدند. 🔹 صبح ۱۳ دی کاروان کوچک‌شان رسیده بود به کرمان، زهرا از صبح برخلاف همیشه بهانه‌گیری می‌کرد و حاضر نبود از بغل مادرش جدا شود. بعد از یک پیاده‌روی طولانی مختصری از مزار حاج قاسم کردند و به پیشنهاد شهیده دهقان قرار شد به محل اسکان‌شان باز گردند، کمی استراحت کنند و نیمه‌های شب و حوالی اذان صبح دوباره برگردنند و یک دل سیر زیارت کنند. در مسیر بازگشت، امیرعباس ۸ ساله و زینب ۵ ساله خواهر و برادر زهرا چند قدم جلوتر دست یکی از دوستان کرمانی مادرشان را گرفته بودند و می‌رفتند. 🔸 زهرا در بغل مادرش خواب بود و مادر بزرگش شهیده مریم قوچانی کنار آنها راه می‌رفت. چند لحظه بعد صدای انفجار انگار کرمان را ۱۴۰۰ سال عقب برد و به رساند. قیامتی به پا شده بود. بدن‌ها تکه تکه روی زمین ریخته بودند، سیاهی آسفالت از قرمزی خون‌ها پیدا نبود و صحنه‌هایی را مردم به چشم می‌دیدند که قابل باور و تحمل نبود. خواهر و مادر همسر شهیده دهقان از موج انفجار بیهوش شدند. زهرای ۲ ساله تمام تنش ترکش برداشت و مادرش پر جراحت و آشفته روی زمین افتاد. 🔹 زهرا کوچولو و خواهر و برادرش شاهدان عینی هستند از حادثه ۱۳ دی که بخشی از وجودشان را در دل جا گذاشته‌اند و با غم آن روز تلخ قد می‌کشند و بزرگ می‌شوند. زهرا، زینب و امیرعباس عاشق حاج قاسم و رهبر هستند این عشق را هم از مادر مشق کرده‌اند. وقتی از آرزوهایشان می‌پرسم، جواب جالبی دارند.«دوست داریم آقا را از نزدیک ببینیم، مثل !» البته این آرزوی مادرشان هم بود. دلشان می‌خواهد حالا که دست‌های پر محبت مادرشان دیگر نیست که دست‌نوازش روی سرشان بکشد دستان پر مهر آقا از درد این دلتنگی کم کند و رهبری که مادر دانه محبت او را در دلشان کاشته را از نزدیک ببینند. آن‌وقت هر وقت دلتنگی امان‌شان را برید جلوی قاب عکس مادر شهیدشان بنشینند و از خاطره روز دیدار بگویند، از شیرینی شکلات‌هایی که آقا به آنها داده است. از چفیه‌ای که امیرعباس به یادگار گرفته، از احسنت‌ها و باریکلاهایی که رهبر به زینب به خاطر گفته و از آغوش پر محبتی که نصیب زهرا شده است و من نه فقط یک خبرنگار که پیک یک آرزو هستم، تمام رسالتم برای نوشتن این گزارش این است که روزی تلفن خانه‌شان زنگ بخورد و پشت خط کسی بگوید: فردا آقا هستید. @rahbari_plus