eitaa logo
🔸️راهبری فرهنگ🔸️
2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
277 فایل
برای آشنایی بیشتر با ما: @admin_khaneh1 ارتباط با مدیر کانال: @admin_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
{آیا نیروی انتظامی میتواند گسترش فساد در جامعه را کنترل کند؟} وقتی فساد به اوج خود رسید و دزدی، قتل و آدم ربایی، اعتیاد جوانان ... زندگی و خانواده بالاخص قشر بالا را به خطر انداخت، در این مرحله از اوج آشفتگی جامعه، مسئولان کشورهای جهان سوم که خود عموما در محیطهایی غیر از شرایط عادی مردم زندگی میکنند و از واقعیتها دور هستند، تازه از گوشه و کنار اطلاعاتی درباره انحراف میشنوند و احساس مسئولیت یا احساس "صاحب مقامی" میکنند که این نباید در جامعه ای که آنها مسئول هستند روی دهد و باید با آن "قاطعانه" برخورد کرد. در این مرحله معمولا تمام توجه و انتظار به نیروهای انتظامی برمیگردد. اما این انتظار دیگر نه بجا است و نه اقدامات کنترلی در این مرحله تاثیر (مثبت) خواهند داشت. چرا؟: 1- با توضیحات گذشته مشخص شد، که هم قشر بالا و هم نظام اداره کننده کشور، خود در بوجود آمدن شرایط فقر، نابرابری، نیازآفرینی، مسدود کردن راههای مشروع درآمد، تغییر ارزشهای معنوی به سوی ارزشهای مادی و کاهش کنترل، مؤثر بوده اند و این شرایط موجب شده اند که عده ای از انسانهای باهوش و شریف این مرز و بوم از صراط مستقیم به سوی انحرافات کشیده شوند و حالا انتظار مقابله مطرح میشود. 2- نکته بسیار مهم دیگر اینست که اداره کنندگان کشور خود ابتدا کنترل های بیرونی قوی بعد از انقلاب را سست و لغو کردند و از آن طریق عملا امکان تغییر ارزشها را بوجود آوردند و عملا امکان آزادی عمل افرادی که متمایل به ارزشهای غربی بودند، در اشاعه ارزشهای خود فراهم آمد و آنها نقش خود را در این فرایند تغییر نظام رزشی جامعه به بهترین وجه و به سرعت ایفا نمودند که در نتیجه سیل انحرافات آغاز گردید. وقتی کنترل از ابتدا قوی باشد مانند یک سد قوی جلوی آب را میگیرد. اما وقتی سد را خراب کردیم و سیل آمد و هر لحظه قوی تر شد، آنوقت میخواهیم در امواج خروشان سیل، سد بسازیم. 3- بعد از آنکه شرایط انحرافات فراهم آمد و بخشهای جامعه را تهدید کرد، ما با "انتظار برخورد قاطع نیروی انتظامی با خاطیان" در واقع دو گروه را در مسیر هدف گیری خود قرار داده ایم: نیروی انتظامی و خاطیان. اما این هدف گیری درست به نظر نمیرسد. زیرا از یک طرف شرایط مناسب برای انحرافات (اعتیاد، دزدی...) فراهم آمده و از طرف دیگر دستور فعالیت برای مقابله با آن داده میشود، که با هزینه های زیاد برای جامعه همراه است. مانند بدنی که از یک طرف مورد هجوم انواع بیماریها قرار داده میشود ( مثلا شخصی که زیاد سیگار میکشد، مشروبات مضر میخورد، پرخوری میکند و افزایش وزن دارد، حرکت ندارد) و در نتیجه به انواع بیماریها دچار میشود و سپس میخواهد با هزینه زیاد و با مراجعه به پزشک سلامت خود را بدست آورد. 4- کنترل بیرونی از طریق نیروی پلیس در این مرحله و این شرایط، تاثیری بر روی کنترل انحرافات در سطح کل جامعه نخواهد داشت، بلکه فقط میتواند تا حدود کمی برای قشر بالا مصونیت بیاورد. حال چرا نمیتوان ر این مرحله و تحت این شرایط با نیروی انتظامی انحرافات و جنایت را کنترل نمود؟ زیرا شرایط انحراف یک شرایط فردی نیست، بلکه یک شرایط اجتماعی است. دیگر یک یا چند نفر به فساد کشیده نشده اند، بلکه این بیماری سرطانی اکثر شئون جامعه را فرا گرفته است. * مگر نیروهای کنترل کننده (انتظامی و قضایی) جزئی از اعضاء این جامعه نیستند؟ * مگر فرایند نیازآفرینی شامل آنها و خانواده شان نمیشود مگر در آنها نیاز به کالاهای تبلیغ شده بوجود نمی آید؟ مگر آنها خود را با بقیه مقایسه نمیکنند؟ مگر آنها احساس حفظ آبرو ندارند...، مگر حقوق یک گروهبان یا استوار نیروی انتظامی چقدر است؟ او با حقوق ... هزار تومان، چطور میتواند با این هزینه ها، زندگی کند؟ او هم باید برای نیازها و تورم روز افزون از یک راهی درآمدی داشته باشد. از چه راهی؟؟ کتاب نویسنده: پروفسور
در بعد از ظهر روز 14/12/88، مراسم ختم یکی از اهالی روستای "کلان" در "لواسان بزرگ" به پایان رسیده و غروب شده بود. مردم برای نماز به مسجد رفتند. نسبتا بزرگی بود و مردم هم زیاد. اذان را گفتند. مردم که تعداد زیادی از آنها از تهران آمده بودند، "این پا آن پا میکردند" که چکار کنند، نماز را فرادا بخوانند یا جماعت؟ اما روحانی ای وجود نداشت و حضار هم چندان راغب به نظر نمیرسیدند که یک نفر از بین خودشان جلو بایستد و پشتش نماز بخوانند. در نتیجه بطور پراکنده و درهم و برهم، هر یک به گوشه ای رفتند تا برای خود نماز بخوانند. صاحب مجلس گفت: "رفته اند روستای مجاور یک روحانی بیاورند". تقریبا هر کسی داشت با نماز شروع میکرد که یک روحانی آمد؛ یک جوان 21 تا 25 ساله تازه کار (صفر کیلومتر) به نظر میرسید، با حجب و حیای تازه کاران. او رفت جلو ایستاد. جالب بود که این جمع زیاد، پراکنده و بی نظم، به سرعت در کنار هم قرار گرفتند و هر یک کوشش میکرد مهرش با بقیه مهرها و نوک پایش با بقیه پاها میزان باشد، یک نظم غیر قابل تصور، در پی یک "نقش" خاص! همه نماز را جدی گرفتند، همه به او اقتدا کردند. کسی نگفت آخر این جوان از خدا و پیغمبر چه میفهمد؟ با وصف شرایط حاد و پرتضاد سال 88، در آن لحظه کسی برایش گروه بندی ها یا نارضایتی از کشورداری روحانیون مطرح نبود. این نقش، نقش دیگری است! این فقط امکانات نیست، بلکه یک سرمایه عظیم است که سازماندهی و رهبری آن را روحانیون میتوانند به راحتی در دست گیرند و مردم را بسیج کنند. کم نیستند روحانیونی که به فکر مردم بوده و هستند و به موقع به فریاد دادخواهی آنها میرسند. لذا مردم ایران در گذشته نزدیک، به جز یک مورد (دکتر مصدق) عموما رهبری روحانیت را پذیرفته و میپذیرند و روحانیت میتواند این مجموعه را به راحتی در مسیر مناسب سازماندهی نماید، چنانکه بارها این در عمل نشان داده شده است. استاد کتاب: دریغ است ایران که ویران شود، ص 406 کانال "راهبری فرهنگ" https://eitaa.com/joinchat/2766143521C618561feaa
4_5938103637489223738.pdf
565.9K
روش مشاهده در (مقاله) نویسنده: منبع: پژوهشنامه ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی دوره جدید بهار و تابستان 1369 شماره 1 و 2 🌿🌿🌿🌿 با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
قضیه منحنی J چیه؟ جیمز دیویس معتقد است نتیجه ادامه ی نیست بلکه حاصل رکود، پس از یک دوره است. در زمان رونق اقتصادی انتظارات مردم مرتب بالا می رود و بصورت خطی رشد می کند اما امکاناتی که مردم با آن به خواسته هایشان می رسند رشد کمتری از نیازهای آنان دارد و  ممکن است این امکانات کاهش بیابد. با ادامه این روند فاصله بین انتظارات و دستاوردها در جامعه آنقدر ناامیدی و حس نرسیدن به امیال ایجاد می کند که انقلاب رخ می دهد. (برگرفته از کتاب نوشته ی ، با اندکی تلخیص و تغییر) ❇️ کانال "راهبری فرهنگ" 🔷@rahbariefarhang