eitaa logo
شبڪہ‌انتشار محتواے بصیرت افزایـےفرهنگےسیاسےاجتماعـےراه امین
206 دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
10.5هزار ویدیو
1.1هزار فایل
فَاعْتَبِرُوايَاأُولِي الْأَبْصَار «مسیری برای وحدت و به هم رسیدن اندیشه ها» تبیین منویات امامین انقلاب اسلامی باحضور همیشه سبز سربازان مقابله باجنگ نرم در فضای مجازی 🗨️ما رو در ویراستی دنبال کنید virasty.com/raheamin splus.ir/raheamin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
ویژگی اساسی تثلیث از دیدگاه مک گراث، چیست؟ آقای آلیستر مک گراث از نویسندگان مسیحیِ شناخته شده در حوزه ی مسیحیت در ایران است. درسنامه ی الهیات مسیحی، نگاشته ی اوست. وی در این کتاب، درباره ی ویژگی اساسی تثلیث، می نویسد: «ویژگی اساسی این آموزه آن است که در الوهیت، سه شخص وجود دارند: پدر، پسر و روح القدس و باید همه را در الوهیت مساوی و دارای شانی همسان تلقی کرد»*. ------ *. درسنامه ی الهیات مسیحی، ویرایش پنجم، آلیستر مک گراث، ترجمه ی بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1392، ص 67. گراث لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
ترجمه ی دقیق Trinityچیست؟ استاد ملکیان می گوید: «در زبان فارسی اگر Trinity را به تثلیث ترجمه کنیم، کمی نادرست ترجمه کرده ایم؛ چون تثلیث عمل انسان است؛ همانطور که تثنیه عمل انسان است؛ یعنی فردی چیزی را دو یا سه چیز میشمارد. تثلیث در عربی و فارسی حالت متعددی دارد مثلاً در دبیرستان می‌گفتند با استفاده از فقط یک پرگار دایره را تربیع کنید یعنی آن را به چهار ربع تقسیم کنید. به ارباع تقسیم کنید! ... در این صورت اگر بگوییم خدا یک تثلیث است، نادرست گفته‌ایم؛ چون تثلیث کار ... خدا نیست،کاری است که مسیحی در قبال خداوند می کند که خدا را سه‌گانه به حساب می آورد ... نباید بگوییم خدا موجودی تثلیث است. باید بگویم خدا موجودی سه گانه است! در زبان انگلیسی گفته می‌شود Three Rold که موجودی سه گانه ترجمه می‌شود. در ترجمه ی عربی Trinity هم تثلیت گفته می شود؛ منتها ترجمه دقیق آن همان ترجمه قرآن است؛ یعنی ثالث ثلاثه که تعبیری بسیار عالی است! این سه موجود اب The Father و ابن The Son و روح القدس The Holy Spirit هستند». اولا اینکه قرآن ثالث ثلاثه می‌گوید به این علت است که مسیحیان از اواخر قرن دوم میلادی مثلثی ترسیم می کردند و اب و ابن و روح القدس را در سه راس این مثلث می‌گذاشتند. بعد می‌گفتند از هر راس این مثلث که شروع کنید، سومینش خداست ..."* ---- *سلسله جزوات درسگفتاری، جزوه ی الهیات مسیحی، الف، ملکیان، مصطفی، 1374، کتابخانه ی تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب، صص 11 – 12. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تلنگری به ترفندِ تمثیل در تبیین تثلیث آموزه ی تثلیث با چالش خرد ستیزی روبروست؛ اما مومنان مسیحی نمی توانند از این باور عبور کتتد. آنان به روش های گوناگونی در پی توجیه (عقلانی سازی) تثلیث اند. تمثیل یک روش است. الهیدانان به چیزهای گوناگونی مثال می زنند. آنان، گاه به آب، گاه به گیاه، گاه به ذهن، گاه به ژن، گاه به مثلث، گاه به مکعب مثال می زنند؛ اما این تمثیل ها، همه گمراه کننده و مغالطی هستند. واقعیت آن است که تثلیث سه شخص است. شخص یعنی موجود دارای آگاهی، اراده و کنش. شخص های تثلیث، چیز نیستند؛ بلکه کس هستند. _____________ [https://www.christianitytoday.com/biblestudies/bible-answers/theology/what-does-it-mean-that-god-is-three-in-one.html لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تردیدهای تثلیث موضوع چگونگی ایجاد و حفظ باورها در آدمی، موضوع عجیب و خواندنی است. باورها، هر چند نادرست و خطر آفرین باشند، به آسانی حذف و اصلاح نمی شوند. آموزه ی تثلیث (یک ذات و سه شخص)، بنیان مسیحیت تبشیری/پولسی است؛ اما دارای ابهام و معماست. یکی از این ابهامات به واژه ی شخص/اقنوم/persona بر می گردد. آقای توماس میشل در این باره می نویسد: ««نویسندگان مسیحی عرب زبان برای رساندن مفهوم تثلیث از واژه ی یونانی الاصل اقنوم و از کلمه ی صفت (به معنای مظهر) استفاده کرده اند. معادل لاتین کلمه ی اقنوم، Prrsona است به معنای ماسک یا راه وجود. این کلمه لاتینی بعدا از معنای اصلی خود خارج شده و دیگر به معنای راه وجود و عمل نیست؛ بلکه بر شخص و فرد ممتازی دلالت می کند که از خرد، اراده و مسولیت مخصوص به خویش برخوردار است. به همین دلیل هرگاه مسیحیان عصر ما از خدای یکتا در سه persona سخن می گویند، خطر بدفهمی وجود دارد و ممکن است کسی تصور کند که مسیحیان معتقد به وجود یک خدای متشکل از سه فرد یا سه شخص یعنی چیزی شبیه به مجموعه سه چیز هستند. این تصور به تعالیم صحیح مسیحیت ربطی ندارد و شوراهای کلیسایی قدیم آن را به هیچ وجه نپذیرفته اند. نویسندگان مسیحی قدیم نیز هیچگاه از تثلیث به عنوان یک خدا در سه شخص سخن نگفته اند».* --- *کلام مسیحی، توماس میشل، ترجمه حسین توفیقی، چاپ سوم، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1387، صص 75 – 76. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
ایمانِ ایمانی یا ایمانِ عقلی ؟ ایمان گرایی، استدلال عقلی در رد عقل باورهای آدمی باید مدلل باشد؛ و گرنه هر خرافه ای نهادینه می شود. متعلق باور، گاه امری دینی و گاه تجربی، تاریخی، روانشناختی و ... است. باورها دینی باید مدلل شوند تا درست و نادرست شان معلوم شود؛ اما خیلی از ایمان داران در ادیان زیر بار این اصل نمی روند. تعقل/منطق و استدلال، در جهان مسیحیت - برای نمونه و در موضوع تثلیث - جای خود را به ایمان می دهد. عالمان مسیحی می گویند باید ایمان آورد! آنان می گویند، مرغ عقل،در سپهر دین، یارای پرواز ندارد. الهیدانان مسیحی می گویندکه تثلیث را نمی توان با عقل فهمید. چالش این ادعا در این است که: اگر ایمان اصل و اساس باور باشد، آرا و اقوال فاسد و مغالطی و باطل دیگران را چگونه طرد و انکار کنیم؟ آیا جز از طریق استدلال و نشان دادن فقدان پایه منطقی برای آن ها؟! اساساً رد کردن عقل/منطق و نشاندن ایمان به جای آن، خود یک استدلال و قیاس منطقی است؛ زیرا ادعای عدم شایستگی و توانایی عقل در درک و دریافت اصول دین و لزوم ایمان آوری برای مستفیض شدن، خود، مبتنی بر منطق است. شکل و مقدمات این ادعا، منطقی است؛ یعنی استدلال منطقی می کنند که نباید استدلال منطقی کرد! --- با بهره بردن از: منزلت عقل در هندسه معرفت دینی جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چاپ سوم زمستان ۱۳۸۷ هجری شمسی، ص ۱۸۸. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
شخص = نوع فردی در تثلیث مسیحی مانند تثلیث فیلونی (خدای غیر مادی، لوگوس غیر مادی و روح الاهی غیر مادی) و افلاطونی (واحد غیر مادی، عقل غیر مادی و نفس غیر مادی) چون همه اعضای آنها موجودات غیر مادی هستند، می توان این نکته را افزود که تمایزهای میان این اعضا نه تمایز فردی بلکه تمایز و تفاوت نوعی است. بنابراین هر عضوی از این تثلیث یک نوع است؛ اما چون تنهایی یکی از هر یک از این اعضا وجود دارد و نیز چون هر یک از آنها یک موجود واقعی است و هر یک از آنها نیز یک فرد است از این رو هر عضوی از این تثلیث ها، یک نوع فردی است. ________________ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 342. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
آیا شخص های تثلیث، وجود واقعی دارند؟ ظاهراً در آغاز عصر دفاعیه پردازان، برداشتی از تثلیث در مسیحیت پدید آمد، که بعدها در بدعت های پراکسئاس، نوئتوس و سابلیوس تبلور یافت. طبق این دیدگاه توحید را از این طریق می‌توان حفظ کرد که تمایز میان سه عضو تثلیث را نه تمایزی واقعی بلکه تمایزی اسمی بدانیم. واژه های پدر، پسر و روح القدس، که در وصف الوهیت می آیند، نام ها، محمول ها یا صفاتی بیش نیستند و وجود واقعی ندارند. آبای دفاعیه پرداز در مقابل این دیدگاه معتقدند که سه عضو تثلیث، موجوداتی واقعی اند و نه صرفاً اسم و لذا تمایز میان آنها تمایزی واقعی است نه اسمی. به اعتقاد آنها، این سه عضو به همان اندازه واقعی اند که اشیای جزئی، بنا به فلسفه ارسطو. و اما فرد در فلسفه ارسطو چیزی است که عددا یکی است در نتیجه افراد بسیار عددا بسیارند و تفاوت میان افراد، تفاوت عددی است؛ از این‌رو یوستین شهید با استفاده از این واژگان ارسطویی، بر این دیدگاه اصرار می ورزد که لوگوس عددا و نه در اندیشه و نه فقط اسما از پدر متمایز است. دیدگاه یوستین شهید از آن زمان تا کنون مقوم دیدگاه سنتی و راست کیش بوده است. ______________ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 343. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تبیین شنیدنی از توحید تلیثی! آبای کلیسا در مخالفت آشکار با فیلون که معتقد بود خدا، یگانه و تنهاست و چیزی با این عنوان که هم سنگ او باشد با او ترکیب نمی شود، بر آنند که آن توحیدی که موسی تبلیغ و عیسی تایید کرد، نه وحدت مطلق بلکه وحدتی نسبی است. وحدتی که ترکیبی از سه عنصر متمایز را در درون خود ممکن می سازد. وحدت حاکمیتی (تدبیر) آبای کلیسا از راه وحدت نسبی در در پی تبیین مسئله تثلیث بودند. نخستین مفهوم وحدت نسبی که به ذهن آنها خطور کرد، وحدت تدبیر بود. گویا آنان بر آن بودند که وحدت خدا به معنای یک موجود مطلقا بسیط نیست؛ بلکه به معنای یک مدبر مطلق جهان است. برداشتی از توحید که با آیاتی از کتاب مقدس و نیز فلسفه پشتیبانی می شد. _________ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص344. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
آباء کلیسا، به چه معنا، موحد بودند؟ ارسطو واژه واحد را واژه ای نسبی می دانست. او ۵ گونه وحدت را برمی‌شمرد: ۱. واحد بالعرض؛ ۲. وحدت اتصال (ناشی از ترکیبِ شماری از اشیاء که مجموعه ی منفردی را شکل دهد)؛ ۳. وحدت موضوعی (عنصرِ مشترک در دو چیز)؛ ۴. وحدت جنسی؛ ۵. واحد بالنوع آبای کلیسا که هر یک از اعضای سه گانه تثلیث را یک نوع فردی می دانستند، چنین نتیجه گرفتند که وحدت این سه عضو، قابل قیاس است با آنچه که ارسطو بدون هیچ تمایزی وحدت موضوع، وحدت جنس، وحدت مفهوم یا ذات یا نوع می نامد. __________ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، صص 346 - 347. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تثلیث در ترسیم ترتولیان ترتولیان با تایید این دیدگاه راست کیشانه که اعضای تثلیث موجوداتی واقعی اند، درباره پسر می‌گوید که باید او را به دلیل خصوصیت جوهرش، امری جوهری در عالم واقع دانست به گونه ای که بتوان او را یک چیز و شخص خاص دانست و بنابراین چون دومین شخصیت تقوم یافته نسبت به خداست، بتوان او را رقم زننده دو، یعنی پدر و پسر، خدا و لوگوس دانست. ترتولیان اعضای تثلیث را اموری جوهری در عالم واقع (فردی واقعی/یک نوعِ فردیِ واقعی) که هر یک از آنها دارای خصوصیت خاص جوهرِ خود (علامت مشخصه ی واقعی، بدین معنا که خصوصیت پدر این است که هیچ علت وجودی ندارد،خصوصیت پسر این است که پدر، علت وجودی اوست و خصوصیت روح‌القدس، این است که هم پدر و هم پسر را به عنوان علت وجودی خود دارد ) از لحاظ عددی متمایز (افراد متمایز) و نیز شی ء و شخص خاص (یک فرد واقعی، نه یک اندیشه و یا نام صرف) توصیف می کند. __________ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، صص 353 - 354. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
ترتولیان، وحدت در عین تثلیث، را چگونه معنی می کند؟ ترتولیان در باب وحدت در عین تثلیث می گوید آنها سه هستند اما نه از حیث مقام و منزلت؛ بلکه از حیث درجه و رتبه (رابطه ی علّی)؛ نه به لحاظ جوهر؛ بلکه به لحاظ صورت (نحوه ی وجود)؛ نه از حیث قدرت؛ بلکه از حیث نوع؛ اما در عین حال دارای یک جوهر (موضوع) یک مقام و یک قدرت (وحدت تدبیر) اند؛ چون او یک خداست که با توجه به او این درجات، صورت ها و انواع، تحت نام: پدر، پسر و روح القدس قلمداد می شوند. ____ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 357. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
مراد ترتولیان از نوع فردی بودن شخص های تثلیث چیست؟ واژه ی لاتینی species را در اینجا نباید به معنای طبقه خاصی از افراد، بلکه [باید] به معنای عرفی نُمود گرفت! اما این را نیز می توان افزود که منظور از اصطلاح نمود در اینجا متضاد بود یا واقعیت نیست زیرا همانطور که دیدیم او هر عضو تثلیث را یک شیء یعنی یک موجود واقعی می داند. می‌توان واژه نوع را که اینک به معنای نمود گرفتیم در اینجا به معنای روئیت پذیری گرفت؛ بنابراین منظور ترتولیان از این که آنها از حیث نوع، سه هستند این است که پدر وجودی بی منشاء دارد، نامرئی است. پسر که از پدر، نشأت گرفته مرئی است و روح القدوس که از پدر و پسر نشات گرفته، مرئی تر است. __ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 360. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
آشنایی با واژگان کلیدی سه عضو تثلیث در زبان یونانی با یکی از اصطلاحات: ۱. hypokeimenon (موضوع) ؛ ۲. ousia (جوهر) به معنای جوهر نخستین؛ ۳. hypostasis (اقنوم)؛ ۴. prospon (شخص) و در زبان لاتین با اصطلاح: ۱. substantia به عنوان ترجمه ی جوهر به معنای جوهر نخستین و یا با اصطلاح: ۲. persona (شخص) بیان می شوند. _________ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 361. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
هم جوهری، چالش پیش روی الهیات مسیحی در الهیات مسیحی، سخن از «هم جوهر » بودنِ پسر با پدر است. با توجه به آن که جوهر به معانی زیر است: ۱. جوهر نخستین ارسطویی یا همان فرد؛ ۲. جوهر ثانی ارسطویی؛ یعنی: جنس نوعی؛ ۳. جوهر رواقی؛ یعنی: موضوع عبارت هم جوهر با پدر، اگر به دومین یا سومین معنا باشد، به این معنا خواهد بود که پدر، پسر و روح القدس، به یک جنس نوعی مشترک یا به یک موضوع مشترک که هر دو متمایز از این سه شخص تثلیث اند، تعلق دارد. این دیدگاه به دلیل آن که مستلزم اعتقاد به چهار خدا بود، مورد مناقشه قرار گرفت. اگر عبارت هم جوهر با پدر را به اولین معنا بگیریم، بدین معنا خواهد بود که سه عضو تثلیث، یک موجود فردی یگانه را تشکیل می دهند؛ در نتیجه این سه، موجودات فردی واقعی متمایز نیستند؛ بلکه حالات، نمودها یا نام های صرف (سابلیانیسم) هستند. ——————- فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 363. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تبیین خواندنی باسیل از وجود شخص های تثلیث باسیل در واقع، اقنوم ها را نوع فردی و وحدت مشترک آنها را جنس نوعی دانست. باسیل برای نشان دادن تمایز فرد و نوع در سه عضو تثلیث، اصطلاح ارسطویی خاصه را اقتباس کرد. ویژگی پدر، نا مولود بودن، ویژگی پسر، مولود بودن و ویژگی روح القدس آن است که به تبع پسر و با پسر شناخته می شود و جوهر خود را از پدر دارد. اما چون این خاصه یا نحوه وجود بدان معناست که نخستین اقنوم علت وجودی اقنوم های دوم و سوم است و دومین اقنوم تا حدی علت وجود سومین اقنوم است، میان اقنوم ها عنوان نوعی اضافه یا نسبت علّی وجود دارد که ارسطو آن را اضافه (یا نسبت) از نوع نسبت فاعل یا منفعل می داند. باسیل می گوید واژه های پدر و پسر تنها نشان دهنده نوع رابطه متقابل است، زیرا پدر کسی است که وفق ماهیتی که مشابه ماهیت خود اوست، مبدا وجود را به دیگری اعطا کرد و پسر کسی است که آن مبداء وجود را به طریق تولید از دیگری دریافت کرده است. باسیل می‌گوید واژه فرزند مفهوم هیچ جوهری را به ذهن متبادر نمی کند، بلکه تنها بر نوعی نسبت با چیز دیگری دلالت می کند. ——————- فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، صص ۳۶۶ - ۳۶۷. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تبیین آگوستین از تثلیث آگوستین از چهره های شاخص آبای لاتینی می گوید، عبارت قالبی تثلیثی که در زبان یونانی به صورت یک اوسیا (جو هر) سه اقنوم است باید در زبان لاتینی به صورت یک ذات یا جوهر، سه شخص و نه یک ذات، سه جوهر باشد. او در معنای عبارت قالبی یک ذات، سه شخص، سه تبیین ممکن را از این عبارت ارائه می دهد: 1. سه شخص، سه نوع و یک ذات، یک جنس باشد. وی این را رد می کند؛ زیرا، عبارت قالبی یک ذات، سه شخص به نحوی نامناسب به کار رفته است. اگر خدا، جنسِ پدر، پسر و روح القدس باشد، آنگونه که حیوان، جنس سه اسب است، چون می‌توان سه اسب را حیوان نامید، پدر، پسر و روح القدس را می‌توان سه خدا نامید، که به بدعت می انجامد. 2. تعبیر دوم، آنکه سه شخص سه فرد و یک ذات، یک نوع باشد. او این را نیز، نمی پذیرد؛ زیرا همان گونه که ابراهیم، اسحاق و یعقوب، سه فرد اند، انسان هم هستند؛ پس اگر خدا نوع پدر، پسر و روح القدس باشد، پدر پسر و روح القدس را نیز باید سه خدا دانست که بدعت است. 3. تبیین سوم، اینکه سه شخص، سه فرد و ذات، یک موضوع باشد. او با پذیرفتن تبیین سوم می‌گوید: ما این الفاظ را نه بر حسب جنس و نوع، بلکه گویی بر حسب ماده که مشترک و یکسان است، به کار می بریم، مانند، سه تندیس از طلای یکسان، که ما آن سه را یک طلا می‌خوانیم اما در عین حال نه طلا را جنس و تندیس ها را نوع و نه طلا را نوع و تندیس ها را فرد می دانیم. ___ فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، صص 373 - 375. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تبیین متفاوت و خواندنی توماس میشل از تثلیث «دریافت ما از طبیعت واحد خدای سه گانه چنین است: به خدای واحدی ایمان داریم که طبیعت او بر سه صفت استوار است. خدای یکتا خود را به عنوان آفریدگار توانا و مولای حیات آشکار می سازد. مسیحیان او را پدر یا پدر ما می خوانند. همو پیام یا کلمه ازلی خود را در عیسای انسان برای ما متجلی ساخت. همچنین وی دارای وجودی فعال و حیات بخش در مخلوقات است (مسیحیان این وجود را روح القدس می نامند). مسیحیان مانند مسلمانان معتقدند که صفات خدا متعدد است؛ ولی به عقیده آنان، سه صفت از صفات بی شمار خداوند مثل خود او ازلی و همراه با ذات او و ضروری هستند. صفات مذکور عبارتند از: - طبیعت ذاتی و متعالی خدا (پدر)؛ - کلمه خدا که در عیسای انسان مجسم گردید؛ - وجود فعال و حیات بخش خدا در مخلوقات. این صفات ازلی هستند؛ زیرا در ذات خدا دگرگونی راه ندارد و ذات وی پیوسته ثابت است. همچنین این صفات همراه با ذات خدا هستند و صفاتی خارجی نیستند که به وی منضم شده باشند، یا اموری ظاهری که ما افراد بشر آنها را برای خدا وضع کرده باشیم. سرانجام اینکه صفات یاد شده ضروری هستند و نمی توان هیچ یک از آنها را انکار کرد و یا از خدا جدا نمود؛ چون همه آنها از جوهر ذات وی هستند. خدا خودش را این گونه در کتاب مقدس نشان داده است». ________ میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه‌ی حسین توفیقی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1387، چاپ سوم، صص 76 - 77. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تبیین تولدو از تثلیث یک تبیین از آموزه تثلیث در دوره آبایی به شورای یازدهم تولدو (سال ۶۷۵) بر می گردد. این شورا در شهر تولدوی اسپانیا و با ۱۱ عضو برگزار شد. بیان و شرح دیدگاه کلیسای غرب درباره تثلیث . بنا بر این تبیین: نباید از سه تایی سخن گفت یا به آن اعتقاد داشت؛ بلکه باید از تثلیث سخن گفت و بدان باور داشت! این نیز درست نیست که بگوییم در یک خدا تثلیث وجود دارد؛ بلکه باید بگوییم خدای واحد، همان تثلیث است. پدر مرتبط با پسر، پسر مرتبط با پدر و روح القدس، مرتبط با هر دو است؛ گرچه با توجه به نسبت هایشان آنها را سه شخص می خوانیم، اما ما به یک ماهیت یا جوهر اعتقاد داریم. گرچه به سه شخص اعتراف می کنیم، به یک جوهر و سه شخص اعتراف می کنیم نه به سه جوهر؛ زیرا پدر، پدر است اما نه با توجه به خودش بلکه با توجه به پسر و پسر، پسر است اما نه با توجه به خودش بلکه با توجه به پدر و به همین صورت، روح القدس به خودش ارجاع داده نمی‌شود؛ بلکه با پدر و پسر، پیوند دارد؛ زیرا او روح پدر و پسر خوانده می شود‌؛ بنابراین وقتی واژه خدا را به کار می‌بریم، بیان کننده ارتباط با یکدیگر نیست، مانند رابطه پدر با پسر یا رابطه پسر با پدر یا رابطه روح القدوس با پدر و پسر؛ بلکه خدا صرفاً به خودش اشاره دارد. ________ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
حالت گرایی آموزه ی تثلیث، آموزه ای پایه است که همه ی ساختمان الهیات مسیحی بر آن بنا شده است؛ اما این پایه - آنطور که فهمیده می شود - چندان استوار نیست. برای نمونه درباره ی چیستی عضوهای تثلیث، بسی اختلاف در میان است. مظهر گرایی، اشخاص متمایز و واقعی، حالت گرایی و ... در حالت گرایی به عنوان رویکرد رقیب تبیین می شود که این سه شخص الهی در واقع روش هایی هستند که یک شخص الهی وجود دارد (حالت های یک خدای واحد). ____ https://plato.stanford.edu/entries/trinity/ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
مسیحیت تبشیری/پولسی مدعی است که برای نجات، بایستی در عین باور به یک خدا، به خدا بودن پدر، پسر و روح القدس هم ایمان داشت؛ اما حفظ این دو باور، در کنار هم، بسی سخت است! براستی چرا باوری چنین حیاتی، تا این اندازه پیچیده و نفهمیدنی است؟ آیا حکیمانه است که باورهای حیاتی ِ ادیان، خرد ستیز، حتی خرد گریز و یا اختلافی باشد؟! متکلمان، دست به دامان توجیهات شده اند. یک توجیه: تثلیث یک خود ( One-self Trinity theories) است که در آن سخن از حالت گرایی است. در پست پیشین، اشارتی بدان رفت. توضیح بیشتر: حالت گاه، ویژگی ذاتی یک چیز است (به عنوان مثال، قدرت یک چیز )؛ گاه، رابطه ای که یک چیز با چیز یا چیزهای دیگر دارد (مثلا این چیز از آن چیز، بزرگ تر است)؛ گاه، حالت یا رویدادی که شامل یک چیز می شود (مثل عشق چیزی به چیز دیگر). به نظر می رسد که تثلیث گرایان «یک خود» One-self Trinity theories این آخری را در ذهن دارند؛ برای نمونه: خدا بودن پسر، واقعه ای است که خدا از این راه، با ما به عنوان دوست و نجات دهنده ارتباط می گیرد، یا پسر رویدادی است که خداوند جسم می گیرد و زندگی می کند و می میرد تا پدر را برای بشریت آشکار کند. یک چالش این توجیه این است که خدای پسر بر اساس ظاهر کتاب مقدس، شخصی مستقل و بیش از یک حالت برای دیگری است. او خود، به عنوان یک انسان، رابط بین خدا و خلق است که موعظه می کند و خود را با خدای پدر مقایسه می کند و به او می خواند. او وجودی مستقل دارد. --- https://plato.stanford.edu/entries/trinity/ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
زاییدن و زاده شدن از ازل آقای کارل بارث یکی از تاثیر گذارترین الهیدانان معاصر است. بیان او درباره ی تثلیث، خود نشان از پیچیدگی این آموزه و البته خرد سوزی آن می دهد. ببینید: "از آنجا که خدا از ازل در خودش، پدر است، خودش را از ازل به عنوان پسر به دنیا می آورد. از آنجا که او از ازل پسر است، از ازل از خودش به عنوان پدر زاده می شود. در این زاییدن و زاییده شدن از ازل، او برای بار سوم خود را روح القدس قرار داد؛ یعنی عشقی که او را با خود یگانه می سازد. ـــــــ As God is in Himself Father from all eternity, He begets Himself as the Son from all eternity. As He is the Son from all eternity, He is begotten of Himself as the Father from all eternity. In this eternal begetting of Himself and being begotten of Himself, He posits Himself a third time as the Holy Spirit, that is, as the love which unites Him in Himself. (Barth 1956, 1) https://plato.stanford.edu/entries/trinity/ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
خدایی در خود و از خود آموزه ی تثلیث در بین الهیدانان‌مسیحی، معرکه ی آراء است. این که چگونه یگانگی خدا در کنار الوهیت سه شخص (پدر، پسر و روح القدس) حفظ شود، چالش سهمگینی است. کارل رانر Karl Rahner (1904–84) یکی دیگر از الهیدانان تاثیر گذار قرن بیستم، برای گره گشایی از این معضل، خدا را چنین بازنمایی می کند: خدا همزمان و به شکلی ضروری و در حالیکه خلق و ایجاد نشده "unoriginate" خود واسطه ی خود می شود (پدر) و خود را برای خود اظهار می کند (پسر) و خود، عشق می ورزد و عشق به خود را دریافت می کند (روح القدس). --- …is – at once and necessarily – the unoriginate who mediates himself to himself (Father), the one who is in truth uttered for himself (Son), and the one who is received and accepted in love for himself (Spirit) – and… as a result of this, he [i.e. God] is the one who can freely communicate himself. (Rahner 1997, 101–2) https://plato.stanford.edu/entries/trinity/ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
سفر در زمان صفیر زُنام آموزه ی تثلیث، بنیادی ترین آموزه ی الهیات مسیحی است؛ اما فهمیدنی و به طریق اولی، تصدیق کردنی نیست. الهیدانان مسیحی، جد و جهد فراوانی کرده اند تا این آموزه را توجیه (خرد پذیر ) کنند. یک راهکار را جناب لفتو ( Leftow ) پیشنهاد داده است. او برای رفع چالش ناسازگاری توحید با الوهیت سه خدا (تثلیث) دست به دامان سفر می شود؛ اما سفر در زمان. او مدعی است که خدا با سه جریان می زید. "so God may eternally live his life in three “streams” or “strands" هر یک از این سه جریان (شخص) زیستی کامل است. با سفر کردن در زمان ( time travel) معلوم می شود که این سه یکی است. چالش این راهکار این است که عملیاتی نیست. براستی چه کسی در زمان سفر کرده و آزموده و یا می تواند بیازماید؟ --- https://plato.stanford.edu/entries/trinity/ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
تثلیثی اعتباری آموزه ی تثلیث با چالش ناسازگاری روبروست. اگر پدر، خدا است و پسر هم خدا است، از آنجا که دو چیزی که - در اینجا، پدر و پسر - هر یک جداگانه با یک چیز سومی - در اینجا، خدا - برابر باشند، بایستی خود آن دو چیز هم منطقا با هم یکسان باشند. اکنون پرسش این است که: آیا پدر با پسر یکسان است؟ در برابر این چالش، الهیدانان مسیحی، پاسخ های گوناگونی داده اند؛ برای نمونه: پیتر گیچ (1972، 1973، 1980) استدلال می کند، بی معنی است که به طور مطلق بپرسیم آیا الف با ب یکسان است یا نه؛ بلکه یکسانی نسبت به یک مفهوم مرتبه ساز (sortal) است. بنابراین، در حالی که بی معنی است، بپرسیم پولس و شائول یکسان هستند یا نه، می توانیم بپرسیم که آیا پولس و شائول یک انسان، یک شخص، یک رسول، یک حیوان، و غیره هستند یا خیر. با این تعبیر، پدر، پسر و روح القدس در مرتبه ی خدایی یکسان هستند، اما در مرتبه ی شخص بودن شان، یکسان نیستند. آنها "همانند خدا اما شخص های متمایز" هستند (Rea 2003, 432). --- https://plato.stanford.edu/entries/trinity/ لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
هدایت شده از کانال فرق و ادیان
سه شخص تثلیث بسان سه فرد انسان آموزه ی تثلیث، دچار ناسازگاری است. یک پاسخ الهیدانان مسیحی برای رفع این مساله، تمثیل است. آنان می گویند، در تثلیث سخن از یک جوهر و سه شخص است، پس توحید سر جایش است. آنان به کلی انسان و مصادیق آن مثال می زنند. زید و عمرو و بکر، سه فرد از یک کلی اند. خدای پدر پسر و روح القدس هم سه شخص از یک کلی one" divine substance" (universal) اند. یک چالش جدی این تمثیل این است که در عالم خارج و عینی، سه فرد یاد شده (زید و ...) سه وجود واقعیِ متمایز دارند؛ آیا سه شخص یاد شده (خدای پدر و ...) هم سه وجود واقعیِ متمایز دارند؟! ---- deabating christian theism, edited by : J. P. Moreland, Chad V. Meister, Khaldoun A. Sweis, Oxford University, u.s.a, Press 2016, p.340. لینک عضویت در کانال👇 http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e