🔺نفی ذهن در فرقهها
✍در فرآیند تغییر #هویت، به عنوان یکی از محصولات عضویت در فرقهها، برخی محققان از بعدی شناختی تحت عنوان «بیاعتمادی به ذهن» یاد میکنند. براساس این مهم، «به اعضا #آموزش داده میشود که نمیتوانند به ذهن خوداعتماد کنند، چون فکر آن ها ناقص است.
🧠نفی ذهن، یکی از مبانی اساسی #جریانهای_فرقهای و معنویتوارههای نوپدید است و در برخی فرقههای عرفانی، اساس تفکر بهاصطلاح عرفانی فرقه را تشکیل میدهد.
👥👥🗣به اعضا گفته میشود: به اندازه کافی #عبادت نکردهاند، آنقدر که باید یوگا و #مدیتیشن انجام ندادهاند یا درمان کافی برای درست کردن افکار خودنداشتهاند. راهحلی که #فرقه برای این مشکل به اعضا ارائه میدهد، آن است که اجازه دهند #رهبر یا افراد قدیمیتر به جای آنها فکر کنند.
🤝دعوت به بیذهنی یا آوردن توجیهاتی از قبیل #ذهن ناقص کجفهم، دلیلی برای جلب اعتماد بیچون و چرای اعضا به #رهبرفرقه است.» به این ترتیب، هویت فرد با جذب به فرقه و طی آمیخته شدن آن با مرام فرقهای، در نگاهی خوشبینانه دستخوش تحولاتی میشود که در نهایت به تخریب یا طرد آن میانجامد. مرگ هویت، یکی از جدیترین آسیبهای فرقهای است که گاه، جبرانناپذیر مینماید.
@Feraghvaadyan
🔺«طلاق خود»؛ مکانیسم ترک هویت در فرقهها
✍️برای درک ملموس پروسه ترک هویت در فرقهها، باید کیفیت عمل #شستشوی_مغزی را بررسی کرد. سؤال این است که: «چگونه میتوان کسی را وادار کرد با اراده آزاد و اختیار خود، آزادی و اختیارش را تسلیم شستشوکننده مغز کند؟» اختیار و آزادی انتخاب، ارتباط نزدیکی با «خود» دارند و منبعث از شخصیت، هویت، آرزوها، خواستهها و اعتقادات فرد هستند.
↩️اگر «خود» را از محیط گذشته جدا کنیم، آن را به کلی از دنیای بیرون منزوی سازیم، به وی بقبولانیم که تمام گذشتهاش غلط بودهاست، رفتار، اعمال، منطق، فهم و شعور، خواستها، آروزها و سرانجام تمام اصول و عقاید فرد، اشتباه یا شیطانی بودهاند، اگر او را وادار سازیم، شخصیت، احساسات و هیجانهای گذشتهاش را طرد و سرکوب کند و گفتمان تازهای به عنوان ماهیت عقیدتی و هویتی خود پذیرا شود، در فرد احساسات و هیجانات جدیدی ایجاد نماییم؛ در چنین صورتی، سؤال این است که «خود» و «#هویت» شخصی وی کجاست که بر پایه آن تصمیم خود را مختارانه گرفته باشد؟
⏮درست است که کسی هیچگاه به طور کامل نمیتواند هویت و #شخصیت فرد دیگری را نابود کند، اما با بهکارگیری شیوههای مختلف، میتوان آن را سرکوب کرد و بخش عمدهای از آن را تغییر داد. در شستشوی مغزی، بخشهای خوب هویت، شخصیت، رفتار و افکار شخصی فرد مورد #حمله قرار میگیرد. درواقع، «خود کهنه» در حالیکه مجبور است بخشهای «بد» شخصیتی، هویتی و رفتاریاش را نفی نماید، اما با تکیه بر بخشهای «خوب» و قابلقبول در محیط جدید و حتی چارچوب گفتمان تازه، میتواند به حیات خود ادامه دهد. بنابراین، #رهبرفرقه مجبور است برای کشتن «خود کهنه»، خوب و بد شخصیت، هویت و رفتار فرد را مورد حمله قرار داده و خواهان تغییر آن شود؛ از این امر، گاه به «#طلاق_خود» تعبیر میشود.
@Feraghvaadyan
📛خشونت ذاتی فرقهای
✍️ خشونت با ذات #فرقه درآمیخته و اساساً شکلگیری فرقه -بالذات- با نوعی #خشونت همراه است؛ قرار گرفتن یک تن در رأس (#رهبرفرقه) و لزوم تبعیت بیچون و چرای مریدان از وی یا قوانین انتصابی فرقه، نمایانگر نوعی خشونت پنهان است که شاید بیش از هر چیز دیگری بتوان نمود آن را در روایات جداشدگان جستجو کرد.
🔺 فشار و اجبار آشکار و پنهان موجود در رابطه «مرید و مرادی»، بارزترین نوع خشونت -ذاتی- فرقه است که البته تنها وجه درونی را دربرمیگیرد و خشونتهای بیرونی، فصلی مجزاست.
↩️ باید اذعان نمود که فرقهها را به واسطه زمینهسازی برای بروز خشونت یا ارتكاب به آن، میتوان به دو نوع كلی خشونتگرا و مسالمتگرا تقسیم كرد. فرقههای سنتی و مدرن (هر دو)، میتوانند آبستن بروز خشونت #سیاسی و استفاده از این ابزار باشند و اعضای خود را در این خصوص، #تحریک و تشجیع نمایند.
@Feraghvaadyan