🔴 #نکته_ای_در_باب_انفاق
✍🏻علامه طباطبایی
🔵جامعه انسانى به منزله تن واحد و داراى اعضاى مختلف است، و اعضاى آن هر چند اسامى و اشكال مختلف دارند، اما در مجموع، يك تن را تشكيل مى دهند، و در غرض و هدف زندگى متحد هستند، از حيث اثر هم همه مربوط به هم هستند، وقتى يكى از اعضا، نعمتى را از دست مىدهد مثلا فاقد صحت و سلامتى شده و در عمل خود كند مىگردد، همين عارضه هر چند كه در نظر بدوى، متوجه يك عضو است، ولى در حقيقت تمام بدن در عملكرد خود كند و سست مىگردد، و به خاطر نرسيدن به اغراض زندگى خسران و ضرر مىبيند.
مثلا چشم و دست آدمى دو عضو از بدن انسان هستند، در ظاهر دو نام غير مربوط به هم و دو شكل متفاوت، و دو عملكرد جداگانه دارند، ليكن با كمى دقت مىبينيم كه اين دو عضو كمال ارتباط را با يكديگر دارند. خلقت، آدمى را مجهز به چشم كرده تا اشيا را از نظر نور و رنگ و نزديكى و دورى تشخيص دهد، بعد از تشخيص چشم، دست آن چه را كه تحصيلش براى آدمى واجب است بردارد، و آن چه را كه دفعش بر او لازم است از انسان دفع كند. پس در حقيقت" چشم" مثل چراغى است كه پيش پاى دست را روشن مىكند، حال اگر دست از كار بيفتد قهرا فوائد و عملكرد دست را بايد ساير اعضا جبران كنند، و اين باعث مىشود كه اولا زحمت و تعبى را كه در حال عادى هرگز قابل تحمل نيست، تحمل كند و در ثانى از عملكرد ساير اعضاى خود به همان مقدار كه صرف جبران عملكرد دست نموده بكاهد، و اما اگر از همان اوائلى كه دست دچار حادثه شد از نيرويى اضافى ساير اعضا در اصلاح حال همان دست استفاده كند، و دست را به حال عادى و سلامتش برگرداند، حال تمامى اعضا را اصلاح كرده، و صدها و بلكه هزارها برابر آنچه صرف اصلاح دست كرده عايدش مىشود.
🔷پس يك فرد از جامعه كه عضوى از يك مجموعه است، اگر دچار فقر و احتياج شد، و ما با انفاق خود وضع او را اصلاح كرديم، هم دل او را از رذائلى كه فقر در او ايجاد مىكند پاك كردهايم، و هم چراغ محبت را در دلش ايجاد نمودهايم، و هم زبانش را به گفتن خوبي ها به راه انداختهايم، و هم او را در عملكردش نشاط بخشيدهايم، و اين فوائد عايد همه جامعه مىشود، چون همه افراد جامعه به هم مربوط هستند، پس انفاق يك نفر، اصلاح حال هزاران نفر از افراد جامعه است، و مخصوصا اگر اين انفاق در رفع حوائج نوعى از قبيل تعليم و تربيت و امثال آن باشد. اين است آثار و فوائد انفاق.
♦️و وقتى انفاق در راه خدا و به انگيزه تحصيل رضاى او باشد، نمو و زياد شدن آن از لوازم تخلف ناپذير آن خواهد بود، چون فوائد انفاق در غير راه خدا ممكن است توأم با ضررهايى باشد كه (حتما هست) براى اين كه وقتى رضاى خدا انگيزه آدمى نباشد لا بد انگيزه اين هست كه من توانگر به فقير انفاق كنم تا شر او را از خود دفع نمايم، و يا حاجت او را برآورم، تا اعتدالى به حال جامعه ببخشم، و فاصله طبقاتى را كم كنم (و در همه اين فرضها به طور غير مستقيم منافعى عايد خود انفاق كننده مىشود) و اين خود نوعى استخدام و استثمار فقير به نفع خويش است، كه چه بسا در دل فقير آثار سوء به جاى گذارد، و چه بسا اين آثار سوء، در دل فقرا متراكم شود، و ناآرامى و بلواها به راه بيندازد، اما اگر انفاق تنها براى رضاى خدا صورت بگيرد، و انفاقگر به جز خشنودى او هدفى و منظورى نداشته باشد، آن آثار سوء پديد نمىآيد، و در نتيجه اين عمل"خير محض" مىشود.
#علامه_طباطبایی
#المیزان ج2 ص595
#انفاق
#تعاون
@rahebehesht313