eitaa logo
راه جاودان
954 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
126 فایل
سـلام بر بنـدگانِ اللّـه🌹 همانها ڪہ تعقـل میڪنند.. ارتباط با مدیر @sajhader @f_javid @Akrn80 لینک گروه و کانال مشاوره خانواده ومذهبی ما: 👇👇 🌹 @rahejavedan 🌹http://eitaa.com/joinchat/1740570640Cb9036c01c1 
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 3 🌸در ادامه ی صوت دوم : بنی هاشم و بنی امیه دو طایفه مطرح قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند؛ در تاریخ هست که بنی هاشم ریاست دینی داشتند و کلید دار کعبه بودند اما فرزندان عبد شمس در ریاست سیاسی و تجارت بودند و اخلاق معالمه گری داشتند اهل ربا و چانه زدن و کم فروشی و اجناس معیوب انداختن بودند لذا اختلاف زیادی بین بنی هاشم و فرزندان عبد شمس بود. بعد از بعثت پیامبر جنگهایی بین اینها اتفاق افتاد و اینها از همان ابتدا کینه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مولا علی علیه السلام را در دل پروراندند و نهایتا هم وقتی که دیدند از مواجهه و رویارو شدن با اسلام نتیجه ای نمیبرند به این فکر افتادند که به اسلام ملحق شوند و خودشان را در همین جریان اسلام قرار بدهند و با نفوذ در اسلام از درون اسلام را تهی کنند یعنی به پوسته چسبیدند و هسته را سعی کردند تغییر دهند بعد از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم، ابوبکر و بعد از آنهم عمر خلیفه شد ، ابوبکر دوسال بعد از پیامبر خلافت کرد و عمر هم یازده سال دوران خلافتش طول کشید. یپامبر صلی الله علیه و آله و سلم، هیچ کار اساسی را به خاندان بنی امیه واگذار نکرد؛ در ابتدا قضایای کوچکی در زمان خلافت عمر و ابوبکر پیش آمد که به ظاهر کوچک بود و مانند بیماری سرطان که ابتدایش کم بنظر میرسد ولی بعد اثر خودش را ظاهر میکند بعدها باعث ضربه به اسلام شد، مثلا پیغمبر بیت المال را همیشه بالسویه تقسیم میکردند هیچ فرقی نمی گذاشتند اما زمان خلیفه دوم او این(مساله تقسیم بیت المال) را امری شخصی دانست نه یک امری اصولی که باید ادامه پیدا کند گفت پیامبر در زمان خودش مصلحت چنین میدید که میان افراد فرقی قائل نشود اما من که الان زمامدار مسلمانان هستم مصلحت میبینم که میان سابقین مسلمانان و تازه مسلمانان در تقسیم بیت المال تفاوت بگذارم توجیهش هم این بود که نمیتوانم کسانی را که اینهمه به اسلام خدمت کردند را با تازه مسلمانان یکی بدانم و اینجا بود که مساله زندگی طبقاتی میان مسلمین ایجادشد؛ از جمله کسانی که قربانی این قضیه شد و به خاطر این تبعیضی که از زمان عمر شروع شد صدمه زیادی به اسلام خورد، زبیر بود زبیر موقعی که غنایم را برای تقسیم می آوردند خلیفه به حساب این که او زبیر هست و از مهاجرین اولین و از سابقین اسلام هست چند برابر به او از بیت المال می داد که باعث شد که آل زبیر کم کم سرگرم پول و پول پرستی شدند... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴السلام علیک یا بنت الحسین (علیه السلام) 4 در جلسه قبل درمورد ریشه های پیدایش فساد مطالبی گفته شد از جمله اینکه بزرگترین اشتباه سیاسی تاریخی در زمان عمر رخ داد هرچند که حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ کار اساسی به خاندان بنی امیه واگذار نکردند اما عمر یکی از پسران ابوسفیان را والی شام کرد و بعد از او معاویه حاکم شد و او بیست سال بر شامات (یعنی سوریه و قسمتی از ترکیه و لبنان و فلسطین) حکومت کرد و این امر،جای پای محکمی را برای بنی امیه باز کرد... در زمان عثمان با اینکه وی با ابوسفیان تفاوتهایی داشت اما خب عثمان اموی بود و پای بنی انیه در مرکز خلافت هم به طور وسیعی باز شد... در دستگاه اسلامی حکومتهای مهمی مثل مصر ،کوفه، بصره و حتی وزارت عثمان که به دست مروان حکم سپرده شد ...تا زمان عثمان، بنی امیه مخصوصا معاویه به پستهای مهم سیاسی یعنی قدرت سیاسی و همین طور بیت المال یعنی قدرت اقتصادی دسترسی داشتند، تبعیضها در زمان معاویه به اوج خودش رسید و اسلامی که در آن سفید و سیاه، عرب و عجم، غنی و فقیر از نظر شخصیت انسانی فرقی با هم ندارند و تفاوت فقط در تقوا هست ؛ آمد و یک اسلام طبقاتی ساخت که دیگر نظیرش در دنیا نباشد یعنی اگر که مبارزه امام علی و امام حسن علیهم السلام نبود اینها اسلامی ساخته بودند که هیچ کفری با آن برابری نمیکرد... اقداماتی که معاویه برای اسلام زدایی کرد اولین کارش همین تعصب عربیت و قومیت و اینهایی که اسلام میرانده بود از نو زندگی کرد به مردم میگفت تا میتوانید به بچه هایتان شعرهای جاهلی که میراث فرهنگی عرب در جاهلیت هست را یاد بدهید میخواست که در واقع مردم را به خلق و خوی جاهلیت برگرداند! کار تبعیضها به آنجا رسید که نوشت تا عربی وجود دارد غیر عرب حق امام جماعت شدن ندارد و تا عربی هست غیر عرب حق ندارد در صف اول نماز جماعت شرکت کند و سایر تبعیضهایی که داشت... گفتیم معاویه قدرت سیاسی اقتصادی حالا در دست دارد بامرگ عثمان نیروی دیگری هم که همان احساسات دینی مردم تحت حکومت خودش هست اینها را هم با داستان خلیفه مقتول در اختیار گرفت؛ خدا میداند در حمایت از خلیفه مظلوم چقدر اشکها از مردم گرفت... 👈🏻 امام علی علیه السلام در نامه ای که معاویه نوشت اولین مسئول قتل عثمان خود تو هستی! تو تا آن روزی که از زنده عثمان می توانستی بهره کشی کنی طرفدار زنده عثمان بودی؛ آن روزی که احساس کردی از مرده عثمان بهتر میتوانی بهره کشی کنی عثمان را رها کردی و حتی تحریک کردی و کوشش کردی عثمان کشته بشود تا از مرده اش بتوانی بهره برداری کنی. عجیب این هست که تا روزیکه مولا علی علیه السلام زنده بود معاویه همواره صحبت از قتل عثمان می کرد اما بعد از شهادت امام علی علیه السلام دیگر مصلحت سیاست بنی امیه اقتضا نمیکرد این مسأله دنبال شود همان قتله عثمانی که جنگ صفین را بخاطر آنها برپا کرده بود چهارده ماه جنگیدند، دهها هزارنفر به خاطر مطالبه خون عثمان کشته شدند ؛ حالا که علی علیه السلام کشته شد یک دفعه معاویه سکوت کرد و نگفت حالا که قدرت به ما رسیده محکمه تشکیل بدهیم تا روشن شود چه کسانی قاتل عثمان بودند، بعد معاویه یک قدرت چهارمی هم در دست گرفت یعنی محدثهایی را استخدام کرد پولها خرج بعضی از اینها کرد که از پیامبر (صلوات الله علیه و آله) جلع حدیث کنند در جهتی که معاویه تشخیص میدهد مثل حق جلوه دادن ابن ملجم، همچنین مدح معاویه! از جمله احادیثی که جعل کردند در مدح معاویه این بود که وقتی جبرئیل نازل میشد بر حضرت پیامبر، پیامبر با او مشورت میکرد که این آیات را به که بگویم بنویسد جبرئیل میگفت به معاویه بگو که او امین هست! حالا معاویه ای که (تازه) سال آخر عمر پیامبر به ظاهر اسلام آورد یعنی بیست و دوسال با حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )دشمنی کرده باز میگفتند پیامبر گفته اند که خداوند سه نفر را برای نقل وحی امین می دانست یکی من یکی جبرئیل یکی معاویه! خدا نزدیک بود معاویه را پیامبر قراردهد از بس که عالم هست در عوض گناهان معاویه را بخشید! و اورا هدایتگر قرار داد! باز نقل شده است که معاویه محشور میشود در حالیکه لباسی از نور پوشیده ظاهرش رحمت و باطنش رضایت الهی است! باز نقل کردند پیامبر نشسته بودند که فرمودند الان مردی از اهل بهشت وارد میشود و دیدیم معاویه وارد شد و ایشان به معاویه فرمودند که تو از من و من از تو هستم انت منی و انا منک! حالا چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باید به معاویه این را فرموده باشند معلوم نیست... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 5 گفتیم گه مولا علی علیه السلام، در میان خلفا اولین کسی هستند که وقتی خلیفه میشوند به آنچه خلفای دیگر کردند یعنی فتوحات و کشورگشایی با مشرکها و کافرها در خارج مرز اسلام کوچکترین التفاتی نمی کنند و تمام هم و تلاش خودشان را متوجه اصلاحات داخلی میکنند احساس میکنند که این اسلام اگر چه از نظر ظاهر توسعه پیدا کرده اما مثل یک جسم متورم هست از درونش دارد فاسد میشود این را از درون باید اصلاح کرد چون اسلام که سیاهی لشکر نمیخواهد ما مدام کشورگشایی کنیم کشورها مسلمان شوند، اما اسلام ناب به دستشان نرسیده باشد... بعد از شهادت امام علی علیه السلام، حضرت امام حسن علیه السلام، در مسند خلافت بودند و معاویه به عنوان یک حاکم طاغی و معترض بود بعد از شهادت امام علی علیه السلام، برای فتح عراق، لشکرکشی میکند به عراقی که حالا چند دستگی درآن ایجاد شده اگر امام حسن تصمیم میگرفتند که جنگ را ادامه بدهند نتیجه بهتر از صفین نمیشد، جنگ چندین ساله و کشته شدن تعدادی زیادی از سربازان دو طرف و با توجه به چند دستگی سربازان کوفه که نشان داده بودند آمادگی جنگی ندارند، و معاویه هم اعلام کرده بود من که نماز میخوانم یعنی کامل ظاهر اسلام را رعایت میکرد اما بالقوه خائن به اسلام بود. معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام اعلام کرد که حاضرم به سنت پیامبر و سیره ی خلفای قبلی عمل کنم ؛ برای خودم جانشین معین نکنم که خلافت بعد از من به امام حسن برسد اگر امام حسن مشکلی برایشان پیش آمد، به امام حسین برسد یعنی اعتراف به حق امام معصوم در جو فکری مردم. فقط امام حسن امر خلافت رابه من واگذار کنند عجالتا کنار بروند! اصلا ورقه سفید امضا فرستاد که هر شرطی امام حسن بگوید میپذیرم و من فقط اسم خلافت را میخواهم به انام حسن علیه السلام میگفت بیا صلح کنیم و مسلمانان رابیشتر از این به کشتن ندهیم! مگر تو خلافت را برای عمل به اسلام نمیخواهی؟! من به مقررات اسلامی کامل عمل میکنم و مجری دستورات تو خواهم بود و امضا می کنم شیعیان شما در امن و امان باشند و مالیات دارابجرد را نمیگیرم تا مالیات آنجا خرج شیعیان شود منتها تأکید اینکه یکی از مواد قراراداد این بود که بعد از معاویه حکومت متعلق به امام حسن و بعد هم امام حسین. یعنی مدت صلح موقت هست نه اینکه خلافت برای معاویه و هرکسی هر کاری می خواهد بلکه بعد هم قسمتهای زیادی که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار میدهم خلاصه اینکه جو فکری جامعه و عدم پشتیبانان قوی الروح و قوی الایمان باعث شد که اگر امام جنگ میکردند نتایج به نفع اسلام نمیشد و مردم هم همراهی نمیکردند جنگ را چون میگفتند این حرفش منطقی هست و امام حسن هم مردی نیست که سیاست حکومت را برای خودش بخواهد مردم معاویه را بد آدمی اما خوب حاکمی میدانستند برای همین مردم کوفه سست شدند معاویه معروف بود به حلم سیاسی که حتی اگر مردم شام به وی دشنام میدادند میخندید و باپول انها را جلب میکرد اما معاویه بخاطر عدم پایبندی به مواد قرارداد و عدم عمل به اسلام، آرام آرام مردم او را شناختند یعنی در واقع کناره گیری امام حسن علیه السلام یکی از نتایجش این بود که ماهیت امویها که برای مردم مخفی می نمود آشکارشد آنگاه قیام امام حسین علیه السلام علیه آنان قیام موجهی بود حالا چه خود امام حسن علیه السلام، قیام میفرمود یا اینکه پس از ایشان امام حسین علیه السلام. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 6 گفتیم که اوضاع و شرایط زمان معاویه با زمان یزید بسیار متفاوت بود معاویه ظاهرش پایبند به اسلام و مسلمان نما بود اما یزید نه. دیگر نه از ظاهر و اعمال شخصی اسلامی و نه از قوانین اجتماعی اسلامی خبری یود... امام حسین علیه السلام ، اسلام را و بالتبع آن سعادت مردمان را در خطر دید دین اسلام اخرین دین الهی است و آمده است برای هدایت به سمت سعادت مردم تاریخ تا پایان جهان و بدون احکام الهی هدایت و انسانیت در میان مردمان خواهد مرد و همانطور که تجربه ثابت کرده (در خدمت)منافع قدرتمندان قرار میگیرد. خلاصه حضرت امام حسین علیه السلام، برای نجات انسانیت وعدالت و ارزشهای اصیل انسانی برای نجات مردم تا پایان تاریخ که با نجات اسلام ناب،این دین اصیل الهی امکان داشت و وظیفه شان به عنوان امام و جانشین پیامبر حفظ اسلام ناب از تحریف بود تا مثل ادیان دیگر تحریف نشود و درکنار اسلامهای ساختگی هر زمان در هر مکان هر انسان آزاده و حق طلبی که بخواهد به اسلام ناب دسترسی داشته باشد از نهضت امام حسین علیه السلام، می تواند پیدا کند. امام حسین علیه السلام، وقتی شکافها و مفاسد را در امت اسلام میبینند برای اینکه به تاریخ بفهمانند که اینها از اسلام ناب نیست برای اصلاح امت جدشان تا همیشه تاریخ برای اینکه اسلام از بین نرود قیامی جانانه داشته باشند... حضرت علیه السلام، ابتدا خاندان خودشان را که از قبل آگاهی داشتند، یا حالا یاران خاص خودشان را به زمان حرکت آگاه میفرمایند وبه هرکدام ماموریتشان را ابلاغ میکنند مثلا ماموریتی که به حضرت زینب می سپارد که میشود اینکه ایشان هدف قیام را به گوش تاریخ برسانند و مانع از تحریف قیام بشوند که هم به گوش شامیان در ابتدای راه رسید این قضیه و در تاریخ ماندگار شد و هم که به گوش کوفیان رسید یعنی قسمتی از پیام نهضت را باید خاندانشان میرساندند در مورد تک تک افراد شان هم کار کاملا آگاهانه بود یعنی اینطور نبود که در اثر فشارهای خیلی زیادی که خالا از متن معاویه و حتی قبل از آن به خاندان امام و اسلام وارد شده دوره یزید که رسید دیگر حوصله امام سر رفته و گفته اندکه دیگر هرچه میخواهد بشود بشود باید قیام کنیم العیاذبالله. گفته های خود امام که نه تنها از اغاز این نهضت بلکه از بعد از مرگ معاویه شروع میشود نامه هایی که میان او و معاویه مبادله میشود سخنرانیهایی که حضرت داشتند اینها همه نشان میدهد که نهضت امام کاملا اگاهانه بوده است. امام حسین علیه السلام، در مورد فرد فرد اصحابشان اجازه نمیدهند قیامشان حالت انفجاری داشته باشد در هر فرصتی به بهانه ای اصحایشان را میخواهند مرخص بکنند، به آنها میگویند آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست قضیه خطر دارد حتی در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکنند و میگویند شماها بسیار عالی هستید من اصحابی بهنر از شماها ندیدم ازهمه شما تشکر میکنم و ممنوتم اینها جز با من باکسی از شما کار ندارند اگر میخواهید بروید و آنها بدانند که شما میخواهید خودتان را از مهلکه نجات دهید با احدی از شما کاری ندارند... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🌸السلام علیک یا حبیب الله✨🌸 7 در صوت قبل گفتیم که معاویه بعد از خلافتش درک میکرد که برای بقای قدرت باید در تصمیماتش مصلحت مسلمین را لحاظ بکند و شیوه اسلامی را حفظ کند اما سالهای آخر ده سال دوم خشونت زیادی از خود نشان داد، قسمتی از بیت المال را برای اجیر کردن روحانیون عمامه به سری که جعل حدیث میکردند اختصاص داد دشنام و صب مولایمان علی علیه السلام و همچنین معرفی خودش به عنوان اصحاب کبار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم). و همچنین کاردیگری میکرد سعی در گرفتن بیعت بود و بعد از معاوبه وقتی یزید آمد، یزید انس فراوان با لهو و لعب داشت درکی از سیاست نداشت، غرور بیحا داشت ، و از شهوت و ثروت خوشش می آمد... به اسلام و مردم رسما بی اعتنایی میکرد، رسما شراب میخورد لایغقل میشد ...یزید نه تنها فاسق بود بلکه متظاهر بفسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت و وجودش تبلیغ علیه اسلام بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند که در شرابطی که همه جا را فساد و طلم و تباهی فرا گرفته هرکس چنین شرایطی اوضاع را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد شایسته است که چنین شخصی هم سرنوشت مشترک با ظالمان را پیدا کند و همچنین فرمودند: هر گاه مردم امر به بمعروف و نهی از منکر را فرو بگذارند برای عذاب منتظر باشند ... و آن عذاب هم سنگ از آسمان باریدن نیست بلکه افراد رها کرده امربمعروف از مافوق خودشان یا از زیردست خودشان عذاب میبینند یا زیان خودشان به خودشان میرسد و خودشان به جان یکدیگر میافتند... در همین اثنا که امام تصمیم به قیام گرفتند یزید لعنت الله علیه به والی مدینه مینویسد که از حسین بیعت بگیر بیعتی اخذا شدیدا امام بعد از اینکه حاکم مدینه از ایشان بیعت میخواهند میگویند که در این اتاق که ما سه تفر بیشتر نییستیم برای شما چه فایده دارد که من بیعت کنم حاکم میگوید که راست میگویی پس بیعت باشد برای بعد امام علیه السلام، از آنجا خارج میشوند بعد از آن تا سه شب در مدینه میمانند و شبها سر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میروند، دعا میکنند و بعد از سه روز از مدینه خارج میشوند... آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بوده حضرت از شاهراه به سمت مکه حرکت میکنند مکه مرکز اجتماع مسلمانان هست و ایام عمره که رجب و شعبان هست مردم از اطراف ، به مکه می آیند ...در این شرایط، میشد که حضرت مردم را ارشاد کنند بعد هم که موسم حج و فرصت تبلیغ مناسبتر میشد... پس امام علیه السلام، از مدینه به مکه هجرت میکنند.. حضرت علیه السلام، از سوم شعبان تا هشتم ذیحجه در مکه هستند خود این هجرت امام ارزش تبلیغاتی دارد و تکان دهنده است و سوال برانگیز... از سویی، مهاجرت ، ندای امام حسین علیه السلام، را هم بهتر میرساند و جدی بودن شرایط سبب میشود امتناع از طرف امام بروز پیدا کند همچنین دلیل دیگری که حضرت، مکه را انتخاب میکنند علاوه براینکه مکه مرکز تجمع هسنت محل گرفتن امن هست مکه، معنایش و مفهومش این هست که امنیت ایشان درخطرهست و خروج از مکه در روز هشتم ذی الحجه که روز حرکت به عرفات هست تکان دهنده تر ازخود اقامت در مکه بود از نظر رساندن پیام. پشت کردن به کعبه در تسخیر امویان و حجی که گردانندش دستگاه یزیدی هست ظاهرش اسلامی و روحش جاهلیست ...اسلام خالی و تهی از وسط نیست معنا و حقیقت دارد که این معنا و حقیقت در دست این ظاهرگراها به خطر افتاده بود. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 2 مقدمه دوم: اسلام در ابتدا بصورت موج بسیار کوچکی پدید آمد، آن روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، از غار حرا تشریف یافتند ، دنیای درونشان دگرگون شده بود ، با دنیای ملکوت اتصال یافته از فیوضات الهی لبریز شده بودند ؛ فریاد برآوردند که "قولوا لااله الاالله تفلحوا" این موج شروع شد و پس از حدود ده سال به خارج از شهر مکه بخصوص شهر مدینه کشیده شد و در مدت کمی به سایر نقاط جزیرة العرب امتداد یافت و در کمتر از نیم قرن دامنه اش سراسر جهان متمدن آن روز را گرفت وآوایش به گوش جهانیان رسید. این موج همانطور که خاصیت موجهای زنده است ، به موازات اینکه رو به وسعت و گسترش نهاد بر قدرت و قوت و طول خودش هم افزود یعنی هیچ دین و آیین و نهضتی را نمیتوان یافت که در طول این چهارده قرن تحت تاثیر اسلام قرار نگرفته باشد و هیچ نقطه متمدنی پیدا نمیشود که اسلام در آن نفوذ نکرده باشد. موج اسلامی، در طول تاریخ چهارده قرنیِ خودش با امواج مخالف سهمگینِ نژادی مذهبی، سیاسی، فرهنگی روبرو شده اما به خاطر تطبیقش با فطرت انسانها و رحمت و عدالت و ارج نهادن به شخصیت انسانیِ انسانها ، موانعی که از مردم لجوج و متعصب و جاهل مقابلش بود را یکی پس از دیگری درهم شکست... تاریخ اسلام مخصوصا در دویست سال اول پر هست از امواج مخالف مذهبی نژادی سیاسی که همه آنها به خاطر باطل بودن، مقابل این حق (مسلم)، نتوانستند مقاومت بکنند و فقط در این قرن، استعمارگران غربی که به هر ریسمان پوسیده ای علیه اسلام دست می زنند درصدد بهره برداری از آن امواج افتادند. دلیل پیروزی اسلام اینست که 🌱اسلام اولا پیمانش را با عقل شدیداً استوارکرده بلکه عقل را به عنوان یکی از ارکان اصلیِ دین پذیرفته حتی بالاتر اینکه عقل را پیامبرِ درونی خوانده است. 🌱از طرف دیگر ملک و ملکوت، دنیا و اخرت ، جسم و روح ، ماده و معنا و ظاهر و باطن را یکجا در نظر گرفته بلکه همه جانبه نگاه کرده و 🌱 از هر افراط و تفریطی دوری جسته و 🌱 از اینها گذشته برنامه کامل خودش را به وسیله رهبران شایسته و مجریانِ لایق به جهان عرضه کرده است.🌸🌹 همه ادیان تحریف شدند اما اسلام ناب هنوز زنده است و موج اسلام ناب چنان زنده است که فرهنگهای جهان را در خودش جذب و عقلهای نیرومند متفکران و فلاسفه و دانشمندان را در نزدخودش خاضع کرده و انصافِ دشمن را برانگیخته و البته پیوسته هم در حال رشد و نمو هست. پس این رشد و نموها یکی از دلایلش اینست که 🌱 از وحی سرچشمه گرفته یعنی پیام خدای انسان برای انسان است برای نجات و سعادت انسان. و 🌱 دلیل دیگر اینکه این برنامه کامل الهی به رهبران شایسته سپرده شده؛ و امام حسین☀️ علیه السلام از آن قله های بسیار مرتفع و یکی از سازندگان بزرگ تاریخ بشریت هست ایشان یک تحول بسیار بزرگ در درون تاریخ جهان بوجود آورده است؛ دقت بفرمایید مبارزه پیامبر، مبارزه مستقیم با کفر و شرک و بی عدالتیها و خرافات و خلاصه با کفرِ صریح بود؛ کفر آشکار اما امام علیه اسلام، حافظ و نگهدارنده جریانیست که پیامبر صلوات اله علیه و آله، به وجود آورده بود. کلا در جریانهای فکری، اعتقادی، ایمانی،الهی و در انقلابهای الهی و حتی غیر الهی که در دنیا به وجود می آید، خطر بزرگی که این جریانها را تهدید می کند نفاق هست،(به نحویکه) هرگاه یک جریان صحیح و مفید و خدمتگزارانه ای برای انسان بوجود می آید، دشمنان (آنهایی که منافعشان در خطر می افتد، به واسطه وجود این جریان صحیح و عدالتخواهانه) وقتی که می بینند👈 از مواجهه با آن جریان و روی در روی آن قرارگرفتن نتیجه ای نمی برند، به این فکر می افتند که به آن جریان و انقلاب ملحق شوند و خودشان را در همان جریان قرار میدهند ولی این منافقان،در این جریان پوسته را حفظ میکنند هسته را که درون هست خالی میکنند 👈 ظاهر را نگه میدارند باطن را تغییر میدهند بطوریکه اکثر قریب اتفاق مردم احساس نمیکنند که حقیقت از دستشان رفته چون بالاخره حجم و هیکل و پوسته محفوظست اما روح وجود ندارد تظاهر بجای حقیقت آمده جوفروشی و گندم نمایی آمده است... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 3 🌸در ادامه ی صوت دوم : بنی هاشم و بنی امیه دو طایفه مطرح قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند؛ در تاریخ هست که بنی هاشم ریاست دینی داشتند و کلید دار کعبه بودند اما فرزندان عبد شمس در ریاست سیاسی و تجارت بودند و اخلاق معالمه گری داشتند اهل ربا و چانه زدن و کم فروشی و اجناس معیوب انداختن بودند لذا اختلاف زیادی بین بنی هاشم و فرزندان عبد شمس بود. بعد از بعثت پیامبر جنگهایی بین اینها اتفاق افتاد و اینها از همان ابتدا کینه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مولا علی علیه السلام را در دل پروراندند و نهایتا هم وقتی که دیدند از مواجهه و رویارو شدن با اسلام نتیجه ای نمیبرند به این فکر افتادند که به اسلام ملحق شوند و خودشان را در همین جریان اسلام قرار بدهند و با نفوذ در اسلام از درون اسلام را تهی کنند یعنی به پوسته چسبیدند و هسته را سعی کردند تغییر دهند بعد از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم، ابوبکر و بعد از آنهم عمر خلیفه شد ، ابوبکر دوسال بعد از پیامبر خلافت کرد و عمر هم یازده سال دوران خلافتش طول کشید. یپامبر صلی الله علیه و آله و سلم، هیچ کار اساسی را به خاندان بنی امیه واگذار نکرد؛ در ابتدا قضایای کوچکی در زمان خلافت عمر و ابوبکر پیش آمد که به ظاهر کوچک بود و مانند بیماری سرطان که ابتدایش کم بنظر میرسد ولی بعد اثر خودش را ظاهر میکند بعدها باعث ضربه به اسلام شد، مثلا پیغمبر بیت المال را همیشه بالسویه تقسیم میکردند هیچ فرقی نمی گذاشتند اما زمان خلیفه دوم او این(مساله تقسیم بیت المال) را امری شخصی دانست نه یک امری اصولی که باید ادامه پیدا کند گفت پیامبر در زمان خودش مصلحت چنین میدید که میان افراد فرقی قائل نشود اما من که الان زمامدار مسلمانان هستم مصلحت میبینم که میان سابقین مسلمانان و تازه مسلمانان در تقسیم بیت المال تفاوت بگذارم توجیهش هم این بود که نمیتوانم کسانی را که اینهمه به اسلام خدمت کردند را با تازه مسلمانان یکی بدانم و اینجا بود که مساله زندگی طبقاتی میان مسلمین ایجادشد؛ از جمله کسانی که قربانی این قضیه شد و به خاطر این تبعیضی که از زمان عمر شروع شد صدمه زیادی به اسلام خورد، زبیر بود زبیر موقعی که غنایم را برای تقسیم می آوردند خلیفه به حساب این که او زبیر هست و از مهاجرین اولین و از سابقین اسلام هست چند برابر به او از بیت المال می داد که باعث شد که آل زبیر کم کم سرگرم پول و پول پرستی شدند... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴السلام علیک یا بنت الحسین (علیه السلام) 4 در جلسه قبل درمورد ریشه های پیدایش فساد مطالبی گفته شد از جمله اینکه بزرگترین اشتباه سیاسی تاریخی در زمان عمر رخ داد هرچند که حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ کار اساسی به خاندان بنی امیه واگذار نکردند اما عمر یکی از پسران ابوسفیان را والی شام کرد و بعد از او معاویه حاکم شد و او بیست سال بر شامات (یعنی سوریه و قسمتی از ترکیه و لبنان و فلسطین) حکومت کرد و این امر،جای پای محکمی را برای بنی امیه باز کرد... در زمان عثمان با اینکه وی با ابوسفیان تفاوتهایی داشت اما خب عثمان اموی بود و پای بنی انیه در مرکز خلافت هم به طور وسیعی باز شد... در دستگاه اسلامی حکومتهای مهمی مثل مصر ،کوفه، بصره و حتی وزارت عثمان که به دست مروان حکم سپرده شد ...تا زمان عثمان، بنی امیه مخصوصا معاویه به پستهای مهم سیاسی یعنی قدرت سیاسی و همین طور بیت المال یعنی قدرت اقتصادی دسترسی داشتند، تبعیضها در زمان معاویه به اوج خودش رسید و اسلامی که در آن سفید و سیاه، عرب و عجم، غنی و فقیر از نظر شخصیت انسانی فرقی با هم ندارند و تفاوت فقط در تقوا هست ؛ آمد و یک اسلام طبقاتی ساخت که دیگر نظیرش در دنیا نباشد یعنی اگر که مبارزه امام علی و امام حسن علیهم السلام نبود اینها اسلامی ساخته بودند که هیچ کفری با آن برابری نمیکرد... اقداماتی که معاویه برای اسلام زدایی کرد اولین کارش همین تعصب عربیت و قومیت و اینهایی که اسلام میرانده بود از نو زندگی کرد به مردم میگفت تا میتوانید به بچه هایتان شعرهای جاهلی که میراث فرهنگی عرب در جاهلیت هست را یاد بدهید میخواست که در واقع مردم را به خلق و خوی جاهلیت برگرداند! کار تبعیضها به آنجا رسید که نوشت تا عربی وجود دارد غیر عرب حق امام جماعت شدن ندارد و تا عربی هست غیر عرب حق ندارد در صف اول نماز جماعت شرکت کند و سایر تبعیضهایی که داشت... گفتیم معاویه قدرت سیاسی اقتصادی حالا در دست دارد بامرگ عثمان نیروی دیگری هم که همان احساسات دینی مردم تحت حکومت خودش هست اینها را هم با داستان خلیفه مقتول در اختیار گرفت؛ خدا میداند در حمایت از خلیفه مظلوم چقدر اشکها از مردم گرفت... 👈🏻 امام علی علیه السلام در نامه ای که معاویه نوشت اولین مسئول قتل عثمان خود تو هستی! تو تا آن روزی که از زنده عثمان می توانستی بهره کشی کنی طرفدار زنده عثمان بودی؛ آن روزی که احساس کردی از مرده عثمان بهتر میتوانی بهره کشی کنی عثمان را رها کردی و حتی تحریک کردی و کوشش کردی عثمان کشته بشود تا از مرده اش بتوانی بهره برداری کنی. عجیب این هست که تا روزیکه مولا علی علیه السلام زنده بود معاویه همواره صحبت از قتل عثمان می کرد اما بعد از شهادت امام علی علیه السلام دیگر مصلحت سیاست بنی امیه اقتضا نمیکرد این مسأله دنبال شود همان قتله عثمانی که جنگ صفین را بخاطر آنها برپا کرده بود چهارده ماه جنگیدند، دهها هزارنفر به خاطر مطالبه خون عثمان کشته شدند ؛ حالا که علی علیه السلام کشته شد یک دفعه معاویه سکوت کرد و نگفت حالا که قدرت به ما رسیده محکمه تشکیل بدهیم تا روشن شود چه کسانی قاتل عثمان بودند، بعد معاویه یک قدرت چهارمی هم در دست گرفت یعنی محدثهایی را استخدام کرد پولها خرج بعضی از اینها کرد که از پیامبر (صلوات الله علیه و آله) جلع حدیث کنند در جهتی که معاویه تشخیص میدهد مثل حق جلوه دادن ابن ملجم، همچنین مدح معاویه! از جمله احادیثی که جعل کردند در مدح معاویه این بود که وقتی جبرئیل نازل میشد بر حضرت پیامبر، پیامبر با او مشورت میکرد که این آیات را به که بگویم بنویسد جبرئیل میگفت به معاویه بگو که او امین هست! حالا معاویه ای که (تازه) سال آخر عمر پیامبر به ظاهر اسلام آورد یعنی بیست و دوسال با حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )دشمنی کرده باز میگفتند پیامبر گفته اند که خداوند سه نفر را برای نقل وحی امین می دانست یکی من یکی جبرئیل یکی معاویه! خدا نزدیک بود معاویه را پیامبر قراردهد از بس که عالم هست در عوض گناهان معاویه را بخشید! و اورا هدایتگر قرار داد! باز نقل شده است که معاویه محشور میشود در حالیکه لباسی از نور پوشیده ظاهرش رحمت و باطنش رضایت الهی است! باز نقل کردند پیامبر نشسته بودند که فرمودند الان مردی از اهل بهشت وارد میشود و دیدیم معاویه وارد شد و ایشان به معاویه فرمودند که تو از من و من از تو هستم انت منی و انا منک! حالا چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باید به معاویه این را فرموده باشند معلوم نیست... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 5 گفتیم گه مولا علی علیه السلام، در میان خلفا اولین کسی هستند که وقتی خلیفه میشوند به آنچه خلفای دیگر کردند یعنی فتوحات و کشورگشایی با مشرکها و کافرها در خارج مرز اسلام کوچکترین التفاتی نمی کنند و تمام هم و تلاش خودشان را متوجه اصلاحات داخلی میکنند احساس میکنند که این اسلام اگر چه از نظر ظاهر توسعه پیدا کرده اما مثل یک جسم متورم هست از درونش دارد فاسد میشود این را از درون باید اصلاح کرد چون اسلام که سیاهی لشکر نمیخواهد ما مدام کشورگشایی کنیم کشورها مسلمان شوند، اما اسلام ناب به دستشان نرسیده باشد... بعد از شهادت امام علی علیه السلام، حضرت امام حسن علیه السلام، در مسند خلافت بودند و معاویه به عنوان یک حاکم طاغی و معترض بود بعد از شهادت امام علی علیه السلام، برای فتح عراق، لشکرکشی میکند به عراقی که حالا چند دستگی درآن ایجاد شده اگر امام حسن تصمیم میگرفتند که جنگ را ادامه بدهند نتیجه بهتر از صفین نمیشد، جنگ چندین ساله و کشته شدن تعدادی زیادی از سربازان دو طرف و با توجه به چند دستگی سربازان کوفه که نشان داده بودند آمادگی جنگی ندارند، و معاویه هم اعلام کرده بود من که نماز میخوانم یعنی کامل ظاهر اسلام را رعایت میکرد اما بالقوه خائن به اسلام بود. معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام اعلام کرد که حاضرم به سنت پیامبر و سیره ی خلفای قبلی عمل کنم ؛ برای خودم جانشین معین نکنم که خلافت بعد از من به امام حسن برسد اگر امام حسن مشکلی برایشان پیش آمد، به امام حسین برسد یعنی اعتراف به حق امام معصوم در جو فکری مردم. فقط امام حسن امر خلافت رابه من واگذار کنند عجالتا کنار بروند! اصلا ورقه سفید امضا فرستاد که هر شرطی امام حسن بگوید میپذیرم و من فقط اسم خلافت را میخواهم به انام حسن علیه السلام میگفت بیا صلح کنیم و مسلمانان رابیشتر از این به کشتن ندهیم! مگر تو خلافت را برای عمل به اسلام نمیخواهی؟! من به مقررات اسلامی کامل عمل میکنم و مجری دستورات تو خواهم بود و امضا می کنم شیعیان شما در امن و امان باشند و مالیات دارابجرد را نمیگیرم تا مالیات آنجا خرج شیعیان شود منتها تأکید اینکه یکی از مواد قراراداد این بود که بعد از معاویه حکومت متعلق به امام حسن و بعد هم امام حسین. یعنی مدت صلح موقت هست نه اینکه خلافت برای معاویه و هرکسی هر کاری می خواهد بلکه بعد هم قسمتهای زیادی که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار میدهم خلاصه اینکه جو فکری جامعه و عدم پشتیبانان قوی الروح و قوی الایمان باعث شد که اگر امام جنگ میکردند نتایج به نفع اسلام نمیشد و مردم هم همراهی نمیکردند جنگ را چون میگفتند این حرفش منطقی هست و امام حسن هم مردی نیست که سیاست حکومت را برای خودش بخواهد مردم معاویه را بد آدمی اما خوب حاکمی میدانستند برای همین مردم کوفه سست شدند معاویه معروف بود به حلم سیاسی که حتی اگر مردم شام به وی دشنام میدادند میخندید و باپول انها را جلب میکرد اما معاویه بخاطر عدم پایبندی به مواد قرارداد و عدم عمل به اسلام، آرام آرام مردم او را شناختند یعنی در واقع کناره گیری امام حسن علیه السلام یکی از نتایجش این بود که ماهیت امویها که برای مردم مخفی می نمود آشکارشد آنگاه قیام امام حسین علیه السلام علیه آنان قیام موجهی بود حالا چه خود امام حسن علیه السلام، قیام میفرمود یا اینکه پس از ایشان امام حسین علیه السلام. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 6 گفتیم که اوضاع و شرایط زمان معاویه با زمان یزید بسیار متفاوت بود معاویه ظاهرش پایبند به اسلام و مسلمان نما بود اما یزید نه. دیگر نه از ظاهر و اعمال شخصی اسلامی و نه از قوانین اجتماعی اسلامی خبری یود... امام حسین علیه السلام ، اسلام را و بالتبع آن سعادت مردمان را در خطر دید دین اسلام اخرین دین الهی است و آمده است برای هدایت به سمت سعادت مردم تاریخ تا پایان جهان و بدون احکام الهی هدایت و انسانیت در میان مردمان خواهد مرد و همانطور که تجربه ثابت کرده (در خدمت)منافع قدرتمندان قرار میگیرد. خلاصه حضرت امام حسین علیه السلام، برای نجات انسانیت وعدالت و ارزشهای اصیل انسانی برای نجات مردم تا پایان تاریخ که با نجات اسلام ناب،این دین اصیل الهی امکان داشت و وظیفه شان به عنوان امام و جانشین پیامبر حفظ اسلام ناب از تحریف بود تا مثل ادیان دیگر تحریف نشود و درکنار اسلامهای ساختگی هر زمان در هر مکان هر انسان آزاده و حق طلبی که بخواهد به اسلام ناب دسترسی داشته باشد از نهضت امام حسین علیه السلام، می تواند پیدا کند. امام حسین علیه السلام، وقتی شکافها و مفاسد را در امت اسلام میبینند برای اینکه به تاریخ بفهمانند که اینها از اسلام ناب نیست برای اصلاح امت جدشان تا همیشه تاریخ برای اینکه اسلام از بین نرود قیامی جانانه داشته باشند... حضرت علیه السلام، ابتدا خاندان خودشان را که از قبل آگاهی داشتند، یا حالا یاران خاص خودشان را به زمان حرکت آگاه میفرمایند وبه هرکدام ماموریتشان را ابلاغ میکنند مثلا ماموریتی که به حضرت زینب می سپارد که میشود اینکه ایشان هدف قیام را به گوش تاریخ برسانند و مانع از تحریف قیام بشوند که هم به گوش شامیان در ابتدای راه رسید این قضیه و در تاریخ ماندگار شد و هم که به گوش کوفیان رسید یعنی قسمتی از پیام نهضت را باید خاندانشان میرساندند در مورد تک تک افراد شان هم کار کاملا آگاهانه بود یعنی اینطور نبود که در اثر فشارهای خیلی زیادی که خالا از متن معاویه و حتی قبل از آن به خاندان امام و اسلام وارد شده دوره یزید که رسید دیگر حوصله امام سر رفته و گفته اندکه دیگر هرچه میخواهد بشود بشود باید قیام کنیم العیاذبالله. گفته های خود امام که نه تنها از اغاز این نهضت بلکه از بعد از مرگ معاویه شروع میشود نامه هایی که میان او و معاویه مبادله میشود سخنرانیهایی که حضرت داشتند اینها همه نشان میدهد که نهضت امام کاملا اگاهانه بوده است. امام حسین علیه السلام، در مورد فرد فرد اصحابشان اجازه نمیدهند قیامشان حالت انفجاری داشته باشد در هر فرصتی به بهانه ای اصحایشان را میخواهند مرخص بکنند، به آنها میگویند آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست قضیه خطر دارد حتی در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکنند و میگویند شماها بسیار عالی هستید من اصحابی بهنر از شماها ندیدم ازهمه شما تشکر میکنم و ممنوتم اینها جز با من باکسی از شما کار ندارند اگر میخواهید بروید و آنها بدانند که شما میخواهید خودتان را از مهلکه نجات دهید با احدی از شما کاری ندارند... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 7 معاویه قبل از مرگش میخواست جانشینی یزید را برای خودش مسلم بکند برای همین آمد از امام بیعت بگیرد موفق نشد بعد از مردن معاویه یزیدخواست که از امام حسین علیه السلام بیعت بگیرد این بیعت امضا کردن خلافت آدم ننگینی مثل یزید بود علاوه بر آن امضا کردن سنتی که برای اولین بار به وسیله معاویه میخواست پایه گذاری شود. که خلیفه بیاید پسر خودش را به عنوان ولیعهد مسلمین انتخاب کند. امام حسین علیه السلام، عکس العملش مخالفت بود یعنی از سنخ تقوا. هر انسانی در جامعه خودش مواجه میشود با تقاضاهایی که به شکلهای مختلف بصورت شهوت، به صورت مقام، ترس و ارعاب از او میشود و باید در مقابل آنها نه بگوید این یعنی تقوا.. آنها میگویند بیعت امام میفرماید نه تهدید میکنند امام میفرماید؛ حاضرم کشته شوم تقوا یعنی امام میگوید حاضرم کشته بشوم اما بیعت نمیکنم و این عکس العمل منفی در مقابل تقاضای نامشروع یعنی در واقع عمل و اجرای قسمت اول لا اله از جمله لا اله الا الله و اما عده ای از جمله ابن عباس به امام حسین علیه السلام میگویند که حالا که میخواهی ییعت نکنی برو سمت کوهستانهای یمن تا دست اینها به تو نرسد ایجا اگر امام فقط میخواستند بیعت نکنند و مثل مثلا عبدالله ابن عمر کار به حکمیت و سیاست نداشته باشند از عهده وظیفه اولشان در آمده بودند ولی ایشان میفرمایند أُُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ ...و به دلیل همین وظیفه امر به معروف و نهی از منکر بود که وقتی از ایشان پرسیده میشود که چرا از کنار حرم جدت بیرون آمدی و در مکه میماندی ...از کنار بیت الله الحرام چرا بیرون آمدی... چرا برای خودت اینگونه خطر ایجاد کردی...امام فرمودند اشتباه میکنید من اگر در سوراخ یک غار هم پنهان شوم آنها مرا رها نخواهند کرد تا خون را از قلبم بیرون بریزند. اختلاف آنها با من اختلاف آشتی پذیری نیست ؛آنها از من چیزی میخواهند که من به هیج وجه زیر بارش نمیروم و من هم از آنها چیزی میخواهم که آنها نمیپذیرند... بنابراین امام تصمیم به قیام داشتند و مکه را ترک میکنند و به سمت کوفه حرکت میکنند دلیل اینکه بسمت کوفه حرکت میکنند.. خب قیام باید از یک جایی شکل میگرفت و نامه ها و دعوت کوفیان باعث شد امام بسمت کوفه حرکت کنند امام از اول حرکتشان معلوم بود که مردم کوفه را آماده نمیبینند مردم سست عنصر و مرعوب شده ای میدانند ...اما اینکه به سمت کوفه حرکت کردند نتایجی داشت که از جمله اینکه همه انسانهای تاریخ و خود کوفیان متوجه باشند که اگر تبدیل شدند به انسانهایی شکم پرست و شهوت پرست دنیا زده و درخواب غفلت فرورفتند با عقیده خود خواهند جنگید همچنین ممکن بود این سوال در ذهن مردم تاریخ بماند که چرا اینهمه درخواست که از سمت مردم کوفه بود امام پاسخ مثبت ندادند ممکن بود که اگر امام میرفتند بسمت کوفه در دنیای اسلام تحول عظیمی ایجاد میشد بنابراین وظیفه امام دادن جواب مثبت هست تا وقتی که دعوت کنندگان ثابت هستند وقتی که آنها جازدند دیگر امام وظیفه ای نداشت... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🌸السلام علیک یا حبیب الله✨🌸 7 در صوت قبل گفتیم که معاویه بعد از خلافتش درک میکرد که برای بقای قدرت باید در تصمیماتش مصلحت مسلمین را لحاظ بکند و شیوه اسلامی را حفظ کند اما سالهای آخر ده سال دوم خشونت زیادی از خود نشان داد، قسمتی از بیت المال را برای اجیر کردن روحانیون عمامه به سری که جعل حدیث میکردند اختصاص داد دشنام و صب مولایمان علی علیه السلام و همچنین معرفی خودش به عنوان اصحاب کبار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم). و همچنین کاردیگری میکرد سعی در گرفتن بیعت بود و بعد از معاویه وقتی یزید آمد، یزید انس فراوان با لهو و لعب داشت درکی از سیاست نداشت، غرور بیحا داشت ، و از شهوت و ثروت خوشش می آمد... به اسلام و مردم رسما بی اعتنایی میکرد، رسما شراب میخورد لایعقل میشد ...یزید نه تنها فاسق بود بلکه متظاهر بفسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت و وجودش تبلیغ علیه اسلام بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند که در شرایطی که همه جا را فساد و ظلم و تباهی فرا گرفته هرکس چنین شرایطی را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد شایسته است که چنین شخصی هم سرنوشت مشترک با ظالمان را پیدا کند و همچنین فرمودند: هر گاه مردم امر به بمعروف و نهی از منکر را فرو بگذارند برای عذاب منتظر باشند ... و آن عذاب هم سنگ از آسمان باریدن نیست بلکه افراد رها کرده امربمعروف از مافوق خودشان یا از زیردست خودشان عذاب میبینند یا زیان خودشان به خودشان میرسد و خودشان به جان یکدیگر میافتند... در همین اثنا که امام تصمیم به قیام گرفتند یزید لعنت الله علیه به والی مدینه مینویسد که از حسین بیعت بگیر بیعتی شدید اخذاً شدیداً امام بعد از اینکه حاکم مدینه از ایشان بیعت میخواهند می فرمایند که در این اتاق که ما سه نفر بیشتر نیستیم برای شما چه فایده دارد که من بیعت کنم حاکم میگوید که راست میگویی پس بیعت باشد برای بعد امام علیه السلام، از آنجا خارج میشوند بعد از آن تا سه شب در مدینه میمانند و شبها سر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میروند، دعا میکنند و بعد از سه روز از مدینه خارج میشوند... آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بوده حضرت از شاهراه به سمت مکه حرکت میکنند مکه مرکز اجتماع مسلمانان هست و ایام عمره که رجب و شعبان هست مردم از اطراف ، به مکه می آیند ...در این شرایط، میشد که حضرت مردم را ارشاد کنند بعد هم که موسم حج و فرصت تبلیغ مناسبتر میشد... پس امام علیه السلام، از مدینه به مکه هجرت میکنند.. حضرت علیه السلام، از سوم شعبان تا هشتم ذیحجه در مکه هستند خود این هجرت امام ارزش تبلیغاتی دارد و تکان دهنده است و سوال برانگیز... از سویی، مهاجرت ، ندای امام حسین علیه السلام، را هم بهتر میرساند و جدی بودن شرایط سبب میشود امتناع از طرف امام بروز پیدا کند همچنین دلیل دیگری که حضرت، مکه را انتخاب میکنند علاوه براینکه مکه مرکز تجمع هست محل گرفتن امن هست مکه، معنایش و مفهومش این هست که امنیت ایشان درخطرهست و خروج از مکه در روز هشتم ذی الحجه که روز حرکت به عرفات هست تکان دهنده تر ازخود اقامت در مکه بود از نظر رساندن پیام. پشت کردن به کعبه ی در تسخیر امویان و حجّی که گرداننده اش دستگاه یزیدی هست ظاهرش اسلامی و روحش جاهلی است ...اسلام خالی و تهی از وسط نیست معنا و حقیقت دارد که این معنا و حقیقت در دست این ظاهرگراها به خطر افتاده بود. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan