eitaa logo
راه جاودان
1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
109 فایل
سـلام بر بنـدگانِ اللّـه🌹 همانها ڪہ تعقـل میڪنند.. ارتباط با مدیر @sajhader @Anoori80 @f_javid لینک گروه و کانال مشاوره خانواده ومذهبی ما: 👇👇 🌹 @rahejavedan 🌹http://eitaa.com/joinchat/1740570640Cb9036c01c1 
مشاهده در ایتا
دانلود
5 بنابراین از نظر شرعی و اجتماعی تکلیف موقعی بالفعل میشود که زمینه برای فتح علیه حاکم فاسد که کارها را از مجرا خارج کرده فراهم بشود. باز توجه بفرمایید معاویه ظواهر اسلامی را حفظ می کرد حتی مسجد که ماذنه بیش از زمان پیامبر ساخته شده بود در زمان معاویه خودش گناهان علنی نمیکرد شراب بصورت علنی نمیخورد و ظواهر را حفظ مینمود او اما تلاش میکرد تا امام را به شهادت برسانند تا راه برای عمل کردن به خواسته های خودش باز بشود. بعد از شهادت امام حسن علیه السلام، روح دستورات اسلامی توحید، معنویتها عدالت ارزشهای اصیل اسلامی نادیده انگاشته شد و در واقع ظرف اسلام از محتوا خالی شد امام حسین نامه ای برای معاویه نوشتند و او را به عمل به دین دعوت میکردند اما مردم همچنان معاویه را خلیفه ای میدانستند که نماز میخواند و ظاهر علیه السلامی دارد پس امام حسین علیه السلام هم جنگ با معاویه را به نفع اسلام نمی دیدند و صلاح نمیدانستند و مامور به حلم بودند اما در زمان یزید امام طنابی را که معاویه به گردن اسلام انداخته بود آنقدر خطرناک دیدند که بدست یزید نفسهای اسلام میرفت که قطع بشود. اسلام در خطری که دیگر اثری از آن نماند بود یعنی نه در ظاهر نه در باطن. توسط یزیدی که دیگر نه حدیثی جعلی او را تأیید میکرد نه اعمال خود یزید حرف قابل دفاعی باقی میگذاشت یزیدی که عیاشیهایش که در زمان معاویه در مراکز مسیحیان و صومعه ها انجام میداد اکنون به کاخش کشیده شده بود، چون میدانید دمشق همسایه بود با استانبول که مرکز روم شرقی بود معاویه باب رفت و آمد را با اینها باز کرده بود و از زمان معاویه اینها نفوذی در دستگاه پیدا کرده بودند و حالا خط دهی به دشمنی با آل علی هم وظیفه شان بود خلاصه اینکه یزید رفت و آمد گسترده ای با اینها داشت عیاشیهایش را هم آنجا انجام میداد، چون آن زمان در دنیای اسلام مفاسد شرابخوار و فاحشه بازی و ... رواج پیدا نکرده بود بنابراین کسانی که میخواستند این کارها را انجام بدهند میرفتند در روم شرقی که شراب فراهم بود و هم زنان بدکاره بودند راحت این کارها را انجام میدادند. امام مظالم و مفاسد بنی امیه را برای مردم شرح میفرمایند و میگویند ای مردم ظلم اینها را ببینید تبعیضها و استیسا ها و ترجیح ها و گزینش ها و فساد اخلاقی اینها راببینید به کجا رساندند تا جایی که قهرمان فساد اخلاقی که از او فاسد اخلاق تر نیست در راس حکومت اسلامی و در جانشینی پیامبر قرار گرفته است علنا شراب میخورد سگ بازی میکند؛ زنا میکند، قمار میکند، خب تصور بفرمایید در زمان امام حسین علیه السلام مردمی که مسلمان نیستند یا حتی مسلمان شدند میخواهند خلیفه مسلمین را ببینند چه میبنند افراد مسنی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را درک کرده بودند ابوبکر و عمر را درک کرده بودند مخصوصا کسانی که خلافت مولا علی علیه السلام، را دیده بودند وقتی می آیند در مرکز دنیای اسلام جوانی را میبینند سی و دو یا سی و سه ساله که شاعر مسلک هست اما شعرهایش در وصف می و معشوق و سگ و میمونش است، هفت در را باید طی کرد تا برسید به جایگاهش ؛ کسی که میخواهد به ملاقاتش بیاید اول دربانها جلوی او را میگیرند بعد از تفتیش اگر بتواند از آنجا بگذرد باید از چند در بگذرد تا برسد به جایگاه او. وقتی به آنجا میرسد مردی را میبیند که در یک محیط مجلل روی تخت طلا نشسته و دورش را کرسی هایی از طلا و نقره گذاشتند رجال و اعیان و اشراف و سفرای خارجی که می آیند باید روی آن کرسیها بنشینند بالا دست همه یک میمون را پهلوی دست خودش نشانده و لباسهای فاخر و زربافت تنش کرده است. چنین شخصی میگوید من خلیفه پیامبرم و میخواهد مجری دستورات الهی باشد، نماز جمعه هم میخواند امام جماعت هم هست این اسلام را چگونه به گوش جهانیان میرساندند؟ چه تعریفی از اسلام در فکر جهانیان شکل میگیرد؟ اینجاست که مشخص میشود چقدر نهضت امام حسین علیه السلام لازم و مفید بود برای جهان اسلام لازم و مفید بود و بلافاصله بعد از شهادت امام علیه السلام اتفاقات مؤثر از این قضیه شروع میشود، یک هیئتی برای تحقیق که چرا امام علیه یزید قیام کرده راهی مدینه میشوند بعد که برمیگردند میگویند از نزد کسی می آییم که شراب فراوان مینوشد سر و کارش جز با موسیقی و هرزگی و رقاصه ها نیست از زنای با محارم احتراز ندارد، سگ باز هست، میمون باز هست و هر فسقی را علنا انجام میدهد که بعد قیام مردم مدینه شکل میگیرد که چون متأسفانه اینها امام شناس نبودند و به موقع امر امام علیه السلام را اطاعت نمیکردند قیامشان شکست میخورد و قتل عام گسترده ای در مدینه صورت میگیرد. ادامه در صوت بعد ان شاءالله* یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 6 گفتیم که اوضاع و شرایط زمان معاویه با زمان یزید بسیار متفاوت بود معاویه ظاهرش پایبند به اسلام و مسلمان نما بود اما یزید نه. دیگر نه از ظاهر و اعمال شخصی اسلامی و نه از قوانین اجتماعی اسلامی خبری یود... امام حسین علیه السلام ، اسلام را و بالتبع آن سعادت مردمان را در خطر دید دین اسلام اخرین دین الهی است و آمده است برای هدایت به سمت سعادت مردم تاریخ تا پایان جهان و بدون احکام الهی هدایت و انسانیت در میان مردمان خواهد مرد و همانطور که تجربه ثابت کرده (در خدمت)منافع قدرتمندان قرار میگیرد. خلاصه حضرت امام حسین علیه السلام، برای نجات انسانیت وعدالت و ارزشهای اصیل انسانی برای نجات مردم تا پایان تاریخ که با نجات اسلام ناب،این دین اصیل الهی امکان داشت و وظیفه شان به عنوان امام و جانشین پیامبر حفظ اسلام ناب از تحریف بود تا مثل ادیان دیگر تحریف نشود و درکنار اسلامهای ساختگی هر زمان در هر مکان هر انسان آزاده و حق طلبی که بخواهد به اسلام ناب دسترسی داشته باشد از نهضت امام حسین علیه السلام، می تواند پیدا کند. امام حسین علیه السلام، وقتی شکافها و مفاسد را در امت اسلام میبینند برای اینکه به تاریخ بفهمانند که اینها از اسلام ناب نیست برای اصلاح امت جدشان تا همیشه تاریخ برای اینکه اسلام از بین نرود قیامی جانانه داشته باشند... حضرت علیه السلام، ابتدا خاندان خودشان را که از قبل آگاهی داشتند، یا حالا یاران خاص خودشان را به زمان حرکت آگاه میفرمایند وبه هرکدام ماموریتشان را ابلاغ میکنند مثلا ماموریتی که به حضرت زینب می سپارد که میشود اینکه ایشان هدف قیام را به گوش تاریخ برسانند و مانع از تحریف قیام بشوند که هم به گوش شامیان در ابتدای راه رسید این قضیه و در تاریخ ماندگار شد و هم که به گوش کوفیان رسید یعنی قسمتی از پیام نهضت را باید خاندانشان میرساندند در مورد تک تک افراد شان هم کار کاملا آگاهانه بود یعنی اینطور نبود که در اثر فشارهای خیلی زیادی که خالا از متن معاویه و حتی قبل از آن به خاندان امام و اسلام وارد شده دوره یزید که رسید دیگر حوصله امام سر رفته و گفته اندکه دیگر هرچه میخواهد بشود بشود باید قیام کنیم العیاذبالله. گفته های خود امام که نه تنها از اغاز این نهضت بلکه از بعد از مرگ معاویه شروع میشود نامه هایی که میان او و معاویه مبادله میشود سخنرانیهایی که حضرت داشتند اینها همه نشان میدهد که نهضت امام کاملا اگاهانه بوده است. امام حسین علیه السلام، در مورد فرد فرد اصحابشان اجازه نمیدهند قیامشان حالت انفجاری داشته باشد در هر فرصتی به بهانه ای اصحایشان را میخواهند مرخص بکنند، به آنها میگویند آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست قضیه خطر دارد حتی در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکنند و میگویند شماها بسیار عالی هستید من اصحابی بهنر از شماها ندیدم ازهمه شما تشکر میکنم و ممنوتم اینها جز با من باکسی از شما کار ندارند اگر میخواهید بروید و آنها بدانند که شما میخواهید خودتان را از مهلکه نجات دهید با احدی از شما کاری ندارند... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
6 چرا امام حسین علیه السلام، این بیان را دارد، اگر رهبری میخواهد از نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیرند البته امام از گفتن اینکه(قیامشان) تکلیف شرعی هست دریغ نمیکنند اما میخواهند، که یارانشان تکلیف شرعی را در نهایت آزادی وآگاهی انجام بدهند...میخواستند به آنها بگویند که دشمن شما را محصور نکرده از ناحیه دشمن اجبار ندارید از تاریکی شب استفاده کنید بروید کسی هم مزاحمتان نمیشود، دوست هم شما را مجبور نمیکند من بیعتم را ازروی دوستان برداشتم اگر فکر میکنید مساله بیعت برایتان اجبار بوجود آورده بیعت را هم برداشتم این یعنی فقط انتخاب آزادی و این یعنی باید در نهایت آگاهی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست داشته باشند جزء اصحاب امام حسین علیه السلام، انتخاب شود، و این هست که به شهدای کربلا ارزش میدهد ؛ پس انقلاب حضرت امام حسین علیه السلام، در درجه اول انتخابی آگاهانه هست هم از ناحیه خودش هم از ناحیه اهل بیت و اصحابش حضرت در وصیت نامه یا سفارش نامه معروفی که برای برادرشان محمدحنفیه که در آن زمان فلج و بیمارشده بوده اند، مینویسند و میفرمایند که انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما،انماخرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ... در واقع این جملاتی که حضرت میفرمایند این اتهاماتی که ذر فضای مجازی و غیره به ایشان زده میشود، که امام حسین دلش مقام میخواست دلش نعمتهای دنیا میخواست (نعوذبالله )آدم اخلالگری بود آدم ستمگری بود یا بخاطر فلان و بهمان قیام کرد را رد میکنند ایشان میفرمایند دنیا بدانند که حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم بعد میفرمایند: ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرت جدی و ابی.. این تاکید به سیره حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و مولا امام علی علیه السلام، منطورشان این هست که کتاب خدا و سنت قانون هست و این قانون طرز اجرا و پیاده کردن میخواهد؛ میدانید که روش اجرا و روش حرکت دادن و رشد دادن مردم براساس قرآن و سنت حضرت پیامبر (صلوات الله علیه وآله و سلم)را سیره میگویند همه رهبرها ملتها را به حرکت در می آورند اما بحث در نحوه و هدف از حرکات دادن و شکل و تاکتیک حرکتست در واقع کیفیت رهبری و اعمال اختیارات رهبری را میخواهند بگویند که صدمه دیده باید اصبلاح شود یعنی الان که سال ۶۰هجری هست از سال یازدهم هجری تاکنون پنجاه سال، هست که حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رحلت کردند چهار سال و چندماه از این پنجاه سال حضرت مولاعلی علیه السلام، رهبری کردند، رهبریشان به شیوه پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان سنتهایی را بوجود آورده بودند امام علی علیه الاسلام نشد که روش پیامبر را اجرا کنند در مقام اجرا خود مردم علیه ایشان قیام کردند مثلا نمازهای شب رمضان که به جماعت مردم میخواندند یک بدعت بود حضرت فرمودند نخوانید گفتند سی سال هست از زمان عمر این امر رایج هست واعمرا...عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود حضرت خواستند شریح قاضی را برکناربکنند گفتند تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش از زمان عمر قاضی محترم کوفه بوده را برکنارکنی بنابراین ۵۰سال بر امت اسلام گذشته که علاوه بر مساله قرآن و سنت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)روش رهبری هم تغییر کرده و عوض شده امام حسین علیه السلام مکرر میفرمودند:"الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله" یعنی "آیا نمی بینید که به حق عمل نمیشود و مردم از باطل باز داشته نمیشوند امام احساس میکنند چه شکافها و چه مفاسدی در امت اسلام واقع شده برای اینکه این شکافها پرب شود، این مفاسد از بین برود و اصلاحاتی در امت جدبزرگوارشان به عمل بیاورند قیام میکنند... و می فرمایند که میخواهم صدای اسلام را با مظلومیت خودم با شهادت خودم به تاریخ برسانم میخواهم پیام خودم را با خون خودم بنویسم و با خون خودش هم پیام خودش را نوشت اگر این جمله های حضرت امام حسین علیه السلام توام با این خون ریختن ها در راه خدا نبود آیا تاریخ آنها را تا امروز به این دقت ضبط کرده بود؟ حضرت امام حسین علیه السلام، کاری کرد که هر لحظه عمرش از نظر تاریخ ارزش پیدا میکرد هر لحظه اش درسی شد برای آیندگان... جنگیدنشان درس بود آرام گرفتنشان ،عبادتشان ،قرآن خواندشان، نماز اول وقتشان،صبرشان رضایشان، توکلشان، اعتمادشان به خداوند* درس بود حتی برای دشمن... ادامه در صوت بعد ان شاءالله*... یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🌸السلام علیک یا حبیب الله✨🌸 7 در صوت قبل گفتیم که معاویه بعد از خلافتش درک میکرد که برای بقای قدرت باید در تصمیماتش مصلحت مسلمین را لحاظ بکند و شیوه اسلامی را حفظ کند اما سالهای آخر ده سال دوم خشونت زیادی از خود نشان داد، قسمتی از بیت المال را برای اجیر کردن روحانیون عمامه به سری که جعل حدیث میکردند اختصاص داد دشنام و صب مولایمان علی علیه السلام و همچنین معرفی خودش به عنوان اصحاب کبار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم). و همچنین کاردیگری میکرد سعی در گرفتن بیعت بود و بعد از معاوبه وقتی یزید آمد، یزید انس فراوان با لهو و لعب داشت درکی از سیاست نداشت، غرور بیحا داشت ، و از شهوت و ثروت خوشش می آمد... به اسلام و مردم رسما بی اعتنایی میکرد، رسما شراب میخورد لایغقل میشد ...یزید نه تنها فاسق بود بلکه متظاهر بفسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت و وجودش تبلیغ علیه اسلام بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند که در شرابطی که همه جا را فساد و طلم و تباهی فرا گرفته هرکس چنین شرایطی اوضاع را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد شایسته است که چنین شخصی هم سرنوشت مشترک با ظالمان را پیدا کند و همچنین فرمودند: هر گاه مردم امر به بمعروف و نهی از منکر را فرو بگذارند برای عذاب منتظر باشند ... و آن عذاب هم سنگ از آسمان باریدن نیست بلکه افراد رها کرده امربمعروف از مافوق خودشان یا از زیردست خودشان عذاب میبینند یا زیان خودشان به خودشان میرسد و خودشان به جان یکدیگر میافتند... در همین اثنا که امام تصمیم به قیام گرفتند یزید لعنت الله علیه به والی مدینه مینویسد که از حسین بیعت بگیر بیعتی اخذا شدیدا امام بعد از اینکه حاکم مدینه از ایشان بیعت میخواهند میگویند که در این اتاق که ما سه تفر بیشتر نییستیم برای شما چه فایده دارد که من بیعت کنم حاکم میگوید که راست میگویی پس بیعت باشد برای بعد امام علیه السلام، از آنجا خارج میشوند بعد از آن تا سه شب در مدینه میمانند و شبها سر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میروند، دعا میکنند و بعد از سه روز از مدینه خارج میشوند... آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بوده حضرت از شاهراه به سمت مکه حرکت میکنند مکه مرکز اجتماع مسلمانان هست و ایام عمره که رجب و شعبان هست مردم از اطراف ، به مکه می آیند ...در این شرایط، میشد که حضرت مردم را ارشاد کنند بعد هم که موسم حج و فرصت تبلیغ مناسبتر میشد... پس امام علیه السلام، از مدینه به مکه هجرت میکنند.. حضرت علیه السلام، از سوم شعبان تا هشتم ذیحجه در مکه هستند خود این هجرت امام ارزش تبلیغاتی دارد و تکان دهنده است و سوال برانگیز... از سویی، مهاجرت ، ندای امام حسین علیه السلام، را هم بهتر میرساند و جدی بودن شرایط سبب میشود امتناع از طرف امام بروز پیدا کند همچنین دلیل دیگری که حضرت، مکه را انتخاب میکنند علاوه براینکه مکه مرکز تجمع هسنت محل گرفتن امن هست مکه، معنایش و مفهومش این هست که امنیت ایشان درخطرهست و خروج از مکه در روز هشتم ذی الحجه که روز حرکت به عرفات هست تکان دهنده تر ازخود اقامت در مکه بود از نظر رساندن پیام. پشت کردن به کعبه در تسخیر امویان و حجی که گردانندش دستگاه یزیدی هست ظاهرش اسلامی و روحش جاهلیست ...اسلام خالی و تهی از وسط نیست معنا و حقیقت دارد که این معنا و حقیقت در دست این ظاهرگراها به خطر افتاده بود. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
7 نکته دیگری که قابل توجه هست اینکه یزید درهرصورت قصدش کشتن امام حسین علیه السلام، بود چون امام را مانعی برای حکومت خودش می دید؛ مانعی که سبب تسلط بر قلبهای مردم مومن شده بود و او میخواست این مانع را از سر راه بردارد و امام حسین علیه السلام، تمیخواستند در خانه امن الهی خونشان ریخته شود و هدر برد و در تاریخ محو شود. در مکه نامه های کوفیان بدست امام میرسد با توجه به شناخت مردم کوفه و اوضاع سیاسی کوفه سیاستمدارانی مثل ابن عباس به امام حسین علیه السلام، پیشنهاد میکنند به هیچ وجه به سمت کوفه حرکت نکنند بلکه سمت یمن بروند..و در یمن پناه بگیرند در حالیکه امام شخصیتی نبودند که آرام بنشینند یک گوشه ای پنهان شوند، و یزید هم کاری به کارشان نداشته باشد امام حسین علیه السلام، اگر در مکه ترور میشدند یا به جای کوفه به یمن میرفتند یک داستان جنایی برایشان درست میکردند با قهرمانی یزید و ابن سعد مثل طفلان مسلم و تمام... بنابراین امام نه قصدشان ماندن در مکه بود بخاطر اینکه در حال احرام ممکن بود ماموران بنی امیه خون مبارکشان را بریرند و هتک خانه خدا شود؛ هتک حج و اسلام شود و هم اینکه خون پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هدر برود مثلا شایعه کنند حسین علی با فلان شخص اختلاف حزیی داشت و او ایشان را کشت و قاتل هم مخفی شد..این یعنی خون امام بی نتیجه در تاریخ محو می شد. بنابراین امام در صحبتهایی که با بعضی کسانی که مخالف رفتن به امام به کوفه بودند میفرمودند یزیدیان مرا رها نمیکنند تا این خون را از قلب من بیرون بریزند چون اختلاف امام با اینها اختلاف آشتی پذیر نبود.. اینها اگر بیعت هم نمیخواستند امام حسین علیه اسلام، ساکت نمینشستند تا امت جدش را اصلاح بکند و گرنه اینها تاریخ را تغییر میدادند گذشته اسلام ، روش و سنت پیامبر را دگرگون جلوه میدادند و اسلام ناب پایان میگرفت... امام که به هرحال میخواستند مکه را ترک کنند به سمت کوفه حرکت کردند یکی از اثرهای حرکت به سمت کوفه از نظر قضاوت تاریخ هست که شاید ما امروز میگفتیم فرصت مناسبی برای امام علیه السلام بوجود آمد و چرا دعوت مردم کوفه را اگر امام قبول میکردند مثلا در یمن ترور نمیشدند و غیره. امام به هرحال میخواستند نهضت را شکل بدهند حالا این دعوت مردم کوفه باعث شد نهضت در عراق شکل بگیرد نه در یمن یا مدینه و مکه یک مرور کنیم امام سه راه داشتند یک پیشنهاد مروان که با بیعت تسلیم بشوند و مهر تایید یا یزیدیان بزنند ؛ دین و آخرتشان را به دنیای یزید بفروشند به دنیای مسلمین بفزوشند به امور مسلیمن بیتوجه باشند که چنین اجازه ای را نه خدا به ایشان میدهد نه دین میدهد نه ایمانشان نه سینه ای که از آن شیرخورده و نه روح متعالی خود امام حسین این احازه را به او نمیدهد دومین راه یا فرار به دره یا دامنه کوهی مثل یاغیها بود که در مخلوطی از ترس و شحاعت زنذگی را سپری کنند که روح بلند امام کجا و فرار درکوهها کجا... ضمن اینکه ترور ناجوانمردانه و محوشدن خون ایشان در تاریخ نتیجه اش میشد.. سومین راه ایستادگی است تا شهادتی عزتمندانه شما که شیعه امام هستید کدام راه را انتخاب میکردید از ذلت بیعت و ننگ زندگی با خوک صفتان و یا فراری ذلیل به یمن یا تروری بی اثر در یمن یا مکه و یا خلق نمایشگاهی پر از معرفت و عشق و شور و بندگی ... ادامه ان شاءالله در صوت بعد... یامهدی💐 @rahejavedan
هدایت شده از راه جاودان
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 5 گفتیم گه مولا علی علیه السلام، در میان خلفا اولین کسی هستند که وقتی خلیفه میشوند به آنچه خلفای دیگر کردند یعنی فتوحات و کشورگشایی با مشرکها و کافرها در خارج مرز اسلام کوچکترین التفاتی نمی کنند و تمام هم و تلاش خودشان را متوجه اصلاحات داخلی میکنند احساس میکنند که این اسلام اگر چه از نظر ظاهر توسعه پیدا کرده اما مثل یک جسم متورم هست از درونش دارد فاسد میشود این را از درون باید اصلاح کرد چون اسلام که سیاهی لشکر نمیخواهد ما مدام کشورگشایی کنیم کشورها مسلمان شوند، اما اسلام ناب به دستشان نرسیده باشد... بعد از شهادت امام علی علیه السلام، حضرت امام حسن علیه السلام، در مسند خلافت بودند و معاویه به عنوان یک حاکم طاغی و معترض بود بعد از شهادت امام علی علیه السلام، برای فتح عراق، لشکرکشی میکند به عراقی که حالا چند دستگی درآن ایجاد شده اگر امام حسن تصمیم میگرفتند که جنگ را ادامه بدهند نتیجه بهتر از صفین نمیشد، جنگ چندین ساله و کشته شدن تعدادی زیادی از سربازان دو طرف و با توجه به چند دستگی سربازان کوفه که نشان داده بودند آمادگی جنگی ندارند، و معاویه هم اعلام کرده بود من که نماز میخوانم یعنی کامل ظاهر اسلام را رعایت میکرد اما بالقوه خائن به اسلام بود. معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام اعلام کرد که حاضرم به سنت پیامبر و سیره ی خلفای قبلی عمل کنم ؛ برای خودم جانشین معین نکنم که خلافت بعد از من به امام حسن برسد اگر امام حسن مشکلی برایشان پیش آمد، به امام حسین برسد یعنی اعتراف به حق امام معصوم در جو فکری مردم. فقط امام حسن امر خلافت رابه من واگذار کنند عجالتا کنار بروند! اصلا ورقه سفید امضا فرستاد که هر شرطی امام حسن بگوید میپذیرم و من فقط اسم خلافت را میخواهم به انام حسن علیه السلام میگفت بیا صلح کنیم و مسلمانان رابیشتر از این به کشتن ندهیم! مگر تو خلافت را برای عمل به اسلام نمیخواهی؟! من به مقررات اسلامی کامل عمل میکنم و مجری دستورات تو خواهم بود و امضا می کنم شیعیان شما در امن و امان باشند و مالیات دارابجرد را نمیگیرم تا مالیات آنجا خرج شیعیان شود منتها تأکید اینکه یکی از مواد قراراداد این بود که بعد از معاویه حکومت متعلق به امام حسن و بعد هم امام حسین. یعنی مدت صلح موقت هست نه اینکه خلافت برای معاویه و هرکسی هر کاری می خواهد بلکه بعد هم قسمتهای زیادی که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار میدهم خلاصه اینکه جو فکری جامعه و عدم پشتیبانان قوی الروح و قوی الایمان باعث شد که اگر امام جنگ میکردند نتایج به نفع اسلام نمیشد و مردم هم همراهی نمیکردند جنگ را چون میگفتند این حرفش منطقی هست و امام حسن هم مردی نیست که سیاست حکومت را برای خودش بخواهد مردم معاویه را بد آدمی اما خوب حاکمی میدانستند برای همین مردم کوفه سست شدند معاویه معروف بود به حلم سیاسی که حتی اگر مردم شام به وی دشنام میدادند میخندید و باپول انها را جلب میکرد اما معاویه بخاطر عدم پایبندی به مواد قرارداد و عدم عمل به اسلام، آرام آرام مردم او را شناختند یعنی در واقع کناره گیری امام حسن علیه السلام یکی از نتایجش این بود که ماهیت امویها که برای مردم مخفی می نمود آشکارشد آنگاه قیام امام حسین علیه السلام علیه آنان قیام موجهی بود حالا چه خود امام حسن علیه السلام، قیام میفرمود یا اینکه پس از ایشان امام حسین علیه السلام. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
هدایت شده از راه جاودان
5 بنابراین از نظر شرعی و اجتماعی تکلیف موقعی بالفعل میشود که زمینه برای فتح علیه حاکم فاسد که کارها را از مجرا خارج کرده فراهم بشود. باز توجه بفرمایید معاویه ظواهر اسلامی را حفظ می کرد حتی مسجد که ماذنه بیش از زمان پیامبر ساخته شده بود در زمان معاویه خودش گناهان علنی نمیکرد شراب بصورت علنی نمیخورد و ظواهر را حفظ مینمود او اما تلاش میکرد تا امام را به شهادت برسانند تا راه برای عمل کردن به خواسته های خودش باز بشود. بعد از شهادت امام حسن علیه السلام، روح دستورات اسلامی توحید، معنویتها عدالت ارزشهای اصیل اسلامی نادیده انگاشته شد و در واقع ظرف اسلام از محتوا خالی شد امام حسین نامه ای برای معاویه نوشتند و او را به عمل به دین دعوت میکردند اما مردم همچنان معاویه را خلیفه ای میدانستند که نماز میخواند و ظاهر علیه السلامی دارد پس امام حسین علیه السلام هم جنگ با معاویه را به نفع اسلام نمی دیدند و صلاح نمیدانستند و مامور به حلم بودند اما در زمان یزید امام طنابی را که معاویه به گردن اسلام انداخته بود آنقدر خطرناک دیدند که بدست یزید نفسهای اسلام میرفت که قطع بشود. اسلام در خطری که دیگر اثری از آن نماند بود یعنی نه در ظاهر نه در باطن. توسط یزیدی که دیگر نه حدیثی جعلی او را تأیید میکرد نه اعمال خود یزید حرف قابل دفاعی باقی میگذاشت یزیدی که عیاشیهایش که در زمان معاویه در مراکز مسیحیان و صومعه ها انجام میداد اکنون به کاخش کشیده شده بود، چون میدانید دمشق همسایه بود با استانبول که مرکز روم شرقی بود معاویه باب رفت و آمد را با اینها باز کرده بود و از زمان معاویه اینها نفوذی در دستگاه پیدا کرده بودند و حالا خط دهی به دشمنی با آل علی هم وظیفه شان بود خلاصه اینکه یزید رفت و آمد گسترده ای با اینها داشت عیاشیهایش را هم آنجا انجام میداد، چون آن زمان در دنیای اسلام مفاسد شرابخوار و فاحشه بازی و ... رواج پیدا نکرده بود بنابراین کسانی که میخواستند این کارها را انجام بدهند میرفتند در روم شرقی که شراب فراهم بود و هم زنان بدکاره بودند راحت این کارها را انجام میدادند. امام مظالم و مفاسد بنی امیه را برای مردم شرح میفرمایند و میگویند ای مردم ظلم اینها را ببینید تبعیضها و استیسا ها و ترجیح ها و گزینش ها و فساد اخلاقی اینها راببینید به کجا رساندند تا جایی که قهرمان فساد اخلاقی که از او فاسد اخلاق تر نیست در راس حکومت اسلامی و در جانشینی پیامبر قرار گرفته است علنا شراب میخورد سگ بازی میکند؛ زنا میکند، قمار میکند، خب تصور بفرمایید در زمان امام حسین علیه السلام مردمی که مسلمان نیستند یا حتی مسلمان شدند میخواهند خلیفه مسلمین را ببینند چه میبنند افراد مسنی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را درک کرده بودند ابوبکر و عمر را درک کرده بودند مخصوصا کسانی که خلافت مولا علی علیه السلام، را دیده بودند وقتی می آیند در مرکز دنیای اسلام جوانی را میبینند سی و دو یا سی و سه ساله که شاعر مسلک هست اما شعرهایش در وصف می و معشوق و سگ و میمونش است، هفت در را باید طی کرد تا برسید به جایگاهش ؛ کسی که میخواهد به ملاقاتش بیاید اول دربانها جلوی او را میگیرند بعد از تفتیش اگر بتواند از آنجا بگذرد باید از چند در بگذرد تا برسد به جایگاه او. وقتی به آنجا میرسد مردی را میبیند که در یک محیط مجلل روی تخت طلا نشسته و دورش را کرسی هایی از طلا و نقره گذاشتند رجال و اعیان و اشراف و سفرای خارجی که می آیند باید روی آن کرسیها بنشینند بالا دست همه یک میمون را پهلوی دست خودش نشانده و لباسهای فاخر و زربافت تنش کرده است. چنین شخصی میگوید من خلیفه پیامبرم و میخواهد مجری دستورات الهی باشد، نماز جمعه هم میخواند امام جماعت هم هست این اسلام را چگونه به گوش جهانیان میرساندند؟ چه تعریفی از اسلام در فکر جهانیان شکل میگیرد؟ اینجاست که مشخص میشود چقدر نهضت امام حسین علیه السلام لازم و مفید بود برای جهان اسلام لازم و مفید بود و بلافاصله بعد از شهادت امام علیه السلام اتفاقات مؤثر از این قضیه شروع میشود، یک هیئتی برای تحقیق که چرا امام علیه یزید قیام کرده راهی مدینه میشوند بعد که برمیگردند میگویند از نزد کسی می آییم که شراب فراوان مینوشد سر و کارش جز با موسیقی و هرزگی و رقاصه ها نیست از زنای با محارم احتراز ندارد، سگ باز هست، میمون باز هست و هر فسقی را علنا انجام میدهد که بعد قیام مردم مدینه شکل میگیرد که چون متأسفانه اینها امام شناس نبودند و به موقع امر امام علیه السلام را اطاعت نمیکردند قیامشان شکست میخورد و قتل عام گسترده ای در مدینه صورت میگیرد. ادامه در صوت بعد ان شاءالله* یامهدی💐 @rahejavedan
هدایت شده از راه جاودان
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 6 گفتیم که اوضاع و شرایط زمان معاویه با زمان یزید بسیار متفاوت بود معاویه ظاهرش پایبند به اسلام و مسلمان نما بود اما یزید نه. دیگر نه از ظاهر و اعمال شخصی اسلامی و نه از قوانین اجتماعی اسلامی خبری یود... امام حسین علیه السلام ، اسلام را و بالتبع آن سعادت مردمان را در خطر دید دین اسلام اخرین دین الهی است و آمده است برای هدایت به سمت سعادت مردم تاریخ تا پایان جهان و بدون احکام الهی هدایت و انسانیت در میان مردمان خواهد مرد و همانطور که تجربه ثابت کرده (در خدمت)منافع قدرتمندان قرار میگیرد. خلاصه حضرت امام حسین علیه السلام، برای نجات انسانیت وعدالت و ارزشهای اصیل انسانی برای نجات مردم تا پایان تاریخ که با نجات اسلام ناب،این دین اصیل الهی امکان داشت و وظیفه شان به عنوان امام و جانشین پیامبر حفظ اسلام ناب از تحریف بود تا مثل ادیان دیگر تحریف نشود و درکنار اسلامهای ساختگی هر زمان در هر مکان هر انسان آزاده و حق طلبی که بخواهد به اسلام ناب دسترسی داشته باشد از نهضت امام حسین علیه السلام، می تواند پیدا کند. امام حسین علیه السلام، وقتی شکافها و مفاسد را در امت اسلام میبینند برای اینکه به تاریخ بفهمانند که اینها از اسلام ناب نیست برای اصلاح امت جدشان تا همیشه تاریخ برای اینکه اسلام از بین نرود قیامی جانانه داشته باشند... حضرت علیه السلام، ابتدا خاندان خودشان را که از قبل آگاهی داشتند، یا حالا یاران خاص خودشان را به زمان حرکت آگاه میفرمایند وبه هرکدام ماموریتشان را ابلاغ میکنند مثلا ماموریتی که به حضرت زینب می سپارد که میشود اینکه ایشان هدف قیام را به گوش تاریخ برسانند و مانع از تحریف قیام بشوند که هم به گوش شامیان در ابتدای راه رسید این قضیه و در تاریخ ماندگار شد و هم که به گوش کوفیان رسید یعنی قسمتی از پیام نهضت را باید خاندانشان میرساندند در مورد تک تک افراد شان هم کار کاملا آگاهانه بود یعنی اینطور نبود که در اثر فشارهای خیلی زیادی که خالا از متن معاویه و حتی قبل از آن به خاندان امام و اسلام وارد شده دوره یزید که رسید دیگر حوصله امام سر رفته و گفته اندکه دیگر هرچه میخواهد بشود بشود باید قیام کنیم العیاذبالله. گفته های خود امام که نه تنها از اغاز این نهضت بلکه از بعد از مرگ معاویه شروع میشود نامه هایی که میان او و معاویه مبادله میشود سخنرانیهایی که حضرت داشتند اینها همه نشان میدهد که نهضت امام کاملا اگاهانه بوده است. امام حسین علیه السلام، در مورد فرد فرد اصحابشان اجازه نمیدهند قیامشان حالت انفجاری داشته باشد در هر فرصتی به بهانه ای اصحایشان را میخواهند مرخص بکنند، به آنها میگویند آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست قضیه خطر دارد حتی در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکنند و میگویند شماها بسیار عالی هستید من اصحابی بهنر از شماها ندیدم ازهمه شما تشکر میکنم و ممنوتم اینها جز با من باکسی از شما کار ندارند اگر میخواهید بروید و آنها بدانند که شما میخواهید خودتان را از مهلکه نجات دهید با احدی از شما کاری ندارند... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
هدایت شده از راه جاودان
6 چرا امام حسین علیه السلام، این بیان را دارد، اگر رهبری میخواهد از نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیرند البته امام از گفتن اینکه(قیامشان) تکلیف شرعی هست دریغ نمیکنند اما میخواهند، که یارانشان تکلیف شرعی را در نهایت آزادی وآگاهی انجام بدهند...میخواستند به آنها بگویند که دشمن شما را محصور نکرده از ناحیه دشمن اجبار ندارید از تاریکی شب استفاده کنید بروید کسی هم مزاحمتان نمیشود، دوست هم شما را مجبور نمیکند من بیعتم را ازروی دوستان برداشتم اگر فکر میکنید مساله بیعت برایتان اجبار بوجود آورده بیعت را هم برداشتم این یعنی فقط انتخاب آزادی و این یعنی باید در نهایت آگاهی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست داشته باشند جزء اصحاب امام حسین علیه السلام، انتخاب شود، و این هست که به شهدای کربلا ارزش میدهد ؛ پس انقلاب حضرت امام حسین علیه السلام، در درجه اول انتخابی آگاهانه هست هم از ناحیه خودش هم از ناحیه اهل بیت و اصحابش حضرت در وصیت نامه یا سفارش نامه معروفی که برای برادرشان محمدحنفیه که در آن زمان فلج و بیمارشده بوده اند، مینویسند و میفرمایند که انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما،انماخرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ... در واقع این جملاتی که حضرت میفرمایند این اتهاماتی که ذر فضای مجازی و غیره به ایشان زده میشود، که امام حسین دلش مقام میخواست دلش نعمتهای دنیا میخواست (نعوذبالله )آدم اخلالگری بود آدم ستمگری بود یا بخاطر فلان و بهمان قیام کرد را رد میکنند ایشان میفرمایند دنیا بدانند که حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم بعد میفرمایند: ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرت جدی و ابی.. این تاکید به سیره حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و مولا امام علی علیه السلام، منطورشان این هست که کتاب خدا و سنت قانون هست و این قانون طرز اجرا و پیاده کردن میخواهد؛ میدانید که روش اجرا و روش حرکت دادن و رشد دادن مردم براساس قرآن و سنت حضرت پیامبر (صلوات الله علیه وآله و سلم)را سیره میگویند همه رهبرها ملتها را به حرکت در می آورند اما بحث در نحوه و هدف از حرکات دادن و شکل و تاکتیک حرکتست در واقع کیفیت رهبری و اعمال اختیارات رهبری را میخواهند بگویند که صدمه دیده باید اصبلاح شود یعنی الان که سال ۶۰هجری هست از سال یازدهم هجری تاکنون پنجاه سال، هست که حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رحلت کردند چهار سال و چندماه از این پنجاه سال حضرت مولاعلی علیه السلام، رهبری کردند، رهبریشان به شیوه پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان سنتهایی را بوجود آورده بودند امام علی علیه الاسلام نشد که روش پیامبر را اجرا کنند در مقام اجرا خود مردم علیه ایشان قیام کردند مثلا نمازهای شب رمضان که به جماعت مردم میخواندند یک بدعت بود حضرت فرمودند نخوانید گفتند سی سال هست از زمان عمر این امر رایج هست واعمرا...عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود حضرت خواستند شریح قاضی را برکناربکنند گفتند تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش از زمان عمر قاضی محترم کوفه بوده را برکنارکنی بنابراین ۵۰سال بر امت اسلام گذشته که علاوه بر مساله قرآن و سنت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)روش رهبری هم تغییر کرده و عوض شده امام حسین علیه السلام مکرر میفرمودند:"الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله" یعنی "آیا نمی بینید که به حق عمل نمیشود و مردم از باطل باز داشته نمیشوند امام احساس میکنند چه شکافها و چه مفاسدی در امت اسلام واقع شده برای اینکه این شکافها پرب شود، این مفاسد از بین برود و اصلاحاتی در امت جدبزرگوارشان به عمل بیاورند قیام میکنند... و می فرمایند که میخواهم صدای اسلام را با مظلومیت خودم با شهادت خودم به تاریخ برسانم میخواهم پیام خودم را با خون خودم بنویسم و با خون خودش هم پیام خودش را نوشت اگر این جمله های حضرت امام حسین علیه السلام توام با این خون ریختن ها در راه خدا نبود آیا تاریخ آنها را تا امروز به این دقت ضبط کرده بود؟ حضرت امام حسین علیه السلام، کاری کرد که هر لحظه عمرش از نظر تاریخ ارزش پیدا میکرد هر لحظه اش درسی شد برای آیندگان... جنگیدنشان درس بود آرام گرفتنشان ،عبادتشان ،قرآن خواندشان، نماز اول وقتشان،صبرشان رضایشان، توکلشان، اعتمادشان به خداوند* درس بود حتی برای دشمن... ادامه در صوت بعد ان شاءالله*... یامهدی💐 @rahejavedan
هدایت شده از راه جاودان
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🌸السلام علیک یا حبیب الله✨🌸 7 در صوت قبل گفتیم که معاویه بعد از خلافتش درک میکرد که برای بقای قدرت باید در تصمیماتش مصلحت مسلمین را لحاظ بکند و شیوه اسلامی را حفظ کند اما سالهای آخر ده سال دوم خشونت زیادی از خود نشان داد، قسمتی از بیت المال را برای اجیر کردن روحانیون عمامه به سری که جعل حدیث میکردند اختصاص داد دشنام و صب مولایمان علی علیه السلام و همچنین معرفی خودش به عنوان اصحاب کبار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم). و همچنین کاردیگری میکرد سعی در گرفتن بیعت بود و بعد از معاوبه وقتی یزید آمد، یزید انس فراوان با لهو و لعب داشت درکی از سیاست نداشت، غرور بیحا داشت ، و از شهوت و ثروت خوشش می آمد... به اسلام و مردم رسما بی اعتنایی میکرد، رسما شراب میخورد لایغقل میشد ...یزید نه تنها فاسق بود بلکه متظاهر بفسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت و وجودش تبلیغ علیه اسلام بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند که در شرابطی که همه جا را فساد و طلم و تباهی فرا گرفته هرکس چنین شرایطی اوضاع را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد شایسته است که چنین شخصی هم سرنوشت مشترک با ظالمان را پیدا کند و همچنین فرمودند: هر گاه مردم امر به بمعروف و نهی از منکر را فرو بگذارند برای عذاب منتظر باشند ... و آن عذاب هم سنگ از آسمان باریدن نیست بلکه افراد رها کرده امربمعروف از مافوق خودشان یا از زیردست خودشان عذاب میبینند یا زیان خودشان به خودشان میرسد و خودشان به جان یکدیگر میافتند... در همین اثنا که امام تصمیم به قیام گرفتند یزید لعنت الله علیه به والی مدینه مینویسد که از حسین بیعت بگیر بیعتی اخذا شدیدا امام بعد از اینکه حاکم مدینه از ایشان بیعت میخواهند میگویند که در این اتاق که ما سه تفر بیشتر نییستیم برای شما چه فایده دارد که من بیعت کنم حاکم میگوید که راست میگویی پس بیعت باشد برای بعد امام علیه السلام، از آنجا خارج میشوند بعد از آن تا سه شب در مدینه میمانند و شبها سر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میروند، دعا میکنند و بعد از سه روز از مدینه خارج میشوند... آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بوده حضرت از شاهراه به سمت مکه حرکت میکنند مکه مرکز اجتماع مسلمانان هست و ایام عمره که رجب و شعبان هست مردم از اطراف ، به مکه می آیند ...در این شرایط، میشد که حضرت مردم را ارشاد کنند بعد هم که موسم حج و فرصت تبلیغ مناسبتر میشد... پس امام علیه السلام، از مدینه به مکه هجرت میکنند.. حضرت علیه السلام، از سوم شعبان تا هشتم ذیحجه در مکه هستند خود این هجرت امام ارزش تبلیغاتی دارد و تکان دهنده است و سوال برانگیز... از سویی، مهاجرت ، ندای امام حسین علیه السلام، را هم بهتر میرساند و جدی بودن شرایط سبب میشود امتناع از طرف امام بروز پیدا کند همچنین دلیل دیگری که حضرت، مکه را انتخاب میکنند علاوه براینکه مکه مرکز تجمع هسنت محل گرفتن امن هست مکه، معنایش و مفهومش این هست که امنیت ایشان درخطرهست و خروج از مکه در روز هشتم ذی الحجه که روز حرکت به عرفات هست تکان دهنده تر ازخود اقامت در مکه بود از نظر رساندن پیام. پشت کردن به کعبه در تسخیر امویان و حجی که گردانندش دستگاه یزیدی هست ظاهرش اسلامی و روحش جاهلیست ...اسلام خالی و تهی از وسط نیست معنا و حقیقت دارد که این معنا و حقیقت در دست این ظاهرگراها به خطر افتاده بود. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
هدایت شده از راه جاودان
7 نکته دیگری که قابل توجه هست اینکه یزید درهرصورت قصدش کشتن امام حسین علیه السلام، بود چون امام را مانعی برای حکومت خودش می دید؛ مانعی که سبب تسلط بر قلبهای مردم مومن شده بود و او میخواست این مانع را از سر راه بردارد و امام حسین علیه السلام، تمیخواستند در خانه امن الهی خونشان ریخته شود و هدر برد و در تاریخ محو شود. در مکه نامه های کوفیان بدست امام میرسد با توجه به شناخت مردم کوفه و اوضاع سیاسی کوفه سیاستمدارانی مثل ابن عباس به امام حسین علیه السلام، پیشنهاد میکنند به هیچ وجه به سمت کوفه حرکت نکنند بلکه سمت یمن بروند..و در یمن پناه بگیرند در حالیکه امام شخصیتی نبودند که آرام بنشینند یک گوشه ای پنهان شوند، و یزید هم کاری به کارشان نداشته باشد امام حسین علیه السلام، اگر در مکه ترور میشدند یا به جای کوفه به یمن میرفتند یک داستان جنایی برایشان درست میکردند با قهرمانی یزید و ابن سعد مثل طفلان مسلم و تمام... بنابراین امام نه قصدشان ماندن در مکه بود بخاطر اینکه در حال احرام ممکن بود ماموران بنی امیه خون مبارکشان را بریرند و هتک خانه خدا شود؛ هتک حج و اسلام شود و هم اینکه خون پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هدر برود مثلا شایعه کنند حسین علی با فلان شخص اختلاف حزیی داشت و او ایشان را کشت و قاتل هم مخفی شد..این یعنی خون امام بی نتیجه در تاریخ محو می شد. بنابراین امام در صحبتهایی که با بعضی کسانی که مخالف رفتن به امام به کوفه بودند میفرمودند یزیدیان مرا رها نمیکنند تا این خون را از قلب من بیرون بریزند چون اختلاف امام با اینها اختلاف آشتی پذیر نبود.. اینها اگر بیعت هم نمیخواستند امام حسین علیه اسلام، ساکت نمینشستند تا امت جدش را اصلاح بکند و گرنه اینها تاریخ را تغییر میدادند گذشته اسلام ، روش و سنت پیامبر را دگرگون جلوه میدادند و اسلام ناب پایان میگرفت... امام که به هرحال میخواستند مکه را ترک کنند به سمت کوفه حرکت کردند یکی از اثرهای حرکت به سمت کوفه از نظر قضاوت تاریخ هست که شاید ما امروز میگفتیم فرصت مناسبی برای امام علیه السلام بوجود آمد و چرا دعوت مردم کوفه را اگر امام قبول میکردند مثلا در یمن ترور نمیشدند و غیره. امام به هرحال میخواستند نهضت را شکل بدهند حالا این دعوت مردم کوفه باعث شد نهضت در عراق شکل بگیرد نه در یمن یا مدینه و مکه یک مرور کنیم امام سه راه داشتند یک پیشنهاد مروان که با بیعت تسلیم بشوند و مهر تایید یا یزیدیان بزنند ؛ دین و آخرتشان را به دنیای یزید بفروشند به دنیای مسلمین بفزوشند به امور مسلیمن بیتوجه باشند که چنین اجازه ای را نه خدا به ایشان میدهد نه دین میدهد نه ایمانشان نه سینه ای که از آن شیرخورده و نه روح متعالی خود امام حسین این احازه را به او نمیدهد دومین راه یا فرار به دره یا دامنه کوهی مثل یاغیها بود که در مخلوطی از ترس و شحاعت زنذگی را سپری کنند که روح بلند امام کجا و فرار درکوهها کجا... ضمن اینکه ترور ناجوانمردانه و محوشدن خون ایشان در تاریخ نتیجه اش میشد.. سومین راه ایستادگی است تا شهادتی عزتمندانه شما که شیعه امام هستید کدام راه را انتخاب میکردید از ذلت بیعت و ننگ زندگی با خوک صفتان و یا فراری ذلیل به یمن یا تروری بی اثر در یمن یا مکه و یا خلق نمایشگاهی پر از معرفت و عشق و شور و بندگی ... ادامه ان شاءالله در صوت بعد... یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 5 گفتیم گه مولا علی علیه السلام، در میان خلفا اولین کسی هستند که وقتی خلیفه میشوند به آنچه خلفای دیگر کردند یعنی فتوحات و کشورگشایی با مشرکها و کافرها در خارج مرز اسلام کوچکترین التفاتی نمی کنند و تمام هم و تلاش خودشان را متوجه اصلاحات داخلی میکنند احساس میکنند که این اسلام اگر چه از نظر ظاهر توسعه پیدا کرده اما مثل یک جسم متورم هست از درونش دارد فاسد میشود این را از درون باید اصلاح کرد چون اسلام که سیاهی لشکر نمیخواهد ما مدام کشورگشایی کنیم کشورها مسلمان شوند، اما اسلام ناب به دستشان نرسیده باشد... بعد از شهادت امام علی علیه السلام، حضرت امام حسن علیه السلام، در مسند خلافت بودند و معاویه به عنوان یک حاکم طاغی و معترض بود بعد از شهادت امام علی علیه السلام، برای فتح عراق، لشکرکشی میکند به عراقی که حالا چند دستگی درآن ایجاد شده اگر امام حسن تصمیم میگرفتند که جنگ را ادامه بدهند نتیجه بهتر از صفین نمیشد، جنگ چندین ساله و کشته شدن تعدادی زیادی از سربازان دو طرف و با توجه به چند دستگی سربازان کوفه که نشان داده بودند آمادگی جنگی ندارند، و معاویه هم اعلام کرده بود من که نماز میخوانم یعنی کامل ظاهر اسلام را رعایت میکرد اما بالقوه خائن به اسلام بود. معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام اعلام کرد که حاضرم به سنت پیامبر و سیره ی خلفای قبلی عمل کنم ؛ برای خودم جانشین معین نکنم که خلافت بعد از من به امام حسن برسد اگر امام حسن مشکلی برایشان پیش آمد، به امام حسین برسد یعنی اعتراف به حق امام معصوم در جو فکری مردم. فقط امام حسن امر خلافت رابه من واگذار کنند عجالتا کنار بروند! اصلا ورقه سفید امضا فرستاد که هر شرطی امام حسن بگوید میپذیرم و من فقط اسم خلافت را میخواهم به انام حسن علیه السلام میگفت بیا صلح کنیم و مسلمانان رابیشتر از این به کشتن ندهیم! مگر تو خلافت را برای عمل به اسلام نمیخواهی؟! من به مقررات اسلامی کامل عمل میکنم و مجری دستورات تو خواهم بود و امضا می کنم شیعیان شما در امن و امان باشند و مالیات دارابجرد را نمیگیرم تا مالیات آنجا خرج شیعیان شود منتها تأکید اینکه یکی از مواد قراراداد این بود که بعد از معاویه حکومت متعلق به امام حسن و بعد هم امام حسین. یعنی مدت صلح موقت هست نه اینکه خلافت برای معاویه و هرکسی هر کاری می خواهد بلکه بعد هم قسمتهای زیادی که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار میدهم خلاصه اینکه جو فکری جامعه و عدم پشتیبانان قوی الروح و قوی الایمان باعث شد که اگر امام جنگ میکردند نتایج به نفع اسلام نمیشد و مردم هم همراهی نمیکردند جنگ را چون میگفتند این حرفش منطقی هست و امام حسن هم مردی نیست که سیاست حکومت را برای خودش بخواهد مردم معاویه را بد آدمی اما خوب حاکمی میدانستند برای همین مردم کوفه سست شدند معاویه معروف بود به حلم سیاسی که حتی اگر مردم شام به وی دشنام میدادند میخندید و باپول انها را جلب میکرد اما معاویه بخاطر عدم پایبندی به مواد قرارداد و عدم عمل به اسلام، آرام آرام مردم او را شناختند یعنی در واقع کناره گیری امام حسن علیه السلام یکی از نتایجش این بود که ماهیت امویها که برای مردم مخفی می نمود آشکارشد آنگاه قیام امام حسین علیه السلام علیه آنان قیام موجهی بود حالا چه خود امام حسن علیه السلام، قیام میفرمود یا اینکه پس از ایشان امام حسین علیه السلام. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
5 بنابراین از نظر شرعی و اجتماعی تکلیف موقعی بالفعل میشود که زمینه برای فتح علیه حاکم فاسد که کارها را از مجرا خارج کرده فراهم بشود. باز توجه بفرمایید معاویه ظواهر اسلامی را حفظ می کرد حتی مسجد که ماذنه بیش از زمان پیامبر ساخته شده بود در زمان معاویه خودش گناهان علنی نمیکرد شراب بصورت علنی نمیخورد و ظواهر را حفظ مینمود او اما تلاش میکرد تا امام را به شهادت برسانند تا راه برای عمل کردن به خواسته های خودش باز بشود. بعد از شهادت امام حسن علیه السلام، روح دستورات اسلامی توحید، معنویتها عدالت ارزشهای اصیل اسلامی نادیده انگاشته شد و در واقع ظرف اسلام از محتوا خالی شد امام حسین نامه ای برای معاویه نوشتند و او را به عمل به دین دعوت میکردند اما مردم همچنان معاویه را خلیفه ای میدانستند که نماز میخواند و ظاهر علیه السلامی دارد پس امام حسین علیه السلام هم جنگ با معاویه را به نفع اسلام نمی دیدند و صلاح نمیدانستند و مامور به حلم بودند اما در زمان یزید امام طنابی را که معاویه به گردن اسلام انداخته بود آنقدر خطرناک دیدند که بدست یزید نفسهای اسلام میرفت که قطع بشود. اسلام در خطری که دیگر اثری از آن نماند بود یعنی نه در ظاهر نه در باطن. توسط یزیدی که دیگر نه حدیثی جعلی او را تأیید میکرد نه اعمال خود یزید حرف قابل دفاعی باقی میگذاشت یزیدی که عیاشیهایش که در زمان معاویه در مراکز مسیحیان و صومعه ها انجام میداد اکنون به کاخش کشیده شده بود، چون میدانید دمشق همسایه بود با استانبول که مرکز روم شرقی بود معاویه باب رفت و آمد را با اینها باز کرده بود و از زمان معاویه اینها نفوذی در دستگاه پیدا کرده بودند و حالا خط دهی به دشمنی با آل علی هم وظیفه شان بود خلاصه اینکه یزید رفت و آمد گسترده ای با اینها داشت عیاشیهایش را هم آنجا انجام میداد، چون آن زمان در دنیای اسلام مفاسد شرابخوار و فاحشه بازی و ... رواج پیدا نکرده بود بنابراین کسانی که میخواستند این کارها را انجام بدهند میرفتند در روم شرقی که شراب فراهم بود و هم زنان بدکاره بودند راحت این کارها را انجام میدادند. امام مظالم و مفاسد بنی امیه را برای مردم شرح میفرمایند و میگویند ای مردم ظلم اینها را ببینید تبعیضها و استیسا ها و ترجیح ها و گزینش ها و فساد اخلاقی اینها راببینید به کجا رساندند تا جایی که قهرمان فساد اخلاقی که از او فاسد اخلاق تر نیست در راس حکومت اسلامی و در جانشینی پیامبر قرار گرفته است علنا شراب میخورد سگ بازی میکند؛ زنا میکند، قمار میکند، خب تصور بفرمایید در زمان امام حسین علیه السلام مردمی که مسلمان نیستند یا حتی مسلمان شدند میخواهند خلیفه مسلمین را ببینند چه میبنند افراد مسنی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را درک کرده بودند ابوبکر و عمر را درک کرده بودند مخصوصا کسانی که خلافت مولا علی علیه السلام، را دیده بودند وقتی می آیند در مرکز دنیای اسلام جوانی را میبینند سی و دو یا سی و سه ساله که شاعر مسلک هست اما شعرهایش در وصف می و معشوق و سگ و میمونش است، هفت در را باید طی کرد تا برسید به جایگاهش ؛ کسی که میخواهد به ملاقاتش بیاید اول دربانها جلوی او را میگیرند بعد از تفتیش اگر بتواند از آنجا بگذرد باید از چند در بگذرد تا برسد به جایگاه او. وقتی به آنجا میرسد مردی را میبیند که در یک محیط مجلل روی تخت طلا نشسته و دورش را کرسی هایی از طلا و نقره گذاشتند رجال و اعیان و اشراف و سفرای خارجی که می آیند باید روی آن کرسیها بنشینند بالا دست همه یک میمون را پهلوی دست خودش نشانده و لباسهای فاخر و زربافت تنش کرده است. چنین شخصی میگوید من خلیفه پیامبرم و میخواهد مجری دستورات الهی باشد، نماز جمعه هم میخواند امام جماعت هم هست این اسلام را چگونه به گوش جهانیان میرساندند؟ چه تعریفی از اسلام در فکر جهانیان شکل میگیرد؟ اینجاست که مشخص میشود چقدر نهضت امام حسین علیه السلام لازم و مفید بود برای جهان اسلام لازم و مفید بود و بلافاصله بعد از شهادت امام علیه السلام اتفاقات مؤثر از این قضیه شروع میشود، یک هیئتی برای تحقیق که چرا امام علیه یزید قیام کرده راهی مدینه میشوند بعد که برمیگردند میگویند از نزد کسی می آییم که شراب فراوان مینوشد سر و کارش جز با موسیقی و هرزگی و رقاصه ها نیست از زنای با محارم احتراز ندارد، سگ باز هست، میمون باز هست و هر فسقی را علنا انجام میدهد که بعد قیام مردم مدینه شکل میگیرد که چون متأسفانه اینها امام شناس نبودند و به موقع امر امام علیه السلام را اطاعت نمیکردند قیامشان شکست میخورد و قتل عام گسترده ای در مدینه صورت میگیرد. ادامه در صوت بعد ان شاءالله* یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 6 گفتیم که اوضاع و شرایط زمان معاویه با زمان یزید بسیار متفاوت بود معاویه ظاهرش پایبند به اسلام و مسلمان نما بود اما یزید نه. دیگر نه از ظاهر و اعمال شخصی اسلامی و نه از قوانین اجتماعی اسلامی خبری یود... امام حسین علیه السلام ، اسلام را و بالتبع آن سعادت مردمان را در خطر دید دین اسلام اخرین دین الهی است و آمده است برای هدایت به سمت سعادت مردم تاریخ تا پایان جهان و بدون احکام الهی هدایت و انسانیت در میان مردمان خواهد مرد و همانطور که تجربه ثابت کرده (در خدمت)منافع قدرتمندان قرار میگیرد. خلاصه حضرت امام حسین علیه السلام، برای نجات انسانیت وعدالت و ارزشهای اصیل انسانی برای نجات مردم تا پایان تاریخ که با نجات اسلام ناب،این دین اصیل الهی امکان داشت و وظیفه شان به عنوان امام و جانشین پیامبر حفظ اسلام ناب از تحریف بود تا مثل ادیان دیگر تحریف نشود و درکنار اسلامهای ساختگی هر زمان در هر مکان هر انسان آزاده و حق طلبی که بخواهد به اسلام ناب دسترسی داشته باشد از نهضت امام حسین علیه السلام، می تواند پیدا کند. امام حسین علیه السلام، وقتی شکافها و مفاسد را در امت اسلام میبینند برای اینکه به تاریخ بفهمانند که اینها از اسلام ناب نیست برای اصلاح امت جدشان تا همیشه تاریخ برای اینکه اسلام از بین نرود قیامی جانانه داشته باشند... حضرت علیه السلام، ابتدا خاندان خودشان را که از قبل آگاهی داشتند، یا حالا یاران خاص خودشان را به زمان حرکت آگاه میفرمایند وبه هرکدام ماموریتشان را ابلاغ میکنند مثلا ماموریتی که به حضرت زینب می سپارد که میشود اینکه ایشان هدف قیام را به گوش تاریخ برسانند و مانع از تحریف قیام بشوند که هم به گوش شامیان در ابتدای راه رسید این قضیه و در تاریخ ماندگار شد و هم که به گوش کوفیان رسید یعنی قسمتی از پیام نهضت را باید خاندانشان میرساندند در مورد تک تک افراد شان هم کار کاملا آگاهانه بود یعنی اینطور نبود که در اثر فشارهای خیلی زیادی که خالا از متن معاویه و حتی قبل از آن به خاندان امام و اسلام وارد شده دوره یزید که رسید دیگر حوصله امام سر رفته و گفته اندکه دیگر هرچه میخواهد بشود بشود باید قیام کنیم العیاذبالله. گفته های خود امام که نه تنها از اغاز این نهضت بلکه از بعد از مرگ معاویه شروع میشود نامه هایی که میان او و معاویه مبادله میشود سخنرانیهایی که حضرت داشتند اینها همه نشان میدهد که نهضت امام کاملا اگاهانه بوده است. امام حسین علیه السلام، در مورد فرد فرد اصحابشان اجازه نمیدهند قیامشان حالت انفجاری داشته باشد در هر فرصتی به بهانه ای اصحایشان را میخواهند مرخص بکنند، به آنها میگویند آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست قضیه خطر دارد حتی در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکنند و میگویند شماها بسیار عالی هستید من اصحابی بهنر از شماها ندیدم ازهمه شما تشکر میکنم و ممنوتم اینها جز با من باکسی از شما کار ندارند اگر میخواهید بروید و آنها بدانند که شما میخواهید خودتان را از مهلکه نجات دهید با احدی از شما کاری ندارند... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
6 چرا امام حسین علیه السلام، این بیان را دارد، اگر رهبری میخواهد از نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیرند البته امام از گفتن اینکه(قیامشان) تکلیف شرعی هست دریغ نمیکنند اما میخواهند، که یارانشان تکلیف شرعی را در نهایت آزادی وآگاهی انجام بدهند...میخواستند به آنها بگویند که دشمن شما را محصور نکرده از ناحیه دشمن اجبار ندارید از تاریکی شب استفاده کنید بروید کسی هم مزاحمتان نمیشود، دوست هم شما را مجبور نمیکند من بیعتم را ازروی دوستان برداشتم اگر فکر میکنید مساله بیعت برایتان اجبار بوجود آورده بیعت را هم برداشتم این یعنی فقط انتخاب آزادی و این یعنی باید در نهایت آگاهی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست داشته باشند جزء اصحاب امام حسین علیه السلام، انتخاب شود، و این هست که به شهدای کربلا ارزش میدهد ؛ پس انقلاب حضرت امام حسین علیه السلام، در درجه اول انتخابی آگاهانه هست هم از ناحیه خودش هم از ناحیه اهل بیت و اصحابش حضرت در وصیت نامه یا سفارش نامه معروفی که برای برادرشان محمدحنفیه که در آن زمان فلج و بیمارشده بوده اند، مینویسند و میفرمایند که انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما،انماخرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ... در واقع این جملاتی که حضرت میفرمایند این اتهاماتی که ذر فضای مجازی و غیره به ایشان زده میشود، که امام حسین دلش مقام میخواست دلش نعمتهای دنیا میخواست (نعوذبالله )آدم اخلالگری بود آدم ستمگری بود یا بخاطر فلان و بهمان قیام کرد را رد میکنند ایشان میفرمایند دنیا بدانند که حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم بعد میفرمایند: ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرت جدی و ابی.. این تاکید به سیره حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و مولا امام علی علیه السلام، منطورشان این هست که کتاب خدا و سنت قانون هست و این قانون طرز اجرا و پیاده کردن میخواهد؛ میدانید که روش اجرا و روش حرکت دادن و رشد دادن مردم براساس قرآن و سنت حضرت پیامبر (صلوات الله علیه وآله و سلم)را سیره میگویند همه رهبرها ملتها را به حرکت در می آورند اما بحث در نحوه و هدف از حرکات دادن و شکل و تاکتیک حرکتست در واقع کیفیت رهبری و اعمال اختیارات رهبری را میخواهند بگویند که صدمه دیده باید اصبلاح شود یعنی الان که سال ۶۰هجری هست از سال یازدهم هجری تاکنون پنجاه سال، هست که حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رحلت کردند چهار سال و چندماه از این پنجاه سال حضرت مولاعلی علیه السلام، رهبری کردند، رهبریشان به شیوه پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان سنتهایی را بوجود آورده بودند امام علی علیه الاسلام نشد که روش پیامبر را اجرا کنند در مقام اجرا خود مردم علیه ایشان قیام کردند مثلا نمازهای شب رمضان که به جماعت مردم میخواندند یک بدعت بود حضرت فرمودند نخوانید گفتند سی سال هست از زمان عمر این امر رایج هست واعمرا...عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود حضرت خواستند شریح قاضی را برکناربکنند گفتند تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش از زمان عمر قاضی محترم کوفه بوده را برکنارکنی بنابراین ۵۰سال بر امت اسلام گذشته که علاوه بر مساله قرآن و سنت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)روش رهبری هم تغییر کرده و عوض شده امام حسین علیه السلام مکرر میفرمودند:"الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله" یعنی "آیا نمی بینید که به حق عمل نمیشود و مردم از باطل باز داشته نمیشوند امام احساس میکنند چه شکافها و چه مفاسدی در امت اسلام واقع شده برای اینکه این شکافها پرب شود، این مفاسد از بین برود و اصلاحاتی در امت جدبزرگوارشان به عمل بیاورند قیام میکنند... و می فرمایند که میخواهم صدای اسلام را با مظلومیت خودم با شهادت خودم به تاریخ برسانم میخواهم پیام خودم را با خون خودم بنویسم و با خون خودش هم پیام خودش را نوشت اگر این جمله های حضرت امام حسین علیه السلام توام با این خون ریختن ها در راه خدا نبود آیا تاریخ آنها را تا امروز به این دقت ضبط کرده بود؟ حضرت امام حسین علیه السلام، کاری کرد که هر لحظه عمرش از نظر تاریخ ارزش پیدا میکرد هر لحظه اش درسی شد برای آیندگان... جنگیدنشان درس بود آرام گرفتنشان ،عبادتشان ،قرآن خواندشان، نماز اول وقتشان،صبرشان رضایشان، توکلشان، اعتمادشان به خداوند* درس بود حتی برای دشمن... ادامه در صوت بعد ان شاءالله*... یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🌸السلام علیک یا حبیب الله✨🌸 7 در صوت قبل گفتیم که معاویه بعد از خلافتش درک میکرد که برای بقای قدرت باید در تصمیماتش مصلحت مسلمین را لحاظ بکند و شیوه اسلامی را حفظ کند اما سالهای آخر ده سال دوم خشونت زیادی از خود نشان داد، قسمتی از بیت المال را برای اجیر کردن روحانیون عمامه به سری که جعل حدیث میکردند اختصاص داد دشنام و صب مولایمان علی علیه السلام و همچنین معرفی خودش به عنوان اصحاب کبار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم). و همچنین کاردیگری میکرد سعی در گرفتن بیعت بود و بعد از معاوبه وقتی یزید آمد، یزید انس فراوان با لهو و لعب داشت درکی از سیاست نداشت، غرور بیحا داشت ، و از شهوت و ثروت خوشش می آمد... به اسلام و مردم رسما بی اعتنایی میکرد، رسما شراب میخورد لایغقل میشد ...یزید نه تنها فاسق بود بلکه متظاهر بفسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت و وجودش تبلیغ علیه اسلام بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند که در شرابطی که همه جا را فساد و طلم و تباهی فرا گرفته هرکس چنین شرایطی اوضاع را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد شایسته است که چنین شخصی هم سرنوشت مشترک با ظالمان را پیدا کند و همچنین فرمودند: هر گاه مردم امر به بمعروف و نهی از منکر را فرو بگذارند برای عذاب منتظر باشند ... و آن عذاب هم سنگ از آسمان باریدن نیست بلکه افراد رها کرده امربمعروف از مافوق خودشان یا از زیردست خودشان عذاب میبینند یا زیان خودشان به خودشان میرسد و خودشان به جان یکدیگر میافتند... در همین اثنا که امام تصمیم به قیام گرفتند یزید لعنت الله علیه به والی مدینه مینویسد که از حسین بیعت بگیر بیعتی اخذا شدیدا امام بعد از اینکه حاکم مدینه از ایشان بیعت میخواهند میگویند که در این اتاق که ما سه تفر بیشتر نییستیم برای شما چه فایده دارد که من بیعت کنم حاکم میگوید که راست میگویی پس بیعت باشد برای بعد امام علیه السلام، از آنجا خارج میشوند بعد از آن تا سه شب در مدینه میمانند و شبها سر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میروند، دعا میکنند و بعد از سه روز از مدینه خارج میشوند... آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بوده حضرت از شاهراه به سمت مکه حرکت میکنند مکه مرکز اجتماع مسلمانان هست و ایام عمره که رجب و شعبان هست مردم از اطراف ، به مکه می آیند ...در این شرایط، میشد که حضرت مردم را ارشاد کنند بعد هم که موسم حج و فرصت تبلیغ مناسبتر میشد... پس امام علیه السلام، از مدینه به مکه هجرت میکنند.. حضرت علیه السلام، از سوم شعبان تا هشتم ذیحجه در مکه هستند خود این هجرت امام ارزش تبلیغاتی دارد و تکان دهنده است و سوال برانگیز... از سویی، مهاجرت ، ندای امام حسین علیه السلام، را هم بهتر میرساند و جدی بودن شرایط سبب میشود امتناع از طرف امام بروز پیدا کند همچنین دلیل دیگری که حضرت، مکه را انتخاب میکنند علاوه براینکه مکه مرکز تجمع هسنت محل گرفتن امن هست مکه، معنایش و مفهومش این هست که امنیت ایشان درخطرهست و خروج از مکه در روز هشتم ذی الحجه که روز حرکت به عرفات هست تکان دهنده تر ازخود اقامت در مکه بود از نظر رساندن پیام. پشت کردن به کعبه در تسخیر امویان و حجی که گردانندش دستگاه یزیدی هست ظاهرش اسلامی و روحش جاهلیست ...اسلام خالی و تهی از وسط نیست معنا و حقیقت دارد که این معنا و حقیقت در دست این ظاهرگراها به خطر افتاده بود. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
7 نکته دیگری که قابل توجه هست اینکه یزید درهرصورت قصدش کشتن امام حسین علیه السلام، بود چون امام را مانعی برای حکومت خودش می دید؛ مانعی که سبب تسلط بر قلبهای مردم مومن شده بود و او میخواست این مانع را از سر راه بردارد و امام حسین علیه السلام، تمیخواستند در خانه امن الهی خونشان ریخته شود و هدر برد و در تاریخ محو شود. در مکه نامه های کوفیان بدست امام میرسد با توجه به شناخت مردم کوفه و اوضاع سیاسی کوفه سیاستمدارانی مثل ابن عباس به امام حسین علیه السلام، پیشنهاد میکنند به هیچ وجه به سمت کوفه حرکت نکنند بلکه سمت یمن بروند..و در یمن پناه بگیرند در حالیکه امام شخصیتی نبودند که آرام بنشینند یک گوشه ای پنهان شوند، و یزید هم کاری به کارشان نداشته باشد امام حسین علیه السلام، اگر در مکه ترور میشدند یا به جای کوفه به یمن میرفتند یک داستان جنایی برایشان درست میکردند با قهرمانی یزید و ابن سعد مثل طفلان مسلم و تمام... بنابراین امام نه قصدشان ماندن در مکه بود بخاطر اینکه در حال احرام ممکن بود ماموران بنی امیه خون مبارکشان را بریرند و هتک خانه خدا شود؛ هتک حج و اسلام شود و هم اینکه خون پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هدر برود مثلا شایعه کنند حسین علی با فلان شخص اختلاف حزیی داشت و او ایشان را کشت و قاتل هم مخفی شد..این یعنی خون امام بی نتیجه در تاریخ محو می شد. بنابراین امام در صحبتهایی که با بعضی کسانی که مخالف رفتن به امام به کوفه بودند میفرمودند یزیدیان مرا رها نمیکنند تا این خون را از قلب من بیرون بریزند چون اختلاف امام با اینها اختلاف آشتی پذیر نبود.. اینها اگر بیعت هم نمیخواستند امام حسین علیه اسلام، ساکت نمینشستند تا امت جدش را اصلاح بکند و گرنه اینها تاریخ را تغییر میدادند گذشته اسلام ، روش و سنت پیامبر را دگرگون جلوه میدادند و اسلام ناب پایان میگرفت... امام که به هرحال میخواستند مکه را ترک کنند به سمت کوفه حرکت کردند یکی از اثرهای حرکت به سمت کوفه از نظر قضاوت تاریخ هست که شاید ما امروز میگفتیم فرصت مناسبی برای امام علیه السلام بوجود آمد و چرا دعوت مردم کوفه را اگر امام قبول میکردند مثلا در یمن ترور نمیشدند و غیره. امام به هرحال میخواستند نهضت را شکل بدهند حالا این دعوت مردم کوفه باعث شد نهضت در عراق شکل بگیرد نه در یمن یا مدینه و مکه یک مرور کنیم امام سه راه داشتند یک پیشنهاد مروان که با بیعت تسلیم بشوند و مهر تایید یا یزیدیان بزنند ؛ دین و آخرتشان را به دنیای یزید بفروشند به دنیای مسلمین بفزوشند به امور مسلیمن بیتوجه باشند که چنین اجازه ای را نه خدا به ایشان میدهد نه دین میدهد نه ایمانشان نه سینه ای که از آن شیرخورده و نه روح متعالی خود امام حسین این احازه را به او نمیدهد دومین راه یا فرار به دره یا دامنه کوهی مثل یاغیها بود که در مخلوطی از ترس و شحاعت زنذگی را سپری کنند که روح بلند امام کجا و فرار درکوهها کجا... ضمن اینکه ترور ناجوانمردانه و محوشدن خون ایشان در تاریخ نتیجه اش میشد.. سومین راه ایستادگی است تا شهادتی عزتمندانه شما که شیعه امام هستید کدام راه را انتخاب میکردید از ذلت بیعت و ننگ زندگی با خوک صفتان و یا فراری ذلیل به یمن یا تروری بی اثر در یمن یا مکه و یا خلق نمایشگاهی پر از معرفت و عشق و شور و بندگی ... ادامه ان شاءالله در صوت بعد... یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 5 گفتیم گه مولا علی علیه السلام، در میان خلفا اولین کسی هستند که وقتی خلیفه میشوند به آنچه خلفای دیگر کردند یعنی فتوحات و کشورگشایی با مشرکها و کافرها در خارج مرز اسلام کوچکترین التفاتی نمی کنند و تمام هم و تلاش خودشان را متوجه اصلاحات داخلی میکنند احساس میکنند که این اسلام اگر چه از نظر ظاهر توسعه پیدا کرده اما مثل یک جسم متورم هست از درونش دارد فاسد میشود این را از درون باید اصلاح کرد چون اسلام که سیاهی لشکر نمیخواهد ما مدام کشورگشایی کنیم کشورها مسلمان شوند، اما اسلام ناب به دستشان نرسیده باشد... بعد از شهادت امام علی علیه السلام، حضرت امام حسن علیه السلام، در مسند خلافت بودند و معاویه به عنوان یک حاکم طاغی و معترض بود بعد از شهادت امام علی علیه السلام، برای فتح عراق، لشکرکشی میکند به عراقی که حالا چند دستگی درآن ایجاد شده اگر امام حسن تصمیم میگرفتند که جنگ را ادامه بدهند نتیجه بهتر از صفین نمیشد، جنگ چندین ساله و کشته شدن تعدادی زیادی از سربازان دو طرف و با توجه به چند دستگی سربازان کوفه که نشان داده بودند آمادگی جنگی ندارند، و معاویه هم اعلام کرده بود من که نماز میخوانم یعنی کامل ظاهر اسلام را رعایت میکرد اما بالقوه خائن به اسلام بود. معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام اعلام کرد که حاضرم به سنت پیامبر و سیره ی خلفای قبلی عمل کنم ؛ برای خودم جانشین معین نکنم که خلافت بعد از من به امام حسن برسد اگر امام حسن مشکلی برایشان پیش آمد، به امام حسین برسد یعنی اعتراف به حق امام معصوم در جو فکری مردم. فقط امام حسن امر خلافت رابه من واگذار کنند عجالتا کنار بروند! اصلا ورقه سفید امضا فرستاد که هر شرطی امام حسن بگوید میپذیرم و من فقط اسم خلافت را میخواهم به انام حسن علیه السلام میگفت بیا صلح کنیم و مسلمانان رابیشتر از این به کشتن ندهیم! مگر تو خلافت را برای عمل به اسلام نمیخواهی؟! من به مقررات اسلامی کامل عمل میکنم و مجری دستورات تو خواهم بود و امضا می کنم شیعیان شما در امن و امان باشند و مالیات دارابجرد را نمیگیرم تا مالیات آنجا خرج شیعیان شود منتها تأکید اینکه یکی از مواد قراراداد این بود که بعد از معاویه حکومت متعلق به امام حسن و بعد هم امام حسین. یعنی مدت صلح موقت هست نه اینکه خلافت برای معاویه و هرکسی هر کاری می خواهد بلکه بعد هم قسمتهای زیادی که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار میدهم خلاصه اینکه جو فکری جامعه و عدم پشتیبانان قوی الروح و قوی الایمان باعث شد که اگر امام جنگ میکردند نتایج به نفع اسلام نمیشد و مردم هم همراهی نمیکردند جنگ را چون میگفتند این حرفش منطقی هست و امام حسن هم مردی نیست که سیاست حکومت را برای خودش بخواهد مردم معاویه را بد آدمی اما خوب حاکمی میدانستند برای همین مردم کوفه سست شدند معاویه معروف بود به حلم سیاسی که حتی اگر مردم شام به وی دشنام میدادند میخندید و باپول انها را جلب میکرد اما معاویه بخاطر عدم پایبندی به مواد قرارداد و عدم عمل به اسلام، آرام آرام مردم او را شناختند یعنی در واقع کناره گیری امام حسن علیه السلام یکی از نتایجش این بود که ماهیت امویها که برای مردم مخفی می نمود آشکارشد آنگاه قیام امام حسین علیه السلام علیه آنان قیام موجهی بود حالا چه خود امام حسن علیه السلام، قیام میفرمود یا اینکه پس از ایشان امام حسین علیه السلام. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
5 بنابراین از نظر شرعی و اجتماعی تکلیف موقعی بالفعل میشود که زمینه برای فتح علیه حاکم فاسد که کارها را از مجرا خارج کرده فراهم بشود. باز توجه بفرمایید معاویه ظواهر اسلامی را حفظ می کرد حتی مسجد که ماذنه بیش از زمان پیامبر ساخته شده بود در زمان معاویه خودش گناهان علنی نمیکرد شراب بصورت علنی نمیخورد و ظواهر را حفظ مینمود او اما تلاش میکرد تا امام را به شهادت برسانند تا راه برای عمل کردن به خواسته های خودش باز بشود. بعد از شهادت امام حسن علیه السلام، روح دستورات اسلامی توحید، معنویتها عدالت ارزشهای اصیل اسلامی نادیده انگاشته شد و در واقع ظرف اسلام از محتوا خالی شد امام حسین نامه ای برای معاویه نوشتند و او را به عمل به دین دعوت میکردند اما مردم همچنان معاویه را خلیفه ای میدانستند که نماز میخواند و ظاهر علیه السلامی دارد پس امام حسین علیه السلام هم جنگ با معاویه را به نفع اسلام نمی دیدند و صلاح نمیدانستند و مامور به حلم بودند اما در زمان یزید امام طنابی را که معاویه به گردن اسلام انداخته بود آنقدر خطرناک دیدند که بدست یزید نفسهای اسلام میرفت که قطع بشود. اسلام در خطری که دیگر اثری از آن نماند بود یعنی نه در ظاهر نه در باطن. توسط یزیدی که دیگر نه حدیثی جعلی او را تأیید میکرد نه اعمال خود یزید حرف قابل دفاعی باقی میگذاشت یزیدی که عیاشیهایش که در زمان معاویه در مراکز مسیحیان و صومعه ها انجام میداد اکنون به کاخش کشیده شده بود، چون میدانید دمشق همسایه بود با استانبول که مرکز روم شرقی بود معاویه باب رفت و آمد را با اینها باز کرده بود و از زمان معاویه اینها نفوذی در دستگاه پیدا کرده بودند و حالا خط دهی به دشمنی با آل علی هم وظیفه شان بود خلاصه اینکه یزید رفت و آمد گسترده ای با اینها داشت عیاشیهایش را هم آنجا انجام میداد، چون آن زمان در دنیای اسلام مفاسد شرابخوار و فاحشه بازی و ... رواج پیدا نکرده بود بنابراین کسانی که میخواستند این کارها را انجام بدهند میرفتند در روم شرقی که شراب فراهم بود و هم زنان بدکاره بودند راحت این کارها را انجام میدادند. امام مظالم و مفاسد بنی امیه را برای مردم شرح میفرمایند و میگویند ای مردم ظلم اینها را ببینید تبعیضها و استیسا ها و ترجیح ها و گزینش ها و فساد اخلاقی اینها راببینید به کجا رساندند تا جایی که قهرمان فساد اخلاقی که از او فاسد اخلاق تر نیست در راس حکومت اسلامی و در جانشینی پیامبر قرار گرفته است علنا شراب میخورد سگ بازی میکند؛ زنا میکند، قمار میکند، خب تصور بفرمایید در زمان امام حسین علیه السلام مردمی که مسلمان نیستند یا حتی مسلمان شدند میخواهند خلیفه مسلمین را ببینند چه میبنند افراد مسنی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را درک کرده بودند ابوبکر و عمر را درک کرده بودند مخصوصا کسانی که خلافت مولا علی علیه السلام، را دیده بودند وقتی می آیند در مرکز دنیای اسلام جوانی را میبینند سی و دو یا سی و سه ساله که شاعر مسلک هست اما شعرهایش در وصف می و معشوق و سگ و میمونش است، هفت در را باید طی کرد تا برسید به جایگاهش ؛ کسی که میخواهد به ملاقاتش بیاید اول دربانها جلوی او را میگیرند بعد از تفتیش اگر بتواند از آنجا بگذرد باید از چند در بگذرد تا برسد به جایگاه او. وقتی به آنجا میرسد مردی را میبیند که در یک محیط مجلل روی تخت طلا نشسته و دورش را کرسی هایی از طلا و نقره گذاشتند رجال و اعیان و اشراف و سفرای خارجی که می آیند باید روی آن کرسیها بنشینند بالا دست همه یک میمون را پهلوی دست خودش نشانده و لباسهای فاخر و زربافت تنش کرده است. چنین شخصی میگوید من خلیفه پیامبرم و میخواهد مجری دستورات الهی باشد، نماز جمعه هم میخواند امام جماعت هم هست این اسلام را چگونه به گوش جهانیان میرساندند؟ چه تعریفی از اسلام در فکر جهانیان شکل میگیرد؟ اینجاست که مشخص میشود چقدر نهضت امام حسین علیه السلام لازم و مفید بود برای جهان اسلام لازم و مفید بود و بلافاصله بعد از شهادت امام علیه السلام اتفاقات مؤثر از این قضیه شروع میشود، یک هیئتی برای تحقیق که چرا امام علیه یزید قیام کرده راهی مدینه میشوند بعد که برمیگردند میگویند از نزد کسی می آییم که شراب فراوان مینوشد سر و کارش جز با موسیقی و هرزگی و رقاصه ها نیست از زنای با محارم احتراز ندارد، سگ باز هست، میمون باز هست و هر فسقی را علنا انجام میدهد که بعد قیام مردم مدینه شکل میگیرد که چون متأسفانه اینها امام شناس نبودند و به موقع امر امام علیه السلام را اطاعت نمیکردند قیامشان شکست میخورد و قتل عام گسترده ای در مدینه صورت میگیرد. ادامه در صوت بعد ان شاءالله* یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 6 گفتیم که اوضاع و شرایط زمان معاویه با زمان یزید بسیار متفاوت بود معاویه ظاهرش پایبند به اسلام و مسلمان نما بود اما یزید نه. دیگر نه از ظاهر و اعمال شخصی اسلامی و نه از قوانین اجتماعی اسلامی خبری یود... امام حسین علیه السلام ، اسلام را و بالتبع آن سعادت مردمان را در خطر دید دین اسلام اخرین دین الهی است و آمده است برای هدایت به سمت سعادت مردم تاریخ تا پایان جهان و بدون احکام الهی هدایت و انسانیت در میان مردمان خواهد مرد و همانطور که تجربه ثابت کرده (در خدمت)منافع قدرتمندان قرار میگیرد. خلاصه حضرت امام حسین علیه السلام، برای نجات انسانیت وعدالت و ارزشهای اصیل انسانی برای نجات مردم تا پایان تاریخ که با نجات اسلام ناب،این دین اصیل الهی امکان داشت و وظیفه شان به عنوان امام و جانشین پیامبر حفظ اسلام ناب از تحریف بود تا مثل ادیان دیگر تحریف نشود و درکنار اسلامهای ساختگی هر زمان در هر مکان هر انسان آزاده و حق طلبی که بخواهد به اسلام ناب دسترسی داشته باشد از نهضت امام حسین علیه السلام، می تواند پیدا کند. امام حسین علیه السلام، وقتی شکافها و مفاسد را در امت اسلام میبینند برای اینکه به تاریخ بفهمانند که اینها از اسلام ناب نیست برای اصلاح امت جدشان تا همیشه تاریخ برای اینکه اسلام از بین نرود قیامی جانانه داشته باشند... حضرت علیه السلام، ابتدا خاندان خودشان را که از قبل آگاهی داشتند، یا حالا یاران خاص خودشان را به زمان حرکت آگاه میفرمایند وبه هرکدام ماموریتشان را ابلاغ میکنند مثلا ماموریتی که به حضرت زینب می سپارد که میشود اینکه ایشان هدف قیام را به گوش تاریخ برسانند و مانع از تحریف قیام بشوند که هم به گوش شامیان در ابتدای راه رسید این قضیه و در تاریخ ماندگار شد و هم که به گوش کوفیان رسید یعنی قسمتی از پیام نهضت را باید خاندانشان میرساندند در مورد تک تک افراد شان هم کار کاملا آگاهانه بود یعنی اینطور نبود که در اثر فشارهای خیلی زیادی که خالا از متن معاویه و حتی قبل از آن به خاندان امام و اسلام وارد شده دوره یزید که رسید دیگر حوصله امام سر رفته و گفته اندکه دیگر هرچه میخواهد بشود بشود باید قیام کنیم العیاذبالله. گفته های خود امام که نه تنها از اغاز این نهضت بلکه از بعد از مرگ معاویه شروع میشود نامه هایی که میان او و معاویه مبادله میشود سخنرانیهایی که حضرت داشتند اینها همه نشان میدهد که نهضت امام کاملا اگاهانه بوده است. امام حسین علیه السلام، در مورد فرد فرد اصحابشان اجازه نمیدهند قیامشان حالت انفجاری داشته باشد در هر فرصتی به بهانه ای اصحایشان را میخواهند مرخص بکنند، به آنها میگویند آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست قضیه خطر دارد حتی در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکنند و میگویند شماها بسیار عالی هستید من اصحابی بهنر از شماها ندیدم ازهمه شما تشکر میکنم و ممنوتم اینها جز با من باکسی از شما کار ندارند اگر میخواهید بروید و آنها بدانند که شما میخواهید خودتان را از مهلکه نجات دهید با احدی از شما کاری ندارند... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
6 چرا امام حسین علیه السلام، این بیان را دارد، اگر رهبری میخواهد از نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیرند البته امام از گفتن اینکه(قیامشان) تکلیف شرعی هست دریغ نمیکنند اما میخواهند، که یارانشان تکلیف شرعی را در نهایت آزادی وآگاهی انجام بدهند...میخواستند به آنها بگویند که دشمن شما را محصور نکرده از ناحیه دشمن اجبار ندارید از تاریکی شب استفاده کنید بروید کسی هم مزاحمتان نمیشود، دوست هم شما را مجبور نمیکند من بیعتم را ازروی دوستان برداشتم اگر فکر میکنید مساله بیعت برایتان اجبار بوجود آورده بیعت را هم برداشتم این یعنی فقط انتخاب آزادی و این یعنی باید در نهایت آگاهی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست داشته باشند جزء اصحاب امام حسین علیه السلام، انتخاب شود، و این هست که به شهدای کربلا ارزش میدهد ؛ پس انقلاب حضرت امام حسین علیه السلام، در درجه اول انتخابی آگاهانه هست هم از ناحیه خودش هم از ناحیه اهل بیت و اصحابش حضرت در وصیت نامه یا سفارش نامه معروفی که برای برادرشان محمدحنفیه که در آن زمان فلج و بیمارشده بوده اند، مینویسند و میفرمایند که انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما،انماخرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ... در واقع این جملاتی که حضرت میفرمایند این اتهاماتی که ذر فضای مجازی و غیره به ایشان زده میشود، که امام حسین دلش مقام میخواست دلش نعمتهای دنیا میخواست (نعوذبالله )آدم اخلالگری بود آدم ستمگری بود یا بخاطر فلان و بهمان قیام کرد را رد میکنند ایشان میفرمایند دنیا بدانند که حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم بعد میفرمایند: ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرت جدی و ابی.. این تاکید به سیره حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و مولا امام علی علیه السلام، منطورشان این هست که کتاب خدا و سنت قانون هست و این قانون طرز اجرا و پیاده کردن میخواهد؛ میدانید که روش اجرا و روش حرکت دادن و رشد دادن مردم براساس قرآن و سنت حضرت پیامبر (صلوات الله علیه وآله و سلم)را سیره میگویند همه رهبرها ملتها را به حرکت در می آورند اما بحث در نحوه و هدف از حرکات دادن و شکل و تاکتیک حرکتست در واقع کیفیت رهبری و اعمال اختیارات رهبری را میخواهند بگویند که صدمه دیده باید اصبلاح شود یعنی الان که سال ۶۰هجری هست از سال یازدهم هجری تاکنون پنجاه سال، هست که حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رحلت کردند چهار سال و چندماه از این پنجاه سال حضرت مولاعلی علیه السلام، رهبری کردند، رهبریشان به شیوه پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان سنتهایی را بوجود آورده بودند امام علی علیه الاسلام نشد که روش پیامبر را اجرا کنند در مقام اجرا خود مردم علیه ایشان قیام کردند مثلا نمازهای شب رمضان که به جماعت مردم میخواندند یک بدعت بود حضرت فرمودند نخوانید گفتند سی سال هست از زمان عمر این امر رایج هست واعمرا...عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود حضرت خواستند شریح قاضی را برکناربکنند گفتند تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش از زمان عمر قاضی محترم کوفه بوده را برکنارکنی بنابراین ۵۰سال بر امت اسلام گذشته که علاوه بر مساله قرآن و سنت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)روش رهبری هم تغییر کرده و عوض شده امام حسین علیه السلام مکرر میفرمودند:"الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله" یعنی "آیا نمی بینید که به حق عمل نمیشود و مردم از باطل باز داشته نمیشوند امام احساس میکنند چه شکافها و چه مفاسدی در امت اسلام واقع شده برای اینکه این شکافها پرب شود، این مفاسد از بین برود و اصلاحاتی در امت جدبزرگوارشان به عمل بیاورند قیام میکنند... و می فرمایند که میخواهم صدای اسلام را با مظلومیت خودم با شهادت خودم به تاریخ برسانم میخواهم پیام خودم را با خون خودم بنویسم و با خون خودش هم پیام خودش را نوشت اگر این جمله های حضرت امام حسین علیه السلام توام با این خون ریختن ها در راه خدا نبود آیا تاریخ آنها را تا امروز به این دقت ضبط کرده بود؟ حضرت امام حسین علیه السلام، کاری کرد که هر لحظه عمرش از نظر تاریخ ارزش پیدا میکرد هر لحظه اش درسی شد برای آیندگان... جنگیدنشان درس بود آرام گرفتنشان ،عبادتشان ،قرآن خواندشان، نماز اول وقتشان،صبرشان رضایشان، توکلشان، اعتمادشان به خداوند* درس بود حتی برای دشمن... ادامه در صوت بعد ان شاءالله*... یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 7 معاویه قبل از مرگش میخواست جانشینی یزید را برای خودش مسلم بکند برای همین آمد از امام بیعت بگیرد موفق نشد بعد از مردن معاویه یزیدخواست که از امام حسین علیه السلام بیعت بگیرد این بیعت امضا کردن خلافت آدم ننگینی مثل یزید بود علاوه بر آن امضا کردن سنتی که برای اولین بار به وسیله معاویه میخواست پایه گذاری شود. که خلیفه بیاید پسر خودش را به عنوان ولیعهد مسلمین انتخاب کند. امام حسین علیه السلام، عکس العملش مخالفت بود یعنی از سنخ تقوا. هر انسانی در جامعه خودش مواجه میشود با تقاضاهایی که به شکلهای مختلف بصورت شهوت، به صورت مقام، ترس و ارعاب از او میشود و باید در مقابل آنها نه بگوید این یعنی تقوا.. آنها میگویند بیعت امام میفرماید نه تهدید میکنند امام میفرماید؛ حاضرم کشته شوم تقوا یعنی امام میگوید حاضرم کشته بشوم اما بیعت نمیکنم و این عکس العمل منفی در مقابل تقاضای نامشروع یعنی در واقع عمل و اجرای قسمت اول لا اله از جمله لا اله الا الله و اما عده ای از جمله ابن عباس به امام حسین علیه السلام میگویند که حالا که میخواهی ییعت نکنی برو سمت کوهستانهای یمن تا دست اینها به تو نرسد ایجا اگر امام فقط میخواستند بیعت نکنند و مثل مثلا عبدالله ابن عمر کار به حکمیت و سیاست نداشته باشند از عهده وظیفه اولشان در آمده بودند ولی ایشان میفرمایند أُُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ ...و به دلیل همین وظیفه امر به معروف و نهی از منکر بود که وقتی از ایشان پرسیده میشود که چرا از کنار حرم جدت بیرون آمدی و در مکه میماندی ...از کنار بیت الله الحرام چرا بیرون آمدی... چرا برای خودت اینگونه خطر ایجاد کردی...امام فرمودند اشتباه میکنید من اگر در سوراخ یک غار هم پنهان شوم آنها مرا رها نخواهند کرد تا خون را از قلبم بیرون بریزند. اختلاف آنها با من اختلاف آشتی پذیری نیست ؛آنها از من چیزی میخواهند که من به هیج وجه زیر بارش نمیروم و من هم از آنها چیزی میخواهم که آنها نمیپذیرند... بنابراین امام تصمیم به قیام داشتند و مکه را ترک میکنند و به سمت کوفه حرکت میکنند دلیل اینکه بسمت کوفه حرکت میکنند.. خب قیام باید از یک جایی شکل میگرفت و نامه ها و دعوت کوفیان باعث شد امام بسمت کوفه حرکت کنند امام از اول حرکتشان معلوم بود که مردم کوفه را آماده نمیبینند مردم سست عنصر و مرعوب شده ای میدانند ...اما اینکه به سمت کوفه حرکت کردند نتایجی داشت که از جمله اینکه همه انسانهای تاریخ و خود کوفیان متوجه باشند که اگر تبدیل شدند به انسانهایی شکم پرست و شهوت پرست دنیا زده و درخواب غفلت فرورفتند با عقیده خود خواهند جنگید همچنین ممکن بود این سوال در ذهن مردم تاریخ بماند که چرا اینهمه درخواست که از سمت مردم کوفه بود امام پاسخ مثبت ندادند ممکن بود که اگر امام میرفتند بسمت کوفه در دنیای اسلام تحول عظیمی ایجاد میشد بنابراین وظیفه امام دادن جواب مثبت هست تا وقتی که دعوت کنندگان ثابت هستند وقتی که آنها جازدند دیگر امام وظیفه ای نداشت... ادامه در پیام بعد... @rahejavedan
7 بنابراین دعوت مردم کوفه برای امام ایجاد وظیفه کرده بود که پاسخ مثبت دهند چون اتمام حجت انجام شده است. امام به سرحد کوفه رسیدند با لشکر حر مواجه میشوند و میفرمایند شما مرا دعوت کردید اگر نمیخواهید برمیگردم این معنایش این نبود که برمیگردم بیعت میکنم صلح میکنم و از تمام حرفهایی که در باب امر به معروف و شیوع فسادها و وظیفه مسلمانان در این شرایط گفتیم صرف نظر میکنم و سکوت .... نه قطعا اینطور نیست که من این حکومت را صالح نمیدانم و وظیفه ای برای خودم قایلم حال که شما نمیخواهید یاری کنید و به وعده خود عمل نمیکنید نکنید ...ما برمیگریدیم بجای دیگر میرویم و اگر در تمام زمین یک نقطه وجود نداشته باشد که ما را جا بدهد باز هم بیعت نمیکنیم و البته این برای مردم کوفه بهتر بود به خاطر اینکه لااقل اینها علیه اسلام اقدام نمیکردند و خود را مستحق شقاوت ابدی نمیکردند. امام علیه السلام، قبل از حرکت در مکه یک خطبه میخوانند و میفرمایند هریک از شما که حاضر است از خون خود بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقای پروردگار نثار کند آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح ان شاءالله تعالی حرکت میکنم امام حسین علیه السلام، حاضرنبودند که فردی کوچکترین نقطه ضعفی دارد همراهشان باشد لهذا چندبار غربالگری میکنند و در بین راه هم باز خطبه میخوانند که ایهاالناس هرکس که فکر میکند ما به مقامی میرسیم چنین چیزی نیست برگردید... اخرین غربال را شب عاشورا میکنند که در شب عاشورا کسی فاسد در نیامد فقط در کل کتابهای تاریخی در ناسخ التواریخ هست که البته اشتباه میکند که میگوید عده ای از سیاهی شب استفاده کردند و رفتند در حالیکه نه قبل از آن این اتفاق افتاده بود در روز عاشورا حتی یکی از اصحاب امام و حتی بچه ها هم ضعف نشان ندادند و به لشکر دشمن که قویتر بود نپیوستند... اما برعکس از دشمن بسوی اینها آمدند دشمنی که در مامن امنیت بود آمد در مرکز کانون خطر قرارگرفت خودش آمد خودش را قرارداد اما از کانون خطر اینها یک نفر هم به ان مامن نرفت و این یکی از بزرگترین افتخارات حسیبن بن علی در مکتب حسینی هست. یکی از بزرگترین سرداران سپاه یزید به سوی لشکر امام جذب شد کسی که اساسا نامزد امیری بود ... حربن یزید ریاحی ...او ادم کوچکی نبود نفر دوم بعد از عمر سعد بودمردی که معروف بود به دلیری ودلاوری... بهترین دلیلش این بود که هزار سپاه به وی داده بودند تا جلوی امام رابگیرد. اما میبیند که امام از قلبش طلوع میکند از طرفی آن آتشی که امام حسین علیه السلام، از حقیقت در قلب این مرد روشن کرده در مقابل جدالهای که در وجودش بود به او فشار می آورد...که به او میگوید به سمت امام حسین علیه السلام برو... اما از یک طرف این الهامات از طرف دیگرکار مادی دنیا به او فشار می آورد و او را وسوسه میکند که اگر بروم کشته میشوم زن و بچه و ثروتم چه خواهد شد... اینها مانع کشیده شدن او به سمت امام میشود دیدند حر دارد میلرزد به او میگویند که تو که شجاع و جنگجو بودی ...خیال کردند ترسش ازمیدان جنگ هست. تعجب کرده بودند ..حر پاسخ داد که نه تو نمیدانی من دچار چه عذاب وجدانی هستم خودم را در میان بهشت و جهنم مخیر میبینم نمیدانم بهشت نسیه را بگیرم یا دنبال همین دنیای نقد بروم که عاقبتش جهنم هست مدتی در حال کشمکش و مبارزه با خودش هست ولی بالاخره این مرد شریف و به تعبیر امام حسین علیه السلام،حر و ازاده تصمیم خودش را میگیرد و برای اینکه دشمن مانعش نشود آرام آرام خودش را کنار میکشد و به اسبش شلاق میزند بسمت خیمه امام حرکت میکند و قتی به امام علیه السلام میرسد میگوید آیاتوبه ام پذیرفته میشود؟ امام حسین علیه السلام، که چیزی برای خودش نمیخواهد با اینکه میداند حر چه توبه بکند چه نکند در وضع فعلیش موثر نیست میفرماید ولی او حر را برای خودش نمیخواهد برای خدا میخواهد در جواب میفرماید البته که توبه ات پذیرفته شده است مگر در توبه به روی انسان تائب بسته میشود؟ شادی روحش صلوات... @rahejavedan
6 چرا امام حسین علیه السلام، این بیان را دارد، اگر رهبری میخواهد از نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیرند البته امام از گفتن اینکه(قیامشان) تکلیف شرعی هست دریغ نمیکنند اما میخواهند، که یارانشان تکلیف شرعی را در نهایت آزادی وآگاهی انجام بدهند...میخواستند به آنها بگویند که دشمن شما را محصور نکرده از ناحیه دشمن اجبار ندارید از تاریکی شب استفاده کنید بروید کسی هم مزاحمتان نمیشود، دوست هم شما را مجبور نمیکند من بیعتم را ازروی دوستان برداشتم اگر فکر میکنید مساله بیعت برایتان اجبار بوجود آورده بیعت را هم برداشتم این یعنی فقط انتخاب آزادی و این یعنی باید در نهایت آگاهی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست داشته باشند جزء اصحاب امام حسین علیه السلام، انتخاب شود، و این هست که به شهدای کربلا ارزش میدهد ؛ پس انقلاب حضرت امام حسین علیه السلام، در درجه اول انتخابی آگاهانه هست هم از ناحیه خودش هم از ناحیه اهل بیت و اصحابش حضرت در وصیت نامه یا سفارش نامه معروفی که برای برادرشان محمدحنفیه که در آن زمان فلج و بیمارشده بوده اند، مینویسند و میفرمایند که انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما،انماخرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ... در واقع این جملاتی که حضرت میفرمایند این اتهاماتی که ذر فضای مجازی و غیره به ایشان زده میشود، که امام حسین دلش مقام میخواست دلش نعمتهای دنیا میخواست (نعوذبالله )آدم اخلالگری بود آدم ستمگری بود یا بخاطر فلان و بهمان قیام کرد را رد میکنند ایشان میفرمایند دنیا بدانند که حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم بعد میفرمایند: ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرت جدی و ابی.. این تاکید به سیره حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و مولا امام علی علیه السلام، منطورشان این هست که کتاب خدا و سنت قانون هست و این قانون طرز اجرا و پیاده کردن میخواهد؛ میدانید که روش اجرا و روش حرکت دادن و رشد دادن مردم براساس قرآن و سنت حضرت پیامبر (صلوات الله علیه وآله و سلم)را سیره میگویند همه رهبرها ملتها را به حرکت در می آورند اما بحث در نحوه و هدف از حرکات دادن و شکل و تاکتیک حرکتست در واقع کیفیت رهبری و اعمال اختیارات رهبری را میخواهند بگویند که صدمه دیده باید اصبلاح شود یعنی الان که سال ۶۰هجری هست از سال یازدهم هجری تاکنون پنجاه سال، هست که حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رحلت کردند چهار سال و چندماه از این پنجاه سال حضرت مولاعلی علیه السلام، رهبری کردند، رهبریشان به شیوه پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان سنتهایی را بوجود آورده بودند امام علی علیه الاسلام نشد که روش پیامبر را اجرا کنند در مقام اجرا خود مردم علیه ایشان قیام کردند مثلا نمازهای شب رمضان که به جماعت مردم میخواندند یک بدعت بود حضرت فرمودند نخوانید گفتند سی سال هست از زمان عمر این امر رایج هست واعمرا...عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود حضرت خواستند شریح قاضی را برکناربکنند گفتند تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش از زمان عمر قاضی محترم کوفه بوده را برکنارکنی بنابراین ۵۰سال بر امت اسلام گذشته که علاوه بر مساله قرآن و سنت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)روش رهبری هم تغییر کرده و عوض شده امام حسین علیه السلام مکرر میفرمودند:"الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله" یعنی "آیا نمی بینید که به حق عمل نمیشود و مردم از باطل باز داشته نمیشوند امام احساس میکنند چه شکافها و چه مفاسدی در امت اسلام واقع شده برای اینکه این شکافها پرب شود، این مفاسد از بین برود و اصلاحاتی در امت جدبزرگوارشان به عمل بیاورند قیام میکنند... و می فرمایند که میخواهم صدای اسلام را با مظلومیت خودم با شهادت خودم به تاریخ برسانم میخواهم پیام خودم را با خون خودم بنویسم و با خون خودش هم پیام خودش را نوشت اگر این جمله های حضرت امام حسین علیه السلام توام با این خون ریختن ها در راه خدا نبود آیا تاریخ آنها را تا امروز به این دقت ضبط کرده بود؟ حضرت امام حسین علیه السلام، کاری کرد که هر لحظه عمرش از نظر تاریخ ارزش پیدا میکرد هر لحظه اش درسی شد برای آیندگان... جنگیدنشان درس بود آرام گرفتنشان ،عبادتشان ،قرآن خواندشان، نماز اول وقتشان،صبرشان رضایشان، توکلشان، اعتمادشان به خداوند* درس بود حتی برای دشمن... ادامه در صوت بعد ان شاءالله*... یامهدی💐 @rahejavedan
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ 🌸السلام علیک یا حبیب الله✨🌸 7 در صوت قبل گفتیم که معاویه بعد از خلافتش درک میکرد که برای بقای قدرت باید در تصمیماتش مصلحت مسلمین را لحاظ بکند و شیوه اسلامی را حفظ کند اما سالهای آخر ده سال دوم خشونت زیادی از خود نشان داد، قسمتی از بیت المال را برای اجیر کردن روحانیون عمامه به سری که جعل حدیث میکردند اختصاص داد دشنام و صب مولایمان علی علیه السلام و همچنین معرفی خودش به عنوان اصحاب کبار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم). و همچنین کاردیگری میکرد سعی در گرفتن بیعت بود و بعد از معاویه وقتی یزید آمد، یزید انس فراوان با لهو و لعب داشت درکی از سیاست نداشت، غرور بیحا داشت ، و از شهوت و ثروت خوشش می آمد... به اسلام و مردم رسما بی اعتنایی میکرد، رسما شراب میخورد لایعقل میشد ...یزید نه تنها فاسق بود بلکه متظاهر بفسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت و وجودش تبلیغ علیه اسلام بود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند که در شرایطی که همه جا را فساد و ظلم و تباهی فرا گرفته هرکس چنین شرایطی را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد شایسته است که چنین شخصی هم سرنوشت مشترک با ظالمان را پیدا کند و همچنین فرمودند: هر گاه مردم امر به بمعروف و نهی از منکر را فرو بگذارند برای عذاب منتظر باشند ... و آن عذاب هم سنگ از آسمان باریدن نیست بلکه افراد رها کرده امربمعروف از مافوق خودشان یا از زیردست خودشان عذاب میبینند یا زیان خودشان به خودشان میرسد و خودشان به جان یکدیگر میافتند... در همین اثنا که امام تصمیم به قیام گرفتند یزید لعنت الله علیه به والی مدینه مینویسد که از حسین بیعت بگیر بیعتی شدید اخذاً شدیداً امام بعد از اینکه حاکم مدینه از ایشان بیعت میخواهند می فرمایند که در این اتاق که ما سه نفر بیشتر نیستیم برای شما چه فایده دارد که من بیعت کنم حاکم میگوید که راست میگویی پس بیعت باشد برای بعد امام علیه السلام، از آنجا خارج میشوند بعد از آن تا سه شب در مدینه میمانند و شبها سر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میروند، دعا میکنند و بعد از سه روز از مدینه خارج میشوند... آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بوده حضرت از شاهراه به سمت مکه حرکت میکنند مکه مرکز اجتماع مسلمانان هست و ایام عمره که رجب و شعبان هست مردم از اطراف ، به مکه می آیند ...در این شرایط، میشد که حضرت مردم را ارشاد کنند بعد هم که موسم حج و فرصت تبلیغ مناسبتر میشد... پس امام علیه السلام، از مدینه به مکه هجرت میکنند.. حضرت علیه السلام، از سوم شعبان تا هشتم ذیحجه در مکه هستند خود این هجرت امام ارزش تبلیغاتی دارد و تکان دهنده است و سوال برانگیز... از سویی، مهاجرت ، ندای امام حسین علیه السلام، را هم بهتر میرساند و جدی بودن شرایط سبب میشود امتناع از طرف امام بروز پیدا کند همچنین دلیل دیگری که حضرت، مکه را انتخاب میکنند علاوه براینکه مکه مرکز تجمع هست محل گرفتن امن هست مکه، معنایش و مفهومش این هست که امنیت ایشان درخطرهست و خروج از مکه در روز هشتم ذی الحجه که روز حرکت به عرفات هست تکان دهنده تر ازخود اقامت در مکه بود از نظر رساندن پیام. پشت کردن به کعبه ی در تسخیر امویان و حجّی که گرداننده اش دستگاه یزیدی هست ظاهرش اسلامی و روحش جاهلی است ...اسلام خالی و تهی از وسط نیست معنا و حقیقت دارد که این معنا و حقیقت در دست این ظاهرگراها به خطر افتاده بود. ادامه در پیام بعد... @rahejavedan