✨
#متن_کامل_صوت
#حماسه_حسینی 3
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
حضرت علی علیه السلام، وقتی خلیفه میشوند میفرمایند من به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفتار میکنم،و به زبیر و غلام زبیر یک مقدار از بیت المال میدهم؛ خوب معلومست زبیر که عادت کرده بود به پول و پول پرستی دیگر زبیر قبل نخواهد بود این کاری که ابتدا کوچک بود ببینید که بر سر اسلام چه ها آورد ...لذا برخی از یاران امام علی علیه السلام به حضرت اعتراض میکردند که کار تو مصلحت نیست و مصلحت اینست که دهان اینها را ببندید اینها این جوری عادت کردند اگر که به اینها از بیت المال سهم بیشتری دهید طرفدار تو میشوند امام علیه السلام هم میفرمودند ایا از من میخواهید در سیاستم پیروزی را به قیمت ظلم کسب کنم یعنی پیروزی سیاسی و موفقیت در سیاست را به قیمت ظلم به ضعیفان بدست بیاورم من برای اینکه پیروز شوم از بیت المال حق آن ضعفا را بردارم و به حلق جناب زبیر بریزم که میخواهم در سیاست پیروز شوم حضرت میفرمایند که تا دنیا دنیاست من این کار را نمیکنم و میفرمایند حتی اگر این مال، مال شخصی خودم هم بود که با عرق جبینم بدست آورده بودم چنین کاری نمیکردم چه رسد به اینکه بیت المال هست و من امین بیت المال هستم...
پس آن سیاست پیشگی غلطی که عمر بن خطاب در زمان خودش شروع کرد مشکلات اینچنینی را برای اسلام به وجود آورد
و اما مشکل دوم اینکه حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ کار مهمی را در زمان حکومتشان، به بنی امیه واگذار نکردند...اما بزرگترین اشتباه تاریخی سیاسی در زمان عمر رخ داد که و آن مسأله این بود که یکی از پسران ابوسفیان به نام یزید ، که(عموی یزید معروف بود)حاکم شام شد و بعد از آن معاویه حاکم شام شد و بیست سال برشامات یعنی سوریه و قسمتی از ترکیه ، لبنان و قسمتی از فلسطین حکومت کرد و جای پای محکمی برای بنی امیه باز شد.
ابوسفیان همان شخصی هست که از همان ابتدا که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شدند به رسالت در سیزده سال مکه با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)در ستیز بود در ده سال مدینه هم با ایشان جنگید ولی در فتح مکه که دیگر شکست کلی خوردند و چاره ای جز اظهار اسلام نداشتند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)آنها را بخشید و ایشان را طلقا نامید.
اینها که مسلمان واقعی نشده بودند یعنی کسانی بودندکه پدر و برادرهایشان بدست مسلمانان کشته شده بودند؛ همین یزید برادرش در غزوه بدر و به دست حضرت علی علیه السلام کشته شده بود ، پدربزرگ مادریش بدست حمزه سیدالشهدا کشته شده بود (یا یکی دیگر از پسرعموهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)) ، عموی مادرش یکی بدست حمزه و یکی به دست ابو عبیده کشته شده بودند، لذا اینها اصلا نسبت به اسلام خونخواهی داشتند...
اما بخاطر نفوذی که در دستگاه عمر پیدا کردند حکومت شام را به یزید دادند یزید دوسال زنده بود که حکومت کرد و سپس مرد و بعد از دوسال معاویه برادرزاده اش به حکومت رسید؛ چرا که گفتند چون معاویه خیلی باهوش و سیاستمدار هست این باید حاکم شود اما معاویه بی ایمان بود یک سیاستمداری که فقط سیاستمدارست یعنی اسلام را برای دنیا و حکومت خودش میخواهد نه اینکه دلش برای اسلام سوخته باشد...
حالا این معاویه شده حاکم سوریه ای که تازه مسلمان هست یعنی از اسلام چیزی نمیداند و اسلامش را از معاویه میگیرد بعد که عمر از دنیا رفت و عثمان خلیفه شد، عثمان خودش از امویها بود که یک تفاوتهایی با ابوسفیان داشت اما از امویها بود معاویه هم او را اغفال کرد دوازده سال در زمان عثمان معاویه حکومت کرد، هشت سال در زمان عمر مجموعا بیست سال معاویه در سوریه فعلی حکومت کرد وقتی عثمان را کشتند و حضرت علی علیه السلام خلیفه شد، زمینه اینکه معاویه اعلام استقلال کند و قتل عثمان را علیه حضرت علی علیه السلام بهانه کند و علیه او طغیان کند از بیست سال پیش در سوریه با توجه به اینکه سوریه ای ها هم اسلامشان را از معاویه گرفته بودند فراهم شده بود.
عمر وقتی خلیفه بود یک ساده زیستی هایی داشت و یک رعایتهایی می کرد اما معاویه عمر را قانع کرد که چون هم مرز مسیحیان هستیم (آن موقع مسیحیت دو مرکز داشت یکی ایتالیای فعلی که به آن روم غربی میگفتند یکی هم استانبول فعلی که بهش قسطنطنیه میگفتند) معاویه میگفت چون با اینها هم مرز هستیم مصلحت نیست اینقدرساده زیست باشیم و مصلحت اسلام طور دیگر ایحاب میکند و خلیفه هم قانع می شد...
خلیفه خیلی روشنفکر و در واقع مقلدفکر بود و خیلی سریع مسائل اسلامی را با توجیهات مقلد فکرانه تغییر می داد یک مورد این مسائل، همین مساله اذان بود که "حی علی خیرالعمل "را حذف کرد چون اعتقاد داشت که اگر که نماز بهترین عمل معرفی شود روح مجاهدگری را از مجاهدان ما می گیرد و خوب مشخص است که اگر دین به این صورت، سلیقه ای شود دیگر چیزی از اسلام باقی نمانده و نخواهد ماند.
ادامه دارد...
یامهدی💐
@rahejavedan
🏴السلام علیک یا بنت الحسین(علیه السلام)
#متن_کامل_صوت
#حماسه_حسینی 4
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
یا حدیث دیگر اینکه در در ورودی بهشت پیامبر به معاویه میگوید من و تو به هم چسبیدیم و اینقدر جا تنگست که به من فشار می آید!(نعوذبالله*)
یا باز پیامبر و معاویه سوار اسب بودند پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) دست به شکم معاویه می زند و میگوید این چیست معاویه میگوید هذا بطنی پیامبر دعا میکند خدایا بطن معاویه را پر از حلم وعلم قراربده!!!
به این هم بسنده نکردند یک حدیث جعلی دیگر اینکه پیامبر فرمودند میخواهید دوجهنمی را نشان دهم(نعوذبالله*) علی و ابن عباس وارد شدند...
یا اینکه روزی در محضر رسول اله بودیم پیامبر فرمودند دو نفر وارد میشوند که بر دین من نخواهند مرد علی (علیه السلام)و ابن عباس وارد شدند(نعوذبالله*)
در منابع اهل سنت از قول مغیره هست که فرزندش میگوید ما رفتیم شام ؛ پدرم هر روز میرفت پیش معاویه موقع برگشت مدح معاویه می کرد که آدم باهوشی هست؛ یک شب بعد از بازگشت ناراحت بود و گفت که امشب از نزد خبیثترین آدم آمدم این مرد کافر تمام عیار هست،
بعد تعریف میکند جلسه که خصوصی شد گفتم تو که به آرزوهایت رسیدی بیا فشار را از روی امام حسین بردار؛ معاویه در جواب می گوید تا نام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)این مرد هاشمی که چقدر زرنگ بوده که نامش کنار نام خدا می آید باید بیایم نامش را دفن کنم(نعوذبالله*)
احمد حنبل میگوید اسلام عیاشها را یعنی همان لیبرالیسم اخلاقی را معاویه توسعه داد؛
همچمین رباخواری به اسم اسلام را معاویه باب کرد و نیز بدعت در عبادت.
چون برای عید فطر و قربان اذان نمیگفتند معاویه میگفت اذان بگویید
او نماز را هرجا دوست داشت میشکست و حتی روز چهارشنبه نماز جمعه میخواند! که روز جمعه چون نیستم در حرکت هستم به سمت صفین، پس روز چهارشنبه نماز جمعه را بخوانیم...
همین طور ازدواج همزمان دوخواهر که صریح قرآن است میگوید درقبیله ای که از طرفداران معاویه بودند خوب پول میداد به معاویه رئیس آن قبیله گفت من از دو خواهر خوشم آمده و هر دو را به همسری گرفتم معاویه می گوید اشکال ندارد!
ونیز نقل هست ابن عباس می آید مراسم حج میبیند لبیک نمیگویند میپرسد چرا نمیگویند پاسخ میدهند از معاویه میترسند ابن عباس شروع میکند به صدای بلند لبیک گفتن و میگوید خدایا به لعنت شان کن که سنت تو را برای دشمنی باعلی علیه السلام عوض کردند
از احادیث جعلی ابوهریره و معاویه اینکه به مسجد امدند مردم استقبا ل خوبی کردند معاویه تواضع کرد و گفت من شنیدم از پیامبر که هرکس در منطقه من شورش کند لعنت خدا و فرشتگان بر اوست!
ومن گواهی میدهم که کسی در این منطقه شورش کرد علی و اولاد علی هستند(نعوذبالله*).
معاویه تمام تلاشش این بود که نسلهای آینده یکپارچه مولا علی علیه السلام را به عنوان دشمن درجه یک اسلام دشمن بدانند دستور داد در هر نماز جمعه ای قربة الی الله مولا علی علیه السلام را حتی در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)دشنام دهند و لعن کنند(نعوذبالله)
کار دیگر معاویه مسموم کردن بود که اصلا در اسلام به هیچ وجه معنی ندارد این ناجوانمردانه مسموم کردن در دین اسلام به معاویه ارتباط پیدامیکند...
یامهدی💐
ادامه در صوت بعد ان شاء الله...
@rahejavedan
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 5
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
بنابراین از نظر شرعی و اجتماعی تکلیف موقعی بالفعل میشود که زمینه برای فتح علیه حاکم فاسد که کارها را از مجرا خارج کرده فراهم بشود.
باز توجه بفرمایید معاویه ظواهر اسلامی را حفظ می کرد حتی مسجد که ماذنه بیش از زمان پیامبر ساخته شده بود در زمان معاویه خودش گناهان علنی نمیکرد شراب بصورت علنی نمیخورد و ظواهر را حفظ مینمود او اما تلاش میکرد تا امام را به شهادت برسانند تا راه برای عمل کردن به خواسته های خودش باز بشود. بعد از شهادت امام حسن علیه السلام، روح دستورات اسلامی توحید، معنویتها عدالت ارزشهای اصیل اسلامی نادیده انگاشته شد و در واقع ظرف اسلام از محتوا خالی شد امام حسین نامه ای برای معاویه نوشتند و او را به عمل به دین دعوت میکردند اما مردم همچنان معاویه را خلیفه ای میدانستند که نماز میخواند و ظاهر علیه السلامی دارد پس امام حسین علیه السلام هم جنگ با معاویه را به نفع اسلام نمی دیدند و صلاح نمیدانستند و مامور به حلم بودند
اما در زمان یزید امام طنابی را که معاویه به گردن اسلام انداخته بود آنقدر خطرناک دیدند که بدست یزید نفسهای اسلام میرفت که قطع بشود.
اسلام در خطری که دیگر اثری از آن نماند بود یعنی نه در ظاهر نه در باطن.
توسط یزیدی که دیگر نه حدیثی جعلی او را تأیید میکرد نه اعمال خود یزید حرف قابل دفاعی باقی میگذاشت یزیدی که عیاشیهایش که در زمان معاویه در مراکز مسیحیان و صومعه ها انجام میداد اکنون به کاخش کشیده شده بود، چون میدانید دمشق همسایه بود با استانبول که مرکز روم شرقی بود معاویه باب رفت و آمد را با اینها باز کرده بود و از زمان معاویه اینها نفوذی در دستگاه پیدا کرده بودند و حالا خط دهی به دشمنی با آل علی هم وظیفه شان بود خلاصه اینکه یزید رفت و آمد گسترده ای با اینها داشت عیاشیهایش را هم آنجا انجام میداد، چون آن زمان در دنیای اسلام مفاسد شرابخوار و فاحشه بازی و ... رواج پیدا نکرده بود بنابراین کسانی که میخواستند این کارها را انجام بدهند میرفتند در روم شرقی که شراب فراهم بود و هم زنان بدکاره بودند راحت این کارها را انجام میدادند.
امام مظالم و مفاسد بنی امیه را برای مردم شرح میفرمایند و میگویند ای مردم ظلم اینها را ببینید تبعیضها و استیسا ها و ترجیح ها و گزینش ها و فساد اخلاقی اینها راببینید به کجا رساندند تا جایی که قهرمان فساد اخلاقی که از او فاسد اخلاق تر نیست در راس حکومت اسلامی و در جانشینی پیامبر قرار گرفته است علنا شراب میخورد سگ بازی میکند؛ زنا میکند، قمار میکند، خب تصور بفرمایید در زمان امام حسین علیه السلام مردمی که مسلمان نیستند یا حتی مسلمان شدند میخواهند خلیفه مسلمین را ببینند چه میبنند افراد مسنی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را درک کرده بودند ابوبکر و عمر را درک کرده بودند مخصوصا کسانی که خلافت مولا علی علیه السلام، را دیده بودند وقتی می آیند در مرکز دنیای اسلام جوانی را میبینند سی و دو یا سی و سه ساله که شاعر مسلک هست اما شعرهایش در وصف می و معشوق و سگ و میمونش است، هفت در را باید طی کرد تا برسید به جایگاهش ؛ کسی که میخواهد به ملاقاتش بیاید اول دربانها جلوی او را میگیرند بعد از تفتیش اگر بتواند از آنجا بگذرد باید از چند در بگذرد تا برسد به جایگاه او. وقتی به آنجا میرسد مردی را میبیند که در یک محیط مجلل روی تخت طلا نشسته و دورش را کرسی هایی از طلا و نقره گذاشتند رجال و اعیان و اشراف و سفرای خارجی که می آیند باید روی آن کرسیها بنشینند بالا دست همه یک میمون را پهلوی دست خودش نشانده و لباسهای فاخر و زربافت تنش کرده است. چنین شخصی میگوید من خلیفه پیامبرم و میخواهد مجری دستورات الهی باشد، نماز جمعه هم میخواند امام جماعت هم هست این اسلام را چگونه به گوش جهانیان میرساندند؟
چه تعریفی از اسلام در فکر جهانیان شکل میگیرد؟
اینجاست که مشخص میشود چقدر نهضت امام حسین علیه السلام لازم و مفید بود برای جهان اسلام لازم و مفید بود
و بلافاصله بعد از شهادت امام علیه السلام اتفاقات مؤثر از این قضیه شروع میشود، یک هیئتی برای تحقیق که چرا امام علیه یزید قیام کرده راهی مدینه میشوند بعد که برمیگردند میگویند از نزد کسی می آییم که شراب فراوان مینوشد سر و کارش جز با موسیقی و هرزگی و رقاصه ها نیست از زنای با محارم احتراز ندارد، سگ باز هست، میمون باز هست و هر فسقی را علنا انجام میدهد که بعد قیام مردم مدینه شکل میگیرد که چون متأسفانه اینها امام شناس نبودند و به موقع امر امام علیه السلام را اطاعت نمیکردند قیامشان شکست میخورد و قتل عام گسترده ای در مدینه صورت میگیرد.
ادامه در صوت بعد ان شاءالله*
یامهدی💐
@rahejavedan
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 6
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
چرا امام حسین علیه السلام، این بیان را دارد، اگر رهبری میخواهد از نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیرند البته امام از گفتن اینکه(قیامشان) تکلیف شرعی هست دریغ نمیکنند اما میخواهند، که یارانشان تکلیف شرعی را در نهایت آزادی وآگاهی انجام بدهند...میخواستند به آنها بگویند که دشمن شما را محصور نکرده از ناحیه دشمن اجبار ندارید از تاریکی شب استفاده کنید بروید کسی هم مزاحمتان نمیشود، دوست هم شما را مجبور نمیکند من بیعتم را ازروی دوستان برداشتم اگر فکر میکنید مساله بیعت برایتان اجبار بوجود آورده بیعت را هم برداشتم این یعنی فقط انتخاب آزادی و این یعنی باید در نهایت آگاهی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست داشته باشند جزء اصحاب امام حسین علیه السلام، انتخاب شود، و این هست که به شهدای کربلا ارزش میدهد ؛
پس انقلاب حضرت امام حسین علیه السلام، در درجه اول انتخابی آگاهانه هست هم از ناحیه خودش هم از ناحیه اهل بیت و اصحابش
حضرت در وصیت نامه یا سفارش نامه معروفی که برای برادرشان محمدحنفیه که در آن زمان فلج و بیمارشده بوده اند، مینویسند و میفرمایند که انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما،انماخرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ...
در واقع این جملاتی که حضرت میفرمایند این اتهاماتی که ذر فضای مجازی و غیره به ایشان زده میشود، که امام حسین دلش مقام میخواست دلش نعمتهای دنیا میخواست (نعوذبالله )آدم اخلالگری بود آدم ستمگری بود یا بخاطر فلان و بهمان قیام کرد را رد میکنند ایشان میفرمایند دنیا بدانند که حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم بعد میفرمایند: ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرت جدی و ابی..
این تاکید به سیره حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و مولا امام علی علیه السلام، منطورشان این هست که کتاب خدا و سنت قانون هست و این قانون طرز اجرا و پیاده کردن میخواهد؛
میدانید که روش اجرا و روش حرکت دادن و رشد دادن مردم براساس قرآن و سنت حضرت پیامبر (صلوات الله علیه وآله و سلم)را سیره میگویند همه رهبرها ملتها را به حرکت در می آورند اما بحث در نحوه و هدف از حرکات دادن و شکل و تاکتیک حرکتست در واقع کیفیت رهبری و اعمال اختیارات رهبری را میخواهند بگویند که صدمه دیده باید اصبلاح شود یعنی الان که سال ۶۰هجری هست از سال یازدهم هجری تاکنون پنجاه سال، هست که حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رحلت کردند چهار سال و چندماه از این پنجاه سال حضرت مولاعلی علیه السلام، رهبری کردند، رهبریشان به شیوه پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان سنتهایی را بوجود آورده بودند امام علی علیه الاسلام نشد که روش پیامبر را اجرا کنند در مقام اجرا خود مردم علیه ایشان قیام کردند مثلا نمازهای شب رمضان که به جماعت مردم میخواندند یک بدعت بود حضرت فرمودند نخوانید گفتند سی سال هست از زمان عمر این امر رایج هست واعمرا...عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود حضرت خواستند شریح قاضی را برکناربکنند گفتند تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش از زمان عمر قاضی محترم کوفه بوده را برکنارکنی بنابراین ۵۰سال
بر امت اسلام گذشته که علاوه بر مساله قرآن و سنت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)روش رهبری هم تغییر کرده و عوض شده امام حسین علیه السلام مکرر میفرمودند:"الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله"
یعنی "آیا نمی بینید که به حق عمل نمیشود و مردم از باطل باز داشته نمیشوند امام احساس میکنند چه شکافها و چه مفاسدی در امت اسلام واقع شده برای اینکه این شکافها پرب شود، این مفاسد از بین برود و اصلاحاتی در امت جدبزرگوارشان به عمل بیاورند قیام میکنند...
و می فرمایند که میخواهم صدای اسلام را با مظلومیت خودم با شهادت خودم به تاریخ برسانم میخواهم پیام خودم را با خون خودم بنویسم و با خون خودش هم پیام خودش را نوشت اگر این جمله های حضرت امام حسین علیه السلام توام با این خون ریختن ها در راه خدا نبود آیا تاریخ آنها را تا امروز به این دقت ضبط کرده بود؟
حضرت امام حسین علیه السلام، کاری کرد که هر لحظه عمرش از نظر تاریخ ارزش پیدا میکرد هر لحظه اش درسی شد برای آیندگان...
جنگیدنشان درس بود آرام گرفتنشان ،عبادتشان ،قرآن خواندشان، نماز اول وقتشان،صبرشان رضایشان، توکلشان، اعتمادشان به خداوند* درس بود حتی برای دشمن...
ادامه در صوت بعد ان شاءالله*...
یامهدی💐
@rahejavedan
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 7
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
نکته دیگری که قابل توجه هست اینکه یزید درهرصورت قصدش کشتن امام حسین علیه السلام، بود چون امام را مانعی برای حکومت خودش می دید؛ مانعی که سبب تسلط بر قلبهای مردم مومن شده بود و او میخواست این مانع را از سر راه بردارد و امام حسین علیه السلام، تمیخواستند در خانه امن الهی خونشان ریخته شود و هدر برد و در تاریخ محو شود. در مکه نامه های کوفیان بدست امام میرسد با توجه به شناخت مردم کوفه و اوضاع سیاسی کوفه سیاستمدارانی مثل ابن عباس به امام حسین علیه السلام، پیشنهاد میکنند به هیچ وجه به سمت کوفه حرکت نکنند بلکه سمت یمن بروند..و در یمن پناه بگیرند در حالیکه امام شخصیتی نبودند که آرام بنشینند یک گوشه ای پنهان شوند، و یزید هم کاری به کارشان نداشته باشد امام حسین علیه السلام، اگر در مکه ترور میشدند یا به جای کوفه به یمن میرفتند یک داستان جنایی برایشان درست میکردند با قهرمانی یزید و ابن سعد مثل طفلان مسلم و تمام...
بنابراین امام نه قصدشان ماندن در مکه بود بخاطر اینکه در حال احرام ممکن بود ماموران بنی امیه خون مبارکشان را بریرند و هتک خانه خدا شود؛ هتک حج و اسلام شود و هم اینکه خون پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هدر برود مثلا شایعه کنند حسین علی با فلان شخص اختلاف حزیی داشت و او ایشان را کشت و قاتل هم مخفی شد..این یعنی خون امام بی نتیجه در تاریخ محو می شد.
بنابراین امام در صحبتهایی که با بعضی کسانی که مخالف رفتن به امام به کوفه بودند میفرمودند یزیدیان مرا رها نمیکنند تا این خون را از قلب من بیرون بریزند چون اختلاف امام با اینها اختلاف آشتی پذیر نبود..
اینها اگر بیعت هم نمیخواستند امام حسین علیه اسلام، ساکت نمینشستند تا امت جدش را اصلاح بکند و گرنه اینها تاریخ را تغییر میدادند گذشته اسلام ، روش و سنت پیامبر را دگرگون جلوه میدادند و اسلام ناب پایان میگرفت...
امام که به هرحال میخواستند مکه را ترک کنند به سمت کوفه حرکت کردند یکی از اثرهای حرکت به سمت کوفه از نظر قضاوت تاریخ هست که شاید ما امروز میگفتیم فرصت مناسبی برای امام علیه السلام بوجود آمد و چرا دعوت مردم کوفه را اگر امام قبول میکردند مثلا در یمن ترور نمیشدند و غیره. امام به هرحال میخواستند نهضت را شکل بدهند حالا این دعوت مردم کوفه باعث شد نهضت در عراق شکل بگیرد نه در یمن یا مدینه و مکه
یک مرور کنیم امام سه راه داشتند
یک پیشنهاد مروان که با بیعت تسلیم بشوند و مهر تایید یا یزیدیان بزنند ؛ دین و آخرتشان را به دنیای یزید بفروشند به دنیای مسلمین بفزوشند به امور مسلیمن بیتوجه باشند که چنین اجازه ای را نه خدا به ایشان میدهد نه دین میدهد نه ایمانشان نه سینه ای که از آن شیرخورده و نه روح متعالی خود امام حسین این احازه را به او نمیدهد دومین راه
یا فرار به دره یا دامنه کوهی مثل یاغیها بود که در مخلوطی از ترس و شحاعت زنذگی را سپری کنند که روح بلند امام کجا و فرار درکوهها کجا... ضمن اینکه ترور ناجوانمردانه و محوشدن خون ایشان در تاریخ نتیجه اش میشد..
سومین راه ایستادگی است تا شهادتی عزتمندانه
شما که شیعه امام هستید کدام راه را انتخاب میکردید از ذلت بیعت و ننگ زندگی با خوک صفتان و یا فراری ذلیل به یمن یا تروری بی اثر در یمن یا مکه و یا خلق نمایشگاهی پر از معرفت و عشق و شور و بندگی ...
ادامه ان شاءالله در صوت بعد...
یامهدی💐
@rahejavedan
بسم الله الرحمن الرحیم☀️
🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
#متن_کامل_صوت
#حماسه_حسینی 2
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
خداوند* در قرآن کریم به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، میفرماید که آن خوابی را که به تو نمایاندیم و نیز آن درخت نفرین شده را، صرفا برای امتحان مردم قراردادیم و ما آنها را ترساندیم؛ فما یزیدهم الا طغیانا کبیرا.
پیامبر اکرم درعالم رویا میبینند که در مسجدشان در حالیکه مردم مسلمان دور و برش را فرا گرفتند گروهی میمون /میمون به نیرنگ بازی، ضرب المثل هست/
از منبر او بالا و پایین میروند پی درپی میروند و به جای اومی نشینند و پایین می آیند؛ و در حالیکه رویشان بسمت منبر هست به قهقرا میروند. و به عقب برمی گردند؛ پیامبر صلوات الله علیه، ناراحت میشوند و متوجه میشوندکه ضربه ای که بر دین وارد میشود به این صورت وارد میگردد.
"الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون...(مائده-3)"
یعنی کار اسلام بجایی رسیده که از خارج تهدید نمیشود دیگر کفار مایوس شده اند و نمیتوانند به اسلام دست پیدا کنند، از آنها نترسید بلکه از من بترسیداز خدا بترسید؛ منم که ممکنست اسلام را از شما بگیرم به عبارتی دیگر خداوند میفرماید کارهای من بر اساس سنت و قانون هست که" ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.." خداوند وضع مردمان را تغییر نمیدهد مگر اینکه خودشان وضع خودشان را تغییر دهند...
بعد میفرماید از من بترسید یعنی از خودتان بترسید؛ از درون و داخل خودتان بترسید خدآی شما با کسی قوم و خویشی ندارد اگر فاسد شوید نعمتها را از شما میگیرد همان نعمتهایی که خداوند بواسطه وجود پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به شما داده از شما میگیرد اما در اثر فساد و تباهی و جهل شما...
حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، میفرمایند بنی امیه بعد از او بر سرنوشت اسلام مسلط میشوند ولی به این شکل مسلط می شوند که میدانند با شعارهای سابق با نام بت پرستی، با نام هُبَل و لات و عزی و... دیگر نمیشود با اسلام مبارزه کرد بلکه آن حقیقت و روح اسلام که ایمان واقعیست ،حقیقتست، خداست؛ در داخل جامعه اسلامی عدالت انسانیت و انصاف و عدم تبعیض است، اینها که روح و باطن اسلام هست، بوسیله این افراد(منافقان) از بین خواهد رفت...
برای همین هست که حضرت علی علیه السلام، وقتی خلیفه میشوند از دنیای خارج از اسلام بطور کلی چشم می پوشند با اینکه یک نفر سیاست مدارِ معمولی حاضر است برای آرام کردن مردم توجه آنها را از نابسمانیهای داخلی متوجه خارج کند و بگوید مثلا در چین و ترکستان و غرب و اروپا اینها باید بجنگیم...
حضرت علی علیه السلام، روزی که خلیفه میشوند اعلام میفرمایند که من باید داخل را اصلاح کنم؛
👈اسلامی که ظاهرش باشد و روح و باطن نداشته باشد همه دنیا را هم اگر بگیرد هیچ ارزشی ندارد، بلکه اسلامی ارزش دارد که معنایش وجود داشته باشد اسلامی که بخواهد حاکمش معاویه باشد ارزشی ندارد بنابراین خلافت مولا علی علیه السلام در عین آن نابسامانیها و گرفتاریهای شدیدی که داشت،آغاز یک نقطه عطف در تاریخ اسلام بود یک درون گرایی و به درون جامعه اسلامی توجه کردن و دشمنان داخلی را باز شناختن ، این نقطه عطف در نهضت امام حسین علیه السلام به اوج خودش رسید...
ادامه دارد...
یامهدی💐
@rahejavedan
✨
#متن_کامل_صوت
#حماسه_حسینی 3
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
حضرت علی علیه السلام، وقتی خلیفه میشوند میفرمایند من به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفتار میکنم،و به زبیر و غلام زبیر یک مقدار از بیت المال میدهم؛ خوب معلومست زبیر که عادت کرده بود به پول و پول پرستی دیگر زبیر قبل نخواهد بود این کاری که ابتدا کوچک بود ببینید که بر سر اسلام چه ها آورد ...لذا برخی از یاران امام علی علیه السلام به حضرت اعتراض میکردند که کار تو مصلحت نیست و مصلحت اینست که دهان اینها را ببندید اینها این جوری عادت کردند اگر که به اینها از بیت المال سهم بیشتری دهید طرفدار تو میشوند امام علیه السلام هم میفرمودند ایا از من میخواهید در سیاستم پیروزی را به قیمت ظلم کسب کنم یعنی پیروزی سیاسی و موفقیت در سیاست را به قیمت ظلم به ضعیفان بدست بیاورم من برای اینکه پیروز شوم از بیت المال حق آن ضعفا را بردارم و به حلق جناب زبیر بریزم که میخواهم در سیاست پیروز شوم حضرت میفرمایند که تا دنیا دنیاست من این کار را نمیکنم و میفرمایند حتی اگر این مال، مال شخصی خودم هم بود که با عرق جبینم بدست آورده بودم چنین کاری نمیکردم چه رسد به اینکه بیت المال هست و من امین بیت المال هستم...
پس آن سیاست پیشگی غلطی که عمر بن خطاب در زمان خودش شروع کرد مشکلات اینچنینی را برای اسلام به وجود آورد
و اما مشکل دوم اینکه حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ کار مهمی را در زمان حکومتشان، به بنی امیه واگذار نکردند...اما بزرگترین اشتباه تاریخی سیاسی در زمان عمر رخ داد که و آن مسأله این بود که یکی از پسران ابوسفیان به نام یزید ، که(عموی یزید معروف بود)حاکم شام شد و بعد از آن معاویه حاکم شام شد و بیست سال برشامات یعنی سوریه و قسمتی از ترکیه ، لبنان و قسمتی از فلسطین حکومت کرد و جای پای محکمی برای بنی امیه باز شد.
ابوسفیان همان شخصی هست که از همان ابتدا که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شدند به رسالت در سیزده سال مکه با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)در ستیز بود در ده سال مدینه هم با ایشان جنگید ولی در فتح مکه که دیگر شکست کلی خوردند و چاره ای جز اظهار اسلام نداشتند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)آنها را بخشید و ایشان را طلقا نامید.
اینها که مسلمان واقعی نشده بودند یعنی کسانی بودندکه پدر و برادرهایشان بدست مسلمانان کشته شده بودند؛ همین یزید برادرش در غزوه بدر و به دست حضرت علی علیه السلام کشته شده بود ، پدربزرگ مادریش بدست حمزه سیدالشهدا کشته شده بود (یا یکی دیگر از پسرعموهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)) ، عموی مادرش یکی بدست حمزه و یکی به دست ابو عبیده کشته شده بودند، لذا اینها اصلا نسبت به اسلام خونخواهی داشتند...
اما بخاطر نفوذی که در دستگاه عمر پیدا کردند حکومت شام را به یزید دادند یزید دوسال زنده بود که حکومت کرد و سپس مرد و بعد از دوسال معاویه برادرزاده اش به حکومت رسید؛ چرا که گفتند چون معاویه خیلی باهوش و سیاستمدار هست این باید حاکم شود اما معاویه بی ایمان بود یک سیاستمداری که فقط سیاستمدارست یعنی اسلام را برای دنیا و حکومت خودش میخواهد نه اینکه دلش برای اسلام سوخته باشد...
حالا این معاویه شده حاکم سوریه ای که تازه مسلمان هست یعنی از اسلام چیزی نمیداند و اسلامش را از معاویه میگیرد بعد که عمر از دنیا رفت و عثمان خلیفه شد، عثمان خودش از امویها بود که یک تفاوتهایی با ابوسفیان داشت اما از امویها بود معاویه هم او را اغفال کرد دوازده سال در زمان عثمان معاویه حکومت کرد، هشت سال در زمان عمر مجموعا بیست سال معاویه در سوریه فعلی حکومت کرد وقتی عثمان را کشتند و حضرت علی علیه السلام خلیفه شد، زمینه اینکه معاویه اعلام استقلال کند و قتل عثمان را علیه حضرت علی علیه السلام بهانه کند و علیه او طغیان کند از بیست سال پیش در سوریه با توجه به اینکه سوریه ای ها هم اسلامشان را از معاویه گرفته بودند فراهم شده بود.
عمر وقتی خلیفه بود یک ساده زیستی هایی داشت و یک رعایتهایی می کرد اما معاویه عمر را قانع کرد که چون هم مرز مسیحیان هستیم (آن موقع مسیحیت دو مرکز داشت یکی ایتالیای فعلی که به آن روم غربی میگفتند یکی هم استانبول فعلی که بهش قسطنطنیه میگفتند) معاویه میگفت چون با اینها هم مرز هستیم مصلحت نیست اینقدرساده زیست باشیم و مصلحت اسلام طور دیگر ایحاب میکند و خلیفه هم قانع می شد...
خلیفه خیلی روشنفکر و در واقع مقلدفکر بود و خیلی سریع مسائل اسلامی را با توجیهات مقلد فکرانه تغییر می داد یک مورد این مسائل، همین مساله اذان بود که "حی علی خیرالعمل "را حذف کرد چون اعتقاد داشت که اگر که نماز بهترین عمل معرفی شود روح مجاهدگری را از مجاهدان ما می گیرد و خوب مشخص است که اگر دین به این صورت، سلیقه ای شود دیگر چیزی از اسلام باقی نمانده و نخواهد ماند.
ادامه دارد...
یامهدی💐
@rahejavedan
🏴السلام علیک یا بنت الحسین(علیه السلام)
#متن_کامل_صوت
#حماسه_حسینی 4
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
یا حدیث دیگر اینکه در در ورودی بهشت پیامبر به معاویه میگوید من و تو به هم چسبیدیم و اینقدر جا تنگست که به من فشار می آید!(نعوذبالله*)
یا باز پیامبر و معاویه سوار اسب بودند پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) دست به شکم معاویه می زند و میگوید این چیست معاویه میگوید هذا بطنی پیامبر دعا میکند خدایا بطن معاویه را پر از حلم وعلم قراربده!!!
به این هم بسنده نکردند یک حدیث جعلی دیگر اینکه پیامبر فرمودند میخواهید دوجهنمی را نشان دهم(نعوذبالله*) علی و ابن عباس وارد شدند...
یا اینکه روزی در محضر رسول اله بودیم پیامبر فرمودند دو نفر وارد میشوند که بر دین من نخواهند مرد علی (علیه السلام)و ابن عباس وارد شدند(نعوذبالله*)
در منابع اهل سنت از قول مغیره هست که فرزندش میگوید ما رفتیم شام ؛ پدرم هر روز میرفت پیش معاویه موقع برگشت مدح معاویه می کرد که آدم باهوشی هست؛ یک شب بعد از بازگشت ناراحت بود و گفت که امشب از نزد خبیثترین آدم آمدم این مرد کافر تمام عیار هست،
بعد تعریف میکند جلسه که خصوصی شد گفتم تو که به آرزوهایت رسیدی بیا فشار را از روی امام حسین بردار؛ معاویه در جواب می گوید تا نام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)این مرد هاشمی که چقدر زرنگ بوده که نامش کنار نام خدا می آید باید بیایم نامش را دفن کنم(نعوذبالله*)
احمد حنبل میگوید اسلام عیاشها را یعنی همان لیبرالیسم اخلاقی را معاویه توسعه داد؛
همچمین رباخواری به اسم اسلام را معاویه باب کرد و نیز بدعت در عبادت.
چون برای عید فطر و قربان اذان نمیگفتند معاویه میگفت اذان بگویید
او نماز را هرجا دوست داشت میشکست و حتی روز چهارشنبه نماز جمعه میخواند! که روز جمعه چون نیستم در حرکت هستم به سمت صفین، پس روز چهارشنبه نماز جمعه را بخوانیم...
همین طور ازدواج همزمان دوخواهر که صریح قرآن است میگوید درقبیله ای که از طرفداران معاویه بودند خوب پول میداد به معاویه رئیس آن قبیله گفت من از دو خواهر خوشم آمده و هر دو را به همسری گرفتم معاویه می گوید اشکال ندارد!
ونیز نقل هست ابن عباس می آید مراسم حج میبیند لبیک نمیگویند میپرسد چرا نمیگویند پاسخ میدهند از معاویه میترسند ابن عباس شروع میکند به صدای بلند لبیک گفتن و میگوید خدایا به لعنت شان کن که سنت تو را برای دشمنی باعلی علیه السلام عوض کردند
از احادیث جعلی ابوهریره و معاویه اینکه به مسجد امدند مردم استقبا ل خوبی کردند معاویه تواضع کرد و گفت من شنیدم از پیامبر که هرکس در منطقه من شورش کند لعنت خدا و فرشتگان بر اوست!
ومن گواهی میدهم که کسی در این منطقه شورش کرد علی و اولاد علی هستند(نعوذبالله*).
معاویه تمام تلاشش این بود که نسلهای آینده یکپارچه مولا علی علیه السلام را به عنوان دشمن درجه یک اسلام دشمن بدانند دستور داد در هر نماز جمعه ای قربة الی الله مولا علی علیه السلام را حتی در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)دشنام دهند و لعن کنند(نعوذبالله)
کار دیگر معاویه مسموم کردن بود که اصلا در اسلام به هیچ وجه معنی ندارد این ناجوانمردانه مسموم کردن در دین اسلام به معاویه ارتباط پیدامیکند...
یامهدی💐
ادامه در صوت بعد ان شاء الله...
@rahejavedan
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 5
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
بنابراین از نظر شرعی و اجتماعی تکلیف موقعی بالفعل میشود که زمینه برای فتح علیه حاکم فاسد که کارها را از مجرا خارج کرده فراهم بشود.
باز توجه بفرمایید معاویه ظواهر اسلامی را حفظ می کرد حتی مسجد که ماذنه بیش از زمان پیامبر ساخته شده بود در زمان معاویه خودش گناهان علنی نمیکرد شراب بصورت علنی نمیخورد و ظواهر را حفظ مینمود او اما تلاش میکرد تا امام را به شهادت برسانند تا راه برای عمل کردن به خواسته های خودش باز بشود. بعد از شهادت امام حسن علیه السلام، روح دستورات اسلامی توحید، معنویتها عدالت ارزشهای اصیل اسلامی نادیده انگاشته شد و در واقع ظرف اسلام از محتوا خالی شد امام حسین نامه ای برای معاویه نوشتند و او را به عمل به دین دعوت میکردند اما مردم همچنان معاویه را خلیفه ای میدانستند که نماز میخواند و ظاهر علیه السلامی دارد پس امام حسین علیه السلام هم جنگ با معاویه را به نفع اسلام نمی دیدند و صلاح نمیدانستند و مامور به حلم بودند
اما در زمان یزید امام طنابی را که معاویه به گردن اسلام انداخته بود آنقدر خطرناک دیدند که بدست یزید نفسهای اسلام میرفت که قطع بشود.
اسلام در خطری که دیگر اثری از آن نماند بود یعنی نه در ظاهر نه در باطن.
توسط یزیدی که دیگر نه حدیثی جعلی او را تأیید میکرد نه اعمال خود یزید حرف قابل دفاعی باقی میگذاشت یزیدی که عیاشیهایش که در زمان معاویه در مراکز مسیحیان و صومعه ها انجام میداد اکنون به کاخش کشیده شده بود، چون میدانید دمشق همسایه بود با استانبول که مرکز روم شرقی بود معاویه باب رفت و آمد را با اینها باز کرده بود و از زمان معاویه اینها نفوذی در دستگاه پیدا کرده بودند و حالا خط دهی به دشمنی با آل علی هم وظیفه شان بود خلاصه اینکه یزید رفت و آمد گسترده ای با اینها داشت عیاشیهایش را هم آنجا انجام میداد، چون آن زمان در دنیای اسلام مفاسد شرابخوار و فاحشه بازی و ... رواج پیدا نکرده بود بنابراین کسانی که میخواستند این کارها را انجام بدهند میرفتند در روم شرقی که شراب فراهم بود و هم زنان بدکاره بودند راحت این کارها را انجام میدادند.
امام مظالم و مفاسد بنی امیه را برای مردم شرح میفرمایند و میگویند ای مردم ظلم اینها را ببینید تبعیضها و استیسا ها و ترجیح ها و گزینش ها و فساد اخلاقی اینها راببینید به کجا رساندند تا جایی که قهرمان فساد اخلاقی که از او فاسد اخلاق تر نیست در راس حکومت اسلامی و در جانشینی پیامبر قرار گرفته است علنا شراب میخورد سگ بازی میکند؛ زنا میکند، قمار میکند، خب تصور بفرمایید در زمان امام حسین علیه السلام مردمی که مسلمان نیستند یا حتی مسلمان شدند میخواهند خلیفه مسلمین را ببینند چه میبنند افراد مسنی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را درک کرده بودند ابوبکر و عمر را درک کرده بودند مخصوصا کسانی که خلافت مولا علی علیه السلام، را دیده بودند وقتی می آیند در مرکز دنیای اسلام جوانی را میبینند سی و دو یا سی و سه ساله که شاعر مسلک هست اما شعرهایش در وصف می و معشوق و سگ و میمونش است، هفت در را باید طی کرد تا برسید به جایگاهش ؛ کسی که میخواهد به ملاقاتش بیاید اول دربانها جلوی او را میگیرند بعد از تفتیش اگر بتواند از آنجا بگذرد باید از چند در بگذرد تا برسد به جایگاه او. وقتی به آنجا میرسد مردی را میبیند که در یک محیط مجلل روی تخت طلا نشسته و دورش را کرسی هایی از طلا و نقره گذاشتند رجال و اعیان و اشراف و سفرای خارجی که می آیند باید روی آن کرسیها بنشینند بالا دست همه یک میمون را پهلوی دست خودش نشانده و لباسهای فاخر و زربافت تنش کرده است. چنین شخصی میگوید من خلیفه پیامبرم و میخواهد مجری دستورات الهی باشد، نماز جمعه هم میخواند امام جماعت هم هست این اسلام را چگونه به گوش جهانیان میرساندند؟
چه تعریفی از اسلام در فکر جهانیان شکل میگیرد؟
اینجاست که مشخص میشود چقدر نهضت امام حسین علیه السلام لازم و مفید بود برای جهان اسلام لازم و مفید بود
و بلافاصله بعد از شهادت امام علیه السلام اتفاقات مؤثر از این قضیه شروع میشود، یک هیئتی برای تحقیق که چرا امام علیه یزید قیام کرده راهی مدینه میشوند بعد که برمیگردند میگویند از نزد کسی می آییم که شراب فراوان مینوشد سر و کارش جز با موسیقی و هرزگی و رقاصه ها نیست از زنای با محارم احتراز ندارد، سگ باز هست، میمون باز هست و هر فسقی را علنا انجام میدهد که بعد قیام مردم مدینه شکل میگیرد که چون متأسفانه اینها امام شناس نبودند و به موقع امر امام علیه السلام را اطاعت نمیکردند قیامشان شکست میخورد و قتل عام گسترده ای در مدینه صورت میگیرد.
ادامه در صوت بعد ان شاءالله*
یامهدی💐
@rahejavedan
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 6
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
چرا امام حسین علیه السلام، این بیان را دارد، اگر رهبری میخواهد از نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیرند البته امام از گفتن اینکه(قیامشان) تکلیف شرعی هست دریغ نمیکنند اما میخواهند، که یارانشان تکلیف شرعی را در نهایت آزادی وآگاهی انجام بدهند...میخواستند به آنها بگویند که دشمن شما را محصور نکرده از ناحیه دشمن اجبار ندارید از تاریکی شب استفاده کنید بروید کسی هم مزاحمتان نمیشود، دوست هم شما را مجبور نمیکند من بیعتم را ازروی دوستان برداشتم اگر فکر میکنید مساله بیعت برایتان اجبار بوجود آورده بیعت را هم برداشتم این یعنی فقط انتخاب آزادی و این یعنی باید در نهایت آگاهی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست داشته باشند جزء اصحاب امام حسین علیه السلام، انتخاب شود، و این هست که به شهدای کربلا ارزش میدهد ؛
پس انقلاب حضرت امام حسین علیه السلام، در درجه اول انتخابی آگاهانه هست هم از ناحیه خودش هم از ناحیه اهل بیت و اصحابش
حضرت در وصیت نامه یا سفارش نامه معروفی که برای برادرشان محمدحنفیه که در آن زمان فلج و بیمارشده بوده اند، مینویسند و میفرمایند که انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما،انماخرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ...
در واقع این جملاتی که حضرت میفرمایند این اتهاماتی که ذر فضای مجازی و غیره به ایشان زده میشود، که امام حسین دلش مقام میخواست دلش نعمتهای دنیا میخواست (نعوذبالله )آدم اخلالگری بود آدم ستمگری بود یا بخاطر فلان و بهمان قیام کرد را رد میکنند ایشان میفرمایند دنیا بدانند که حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم بعد میفرمایند: ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرت جدی و ابی..
این تاکید به سیره حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و مولا امام علی علیه السلام، منطورشان این هست که کتاب خدا و سنت قانون هست و این قانون طرز اجرا و پیاده کردن میخواهد؛
میدانید که روش اجرا و روش حرکت دادن و رشد دادن مردم براساس قرآن و سنت حضرت پیامبر (صلوات الله علیه وآله و سلم)را سیره میگویند همه رهبرها ملتها را به حرکت در می آورند اما بحث در نحوه و هدف از حرکات دادن و شکل و تاکتیک حرکتست در واقع کیفیت رهبری و اعمال اختیارات رهبری را میخواهند بگویند که صدمه دیده باید اصبلاح شود یعنی الان که سال ۶۰هجری هست از سال یازدهم هجری تاکنون پنجاه سال، هست که حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رحلت کردند چهار سال و چندماه از این پنجاه سال حضرت مولاعلی علیه السلام، رهبری کردند، رهبریشان به شیوه پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان سنتهایی را بوجود آورده بودند امام علی علیه الاسلام نشد که روش پیامبر را اجرا کنند در مقام اجرا خود مردم علیه ایشان قیام کردند مثلا نمازهای شب رمضان که به جماعت مردم میخواندند یک بدعت بود حضرت فرمودند نخوانید گفتند سی سال هست از زمان عمر این امر رایج هست واعمرا...عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود حضرت خواستند شریح قاضی را برکناربکنند گفتند تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش از زمان عمر قاضی محترم کوفه بوده را برکنارکنی بنابراین ۵۰سال
بر امت اسلام گذشته که علاوه بر مساله قرآن و سنت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)روش رهبری هم تغییر کرده و عوض شده امام حسین علیه السلام مکرر میفرمودند:"الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله"
یعنی "آیا نمی بینید که به حق عمل نمیشود و مردم از باطل باز داشته نمیشوند امام احساس میکنند چه شکافها و چه مفاسدی در امت اسلام واقع شده برای اینکه این شکافها پرب شود، این مفاسد از بین برود و اصلاحاتی در امت جدبزرگوارشان به عمل بیاورند قیام میکنند...
و می فرمایند که میخواهم صدای اسلام را با مظلومیت خودم با شهادت خودم به تاریخ برسانم میخواهم پیام خودم را با خون خودم بنویسم و با خون خودش هم پیام خودش را نوشت اگر این جمله های حضرت امام حسین علیه السلام توام با این خون ریختن ها در راه خدا نبود آیا تاریخ آنها را تا امروز به این دقت ضبط کرده بود؟
حضرت امام حسین علیه السلام، کاری کرد که هر لحظه عمرش از نظر تاریخ ارزش پیدا میکرد هر لحظه اش درسی شد برای آیندگان...
جنگیدنشان درس بود آرام گرفتنشان ،عبادتشان ،قرآن خواندشان، نماز اول وقتشان،صبرشان رضایشان، توکلشان، اعتمادشان به خداوند* درس بود حتی برای دشمن...
ادامه در صوت بعد ان شاءالله*...
یامهدی💐
@rahejavedan
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 7
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
بنابراین دعوت مردم کوفه برای امام ایجاد وظیفه کرده بود که پاسخ مثبت دهند چون اتمام حجت انجام شده است. امام به سرحد کوفه رسیدند با لشکر حر مواجه میشوند و میفرمایند شما مرا دعوت کردید اگر نمیخواهید برمیگردم این معنایش این نبود که برمیگردم بیعت میکنم صلح میکنم و از تمام حرفهایی که در باب امر به معروف و شیوع فسادها و وظیفه مسلمانان در این شرایط گفتیم صرف نظر میکنم و سکوت ....
نه قطعا اینطور نیست که من این حکومت را صالح نمیدانم و وظیفه ای برای خودم قایلم حال که شما نمیخواهید یاری کنید و به وعده خود عمل نمیکنید نکنید ...ما برمیگریدیم بجای دیگر میرویم و اگر در تمام زمین یک نقطه وجود نداشته باشد که ما را جا بدهد باز هم بیعت نمیکنیم و البته این برای مردم کوفه بهتر بود به خاطر اینکه لااقل اینها علیه اسلام اقدام نمیکردند و خود را مستحق شقاوت ابدی نمیکردند.
امام علیه السلام، قبل از حرکت در مکه یک خطبه میخوانند و میفرمایند هریک از شما که حاضر است از خون خود بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقای پروردگار نثار کند آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح ان شاءالله تعالی حرکت میکنم امام حسین علیه السلام، حاضرنبودند که فردی کوچکترین نقطه ضعفی دارد همراهشان باشد لهذا چندبار غربالگری میکنند و در بین راه هم باز خطبه میخوانند که ایهاالناس هرکس که فکر میکند ما به مقامی میرسیم چنین چیزی نیست برگردید...
اخرین غربال را شب عاشورا میکنند که در شب عاشورا کسی فاسد در نیامد فقط در کل کتابهای تاریخی در ناسخ التواریخ هست که البته اشتباه میکند که میگوید عده ای از سیاهی شب استفاده کردند و رفتند
در حالیکه نه قبل از آن این اتفاق افتاده بود در روز عاشورا حتی یکی از اصحاب امام و حتی بچه ها هم ضعف نشان ندادند و به لشکر دشمن که قویتر بود نپیوستند...
اما برعکس از دشمن بسوی اینها آمدند دشمنی که در مامن امنیت بود آمد در مرکز کانون خطر قرارگرفت خودش آمد خودش را قرارداد اما از کانون خطر اینها یک نفر هم به ان مامن نرفت و این یکی از بزرگترین افتخارات حسیبن بن علی در مکتب حسینی هست.
یکی از بزرگترین سرداران سپاه یزید به سوی لشکر امام جذب شد کسی که اساسا نامزد امیری بود ...
حربن یزید ریاحی ...او ادم کوچکی نبود نفر دوم بعد از عمر سعد بودمردی که معروف بود به دلیری ودلاوری... بهترین دلیلش این بود که هزار سپاه به وی داده بودند تا جلوی امام رابگیرد.
اما میبیند که امام از قلبش طلوع میکند از طرفی آن آتشی که امام حسین علیه السلام، از حقیقت در قلب این مرد روشن کرده در مقابل جدالهای که در وجودش بود به او فشار می آورد...که به او میگوید به سمت امام حسین علیه السلام برو... اما از یک طرف این الهامات از طرف دیگرکار مادی دنیا به او فشار می آورد و او را وسوسه میکند که اگر بروم کشته میشوم زن و بچه و ثروتم چه خواهد شد...
اینها مانع کشیده شدن او به سمت امام میشود دیدند حر دارد میلرزد به او میگویند که تو که شجاع و جنگجو بودی ...خیال کردند ترسش ازمیدان جنگ هست. تعجب کرده بودند ..حر پاسخ داد که نه تو نمیدانی من دچار چه عذاب وجدانی هستم خودم را در میان بهشت و جهنم مخیر میبینم نمیدانم بهشت نسیه را بگیرم یا دنبال همین دنیای نقد بروم که عاقبتش جهنم هست مدتی در حال کشمکش و مبارزه با خودش هست ولی بالاخره این مرد شریف و به تعبیر امام حسین علیه السلام،حر و ازاده تصمیم خودش را میگیرد و برای اینکه دشمن مانعش نشود آرام آرام خودش را کنار میکشد و به اسبش شلاق میزند بسمت خیمه امام حرکت میکند و قتی به امام علیه السلام میرسد میگوید آیاتوبه ام پذیرفته میشود؟
امام حسین علیه السلام، که چیزی برای خودش نمیخواهد با اینکه میداند حر چه توبه بکند چه نکند در وضع فعلیش موثر نیست میفرماید ولی او حر را برای خودش نمیخواهد برای خدا میخواهد در جواب میفرماید البته که توبه ات پذیرفته شده است مگر در توبه به روی انسان تائب بسته میشود؟
شادی روحش صلوات...
@rahejavedan
#متن_صوت
#حماسه_حسینی 6
#پیام_دوم
#استاد_خانم_جاوید
چرا امام حسین علیه السلام، این بیان را دارد، اگر رهبری میخواهد از نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیرند البته امام از گفتن اینکه(قیامشان) تکلیف شرعی هست دریغ نمیکنند اما میخواهند، که یارانشان تکلیف شرعی را در نهایت آزادی وآگاهی انجام بدهند...میخواستند به آنها بگویند که دشمن شما را محصور نکرده از ناحیه دشمن اجبار ندارید از تاریکی شب استفاده کنید بروید کسی هم مزاحمتان نمیشود، دوست هم شما را مجبور نمیکند من بیعتم را ازروی دوستان برداشتم اگر فکر میکنید مساله بیعت برایتان اجبار بوجود آورده بیعت را هم برداشتم این یعنی فقط انتخاب آزادی و این یعنی باید در نهایت آگاهی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست داشته باشند جزء اصحاب امام حسین علیه السلام، انتخاب شود، و این هست که به شهدای کربلا ارزش میدهد ؛
پس انقلاب حضرت امام حسین علیه السلام، در درجه اول انتخابی آگاهانه هست هم از ناحیه خودش هم از ناحیه اهل بیت و اصحابش
حضرت در وصیت نامه یا سفارش نامه معروفی که برای برادرشان محمدحنفیه که در آن زمان فلج و بیمارشده بوده اند، مینویسند و میفرمایند که انی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما،انماخرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ...
در واقع این جملاتی که حضرت میفرمایند این اتهاماتی که ذر فضای مجازی و غیره به ایشان زده میشود، که امام حسین دلش مقام میخواست دلش نعمتهای دنیا میخواست (نعوذبالله )آدم اخلالگری بود آدم ستمگری بود یا بخاطر فلان و بهمان قیام کرد را رد میکنند ایشان میفرمایند دنیا بدانند که حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت من یک مصلحم بعد میفرمایند: ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرت جدی و ابی..
این تاکید به سیره حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و مولا امام علی علیه السلام، منطورشان این هست که کتاب خدا و سنت قانون هست و این قانون طرز اجرا و پیاده کردن میخواهد؛
میدانید که روش اجرا و روش حرکت دادن و رشد دادن مردم براساس قرآن و سنت حضرت پیامبر (صلوات الله علیه وآله و سلم)را سیره میگویند همه رهبرها ملتها را به حرکت در می آورند اما بحث در نحوه و هدف از حرکات دادن و شکل و تاکتیک حرکتست در واقع کیفیت رهبری و اعمال اختیارات رهبری را میخواهند بگویند که صدمه دیده باید اصبلاح شود یعنی الان که سال ۶۰هجری هست از سال یازدهم هجری تاکنون پنجاه سال، هست که حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)رحلت کردند چهار سال و چندماه از این پنجاه سال حضرت مولاعلی علیه السلام، رهبری کردند، رهبریشان به شیوه پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان سنتهایی را بوجود آورده بودند امام علی علیه الاسلام نشد که روش پیامبر را اجرا کنند در مقام اجرا خود مردم علیه ایشان قیام کردند مثلا نمازهای شب رمضان که به جماعت مردم میخواندند یک بدعت بود حضرت فرمودند نخوانید گفتند سی سال هست از زمان عمر این امر رایج هست واعمرا...عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود حضرت خواستند شریح قاضی را برکناربکنند گفتند تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش از زمان عمر قاضی محترم کوفه بوده را برکنارکنی بنابراین ۵۰سال
بر امت اسلام گذشته که علاوه بر مساله قرآن و سنت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)روش رهبری هم تغییر کرده و عوض شده امام حسین علیه السلام مکرر میفرمودند:"الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله"
یعنی "آیا نمی بینید که به حق عمل نمیشود و مردم از باطل باز داشته نمیشوند امام احساس میکنند چه شکافها و چه مفاسدی در امت اسلام واقع شده برای اینکه این شکافها پرب شود، این مفاسد از بین برود و اصلاحاتی در امت جدبزرگوارشان به عمل بیاورند قیام میکنند...
و می فرمایند که میخواهم صدای اسلام را با مظلومیت خودم با شهادت خودم به تاریخ برسانم میخواهم پیام خودم را با خون خودم بنویسم و با خون خودش هم پیام خودش را نوشت اگر این جمله های حضرت امام حسین علیه السلام توام با این خون ریختن ها در راه خدا نبود آیا تاریخ آنها را تا امروز به این دقت ضبط کرده بود؟
حضرت امام حسین علیه السلام، کاری کرد که هر لحظه عمرش از نظر تاریخ ارزش پیدا میکرد هر لحظه اش درسی شد برای آیندگان...
جنگیدنشان درس بود آرام گرفتنشان ،عبادتشان ،قرآن خواندشان، نماز اول وقتشان،صبرشان رضایشان، توکلشان، اعتمادشان به خداوند* درس بود حتی برای دشمن...
ادامه در صوت بعد ان شاءالله*...
یامهدی💐
@rahejavedan