eitaa logo
راهِ صواب
484 دنبال‌کننده
18 عکس
12 ویدیو
5 فایل
ا❁﷽❁ا این کانال به منظور نشر پاره‌ای از معارف دین با نهایت سعی در دقت و وثاقتِ نسبتِ مطالب به اولیاء دین راه‌اندازی گردید. در تلگرام: https://t.me/rahe_savab ارتباط با مدیر: @rahe_savab
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 حجاب علم!؟ 🔹 شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت ـ رضوان اللّٰه تعالی علیه ـ فرمودند: 🔺 می‌گویند: «حجاب است این دروس.» پس چطور برای کسانی که رئیس بودند [یعنی رؤسای مذهب از علمائی که با علم و عمل بودند، این علوم] حجاب [نشد]؟!؛ برای ما حجاب باشد؟! می‌ترسیم از این حجاب دست برداریم، به سبب دیگر محجوب باشیم. 📚 تقریرات سخنان آیة اللّٰه بهجت، نوشتهٔ شیخ محمدکریم پارسا (مخطوط) 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۰) 📌 مردان علم در میدان عمل (۲) 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آيةاللّٰه بهجت به این ناچیز فرمودند: 🔺 جمع‌آوری نمودن بین علم و عمل مثل حاج شيخ [محمّدحسین اصفهانی] کالمحال است. [شيخ محمّدحسين اصفهانی که درس را می‌فرمود و برمی‌گشت به منزل، در راه بعضی‌ها از او سؤال می‌کردند] می‌فرمود: «اين‌ها مزاحم ذکر من هستند»؛ مقصودش ذکر لفظی است. برنامه‌ای که داشتند: حرف که می‌شنيد ذکر خودش را می‌خواند؛ حرف که می‌زد قطع می‌کرد، ذکر خودش را می‌گفت. روزی هزار مرتبه «إنّا أنزلناه» می‌خواند؛ از يکی از شاگردهای قبل از ما [منظور حضرت آية اللّٰه العظمیٰ و حجّة الإسلام الکبریٰ، حاج شيخ علی‌محمّد بروجردی است] پرسيدم: چه ذکری می‌گويد؟ پا شد و رفت پيش او و پرسيد: «چه ذکری می‌فرماييد؟» او نگفت چه ذکری می‌گويم؛ ولی فوائد هزار «إنّا أنزلناه» خواندن را گفت. اين تأليفاتش را [شيخ محمّدحسين اصفهانی] از افاضات می‌دانست. آن برهان توحيد که در منظومه‌اش نوشته، در حرم کاظمين (عليهما السّلام) افاضه شده. شب را تا صبح، سر روی مُهر، سجده می‌کرد، هر شب. حالا يک شب هم کار آسانی است؟ روی متّکا که می‌خوابيد، در خواب هم گريه می‌کرد، متّکا خيس از اشک می‌شد. [مطلب گريه کردن‌ِ در خواب را] گفتم به آقای ... [اين ناچيز روی جهتی اسم آن آقا را نمی‌برم. آن آقا] می‌گفت: «کار هنرمندانه‌ای است». 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۱۹۴ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۱) 📌 مردان علم در میدان عمل (۳) 🔹 اين ناچيز از مرحوم آقای بهجت پرسيدم: چه سالی مشرّف شديد به عتبات؟ فرمودند: 🔺 «من قبل از تکليفم به کربلا رفتم.» و گويا چهارسال هم در کربلا اقامت داشتند. 🔹 و چند باری این حکایت را می‌فرمودند: 🔺 «من در کربلا که بودم، يک‌وقتی ميرزای نائينی مشرّف شدند کربلا، و در صحن اقامهٔ جماعت می‌کردند. روزی من در آخرِ صف اوّل، نزدیک ستونی ايستاده بودم. ميرزا قبل از اينکه تکبيرةالإحرام بگويد، يک کاری کرد [کار معنوی] و بعد تکبيرةالإحرام را گفت. [آقای بهجت دأبشان نبود که آنچه را که می‌بينند بفرمايند.] نماز که تمام شد، من تعجّب کردم که اين مردم مگر نديدند ايشان قبل از اينکه تکبيرةالإحرام بگويد چه‌کار کرد؟! تعجّب می‌کردم که چرا اين مردم تعجّب نمی‌کنند؟! بعد ملتفت شدم مردم نديدند و نمی‌بينند او چه کرد، و فقط من هستم که ديدم ايشان چه کرد.» 🔹 لهذا می‌فرمودند: 🔺 «من ميرزا را فوق‌العاده می‌دانم.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۳۲ 🔹 @rahesavab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۱) 📌 واصل کیست؟ 🔹 سؤال: «واصل» بر چه کسی اطلاق می‌شود؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 «واصل» آن است که به حضور رسيده و ملکه شده و هروقت بخواهد ملاقات می‌شود. 🔹 سؤال: آيا «مخلَصين» و «واصلين» فرق دارند؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 «مخلَصين» کسانی هستند که جز خدا ندارند و مخصوص به خدايند. «واصلين» کسانی هستند که به حقيقتِ امر و واقع رسيدند و واقفند و جز خدا ندارند. از حيث مصداق فرق ندارند؛ از حيث مفهوم فرق است. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۵۴ 🔹 @rahesavab
📌 نظر استاد و ادّعاهای موجود 🔹 روزی از ايشان سؤال کردم: کدام‌يک از شاگردان شما واصل‌اند؟ به خدا رسيده‌اند؟ 🔺 ايشان فرمودند: «هيچ‌کدام.» 🔹 عرض کردم: چرا؟ 🔺 فرمودند: «خدا نخواست.» 🔹 پرسيدم: کدام‌يک از شاگردانتان بهترند؟ 🔺 فرمودند: «مقايسه نکرده‌ام.» 🔹 دوباره پرسيدم: کدام‌يک از شاگردانتان بهترند؟ 🔺 باز فرمودند: «مقايسه نکرده‌ام.» 🔹 عرض کردم: برای نمونه یکی از شاگردانتان را بفرماييد. 🔺 اسم یکی از شاگردانشان را آوردند و فرمودند: «فلانی حال خوبی دارد.» نفرمودند: عارف است؛ فرمودند: «حال خوبی دارد.» ✔️ بنده اين مطلب را به شخصی گفتم بدون اينکه اسم فلانی را ببرم. آن شخص اين مطلب را برای همان فلانی نقل کرده بود، او ناراحت شده بود. آن شخصی که به او رسانده بود گفته بود: اسم شما را نياورد! گفته بود: بله، ولی ضمير، مرجع خودش را پيدا می‌کند. [يعنی مقصود، منم]. درحالی‌که ناراحتی آقای فلانی وجهی ندارد؛ اگر استاد را قبول داری، او می‌گويد حال خوبی داری! 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۱۶۲-۱۶۱ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۲) 📌 مردان علم در میدان عمل (۴) 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آية اللّٰه بهجت فرمودند: 🔺 «رجالی که ديديم، نمازهايشان جور به جور بود؛ با هم تشابهی نداشت؛ ما هم سعی نکرديم مثل يکيشان باشيم؛ خدا بخواهد خودش راهنمایی می‌کند. آقای نائينی و سيد ابوالحسن که قم بودند درس شروع کردند. نائينی نماز در صحن می‌خواند؛ سيد ابوالحسن در مسجد امام [حسن عسکری]. نائينی وقت تکبير گفتن، اضطراب داشت [بدنش می‌لرزيد]. پيرمردی از قم که اهل علم هم بود، اين را می‌گفت.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۳۲ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۳) 📌 مردان علم در میدان عمل (۵) 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آيةاللّٰه بهجت فرمودند: 🔺 آقای ميلانی می‌گفت: «استاد ما [شيخ محمّدحسین اصفهانی] در ۲۷ سالگی، اين حاشيه را بر «مکاسب» نوشت که از خيلی از معاصرينش بهتر نوشته با آنکه آن‌ها عمرزيادتر و معروف‌تر بودند.» 🔺 استاد ما اهل عبادت بود ولی به گمانم از همين راه نظر به اين معنويّات رسيده. حاجی [مراد صدرالمتألهينِ ثانی، حاج ملّاهادی سبزواری است] سه روز قبل از فوتش در درس می‌گفت: جاعلْ وجود، جعلْ وجود، مجعولْ وجود، صانعْ وجود، مصنوعْ وجود، صنعْ وجود، همين‌طور با حالی می‌گفت و شاگردها هی نزديک‌تر می‌رفتند، جذب می‌کرد؛ جابجا می‌شدند. به گمانم او از همين راهِ نظر به آن مقامات رسيده. همچنين ملّاصدرا از همين راه رسيده. همين مطالبِ «وجود» را انسان تکرار کند، يقين حاصل شد کار تمام است. از راه نظر هم يقين حاصل شد کار تمام است. 🔺 استاد ما [شيخ محمّدحسين اصفهانی] آقا علی [مدرّس] را از متأخّرين، قوی می‌دانست؛ می‌گفت: «با اين معلوماتم اگر می‌بود می‌رفتم درسش.» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۱۹۵ 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۴) 📌 مردان علم در میدان عمل (۶) 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس آية اللّٰه بهجت نقل می‌کردند از استاد الفقهاء و المجتهدين آية اللّٰه العظمیٰ آقای خویی که می‌فرمود: 🔺 ميرزای نائينی در مقبرهٔ ميرزای بزرگ شيرازی، روی زمين می‌نشستند و درس خارج می‌دادند. يک‌وقتی اين طلبه‌ها و شاگردها اصرار کردند که آقا تشريف ببريد بالای منبر. ايشان حاضر نبودند بالای منبر بنشينند. بالاخره با اصرار و پافشاری [و به ذهنم می‌آيد که: حتّیٰ بازويش را هم گرفتند که: آقا بفرماييد بالای منبر] ايشان رفت روی منبر نشست و گفت: چه وضعی شده که رجال [يعنی مردان علم و عمل] رفتند، ما بايد بياييم روی منبر بنشينيم! [عين عبارت آقای بهجت است:] چند تا طَپانچه به سرِ خودش کوبيد. [از شدّت ناراحتی که وضع اين‌طور شده که ما برويم روی منبر بنشينيم و رجال رفتند ...] 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۳۳-۲۳۲ 🔹 @rahesavab
🔸 اهل بیت (۵) 📌 مجلس روضه، مجلس درس 🔹 روز جمعه‌ای پس از مجلس روضه (که هر هفته در خانهٔ ايشان برگزار می‌شد) از ايشان راهنمايی خواستم، فرمودند: 🔺 «درس‌هايتان را با جدّيّت بخوانيد؛ عمر کوتاه است و کارها زياد.» 🔹 در حال خارج شدن از منزل ايشان بودم، فرمودند: «اگر شما چيزی داشته باشيد بخواهيد به ما هم بگوييد که ما هم بدانيم؟» بنده عرض کردم: خواب شما را ديدم، فرموديد روزهای درسی درس بخوانيد و روزهای تعطيل در مجلس روضه شرکت کنيد. فرمودند: 🔺 «در بيداری هم نظر ما همين است. اين مجالس روضه، مجالس درس‌اند.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱۵) 📌 گویا آمده بودند همین یک آیه را بشنوند! 🔹 روزی بعد از درس، قضيّهٔ مرحوم حاج شيخ جعفر شوشتری در اصفهان را مستقيماً از مرحوم شيخ مرتضی طالقانی نقل فرمودند. قبلاً گفتيم که در نجف اشرف نزد او کتاب «قوانين الأصول» را خوانده بودند. 🔺 فرمودند: «آشيخ مرتضی طالقانی می‌گفت: من خودم در اصفهان بودم که شيخ جعفر شوشتری به اصفهان آمده بود و از او خواهش کرده بودند که در ميدان شاه اصفهان [ميدان نقش جهان] منبر برود، و می‌گفت خودم در آن مجلس حضور داشتم. جمعيّت بسيار زيادی آمده بودند به‌طوری‌که مسجد شاه و ميدان شاه پُر بود؛ آن‌قدر ازدحام جمعيّت بود که شيخ جعفر وقتی سوار بر درازگوش آمد و در انتهای جمعيّت پياده شد، از آنجا از بين مردم حرکت می‌کرد تا برسد پای منبر که در مسجد شاه گذاشته بودند، يک ساعت طول کشيد تا رسيد به منبر. رفت بالای منبر نشست و جمعيّت همه سکوت کردند، بعد از بسم اللّٰه و الحمد للّٰه، اين آيه را خواند: ﴿وَ نَادَىٰ أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ﴾؛ [اهل جهنّم، اهل بهشت را ندا زنند که از آن آب (که خدا روزیتان کرده) بر ما فروريزيد.] شيخ مرتضی طالقانی می‌گفت: جمعيّت به گريه افتادند. مرحوم شيخ جعفر مقداری ساکت روی منبر نشست تا گريه‌های مردم تمام بشود و به صحبت ادامه دهد، اما مردم همچنان گريه می‌گردند ... گريهٔ مردم تمامی نداشت؛ آن‌قدر طول کشيد که شيخ نتوانست ادامه دهد؛ بالأخره از منبر پايين آمد و همان مقدار مسافت که آمده بود را برگشت و سوار مرکب شد و رفت، و مردم همچنان داشتند گريه می‌کردند. گويا آمده بودند همين يک آيه را بشنوند!» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab
📢 به پیشنهاد برخی از مخاطبان گرامی، کانال تلگرام نیز راه‌اندازی گردید. 🔹 https://t.me/rahe_savab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۲) 📌 التزام به اخلاق 🔹 چند نفر از دوستان به‌طور جداگانه نقل کردند از مرحوم استاد که به آنان فرموده بودند: 🔺 «خود را ملتزم کنيد که هر روز يک صفحه از «معراج السعادة» مطالعه کنيد؛ اما يک صفحه که مطالعه کرديد، حتّی اگر آخرِ آن يک صفحه، وسط مطلب هم باشد بيشتر نخوانيد.» 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (منتشرنشده) 🔹 @rahesavab