#امروز روز لباس های خالی
⇜روز قبرهای خالی🌷
⇜روز مزارهای بی #مادر
⇜و روز مادر #بی_مزار است😔
♦️ #امروز تشییع 150 شهیدی🌷 است که نمیدانیم #مادرانشان کجا منتظرشان هستند😔
♦️ روز #انتظار 150 مادری است که هنوز چشم به راهند #کاش_برگردی
کاش همه کبوترها🕊 برگردند
♨️اگر #هوای_تازه میخواهید امروز را از دست ندهید. خدا می داند چند #مادر امروز به دیدار پسرهایشان🌷 می ایند بی انکه بدانند کدام تابوت⁉️ علی اصغر #مظلوم ان ها را در برگرفته است
#امروز هوای شهر را #باشهدا عوض میکنیم
#زکوچه_هاست_که_بوی_شهید_می_اید🕊🌷
دارد صدای قدم های خستهی #مادر
خمیدهای می آید...
که پیراهنی خونی را بر دست گرفته..
میخواند برای پسرش که «هذا ذبحٌ عظیم»..
و ابراهیم است که برای اسماعیل علی خون گریه میکند..
نه فقط ابراهیم، که تمام کائنات بیقرارند..
چرا که صدای #حسین میآید..
...♡
فرارسیدن ماه محرم ، ماه عزاداری و معرفت حسینی بر همه شما دوستداران و محبین خاندان رسالت و امامت تسلیت باد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از خیابان شهدا؛
آرام آرام در حال گذر بودم!
🌺🍃اولین کوچه به نام شهید همت؛
"محمدابراهیم باصدایی آرام و لحنی دلنشین..."
نامم را صدا زد!
گفت:توصیه ام #اخلاص بود!چه کردی؟
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌺🍃دومین کوچه شهیدعبدالحسین برونسی؛
"پرچم سبز یازهرا سلام الله علیها برسر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همینجا بود....
عبدالحسین آمد!صدایم کرد!
گفت:سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم....
🌺🍃به سومین کوچه رسیدم!شهید محمدحسین علم الهدی....
به صدایی ملایم اما محکم مرا خواند!
گفت: قران و نهج البلاغه را در کجای زندگی ات قرار دادی؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
باچشمانی که گوشه اش نمناک شد!سر به گریبان ؛گذشتم ...
🌺🍃به چهارمین کوچه!شهید عبدالحمید دیالمه...
اقا حمید برخلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!بسیار مهربان و ارام دستم را گرفت؛
گفت:چقدر مطالعه کردی؟برای بصیرت خود چه کردی؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌺🍃به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران....
صدای نجوا و مناجات شهید می امد...
صدای اشک وناله در درگاه پروردگار...
از حال معنوی ام😞....
گذشتم...
🌺🍃ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود!
مبارزه با هوای نفس نگهبانی #دل ...
کم اوردم....
گذشتم....
🌺🍃هفتمین کوچه انگار کانال بود!بله!شهید ابراهیم هادی....
انگار مرکز کنترل دلها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دلهای دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر و لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم.....
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌺🍃هشتمین کوچه شهید رضا عادلی
مثل همیشه لبخند روی لبش بود،همه ی شهدای جنگ برای او الگو بودند پس همه چیز داشت:
اخلاص،ایثار،بصیرت،تقوا،مناجات شبانه،مبارزه با هوای نفس،ولایت مداری....
بالبخند از من پرسید:برای پشتیبانی از ولایت فقیه چه کاری انجام دادی؟
ولی...از روی او هم شرمنده گذشتم...
🌺🍃نهمین کوچه؛رسیدم به شهیدمحمودوند...
انگار شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند!
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی میسپرد!
ارسال نزد #ارباب❤️
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم شهدای گمنام وساطت میکردند برایشان...
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
💢از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا نتوان گذشت....🚫
.
#چند_خط_روضه
دل روشنی های #سه_ساله...
فرموده بود از نشانه های مومن،
محبت ِ کودکان است که هم رقیق القلب اند
و هم بی کبر اند و هم بی کینه؛
اصلا بچه ها همیشه دوست داشتنی اند...
دختر بچه ها اما؛
دوست داشتنی تر اند!
سه ساله هم که باشند و تازه زبان باز کنند؛
مدام توی این #خیمه و آن خیمه گشت می زنند
و زبان می ریزند و #دل می برند و یک بغل
وان یکاد ِ #عاشقانه جمع می کنند!
خلاصه کلّی هاشمی ِ غیرت اللّهی باید ساعت ها
توی صف ِ انتظار بایستاند تا شاید چند لحظه ای
هم که شده، توفیق ِ به آغوش کشیدن ِ دردانه ی
#ارباب و نوازش آبشار ِ گیسوان ِ حضرتش، رزق
من حیث لایحتسبشان شود!
این وسط اما سهمیه ی آغوش ِ بعضی ها محفوظ
است تا خارج از نوبت های طولانی، خریدار ِ
نازهای حضرت ِ #بانو شوند!
برادرهای بزرگ خصوصا برادرهایی
از جنس ِ #علی، مشتری همیشگی زبان ریختن
های بانوی سه ساله اند و دلشان با هر داداش
علی گفتن ِ حضرت ِ بانو قنچ می رود و مست ِ
تماشای سیمای #فاطمی اش می شوند...
جناب ِ عمو هم که تا بوده جذاب ترین و مردترین
و عبّاس ترین ِ همبازی های #رقیه بوده که هیبت
ِ مردانه اش را هیچ چیز به اندازه ی در آغوش
گرفتن ِ حضرت سه ساله تلطیف نمی کند و با هر
#عمو گفتن ِ حضرت رقیه در حضور جناب ِ امام
و حضرت ِ خواهر؛
سیمای #حیدری اش گل می اندازد و سر ِ ادب ِ
ابالفضلی اش را تا تماشای ارض ِ کربلا نزول
اجلال می دهد...
این وسط اما #رقیه خوب فهمیده
از وقتی به کربلا رسیده اند؛
جنس ِ بغل کردن های #بابا حسابی
فرق کرده است...
این روزها حضرت ِ سه ساله باران ِ چشم های بابا
را زیاد می بیند و هر چقدر هم که زبان می ریزد
برای خنداندن ِ بابا؛
امام بیش تر می بارد...
رقیه اما شکایت ِ #اشک های بابا را فقط به علی
می گوید و علی هم فقط گوش می کند و گاه
گاهی لبخندی تحویل حضرت ِ سه ساله ای
می دهد که خیلی دوست دارد نقش ِ #مادر ِ
شش ماهه ها را بازی کند...
خلاصه سه ساله، سه ســــــــــــال است از گل
کمتر نشنیده و اگرچه شب های #کربلا زیادی
شب اند و تاریک؛
اما رقیه دلش مثل ِ همیشه روشن است...
آخر اینجا پاسبان ِ خیام #عباس است و #عمو
هست و #امن هست و #بابا هست و #داداش
علی هست و #آب هست و عـ طـ شـ نیست...
تا فردا اما؛
خدا بزرگ است...
#مادر
#فاطمه_زهرا س
-ونآمهارانیزعطرےست؛
هربار تو را صدازدم،
نسیمبهشتوزیدنگرفت ...!🥀•
••°
#حدیثدل
🌹حضرتزهراسلاماللهعلیهامیفرمایند:
الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها...
🍃در خدمت #مادر و پایبند او باش،
چون بهشت زیرپاىمادر است.🍃
📚 کنز العمال ح۴۵۴۴۳
#سلام_ودرود_برشهیدان
°
از شخصيت فاطمه سخن گفتن؛
بسيار دشوار است.
فاطمه، يک زن بود،
آنچنان كه اسلام میخواهد كه زن باشد.
تصوير سيمای او را پيامبر خود رسم كرده بود،
و او را در كورههای سختی و فقر و مبارزه و
آموزشهای عميق و شگفت انسانیِ خويش
پرورده و ناب ساخته بود.
وی در همهی ابعاد گوناگون
زن بودن نمونه شده بود.
مظهر يک #دختر ، در برابر پدرش.
مظهر يک #همسر، در برابر شویاش.
مظهر يک #مادر، در برابر فرزنداناش.
مظهر يک #زنمبارز و مسئول"،
در برابر زماناش و سرنوشت جامعهاش.
وی خود يک #امام است،
يعنی يک نمونهی مثالی،
يک تيپ ايدهآل برای زن،
يک اسوه يک شاهد برای
هر زنی كه میخواهد
شدن خويش را خود انتخاب كند...
#دکترعلیشريعتی؛
📕فاطمه،فاطمهاست.
.
♡از یار بی وفا به امام غائب و تنها...♡
🍃آقاجان سلام...
اگر بگویم دوریات سخت است و زمان، بی قراریِ #منتظرها را شهادت می دهد، اغراق کرده ام...
🍃دلم گرفته نمی دانم شاید ترک خورده یا پیر شده از درد های آخرالزمان. #بغض مهمان همیشگی دلم است و #اشک، تنها رفیق روزهای بی کسی...😔
🍃مولا جان...
ببخش که در هیاهوی دنیا و خوشی ها فراموشت کرده ایم و همچون جد غریبت، #غریب مانده ای در میان شیعیان.
🍃هنوز برای عده ای، خورشیدِ پشت ابرهای گمراهی هستی. قدمی برنداشتیم و از طلوع #ظهورت چیزی نگفتیم...
🍃گناه کردیم و بیخیال ناله #وجدان شدیم. پرونده سیاه اعمال را دیدی و اشک ریختی و واسطه شدی برای بخششمان...🥺
🍃راه را گم کرده و از کوچه های #غفلت سردرآوردیم. با ایمان سست و دلِ لبریز از کینه و نفرت به هم ظلم کردیم و به کارهایمان افتخار...
🍃خیابان هایمان شبیه تالار عروسی شده و انسان ها، عروسک های پررنگ و لعاب پشت ویترین. عیب از #مسلمانی ما است اما دین را پیش چشم خیلی ها بد کردیم...😞
🍃دست به دعا گرفتیم و #حاجت ها را لیست کردیم و یادمان رفت برای #فرج دعا کنیم. عهد نامه نوشتیم اما مانند مردم #کوفه به عهدها عمل نکردیم. دلمان به وعده های دنیا خوش شد و شمشیر #گناه را تیزتر کردیم...
🍃یا صاحب الزمان...
ما رفیق نیمه راه بودیم اما مسلمها و حبیبها و حرّهای زمان به یادت هستند، برای ظهورت دعای فرج می خوانند، #جهاد می کنند و #شهید می شوند. به حرمت یاران خوبت ما را ببخش😓
🍃آقای من...
غرق شده ایم در باتلاق گناه اما امیدمان به ظهور است. بیا و نجاتمان بده. بیا و پایان بده به این هجران. بیا و انتقام سیلی #مادر را بگیر، انتقام رگ های بریده، گوش بی گوشواره و روزهای اسارت....
#این_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
☆ #جمعه_های_انتظار☆
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱۴۰۰
•
فرموده بود از نشانه های مومن،
محبت ِ کودکان است که هم رقیق القلب اند
و هم بی کبر اند و هم بی کینه؛
اصلا بچه ها همیشه دوست داشتنی اند...
دختر بچه ها اما؛
دوست داشتنی تر اند!
سه ساله هم که باشند و تازه زبان باز کنند؛
مدام توی این #خیمه و آن خیمه گشت می زنند
و زبان می ریزند و #دل می برند و یک بغل
وان یکاد ِ #عاشقانه جمع می کنند!
خلاصه کلّی هاشمی ِ غیرت اللّهی باید ساعت ها
توی صف ِ انتظار بایستاند تا شاید چند لحظه ای
هم که شده، توفیق ِ به آغوش کشیدن ِ دردانه ی
#ارباب و نوازش آبشار ِ گیسوان ِ حضرتش، رزق
من حیث لایحتسبشان شود!
این وسط اما سهمیه ی آغوش ِ بعضی ها محفوظ
است تا خارج از نوبت های طولانی، خریدار ِ
نازهای حضرت ِ #بانو شوند!
برادرهای بزرگ خصوصا برادرهایی
از جنس ِ #علی، مشتری همیشگی زبان ریختن
های بانوی سه ساله اند و دلشان با هر داداش
علی گفتن ِ حضرت ِ بانو قنچ می رود و مست ِ
تماشای سیمای #فاطمی اش می شوند...
جناب ِ عمو هم که تا بوده جذاب ترین و مردترین
و عبّاس ترین ِ همبازی های #رقیه بوده که هیبت
ِ مردانه اش را هیچ چیز به اندازه ی در آغوش
گرفتن ِ حضرت سه ساله تلطیف نمی کند و با هر
#عمو گفتن ِ حضرت رقیه در حضور جناب ِ امام
و حضرت ِ خواهر؛
سیمای #حیدری اش گل می اندازد و سر ِ ادب ِ
ابالفضلی اش را تا تماشای ارض ِ کربلا نزول
اجلال می دهد...
این وسط اما #رقیه خوب فهمیده
از وقتی به کربلا رسیده اند؛
جنس ِ بغل کردن های #بابا حسابی
فرق کرده است...
این روزها حضرت ِ سه ساله باران ِ چشم های بابا
را زیاد می بیند و هر چقدر هم که زبان می ریزد
برای خنداندن ِ بابا؛
امام بیش تر می بارد...
رقیه اما شکایت ِ #اشک های بابا را فقط به علی
می گوید و علی هم فقط گوش می کند و گاه
گاهی لبخندی تحویل حضرت ِ سه ساله ای
می دهد که خیلی دوست دارد نقش ِ #مادر ِ
شش ماههها را بازی کند...
خلاصه سه ساله، سه ســــــــــــال است از گل
کمتر نشنیده و اگرچه شب های #کربلا زیادی
شب اند و تاریک؛
اما رقیه دلش مثل ِ همیشه روشن است...
آخر اینجا پاسبان ِ خیام #عباس است و #عمو
هست و #امن هست و #بابا هست و #داداش
علی هست و #آب هست و عـ طـ شـ نیست...
تا فردا اما؛
خدا بزرگ است...
#شهدایگمنام🥀'
#شب_هفتم_محرم
#الدخیل_یا_باب_الحوائج▪
۶ ماه ميشود به تو من خو گرفته ام
باشد، عصاے پيرے #مـادر توهم برو
فكر دل شكسته ے #عمه نمےكنے؟
كم بود داغ قاسم و اكبر؟ تو هم برو
●➼┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مادر...
چادرت را بتکان...
روزی ما را بفرست...
کربلایی محمدحسین پویانفر 🌱
🔹 #شهداء_آمدند!!
🔻شهداء منّت گذاشتند آمدند و شهرهایمان حال و هوای #فاطمی گرفت.شهداء آمدند تا برای ما یادآور شوند که برای حفظ کیان اسلام و وطن و حفظ ناموس رفتند ودیگر بر نگشتند و مادران و پدران و همسران شان و فرزندانشان چشم به راه آنها ماندند.
🔵ما مدیون همه آنهاییم که در این ۴۰ سال زخم نبودن عزیزان شان را تحمل کردند.
🔴 باید #مادر باشی تا ساعتی از آمدن فرزندت که می گذرد و بر نگردد دلش آشوب می شود و چه می کشند #مادران_شهدای_گمنامی که چشم به دَر سال هاست قلب های شان #آشوب است و نگران و #پدران_شهدای_گمنامی که همه این دردهارا به درون خود ریختن و در غم از دست دادن میوه و حاصل زندگیشان دق کردند و چشم به راه ، چشم از جهان فروبستند.
🔵باید #همسر_شهید_گمنام باشی و در نبود او یک تنه فرزندانش را بزرگ کنی و بار و زحمت یک خانواده را بدوش بکشی و امانت های شهداء را ولایی و رهرو راه پدران تربیت کنی!
🔴باید #فرزند_شهید_گمنام باشی تا جای خالی پدر و پشت و پناهت را تحمل کنی و همواره با عکس او درددل کنی و مزه پدر داشتن را حس نکنی و بگذری!
🔵همه این دردها را تحمل کنی چون میدانی عزیزت در راه مقدسی جانش و هستیش را فدا کرده است.
✳️اینک ماییم که زیر ذره بین نگاه شهداء و یادگارانشان چه می کنیم با #امانت هایی که به ما سپرده اند که عبارتنداز : حفظ اسلام و کشور و ناموس و همراهی و پیروی از ولایت فقیه.
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک.
#چرا_خانــمها_شهـــید_نمیشن⁉️
#حاج_آقا_پـنــاهـــیـان:
🔴 چون به #شهادت احتیاج ندارن این
آقایونن که باید شهید بشن، تا به سعادت
برسن😊
🔴 خانم ها یه تحمل بکنند تو خونه،
اجر یه شهید🌷 رو بهشون میدن
دیگه نمیخواد کار زیادے بڪنن
🔴 خانمها واقعا امکانات معنویشون بالاست
فقط باید بدونند ڪجا باید چیڪار ڪنند
مرد بداخلاقشو تحمل ڪنه, بچه " #ولایتمدار " میشه...
🔴 اون رفتارهایے ڪه براے آقایون گفتیم هم همین تاثیر رو داره...
🔴 همون روز اول ڪه حضرت ام البنین(س)
اومدن تو خونه حضرت' #حسنین ڪسالت داشتند، شروع ڪرد به تیمار ڪردن...
🔴 تا سالها به احترام بچه هاے حضرت،
خودشون بچه دار نشدند💥
🔴 بعد ڪه چهار پسر آورد،
همیشه به پسرانش تاڪید میڪرد؛↓
📌 من #ڪنیز بچه هاے امیرالمومنین(ع) هستم و شماها #خدمتگزاران بچه های آقا هستید...
🔴 " #مــادر" ولایتمدار تربیت میڪنه
مادرهاے بزرگوار! نقشتون ویژه هست
به حق حضرت ام البنین یه همت بزرگے بڪنید،در تربیت بچه ها
🔴 پدر اگر امیرالمؤمنین هم باشه،
نمیشه نقش" #مادر " رو انڪار ڪرد...
دخترها رو دارید تربیت میڪنید،
به گونه ای خاص تربیت بڪنید
ڪه پس فردا #امالبنین باشند.
⭕️ #به_مناسبت_روزشیراز⭕️
☝️از خیابان #شهــداےشیــراز آرام آرام در حال گــذر بودم!
🌸 در اولــین کوچـہ کہ #پرچــم یا مهدے داشــت #شهــیدعبدالحمیــد
حسینے را دیدم....
عبــدالحمید با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامــم را صـــدا زد!
گفت: اگہ یک #قــدم به طرف امــام زمان عج بردارے امــام صــد قدم بہ طرف شمــا مے آید! !
چه کردی...چــند قدم بہ طرف امــام زمانت بر داشتے؟؟
جوابــی نداشــتم؛ســر به زیر انداخــته و گذشــتم...😔
🌸دومــین کوچــہ #شهـــید محــمد اسلامے نســب ؛
پرچم ســبز #یازهــرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حـــال و هـــوای عجیبے رقـــم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
محـــمد آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشـــم توسل بود به ائمــہ اطــهار بخصــوص #حضرت_زهرا بود..
چه کردے؟
جوابے نداشتم و از #شـــرم از کوچه گذشــتم...
ولے مےدیدم کہ تــا نــام #بے بے حضـرت زهــرا (س) را بــرد #اشکــش جارے شد ...😔
🌸به سومین کوچـــه رسیدم!
#شهیدعلــےکسايے ...
به صدایی ملایـــم،اما محکم مرا خواند!
گفــت: #قـــرآن و #نهــج_البلاغه در کجای زندگــے ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستــــم جواب دهم!
مے دانستــم خودش #استــادقرآن و #نهج_البلاغة هســت...زندگی این از تولد تا شهادت در غدیر رقم می خورد..
با چشماني که گوشــه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتـــم...
🌸به چهارمین کوچــه!
کوچـــہ #شهیدمحــمدابراهیمے...
مثل عکسهایــش ، لبخنــد بر روے لب داشــت
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفــت : با چــة کسانے تــا حالا ارتباط داشتے
گفتم : ارتباط؟...خجالــت کشیــدم چیزے بگویمـ....
با خنده زیبایــش ادامہ داد: اصــل #ارتباط با خداســت !!!
گفت اگر #واجــباتـــ را انجــام دادي، #نمازت را ســـروقت خواندے، #محرمــات را ترک کردے در زندگے پیروزے وگـــرنہ بقیــہ کشکــہ!
همچــنان که دستــانم در دســتان شهیــد بود!
عرق شرم از این شهید بر صورتم نشست . از او جدا شـــدم و حرفے برای گفــتن نداشتــم...
🌸به پنجـــمین کوچه و #شهـــید خـادم صادق رسیدم...
صداي نجـــوا و #مناجـــات شهــید می آمد!
حاج منصــور ...
...#دعــاے کمیــل مے خوانــد....
چقــدر با اخلاص می خواند
حضورم را متوجـــه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوے ام...
از دعــا خواندنـــم
گذشتــم...از امر معروف میگفت و تکلیف هر انسان
و فهمیدم چقدر من بی عمل هستم ....😔
🌸ششمین کوچه بہ نام شهیــد عباس دوران..
با جذبہ بــود..ـ
خودش یہ عده را جمــع کرده بود
مشغول تــدریس بود!!!:
مــبارزه با #هواے_نفس،نگهـــبانے #دل، #پرواز بہ سوے پرودگارو #شجــاعت در راه دین...
کــم آوردم...
من کجا ..#شاگردے او کجا!! ...
گذشتـــم....
🌸هفتمین کوچه انگار مثل زینبیہ بود!
بلـــه؛
#شهید عبداللہ اســکندرے...
کنار اوهم #شهیــد شیبانے، همه مدافعــان حرم بودند ...
عکــس هاے عزیزانشان در دستشان بود....
یکے پدر ، یکے مادر، یکے همســر
چشمم به عکس فرزند #شهید علمدارے افتاد ...
دختر بدون پدر چہ حالے دارد ؟!
میخواستــند بگویــند: مـا تو این دوره و زمانہ از همہ چیزمــان #گذشتــیم ....
تو چہ کردے؟
از کم کارے ام شــرمنده شــدم و گذشتم...
😔😔
دیگر ادامہ نــدادم....
از #حـــرف تا #عمــــل!
فاصله زیــــاد بود...
دیگـــر پاهــایم رمـــق نداشت!
افتــادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
🇮🇷 شهر #شیراز کوچه های زیادی دارد
با یاد #شهدای غریبی که همچنان ناشناخته اند
#فقط یک جملہ در ذهن دارم : #شهــداےغریب_شهرم... شرمنده ام!!!
#تمـــام
🌷🌺😭😭🌺🌷
🔴 *از کوچه پس کوچه های دنـــیا!
بی شهدا،نمے تــوان گـــذشت...*
#میلاد_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
🌸جبریل به عرش نقش کوثر زده است
🌸طوبی گل تسبیح به پیکر زده است...
🌸از خانهی کوچک محمد امشب
🌸خورشید زمین و آسمان سر زده است...
🌱سالروز ولادت ام ابیها #مادر امامت، همسر ولایت و دخت نبوت را به محضر #امام_زمان علیه السلام و تمامی دوستداران حضرتش تبریک میگوئیم.
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولا امیرالمومنین فرمودند(هرکدام از شما شیعیان در شرق وغرب عالم بیمار شود...دردش به ما می رسد)
وما مادرها افتخارمان.....خدمت به شیعیان امیرالمومنین است
#مادر
◾️میگویند بیمادر شدن یعنی تنها شدن؛ یعنی به یکباره تهی شدن؛ #مادر که نباشد هیچ چیز سر جای خود نیست؛ بعد مادر حتی ضربان قلب هم یکی در میان میزند...
قلب شکسته #علی مبهوت یک جای خالیست. جای خالی مادری که تا ابد از جلوی چشمان فرزندانش کنار نرفت.💔
▪️آجرک الله یا مولا از این مصیبت بزرگ؛ از این خاطرهی چادر و درب، کوچه و سیلی...
آجرک الله یا مولا از تنها شدن علی...
▪️اما کاش بدانیم #فاطمه را باید فهمید؛
باید حس کرد. فاطمه تعریف کردنی نیست.
بدانیم فاطمه فدای علی نشد...
او فدای امام زمانش شد.🖤✓
#فاطمیه #ایام_فاطمیه 🏴
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻روضه حضرت زهرا(س) زیاد گوش کردم
ولی هیچ کدوم مثل همین دو دقیقه حاج آقای قرائتی نمیشه😭😔🥀
#مادر