eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
770 فایل
رحیق نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 مثل های رایج قرآنی در محاورات و گفتگوهای فارسی-3- ✳ در پست پیش تعدادی از مثل های رایج در میان مردم که برگرفته از واژه ها و مفاهیم قرآنی است را نوشتیم .در این مجال نیز به برخی دیگر اشاره می کنیم. 21- فاتحه خوانی/ خواند را پیشتر معنی کردیم که عبارت است از برگزاری مجلسی که مجلس ختم هم گفته می شود. برای بزرگداشت درگذشته ای که دست کم، و به حداقل سوره کوتاه حمد یا فاتحه ( غالباً هم همراه با سوره اخلاص یا قل هو الله) به احترام درگذشته از روی قرآن یا از حفظ خوانده می شود و خواننده در دل نیت می کند که ثوابش به روح آن « مرحوم» برسد. اما فاتحه چیزی را خواند یعنی قطع امید کردن از آن. فاتحه چیزی خوانده است، یعنی دیگر امیدی به آن نیست. فاتحه خواندن به معنای اهمیت دادن هم هست و غالباً در جملات منفی به کار می رود: « پیشنهاد خوبی به هیئت مدیره دادم ولی هیچ کس فاتحه ای برای آن نخواند». همچنین فاتحه بی الحمد خواندن، تداول در محاورات عامه دارد. یعنی هیچ اهمیت ندادن، کمترین ارج و اعتباری برای کسی یا عملی قائل شدن. 22- و الذاریات. در جملاتی نظیر « نمی دانی آن شب که باران آمد/ تصادف شد به چه والذاریاتی افتادیم» یعنی به زاری و خواری و درد سر و زحمت بسیار دچار شدیم. ظاهراً تلفظ و آوای « ذاری» را در کلمه و الذاریات ( نام و کلمه اول سوره الذاریات) با « زاری» فارسی مشتبه گرفته اند. 23- شَدُرُشنَا / ستنا. در قرآن کریم عبارتی هست: شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا (فتح، 11). یعنی: [ رسیدگی به] اموالمان و [ کار و بار] خانواده هایمان ما را گرفتار کرد. گویند فرد کم سواد ساده دلی هنگام قرائت قرآن وقتی به این عبارت قرآنی رسید از تلفظ و آوای « غَلَت/ غَلَط» که در شَغَلتَنا هست، تکان خورد و گفت در قرآن کریم که غلط نداریم باید « شدرسنا/ ستنا» ( صیغه و ساختاری با استفاده از « درست» فارسی و ریختن آن در قالب و ساختار شغلتنا) باشد. از آن پس هر کس در مسئله ای اصلاح یا تصحیح قیاسی و سرخود و نادرست انجام دهد می گویند: « شدرسنا/ ستنا کرده است.»، 24- یأجوج و مأجوج. یأجوج و مأجوج نام قومی است که دو بار در قرآن کریم آمده است (کهف، 94؛ انبیا، 96) و چون اهل فتنه و فساد یا غوغاگری و شورشگری و مظهر بی نظمی و بی ترتیبی هستند، به چیزی یا جمعی که چنین حالت و هیئتی داشته باشند گویند. زبان یأجوج و مأجوج هم یعنی زبان و بیانی پریشان و درهم و برهم و نامفهوم که نقطه مقابل « زبان آدمیزاد» است، 25- عبوساً قَمطَرِیرًا ( سوره انسان/ هر، ایه 10) یعنی دژم و دشوار. و در فرهنگ عامه به معنای ترشرو و غصه خور یا غصه دار و نگران. و گاهی هم مترادف با « بخت النصر» ( کمابیش برابر با « برج زهرمار») به کار می رود، 26- مالک دوزخ ( البته از این ترکیب اضافی- دارای مضاف و مضاف الیه- فقط نمالک» به معنای خازن یا نگهبان دوزخ [ که قرینه مثبت آن درباره نگهبان بهشت که لفظاً در قرآن به کار نرفته است، « رضوان» است] در قرآن به کار رفته است ( زخرف، 7)، 27- هیزم جهنم. پیداست که این ترکیب فارسی است، اگر چه « جهنم» کلمه ای قرآنی است. این ترکیب از چند تعبیر قرآنی گرفته شده است ( بقره، 24؛ انبیاء، 98؛ جن، 15؛ تحریم، 6) و به ادم شریر و مردم آزار و نظیر آن گفته می شود. 28- حَمالَهَ الحَطَب: این ترکیب قید حالت، و در بعضی قراآت که حَمالَهَ الحَطَب خوانده می شود، در حکم صفت برای زن ابولهب ( مسد، 4) به کار رفته است. گویی سعدی در این بیت: میان دو کس جنگ چون آتش است/ سخن چین بدبخت هیزم کش است، در مصرع دوم به حَمالَهَ الحَطَب نظر داشته است. امروزه در تداول مردم دشنام گونه و با معنای موهن به کار می رود. یعنی دلال مظلمه، شرخر، آتش بیار معرکه و نظایر آن. 29 و 30- این عبارت قرآنی معروف در مقام تحسین و بیان شگفتی از کار و دستاورد مهم کسی گفته می شود: ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشَاءُ ( از جمله: مائده، 54)، همچنین در زمینه مشابه این عبارت قرآنی را به زبان آورند: ... اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسَالَتَهُ ... ( انعام، 124) ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 پیام انسان آزاده در كنار این نهر فرات روستاهای فراوانی بود آباد بود، آبادی بود، مزرعه داشت، مرتع داشت، دامداری بود، كشاورزی بود، سِرجون مسیحی كه در اتاق جنگ شام نشسته بود به ابن زیاد دستور می ‌داد، ابن زیاد به حُر دستور داد ـ كه هنوز حضرت به كربلا نرسیده بود ـ گفت «فَجَعْجِعْ‏ بِالْحُسَین‏»؛[1] آن قدر فشار بیاور كه هیچ كمك مردمی به او نرسد، هیچ كمك طبیعی هم به او نرسد؛ لذا حسین ‌بن علی خواست به كوفه برود، نگذاشت؛ خواست به این روستاهای مجاوری سری بزند، نگذاشت؛ در وسط بیابان كه نه تلّی است، نه تپّه‌ای است، نه درختی است، نه آبی ‌است گفت باید اینجا چادر بزنی، دستت به آب نرسد، دستت به مردم نرسد. مردم هم مشتاق حسین‌‌ بن علی بودند. این سرزمین را معرفی كردند، اصرار حُر این بود كه به من گفتند جایی باید باشی كه نه دستت به آثار و مواهب طبیعی برسد، نه دستت به مردم برسد، وگرنه یك مسافر كنار نهر روان خیمه می‌ زند نه در بیابان! حضرت را مجبور كردند در وسط آفتاب سوزان از فرات فاصله بگیرد و چادر بزند. 🔹 این اصرار حُر نبود، حُر مأمور بود اجرا كند، دستور ابن زیاد بود، فرمان اتاق جنگ شام؛ الآن هم همان طور است. نهضت حسینی را زنده كردن حرف روز است، حرف تمام آزادی‌ خواهان عالم است، حرف هر انسان آزاده ‌ای است، با كسی كه ﴿لاَ أَیمَانَ لَهُمْ﴾[2] نمی ‌توان زندگی كرد و كنار آمد. [1] . الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 83. [2] . سوره توبه، آیه12. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1385/11/02
📌 حجّت الهی 🔹 چه انسان مسلمان باشد چه كافر، فهم برای او حجّت است. اگر كسی در داروشناسی، زیست ‌شناسی، گیاه ‌شناسی، جانور‌شناسی، زیردریا‌شناسی، صحراشناسی یا در ستاره‌ شناسی یك مطلبی را عالمانه فهمید، این عقل «حجة ‌الله» است «بینه و بین خالقه».[1] اگر مسلمان است و برابر این عقل «لله» عمل كرده است، ثواب می ‌برد؛ اگر برابر این دستور عقل عمل نكرد، در قیامت عذاب می ‌بیند؛ اگر كافر بود و برابر این عقل عمل كرد، تخفیف در عذاب است و اگر طبق این عقل عمل نكرد، عذابش مضاعف است. شما در مردم ‌سالاری دینی هم همین حرف را دارید، در تخصص و تعهد هم همین حرف را دارید، هرجا برهان عقلی هست «حجة الله» است. چون كفار مانند مسلمان ها همان طوری كه به اصول مكلف ‌اند به فروع هم مكلف ‌اند، حجّت خدا در دست آنهاست. اگر ملحد و كمونیست بود یك برهانی عقلی پیدا كرد كه مملكت را این طور اداره بكنند آزادی و استقلال مردم تأمین است، عالماً عامداً برابر آن رهنمود عقل عمل نكرد، چنین كافری در قیامت عذابش مضاعف است؛ اما اگر برابر این رهنمود عقلی عمل كرد، چنین كافری در جهنم عذاب او كمتر است. عقل حجّت خداست، می‌ شود دین خدا! چون توصلی[2] است كفر و ایمان در او یكسان است، چون توصلی است اگر كسی ترك بكند یقیناً كیفر دارد و اگر انجام بدهد «قربة الی الله» ثواب دارد. نباید گفت اگر یك مطلبی را عقل فهمید كمونیست بود می‌تواند بگوید دموكراسی اسلامی، خیر! این فتوای عقل فتوای دین است، منتها چون امر توصلی است كافر و مؤمن یكی است. 🔹 مبادا كسی توقع داشته باشد كه ما فیزیك اسلامی داریم و فیزیك غیر اسلامی، همان طوری كه فرش دستباف داریم و فرش ماشینی، این فكر را باید از ذهن ها دور كرد، این افسانه ‌ها را باید كنار گذاشت، هرچه را که عقل فهمید حجّت خداست یك چه مسلمان چه كافر! طب هم همین ‌طور است، در سراسر جهان فلان بیماری را با فلان دارو می‌ توان درمان كرد یا نه؟ چه مؤمن، چه مُلّحِد، چه موحّد، چه كافر و چه غیر كافر، اگر یك كافری فهمید كه دارویی شفابخش آن بیماری این كپسول است، برابر این عمل كرد عذابش در جهنم كمتر است، چون به حجّت خدا احترام گذاشته است، اگر به این تشخیص عمل نكرد عذابش در جهنم بیشتر است. فتوای عقل «حجّت الله» است «بین الخالق و الخلق»، دست هر كسی می ‌خواهد باشد! در مسائل سیاسی این ‌طور است، در مسائل اجتماعی این ‌طور است، در مسائل طبی این‌ طور است، در علوم انسانی با همه گستره ‌اش این ‌طور است، در علوم تجربی هم با همه دامنه ‌اش این طور است. [1] . امام صادق علیه السلام: خداوند دو حجت بر مردم دارد یکی ظاهری و دیگری باطنی. ظاهری پیامبران و ائمه (ص) هستند و باطنی عقل. کافی، ج1، ص15. [2] . توصلی: عملی است که قصد قربت در آن نیاز نیست و با هر نیتی شخص انجام دهد تکلیف از او ساقط می شود؛ به عنوان مثال پاک کردن لباس نجس برای ورود به نماز لازم است حال اگر شخص با هر نیتی هر چند «ریا» لباس خود را آب بکشد پاک شدن محقق شده است و می تواند با آن نماز بخواند اما خود نماز «تعبدی» است یعنی باید به قصد قربت انجام شود و اگر شخص نیت دیگری مانند ریا داشته باشد اصل عمل باطل می شود. 📚 سوره مبارکه ابراهیم جلسه 31 @rahighemakhtoom
40.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترجمه تصویری ، قسمت دوم👉 🌺رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید: هر کس سوره حجر را بخواند به عدد مهاجران و انصار و آنهایی که حضرت محمد(ص) را مورد مسخره قرار می دادند خداوند به او ده حسنه و پاداش عنایت می کند . 👈مى توان محتواى اين سوره را در هفت بخش خلاصه كرد: 🔹آيات مربوط به مبدء عالم هستى و ايمان به او از طريق مطالعه در اسرار آفرينش 🔹آيات مربوط به معاد و كيفر بدكاران 🔹اهميت قرآن و عظمت اين كتاب آسمانى 🔹داستان آفرينش آدم و سركشى ابليس و سرانجام كار او، و به عنوان يك هشدار وبيدار باش براى همه انسانها 🔹اشاره به سرگذشت اقوامى همچون قوم لوط و صالح و شعيب ، براى تكميل اين هشدار 🔹انذار و بشارت و اندرزهاى مؤ ثر و تهديدهاى كوبنده و تشويق هاى جالب 🔹دعوت از پيامبر به مقاومت و دلدارى او در برابر توطئه هاى شديد مخالفان كه مخصوصا در محيط مكه بسيار زياد و خطرناك بود 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
حجت الهی.mp3
1.36M
📌 حجت الهی 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و مرد دوغ فروش 🔹 تقدیم به همه اونهایی که یهو دلشون هوای امام زمان رو کرده التماس دعا کانال قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
نشست توی تاکسی دید راننده نوار قرآن گذاشته... گفت : آقا کسی مرده راننده با لبخندگفت بله دل من و شما .... قرآن مال مرده ها نیست با قرآن انس بیشتری بگیریم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت4:نگاهی گذرا به محتوای کلی آیات 1تا8 سوره والشمس وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. 🌿🌿🌿 🔹 شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و ... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد. 🔹 ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است. 🔹 در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه‌ كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» 🔹 پرسوگندترين سوره‌ها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبى‌ها و بدى‌ها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد. ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‌ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‌ «فجورها» از فجر به معناى شكافتن است. 🔹 برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مى‌فرمايد: «وَ السَّماءِ وَ ما بَناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مى‌شود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبه‌ها و دافعه‌هاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «وَ ما بَناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم) 🔹 جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بَناها- طَحاها» مؤيد اين سخن آيه‌اى است كه مى‌فرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رَتْقاً فَفَتَقْناهُما» 🔹 بعضى كلمه‌ «طَحاها» را اشاره به حركت زمين دانسته‌اند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است. 🔹 اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمان‌ها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است. 🔹 در تفاوت ميان وحى و الهام، گفته‌اند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمى‌شناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مى‌شناسد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (76) 🔅🔅🔅 📌 عقل و عشق 4⃣ چهارم. همان گونه كه در بهره وري از ميراثِ مادّي، پيوند نَسَبي لازم است تا وارث از مال مورَّث بهره مند گردد، در برخورداري از ميراثِ معنوي، پيوندِ حَسَبي معتبر است تا وارث از مفاخر فرهنگي، سياسي، اجتماعي و مانند آن كه در حوزه‌ي اسلامي ارزيابي مي گردد، استفاده نمايد. جهاد و هجرت، دو عامل مهم از توريث مفاخر فرهنگي اسلام محسوب مي شوند؛«أغزُوا تُوَرِّثوا أَبْنائكم مجداً»[ كافي، ج 5، ص 8.]و «... هاجروا تُوْرِثوا أَبنائكم مَجْداً...».[ نهج الفصاحة، ج 2، ص 1045.]به منظور بهره مندي از مَجْد شهادت كه ثمره‌ي شجره‌ي جهاد و هجرت است، بايد كوشيدْ يا مورّث شد يا وارث؛ وگرنه بيرون از حوزه‌ي فرهنگ دِفاع از حريم دين و ميهن اسلامي، اثري از آن مَجْد سامي نخواهد بود. يا مُظَفّر يا مُظفّر جوي باش يا نظروَر يا نظر وَر جوي باش [مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 4076.] 🔹 ممكن است در هماورد بين عقل و عشق، كسي نتواند چونان شهداي انقلاب اسلامي، مخصوصاً شهيدان حوزه و دانشگاه، نظير شهيد سعيد، سيد مرتضي آويني كه بين سيادت و سعادت و بين قلم و شمشير و بين بزم و رَزم، جمعِ سالم نمود و نه جمع مكسّر پيروز گردد و خِرد را گوهر نشكن بپندارد؛ ليكن اگر به نواي عشقْ انصات، و آواي او را استماع كند، مي شنود: عقل گويد گوهرم، گوهر شكستن شرط نيست عشق گويد سنگ ما بِستان و بر گوهر بزن سنگ ما گوهر شكست و حيف هم بر سنگ ماست حيف هم بر روح باشد گر شدش قربان بدن [ديوان شمس، ص 732.] 🔹 اميد است محصول اين همايش، تبيينِ معقولْ و مقبولْ از انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني (رحمه الله) و تحليل منطقي از آن و حمايت منصفانه از دستاوردهاي آن و هدايت نسل جوان به صدر و ساقه‌ي آن باشد. پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، دولت و ملت و مملكت و جوانان را در ظلّ عنايت ولي عصر (عجّل الله تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما. ارواح مؤمنان، امام راحل (رحمه الله)، شهداي انقلاب، به ويژه شهيد سعيد سيد مرتضي آويني (رحمه الله) را با اوليايت محشور فرما. اعضاي محترم ستاد همايش بررسي آرا و انديشه هاي شهيد آويني (رحمه الله) را توفيق كامل عطا فرما. والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 ماه محرم ▪️ ماه محرم فرا رسيد. اين جريان سالار شهيدان (صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَيْه‏) نه اختصاصي به زمان معين دارد و نه محصور در زمين خاص است؛ زيرا جريان کربلا، جريان مبارزه حق و باطل و ظلم و عدل است و اين جريان «الي يوم القيامة» دوام دارد. ▪️ وجود مبارک حسين بن علي (عَلَيْهِ أَفْضَلُ‏ صَلَوَاتِ الْمُصَلِّين‏) در برابر پيشنهاد بيعت که از طرف شام به مدينه مخابره شد و گزارش داده شد، اين چنين اعلام موضع کرد که «إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ ... وَ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ بِمِثْلِهِ»؛[1] مثل يزيد. دودمان خود را، خاندان وحي و امامت و رسالت را معرفي کرد، دودمان ننگين اموي را تشريح کرد، بعد فرمود: «مِثْلِي لَا يُبَايِعُ لِمِثْلِهِ»؛ کسي که مثل من فکر مي ‌کند با کسي که مثل يزيد مي ‌انديشد، بيعت نمي‌کند؛ يعني جريان شخص مطرح نيست، قضيه شخصيه نيست، قضيه خارجيه نيست، قضيه حقيقيه است. جريان سيّدالشُهداء، جريان مبارزه حق عليه باطل و عدل عليه ظلم بود. ▪️ عصاره حکومت اموي بر اساس جاهليت بود. در جاهليت دو عنصر سهم تعيين‌ کننده داشت: يکي اينکه در بخش انديشه با گمان زندگي مي ‌کردند؛ ديگر اينکه در بخش انگيزه با هوس به سر مي‌ بردند؛ اما دودمان نبوت و رسالت در بخش انديشه فرمود علم و برهان، و در بخش انگيزه حق و «مَا عُبِدَ بِهِ‏ الرَّحْمَنُ‏»[2] و عقل. آنچه جامعه را نگه مي ‌دارد؛ حق است و عدل است و خير است و حَسَن و آنچه جامعه را ويران مي کند؛ باطل است و ظلم است و شرّ است و قبيح. [1]. اللهوف علی قتلی الطفوف(ترجمه فهری)، ص23. [2]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج1، ص11. 📚 پيام پیرامون ماه محرم تاریخ: 1397/06/16 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 سخنی در باره محرم 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳️همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
👤السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت ببفنائک ،،قال الصادق علیه السلام: 🍃نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتمانُ سِرّنا جِهادُ فی سَبیلِ اللهِ.ثم قال ابو عبد الله علیه السلام: یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب. 🔅امام صادق علیه السلام فرمود: 🍃نفس کشیدن کسى که بخاطر مظلومیت ما محزون باشد ، ذکر و تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام صادق علیه السلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت!محرم ماه خون ماه شهادت برشما محب اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد،ارادتمندشما 📚(شیخ مفید، الأمالی، ۱۴۱۳ق، ص۳۳۸) @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (76) 🔅🔅🔅 ▫ شوق لقاء الله در پرتو ولایتمداری پرواز مرغ باغ ملكوت شهادت، با استعانت از انديشه ناب و استمداد از انگيزه خالص است. سالك كوي شهادت، ره توشه‏اي به نام معرفت خدا و زاد راهي به عنوان نصرت دين او دارد. راهيِ ميدان ايثار، سرمايه‏اي به نام هجرت از تكاثر به سوي كوثر، و دلمايه‏اي به عنوان شوق لقاء الله دارد. همه اين نعمت‏ها را در پرتو وحي آهنگين خدا و در ظلّ ولايت‏مداري اهل بيت عصمت (عليهم‏السلام) به دست مي‏آورد. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (إذا قُرء القرءان فاستمعوا له و أنصتوا)[ سوره‏ي اعراف، آيه‏ي 204]، شاهدان صادق، كاملاً منتظر دريافت پيام الاهي شدند. آن جا كه خداي سبحان فرمود: (إنّ الله اشتري من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بأنّ لهم الجنّة يقاتلون في سبيل الله فيَقتُلون و يُقتَلون)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 111.]، در عرضه مستقيم كالاي جان و مال حضور يافتند. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة)[ سوره‏ي انفال، آيه‏ي 60.]، در نهايت اخلاص و قوّت قَلب و بدن، آمادگي خود را اعلام داشتند. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (وقاتلوهم حتي لا تكون فتنةٌ ويكون الدّين كلّه لله)[ سوره‏ي انفال، آيه‏ي 39.]، نبرد با هرگونه استعباد، استعمار، استثمار، استحمار، استبداد و... را پذيرفتند. 🔹 آن جا كه خداي تعالي فرمود: (يريد الله أن يحقّ الحقّ بكلماته و يقطع دابر الكافرين ليحقّ الحقّ و يُبطَل الباطلَ و لو كرِه المجْرمون)[ سوره‏ي انفال، آيات 7 ـ 8.]، هدفي جز اِحياي حق و غرضي غير از اِبطال باطل نداشته ‏اند. 🔹 آن جا كه خداي بزرگ فرمود: (فقاتلوا أئمّة الكفر إنّهم لا أيمان لهم لعلّهم ينتهون)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 12]، فهميدند دشمن‏هاي اصلي جامعه بشري خون‏خواران استكباري هستند كه از اَيْمان، سوگندها، قطعنامه‏ها، ميثاق‏هاي بين الملل و هرگونه پيمان‏پذيري استنكاف مي‏كنند. ممكن است كسي بي‏ايمان باشد، ولي مزاحم نباشد؛ امّا بي‏اَيمان، گرگِ خون آشامي است كه همگان از او منزجرند. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (إنفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا بأموالكم و أنفسكم في سبيل الله ذلكُم خيرٌ لكم إن كنتم تعلَمون)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 41.]، نقد جان بر كف و نقد مال در كَيْف كوشيدند و آنان‏كه از هزينه اعزام محروم ماندند، مصداق بارز: (تولّوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألاّ يجدوا ما ينفقون)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 92.] شدند و اشك اندوه ريختند كه چرا از همرزمان خود جدا شدند. 🔹 آن جا كه خداوند فرمود: (يا أيّها النبيّ جاهد الكفّار و المنافقين و اغلظ عليهم و مأويهم جهنّم وبئس المصير)[ سوره‏ي توبه، آيه‏ي 73.]، در دو جبهه كفر و نفاق مبارزه كردند و دشمن داخلي را چونان بيگانه خارجي شناختند و از او تبرّي جستند. 🔹 آن جا كه خداي سبحان فرمود: (أطيعوا الله و أطيعوا الرّسول و أُولي الأمر منكم)[ سوره‏ي نساء، آيه‏ي 59]. دستور عصر غيبت بقيّة الله (ارواح من سواه فداه) را فراگرفتند و از نائبان راستين اولي الامر واقعي، رهنمود خواستند و آن‏را امتثال كردند و بالاخره، هر چه از قرآن كريم آموختند، اندوخته خود ساختند و به ديگر رويكردها آويخته نشدند. ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 مثل های رایج قرآنی در محاورات و گفتگوهای فارسی-4- ▪ تمثل به کلمات سائره و ضرب المثل های قرآنی هم، در میان مردم، بسته به درجه سواد، فرهنگ، ادبیت و عربیت آنها، نیز در میان عامه مردم که بیشتر فحوا و کاربرد مثل یا کلمه سائر را می دانند، تا معنای تفصیلی و تحقیقی آن را رواج تمام دارد. 1- الخبیثات للخبیثین ( نور، 26) یعنی « زن های پلید برای [یا در خور] مردهای پلیداند» و سپس توسع معنی پیدا کرده است و شامل چیزهای بد برای آدم های بد هم می شود. 2- وَالطَّیبَاتُ لِلطَّیبِینَ ( نور، 26) در دنباله عبارت پیشین و در همان ایه به کار رفته است، یعنی: « زن های پاک برای [درخور] مردان پاک اند». این هم گسترش معنایی یافته، به معنای: « چیزهای خوب شایسته یا سزاوار آدم های خوب است». 3- فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ( مؤمنون، 14). یعنی: « بزرگا خداوندا که بهترین آفرینندگان است.» کاربرد این عبارت سائر قرآنی، به هنگام مشاهده خوشرویان، اعجوبه ها، و نیز توسعاً خط و حیرت از اثار شگفتی آفرینی صنع الهی است. 4- هَلْ مِنْ مَزِید، ( سوره ق، آیه 30) کاربرد اصلی قرآنی آن این است که در روز قیامت و پس از حساب و کتاب که دوزخیان را فوج فوج به جهنم می اندازند یا گروه گروه به سوی آن می رانند [ به زبان حال] از جهنم پرسیده می شود ایا پر شدی/ سیر شدی؟ و او می گوید: هل من مزید؟ ( ایا باز هم هست). کاربرد امروزینش در تداول ادبی و محاوره فارسی، موارد زیاده طلبی منفی است: « فلانی یک میلیارد تومان پول آفتاب ندیده دارد، باز هم هل من مزید می طلبد/ می زند.» 5- إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ( فاطر، 28)، ( از میان بندگان خداوند فقط دانشوران از او خوف و خشیت دارند.» 6- مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَارًا ( جمعه، 5) ( داستان کسانی که [عمل به] تورات بر آنها تکلیف شد، سپس آن را [ چنانکه باید و شاید] رعایت نکردند، همانند چارپایی بر او کتابی چند است). 7- وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبَابِ ( بقره، 179)، ( و شما را ای خردمندان در قصاص [رمز بقای] حیات است). 8- ذَلِکَ فَضلُ اللهِ یَؤتِیهِ مَن یَشَاء ( توضیحش گذشت). 9- وَلَا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ ( بقره، 195)، ( و خودتان را به دستان خویش، به کام هلاکت نیندازید) 10- وَلَا یحِیقُ الْمَکْرُ السَّیئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ( فاطر، 43)، ( و بدسگالی جز به صاحب آن باز نمی گردد). 11- لَا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ( بقره، 286) ( خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند). 12- قُلْ کُلٌّ یعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ ( اسرائ، 84) ( بگو هر کس فراخور [سرشت] خویش عمل می کند). 13- هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ( الرحمن، 60) ( آیا جزای نیکوکاری جز نیکوکاری است). 14- کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیهِمْ فَرِحُونَ ( روم، 32)، ( هر گروهی به آنچه [از اندیشه و عمل که] دارند دلخوشند). 15- وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیوتِ لَبَیتُ الْعَنْکَبُوتِ ( عنکبوت، 41)، ( آری سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است). چون به فارسی و عربی در زمینه امثال قرآن کتاب ها بسیار است، به همین میزان اکتفا می کنیم.(1) منبع مقاله : خرمشاهی، بهاء الدین؛ ( 1390)،قرآن در زندگی و فرهنگ عامه، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 رساله عهد ▪ بزرگانی مثل مرحوم بوعلی یك رساله عهد نوشتند ـ كمتر كسی است که رساله عهد بنویسد ـ اصلاً رساله عهد را برای همین گذاشتند كه ما با خدایمان عهد كنیم. آن ‌قدر فیض ذات اقدس الهی ریزش دارد كه به ما اجازه داد كه یك طرف عهد باشیم و او طرف دیگر! ما کتاب ‌های نذر و وقف فراوان داریم، اما عهد كم است. عهد یعنی یك رساله که بخشی از اقسام فقهی مانند نذر و عهد و یمین است؛ این بزرگان رساله عهد می ‌نوشتند که طرف عهدشان خداست؛ من با خدا عهد كردم، تعهّد كردم، «عاهدتُ الله» كه قصّه نخوانم، علمی شوم یا استاد شوم یا مؤلف شوم یا مدرّس شوم كه شاگرد بپرورانم. من این‌جا نیامدم قصه بخوانم، فلان سریال را ببینم یا فلان داستان را گوش دهم، من آمدم محقّق و عالِم شوم و عالم‌ پرور باشم. این رساله عهد را مرحوم بوعلی نوشتند كه من عهد كردم قصّه نخوانم. كسی كه عهد كرده قصه نخواند، وقتی كه ماه باجلال و شكوه محرّم رسید، او با قصه مجلس را كه اداره نمی‌ كند، او راز نهضت حسینی را، رمز نهضت حسینی را كه حق ‌مدار و حق‌ محور بود بیان می ‌کند. فرمود: «أَ لَا تَرَوْنَ‏ أَنَ‏ الْحَقَ‏ لَا یعْمَلُ‏ بِهِ‏ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یتَنَاهَی عَنْهُ»،[1] مسئله امر به معروف، نهی از منكر، حق‌ مداری، حق‌ محوری، پرهیز از باطل، گرایش به حق، پرهیز از كذب، گرایش به صدق، جامعه دروغ نگوید، دروغ نبافد، دروغ اِسناد ندهد؛ مشكل جامعه الآن دروغگویی است، این دروغگویی را برداریم كه اطمینان در جامعه پیدا شود؛ این موارد همه عصاره بحث‌ های ایام محرّم خواهد بود. ▪ معنای این عهد این است كه من با خدا تعهّد كردم حرف ‌های غیر علمی نزنم، داستان بی ‌مغز نگویم، وقت مردم را تلف نكنم؛ این كار و تعهّد من خواهد بود، مردم هم وقتی در مجالس حسینیه و مسجد و امثال آن شركت می ‌كنند، برای شنیدن مواعظ الهی و نهضت جهانی سالار شهیدان (سلام الله علیه)، آنها هم «مُسْتَمِعٍ‏ وَاعٍ» باشند؛ یعنی هم خوب گوش دهند و هم ظرف بیاورند كه این مطالب در آن ظرف جا بگیرد. ▪ اگر وجود مبارك امیر مؤمنان (سلام الله علیه) در قرآن به این وصف شد كه ﴿تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ﴾،[2] به ذیل این آیه که نگاه كنید، می‌ گویند یكی از مصادیق بارز این آیه وجود مبارك امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) است كه حضرت «مُسْتَمِعٍ‏ وَاعٍ» بود، «واعی» بود یعنی «وعاء» و ظرف می ‌آورد،[3] این ظرف را خدای سبحان به ما داد؛ ولی اگر این ظرف را با قصه و داستان پُر كردیم جا برای مطالب دیگر نیست. اینكه می ‌بینید بعضی‌ ها حوصله‌ شان زود سر می‌رود، برای این است كه ظرفیتی ندارند. الآن شما بهترین غذا را به كسی بدهید كه این با پفك شكم خود را سیر كرده است، این شخص دیگر اشتها ندارد، به او گفتند که این ماده غذایی نیست، ولی گوش نداد و شكم خود را با آن پُر كرد، دیگر احتیاجی به غذای سالم ندارد و احساس نیاز نمی ‌كند! به او گفتند قصه سودمند نیست، حرف‌ های باطل سودمند نیست، طنز سودمند نیست، مطالب غیر علمی سودمند نیست! ▪ اگر وجود مبارك حضرت را به عنوان امام پذیرفتیم كه پذیرفتیم! باید در محافل علمی مصداق ﴿تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ﴾ باشیم. فرمود وقتی معارف الهی تنزّل كرد، گوشِ شنوایی كه «وعاء» باشد و ظرفیت داشته باشد این معارف را می ‌پذیرد. هم ما و هم گویندگان ما باید در محافل حسینی حرف‌ های با مغز، برهانی، استدلالی، قرآنی، روایی به مردم تحویل دهند و هم مستمعان ما «مُسْتَمِعٍ‏ وَاعٍ» باشند تا ﴿تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ﴾. [1]. تحف العقول، ص245. [2]. سوره حاقة، آیه12. [3]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص423؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ‏ ﴿وَ تَعِیها أُذُنٌ‏ واعِیةٌ﴾قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صل الله علیه و آله و سلّم) هِی أُذُنُكَ یا عَلِی». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/08/01 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
تجلی وحی و عقل در نهضت حسينی 1.mp3
9.14M
📌 تجلی و در نهضت حسینی آیت الله جوادی آملی 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
تجلی وحی و عقل در نهضت حسينی 1 _ P 2.pdf
212.2K
📌 تجلی و در نهضت حسینی آیت الله جوادی آملی 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳️همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 رساله عهد(بوعلی) 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳️همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (76) 🔅🔅🔅 ✳ولی الله المطلق ▪ چون حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت وحي همتاي قرآن كريمند؛ «إنّى تاركٌ فيكم الثّقلين كِتابَ الله و عترتى...»، تمسّك و اعتصام به هر دو لازم، و ترك هر كدام به مثابه ترك هر دو است. لذا، استماع كلام معصوم و اِنصات منصفانه و ناصحانه در پيشگاه آن، عامل سعادت خواهد بود. شاهدان واصل، هماره رهنمود اهل بيت عصمت (عليهم‏السلام) را در كنار هدايت قرآن مجيد پذيرا بودند. 🔹 آن جا كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «جاهدوا أهوائكم تَملِكوا أنفسكم»[ نهج الفصاحة، ج 1، ص 219.] و «المُجاهدُ مَنْ جاهدَ نفسَه فى طاعة الله»[ نهج الفصاحة، ج 1، ص 219.]؛ به تزكيه روح و تضحيه نفس، مبادرت كردند و پيروزمندانه چنين سروده‏ اند: عشق ديوانه است ما ديوانه ديوانه‏ ايم نفس امّاره است ما امّاره امّاره‏ ايم 🔹 آن جا كه رسول گرامي فرمود: «الجَنّة تحتَ ظِلال السُّيوف»[ همان، ص220.]، عرصه را بر اهرمن مهاجم تنگ كردند و با تبلور خويش او را متواري ساختند. 🔹 آن جا كه پيامبر عظيم الش أن اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «مَنْ قُتل دونَ دينهِ فهو شهيدٌ»[ همان، ص519.]، آمرانه به مرگ فرمان دادند: «اي مرگ اگر نمرده‏اي دريابم» و مترنّمانه سرودند: گر زهر چيزي بِلَنگي دور شو راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ مرگ اگر مرد است، آيد پيش من تا كشم خوش در كنارش تنگ تنگ من از او جاني بَرَم بي‏رنگ و بو او زمن دَلْقي ستاند رنگ رنگ جور و ظلم دوست را بر جان بنه ور نخواهي پس صلاي جنگ جنگ [كليات شمس تبريزي، ص 498، غزل 1327. ] ▪ چون اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) باب مدينه علم و حكمت است، لذا اِصغاي سخن آن حضرت عبادت خواهد بود. 🔹 آن جا كه علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) فرمود: «و إنّما أنتم إخوانٌ علي دين الله، ما فَرَّق بينكم إلاّ خُبثُ السَّرائر و سوء الضَّمائر»[ نهج البلاغة، خطبه‏ي 113.]، پيمان برادري مستحكم‏تر كردند و با تطهير دل از لَوْث عصيان و رَوْثِ حبِّ جاه و فَرْثِ خود خواهي از «دار الغرور»، هجرت و به «دار القرار» باريافتند. 🔹 آن جا كه آن حضرت (عليه‏السلام) فرمود: «إنّ أكرم المَوتِ الْقتل، و الّذى نفس ابنِ أبى طالب بيَدِه، لألف ضربةٍ بالسَّيف أهونُ علىَّ مِن ميتةٍ علي الفراش فى غير طاعة الله»[ همان، خطبه‏ي 123.]، جهان طبيعت را زير پا و فرا طبيعت را قبله ساختند و زمزمه كنان چنين گفتند: عالَم ويرانه به جغدان حلال باد دو صد شنبه از آنِ جُهُود دل‏هاي شفاف و حديث العهدِ فطريِ آنان، چنان مشتاق لقاي الاهي بود كه با تمام وجود چنين مي‏سرودند: اندر جمال يوسف گر دست‏ها بريدند دستي به جان ما بَر بنگر چه‏ ها بريديم 🔹 آن جا كه وليّ الله مطلق، حضرت علي بن ابي طالب (عليه‏السلام) فرمود: «لا تَذوقُوا النَّوم إلاّ غراراً أو مَضمضة»[ همان، نامه‏ي 11.]، شب‏ها را چون روزْ بيدار و مراسم سحر را در سنگر انجام داده، هيچ‏گونه هراس از ابرقدرتِ عصر به خود راه نمي‏دادند و از اِرعاب بيگانه مهاجم، خائف نبودند و چنين نجوا داشتند: كي سرد شود عشق ز آواز ملامت هرگز نَرَمَد شير ز فرياد زنانه ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت5:نکات تفسیری آیات 1تا4 وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. 🌿🌿🌿 ✅ ۱ - سوگند خداوند به خورشید (و الشّمس) ✅ ۲ - سوگند خداوند، به نور گسترده خورشید به هنگام چاشت (و ضحیها) 🔹 «ضحى» در معانى گسترش نور خورشید و «پهناور شدن روز» (مفردات راغب) و اندکى پس از بالا آمدن روز (قاموس) به کار مى رود. اضافه شدن «ضحى» به ضمیرى که به خورشید برمى گردد، بیانگر آن است که مراد از آن، گسترش نور خورشید است. ✅ ۳ - خورشید و نور گسترده آن هنگام چاشت، آفریده هایى با عظمت و شگفت (و ضحیها) ✅ ۴ - خورشید و نور آن، نعمتى الهى است. (و الشمس و ضحیها) 🔹 «سوگند»، زمانى مى تواند مخاطب را به قبول سخن وادار سازد که آنچه به آن سوگند یاد شده است; مورد علاقه او بوده و به حال او سودمند باشد. 🔅🔅🔅 ✅ 5 - سوگند خداوند، به ماه هنگام طلوع آن پس از غروب خورشید (و القمر إذا تلیها) 🔹 اختصاص قسم به این زمان خاصّ، نشان برجسته تر بودن ارزش آن است. این زمان، شامل شب هایى مى شود که پس از غروب خورشید، ماه تابان در آسمان مشاهده مى شود. ✅ 6 - سوگند خداوند، به کره ماه در شب هاى وسط هر ماه (و القمر إذا تلیها) 🔹 «تلوّ» (مصدر «تلى»)، به معناى از پى در آمدن است. در شب هاى چهاردهم و قبل و بعد آن، طلوع ماه در پى غروب خورشید است. بنابراین مى توان گفت: مراد از «إذا تلاها»، فقط همان شب ها است. ✅ 7 - نور ماه، تابع نور خورشید است.* (و القمر إذا تلیها) 🔹 جانشین بودن ماه براى خورشید و نه عکس آن، بیانگر فرع بودن نور ماه است. ✅ 8 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و القمر إذا تلیها) ✅ 9 - ماه و پیدایش آن پس از خورشید، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است. (و القمر إذا تلیها) 🔹 سوگند، نشانه علاقه مخاطب به چیزى است که به آن سوگند یاد شده است. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت6:نکات تفسیری آیات 1تا4 وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها «1» وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها «2» وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها «4» وَ السَّماءِ وَ ما بَناها «5» وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها «6» وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها «7» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها «8» «1» به خورشيد سوگند و گسترش نور آن. «2» به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد. «3» به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد. «4» به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند. «5» به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد. «6» به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد. «7» به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد. «8» پس پليدى‌ها و پاكى‌هايش را به او الهام كرد. 🌿🌿🌿 ✅ ۱ - سوگند خداوند، به روز در لحظه فروغ افکندن آن بر زمین (و النهار إذا جلّیها) ✅ ۲ - پیدایش روز و درخشان شدن زمین به وسیله آن، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و النهار إذا جلّیها) ✅ ۳ - تابناک شدن زمین در روز، از نعمت هاى خداوند است. (و النهار إذا جلّیها) ✅ ۴ - ظهور خورشید، از آثار پیدایش روز است. (و النهار إذا جلّیها) 🔅🔅🔅 5 - سوگند خداوند به شب در لحظه اى که تاریکى آن، سطح زمین را بپوشاند. (و الّیل إذا یغشیها) 🔹 طَبَق و[ سرپوش هایى]مانند آن که بر چیزى نهاده مى شود، «غطاء» نام دارد; همان طور که به پوشاک و [رواندازهایى]مانند آن که روى چیزى قرار داده مى شود، «غشاء» مى گویند (مفردات راغب). بنابراین «یغشاها» - که مرجع ضمیر مفعولى آن در این برداشت «أرض» گرفته شده - به این معنا است که تاریکى شب، سطح زمین را مى پوشاند. ✅ 6 - سوگند خداوند، به هنگامى که شب، خورشید را مى پوشاند. (و الّیل إذا یغشیها) ✅ 7 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند است. (و الّیل إذا یغشیها) 8 - تاریک شدن زمین در شب، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها (و الّیل إذا یغشیها) ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 بیداری ملت ها در پرتو نهضت حسینی ▪ وجود مبارك سیدالشهداء (سلام الله علیه) از همان اول قصد عمره مفرده داشت. در مقتل‌ ها گاهی نوشته می ‌شود كه حضرت حج را تبدیل به عمره كرد یا حجّ إفراد كرد و مانند آن؛ اما آنچه در بحث‌ های فقهی و روایات فقهی ماست، ائمه(علیهم السلام) فرمودند که حضرت از همان اول قصد عمره مفرده داشت، از اول قصد حجّ نداشت، این طور نبود كه حجّ خود را تبدیل به حجّ عمره یا إفراد كند و از مكه خارج شود، اصلاً به احرامِ حجّ مُحرم نشده بود! قصد داشت و می ‌دانست که چگونه می شود. اما چطور این راه را انتخاب كرده و قیام كرده و فرزندان خودش را برده؟ او می‌ خواهد خاورمیانه را احیا كند! ▪ آ‌ن روز هیچ راهی برای احیای خاورمیانه نبود، خاورمیانه آن روز مكه و مدینه و شام و عراق بود، این محدوده بود كه خاورمیانه اسلامی بود. وجود مبارك سیدالشهداء بخشی را شخصاً تشریف بردند، بخشی را پیام دادند، بخشی را مذاكره كردند، بخشی را با سر رفتند، بخشی را با اسرا اداره كردند؛ یعنی مكه، مدینه، فاصله مكه و مدینه، فاصله مكه و عراق، فاصله عراق و شام را اهل بیت رفتند، پیام دادند، سخنرانی كردند، نامه دادند، نامه گرفتند و خاورمیانه را بیدار كردند كه بعد جریان مختار اثر كرد. بدون برنامه و بدون تصمیم كه نبود؛ لذا هر كس خواست برود فرمود بروید ولی بچه‌ های من باشند، با اینكه یقین داشت اینها به اسارت می‌ روند، فرمود اینها باید باشند شما خواستید بروید، بروید، بیعت را از شما برداشتم اما بچه ‌های من باید باشند، اینها پیام دارند، اینها باید كوفه را اداره كنند، شام را اداره كنند، برگشت از شام تا مدینه را اداره كنند. حضرت نامه ‌ها نوشت، مصاحبه ‌ها كرد قدم به قدم اتمام حجّت كرد. در مكه آن سخنرانی رسمی را اعلام كرد، با ابن‌زبیر یك طور مصاحبه كرد، با ابن‌ عباس یك طور مصاحبه كرد، همه را از وضع شام روشن كرد، مردم خوابیده بودند و همه اینها را بیدار كرد؛ لذا وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) با آن وصف اسیرانه كه از كربلا به شام آمد، در دم دروازه شام به حضرت عرض كردند، در این صحنه چه كسی پیروز شد؟ فرمود ما «وأَوْدَاجُهُ‏ تَشْخُبُ دَماً»؛[1] فرمود: ما پیروز شدیم، ما رفتیم نام مبارك پیغمبر و دین را زنده كنیم از اسارت در بیاوریم و در آوردیم: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِمْ»[2] این دین اسیر بود ما این را آزاد كردیم، این زنجیر را از گردن دین برداشتیم به گردن خودمان گذاشتیم دین باید آزاد باشد، این كار را كردیم، ما پیروز شدیم. ▪ اصل بعدی آن است كه وجود مبارك سالار شهیدان (سلام الله علیه) فرمود: انسان آزادی ‌اش به معنای رهایی نیست، این آزادی از دشمن درون و بیرون است؛ لذا با عزّت و جلال و شكوه باید همراه باشد، این «هَیهَات مِنَّا الذِّلَّة»[3] شعار رسمی آن حضرت بود فرمود ما انسان را به كرامت اصلی ‌اش برگرداندیم، جامعه را كریم كردیم، آزاد كردیم هر كس از ماست عزیز است «هَیهَات مِنَّا الذِّلَّة»، با این اصل آزاد كردیم. [1] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج7، ص272. [2] . الامالی (شیخ طوسی)، ص677. [3] . ألإحتجاج علی أهل اللجاج(للطبرسی)، ج2، ص300. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1394/07/30 ▪ هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در روضه الشهداء همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom