eitaa logo
✳️محفل تفسیر و قرآن شناسی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
742 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 نمونه‌اى از تفسير قرآن با قرآن 👇👇👇👇👇 خداوند متعال در چندين جا از كلام خود مى‌فرمايد:{«اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ»* - زمر، آيه 62 -آفريننده هر چيز هر چه كلمه شى‌ء بر آن اطلاق مى‌شود (جز خدا) خداست. اين مفهوم در چهار جا از قرآن مكرر شده، و به موجب آن هر چه در جهان آفرينش فرض شود آفريده خداست و هستى آن از اوست. البته نبايد از اين نكته غفلت كرد كه قرآن در صدها آيه عليت و معلوليت را تصديق مى‌كند و فعل هر فاعلى را به خود آن فاعل نيز نسبت مى‌دهد آثار اشيا را مانند سوزانيدن آتش و رويانيدن زمين و بارانيدن آسمان را از آنِ آنها مى‌داند و افعال اختياريه انسان را به پاى خود انسان مى‌نويسد. و در نتيجه، كننده هر كار همانا صاحب آن كار است ولى هستى‌بخش و وجود دهنده كار و صاحب كار خداست و بس. و پس از اين تعميم كه به آفرينش داد مى‌فرمايد: {«الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ» - سجده، آيه 7 -خدايى كه هر آنچه آفريد زيبا قرار داد. به موجب انضمام اين آيه به آيه گذشته زيبايى با آفرينش دوش بدوش هم پيش مى‌روند و هر چه در جهان هستى داراى هستى است داراى زيبايى است و جز زيبايى صفتى ندارد. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
(و نيز )نبايد از اين نكته غفلت داشت كه قرآن در آيات بسيارى خير در مقابل شر و نفع در مقابل ضرر و هم چنين نيك در برابر بد و زيبا در برابر زشت را تصديق مى‌كند و بسيارى از كارها و كردارها و پديده‌ها را بد و زشت مى‌شمارد، ولى چيزى كه هست اين همه بدى‌ها و زشتى‌ها و ناگوارى‌ها از راه نسبت و مقايسه پيدا مى‌شود و وجود قياسى و نسبى دارند نه نفسى. (ذاتی) مثلًا مار و كژدم بد هستند ولى نسبت به انسان و حيواناتى كه از نيش آنها متضررند نه نسبت به سنگ و خاك. مزه تلخ و بوى مردار منفورند ولى نسبت به ذائقه و شامه انسان نه نسبت به همه. پاره‌اى از رفتارها و كردارها زشت هستند ولى نسبت به نظام اجتماعى انسان نه در هر نظامى و نه با قطع نظر از نظام اجتماع. آرى، اگر از نسبت و مقايسه آدمى صرف‌نظر شود دست به روى هر چه گذاشته شود جز اندامى زيبا و هستى حيرت‌بخش و خيره‌كننده‌اى به چشم نخواهد خورد و جلوه زيبايى جهان هستى از توانايى وصف و بيان بيرون است، زيرا خود وصف و بيان از زيبايان جهان هستى مى‌باشد. در حقيقت آيه شريفه نامبرده مى‌خواهد روى مردم را از زشت و زيباى قياسى و نسبى برگردانيده متوجه زيبايى مطلق نمايد و افهام و اندیشه ها را با نظر كلى و عمومى مجهز سازد. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
پس از دريافت اين تعليم(مطلب) به صدها آيات قرآنى برمى‌خوريم كه با بيانات گوناگون موجودات جهان هستى را تنها تنها و دسته دسته و گروه گروه و نظام‌هاى جزئى و كلى را كه در آنها حكومت مى‌كند آيه و علامت خداى تعالى معرفى مى‌كند و آنها را از هر جهت كه فرض شوند (درست تأمل شود) نشان دهنده خداى متعال مى‌شمارد. ما از اين بيانات و با عطف نظر(توجه و دقت) به دو آيه گذشته مى‌فهميم كه اين زيبايى بهت‌آور كه سراسر جهان هستى را از دو سوى گرفته همانا زيبايى ساحت كبريايى است كه از راه آيات آسمانى و زمينى مشاهده مى‌شود و هر يك از اجزاء جهان دريچه‌اى است كه‌ بخشى از فضاى دلنشين و نامتناهى بيرون از خود را ارائه مى‌دهد و هيچ كدام از خود چيزى ندارد. و از اين روى قرآن كريم در آيات ديگرى هر جمال و كمال را از آن ساحت كبريا مى‌شمارد چنان كه مى‌فرمايد: {«هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» - مؤمن، آيه 65 - اوست زنده خدايى جز او نيست. {«أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» - بقره، آيه 165 -اين كه همه قوه و نيرو از آن خداست) {«فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» - نساء، آيه 139-به درستى همه عزت از آن خداست. «و هو العليم القدير» «و هو السميع البصير». {«اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» -طه، آيه 8-خدا جز او خدايى نيست هر نامى كه نيكوتر است از آن اوست. به مقتضاى اين آيات همه زيبايى‌هايى كه در جهان هستى جلوه‌گر است حقيقت آن از آن ساحت كبريا مى‌باشد و براى ديگران چيزى جز مجاز و عاريت باقى نمى‌ماند. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋پیام ها و نکته هایی از آیه 15 سوره حجرات 👇👇👇👇👇 *ایمان واقعی دارای ریشه و ثبات در اندیشه و جلوه گر در کردار و رفتارآدمی *جهاد با جان و مال نشانه یقین و استواری در ایمان *وجود شک و دلبستگی به مال و جان در میان برخی اعراب دلیل ردّ ایمان آنان از سوی خداوند *ملاک ارزش جهاد و ایثار فی سبیل الله و لله بودن است(جهت و گرایش الهی) *جان و مال پر جاذبه ترین امور در زندگی انسان *ثبات در باورهای دینی و جهاد همه جانبه در راه خدا گواه راستی انسان در ادعای ایمان. * قرآن، هم ملاک و معیار کمال را بیان مى‌کند، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» و هم الگوهاى کامل را نشان مى‌دهد. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ‌.... * ایمان، امرى باطنى است که از راه عمل شناخته مى‌شود. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ‌ ...جاهَدُوا ... * ایمان بدون جهاد، شعارى بیش نیست. جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ‌ ... (کمال‌ ایمان به گذشت از جان و مال است.) 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
🖋📋پیام ها و نکته هایی از آیه 15 سوره حجرات 👇👇👇👇👇 نکته تکمیلی: *مومنان و باورمندان راستین چهار آیه‌ى قرآن با جمله‌ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» شروع شده که ترسیم سیماى مؤمن واقعى است: 1. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» « انفال، 2. » مؤمنان واقعى کسانى هستند که هرگاه نام خداوند برده شود، دلهایشان مى‌لرزد و همین که آیات الهى بر آنان تلاوت شود، ظرفیت آنان به ایمان افزوده مى‌گردد وتنها بر خدا تکیه مى‌کنند. 2. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى‌ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ‌ ... « نور، 62 » مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان دارند و هرگاه در یک کار دسته جمعى با پیامبر هستند، بدون اجازه‌ى حضرت از صحنه خارج نمى‌شوند. 3 و 4. در همین سوره مطرح شده است؛ یک بار در آیه دهم، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ... و بار دیگر در همین آیه. اگر این چهار آیه را در کنار هم بگذاریم، سیماى مؤمنان صادق و واقعى را کشف مى‌کنیم. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه 16 قُلْ‌ أَ تُعَلِّمُونَ‌ اللَّهَ‌ بِدِینِکُمْ‌ وَ اللَّهُ‌ یَعْلَمُ‌ مَا فِی‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِی‌ الْأَرْضِ‌ وَ اللَّهُ‌ بِکُلِ‌ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ ترجمه: بگو: «آیا خدا را از ایمان خود با خبر می‌سازید؟! او تمام آنچه را در آسمانها و زمین است می‌داند؛ و خداوند از همه چیز آگاه است!» 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه 16 ✏📋 پیام ها و نکته ها: · گروهى با سوگند به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله گفتند که ایمان ما صادقانه است. این آیه نازل شد که نیاز به سوگند نیست، خداوند به همه چیز آگاه است. · ایمان نمایی مورد نکوهش خداوند است.(ایمان را در عمل باید ثابت کرد نه در ادعا) · تظاهر نزد پیامبر صلى الله علیه و آله در حقیقت تظاهر نزد خداست. با این‌که این گروه نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله تظاهر کردند، ولى قرآن مى‌فرماید: ( أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ‌ ...) · خداوند به ایمان و بی ایمانی افراد علم دارد · علم خداوند به چگونگی ایمان انسان ها ،مبتنی بر ملاک های واقعی و عینی است نه ادعاها و اظهارات گفتاری آنان · خداوند به ضمیر و باطن انسان آگاهی دارد و از اعلام و اظهار آنان بی نیاز است. · خداوند به تمامی موجودات آسمان ها و زمین آگاهی و علم دارد. · آگاهی خداوند بر تمامی هستی دلیل بر عدم نیاز او از گزارش ها بر مومن بودن یا مومن نبودن افراد · احاطه علم الهی بر تمام اشیاء · توجه به علم الهی انسان را از لاف و گزفه گویی و بی صداقتی در دین باز می دارد. · عرضه ‌ى عقائد خود به اولیاى خدا، اگر براى ارزیابى واصلاح ویا کسب اطمینان باشد، بسیار پسندیده است، چنانکه حضرت عبدالعظیم حسنى عقائد خود را به امام هادى علیه السلام عرضه کرد. امّا اگر عرضه ‌ى عقائد ریاکارانه باشد، جاى سرزنش وتوبیخ است. 🌟🌟🌟🌟🌟 @rahighemakhtoom
به موجب آيه كريمه: أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ» - انعام، آيه 122 -و آيا كسى كه مرده بود ما او را زنده كرديم و براى او نورى قرار داديم كه با آن- روشنايى آن- در ميان مردم راه مى‌رود. و آيه: {«أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» - مجادله، آيه 22 -آنان خدا در دل‌هاى ايشان ايمان را ثابت كرده و ايشان را با روحى از پيش خود- يا از ايمان- مؤيد نموده است. روحى ديگر و حيات ديگرى مى‌بخشد و نورى- درك ويژه واقع‌بينى- براى او قرار مى‌دهد كه مسير زندگى سعادتمندانه را در جامعه تشخيص مى‌دهد. و در آيه ديگر راه تحصيل اين نور را توضيح مى‌دهد: {«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ» -حديد، آيه 28 - اى كسانى كه ايمان آورديد، پرهيزكارى كنيد و به پيغمبر او ايمان بياوريد تا خداوند از رحمت خود دو برابر به شما بدهد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن راه رويد. و ايمان به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را در آيات ديگرى به تسليم و اتباع وى تفسير فرموده چنان كه مى‌فرمايد: {«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» - آل عمران، آيه 31- بگو اگر خدا را دوست مى‌داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست دارد. و زمينه پيروى را در آيه ديگر توضيح مى‌دهد: {«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ» - اعراف، آيه 157- كسانى‌كه پيروى مى‌كنند از پيغامبرى كه نبى امى است كسى‌كه او را در تورات و انجيل نوشته شده مى‌يابند- در تورات و انجيل ذكر شده- ايشان را به معروف امر مى‌كند و از منكر نهى مى‌كند و چيزهاى پاك را براى ايشان حلال و چيزهاى پليد را بر ايشان حرام مى‌كند، و از ايشان سختى و هرگونه زنجيرهايى كه داشتند وضع مى‌كند- آزادى مى‌بخشد. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
و روشن‌تر از اين بيان زمينه پيروى را در آيه ديگر كه هم مفسر اين آيه است توضيح مى‌دهد: {«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» - روم، آيه 30- روى خود را استوار نگه‌دار براى دين در حال اعتدال- در دين با اعتدال ثابت قدم باش- همان آفرينش خدا كه مردم را بر آن آفريده آفرينش خدا تبديل و تغيير ندارد آن است دينى كه مى‌تواند- جامعه بشرى را- اداره نمايد. به مقتضاى اين آيه برنامه كامل اسلام خواسته‌هاى آفرينش و به عبارت ديگر شرايع و قوانينى است كه فطرت و خلقت انسان به سوى آنها انسان را هدايت مى‌كند (زندگى بى‌آلايش يك انسان طبيعى) چنان كه در جاى ديگر مى‌فرمايد: {«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها* فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها* قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»}. - شمس، آيات 7- 10- (ترجمه آيه گذشته). قرآن تنها كتاب آسمانى است كه اولًا زندگى سعادت‌مندانه انسانى را با طرز زندگى بى‌آلايش و پاك انسان فطرى (طبيعى) مساوى مى‌داند و ثانياً: برخلاف بيشتر يا همه روش‌ها كه برنامه خداپرستى انسان را از برنامه زندگى تفكيك مى‌كنند برنامه دينى را همان برنامه زندگى قرار داده در همه شئونِ فردى و اجتماعى انسان مداخله نموده است. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋چهل و هشتمین کلمه از کلمات حکیمانه نهج البلاغه 🎤با تفسیر و شرح آیت الله جوادی آملی 🎤 👇👇👇👇 🔹حضرت فرمود: «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْی وَ الرَّأْی بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ»؛ فرمود اگر کسی بخواهد پیروز بشود ناچار است اهل حزم باشد. حزم و و حزام به این بَند و کمربندی که نمی‌گذارد بیگانه وارد حریم انسان شود و آشنا از حریم انسان خارج شود، می‌گویند. 🔹انسانی که برای خود مرز نداشته باشد و باز فکر کند،چنین انسانی نه از ورود بیگانه جلوگیری می‌کند نه از خروج آشنا؛ در واقع وقتی انسان متفکرانه می‌اندیشد که مرزبندی کند. حازم کسی است که مرز فکری او مشخص است؛ همان طوری که این نحو را اخذ کردند برای اینکه انسان مواظب زبانش باشد و هر جور حرف نزند، منطق را هم اختراع کردند که انسان هر جور نیاندیشد. 🔹در اینجا حضرت فرمود شما باید یک کمربند و مبنای فکری داشته باشید که بدانید کدام اندیشه وارد ذهن شما می شود و کدام فکر از ذهن شما خارج می شود. این معادل واژه زیرکی در زبان فارسی است. فرمود اگر می‌خواهید پیروز باشید چه در مسائل خانوادگی، چه در مسائل اجتماعی و چه در مسائل سیاسی، یک کمربند فکری باید داشته باشید. توصیه حضرت در اینجا این است که می فرماید شما باید چندین مبنای فکری را فحص کنید تا کمربندتان را پیدا کنید، فکر بسته هرگز به کمربند دسترسی پیدا نمی‌کند. باید جولان داشته باشید؛ مبانی دیگران را، منابع دیگران را، نقد دیگران را، اشکالات و تأیید و تقویت دیگران را همه را دور بزنید تا یک کمربندی انتخاب کنید و او را دور اندیشه خود ببندید، یعنی مبنای فکری خود را پیدا کنید. درس اخلاق استاد 🍀🍀🍀 @rahighemakhtoom علاقه مندان به معارف ناب وحیانی را به عضویت دعوت می نماییم.
🌟🌟🌟🌟🌟 چنانچه گفتیم قرآن تنها كتاب آسمانى است كه: اولًا زندگى سعادت‌مندانه انسانى را با طرز زندگى بى‌آلايش و پاك انسان فطرى (طبيعى) مساوى مى‌داند و ثانياً: برخلاف بيشتر يا همه روش‌ها كه برنامه خداپرستى انسان را از برنامه زندگى تفكيك مى‌كنند برنامه دينى را همان برنامه زندگى قرار داده در همه شئونِ فردى و اجتماعى انسان مداخله نموده دستوراتى مطابق واقع‌بينى (جهان‌بينى- خداشناسى) صادر مى‌كند و در حقيقت افراد را به جهان و جهان را به افراد مى‌سپارد و هردو را به خدا. قرآن كريم آثار و خواص زيادى صورى و معنوى براى مردان خدا و اولياى حق در زمينه يقينى كه دارند ذكر مى‌كند كه اين فصل گنجايش شرح و تفصيل آنها را ندارد. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 معناى حجيت بيان پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام‌ در تفسیر قران: به دلالت خود قرآن مجيد بيان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت گرامش- چنان‌كه در فصول سابقه گذشت- در تفسير آيات قرآنى حجيت دارد. اين حجيت در مورد قول شفاهى و صريح پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت و هم چنين در اخبار قطعيةالصدور كه بيان ايشان را حكايت مى‌كند روشن است. ولى خبر غيرقطعى كه در اصطلاح خبر واحد ناميده مى‌شود و حجيّت آن در ميان مسلمين مورد خلاف است منوط به نظر كسى است كه به تفسير مى‌پردازد، در ميان اهل سنت نوعاً به خبر واحد كه در اصطلاح صحيح ناميده مى‌شود مطلقاً عمل مى‌كنند و در ميان شيعه آنچه اكنون در علم اصول تقريباً مسلم است اين است كه خبر واحد موثوق‌الصدور در احكام شرعيه حجت است و در غير آنها اعتبار ندارد براى تحقيق مسئله به علم اصول بايد مراجعه كرد. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
یاد آوری و تذكر: بنابر اين كه معناى تفسير محصل مدلول آيه مى‌باشد بحثى را بحث تفسيرى‌ مى‌توان گفت كه در محصل معناى آيه تأثير داشته باشد اما بحث‌هايى كه در محصل معناى آيه تأثير ندارند مانند برخى بحث‌هاى لغوى و قرائتى و بديعى، اين نوع بحث‌ها تفسير قرآن نيست. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘ 🍁☘🍁 ☘🍁 🍁 ✅چرا قرآن، تفسیر می‌شود؟ 💢پاسخ:  🔷آیات قرآن، از کلماتی تشکیل شده اند که انسان ها با آنها سخن میگویند و مینویسند؛ امّا چون قرآن، زبان و سخن معجزه آسای خالق است، در آن، مفاهیم و معانی بلندی وجود دارد که گاهی فهمش حتّی برای مردمان عصر نزول قرآن که عرب زبانان بودند، آسان نبود و برای درک معنا و مقصود آیات قرآن، از پیامبر (ص) توضیح می خواستند و ایشان هم آیات الهی را شرح و تفسیر می فرمود.   🔷پس از پیامبر (ص) نیز با توجّه به دور شدن از عصر نزول، معنا و مراد حقیقی آیات قرآن و فضای نزول آنها، برای همگان معلوم و مشخّص نبود. از این رو، امامان شیعه که پس از پیامبر (ص) مفسّر حقیقی قرآن بودند، قرآن را تفسیر و تفسیرهای نادرست را رد مینمودند.  از سوی دیگر، مواردی از بلاغت ناب قرآن، چنان نبود که همه بتوانند آن را در یابند. این جا نیز پیامبر خدا و اوصیای او این بخش از معجزه الهی (بلاغت قرآن) را برای مردمان بیان می کنند.   🔷اکنون مفسّران قرآن، مطابق قواعد و اصول دانش تفسیر، معنا و مفهوم آیات و نیز فصاحت و بلاغت آن را کشف و بازگو می کنند. نمونه کوچکتر این موضوع، در ادبیّات فارسی دیده میشود. امروز فهم معنا و مقصود و نیز درک زیبایی ها و ظرافت های شماری از متون کهن فارسی مانند اشعار حافظ یا بوستان و گلستان سعدی، برای حتّی کسانی که مدارک تحصیلی بالا (مهندسی و دکتری) دارند نیز دشوار است و باید به افراد یا کتاب هایی که این متون را شرح و تفسیر کرده اند، مراجعه نمود.   ❌بنا بر این، برای راه یافتن به حقایق بلند قرآن که کتاب و معجزه الهی است، به تفسیر، آن هم به شیوه مفسّران حقیقی آن، نیازمندیم.   📕منبع: از قرآن بیشتر بدانیم، مهدی خسروی سرشکی، قم: انتشارات دارالحدیث، ص ۱۵۱ ـ ۱۵۲ @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه ۱۷ یَمُنُّونَ‌ عَلَیْکَ‌ أَنْ‌ أَسْلَمُوا قُلْ‌ لاَ تَمُنُّوا عَلَیَ‌ إِسْلاَمَکُمْ‌ بَلِ‌ اللَّهُ‌ یَمُنُ‌ عَلَیْکُمْ‌ أَنْ‌ هَدَاکُمْ‌ لِلْإِیمَانِ‌ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ صَادِقِینَ* ترجمه: ‌آنها بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت می‌نهد که شما را به سوی ایمان هدایت کرده است، اگر (در ادّعای ایمان) راستگو هستید! 🖋📋واژه نگاشت: یَمُنُّونَ: ازریشه "مَنن" (به فتح میم) طبرسى ذیل آیه [بقره:262]. و [آل عمران:164]. مى‏گوید: مَنّ در اصل به معنى قطع است و از آن است [فصّلت:8]. یعنى براى آنهاست پاداش غیر مقطوع و ابدى. منت نهادن و به رخ کشیدن نعمت را از آن جهت منة گویند که وظیفه نعمت شده را قطع مى‏ کند (دیگر بر او لازم نیست در مقابل نعمت تشکر کند یا چیز دیگرى انجام دهد) نیز منة به معنى نعمت است که شخص به واسطه آن از گرفتارى قطع و خارج مى ‏شود. این مطلب مورد تأیید فیومى در مصباح است و ممنون را به معنى مقطوع گفته و گوید مرگ را از آن مَنون گویند که قاطع زندگى است در صحاح گفته: «اَلْمَنُّ: اَلْقَطْعُ» و در قاموس آمده: «مَنَّ الْحَبْلَ: قَطَعَهُ» یعنى ریسمان را برید. راغب در المفردات گوید: مَنّ چیزى است که با آن وزن کنند، وزن شده را موزون و ممنون گویند. منة به معنى نعمت سنگین است. منت دو جور اطلاق دارد: فعلى و قولى. منت خدا فعلى است و آن سنگین کردن بندگان با نعمت و عطیه است «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ» یعنى خداوند بر مؤمنان نعمت بخشید. و منت قولى که شمردن و به رخ کشیدن نعمت است قبیح مى ‏باشد مگر وقتیکه طرف کفران نعمت کند (ترجمه آزاد). آنانکه من را قطع معنى کرده ‏اند گویند آلت وزن را از آن من گویند که جنس وزن شده با آن در مقدارى قطع و تعیین مى ‏گردد. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه ۱۷ ✅سخنی درشان نزول آیه 17: بیشتر مفسران گفته اند :آیه در باره منافقین نازل شده است. در مقابل کسانی هم گفته اند: در باره گروهی از مسلمانان که با اسلام آوردنشان برپیامبر منت می گذاشتند فرود آمده است. سخن سومی هم می گوید :آیه در باره طایفه ی بنی اسد می باشد .آنان به همراه اهل و عیال و تقدیم صدقات و کمک های مالی در محضر رسول (ص)اسلام آوردند.و این موضوع را مهم تلقی کرده و اسلامشان را منتی بر پیامبر خدا دانستند. 💡یادآوری: بارها گفته ایم که شان نزول هرگز مفهوم آیه ای را محدود نمی کند و همه کسانی از ادمیان که نشانه های منت گذاری در آنان باشد را شامل می شود. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه ۱۷ 🖋📋نکته ها و پیام ها : *گزارش خداوند از منت گذاری بیجای گروهی از مسلمانان به جهت اسلام آوردن خود * ساحت و مقام مسلمانان واقعی دور از منت نهادن بر پیامبر خدا به سبب اسلام آوردنشان *پیامبر صلی الله علیه و آله مامور به عدم پذیرش منت مسلمانان در مورد اسلام آوردنشان.(چنین اسلامی که همراه با منت باشد مورد پذیرش خداوند نیست) *خداوند از منت گذاشتن مسلمانان بر پیامبر نهی کرده است. *مومنان مرهون منت خداوند هستند که راهیابی آنان را به ایمان میسر و ممکن ساخته و از جهالت ها(علمی و عملی)نجاتشان داده است. *منت نهادن بر رسول خدا (ص)منت نهادن بر خداوند است. *هدایت مردمان به سوی ایمان بر اساس تفضل و لطف الهی نسبت به ایشان است نه استحقاق و شایستگی آنان *انسان از ایمان خود،خودش بهره وری می کند و سود می برد و خداوند از ایمان او بی نیاز است. بنابر این منت گذاری وجهی ندارد. * ایمان ،دارای ارزش واقعی وشایان امتنان است نه صرف تسلیم در برابر قدرت دین و یا بهره های اقتصادی و سیاسی و قومی از دین. *تاکید خداوند بر عدم صداقت گروهی از مسلمانان (اعراب بدوی)در ادعای ایمان .(بل اللّه یمنّ علیکم أن هدیکم للایمان ان کنتم صادقین)تعبیر«إن کنتم صدقین» در حقیقت ایمان اعراب را زیر سؤال برده است; یعنى، شما صادق نیستید .بر فرض که واقعاً ایمان آورده باشید، شایسته این است که خدا بر شما منت نهد; نه شما بر او. *خداوند در این آیه، نعمت ایمان و در آیه‌ى 164 سوره آل‌عمران، فرستادن انبیا و در آیه‌ى 5 سوره قصص، وارث کردن مستضعفان را منّت خود بر مردم شمرده است و این نشان مى‌دهد که مهم‌ترین نعمت‌ها، نعمت هدایت الهى، رهبرى معصوم و حکومت حقّ مى‌باشد. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🔔 زنگ تامل 🕑 درنگی کوتاه در آیه ای کوتاه 🌴🌴🌴🌴 یکی از ویژگی‌های قرآن اختصار در عین جامعیت در بیان حقایق و معارف است، مثلا آیه: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ» [اعراف 199] «با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکی ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان». در عین کوتاهی، از جامعترین آیات اخلاقی است. از امام صادق (علیه‌السّلام نقل شده است که فرمودند: «آیه‌ای جامع تر در مسایل اخلاقی از آیه فوق نیست». بعضی از علمای تفسیر در توضیح حدیث فوق گفته‌اند که: اصول فضایل اخلاقی همچون قوای انسانی در سه قسمت خلاصه می‌شود: عقل، غضب، شهوت. فضایل عقلی نامش حکمت است که جمله «و أمُرْ بِالْعُرْفِ» بدان اشاره دارد و فضائل نفسی که در برابر طغیان شهوت قرار دارد عفت نام دارد که از جمله «خُذِ الْعَفوِ» استفاده می‌شود و تسلّط بر نفس در برابر قوه غضبیه، شجاعت نام دارد که از جمله «و اَعْرِضْ عَنِ الجاهلین» استفاده می‌شود. [تفسیر نمونه ج7 ص62] 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🔔 زنگ تامل 🕑 درنگی کوتاه در مطلبی کوتاه 🌴🌴🌴🌴 یکی از ویژگی‌های قرآن جاذبه شگفت انگیز آن است به طوری که بسیاری از مشرکین به خود اجازه نمی‌دادند که قرآن را بشنوند؛ زیرا به تاثیر آن به خوبی آگاه بودند و می‌ترسیدند که مبادا نفوذ معجزه آسای قرآن دل‌های آنان را تسخیر کند. 🌴🌴🌴🌴🌴 ابن هشام می‌گوید: شدت علاقه و جاذبه قرآن به حدی بود که بسیاری از کفار قریش، شبانه به طور ناشناس کنار خانه خدا جمع شده و تا سپیده صبح می‌ماندند تا صدای تلاوت قرآن را بشنوند و این وضع به طور متوالی تکرار می‌شد. 🌴🌴🌴🌴🌴 ارنست رنان فرانسوی می‌گوید: در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسی، اجتماعی، ادبی و غیره وجود دارد که همه آن‌ها را بیش از یک بار مطالعه نکرده‌ام و چه بسا کتاب‌هایی که فقط زینت بخش کتابخانه من است ولی یک جلد کتاب که همیشه جلب نظر می‌کند و هر وقت خسته می‌شوم و می‌خواهم دریایی از کمال به رویم باز شود آن را مطالعه می‌کنم و از مطالعه زیاد آن خسته نمی‌شوم کتاب قرآن است. [دایره المعارف شیعه ص744] [نفوذ و جاذبه قرآن. واژه قرآن .ج 8.ص87] 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 1 🍀انديشة ظهور منجي در اديان آنچه سبب شده تا انديشة ظهور منجي در اديان شکل بگيرد، درماندگي، گرفتاري و بحرانهاي خانمان براندازي بوده که تمامي موجوديت حيات بشر را تهديد ميکرده است. تودههاي مردم که خود قادر به رفع آن بلاياي بزرگ نبودند، براي رهايي‌شان، ظهور نجات دهندهاي را انتظار ميکشيدند. (شعراء/ 169) واژة نجات در لغت به معناي رها شدن و خلاصي يافتن است. همچنين نجات در اصطلاح يعني رهايي انسان از هر چيزي که مانع زندگي سالم و ايده‌آل ميشود؛ مثل رهايي از آلودگيها و پليديها، رهايي از ستم و خشونت، رهايي از زندان، رهايي از غرق شدن در دريا، نجات از بيماري و رهايي از اندوهي که روان انسان را مغلوب خود کرده است. براساس اين تعريف، چندان غير منتظره نخواهد بود که انسان‌ها در مراحلي يا درگرفتاريهايي خاص که قادر به حل مشکل خود نيستند، مرگ دريابند. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 2 🍀مفهوم نجات در قرآن در قرآن نيز کلمة نجات با همين لفظ براي رسولان آمده است؛ مانند نجات نوح از غرق شدن در آن طوفان بزرگ؛ نجات لوط از شهري که مردمان آن رفتارهايي آلوده به ناپاکي داشتند و نجات بني اسرائيل از چنگ فرعونيان. در اين مثال‌ها، در برابر نجات يافتگان، قومي يا ملتي که شايستگي زندگي پاک و سالم را نداشتهاند، منهدم شدهاند؛ در داستان طوفان نوح همة تكذيب‌كنندگان نابود ميشوند و در برابر نابودي آنها، نوح و همراهانشان نجات پيدا ميکنند و خلافت و سرپرستي جهان را به عهده ميگيرند. در واقعة قوم لوط نيز تمامي اهالي آن شهر در صاعقههاي عذاب ميسوزند و در مقابل، لوط و خانوادهاش نجات پيدا ميکنند و در سرزمين مبارک جاي داده مي‌شوند، مگر همسر لوط که تمايل به مردم آن شهر داشت. همچنين در داستان نجات بنياسرائيل از مصر همة سپاهيان فرعون و خود او با تمامي وسايلي که داشتند در نيل غرق شدند. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 3 🍀مفهوم نجات در قرآن مفهوم نجات و رهايي در اين داستان‌ها با نابودي يک اکثريت و نجات يک اقليت همراه است. به تعبيري ديگر، آنچه موجب ناگواري و عذاب در زندگي آن اكثريت بوده، نه عوامل طبيعي و نه حوادث غير مترقبه است، بلکه نتيجة تعارض و تضادي بوده که با پيامبران الهي داشته‌اند. حوادثي مانند طوفان نوح و غرق شدن مردمان، صاعقه‌هاي آتش و خاکستر شدن اهالي شهر قوم لوط و برهم آمدن نيل و غرق شدن فرعونيان، همه و همه به عنوان دستي قدرتمند از سوي خداوند بوده است که براي نجات صالحان از چنگ نااهلان به کار افتاده است. همين نکته چهرة الهي‌ بودن موعود و منجي را ميرساند که انسانهاي گرفتار، از طرفي خودشان تلاش و حرکت کرده، زمينه را براي ظهور و حضور منجي فراهم کنند و از طرفي ديگر اميد و انتظار آن موعود را بکشند؛ «كَذَلِكَ حَقّاً عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ». قرآن بشريت را به همين نوع نجات اميدوار ساخته است و اين اميدواري را از متن اديان ديگر نقل مي‌کند؛ «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ».روشن است که حکومت به دست صالحان، سراسر نجات است. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 4 🍀مفهوم نجات و انجیل در انجيل به نقل از عيسي مسيح در مورد آخرالزمان نيز اين پيشگويي ها آمده است که ملتها در جنگ و ستيز با هم خواهند بود؛ قحطي، وبا و زلزله واقع خواهدشد؛ مردم از يکديگر نفرت پيدا خواهند کرد؛ آفتاب تاريک ميگردد؛ ماه بي نور ميشود و ستارگان از آسمان فرو ميريزند. آنچه در اين پيشگويي آمده بسيار هراس انگيزتر از طوفان نوح و داستان قوم لوط است. اما نکتة مهم‌تر در اين گفتارها آن است که تمامي اين حوادث و مصيبت هاي بزرگ مانند درد زايماني است که بشريت بايد آن را از سر بگذراند تا شايستگي ايمان به نجات را پيدا کند. در اين گفتارها خدا به طور مستقيم به نجات اقدام نمي‌كند، بلکه عيسي مسيح به عنوان فرستادة خدا به نجات ايمان آورندگان خواهد شتافت. با آنکه عيسي مسيح آمده بود تا بار گناه انسان را به دوش خود بگيرد در عين حال بسياري از مردمان در آن آتش نهايي از بين رفتند. موضوع آتش نهايي و چگونگي انهدام بزرگ در برخي سورههاي مکي قرآن مانند سورة تکوير و زلزال آمده است؛ اما در قرآن هم اين انهدام، آغاز يک نجات عظيم براي ايمان‌آورندگان خواهد بود. انتظار براي يک دگرگوني بنيادي و ناگهاني در برخي ملتها و اقوام پيشين زمينه ساز پديد آمدن اعتقاد به هزاره ها شد. بسياري از نسلها که در انتظار آن دگرگوني ناگهاني بودند، چون وقوع آن را در عينيت نديدند بر اين گمانه دل بستند که شايد در يکي از هزاره هاي تاريخ ديني خودشان، آن واقعه بزرگ، صورت عيني به خود گيرد. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 5 🍀رهایی جهانی چون مفهوم رهايي از مشکلات ابتدايي، فردي و حتي قومي بسيار فراتر و گسترده تر شد و چون آتش نهايي، دربرگيرندة تمامي جهان دانسته شده است، از اين رو مفهوم رهايي و نجات نيز مفهومي جهاني يافت و به دغدغه اي براي تمامي بشريت تبديل شده است. احتمالاً همين تلقي نسبت به آتش نهايي و آخرالزمان، يکي از مهمترين عواملي بوده است که تصور يک منجي جهاني را در اکثر اديان گذشته پديدار نموده است؛ از «سوشيانت» موعود آيين زردتشتي گرفته تا «ماشيح» موعود يهود مسيحا در مسيحيت و «امام مهدي» در نزد مسلمانان شيعه، براين اساس شکل گرفته‌اند. اگر چه نوعي وحدت موضوعي ميان همه اديان و نحله هاي ديني فوق درباره منجي ديده ميشود؛ اما از سوي ديگر تعارض هايي نيز در ميان آنان وجود دارد. مهم‌ترين اين تعارضات آن است که پيروان هر کدام از اديان ـ جز نحله‌هاي عرفاني ـ منجي را کسي يا شخصيتي از دين خودشان ميدانند. شايد ريشه اين تعارض از آنجا باشد که هر قوم و ملتي صرفاً دين خود را بر حق و اديان ديگر را باطل ميپندارند. با توجه به مطالب گذشته، مراد از نجات و نجات بخشي، در همين دنيا و آخرالزمان است؛ هر چند نجات و رسيدن به سعادت دنيايي نتيجه اش نجات و سعادت اخروي است. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 6 🍀رهایی جهانی ومنجی جهانی نجات‌بخشي در اين دنيا نيز به طور مطلق مورد نظر نيست، بلکه در ساية يک منجي، موعود و رهبر رهاييبخش است؛ رهبري كه داراي جايگاه ويژة معنوي است و اصولاً نجات و عاقبت بخيري جوامع انساني بدون چنين رهبري امکان ندارد؛ رهبري که خودش، برنامهاش و راهش الهي باشد. نجات و نجات‌بخشي در اين دنيا به دو صورت قابل تصور است: يکي نجات فردي انسانها و ديگري نجات اجتماعي؛ در صورت اول، ممکن است جامعه، محيط و حکومت در فساد و تباهي به سر برند، ولي افراد معدودي باشند که خود را نجات يافته بدانند. صورت دوم نيز عبارت از آن است که جامعة انساني در ساحت‌هاي گوناگون زندگي مادي و معنوي به نجات و سعادت و رهايي حقيقي برسند كه مقصود ما نيز نجات از اين نوع است؛ هر چند مقدمة نجات جمعي و اجتماعي، همان نجات فردي است و مکاتبي که موعود و منجي را در قالب نجات فردي انسانها مطرح ميکنند نيز مورد بحث است. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom