eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 10:سبک و شیوه بیان ✳ امام کاشف الغطاء فقیه و دانشمند ادیب معروف در باره سبک و شیوه بیان قرآن عزیز می گوید: «تلک صورة نظمه العجیب و اسلوبه الغریب، المخالف لاسالیب کلام العرب و مناهج نظمها و نثرها، و لم یوجد قبله و لا بعده نظیر، و لا استطاع احد مماثلة شی ء منه، بل حارت فیه عقولهم، و تدلهت دونه احلامهم، و لم یهتدوا الی مثله فی جنس کلامهم من نثر او نظم او سجع او رجز و او شعر...هکذا اعترف له افذاذ العرب و فصحاؤهم الاولون؛ چنان است صورت نظم عجیب و اسلوب غریب (شیوه و سبک تازه) قرآن، که بر خلاف سبک و شیوه های کلام عرب و روش نظم و نثر آنان بود. نه پیش از آن و نه پس از آن نظیری ندارد و کسی را یارای هم آوردی با آن نباشد. بلکه در حیرت شدند و اندیشه شان فرو افتاد و ندانستند چگونه با او مقابله کنند، چه در نثر و چه در نظم و چه در سجع یا رجز و شعر که سخن متداول آنان بود... 🔹 این چنین زبدگان عرب و فصحای اولین آنان در مقابل قرآن به زانو در آمدند.» بزرگ مرد عرب و یگانه فرزانه آن عصر به ناچار اعتراف نمود: «یا عجبا لما یقول ابن ابی کبشة، فو الله ما هو بشعر و لا بسحر و لا بهذی جنون. و ان قوله لمن کلام الله؛ آن چه محمد (ص) می گوید مایه شگفتی است، به خدا سوگند سخن او نه شعر است و نه سحر و نه به بیهوده گویی بی خردان می ماند. همانا سخن او کلام خدا است.» 🔹 سخنان شگفت انگیز دیگر فرهیختگان عرب آن روز را پیش از این آوردیم. بیان رسا و دلپذیر قرآن گرچه شعر نیست ولی ویژگی شعر را دارد، حتی بر شیواترین آهنگ های وزین عرب تنظیم گردیده، بی آن که در تنگناهای شعری قرار گیرد. چنان که در بخش «نظم آهنگ» قرآن خواهیم آورد. متانت نثر و استواری کلام آزاد را نیز دارد می باشد، که در چینش و گزینش کلمات و واژه ها راه او فراخ و هرگز با دشواری برخورد ندارد. هم چنین از زیبایی های سجع و کلام موزون (بی تکلف) به خوبی بهره مند می باشد. بدین سبب جامع محاسن انواع کلام و فاقد تمامی معایب آنها گردیده است. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 11: نظم آهنگ قرآن ▪ هرگاه کسی برای چند بار به یک شعر گوش می سپارد، لحن و آهنگ آن برای او تکراری و ملال آور می شود، اما به هنگام نیوشیدن آوای گونه گون و هر دم تجدید شونده قرآن که اسباب و اوتاد و فواصل آن پی در پی جای خود را عوض می کنند و هر کدام گوشه ای از قلب را به نوازش وا می دارند، نه تنها خسته و آزرده نمی شود، بلکه عطش او برای شنیدن، همواره فزونی می گیرد. ▪ عرب، پیش از نزول قرآن، گاهی در شعر خود از این تنوع صوت بهره می برد، اما اغلب به دلیل اسراف و تکرار، تنوع آنان به ملال می انجامید. در نثر چه مرسل و چه مسجع نیز، چنین سلاست و روانی و حلاوتی که در قرآن مشهود است، سابقه نداشت و در بهترین نثرهای عرب عیب هایی یافت می شد که از سلاست و روانی ترکیب آن می کاست و امکان نداشت مثل قرآن قابل ترتیل باشد. اگر هم برای ترتیل آن پافشاری می شد، بوی تکلف از آن به مشام می رسید و از شأن کلام نیز می کاست. ▪ بر این اساس، هیچ جای شگفتی نیست که عرب، در گمان خود کمترین لقبی که به قرآن داده بود این بود که این سخن شعر است و اگر شعر نباشد سحر است و افسون! و این گفتار خود حیرت زدگی عرب در قبال سخن شکوهمند و بدیع قرآن را نشان می دهد، سخنی که از جلال و شکوه نثر چیزی فراتر دارد و از جمال و حلاوت شعر مایه ای افزون تر. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 12: نظم آهنگ قرآن ✳ استاد محمد هادی معرفت مفسر و قرآن پژوه معاصر کلام یکی از ادیبان در بیان نظم آهنگ قرآن چنین آورده است که وی می گوید: 🔹 وقتی آدمی می بیند که از این مخرج های سخت جوش، چنین گوهرهای تابناکی با این ترتیب حروف و چنان آذین بندی بیرون آمده، التذاذی بی حساب می برد و وجدی بی انتها به او دست می دهد. در این حروف گویی یکی می نوازد، دیگری طنین انداز، سومین نجواگر است و چهارمین بانگ بر آورنده، پنجمین نفس را می لغزاند و ششمین راه نفس را می بندد و شما زیبایی آهنگ را در دسترس خود می یابید، 🔹 مجموعه ای گوناگون و همساز، نه تکرار مکرر و نه یاوه دار، نه سستی و نه غلظت، نه تنافری در حروف و آواها. 🔹 بدینسان کلام قرآن نه به دشخواری سخن بدویان و نه به نرمی کلام شهریان است، بلکه آمیزه ای است از هر دو، صلابت اولی را دارد و لطافت دومی را، گویی شیره جان دو زبان است و نتیجه آمیختگی دو گویش. 🔹 آری قرآن چنین جامه تازه و زیبایی به تن دارد و این پیوسته نیز در حکم صدفی است که در جان خود گوهرهای گرانبها نهفته است و مرواریدهای ارزشمند را در آغوش می گیرد. 🔹 پس اگر زیبایی پوسته تو را از گنجینه پنهان درونش باز ندارد و تازگی و شادابی، پرده راز نهفته در ماورای خود را بر تو حایل نشود و تو پوسته را از مغز کنار بزنی و صدف را از مروارید جدا بنهی و از نظم و آرایش الفاظ به شکوه معانی برسی، مایه ای شگفت تر و شکوهمندتر بر تو متجلی می شود و معنایی بدیع تر می یابی. 🔹 آن جا، روح و کنه قرآن است، شعله ای است که موسی را به درخت آتش در بقعه مبارکه در کرانه وادی ایمن کشانید و آن جاست که نسیم روح قدسی می فرماید: «انی انا الله رب العالمین؛ همانا من هستم پروردگار عالمیان.» (قصص/ 30) ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 13: نظم آهنگ قرآن ✳ سید قطب درباره نظم آهنگ قرآن می گوید: «چنین نوایی در نتیجه نظام مندی ویژه و هماهنگی حروف در یک کلمه و نیز همسازی الفاظ در یک فاصله پدید آمده و از این جهت قرآن، هم ویژگی نثر و هم خصوصیات شعر را توأما دارد، 🔹 با این برتری که معانی و بیان در قرآن، آن را از قید و بندهای قافیه و افاعیل بی نیاز ساخته و آزادی کامل بیان را میسر ساخته است. در همین حال از خصوصیات شعر، موسیقی درونی آن را گرفته و فاصله هایی که نوعی وزن را پدید می آورند. این خصوصیات، قرآن را از افاعیل و قوافی بی نیاز ساخته و در عین حال شؤون نظم و نثر، هر دو را داراست. در هنگام تلاوت قرآن، آهنگ درونی آن کاملا حس می شود. 🔹 این آهنگ در سوره های کوتاه، با فاصله های نزدیکش و به طور کلی در تصویرها و ترسیم ها بیش تر نمایان است و در سوره های بلند کمتر اما همواره نظام آهنگ آن ملحوظ است. ▪ برای مثال در سوره نجم می خوانیم: «و النجم اذا هوی* ما ضل صاحبکم و ما غوی* و ما ینطق عن الهوی* ان هو الا وحی یوحی* علمه شدید القوی* ذو مرة فاستوی* و هو بالافق الاعلی* ثم دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی* فاوحی الی عبده ما اوحی* ما کذب الفؤاد ما رای* افتمارونه علی ما یری* و لقد رآه نزلة اخری* عند سدرة المنتهی* عندها جنة الماوی* اذ یغشی السدرة ما یغشی* ما زاغ البصر و ما طغی* لقد رای من آیات ربه الکبری* افرایتم اللات و العزی* و مناة الثالثة الاخری* الکم الذکر و له الانثی* تلک اذن قسمة ضیزی؛ 🔹 سوگند به اختر چون فرود مى آيد* [كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده* و از سر هوس سخن نمى گويد* اين سخن به جز وحيى كه وحى مى شود نيست* آن را [فرشته] شديدالقوى به او فرا آموخت* [سروش] نيرومندى كه [مسلط] درايستاد* در حالى كه او در افق اعلى بود* سپس نزديك آمد و نزديكتر شد* تا [فاصله اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد* آنگاه به بنده اش آنچه را بايد وحى كند وحى فرمود* آنچه را دل ديد انكار[ش] نكرد* آيا در آنچه ديده است با او جدال مى كنيد* و قطعا بار ديگرى هم او را ديده است* نزديك سدرالمنتهى* در همان جا كه جنةالماوى است* آنگاه كه درخت سدر را آنچه پوشيده بود پوشيده بود* ديده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت* به راستى كه [برخى] از آيات بزرگ پروردگار خود را بديد* به من خبر دهيد از لات و عزى* و منات آن سومين ديگر* آيا [به خيالتان] براى شما پسر است و براى او دختر* در اين صورت اين تقسيم نادرستى است.» (نجم/ 1- 22) توضیح مثال در ادامه👇👇👇
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 14: نظم آهنگ قرآن ✳ یک نوع موسیقی درونی در کلام قرآن وجود دارد که احساس شدنی است، اما تن به تشریح نمی دهد. این موسیقی در تار و پود الفاظ و در ترکیب درون جمله ها نهفته است و فقط با احساس ناپیدا و با قدرت متعال ادراک می شود. 🔹 به این ترتیب، موسیقی درونی، بیان قرآن را هم راهی می کند و از آن کلماتی موزون و با حساسیتی والا می سازد که با کوچک ترین حرکات دچار اختلال می شود، هر چند که این کلمات شعر نیستند و قید و بندهای بسیار شعر را هم ندارند، قید و بندهایی که هم آزادی بیان را محدود می کنند و هم از مقصود دور می سازند.» ✅ رافعی نیز گفته است: «عرب در نوشتن نثر و سرودن شعر، با هم رقابت می کردند و بر یکدیگر فخر می فروختند، اما سبک کلام آنان همیشه بر یک منوال بود. آنان در منطق و بیان آزاد بودند و فن سخنوری می دانستند. 🔹 البته فصاحت عرب از یک طرف فطری و از طرفی الهام گرفته از طبیعت بود. اما وقتی قرآن نازل شد، آنان دیدند که طرح دیگری در انداخته است. الفاظ همان بود که می شناختند، پی در پی، بدون تکلف و روان آمده و ترکیب و هماهنگی و همسازی در اوج است، از شکوه و فخامت آن در شگفت شدند و ضعف نهاد و ناچیزی ملکه ذهن خود را دریافتند. 🔹 بلیغان عرب نیز نوعی از سخن دیدند که تا آن زمان نمی شناختند. آنان، در حروف و کلمات و جمله های این سخن تازه، آهنگی با شکوه می دیدند. تمام این سخنان چنان متناسب در کنار هم نشسته بود که به نظر می رسید قطعه ای واحد است. عرب به خوبی می دید که نظم آهنگی در جان این سخنان جریان دارد و این خود ضعف و ناتوانی آنان را به اثبات می رساند. 🔹 تمام کسانی که راز موسیقی و فلسفه روانی قرآن را درک می کنند، معتقدند که در نزد هیچ هنری نمی تواند با تناسب طبیعی الفاظ قرآن و آوای حروف آن برابری یا رقابت کند و هیچ کس نمی تواند حتی بر یک حرف آن ایراد بگیرد. دیگر این که قرآن از موسیقی بسیار برتر است و این خصوصیت را داراست که اصولا موسیقی نیست. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 15: نظم آهنگ قرآن در نغمه های موسیقی، گوناگونی صدا، مد و طنین و نرمی و شدت و حرکت های مختلفی که هم راهش می شود، به اضافه زیر و بم و لرزش که در زبان موسیقی، بلاغت صدا می نامند، باعث خلجانات روحی می شود. چنان چه این جنبه از قرآن را در تلاوت مد نظر بگیریم، در می یابیم که هیچ زبانی از زبان قرآن بلیغ تر نیست و همین جنبه بر انگیزاننده احساسات آدمی (چه عرب و یا غیر عرب) است. با توجه به این دست آورد، تشویق به تلاوت قرآن با صدای بلند، نیز روشن می شود. این فاصله ها که آیات قرآن بدان ختم می شوند، تصویرهایی کامل از ابعادی است که جمله های موسیقیایی بدان ختم می یابند. این فاصله در درون خود با صداها تناسب بسیار دارد و با نوع صوت و شیوه ای که صوت ادا می شود یگانگی بی مانندی دارد و از جهتی، اغلب این فاصله ها با دو حرف نون و میم که هر دو در موسیقی معمول هستند یا با حرف مد پایان می گیرند که آن هم در قرآن طبیعی است.» ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 16: نظم آهنگ قرآن برخی از اهل فن گفته اند:در قرآن کریم بسیاری از فاصله ها با حروف «مد» و «لین» و افزودن حرف نون ختم می شوند و حکمت آوردن چنین حروفی، ایجاد نوعی آهنگ است. سیبویه نیز گفته است: «آنان (یعنی عرب) چنان چه می خواستند به سخن خود آهنگ بدهند، حروف الف و یاء و نون را اضافه می کردند و با این کار صدا را کشیده می خواندند. اما اگر مقصودشان ایجاد آهنگ نبود، از آوردن این حروف خودداری می کردند. در قرآن نیز این شیوه بسیار غنی تر و شایسته تر به کار گرفته شده است. اما چنان چه با یکی از این حروف خاتمه نیابد و مثلا با یک حرف ساکن پایان پذیرد، یقینا این حرف به پیروی از آوای جمله و تقطیع واژگانی آن آمده و متناسب با لحن گفتار، به شایسته ترین نحو در موضع خود نشسته است. البته، چنین حروفی اغلب در جملات کوتاه آمده و از «حروف قلقله» یا بانگ دار و یا طنین انداز و یا حروف دیگری است که در نظام موسیقی، لحنی برای آن قایل شده اند. تاثیر شیوه بر انگیختن با صدا در زبان بر دل همه آدمیان طبیعی است. در قرآن کریم نظم آهنگ اعجازگون صوت ها همگان را مخاطب قرار می دهد، چه آنان که زبان را می فهمند و چه آنان که نمی فهمند. بنابراین، کلمات قرآن کریم از حروفی تشکیل شده که اگر یکی از آن بیفتد یا عوض شود یا حرف دیگری به آن افزوده شود، اختلالی پدید می آید و در روند وزن و طنین و آهنگ ضعفی آشکار می شود و حس گوش و زبان را با اشکال روبه رو خواهد کرد و سرانجام، انسجام عبارت ها و زبدگی مخرج ها و مسندهای حروف و پیوستگی آن را به یکدیگر با اشکال رو به رو خواهد کرد و به هنگام شنیدن، ناهنجاری به همراه خواهد داشت.» ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 17: نظم آهنگ قرآن این جنبه از اعجاز قرآن(نظم آهنگ خاص) در درجه نخست به احساسات مبهمی بر می گردد که در قلب خواننده یا شنونده بر می انگیزد. 🔹 به عبارتی دیگر، حروف به شکل بی نظیری در کنار هم قرار می گیرند که به هنگام شنیدن، بدون وجود دستگاه های موسیقی و بدون وجود قافیه یا وزن و بحر، چنین آهنگ باشکوهی از آن به سمع می رسد. 🔹 دیگر این که این تنوع در سبک و لحن حروف و عبارات در معماری قرآن، افت بی نظیری است که نه پیش و نه پس از آن بوده و یا خواهد بود. تمام این امور در کمال سادگی به وقوع پیوسته اند، و اثری از ساختگی و یا تکلف در آن مشهود نیست. 🔹 واژه ها بسیار روان جریان می یابند، وارد قلب می شوند و پیش از دست به کار شدن عقل و تحلیل و تفکر و تامل آن احساس مبهمی را که آدمی را به خشوع وا می دارد، بر می انگیزد. 🔹 به عبارتی، با رسیدن سخن قرآن به گوش و تماس با قلب، احساساتی را بر می انگیزد که ما تفسیری برای آن نداریم. این صفت به علاوه تمام صفات دیگر، روی هم رفته از قرآن پدیده ای می سازد که تفسیر پذیر نیست و مانند هم ندارد. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 18: نظم آهنگ قرآن 🔹 قرآن کریم یک سبک بیان مخصوصی دارد. می دانیم که سبکها متفاوتند. 🔹 لااقل در فارسی می توانیم بشناسیم که سبک عبارتها با هم خیلی فرق می کند. مثلا سبک نثر سعدی یک سبک مخصوص به خود است. سبک صاحب ناسخ التواریخ سبک دیگری است به طوری که اگر انسان عبارتی از آن را بخواند می فهمد که این سبک سبک ناسخ است. "تاریخ وصاف" سبک دیگری است، و حتی همین نویسندگان درجه اولی که ما الان داریم که هر کدام یک سبک مخصوص به خود دارند باز هر کدام یک روش مخصوص به خود دارند. 🔹 در عربی هم این مطلب زیاد است. قرآن یک سبک و اسلوب مخصوص به خود دارد. 🔹 اگر ما یک آیه قرآن را در میان نهج البلاغه بگذاریم که در بلاغت نهج البلاغه هیچ کس شک نمی کند، می بینیم آیه قرآن در آن نمایان و مشخص است که این یک سبک است و آن سبک دیگری، 🔹 حتی در میان خطبه های پیامبر اکرم (ص) نیز چنین است. حضرت رسول خطبه زیاد دارند. خطبه هایی که خیلی پر طنطنه و فصیح و بلیغ و در ردیف خطبه های نهج البلاغه است، ولی قرآن سبک و اسلوبش سبک دیگری است. 🔹 در قرآن، کلمات به شکل دیگری با یکدیگر پیوسته شده اند غیر از آن شکل نهج البلاغه و سخنان پیامبر. چنین سبکی در زبان عربی سابقه ندارد. نه تنها سابقه ندارد، لاحقه هم ندارد، 🔹 و این خیلی عجیب است. در خطبه های نهج البلاغه واقعا می شود خطبه ای و اقلا چند فرازی از یک بلیغ دیگر بگنجانند که آدم شک کند که آیا این از حضرت امیر هست یا نیست؛ ولی قرآن سبکش لاحقه هم ندارد، یعنی هیچ کس نیامده و نتوانسته است یک سطر بیاورد که همان وضع خاص قرآن و همان اسلوب غیر قابل توصیف قرآن را داشته باشد که وقتی سر هم کنیم بگوییم این با آیه قرآن چه فرق می کند؟ آن نرمش عجیبی را که در این سبک هست، داشته باشد. به همین جهت هم بی سابقه است و هم غیر قابل تقلید. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 19: نظم آهنگ قرآن ▪ یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز بیانی قرآن (که اخیرا بیشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته) نظم آهنگ واژگانی آن است. این جنبه، چنان زیبا و شکوهمند است که عرب را ناچار ساخت، از همان روز نخست اقرار کنند که کلام قرآن از توانایی بشر خارج است و تنها می تواند سخن خداوند باشد. نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه ای دلکش و نوایی دلپذیر پدید می آورد، نوایی که احساسات آدمی را بر می انگیزد و دل ها را شیفته خود می کند. ▪ نوای زیبای قرآن برای هر شنونده ای، هر چند غیر عرب محسوس است، چه رسد به این که شنونده عرب باشد. هنگام گوش جان سپردن به آوای قرآن، نخستین حالتی که اذهان را جلب می کند، نظام بدیع و شیوای صوتی آن است. در این نظام، حرکات و سکنات واژگان به شکلی آرایش شده است که به هنگام شنیدن، آوایی دل نشین به گوش می رسد، آوایی که شوری در دل ها می اندازد و نشاطی در جان ها می دمد. از جهتی، حروف «مد» و «غنه» در کلمات آن به شکلی حساب شده نشسته اند، به طوری که می توانند به پژواک صدا آهنگی ببخشند و به نفس کشیدن قاری کمک کنند تا به سر حد فاصله و آن جایی که استادان ترتیل به طور قرار دادی وضع کرده اند برسد و نفسی تازه کند. 📚 منبع مطلب نظم آهنگ قرآن •مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 227-226 •شیخ هادی معرفت- علوم قرآنى- صفحه 374- 380 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
. 🌙فصل رهایی 🔰فرمانروای سخن 💠 آن خطبه بلندی که همام عرض کرد: (صف لی المتّقین)، و حضرت همانطوری که سیل وار این خطبه را ایراد کرد؛ آن مستمعی که آماده بود، (صاحت صیحه کانت نفسه فیها)*. چون خود خودش را معرفی کرد، فرمود: (ینحدر عنّی السّیل)، من آن کوهی نیستم که یک بارانی از روی من به صورت آرام رد بشود! هر باران تندی که بیاید، آن کوهی که خیلی بلند است همیشه سیل دارد. فرمود: من آن خطیبی نیستم که کسی بتواند پای سخن من بنشیند و آرام بگیرد! من وقتی حرف می زنم، سیل تولید می شود؛ (ینحدر عنّی السّیل)؛ چه اینکه (و لا یرقی الیّ الطّیر)*. شما هم بخواهید من را بشناسید، مقدورتان نیست. نه فکر هیچ حکیمی به اوج من می رسد، نه هر شنونده ای آن توان را دارد که در دامن من قرار بگیرد. خود حضرت فرمود: (انّا لامراء البیان)*، ما فرمانده کلّ سخن و فصاحتیم؛ سخن در اختیار ماست. این سخن در اختیار ماست نه یعنی ما فصیحیم، بلیغیم، خوب حرف می زنیم؛ آن را همه می فهمند! فرمود: ما فرمانده کلّ سخنیم، سخن در اختیار ماست. بیست و پنج سال نباید حرف بزنیم، حرف نمی زنیم؛ این معنای فرمانروایی سخن است! اینکه فرمود: (انّا لامراء البیان) نه یعنی تنها افصح النّاس هستیم، ابلغ النّاس هستیم، امثال ذلک! یعنی ما فرمانده کلّ ادبیات هستیم. کجا حرف بزنیم، کجا حرف نزنیم؛ بیست و پنج سال حرف نزنیم، حالا هم که می خواهیم حرف بزنیم، چه جور حرف بزنیم؛ (فینا تنشّبت و علینا ...)*. فرمود: درخت از ماست، روی ما شاخه روئیده، روی ما میوه می دهد، ما می دانیم چه موقع حرف بزنیم، ما می دانیم چه موقع ساکت باشیم! ---------------------------------------------- 📌 نهج البلاغه / خطبه ۱۹۳ _ (... یصف فیها المتّقین) 📌 نهج البلاغه / خطبه ۳ _ (... المعروفه بالشقشقیه ...) 📌 نهج البلاغه / خطبه ۲۳۳ 📋 درس اخلاق 📆 قم ؛ ۱۳۹۶/۱۰/۰۷ 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom