#لطایفی_از_المیزان
◾️مساله" امر به اخلاص در پرستش" بزرگترين اوامر دينی، و اخلاص در عبادت از واجبترين واجبات شرعی است، هم چنان كه در مقابل، شرك ورزيدن به خدای عز و جل بزرگترين گناه است و به همين جهت فرمود:" خدا نمیآمرزد اين گناه را كه بدو شرك بورزند، و پائينتر از آن را از هر كه بخواهد میآمرزد".
◽️ ما اگر يك يك معاصی را تحليل و تجزيه كنيم خواهيم ديد كه برگشت تمامی گناهان به #شرك است، زيرا اگر انسان غير خدا يعنی شيطانهای جنی و انسی و يا هوای نفس و يا جهل را اطاعت نكند هرگز اقدام به هيچ معصيتی نمیكند، و هيچ امر و نهيی را از خدا نافرمانی نمیكند، پس هر گناهی اطاعت از غير خدا است، و اطاعت هم خود يك نوع عبادت است، هم چنان كه در آيات زير اطاعت شيطان را پرستش وی خوانده و فرمود:
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ
و نيز فرمود:
أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ
◽️حتی كافری كه منكر صانع است نيز مشرك است، زيرا با اينكه فطرت سادهاش حكم میكند بر اينكه برای عالم صانعی است مع ذلك امر تدبير عالم را به دست ماده و يا طبيعت و يا دهر میداند.
📚تفسیر المیزان علامه طباطبایی
🔅تفسير و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
#لطایفی_از_المیزان
📌پيروی از شيطان اختياری بوده و معياری برای تميز مؤمن به آخرت از شاك در آن است.
وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلی كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ سوره سبأ (۲۱)
با اينكه ابليس سلطنتی بر آنان نداشت، بلكه ما میخواستيم مؤمنين به آخرت را، از كسانی كه در باره آن شك دارند متمايز كنيم، و پروردگار تو بر هر چيزی آگاه است . سوره سبأ(۲۱)
◻️منشا پيروي افراد از شيطان شكی است كه در باره مساله آخرت دارند، و آثارش كه همان پيروی شيطان است ظاهر میشود.
پس اينكه خدای تعالی به ابليس اجازه داد تا به اين مقدار، يعنی به مقداری كه پای جبر در كار نيايد، بر ابنای بشر مسلط شود، برای همين بود كه اهل شك از اهل ايمان متمايز و جدا شوند، و معلومشان شود چه كسی به روز جزا ايمان دارد، و چه كسی ندارد، و اين باعث سلب مسئوليتشان در پيروی شيطان نمیشود، چون اگر پيروی كردند به اختيار خود كردند، نه به اجبار كسی.
📚تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی
@rahighemakhtoom
#لطایفی_از_المیزان
📌نبايد اشكال كرد و گفت چرا خدای تعالی كافر آفريده؟
🔅🔅🔅
◻️او كافر نيافريده، او هر كه را آفريده غرض اولی و ذاتيش اين بوده كه به #سعادت_انسانيت نائل آيد، البته غرض و اراده ثانوی و عرضيش هم اين است كه در شرايط ديگری«۱» از آن سعادت محروم شود، حال اگر عدهای به اختيار خود، خود را در تحت آن شرايط قرار دادند و از سعادت محروم شدند آيا اين محروميت را بايد به خدا نسبت داد؟
و آيا خدای تعالی بخاطر اينكه اين محروميتها پيش نيايد و عدهای كارشان به دوزخ نيانجامد اراده اولی و ذاتی «۲» خود را هم عملی نسازد؟ و اگر عملی ساخت و در نتيجه اين محروميت ها پيش آمد، بصرف اينكه عالم به آن بوده بايد به وی اعتراض كرد و يا كفر و دوزخی شدن كافر را به او نسبت داد؟ حاشا، زيرا گفتيم علت تامه كفر، عوامل و اسباب خارجی بسيار زيادی است كه همه دست بدست هم داده و در آخر #اختيار خود كافر هم ضميمه آن شده و كفر را به وجود آورده است، و همين كه پای اختيار به ميان آمد ديگر نمیتوان آن را به ديگری نسبت داد.
🔅🔅🔅
۱_حکمت خلقت به این معنا «خير و صلاحی است كه فاعل را به فعل واميدارد»:
این است كه مادهای زمينی و ناچيز را با تركيب خاصی به جايی برساند كه با پيمودن راه تكامل به گوهری آسمانی و شريف مبدل گشته و از نظر مراتب كمال از هر موجود ديگری برتری يابد، و از جهت تقرب به خداوند هيچ موجودی به پايه او نرسد، چنين حكمتی در خلقت انسان وجود دارد. البته نبايد توقع داشت كه تمامی افراد بشر به اين پايه از ترقی برسند، برای اينكه اين موجود هم خودش از اضدادی تركيب يافته، و هم در عالمی به سر میبرد كه عالم تزاحم و تضاد است، و علل و اسباب موافق و مخالفی از هر سو احاطهاش كرده و نمیگذارد همه افراد آن استعداد ذاتی خود را حفظ نموده و از اين گرداب نجات يابند، خواه ناخواه جز عده معدودی از افراد نخبه و برجسته آن به سعادت مطلوب خود نمیرسند.
۲_خدای تعالی در فاعليت خود و آفريدن خلايق محتاج به داعی و غرضی كه فاعليتش را تمام كند نيست، بلكه به برهان قطعی فاعليت او تمام بوده و او به ذات خود مبدأ جميع موجودات و منبع جميع خيرات است، و معلوم است كه اقتضای مبدأ و علت برای ايجاد معلولش اقتضايی ضروری و غير قابل تخلف است، و سؤال از آن به منزله سؤال از جود حاتم و بذل و بخشش هر صاحب ملكه جود است، زيرا همانطوری كه ملكه جود ذاتا اقتضای ظهور و بروز و بذل و بخشش دارد و در بروز اثرش چيز ديگری مؤثر نيست، و خلاصه همانطوری كه ظهور اثر جود برای آن ضروری است، و خواه ناخواه هر مستحقی به مقدار استعداد و استحقاقش از آن متنعم میشود همچنين اقتضای ايجاد معلول برای علت و مبدأ آن ضروری است. و همانطوری كه در مساله جود اختلاف مستحقين در نيل به خيرات شخص جواد مربوط به اختلاف استحقاق خود آنان است نه به آن شخص همچنين اختلاف موجودات در مراتب كمال وجودشان مستند به خود آنان است نه به خداوندی كه مبدأ وجود است. پس سؤال از اينكه در خلقت كافر چه حكمتی بوده سؤالی است بيجا.
📚صفحه ۶۸ تفسیر المیزان جلد ۸
🔅مدرسه تفسير و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
#لطایفی_از_المیزان
📌قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّـهِ
--------------------------------------
◻️آری، اين خدای سبحان است كه به الهام و هدايت خود انسان را از راه فطرت ملهم «الهام»كرده تا انواع و اقسام زينتهايی كه مورد پسند جامعه او و باعث مجذوب شدن دلها به سوی او است ايجاد نموده به اين وسيله نفرت و تنفر مردم را از خود دور سازد.
◼️آری، اگر انسان در دنيا بطور انفرادی زندگی میكرد هرگز محتاج به زينتی كه خود را با آن بيارايد نمیشد، بلكه اصلا بخاطرش هم خطور نمیكرد كه چنين چيزی لازم است، و ليكن از آنجايی كه زندگيش جز بطور اجتماع ممكن نيست، و زندگی اجتماعی هم قهرا محتاج به اراده و كراهت، حب و بغض، رضا و سخط و امثال آن است، از اين جهت خواه ناخواه به قيافه و شكلهايی بر میخورد كه يكی را دوست میدارد و از يكی بدش میآيد، لذا معلم غيبی از ما ورای فطرتش به او الهام كرده تا به اصلاح مفاسد خود بپردازد، و معايب خود را بر طرف ساخته خود را زينت دهد،
◻️اين زينت از مهمترين اموری است كه اجتماع بشری بر آن اعتماد میكند، و از آداب راسخی است كه به موازات ترقی و تنزل، مدنيت انسان ترقی و تنزل مینمايد، و از لوازمی است كه هيچ وقت از هيچ جامعهای منفك نمیگردد، به طوری كه فرض نبودن آن در يك جامعه مساوی با فرض انعدام و متلاشی شدن اجزای آن جامعه است. آری، معنای انهدام جامعه جز از بين رفتن حسن و قبح، حب و بغض، اراده و كراهت و امثال آن نيست، وقتی در بين افراد يك جامعه اينگونه امور حكمفرما نباشد ديگر مصداقی برای اجتماع باقی نمیماند.
دقت بفرماييد!
📚تفسیر #المیزان سوره مبارکه #اعراف
🆔 @rahighemakhtoom
#لطایفی_از_المیزان
📌اصلاح کنندگانِ مفسد
◻️وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلی ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ -۲۰۴- وَ إِذا تَوَلَّی سَعی فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ -۲۰۵-
◽️معنای مجموع كلام اين است كه بعضی از مردمند كه وقتی با تو سخن میگويند، طوری وانمود میكنند كه افرادی حقپرستند، جانب حق را رعايت میكنند، و به صلاح خلق عنايت دارند، و پيشرفت دين و امت را میخواهند، در حالی كه دشمنترين مردم نسبت به حقند، و دشمنيشان با حق از هر دشمن ديگر شديدتر است.
◽️معنای آيه ۱۰۵ چنين است، كه اين منافق شديد الخصومه وقتی دستش برسد، و دارای قدرتی شود و رياستی به دست آرد، سعی میكند فساد را در زمين بگستراند و ممكن است كلمه (تولی) به معنای اعراض از روبرو شدن، و گفتگو كردن باشد و معنا چنين باشد كه چون از نزد تو بيرون میشود، وضعش غير آن وضعی میشود كه در حضور تو داشت، در حضور تو دم از صلاح و اصلاح و خير میزد، و میگفت در اين راه سعی خواهد كرد، ولی چون بيرون میشود در راه فساد و افساد سعی میكند.
◼️مراد از اين فساد، فسادهای تشريعی است، يعنی آن فسادی كه دست بشر پديد میآورد، آری خدای عز و جل آنچه از دين كه تشريع كرد به منظور اصلاح اعمال بندگان بوده، تا با عمل صالح روزمره و تمرين مستمر، ملكات فاضله را در نفوس آنان پديد آورد، و اختلافشان را اصلاح كند، و در نتيجه حال انسانيت و جامعه بشريت حالی معتدل شود، در اين هنگام است كه زندگيشان هم در دنيا و هم در آخرت عين سعادت میشود.
▪️آن كسی كه در آيه ۱۰۴ فرمود ظاهر قولش با باطن قلبش مخالف است، وقتی در زمين سعی به فساد میكند، به نحوی نمیكند كه ظاهر آن فساد باشد، بلكه به شكلی انجام میدهد كه ظاهرش اصلاح باشد، يعنی كلمات را از جای خود تحريف میكند، و حكم خدا را از آنچه كه هست تغيير میدهد، و در تعاليم دينی دخل و تصرف میكند، تصرفی كه منجر به فساد اخلاق و اختلاف كلمه شود، و معلوم است كه در فساد اخلاق و اختلاف كلمه مرگ دين و فنای انسانيت و فساد دنيا حتمی است.
🔅🔅🔅🔅🔅
تطبیق و تشخیص مصداق و فهم درست آیه با کمک تفسیری که ارایه شد به عهده مخاطب فهیم .
🔘 @rahighemakhtoom
👁🗨 صفحه قرآنی رحیق
#اربعین
#لطایفی_از_المیزان
#لطایف
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
📌خفض جناح چیست و دعای مسموع کدام است؟
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً (سوره اسراء آیه ۲۴)
از در رحمت پر و بال مسكنت بر ايشان «بر پدر و مادرت »بگستر و بگو پروردگارا اين دو را رحم كن همانطور كه مرا در كوچكيم تربيت كردند.
🌷🌷🌷
◻️كلمه" خفض جناح" (پر و بال گستردن) كنايه است از مبالغه در #تواضع و خضوع زبانی و عملی، و اين معنا از همان صحنهای گرفته شده كه جوجه بال و پر خود را باز میكند تا مهر و محبت مادر را تحريك نموده و او را به فراهم ساختن غذا وادار سازد، و به همين جهت كلمه جناح را مقيد به ذلت كرده و فرمود:" جَناحَ الذُّلِّ" و معنای آيه اين است كه:
◽️" انسان بايد در معاشرت و گفتگوی با پدر و مادر طوری روبرو شود كه پدر و مادر تواضع و خضوع او را #احساس كنند، و بفهمند كه او خود را در برابر ايشان خوار میدارد، و نسبت به ايشان مهر و رحمت دارد".
◼️در اينكه فرمود:" و بگو پروردگارا ايشان را رحم كن آن چنان كه ايشان مرا در كوچكيم تربيت كردند" دوران كوچكی و ناتوانی فرزند را به يادش میآورد، و به او خاطرنشان میسازد، در اين دوره كه پدر و مادر ناتوان شده تو بياد #دوره_ناتوانی خود باش و از خدا بخواه كه خدای سبحان ايشان را رحم كند، آن چنان كه ايشان تو را رحم نموده و در كوچكيت تربيت كردند.
◾️در مجمع البيان میگويد:
اين آيه دلالت دارد بر اينكه دعای فرزند برای پدر و مادرش كه از دنيا رفتهاند مسموع و در مظنه اجابت است، زيرا اگر #مسموع نبود و برای آنها اثری نداشت معنا نداشت كه در اين آيه امر به دعا كند.
📚 تفسیر المیزان علامه طباطبایی سوره مبارکه اسراء
🔅مدرسه مجازی تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom