eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🌍 تاریخ بشریت : 🌍 معنی آدم ، انسان و بشر چیست؟ 👈🏻انسان از ریشه «نِسیان» به معنای فراموشی است. نیز گفته اند؛ انسان مصدر «اُنس» و «اِنس» و به معنای رام بودن و خو گرفتن و الفت و ملاطفت داشتن و ضد توحّش است؛ لذا یک مرحله بالاتر از بشر است. یعنی بشری که یک مرحله از کمال را پشت سر گذاشته و به همدمی و همزیستی و همکاری خو گرفته است. 👈🏻 بشر در لغت به معنای پوست، جلد، هیأت و ظاهر اشیاء است و لذا در مواردی به کار برده می شود که معنا و محتوای شیء مورد نظر نباشد. 👈🏻 آدم از ریشه «اُدم» گرفته شده است که به معنای 1. چیزهائی است که به غذا و نان اضافه می شود تا مطبوع و لذیذ شوند. 2. اسوه و رئیس قوم یا خانواده 3. مشهور و معروف 4. باطن اشیاء. بنابراین می توان گفت که از میان انسان ها افراد برگزیده و شاخص را می توان، آدم نامید و لذا آدم انسانی است که تقریباً به کمال رسیده باشد. در قرآن هر جا لازم بوده است که فرد یا افرادی از این موجود دو پا معرفی گردد؛ مفاهیم لغوی کلمه رعایت شده و آن نامی انتخاب و به کار برده شده است که معرف مسمّای مورد نظر باشد. 🌍 تفاوت «آدم» با «انسان» در قرآن کریم آن است که آدم در کاربرد قرآن، علم و اسم خاص برای «آدم ابوالبشر» است. علت نام گذاری «ابوالبشر» به «آدم» شاید به خاطر آن است که حضرت آدم علیه السلام «اسمر اللّون» یعنی «گندمگون» بوده است.[1] در برخی روایات نیز آمده است که آدم را از آن جهت آدم گویند که از «ادیم الارض»، یعنی روی زمین است. جسد حضرت آدم از خاک روی زمین آفریده شده است. چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «انما سمی آدم آدم لانه خلق من ادیم الارض».[2] انسان از ماده «انس»، اسم جنس است. وجه نام گذاری انسان به خاطر زیادی اُنس او، و به جهت آن است که آفرینش او به گونه ای است که قوام زندگی او با انس با انسان های دیگر است. از این رو انسان مدنی بالطبع می باشد.[3] 🍒 منبع : [1]. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی. [2]. علل الشرایع، شیخ صدوق، ص 579. [3] .المفردات فی غریب القرآن، واژه «انس». @rahighemakhtoom
📌 قرآن گنجینه کامل معارف قرآن بی پایان است. به تعبیر خود قرآن (تبیانا لکل شیی ء)است; بیانگر هرچیز. هر پند و حکمت، هر حکم و قانون، هر علم ودانش ریشه در قرآن دارد. حتی برای آگاهی از سرگذشت پیشینیان وسرنوشت آیندگان و دانشهای آسمان و زمین باید به قرآن نگریست وبه کمک اهل بیت علیهم السلام ، از این منبع و گنجینه کامل بهره گرفت. 🔳امام صادق(ع) می فرماید: «خداوند بی همتا و قدرتمند، کتاب خویش را بر شما نازل فرمود واو راستگو و نیکوکار است. در قرآن، خبر شما و خبر آنان که پیش از شما بودند و آنان که پس از شما خواهند آمد، همچنین خبرآسمان و زمین است...» 🔳و در سخن دیگری به جنبه تبیان بودن قرآن چنین اشاره می فرماید: (ان الله انزل فی القرآن تبیان کل شی ء، حتی و الله ما ترک شیئایحتاج العباد الیه الا بینه للناس...)  خداوند در قرآن، بیان هرچیز را نازل کرده است. به خدا قسم هیچ چیزی را که بندگان به آن نیازمندند، فروگذار نکرده و برای مردم بیان فرموده است 🔅 🔅 🔅 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳شهادت امام جعفربن محمد الصادق عليه السلام را به دوستان و همراهان بزرگوار تسلیت عرض می کنیم. @rahighemakhtoom
مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة هر فردی که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است شهادت علیه السلام تسلیت . @rahighemakhtoom
💠 حماسه 10 ساله 🔹 بر احکام بین‌المللی اسلام قرآن خیلی تکیه می‌کند، می‌گوید شما با کفار نمی‌توانید کنار بیایید؛ برای اینکه شما برابر دین خود به تمام تعهّدات عمل می‌کنید. آیه سوره مبارکه «توبه» با مشرکین بد کینه مکه این حرف را زد، فرمود: درست است جنگ را بر شما تحمیل کردند، چندین بار حمله کردند؛ اما شما تعهّد کردید یک چند ماهی را، مادامی که اینها با شما کاری ندارند، بر شما واجب است به این عهدنامه عمل کنید و پای امضایتان بایستید.[1] 🔹 ما در این جنگ ده‌ساله که دو سال داخلی بود و هشت سال زد و خورد بود که ایران شهامتی کرد، گریه را یاد گرفتیم، اما حماسه را یاد نگرفتیم. ایران یک کاری کرد که در بین این کره زمین و در بین این هفت میلیارد بی‌سابقه است. آن شهامت‌ها را، آن کرامت‌ها را، ما یک فردوسی می‌خواهیم که ثابت کند که ایران چه کاری کرد! ما ده سال گرفتار بیگانگان بودیم، این جنگ جهانی بود در حقیقت؛ جنگ جهانی معنای آن این نیست که با هم بجنگند؛ اگر همه جهان جمع شدند یک کشور مظلومی را کوبیدند این می‌شود جنگ جهانی. در این دفاع مقدس، کدام کشور بود که علیه ما کوشش نکرد؟ دو سال جنگ داخلی خورد بود، نه زد و خورد! آن دو سال اول ما مدام می‌خوردیم؛ یا 72 نفر را شهید کردند، یا ریاست جمهوری را، یا نخست‌وزیری را، یا دادگاه انقلاب را، یا عزیزان ما را در کوچه پس کوچه ترور کردند، مدام ما داشتیم شهید می‌دادیم! 🔹 شما ندیدید «شهید بهشتی» را! تمام قد مدیر بود، چقدر مؤدّب بود! من می‌دیدم در درس خصوصی مرحوم علامه، او تنها می‌تواند جوابگو باشد؛ باهوش! بافهم! باادب! بعد از شهادت ایشان و شاید هم در همان روزهای اول در همان شورای عالی قضایی یک مقداری بیش از حدّ معمول قرآن خواندم برای ایشان و بعد خوابیدم، دیدم ایشان با جلال و شکوه دارد می‌رود، گفتم کجا؟ دیدم اشاره کرد به یک قصری، گفت آن‌جا، جای «شهید بهشتی» به واقع خالی است! سر تا پا ادب بود، سر تا پا محبّت بود، مدیریت او هم که ممتاز بود. به هر حال اینها را از ما گرفتند. 🔹 این هشت سالی که زد و خورد بود آنها همه چیز داشتند، ما هیچ چیزی نداشتیم، ولی عزیزان ما به هر وسیله‌ای بود نظام را حفظ کردند. خدا صدام را گرفت و او حمله کرد به کویت که این کشور یکی از استان‌های من است. آنها تلاش و کوشش کردند که یک اتحادیه تشکیل بدهند و از غرب لشکرکشی کردند و آمدند این‌جا که صدام را بیرون بکنند و بهره‌ای از نفت ببرند. همه آنها برای اینکه هزینه کمتری کنند به مسئولین ما، به مردم ما، به نظامی‌های ما گفتند شما هم چهار گلوله از طرف شرق بزنید که هزینه ما کمتر شود؛ نه امام، نه مسئولین، نه مردم هیچ‌کدام این کار را نکردند، گفتند ما امضا کردیم. این شرافت و شهامت یک فردوسی می‌خواهد، ما کم کاری نکردیم! شهید دادن و گریه کردن، کار مظلومانه و منفعلانه است. روزی که ما قدرت داریم گفتیم ما پای امضایمان ایستاده‌ایم، چون دین ما می‌گوید شما اگر تعهد کردید دخالت نکنید؛ این کم کاری نیست! [1]. سوره توبه, آیه7؛ ﴿كَیفَ یكُونُ لِلْمُشْرِكینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقین﴾. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 301 تاریخ: 1396/11/15 @rahighemakhtoom
💠 شهود الهی 🔹 به امام صادق عرض كردند كه شما در معارف الهی ما را به خدا دعوت می‌كنید، خدایی كه دیدنی نیست و ادراك كردنی نیست چگونه او را بشناسیم و بپرستیم؟ فرمود چهار راه دارد؛ منتها راه‌ها را شما بستید: راه عرفانی دارد, راه برهانی دارد, راه حس و تجربه دارد, راه نقل هم دارد، فرمود ما شما را به غیب كه دسترسی معرفتی نداشته باشید دعوت نكردیم، خدا كه غایب نیست چگونه غایب است «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِنُورِ الْإِیمَانِ» این برای عرفا است، «وَ أَثْبَتَتْهُ الْعُقُولُ بِیقَظَتِهَا إِثْبَاتَ الْعِیانِ» با برهان, حكما خدا را ثابت كردند «وَ أَبْصَرَتْهُ الْأَبْصَارُ بِمَا رَأَتْهُ مِنْ حُسْنِ التَّرْكِیبِ وَ إِحْكَامِ التَّأْلِیف»[1] شما اگر از علوم حسّی و تجربی بخواهید كمك بگیرید كه كفِ معرفت است، از علم حسّی و تجربی ما پایین‌تر علمی نداریم از اینها تجرید كلامی است, تجرید فلسفی است, تجرید عرفان نظری است تا برسد به شهود، این كف سواد است؛ یعنی احساس و معرفت حسّی و تجربی. فرمود این نظمی كه شما در عالم می‌بینید این نظم را چه كسی آفریده؟ 🔹 یك وقت ابوشاكر دیصانی طبق نقل مرحوم صدوق و دیگران آمد خدمت امام صادق(سلام الله علیه) عرض كرد به چه دلیل خدا هست؟ وقتی عرض كرد به چه دلیل عالَم مبدأیی دارد یك تخم مرغ دست كسی بود یا آنجا حاضر بود، حضرت فرمود این تخم‌مرغ را بررسی كنید، در این تخم‌مرغ یك مایع زردرنگ طلایی است و یك مایع زردرنگ سفید و نقره‌ای است، نه این مخلوط آن می‌شود نه این ممزوج آن می‌شود، این همین است؛ اما وقتی شما این را زیر بال و پر طاوس گذاشتید، خدا از این طاوس رنگ‌های گوناگون در می‌آورد، به تعبیر استاد حكیم الهی قمشه‌ای «عقل داند طایر اندر بیضه بال و پر ندارد»[2] حضرت فرمود این رنگ‌های گوناگون متنوّع محیرالعقول طاوس از همین دو رنگ زرد و سفید در آمده، شما یك پرِ رنگین را وقتی بكَنید، همان رنگ آن‌جا در می‌آید، تعبیر طاوس در این روایت آمده،[3] فرمود این را از كجا خلق كرده؟ اینكه بیش از دو رنگ نبود! ابوشاكر دیصانی و مانند آن را با برهان قانع كرده از راه كمك حس و تجربه، فرمود خدا غایب نیست؛ حالا تو اگر «أعمی» بودی چشم دلت بسته بود: ﴿لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ﴾[4] تقصیر مشهود نیست، تو چشم بسته ای! [1] . الإحتجاج(للطبرسی)، ج2، ص337. [2] . دیوان حكیم الهی قمشه‌ای (انتشارات علمیه اسلامیه), ص598, غزل 187. [3] . الأمالی(للصدوقی)، النص، ص351. [4] . سوره حج، آیه46. 📚 سخنرانی عمومی در روز شهادت (علیه السلام) تاریخ: 1394/05/20 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (26) 🔅🔅🔅 ✅معیار دانش سودمند در نگاه قرآن 3⃣ سوم: چون زَلّةُ العالِم، زَلَّه العالَم بوده و لغزش دانشمندي مايه‌ي لغزيدن تمام كساني است كه او را به دانش مي‌شناسند و از رفتار و كردار او الگو مي گيرند، بر هر عالِم متعهّد لازم است كه از علِم نافع بهره‌مند گردد و همواره از دانش غيرِ مفيد به خداوند پناه ببرد، 🔹 منظور از علمِ غير نافع تنها برخي از علوم باطل مانند سحر، شُعْبَده، جادو، طلسم و مانند آن‌ها نيست، بلكه هر علمي كه در جان عالِم ثمره‌ي هراس از خداوند را ببار نياورد، دانش غيرمفيد است. 🔹 معيار سود و زيان دانش در زبان وحي الاهي كه هم آواي با زبان فطرت است، به خوبي مشخصّ شد، قرآن كريم كه منادي راستين فضيلت دانش است و فتواي برتري عالم بر جاهل را صريحاً صادر كرده است، قبل از آن كه بگويد: (قل هل يستوي الّذين يعلمون والّذين لايعلمون)[ سوره ي زمر، آيه ي 9] چنين فرمود: (اَمّن هو قانت آناء الّيل ساجداً و قائماً يحذر الاخرة ويرجو رحمة ربّه)[ سوره ي زمر، آيه ي 9] ؛ يعني آيا كسي كه فرصت‌هاي مناسب آرام و ساكت شبانه را به عبادت سجود و قيامِ نمازِ شب و اطاعت خدا سپري مي‌كند و از فرجام كارهاي خويش خوفناك است و به رحمت پروردگار خود اميداور مي‌باشد، با كسي كه اين چنين موفّق و كامياب نيست، برابر است؟ 🔹 آنگاه در ذيل آيه، برابري دانا و نادان را نفي مي‌نمايد؛ يعني اگر سخن از برتري عالم بر غير عالم است، اين مزيّت در فضاي معنوي هماهنگي علم و عمل صالح است، عالم شب زنده‌دار كه از گناه چون سَمّ مهلك مي‌پرهيزد، يقيناً برتر از جاهل است. 🔹 اوّلين نشانه‌ي برتري او اين است كه نعمت علم و عمل صالح و آميختگي اين دو شأن عقل نظر و عمل را از ناحيه‌ي خداوند مي‌داند و براي خويش سهمي در تحقّق آن ها قايل نيست و جز تواضع و فروتني كاري كه مايه‌ي فرومايگي انسان است، هرگز نمي‌كند، و بر اثر اهميّت مطلب فوق است كه خداوند در پايان آيه‌ي ياد شده مي‌فرمايد: (إِنّما يتذكرّ أولوا الألباب).[ سوره ي زمر، آيه ي9. ] 🔹 اگر دانش با عمل صالح هماهنگ نبود و سبب تقرّب به خداوند را فراهم نكرد، به جاي آن كه طبق فرموده‌ي علي بن ابي طالب(عليه السلام): «العلم حجاب من الآفات»[ شرح غررالحكم آمدي، ج 1، ص 188] مانع پيدايش آفت‌ها شود، خود سبب حجاب از عقل برين و قلب طاهر مي گردد. چنانكه نزد ارباب معرفت معروف است كه: «العلم حجاب اكبر»، بزرگترين و بدترين حجابِ شهود، علم غيرنافع است. @rahighemakhtoom
📌 نگاشت 9:سبک و شیوه بیان ✳ در باره اعجاز بیانی قرآن که بیشتر به جنبه های لفظی و عبارات به کار رفته و ظرافت ها و نکته های بلاغی نظر دارد، و البته این نکته ها و ظرافت ها در معنا و محتوا نقش اصلی را ایفا می کند، تا کنون در هشت قسمت به گزینش کلمات در عبارت های قرآن پرداختیم . 🔹 و اینک به سبک و شیوه بیان در قرآن به اختصار اشاره می کنیم. 🔹 اسلوب و شیوه بیان قرآنی (در عین حال که موجب جذب و کشش عرب گردید) با هیچ یک از اسلوب و شیوه های متداول عرب شباهت و قرابتی ندارد. 🔹 قرآن سبکی نو و روشی تازه در بیان ارائه داد که برای عرب بی سابقه بود و بعدا هم نتوانستند در چنین سبکی سخنی بسرایند. این از شگفتی های سخنوری است که سخنور سبکی بیافریند که مورد پذیرش و پسند شنوندگان قرار گیرد، با آن که از شیوه های سخن متعارف آنان بیرون است. 🔹 شگفت آورتر آن که از تمامی محاسن شیوه های کلامی متعارف بهره گرفته باشد، بی آن که از معایب آن ها چیزی در آن یافت شود. 🔹 شیوه های سه گانه متعارف (شعر و نثر و سجع) هر یک محاسنی دارند و معایبی. سبک قرآنی، جاذبیت و ظرافت شعر، آزادی مطلق نثر، حسن و لطافت سجع را دارا است، بی آن که در تنگنای قافیه و وزن دچار گردد، یا پراکنده گویی کند یا تکلف و تحمل دشواری به خود راه دهد. 🔹 همین امر مایه حیرت سخن دانان عرب گردید و خود را در مقابل سخنی یافتند که شگفت آفرین است و در عین غرابت و تازگی، جاذبیت و ظرافت خاصی دارد که در هیچ یک از انواع کلام متعارف آنان یافت نمی شود. ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
📌تجلّی الهی 🔹 حرفی ابن ابی الحدید دارد که شاید کمتر کسی از شما آقایان این حرف را نشنیده باشید؛ خطبه‌ای است که وجود مبارک حضرت امیر بعد از تلاوت ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ﴾[1] و مانند آن که در آخرهای خطبه‌های نهج البلاغه[2] است و بعد از قرائت آن خطبه که مربوط به برزخ است، حضرت دُرفشانی کرد برزخ را معنا کرد، ساهره قیامت را معنا کرد. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می‌گوید: این خطبه آن قدر دلپذیر و دلنشین است که من از پنجاه سال قبل تا الآن «اکثر من الف مرّة» بیش از هزار بار این خطبه را خواندم و هیچ بار من این خطبه را در طی این پنجاه سال نمی‌خواندم که بیش از هزار بار بود «إلا و أحدثت عندی روعة و خوفا و عظة»؛ یک مطلب تازه‌ای از آن استفاده کردم. بعد می‌فرماید این خطبه از آن خطبه‌های بلند علوی است که اگر خطبه‌شناسان و ادیبان و کلام‌شناسان و فصاحت و بلاغت‌شناسان را یکجا جمع بکنند و این خطبه را بر آنها بخوانند آنها می‌فهمند که این سجده دارد.[3] همان طوری که قرآن سُوری دارد که بعضی از سور، آیاتش سجده دارد، علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) خطبی دارد که بعضی از خطبه‌ها سجده دارد. این را ابن ابی الحدید معتزلی می‌گوید؛ منتها می‌گوید کارشناسان ادب لازم است. 🔹 این را که ما در شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید دیدیم، به عرض استاد مرحوم علامه طباطبایی رساندیم. عرض کردیم این اغراق نیست؟ ما آنچه شنیدیم سجده بر آیات قرآن کریم است، در غیر قرآن سجده نیست! این ابن ابی الحدید چه طور این حرف را می‌زند که این خطبه سجده دارد؟ مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: نه این اغراق نیست، این در حقیقت سجده برای آیات قرآن کریم است، زیرا همان آیات قرآن کریم از زبان حضرت امیر به این صورت درآمده است و اگر آن آیات قرآن کریم نبود، حضرت امیر این سخنان را نمی‌توانست بگوید. اینها هر چه دارند از قرآن است و از وحی الهی است. 🔹 می‌بینید همان آیات قرآن کریم به صورت نهج البلاغه جلوه کرده است، خود حضرت امیر وقتی قرآن را معرفی می‌کند، می‌فرماید که «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی كِتَابِهِ مِنْ غَیرِ أَنْ یكُونُوا رَأَوْه»؛[4] خدا در قرآن برای بندگانش تجلّی کرد، حرف نزد! مردم باید متکلّم را ببینند، نه این صدا را بشنوند «مِنْ غَیرِ أَنْ یكُونُوا رَأَوْه»، این کاتب است از یک نظر، قرآن کتاب است از یک نظر، این متکلم است از یک نظر، قرآن کلام است از یک نظر، این متجلّی است از یک نظر، قرآن جلوه اوست از یک نظر، تا خواننده قرآن چه کسی باشد! تا مطالعهکننده قرآن چه کسی باشد! این بیان لطیف سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی که این اغراق نیست؛ یعنی همان مطالب بلند قرآن کریم است که از زبان مطهّر علی بن ابیطالب درآمده است. [1]. سوره تکاثر، آیه1. [2]. نهج البلاغه، خطه221. [3]. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج11، ص153؛ «و أقسم بمن تقسم الأمم كلها به لقد قرأت هذه الخطبة منذ خمسین سنة و إلى الآن أكثر من ألف مرة ما قرأتها قط إلا و أحدثت عندی روعة و خوفا و عظة و أثرت فی قلبی وجیبا و فی أعضائی رعدة و لا تأملتها إلا و ...». [4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه147. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/11/19 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (27) 🔅🔅🔅 ✅ اسباب رشد و کمال انسان 4⃣ چهارم: قرآن كريم گرچه در طليعه‌ي وحي بر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از فضيلت دانش و خواندن و آموختن كتاب و نگارش سخن به ميان آورده است و عظمت علم را همتاي اصل هستي انسان دانست و در رديفِ نامِ آفريدن انسان، جريان تعليم وي را بازگو كرد؛ (إقرأ باسم ربّك الّذي خلق خلق الإنسان مِن عَلَق إقرأ و ربّك الأكرم الّذي علّم بالقلم علم الإنسان ما لم يعلم)[ سوره ي عَلَق: آيات 1 ـ 5]، 🔹 و جهل را چون عَلَق و خون بسته دانست و حيات دانش را نظير آفرينش و اصل وجود بشر ارزيابي كرد، ليكن در تبيين هدف نهايي آفرينش، محدوده‌ي علم ممدوح و دانش محمود را به خوبي معيّن فرموده است. 🔹 زيرا گرچه در آيه‌ي معروف: (وماخلقت الجنّ والانس اِلّا ليعبدون)[ سوره ي ذاريات، آيه ي 56.]، هدف انسان‌هاي متكامل را عبادت خداوند قرار دارد و عبادت بدون معرفت، مقدور نيست و از اين رهگذر به اهميّت علم، اشاره ضمني شده است، 🔹 ليكن در مورد ديگر به صورت صريح، هدف انسان‌هاي متعالي را، علم توحيد ناب دانسته و در اين باره چنين فرمود: (الله الّذي خلق سَبْعَ سموات و من الأرض مثلهنّ يتنزّل الأمر بينهنّ لتعلموا أنّ الله علي كل شي ء قدير و أن الله قد أحاط بكل شي ءٍ علماً).[ سوره ي طلاق: آيه ي 12.] 🔹 بنابراين، وقتي انسانِ عالِمْ به هدفِ آفريدن خود بار مي‌يابد كه دانش وي تفسير توحيدي از نظام كيهاني باشد و سراسر صحنه‌ي خلقت را آيت قدرت و علم خداوند بداند تا خود كه صلاحيّت خلافت الاهي را داراست، هم مظهر علم خدا گردد و به مقدار توان خويش، اسرار مرموز هستي را كشف نمايد و هم آن ها را در راه صحيح سودمندي جوامع بشري تسخير كند. 🔹 سرّ آن كه برخي از صاحبان صنايع علمي از توفيق سودرساني به همنوعان خود استنكاف دارند، اين است كه علم آن ها صبغه‌ي توحيدي نداشته و علم و قدرت بيكران خداوند را براي آنان روشن نكرده است، و متحجّرانه به كيهان‌شناسي پرداختند. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 10:سبک و شیوه بیان ✳ امام کاشف الغطاء فقیه و دانشمند ادیب معروف در باره سبک و شیوه بیان قرآن عزیز می گوید: «تلک صورة نظمه العجیب و اسلوبه الغریب، المخالف لاسالیب کلام العرب و مناهج نظمها و نثرها، و لم یوجد قبله و لا بعده نظیر، و لا استطاع احد مماثلة شی ء منه، بل حارت فیه عقولهم، و تدلهت دونه احلامهم، و لم یهتدوا الی مثله فی جنس کلامهم من نثر او نظم او سجع او رجز و او شعر...هکذا اعترف له افذاذ العرب و فصحاؤهم الاولون؛ چنان است صورت نظم عجیب و اسلوب غریب (شیوه و سبک تازه) قرآن، که بر خلاف سبک و شیوه های کلام عرب و روش نظم و نثر آنان بود. نه پیش از آن و نه پس از آن نظیری ندارد و کسی را یارای هم آوردی با آن نباشد. بلکه در حیرت شدند و اندیشه شان فرو افتاد و ندانستند چگونه با او مقابله کنند، چه در نثر و چه در نظم و چه در سجع یا رجز و شعر که سخن متداول آنان بود... 🔹 این چنین زبدگان عرب و فصحای اولین آنان در مقابل قرآن به زانو در آمدند.» بزرگ مرد عرب و یگانه فرزانه آن عصر به ناچار اعتراف نمود: «یا عجبا لما یقول ابن ابی کبشة، فو الله ما هو بشعر و لا بسحر و لا بهذی جنون. و ان قوله لمن کلام الله؛ آن چه محمد (ص) می گوید مایه شگفتی است، به خدا سوگند سخن او نه شعر است و نه سحر و نه به بیهوده گویی بی خردان می ماند. همانا سخن او کلام خدا است.» 🔹 سخنان شگفت انگیز دیگر فرهیختگان عرب آن روز را پیش از این آوردیم. بیان رسا و دلپذیر قرآن گرچه شعر نیست ولی ویژگی شعر را دارد، حتی بر شیواترین آهنگ های وزین عرب تنظیم گردیده، بی آن که در تنگناهای شعری قرار گیرد. چنان که در بخش «نظم آهنگ» قرآن خواهیم آورد. متانت نثر و استواری کلام آزاد را نیز دارد می باشد، که در چینش و گزینش کلمات و واژه ها راه او فراخ و هرگز با دشواری برخورد ندارد. هم چنین از زیبایی های سجع و کلام موزون (بی تکلف) به خوبی بهره مند می باشد. بدین سبب جامع محاسن انواع کلام و فاقد تمامی معایب آنها گردیده است. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 1 :پیش گفتار ✅ نامگذاری این سوره را ضُحیٰ یا والضحیٰ نامیده‌اند. «ضحی» به معنای روز و روشنایی است. سبب این نامگذاری این است که خداوند در آغاز سوره به ضحی قسم یاد می‌کند.[دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۶۵.] ✅ ترتیب و محل نزول سوره ضحی جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، یازدهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، نود و سومین سوره است[معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.] و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد. ✳ تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها سوره ضحی ۱۱ آیه، ۴۰ کلمه و ۱۶۵ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سوره‌های مُفصَّلات است. گفته شده سوره ضحی یکی از چهارده سوره‌ای است که یک‌جا بر پیامبر(ص) نازل شده است.[دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۶۵.] ادامه تفسیر متنی روزهای زوج هفته در همین کانال👇 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 2 :پیش گفتار ✅ شأن نزول درباره شأن نزول سوره ضحی گفته شده است مدتی وحی بر پیامبر(ص) نازل نشد؛ به همین دلیل برخی دشمنان، او را شماتت می‌کردند که خدا پیامبرش را رها کرده است. بعد از این واقعه سوره ضحی نازل شد و آن حضرت را شاد کرد.[تفسیر المیزان] ✅ محتوای سوره در یک نگاه سوره ضحی با دو سوگند آغاز می‌شود؛ سپس به پیامبر(ص) بشارت می‌دهد كه خدا هرگز تو را رها نکرده است. بعد به او نوید می‌دهد كه خداوند آنقدر به او عطا خواهد کرد كه خشنود شود. 🔹 در آخرین بخش، گذشتۀ زندگانی پیامبر را یادآوری می‌کند كه خداوند چگونه او را همیشه مورد رحمت خود قرار داده و در سخت‌ترین لحظات زندگی حمایتش کرده است؛ 🔹 از همین رو در آیات پایانی به او دستور می‌دهد كه به شكرانه این نعمت‌ها با یتیمان و مستمندان مهربانی كند و نعمت خدا را بازگو کند. 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
(5)خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش. 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 3:محتوای سوره ضحی در یک نگاه 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌توحید هستی و ربوبی 🔹 آیه چهار سوره مبارکه «رعد» این است: ﴿وَ فِی الأرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ﴾؛ در جوار هم‌ هستند، در این یک هکتار زمین خاک‌هایشان یکی است؛ ولی ﴿وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیرُ صِنْوانٍ یسْقی بِماءٍ واحِدٍ﴾؛ اما ﴿وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ﴾، آفتاب یکی، هوا یکی، آب یکی، خاک یکی، اما انواع و اقسام میوه‌ها را ما عطا می‌کنیم. 🔹 بعد از تبیین این معارف توحیدی، می‌فرماید: ﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً﴾،[1] چه کار می‌کنید؟ حالا این معادن را چه کار می‌کنید؟ کمی این نفت اگر برود پایین، حالا تنها سخن از بیگانه نیست، اگر ـ خدای ناکرده ـ یک قدر این نفت برود پایین، این گاز برود پایین، در دسترس صنعت هم نباشد، چه کار باید کرد؟ این غفلت ماست که از توحید باز می‌مانیم، همیشه دست دیگران را می‌بینیم یا می‌خواهیم دست دیگران را کوتاه کنیم. ﴿قُلْ أَ رَأَیتُمْ﴾؛ یعنی «أخبرونی»؛ به من گزارش بدهید، ﴿إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً﴾، «إن اصبح» نفت شما، «إن اصبح» گاز شما! چند کیلومتر پایین‌تر برود که دسترس صنعت نباشد، چه می‌شود؟ ﴿إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتیكُمْ بِماءٍ مَعینٍ﴾، بنابراین برهانی که ذات أقدس الهی اقامه می‌کند، ضمن اینکه توحید هستی را ارائه می‌کند؛ یعنی خدای سبحان واحد است «لا شریک له» واحد است، احد است و امثال آن، توحید ربوبی را هم اقامه می‌کند. 🔹 بعد فرمود ﴿فَمَنْ یأْتیكُمْ بِماءٍ مَعینٍ﴾، حمد را بر همه ما لازم کرده است. این شکر گفتن تنها چیزی که در قیامت ترازو را پُر می‌کند حمد است. انسان اگر در همه امور حامد و شاکر باشد، هیچ محذوری ندارد، نه بی‌راهه می‌رود نه راه کسی را می‌بندد. هیچ وقت کسی را محتاج دیگری نکرده است. این روایت‌ها هم در صحیفه سجادیه خوانده شد. وجود مبارک امام سجاد می‌فرماید این سفاهت است که کسی چشمش به غرب باشد: «طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِه»،[2] این سفاهت یک ملّت است که ـ خدای ناکرده ـ چشمش به غرب باشد. اینها ما را به عقل دعوت کردند. [1]. سوره ملک، آیه30. [2]. صحیفه سجادیه، دعای28. 📚 سوره مبارکه ملک جلسه تاریخ: 1397/09/1314 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (28) 🔅🔅🔅 ✳ واحد سنجش و ارزیابی کمال ها 5⃣ پنجم: اَرزْيابي هر چيزي مناسب ارجمندي ويژه‌اي است كه آن را با همان معيار مي سنجند جريان شهادت در راه خدا، واحد ارزيابي بسياري از فضايل نفساني است، به طوري كه اصالت آن به عنوان وَزْن احراز شده است و امور ديگر به عنوانِ موزون، در ميزان قسط و عدل، با آن وزن، سنجيده مي‌شوند. 🔹 محور ارزيابي كمال‌ها در اسلام، همانا شهادت است كه ارج دانش انديشوران را با آن ارزيابي مي‌نمايند، گرچه مِداد و مُركّب عالِم متعهّد كه بر صفحه‌ي زرين كتاب، رقم مي خورد، مايه‌ي صلاح دل و نجاح روح است، ليكن اگر در مسير حفظ ارزش‌هاي شهادت نباشد، هرگز با آن مقياس سنجيده نخواهد شد، چه رسد به اين كه بر آن فزوني گيرد. 🔹 از اين كه مركّب قلم‌انديشوران با شهادت در راه حقّ مقايسه شده است، معلوم مي‌شود كه وظيفه‌ي يك انديشور باهوش در صحنه‌ي جهاد اكبر، فقط يكي از دو چيز است؛ يا پيروزي بر هوا و سلطه بر اغراض نفساني و غرايز حيواني يا شهادت در راه تهذيب و تسليم خواسته‌هاي اهريمن درون و بيرون نشدن و به دام اسارت هوس تن ندادن. 🔹 اگر دانشمندي توان چيرگي بر دشمن درون را پيدا كرد و در ميدان تهذيب روح بر نَفْس مُسَوّله و نَفْس اَمّاره فايق آمد، به فيض فوز عظيم نايل آمده است و اگر هم بر اميال باطل خود پيروز نشد، لااقل اسير آن هم قرار نگرفت و تا پايان عمر در جنگ با دشمن و گريز از او بسر برد و سرانجام بدون تسليم شدن رحلت كرد، همانند قَتيل در معركه‌ي نبردْ پاداش شهيد را خواهد داشت. 🔹 غرض آن كه آن چه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است كه «إذا كان يوم القيامة يوزن دم الشهداء بمداد العلماء فيرجّح مداد العلماء علي دم الشهداء»[ كنز العُمّال، حديث 28899.]، ناظر به آن است كه انديشمندان بكوشند كه: 🔹 اولاً، معارف الاهي را به خوبي فرا گيرند؛ 🔹 ثانياً، مطالب آموخته آن ها قابل ضبط و نگارش باشد؛ 🔹 ثالثاً، مطالب صالح نگارش را مرقوم دارند؛ 🔹 رابعاً، سنّت و سيرت آنان در قلم و رقم زدن در مسير جهاد با اهريمن درون و بيرون باشد؛ 🔹 خامساً؛ روح حماسه و استقلال طلبي و نفي هر گونه سلطه‌گري و سلطه‌پذيري از آثار قلمي آنان محسوب گردد تا رزمندگان دو جبهه‌ي جهاد اكبر و اصغر را در كنار مائده‌ي الاهي و آثار بجا مانده از خويش، به خوبي بپرورانند و نظام اسلامي را مستقرّ كنند. 🔹 نمونه بارز آن چه گذشت، زندگي پربار و عمر پربركت امام راحل(قدّس‌سرّه) است كه هم از علم نافع برخوردار بود، هم امّت اسلامي را به فراگيري علوم نافع فرا مي خواند، هم آثار بَنان و بَيان ايشان در تحميس و تشجيع و ترغيب به برقراري نظام قسط و عدل و تهديم هرگونه بنيان سلطه‌طلبي، سهم مُؤثّر مي داشت 🔹 و خلف صالح و صادق ايشان مقام معظّم رهبري نيز همان راه را ادامه مي‌دهند، و تداوم آن سنّت حسنه را از خداوند مسئلت مي‌نمايند. ادامه دارد.... ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 11: نظم آهنگ قرآن ▪ هرگاه کسی برای چند بار به یک شعر گوش می سپارد، لحن و آهنگ آن برای او تکراری و ملال آور می شود، اما به هنگام نیوشیدن آوای گونه گون و هر دم تجدید شونده قرآن که اسباب و اوتاد و فواصل آن پی در پی جای خود را عوض می کنند و هر کدام گوشه ای از قلب را به نوازش وا می دارند، نه تنها خسته و آزرده نمی شود، بلکه عطش او برای شنیدن، همواره فزونی می گیرد. ▪ عرب، پیش از نزول قرآن، گاهی در شعر خود از این تنوع صوت بهره می برد، اما اغلب به دلیل اسراف و تکرار، تنوع آنان به ملال می انجامید. در نثر چه مرسل و چه مسجع نیز، چنین سلاست و روانی و حلاوتی که در قرآن مشهود است، سابقه نداشت و در بهترین نثرهای عرب عیب هایی یافت می شد که از سلاست و روانی ترکیب آن می کاست و امکان نداشت مثل قرآن قابل ترتیل باشد. اگر هم برای ترتیل آن پافشاری می شد، بوی تکلف از آن به مشام می رسید و از شأن کلام نیز می کاست. ▪ بر این اساس، هیچ جای شگفتی نیست که عرب، در گمان خود کمترین لقبی که به قرآن داده بود این بود که این سخن شعر است و اگر شعر نباشد سحر است و افسون! و این گفتار خود حیرت زدگی عرب در قبال سخن شکوهمند و بدیع قرآن را نشان می دهد، سخنی که از جلال و شکوه نثر چیزی فراتر دارد و از جمال و حلاوت شعر مایه ای افزون تر. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌بنیان مرصوص 🔹 این نظام به بركت قیام امام و خون های پاك شهیدان [پابرجاست]، آنقدر خون های پاك ریخته شد كه خدا می‌داند! وقتی تاریخ جنگ به دو هزارمین روز رسید، هزار تا روحانی شهید شده بود آن وقت كه حساب كردند؛ یعنی هر یك روز در میان یك اهل لباس شهید شد، از شهدای محراب هفتاد ـ هشتاد ساله مثل آیت الله شهید اشرفی، آیت الله صدوقی، آیت الله دستغیب، آیت الله قاضی تا شهدای هفت تیر تا شهدای نخست وزیری تا شهدای كوی و برزن، هزار روحانی در ظرف دو هزار روز جنگ شهید شد، از آن به بعد هم كه ادامه داشت. از بسیاری از شماها كه خانواده‌های متدین‌ هستید عزیزترین فرزندانتان یا برادران و پدرانتان شهید شدند، خیلی خون پاك به پای این نهال رفته است! بنابراین این‌‌چنین نیست كه خدا این نظام را رها كند و خدای ناکرده این نظام آسیب ببیند، این شده بنیان مرصوص. 🔹 در بخش هایی صریح قرآن كریم فرمود شما نشد دیگری، مواظب خود و آبرویتان باشید ﴿إِنْ تَتَوَلَّوْا یسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیرَكُمْ ثُمَّ لا یكُونُوا أَمْثالَكُمْ﴾؛[1] فرمود وقتی جریان شهادت شد و خون شد و عده زیادی شربت شهادت نوشیدند، خدای سبحان دست از این نظام برنمی‌دارد، مواظب باشید این دین و این نظام به دست شما عملی بشود، دیر بجنبید شما را می‌گذاریم جای دیگر یك عده را روی كار می‌آوریم ﴿وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیرَكُمْ ثُمَّ لا یكُونُوا أَمْثالَكُمْ﴾. 🔹 خودتان را دریابید! فرصت، فرصت كوتاهی است و سفر سفر ابد است، هیچ نگذارید در كارتان غیر خدا دخالت كند؛ اگر خدای ناكرده ذره‌ای من و ما در این كار دخالت كرد، این را خدا نمی‌پذیرد، چون ﴿أَلا لِلّهِ الدِّینُ الْخالِصُ﴾،[2] او فقط صد درصد قبول می‌كند. این‌‌چنین نیست كه بگویند كه حالا اگر كسی نود درصد برای رضای خدا كرد و ده درصدش ریا بود این قبول بشود، خیر! كاری را كه خدا قبول می‌كند و روی آثار می‌گذارد كار صد درصد است. [1]. سوره محمد, آیه38. [2]. سوره زمر, آیه3. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1386/04/21 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (29) 🔅🔅🔅 ✳وظیفه مشترک دانشوران 6⃣ ششم: رسالت انديشوران اسلامي آن است كه نظام الاهي را در همه‌ي شئون علمي و عملي آن تحكيم كنند و اين بنيان مرصوص را از گزند هر توطئه مصون دارند، و چنين كار سُتُرگي از گروه خاصّ و قشر مخصوص ساخته نيست، بلكه محور اصلي آن بر عهده‌ي همه صاحب نَظَران تئوري و صاحب بصران عَمَلي خواهد بود كه عمده‌ي آن ها در حوزه و دانشگاه به سر مي‌برند. 🔹 از اين رهگذر، پيوند اين دو نهاد علمي و ارجمند لازم و ضروري است، و هرگز پيوند اين دو قشر حسّاس ممكن نيست، مگر آن كه وظيفه‌ي مشترك و قداست آن وظيفه براي هر دو نهاد، به خوبي احساس شود و چنين كار خطيري ميسّر نيست، مگر آن كه قبلاً خود حوزويان با يكديگر هماهنگ و خود دانشگاهيان با همديگر يكدل و يكرنگ كه همان صبغه‌ي الاهي است باشند. 🔹 چنين توفيقي به دست نمي‌آيد، مگر آن كه هر كدام از حوزوي يا دانشگاهي با نهاد و نهان خويش متّحد باشد و اين همرنگي قَلْب و قالَب پديد نمي‌آيد، مگر آن كه قَلْب هر كدام از توحيد ناب برخوردار گردد. زيرا قلب انسانِ مُوَحّد است كه مي‌تواند از شخصيّت هر كسي به عنوان چهره اي مؤمن كه ظاهر و باطن او همسان و هم آواي‌هم‌اند، بسازد، و اين مؤمنانِ واحد، توان برقراري اتّحاد را دارند. 🔹 آنگاه از چنين حوزويانِ مؤمن متّحد و از چنان دانشگاهيان مؤمن متعهّد، نظام هماهنگ اسلامي پديد مي‌آيد كه اوّلين اثر آن، اسلامي شدن دانشگاه هاست. سپس در پرتو آن، تأسيس، تحكيم و تداوم نظام الاهي و نيز تهديم و تَدْمير نظام استكبار و سلطه ميسّر خواهد شد. 🔹 پروردگارا به تمام مشتاقان لقايت، شهد شهود را ارزاني بدار 🙏 🔹 و تمام شهيدان واِمام آن ها را از شراب طهور در ساغَر قرآن و صَراحيِ عترت(عليهم السلام)، سيراب فرما؛ 🙏 🔹 نظام اسلامي و مقام معظّم رهبري در پرتو عنايت حضرت بقيةالله(ارواح مَنْ سواه فداه) حفظ و حمايت فرما 🙏 🔹 و برادران و خواهران گرانقدر دانشجو را از حَسَنات مُلك و ملكوت بهره‌مند فرما و از مسئولان محترم اين همايش علمي به احسن وجه پذيرا باش.🙏 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. کانال قرآنی رحیق در ایتا @rahighemakhtoom
▪نگاشت 4 :نکات تفسیری آیات 1تا 5 🔅🔅🔅 وَ الضُّحى‌ «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌ «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4» وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5» «1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3»پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است. «4» همانا آخرت براى تو بهتر از دنيا است. «5» و به زودى پروردگارت (چيزى) به تو عطا كند كه خشنود شوى 🍀🍀🍀 ✅ ۱ - سوگند خداوند، به چاشت گاه و به گسترش نور خورشید در آن زمان (و الضحى) «ضحى» در معانى گسترش نور خورشید و «پهناور شدن روز» (مفردات راغب) و «اندکى پس از بالا آمدن روز» (قاموس) به کار مى رود. ✅ ۲ - وقت چاشت و زمان پرتو افشانى خورشید، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و الضحى) ✅ ۳ - نور خورشید و برآمدن آن در صبحگاه، نعمتى الهى است. (و الضحى) ✅ 4 - سوگند خداوند، به شب، هنگام سیطره کامل تاریکى آن بر موجودات (و الّیل إذا سجى) «سجى الّیل»; یعنى، شب با تاریکى خود ساتر شد و پوشاند(مصباح). اصل این کلمه، بر آرامش یافتن و انطباق کامل دلالت دارد. (مقاییس اللغة) ✅ 5 - شب و سیطره افکندن تاریکى آن بر موجودات، از نعمت هاى بزرگ الهى و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و الّیل إذا سجى) ✅ 6- آرامش موجودات در شب، نعمتى بزرگ و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و الّیل إذا سجى) «آرامش یافتن» (یکى از معانى ذکر شده براى «سَجْو») در آیه شریفه به شب اسناد یافته است. این اسناد یا حقیقى است; یعنى، با سیطره کامل تاریکى، گویا شب از پیشروى باز ایستاده است و یا اسناد مجازى است و شب آرام به معناى بى تحرّک بودن موجودات در شب است. ادامه دارد... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
▪نگاشت 5 :نکات تفسیری آیات 1تا 5 🔅🔅🔅 وَ الضُّحى‌ «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌ «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4» وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5» «1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3»پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است. «4» همانا آخرت براى تو بهتر از دنيا است. «5» و به زودى پروردگارت (چيزى) به تو عطا كند كه خشنود شوى 🍀🍀🍀 ✅ 7- خداوند، هرگز ارتباط خود را با پیامبر(ص) قطع نکرده و به آن حضرت بى اعتنا نبود. (ما ودّعک ربّک) 🔹 «تودیع» - که در بدرقه مسافر و ترک کردن او متعارف شده است - در این آیه به معناى ترک است (مفردات). ✅ 8 - خداوند، تدبیرکننده امور پیامبر(ص) و مربّى او است. (ربّک) ✅ 9- توجّه پیامبر(ص)، به ربوبیت و عنایت ویژه خداوند به او، مایه اطمینان آن حضرت به قطع نشدن ارتباط الهى با او است. (ما ودّعک ربّک) ✅ 10 - خداوند، هرگز از پیامبر(ص) ناراحت نشد و بر آن حضرت خشم نکرد. (و ما قلى) «قِلى» (مصدر «قَلى»); یعنى، شدت تنفّر و مبغوض داشتن. (مفردات) ✅ 11 - خداوند، پیوند خود را با کسانى که مبغوض او هستند، قطع خواهد کرد. (ما ودّعک ربّک و ما قلى) جمله «ماقلى»، در صدد نفى علت تودیع و به منزله تعلیل براى جمله اول است. ✅ 12 - با وجود ربوبیت و عنایت ویژه خداوند به پیامبر(ص)، موردى براى خشم و بى مهرى به آن حضرت وجود نداشت. (ربّک و ما قلى) ✅ 13- خداوند، در تأکید بر قطع نشدن ارتباط او با پیامبر(ص) و ناخرسند نبودن از آن حضرت، به نور خورشید و تاریکى شب سوگند یاد کرده است. (و الضحى . و الّیل إذا سجى . ما ودّعک ربّک و ما قلى) این آیه، جواب قسم هایى است که در آغاز سوره آمده بود. ادامه دارد... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 شنیدنی ؛آموزنده و زیبا ☘☘☘ 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹یادآوری: جلسه 106 پایان تفسیر سوره مبارکه بقره می باشد . 🔹 به حول و قوه الهی در پست های آینده تفسیر سوره مبارکه اسرا تقدیم حضور خواهد شد.جلسات تفسیری سوره اسرا در شهر هامبورگ آلمان توسط استاد حجت الاسلام و المسلمین رنجبر ایراد شده است. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 اعتیاد به گناه 🔹 اینکه در روایات ما هست که «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیس»،[1] این تشبیه نیست، یک حقیقتی است که بعد روشن می‌شود. نگاهی را که انسان به نامحرم کرد، این نگاه را به دستگاه نفسانی می‌دهد، این را خوب می‌پروراند و بعد باعث هلاکت می‌شود. اگر آدم حرفی که می‌زند بگوید رد شد، نگاهی که می‌کند بگوید رد شد، خیر! رد نشد. اگر غذای سمّی خوردیم رد نشد، تمام دستگاه دارند فعالیت می‌کنند که علیه ما قیام کنند؛ لذا فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ».[2] اینها تمثیل است نه اینکه تشبیه باشد. یک وقتی می‌گوییم «زیدٌ کالأسد»، این تشبیه است، در واقع زید أسد نیست؛ اما انسان مثل زید است این تمثیل است، یعنی حقیقتاً انسان همین است، یعنی فرد اوست. اینها تمثیل است، تشبیه نیست؛ فرمود: «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیس». 🔹 در بخشی از روایات دیگر هم که آمده پشت سر شیر راه برو، اما به دنبال نامحرم راه نرو![3] پس این نگاه، نگاه سمّی است. این نگاه سمّی وقتی آمد، نفس با آن دستگاه شهوی این را می‌پروراند و به صورت یک غدّه بدخیم در می‌آورد و این شخص می‌شود معتاد نگاه به نامحرم یا فلان معصیت، یا فلان معصیت! آن‌وقت آن غذای سمّی، دستگاه بدن را آسیب می‌رساند و این گناه سمّی جان آدم را می‌گیرد. 🔹 این نماز جعفر طیار را ما فراموش نکنیم! این همه تیر که از هر طرف می‌آید، به هر حال ما یک برنامه عبادی باید داشته باشیم. [1]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص18. [2]. عدة الداعی و نجاح الساعی، ص314. [3]. مستدرک الوسائل، ج14، ص275؛ «الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِی فِی لُبِّ اللُّبَابِ قَالَ: قَالَ دَاوُدُ ع لِابْنِهِ امْشِ خَلْفَ الْأَسَدِ وَ الْأُسُودِ وَ لَا تَمْشِ خَلْفَ المَرْأَةِ». 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه تاریخ: 1396/11/25308 🌿🌿🌿 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (30) 🔅🔅🔅 ✳ نكاتي چند، كه در تذكيه‌ي عقل و تزكيه‌ي نفس سهم به سزايي دارد و از متون مقدس ديني يعني قرآن كريم و سنّت معصومين (عليهم السلام) استنباط مي شود و عقل برهاني نيز با آن هماهنگ است. 1⃣ يكم: انسان در فرهنگ قرآن، كه كلام پروردگار جهان آفرين است، حَيّ مُتَألّه است؛ يعني زنده اي كه ذوب در الوهيت آفريدگار خود است و در فطرت خود، نه گزارشي از غير خدا دارد و نه گرايشي به سوي غير او؛ (كما بَدَأكم تعودون).[سوره ي اعراف، آيه ي 29.]همان طور كه شما را ابتدائاً خلق كرد، سرانجام به سوي او باز مي گرديد. 🔹 اين آغاز و انجام كه با ظهور «هو الاوّل» شروع شده و با تجلّي «هو الاخر» پايان مي پذيرد، حقِ ناب بوده، هيچ گونه باطل خواه باطل كهن، خواه باطل نو را در آن راه نيست. زيرا بطلان، از هر صنف كه باشد، كهنه خواهد بود و هيچ فرسوده اي را در حريم حقِ طِلق، كه فيض او نو به نو مي رسد، راه نخواهد بود؛ (قل جاء الحق و ما يُبْدي ق الباطلُ و ما يُعيدُ).[ سوره ي سبأ، آيه ي 49.] در وجود آدمي جان و روان مي رسد از غيب چون آب روان هر زمان از غيب نو نو مي رسد وز جهانِ تن برون شو مي رسد [مثنوي معنوي، دفتر اول، بيت 2222.] هر نفس نو مي شود دنيا و ما بي خبر از نو شدن اندر بقا عمر همچون جوي نو نو مي رسد مستمرّي مي نمايد در جسد [همان، بيت 1144.] 2⃣ دوم: چون تألّه و ذوب در خداباوري در نهان و نهاد انسان تعبيه شده، حقيقت وي نيز بيش از يك چيز نيست. لذا جريان «حيات» و «تألّه» چنان به هم تنيده و در هم آميخته اند كه واقعيت حيات او را چيزي جز تألّه و دلباختگي به جمال و جلال الاهي تشكيل نمي دهد و هر گونه غبارِ غيريّت پذيري با غيرتِ خداخواهي او منافات دارد؛ زيرا اعتقادِ سَرِه و ايمان ناب، تاب هيچ گونه شرك و تعدّدطلبي را ندارد، به طوري كه اندك گزارش از غير خدا و ذرّه اي گرايش به سوي غير او مايه‌ي پژمردگي روح باطراوت توحيدي و افسردگي جان بانشاط يگانه جويي و يكتاپرستي است؛ (قل أغَيْرَ الله أتّخِذُ وليّاً فاطر السموات والأرض)[ سوره ي انعام، آيه ي 14.] و (وإليه يُرْجَعُ ا لأمرُ كلُّهُ فاعبده و توكّل عليه).[ سوره ي هود، آيه ي 123] چيست توحيد خدا آموختن خويشتن را پيشِ واحد سوختن [مثنوي معنوي، دفتر اول، بيت 3790.] رخت خود را من زره برداشتم غير حق را من عدم انگاشتم [همان، بيت 3009] 🔹 فطرت آدمي از آن جهت كه به يكتاپرستي سرشته است، اگر رهزني نقد قلب او را به غارت نَبَرد و غنيمت هستي وي را به غرامت نيستي نكشاند، همواره خواهان مآثر توحيدي و آثار يگانه جويي است. زيرا سنخيّتِ جاذب و مجذوب چنين اقتضايي دارد. در جهان هر چيزْ چيزي جذب كرد گرمْ گرمي را كشيد و سردْ سرد [همان، دفتر دوم، بيت 81.] 🌿🌿🌿 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. کانال قرآنی رحیق در ایتا @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 12: نظم آهنگ قرآن ✳ استاد محمد هادی معرفت مفسر و قرآن پژوه معاصر کلام یکی از ادیبان در بیان نظم آهنگ قرآن چنین آورده است که وی می گوید: 🔹 وقتی آدمی می بیند که از این مخرج های سخت جوش، چنین گوهرهای تابناکی با این ترتیب حروف و چنان آذین بندی بیرون آمده، التذاذی بی حساب می برد و وجدی بی انتها به او دست می دهد. در این حروف گویی یکی می نوازد، دیگری طنین انداز، سومین نجواگر است و چهارمین بانگ بر آورنده، پنجمین نفس را می لغزاند و ششمین راه نفس را می بندد و شما زیبایی آهنگ را در دسترس خود می یابید، 🔹 مجموعه ای گوناگون و همساز، نه تکرار مکرر و نه یاوه دار، نه سستی و نه غلظت، نه تنافری در حروف و آواها. 🔹 بدینسان کلام قرآن نه به دشخواری سخن بدویان و نه به نرمی کلام شهریان است، بلکه آمیزه ای است از هر دو، صلابت اولی را دارد و لطافت دومی را، گویی شیره جان دو زبان است و نتیجه آمیختگی دو گویش. 🔹 آری قرآن چنین جامه تازه و زیبایی به تن دارد و این پیوسته نیز در حکم صدفی است که در جان خود گوهرهای گرانبها نهفته است و مرواریدهای ارزشمند را در آغوش می گیرد. 🔹 پس اگر زیبایی پوسته تو را از گنجینه پنهان درونش باز ندارد و تازگی و شادابی، پرده راز نهفته در ماورای خود را بر تو حایل نشود و تو پوسته را از مغز کنار بزنی و صدف را از مروارید جدا بنهی و از نظم و آرایش الفاظ به شکوه معانی برسی، مایه ای شگفت تر و شکوهمندتر بر تو متجلی می شود و معنایی بدیع تر می یابی. 🔹 آن جا، روح و کنه قرآن است، شعله ای است که موسی را به درخت آتش در بقعه مبارکه در کرانه وادی ایمن کشانید و آن جاست که نسیم روح قدسی می فرماید: «انی انا الله رب العالمین؛ همانا من هستم پروردگار عالمیان.» (قصص/ 30) ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom