eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📌 بررسی مفهوم برکت ✅ مصادیق بركت‌ در برخی روایات 1. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: بركت در سه چيز است: «در جماعت، در ترديد كردن غذا و سحرى خوردن». 2. رسول خدا صلى اللَه عليه و آله فرمود: «بركت در لقمه كوچك و طول ظرف است». 3. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بركت در مصافحه است». 4. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بركت در بزرگان ماست، كسى كه بر كوچك ما رحم نمى‌آورد و بزرگ ما را گرامى نمى‌دارد، از ما نيست». 5. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: به برادرتان مباركباد بگوييد و برايش بركت بخواهيد. 6. در جنگ احزاب، اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از كمبود مواد غذايى، خيلى در مضيقه بودند. شخصى غذاى يكى - دو نفر را تهيه نمود و از پيامبر دعوت كرد و گفت: هر كس را مى‌خواهى با خود بياور. يعنى يك نفر را مى‌توانى بياورى. حضرت تمام مردم را صدا كرد و با خود آورد و فرمود: روى غذا را بپوشانيد بعد دعا كرد، غذا بركت پيدا كرد و همه خوردند و سير شدند و غذا به همان حال اول بود و چيزى از آن كم نشده بود 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت14:تفسیر آیات14 و15 فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مى‌كشد بيم دادم. «15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - آتش جهنم، همواره شعلهور است و زبانه مى کشد. (نارًا تلظّى) 🔹 «تلظّى» (که در اصل «تتلظّى» بوده است); یعنى، زبانه کشیده و برافروخته مى شود. مضارع در صورتى که حال قرار گیرد، بر تکرار دلالت مى کند. ✅ ۲ - خداوند، انسان ها را از آتش عظیم و شعلهور آخرت، بیم داده و برحذر داشته است. (فأنذرتکم نارًا تلظّى) 🔹 نکره بودن «ناراً»، بر عظمت آن دلالت دارد. ✅ ۳ - بخل و ثروت اندوزىِ حاصل از آن و تکذیب وعده هاى خداوند، زمینه ساز گرفتارى به آتش برافروخته دوزخ (و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب ... فأنذرتکم نارًا تلظّى) ✅ ۴ - تعهّد خداوند به هدایت انسان ها، دلیل هشدارهاى او به آنان درباره خطر گرفتارى به آتش جهنم است. (إنّ علینا للهدى ... فأنذرتکم نارًا تلظّى) 🔹 حرف «فاء» در «فأنذرتکم»، آن را بر «إنّ علینا للهدى» تفریع کرده است; یعنى، حال که هدایت بر عهده ما است، پس انذار کرده و بیم مى دهیم. ✅ ۵ - انذار و ایجاد ترس در مردم، شیوه اى لازم و داراى سهمى وافر در هدایت آنان (إنّ علینا للهدى ... فأنذرتکم نارًا تلظّى) ✅ ۶ - توجّه به مالکیت خداوند بر دنیا و آخرت و حوادث آنها، وادار سازنده انسان به جدى گرفتن هشدارهاى عذاب (و إنّ لنا للأخرة و الأُولى . فأنذرتکم نارًا تلظّى) ✅ ۷ - خداوند، با انذار به آتش جهنم، بر همه انسان ها اتمام حجت کرده است. (إنّ علینا للهدى ... فأنذرتکم نارًا تلظّى) 🔹 مفاد آیه شریفه با توجّه به آیات پیشین، این است که آنچه بر عهده ما است، هدایت است که آن را با انذار انجام دادیم. بنابراین کوتاهى از جانب خود شما است. ✅ ۸ - سرچشمه هدایت، خداوند است و هدایت گران، ابلاغ کننده هشدارهاى اویند. (إنّ علینا ... فأنذرتکم) تغییر ضمیرهاى جمع (نا) به مفرد (تُ)، مى تواند نشانگر این باشد که هرگونه هدایتى که در قالب انذار انجام گرفته است، بالاصاله از خداوند است; گرچه به زبان فرستادگان او بیان شده باشد. ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت14:تفسیر آیات14 و15 لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» «15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - شقاوت زمینه ساز گرفتارى به حرارت طاقت فرساى آتش جهنم است. (لایصلیهاإلاّ الأشقى) 🔹 «صلى النار»; یعنى، با رنج و مشقت حرارت آن را تحمل کرد و «شقاوة»; یعنى، شدّت و دشوارى این واژه نقطه مقابل سعادت است. ۲ - شقاوت، داراى مراتب گوناگون است. (الأشقى) ✅ ۳ - خلود در آتش جهنم، ویژه کسانى است که در بالاترین مرحله شقاوت اند. (لایصلیها إلاّ الأشقى) 🔹 «صَلى»; یعنى، ملازم و همراه شد و ملازمت با آتش به جاودانگى در آن است. حصر موجود در آیه مربوط به ملازمت است; یعنى، جاودانگى در آتش، مخصوص کسانى است که در آیه بعد اهل تکذیب و اعراض معرفى شده اند و در بدترین نوع شقاوت به سر مى برند. ✅ ۴ - امکان خلودِ همه شقاوتمندان در آتش جهنم* (لایصلیها إلاّ الأشقى) 🔹 تقابل «أشقى» و «أتقى» مى تواند، قرینه بر حصر اضافى باشد; یعنى، اگر گفته مى شود که تنها «شقى ترین مردم» در آتش جاودان است، مراد نفى خلود از دیگر شقاوتمندان نیست; بلکه تنها از فرد «أتقى» نفى خلود شده است. ✅ ۵ - رنج کافران و منکران هدایت هاى الهى در آخرت، سرآمد تمام رنج هاى دیگران در دنیا است. (الأشقى) 🔹 «أشقى»، اسم تفضیل است و در این که مراد برترى شقاوت در مقایسه با چه کسى است; گفته هاى چندى ابراز شده است; از جمله این که «أشقى» تعبیرى دیگر از «کافر» است. چه آن که تمام سختى هاى مردم در دنیا (از قبیل فقر و مرض و...) در برابر سختى و شقاوت حاصل از کفر، اندک است. ✅ ۶ - تفاوتِ درجات آتش در جهنم (نارًا تلظّى . لایصلیها إلاّ الأشقى) 🔹 حصر در این آیه، ممکن است ناظر به نوع آتشى باشد که در آیه قبل مطرح شد. بر این اساس، نکره بودن «ناراً» براى تنویع است; یعنى، نوع خاصى از آتش است که به شقى ترین افراد، اختصاص مى یابد و باقى اشقیا در انواع دیگر آن معذب اند. ✅ ۷ - شقاوت، برخاسته از بى تقوایى است. (الأشقى) به قرینه مقابله «أشقى» با «أتقى» (در آیات بعد)، مراد از «شقاوت» فاصله گرفتن از تقوا است. ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (68) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی(9) 3⃣ فصل سوم. كيفيّت معرفت و معرّفي حضرت علي (عليه السلام) شناختِ انسانِ كاملْ، مانند حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) و تفسير نحوه‌ي هستي آن عنصر تامّ وَلَوي، طبق آن چه در فصل يكم و دوم گذشت، در خور تجزيه و تحليل است؛ امّا بنابر اين كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) همتاي جهان آفرينش باشد، معرفت آن حضرت (عليه السلام) نظير شناخت جهان عيني، داراي مراتبِ متنوّع است. 🔹 زيرا مبناي معرفت برخي، حسّ و تجربه‌ي احساسي است، و مدار شناخت بعضي، تعقّل و برهان عقلي است و پايه‌ي ادراك گروه ديگر، شهود و عرفان قلبي. ✅ آنان كه موجودهاي عيني جهان آفرينش را با مبناي حسّ و تجارب احساسي مي شناسند، اساس معرفت علي بن ابي طالب (عليه السلام) را در بررسي تاريخي و گزاره هاي سمعي و بصري جستجو مي نمايند و از عُمْق و سَمْك معارف عقلي آن حضرت (عليه السلام) محرومند. 🔹 آنان كه حقايق جهان عيني را با براهين عقلي مي فهمند، با تحليل حكيمانه‌ي نهج البلاغه و ديگر مآثر و آثار قيّمِ آن حضرت از عُمق درياي علم و از سَمْك و ارتفاع آسمان دانش عَلَوي، در حدّ علم حصولي و شناخت مفهومي بهره مند مي گردند، ولي از شهود عيني علوم آن حضرت (عليه السلام) بي نصيب اند، و آنان كه اسماي حسناي الاهي را با مشاهده قلبي مي يابند و با عين اليقين، آيات خداوند را مي نگرند، گرچه از ديگران در معرفت اسرار عَلَوي كامياب ترند؛ ليكن از اكتناهِ مقامِ علميِ آن حضرت (عليه السلام) محروم خواهند بود. 🔹 غرض آن كه شُحْروُرِ شهود همانند طايرِ تفكّرْ به كُنهِ مقام اميرالمؤمنين (عليه السلام) پر نمي كشند و هر پرنده در برابر فرمان لا يَرْقي إلىّ الطيرُ[نهج البلاغة، خطبه ي 3.]مَقْصُوصُ الْجَناحْ خواهد بود. امّا بنابر اين كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) همتاي قرآن كريم باشد، تفسير حقيقت عَلَوي گاهي همانند تفسير قرآن مجيد، سلسله اي و ترتيبي و زماني موضوعي است. 🔹 در روش تفسير سنّت و سيرتِ حقيقي آن حضرت (عليه السلام) گذشته از سه مَنْهَجِ حسّ و عقل و قلب، تجربه و تعقّل و عرفان، مَنْهَج چهارمي وجود دارد كه آن، راهِ نَقْل و روش حديث است؛ تفسير موضوعي نحوه‌ي هستي آن حضرت، همانند تفسير موضوعي قرآن مجيد، متنوّع است. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (69) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی(10) ▫ همانطور كه متخصّصانِ علومِ گوناگون، موضوع مناسب با رشته‌ي تخصّصي خود را انتخاب كرده، آيات مشتمل بر همان موضوع را محور تفسير موضوعي خود قرار مي دهند، فنّ آورانِ فنونِ متعدد، فنّ مناسبِ با رشته‌ي تبحّري خويش را بر مي گزينند و سيرتِ ويژه‌ي عَلَوي (عليه السلام) را كه حاويِ آن فنّ مزبور است، مدار تحليل و تفسيرِ خود قرار مي دهند. 🔹 هر تفسير موضوعي اگر بخواهد از اِتْقان و جامعيت بانصيب باشد، بايد نصابِ كاملِ تفسيرِ سلسله اي و ترتيبي را فراهم كرده باشد. 🔹 همان طور كه بيماردلان، با هَجْر محكماتْ و پيروي بي جا از متشابهاتِ قرآن مجيد فتنه گري مي كنند، منحرفانِ از ولايت نيز با كنار گذاشتن سنّت و سيرتِ مُتقن و محكمِ حضرت علي (عليه السلام) به دنبالِ متشابهات از آداب و سننِ آن حضرت، شعله‌ي فتنه را مي افروزند و با زبانه‌ي آن، نسبت به ارزش هاي متعاليِ قرآن و عترت زبان درازي مي كنند. 🔹 همان طور كه خداوند حقيقت قرآن را از تطاول رخدادهاي تلخ تاريخ حفظ مي فرمايد؛ (إنّا نحن نزّلنا الذّكر وإنّا له لحافظون)[ سوره ي حجر، آيه ي 9.]همچنين حقيقتِ عترتِ طاهرين (عليهم السلام) را كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) اوّلين امام از آن ذواتِ مقدّس است، از آسيب تحريف كج انديشان و تهاجم كژراهه‌ي منحرفان، مصون نگه مي دارد. 🔹 اكنون كه روشن شد، موقعيّت وجوديِ حضرت علي (عليه السلام) همتاي مجموع آفرينش است و موقعيّتِ علميِ آن حضرت نيز همچون قرآن كريم است، معلوم خواهد شد كه چرا، غير از افراد معتدل و ميانه رو، گروهي درباره‌ي آن حضرت به غلوّ و اِفراط مبتلا شدند و عدّه اي نيز به تقصير و تفريط تن در دادند و هر دو گروه طبق بيان خود آن حضرت هلاك شدند؛ هَلَك فىّ رَجلانِ: مُحِبٌّ غالٍ و مُبْغِضٌ قالٍ[نهج البلاغة، حكمت 117.]و يَهْلِكُ فىّ رجلان: مُحِبٌّ مُفْرِط و باهِتٌ مُفْتَرٍ.[ همان، حكمت 469.] 🔹 تشخيص هسته‌ي مركزي ولايت و تصفيه‌ي آن از لابه لاي شبهاتِ فَرْثِ اِفراط و دَمِ تفريط و ارائه‌ي آن به صورتِ لَبَنِ ناب و شير شفّاف و گواراي امامت و خلافت، كاري صعب بلكه مستصعب است؛ ليكن با عنايت و حمايت و هدايت اله از يك سو، و با درايت ولايت مدارانه‌ي عبدِ صالحِ سالك، كه آن هم به فيض و فَوزِ خدايي وابسته است، از سوي ديگر، چنين مَعْسوري، مَيْسور خواهد شد. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌 آب زندگانی 🔹 مشركی در اثر مشاهده خُلق عظیم وجود مبارك پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) اسلام آورد، بعد عرض كرد كه كاری كه توی پیامبر كردی بالاتر از كار عیسای مسیح است، چرا؟ برای اینكه عیسای مسیح ما معتقدیم مرده را زنده كرده، ولی خب بعد از مدتی این زنده مُرد، اما تو مرا به حیات ابد زنده كردی، این كجا و آن كجا؟! آن روحی كه وجود مبارك مسیح داد بدن این شخص را زنده كرد، اما تو جان من را زنده كردی، این برابر سورهٴ مباركهٴ «انفال» است كه ﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾،[1] فرمود تو من را زنده كردی، كار تو به مراتب بالاتر از كار عیسای مسیح است. آب زندگی همین است! وگرنه آب زندگی به آن معنا كه انسان برای ابد زنده باشد كه افسانه‌ ای بیش نیست، نه از باران یك چنین كاری ساخته است و نه از چشمه و چاه كه آدم یك قطره یا یك لیوان آب بخورد و برای همیشه زنده باشد، این با قرآن سازگار نیست كه ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾،[2] ﴿إِنَّكَ مَیتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیتُونَ﴾،[3] مگر ممكن است كسی برای ابد زنده باشد؟! این ممكن نیست، آن آب زندگانی همین قرآن است، همین دین است كه آدم برای ابد زنده است، پس ﴿اسْتَجیبُوا ... لِما یحْییكُمْ﴾ كاری كه تو كردی به مراتب كار بالاتر از كار عیسای مسیح بود. 🔹 مسجد ها اگر براساس تقوا ساخته شد به بركت آن مسجدی ها است، درست است فرمود: ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا﴾،[4] اما چه كسی مسجد «مؤسس علی تقوا» می‌سازد؟ آن كسی كه ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ﴾[5] او یك چنین مسجدی می‌ سازد، او یك چنین مسجدی را امامت می‌كند، وگرنه مسجد كه چهار دیواری است و فرش دارد و یك سلسله رقبات او ﴿أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی﴾ یعنی چه اگر گفته شد ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ﴾ برای اینكه این مسجد را یك عده‌ای كه ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٍ﴾ آنها ساختند، بنابراین این راه هست و این خدمت هست و این وراثت انبیاست، فكر نكنم كاری در دنیا بهتر از كاری باشد كه انبیا و وارثان انبیا كردند. 🔹 از اینجا ضمن تشكر از دولت و خدمات دولت و اینها، لكن باید مواظب باشیم هر خدمتی كه دولتمردان سابق و حال و آینده به مسجدها كردند و می‌كنند وظیفه آنهاست، ولی مسجد دولتی نشود! بگذارید این لباس مستقل باشد، حوزه هم همین طور است، ما باید حواسمان جمع باشد دعا می ‌كنیم ولی دعا معنایش وابستگی نیست این هم دعاست و هم هدایت است، همیشه دعا می ‌كردیم و همیشه هم دعا می ‌كنیم، اما مسجد مستقل است، دولت را باید مسجدی كرد نه اینكه مسجد را دولتی! [1]. سوره انفال, آیه24. [2]. سوره عنکبوت, آیه57. [3]. سوره زمر, آیه30. [4]. سوره توبه, آیه108. [5]. سوره توبه, آیه101 📚 ديدار مسئولین امور مساجد تاریخ: 1386/04/18 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (70) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی(11) ✳ علی علیه السلام جان پیامبر 4⃣ فصل چهارم. علي بن ابيطالب (عليه السلام) به منزله‌ي جان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است 🔹 پيوند معنوي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان معصوم (عليه السلام) را بايد در حقيقت ولايت جست وجو كرد. زيرا باطن نبوتْ همانا ولايت الاهي است كه اين منزلت كبرا مشترك بين رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) و امام (عليه السلام) است؛ البته اختصاص وحيِ تشريعي به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امتياز ويژه‌ي آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) كه پايه‌ي تقدّم و مايه‌ي ترجّح آن ذات مقدّس نسبت به همه‌ي امامان معصوم (عليهم السلام) همچنان محفوظ خواهد بود. 🔹 چون از لحاظ ولايت كه پشتوانه‌ي نُبوّت است، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) سهيم اند لذا مي توان وجود گرامي علي بن ابي طالب (عليه السلام) را به مثابه جان مبارك نبيّ اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تلقّي نمود. در اين فصل به دو نمونه‌ي نقلي بسنده مي شود: ✅ يكم. آيه‌ي مباهله؛ (فمنْ حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوْا ندْعُ أبْنائَنا و أبْنائَكم و نساءنا و نسائكم و أنفسنا و أنفسكم ثمّ نبْتهلْ فنجْعلْ لعنت الله علي الكاذبين).[ سوره ي آل عمران، آيه ي 61.همان] در اين آيه طبق نقل مورّخانِ صدر اسلام و مفسّران نامدار، حضرت علي (عليه السلام) به منزله‌ي جان رسول گرامي تلقّي شده است. ✅ دوم. حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: إنّك تسْمع ما أسْمع وتري ما أري[نهج البلاغة، خطبه ي 192]؛ يعني تو مي شنوي چيزي را كه من مي شنوم و مي بيني چيزي را كه من مي بينم. حضرت علي (عليه السلام) در اين باره فرمود: أري نور الوحى و الرسالة و أشمُّ ريح النبوّة[نهج البلاغة، خطبه ي 192]؛ يعني من نور باطني و معنوي وحي و پيامبري را با چشم ملكوتي مي بينم و بوي غيبي نبوّت را با شامّه‌ي دل درك مي كنم. 🔹 چون مَهْبط وحي الاهي همانا قلبِ مطهّرِ رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است؛ (نزل به الرّوح الأمين علي قلْبك لتكون من المنذرين)[ سوره ي شعراء، آيه ي 193 ـ 194.] 🔹 اگر حضرت علي (عليه السلام) بخواهد نور وحي و رسالت را با بصيرت قلبي ببيند و بوي نبوّت را استشمام نمايد، حتماً بايد در محدوده‌ي جان رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) با آن حضرت، پيوند غيبي داشته باشد و همين معنا مُصَحّح تنزيل روح عَلَوي به منزله‌ي روح نَبَوي (عليهماآلاف التحيّةوالثناء) خواهد بود. 🔹 منشأ همه‌ي اين آثار مثبت آن است كه حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) انسانِ كامل، خليفة الله و مظهرِ تامّ همه‌ي اسماي حسناي الاهي است. لذا همتاي مجموع نظام كياني از يك سو، و كفو و هم سنگ قرآن كريم از سوي ديگر، و چون جان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از سوي سوم خواهد بود و اين همان كَوْنِ جامعِ حَضَراتِ خَمْس است، كه تفسير آن از حوزه‌ي رسالتِ اين پيام خارج است. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 ✳ درخشان ترین وجه اعجاز بیانی قرآن، خاصیت آهنگ پذیری این کتاب وحیانی است که چنانچه با صدایى گرم و گیرا و آوایى نرم و فریبا, دمساز گردد، براستی بر تار و پود وجود آدمی چنگ می افکند. 🔹 براستی چرا در روایات رسیده از پیشوایان پاک[علیهم السلام]، اینقدر بر خواندن قرآن با صوت حَسن و لحن حزین، تاکید شده است؟ سرش شاید این باشد که این خصیصه[انطباق پذیری با آهنگ) در ذات آیات وحی نهفته است و با آوای خوش و ترنّم شورانگیز، خودش را بهتر می نمایاند. در روایتی از حضرت خاتم(صلی الله علیه و آله وسلم) می خوانیم که: «نیکوترین مردمان در قرائت قرآن کسی است که به هنگام قرائت آن، صدایش را حزن انگیز کند».[1] 🔹 سیره نویسان نیز در احوالات امام کاظم[علیه السلام] نوشته اند : «حضرتش هنگامی که قرآن می خواند، صدایش را حزن انگیز می کرد و می گریست و شنوندگان نیز می گریستند».[2] ◀ پی نوشت ها: [1]. «إنّ أحْسَنُ النَّاسِ قِرَاءَةً مَنْ قَرَأ القُرْآنَ یَتَحَزَّنُ فیه»؛ قادری هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق: بکری حیانی، صفوة السقا، ج 1، ص 602، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ پنجم، 1401ق. [2]. «وَ کَانَ إِذَا قَرَأَ یَحْزَنُ وَ یَبْکِی وَ یُبْکِی السَّامِعِین »؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 230، نشر بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ق. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 ایمان و علم 🔹 اينكه مي‌بينيد دو طلبه ـ معاذ الله ـ در حالي كه دارند مقدمات بحث مي‌كنند يا سيوطي بحث مي‌كنند يكي فهميده حق با رفيق اوست اما مرتب دارد جدال مي‌كند كه حرف خودش را ثابت كند اين مطلب علمي بيّن‌الرشد را به جان خود گِره نمي‌زند اين پس‌فردا آفتي است براي خودش و ديگران براي اينكه از همان اوّل بايد خودش را بسازد نساخت, 🔹 اگر علم را به جانمان گره زديم هم تقواست هم احسان است هم نور است اين «يقذفه الله في قلب من يشاء» است اگر اين عقيده با آن عقد كنار هم آمد انسان مي‌شود مؤمن. 🔹 ايمان از سنخ علم نيست ايمان، كار عقل عملي است آن بخش انگيزه يعني بخش تصميم و اراده و نيّت و اخلاص و ايمان و اعتقاد يك نيروي جداست بخش تصور و تصديق و قياس و استدلال و امثال ذلك يك بخش جداست. تفسیر سوره لقمان-جلسه2 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 پرده ای از گناه 🔹 وجود مبارک امام کاظم (سلام الله علیه) عرض می ‌کند؛ خدایا! «أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ‏ دُونَك‏ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ‏ إِلَیكَ‏ عَزْمُ إِرَادَةٍ وَ قَدْ نَاجَاكَ بِعَزْمٍ لِإِرَادَةِ قَلْبِی‏»،[1] خدایا! تو هیچ پرده ‌ای نداری، پوشیده نیستی، پشت پرده نیستی، این خود بشر است که پرده ‌ای از گناه بافت با دست خود و جلوی چشم خود آویزان کرد، وگرنه به قول حکیم سبزواری؛ پرده ندارد جمال غیر صفات جلال ٭٭٭ نیست بر این رخ نقاب نیست بر این مغزپوست[2] او پوستی ندارد، حجابی ندارد، اگر ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض﴾[3] است، نور دیگر حجاب ندارد. [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص815. [2]. غزلیات ملاهادی سبزواری، غزل شماره36. [3]. سوره نور، آیه35. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1396/02/05 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 بی همتایی بوعلی 🔹 یك بیانی را امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در وصف مرحوم بوعلی در كتاب شریف مصباح الهدایه دارد، می‌ فرمایند بوعلی سینا «و هو مع اخطائه الكثیرة لم یكن له كفواً احد»؛[1] یعنی این بزرگ مرد موحد الهی با گذشت هزار سال گرچه اشتباهات فراوانی دارد، ولی در طی این هزار سال مردی همتای بوعلی نیامده، این بیان امام است! می‌ دانید امام كسی نیست كه نسبت به اساتید خود چنین حرفی را بزند، او فقه را پیش بعضی‌ ها خوانده، اصول را پیش بعضی ‌ها خوانده، عرفان را پیش بعضی‌ ها خوانده، علوم اسلامی رایج آن روز یا خصوصی یا عمومی پیش اساتید آن عصر خوانده است، برای هیچ كدام از آن اساتید یك چنین حریمی رو نگرفته، برای بسیاری از صاحبنظران و صاحب بصران یك همچنین حریمی را نگرفته، درباره مرحوم بوعلی در كتاب شریف مصباح الهدایه دارد او با اشتباهات فراوان در طی این هزار سال ثانی پیدا نكرده است. 🔹 جناب بهمنیار در كتاب تحصیل در وصف مرحوم بوعلی می‌ گوید به اینكه اگر حوزه علمیه ‌ای می ‌بود و اگر اساتیدی می ‌بودند و اگر كتابخانه هایی می ‌بود و اگر عرض علوم بر افكاری بود، پیدا شدن یك همچنین آدمی مانند معجزه بود، در حالی كه نه حوزه علمیه بود، نه استادی بود، نه كتابخانه‌ای بود، نه هم بحث و هم فكری بود، او به این وضع نبوغ درآمده است. 🔹 از جناب بهمنیار نقل شده است كه می ‌گوید ما روزانه منتظر ورود بوعلی بودیم كه ایشان تدریس كنند و ما تَدَرّس كنیم و فرا بگیریم، روزی استاد آمد و ما در كنار شمع وجودش جمع شدیم و پروانه وار نشستیم كه ایشان تدریس بكنند، وقتی شروع به تدریس كردند از چشمان ما و رخسار ما فهمیدند كه ما درس دیروز را نفهمیدیم، چون چشم مخاطب نشان می ‌دهد كه حرف گوینده را فهمید یا نفهمید، بهمنیار می‌ گوید مرحوم بوعلی از مشاهده رخسار ما فهمید که ما درس دیروز را نفهمیدیم، از ما سؤال كرد كه چرا درس برای شما روشن نشد؟ كم كم به عرضش رسید یا برای او معلوم شد که ما دیشب گعده داشتیم، گاهی طلاب علوم جلسه‌ ای دارند، دانشجویان جلسه‌ ای دارند به بذله می ‌گذرانند می‌ گویند و می‌ خندند بالأخره به مطالعه موفق نمی‌ شوند، به عرض ایشان رسید كه ما دیشب گعده‌ و جلسه ‌ای داشتیم به مطالعه موفق نشدیم، آن‌گاه اشك از چشمان بوعلی سرازیر شد، گفت طناب بازهای شهر ـ این سیرك ها ـ می ‌كوشند در رشته شان متخصص بشوند، شما كه در رشته علمی و علوم الهی تلاش و كوشش می ‌كنید تلاش و كوششتان این نیست كه در رشته ‌تان متخصص بشوید؟! او كه اهل بازی است سعی می‌ كند در كار خود صاحب نظر و اول بشود و متخصص، شما كه اهل معرفتید سعی و كوششتان در این راه مبذول نیست كه حرف اول را بزنید؟! اشك از چشمان مرحوم بوعلی سرازیر شد كه چرا ما قدر عمر را ندانستیم. 🔅🔅🔅 [1]. مصباح الهدایة، ص69؛ «مع أنّ خطایاه فی ذلك العلم الأعلى أكثر كثیر؛ كما یظهر بالمراجعة إلى كتبه. فإذا كان هذا حال الشیخ الرئیس، النابغة الكبرى و الأعجوبة العظمى، الّذی لم یكن له فی حدّة الذهن و جودة القریحة كفوا أحد، فكیف بغیره من متعارف الناس! و هذه نصیحة منّی على إخوانی المؤمنین لئلّا یهلكوا من حیث لا یعلمون». 📚 همایش بزرگداشت بوعلی سینا ـ همدان تاریخ: 1383/06/01 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (71) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-يژگي هاي حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(12) 5⃣ فصل پنجم. ويژگي هاي حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام) خصوصيّت هاي عقل نظري و عقل عملي اميرالمؤمنين (عليه السلام) فراوان است كه تَيَمُّناً به ذكر نمونه هايي تبرّك مي جوييم: ✅ 1. حضرت علي (عليه السلام) اول كسي بود كه در فضاي جاهليّت به حقانيّت اسلامي پي برد و اوّلين شخصي بود كه شهامت كسر اصنام جاهلي را داشته، به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ايمان آورد و اين تنها يك سَبْقِ زماني نبود، بلكه سَبْق هاي وافري را به همراه داشت، و خود آن حضرت درباره‌ي اوّل مؤمن بودن خودچنين فرمود: أنا أوّل مَنْ صَدَّقَه[نهج البلاغة، خطبه ي 37.]و أنا أوّل مَنْ آمَنَ به[همان، خطبه ي 71.و إنّى أوّل مَنْ أنابَ و سَمِعَ و أجابَ، لم يَسْبِقْنى إلاّ رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم).[ همان، خطبه ي 131.] ✅ 2. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در بين امّت اسلامي نخستين مسلماني است كه معارف الاهي و عقايد حقّه را تبيين و تعليل كرد و از آن دفاع و حمايت نمود؛ لذا نزد محققان علوم الاهي، رسول اكرم معلّم اول و علي بن ابي طالب (عليه السلام) معلّم ثاني معروفند و هيچ فرد ديگري توان تحرير مسائل عميق توحيد و ساير اسما و اوصاف خداوند را نداشت.ابن ابی الحديد در شرح خطبه‌ي 84 نهج البلاغه مي گويد: 🔸 «بدان كه توحيد و عدل و مباحث شريف الاهي فقط از كلام اين مرد (علي بن ابي طالب (عليه السلام)) شناخته شد و سخن ديگران چيزي از معارف مزبور را در بر نداشت و آنان چيزي از مباحث الاهي را تصور نمي كردند و اگر آن را ادراك مي كردند، حتماً بازگو مي كردند؛ وهذه الفضيلة عندى أعظم فضائله عليه السلام».[ شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج 6، ص 410.] 🔸 وي در شرح خطبه‌ي 86، راجع به نوآوري و ابتكار حضرت علي (عليه السلام) چنين مي گويد: أوّل من خاضَ فيه من العربِ علىٌّ عليه السلام.[ همان، ص 370.] 🔸 آنگاه مي نويسد: از اين جهت است كه همه‌ي متكلمان (اعم از اشاعره و معتزله و اماميه و زيديه و كيسانيه و...) به حضرت علي (عليه السلام) اِنْتِماء و انتساب داشته، و فقط او را به عنوان استاد كلام و رئيس متكلمان،پذيرفته اند.[ شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج 2، ص 371 ـ 372.] ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (72) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-يژگي هاي حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(13) ✅ 3. حضرت علي (عليه السلام) در پرتو تألّه، هر چه صبغه‌ي غير خدايي داشت و از دنيا محسوب مي شد، آن را طلاقِ بائن داد كه مجالي براي رجوعِ مجدّد نخواهد بود و زرق و برقِ زر و سيم براي آن حضرت جاذبه اي نداشت. لذا طبق نقل ابن ابي الحديد، هر هفته، بعد از توزيع عادلانه اموال ملي، بيت المال را جارو مي كرد و بعد از رفت و روب، دو ركعت نماز در آن مي خواند و مي فرمود: «تا شاهدم در قيامت باشد».[ همان، ج 2، ص 199.] ✅ 4. حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) نوآوري مهم تري داشت كه نسبت به تعليمات حصولي و فكري او رجحان كامل داشت و آن گشودن بابِ عرفانِ ناب و تعليم شهودي و رهبري ملكوتي بود كه در صحائفِ صاحبدلانِ شاهد مسطور است. ✅ 5. حضرت علي (عليه السلام) شهامت جهاد اكبر را با شجاعت جهاد اصغر به هم آميخت و سلحشوري پيكارهاي مصاف اسلام و كفر را به خود اختصاص داد و در دوران نوجواني سران و صناديدِ عرب را به خاك افكند و شاخ شاخمداران قبايل را در هم شكست چنان كه خودش در اين باره فرمود: أنا وَضَعْتُ فى الصِغَر بكَلاكِلِ العَرَب و كَسَرْتُ نَواجِمَ قُرونِ ربيعةَ و مُضَر....[ نهج البلاغة، خطبه ي 192 (قاصعه).] 🔸 آگاهي آن حضرت (عليه السلام) از به حق بودن خود و اطّلاعِ وي به باطل بودنِ مخالفان از يك سو، و اعتماد آن حضرت (عليه السلام) به وعده‌ي تخلّف ناپذير خداوند از سوي ديگر، زمينه اي شد تا آن حضرت نامه اي به اهل مصر بنگارد و در آن مرقوم فرمايد: اگر دشمنانم روي زمين را پر كنند و من تنها باشم، با همه‌ي آنها مبارزه خواهم كرد و هراسي نخواهم داشت؛ إنّى و الله لوْ لقيتُهُم واحداً و هم طِلاعُ الأرضِ كلّها، ما باليْتُ و لا استوحشتُ، و إنّى من ضلالهم الّذى هم فيه و الهدي الذى أنا عليه لعلي بصيرةٍ من نفْسي و يقينٍ من ربّى....[ نهج البلاغه، نامه ي 62.] مسأله‌ي مرگ، كه براي بسياري از انسان هاي عادي رعب آور است، براي آن حضرت (عليه السلام) كاملا ً حل شده بود و صبغه‌ي لقاي الاهي به خود گرفته بود. لذا اميرالمؤمنين (عليه السلام) آن را گوارا مي دانست و درباره‌ي آن چنين مي فرمود: واللهِ لابنُ أبى طالبٍ آنس بالموت من الطفل بثدى أُمّه...[ همان، خطبه ي 5.]، «فواللهِ ما أُبالى، أدخلت إلي الموْتِ أو خرج الموْت إلىّ....[ همان، خطبه ي 55.] 🔸 سابقه‌ي آن حضرت (عليه السلام) در نبرد و پيشگامي وي در ممارستِ نظامي براي همگان مسلّم بود، لذا در اين باره چنين فرموده است: هلْ أحدٌ منهم أشدُّ لها مِراساً و أقدمُ فيها مقاماً منّى، لقد نهضْتُ فيها و ما بلغْتُ العشرينْ و ها أنا ذا قد ذرّفْتُ علي السّتّين....[ همان، خطبه ي 27.] ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
▪نگاشت15:تفسیر آیات16 و17 الَّذِي‌ کَذَّبَ‌ وَ تَوَلَّى‌ «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» همان کس که (آیات خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود! (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - کسانى که هدایت و انذارهاى الهى را تکذیب کرده و از آن روى گردان شدند، شقى ترین افراد و گرفتار دشوارترین فرجام اند. (الذى کذّب و تولّى) ✅ ۲ - تکذیب کنندگان هدایت ها و انذارهاى الهى و اعراض کنندگان از آن، در آتش جهنم مخلداند. (فأنذرتکم نارًا تلظّى . لایصلیها إلاّ ... الذى کذّب و تولّى) ✅ ۳ - بخل و ثروت اندوزى حاصل از آن و تکذیب پاداش هاى الهى، زمینه ساز تکذیب حکم انفاق و خوددارى از صرف مال در راه تزکیه نفس (و أمّا من بخل ... الذى کذّب و تولّى) ✅ ۴ - تکذیب حکم انفاق و خوددارى از صرف مال در راه تزکیه نفس، بالاترین درجه شقاوت است. (الأشقى . الذى کذّب و تولّى) ✅ 5 - کسانى که از همه باتقواتر و داراى مراقبت بیشتراند، از آتش دوزخ دور گردانده خواهند شد. (و سیجنّبها الأتقى) 🔹 «جَنَبْتُ»; یعنى، دور ساختم و باب تفعیل آن، براى مبالغه است. بنابراین «یُجنّب»; یعنى، به طور کامل دور نگه داشته مى شود. ✅ 6 - امدادهاى ویژه الهى، مایه دور ماندن اهل تقوا از آتش دوزخ است. (و سیجنّبها) ✅ 7 - وعده رهایى تقواپیشگان از آتش دوزخ، حتمى و تخلّف ناپذیر است. (سیجنّبها الأتقى) حرف «سین» براى تأکید بر وعده است. ✅ 8 - مراقبت خویش از تکذیب هدایت هاى الهى و انذارهاى او و مصون داشتن خود از پیامدهاى آن، از ویژگى هاى با تقواترین انسان ها است. (الذى کذّب و تولّى . و سیجنّبها الأتقى) ✅ 9 - تفاوت درجات تقواپیشگان با یکدیگر (الأتقى) مراد از تقوا در وصف «الأتقى»، چنانچه تقواى مصطلح باشد، آیه شریفه تنها به بیان فرجام باتقواترین افراد پرداخته و درباره دیگر تقواپیشگان بیانى ندارد و به تعبیرى دیگر مى توان گفت: در این آیات غرض تنها مقایسه اوج تقوا با اوج شقاوت است; گرچه هیچ فرد متقى به آتش نسوزد و هیچ شقاوتمندى از آن دور نماند. ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت16:تفسیر آیات18 و19 الَّذِي‌ کَذَّبَ‌ وَ تَوَلَّى‌ «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» همان کس که (آیات خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود! (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - اهل سخاوت و انفاق که با گذشت از ثروت خویش، به تزکیه نفس مى پردازند، با تقواترین مردم اند. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۲ - پرداخت زکات، برترین مصداق تقوا است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۳ - سخاوت مندى و انفاق گرى مداوم، از ویژگى هاى با تقواترین افراد است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) تداوم، از مضارع بودن فعل «یؤتى» استفاده شده است. ✅ ۴ - جود و انفاق و صرف اموال شخصى خود براى رضاى خداوند، زمینه ساز پاک سازى نفس و مایه پاکى ثروت است. (الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۵ - دورى از آتش دوزخ، وعده خداوند به اهل زکات و انفاق (و سیجنّبها الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۶ - انفاق، در صورتى نشان تقواپیشگى است که به قصد تزکیه نفس و پاک سازى ثروت انجام گیرد. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۷ - اعتبار مالکیت شخصى در اسلام (ماله) ✅ 8 - انفاق در صورتى مایه تزکیه نفس بوده و نشانه درجه والاى تقوا است که انفاق گر مدیون کسى نبوده و حق نعمتى از دیگران بر ذمه نداشته باشد. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى . و ما لأحد عنده من نعمة تجزى) ✅ 9 - بذل مال بدون چشمداشت، از عوامل دور ماندن از آتش جهنم است. (سیجنّبها ... یؤتى ماله ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى) ✅ 10 - اداى دین و پرداخت حقوق مالى دیگران و پاسخ احسان آنان - هر چند اندک باشد - بر جود و انفاق مقدم است. (یؤتى ماله ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى) ✅ 11 - برائت ذمّه از حقوق دیگران، از نشانه هاى تقواپیشگان است. (الأتقى . الذى ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى) ✅ 12 - پاسخ احسان و نیکى دیگران - هر چند اندک باشد - شایسته و مطلوب خداوند است. (نعمة تجزى) ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (73) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-سیاست حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(14) ✅ 6. سياست صغراي عَلَوي در كنار سياست كبراي آن حضرت (عليه السلام) باعث اختصاص جمع رهبري مُلكي و ملكوتي به وي شد. زيرا اميرالمؤمنين (عليه السلام) گذشته از تهذيب نفوس سالكان صالحْ و صرف نظر از تزكيه‌ي ارواح مشتاقانِ مفْتاق، رهبري امت اسلامي را به بهترين شيوه‌ي علمي و عملي دارا بود. 🔹 خطر زورمداران و تهاجم ابرقدرت ها را گوشزد مي كرد و فتنه‌ي دو امپراطوري بزرگ معاصر خود را هشدار مي داد و جامعه‌ي اسلامي را از سلطه‌ي آن ها آگاه مي كرد و كيفيّت رهايي از يوغ ذلّت استعمار و رسيدن به نور استقلال و آزادي را راهنمايي مي فرمود و در اين باره چنين گفت: فاعْتبرُوا بحال وَلَدِ إسماعيل و بنى إسحاق وبنى إسرائيل(عليهم السلام)، فما أشدّ اعتدال الأحوال و أقرب اشتباه الأمثال، تأمّلوا أمرهم فى حال تشتّتهم و تفرّقِهِم ليالى كانت الأكاسرةُ والقياصرةُ أرباباً لهم....[ نهج البلاغة، خطبه ي 192 (قاصعه).] 🔹 بررسي دقيقِ انقلاب اسلامي ايران به رهبري بنيانگذار جمهوري اسلامي و طرد نظام سلطه‌ي دو ابرقدرتِ شرق و غرب به خوبي نشان مي دهد، آن چه امام راحل(قدّس‌سرّه) و ملّت بزرگوار ايران انجام داده، همچنان به رهبري مقام معظم زعامت، ادامه مي دهند، اقتدا به امام ملك و ملكوت، حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) خواهد بود. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌 میثم تمّارها 🔹 تقیه مستحضرید كه مراتبی دارد و حدّ واجب دارد، مراحل استحبابی دارد، گاهی نظیر رُشید هجری و میثم تمّار و حُجربن عدی است كه اینها اهل ایثار و فداكاری ‌اند، می ‌توانستند تقیه كنند، ولی تقیه برای اینها رخصت بود نه عزیمت، لذا مرتبه بالاتر را گرفتند. 🔹 در بعضی از موارد تقیه واجب است، آنجایی كه كار مهمّی در كار نیست، سخن از ولایت نیست، سخن از امامت و امثال ذلك نیست، یك مسائل نازل ‌تر هست، در آنجا حتماً باید تقیه بكنند و جانشان را حفظ بكنند؛ مراتب فرق می‌كند، موقعیت ها فرق می‌ كند، آن موقعی كه امر دایر بود بین بهشت و جهنم، همین درباره صراط كه «أدَقَّ مِن الشَّعرِ و أحَدَّ مِنَ السَّیفِ»[1] گفته شد یكی ‌اش دین است و یكی ‌اش امام، بالأخره این امام و دین در حقیقت یك چیزند، این دین وقتی بخواهد ممثّل بشود، می ‌شود امام. این عقایدی كه نوشته شده، اگر كسی بخواهد وجود خارجی این عقاید را ارزیابی كند، عقیده امام می ‌شود. این دستورهای اخلاقی كه در دین نوشته شده، اگر بخواهد وجود خارجی آن دستورها را بررسی كند، می ‌شود وجود امام. این احكام فقهی و حقوقی كه در كتاب ها و روایات آمده، اگر بخواهد وجود خارجی این احكام و حقوق را بررسی كند، می‌ شود اعمال امام. اینكه به پیشگاه آن حضرت سلام عرض می‌كنیم «السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مِیزَانِ‏ الْأَعْمَالِ»[2] همین است، وجود خارجی دین می ‌شود امام، برای اینكه بدون سهو، بدون نسیان، بدون عصیان، بدون كم و زیاد در خارج پیاده شد؛ وجود كتبی‌ اش همین است كه در آیات و روایات هست، پس اگر گفته شد صراط دوتاست یكی دین و یكی امام، در حقیقت امام وجود خارجی دین است و حجّت خداست. 🔹 حالا یك وقت كسی بخواهد با امامت و ولایت و اینها مع ‌ذلك درگیر بشود، آنجا دیگر جای قیام رُشید هَجری ها و حُجربن عدی ها و میثم تمّارها و اینهاست، دیگر آن خیلی مسئله خطیری است حالا آنجا جای تقیه نبود. بعضی ها نظیر عمّار یاسر كه وجود مبارك پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «إِنْ‏ عَادُوا فَعُدْ»[3] حالا مجبورت كردند دو كلمه بگویی بر فرض هم بار دیگر تحمیل كردند تقیه را اعمال بكن، غرض این است كه جا فرق می ‌كند درجات تقیه هم فرق می ‌كند. [1] . الكافی(ط ـ الاسلامیه)، ج8، ص312. [2] . المزار(للشهید الاول)، ص 46. [3] . الكافی(ط ـ الاسلامیه)، ج2، ص219. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه نحل جلسه 116 تاریخ: 1386/08/05 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (74) 🔅🔅🔅 📌 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-يژگي هاي حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(15) 6⃣ فصل ششم. هدف غدير خم و بهره وري از همايش علوي هدف از تعيين حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) از طرف خداوند، براي جانشيني رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامت امت، همان هدفِ اصيل بعثتِ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است، يعني تعليمِ كتاب و حكمت از يك سو، تزكيه‌ي نفوس و تهذيب ارواح از سوي ديگر، و قيام مردم به قسط و عدل از سوي سوم، و بالاخره خروج جامعه‌ي انساني از تاريكي جهل علمي و تيرگي جهالت عملي، و ورود آن به فضاي روشن دانش و صحنه‌ي منوّر بينش خواهد بود. 🔹 چنين آرماني فقط در پرتو قرآن و عترت از يك سو، و رهبري فقيه آگاه و سياستمدار صالح و مدير و مدبّر از سوي ديگر، و وحدتِ تزلزلْ ناپذير و ائتلافِ اختلاف ناپذير امّت، محقّق خواهد شد. 🔹 حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) هدف امامت را، تنظيم و سامان بخشيدن امور ملّت معرفي كرد؛ «و الإمامة نظاماً للا قمّة و الطاعة تعظيماً للإمامة».[ نهج البلاغة، حكمت 252. ] 🔹 اميرالمؤمنين (عليه السلام) عاملِ اختلاف و سبب تشتّت و پراكندگي را خُبْثِ سريره و زشتي باطن دانست و در اين باره چنين فرمود: و إنّما أنتم إخوانٌ علي دين الله، ما فرَّق بيْنكم إلاّ خُبْثُ السرائر و سوءُ الضمائر.[ همان، خطبه ي 113.] 🔹 حضرت علي (عليه السلام) گاهي با زبان تحبيب و تطميع، جامعه‌ي اسلامي را به اتّحاد و هم آوايي فرا مي خواند و زماني با لِسانِ تحديد و تهديد، امت اسلامي را از اختلاف برحذر مي دارد؛ گاهي خير جامعه را در ظلّ وحدت معرّفي مي نمايد و زماني خطر آن را در اثر شكاف و خلاف، اعلام مي دارد و مي فرمايد: و ألزموا السواد الأعظم. فإنّ يد الله مع الجماعة، و إيّاكم و الفرقة فإنّ الشاذَّ من الناس للشّيطان كما أنّ الشاذِّ من الغنم للذّئب.[ همان، خطبه ي 127.] 🔹 چون دست غيبي پروردگارِ منزّه از دست، با متحدان است، لذا بايد سَوادِ اعظم و امّت منجسم و هماهنگِ اسلامي را حفظ نمود، و چون گوسفند وامانده ازرَمَه، از حفاظت چوپان محروم است و طعمه‌ي گرگ قرار مي گيرد، لازم است از صفوف به هم فشرده‌ي مسلمين فاصله نگرفت تا از آسيب وسوسه‌ي شيطان در امان بود. هيچ فرد خردمند يا گروهِ متفكّر، از خير منصرف نمي شود و به شرّ رو نمي آورد مگر آن كه در تشخيص خير و شرّ، دچار اشتباه شده باشد. 🔹 حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) براي هدايت به معيار خير و شر، اتّحاد و همدلي را مدار خير دانسته، اختلاف و كينه ورزي را محور شرّ معرفي نموده و در اين باره چنين فرمود: إيّاكم و التلوّن فى دين الله، فإنّ جماعةً فيما تكرهون من الحقّ، خيرٌ من فرقةٍ فيما تحبّون من الباطل، و إنّ الله سبحانه لم يعط أحداً بفرقةٍ خيراً ممّن مضي ولا ممّن بقي.[ نهج البلاغة، خطبه ي 176.] 🔹 از اين سخن بلند، نه تنها سودمندي اتحاد و زيانباري اختلاف استفاده مي شود، بلكه استمرار سنّت الاهي در گذشته و حال و آينده نيز معلوم خواهد شد؛ زيرا اساس فيض الاهي بر وحدت و جماعت پي ريزي شده، هيچ گونه خيري در تفرقه و كثرت گرايي نامعقول نخواهد بود. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (74) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-سیاست حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(16) 🔅🔅🔅 🔹 حضرت علي (عليه السلام) درباره‌ي سنّت شناسي تحليلي چنين مي فرمايد: ... من تبيَّنتْ له الحكمة عرف العبرة و من عرف العبرة فكأنّما كان فى الأوّلين[هج البلاغة، حكمت 31.]؛ انسان هوشمندِ حكيم، از رخدادهاي فرعي تاريخ مي گذرد و عبور مي كند تا به سنّتِ اصليِ زوال ناپذير آن بار يابد كه همين عبورِ از فرع به اصل، عبرت خواهد بود و تحليل گر عقلي با گذشت از چنين معبري است كه گويا با نياكان جامعه‌ي كنوني بوده است. 🔹 آن حضرت (عليه السلام) درباره‌ي خودش چنين مي فرمايد: من گرچه در درازاي تاريخ نبودم و با تبارها و دوره هاي پيشين به سر نبردم، اما با بررسي آثار آنان به منزله‌ي يكي از آن ها شمرده شده ام: بل كأنّى بما انْتهي إلىّ من أُمورهم قد عمّرت مع أوّلهم إلي آخرهم....[ همان، نامه ي 31.] 🔹 چون اميرالمؤمنين (عليه السلام) جامع هر دو علم ياد شده بود؛ يعني هم از راه غيب از سنّت الاهي آگاه بود، هم از راه تحليل عميق عقلي، از سنّت تحوّل ناپذير خداوند باخبر بود، لذا خطرِ اختلاف را به عنوان اصلي كلي گوشزد كرد تا هيچ كس در هيچ مقطعِ تاريخ، هوس اختلاف در سر نپروراند. زيرا هرگز خداوند، جامعه‌ي پراكنده و امّت متخاصم با يكديگر را خير نمي دهد. 🔹 ريشه‌ي قرآني سخن حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) گذشته از آيه‌ي 103 سوره‌ي آل عمران كه دعوت همگان به اعتصام به حبل الله در آن مطرح شده است و گذشته از آيه‌ي 47 سوره‌ي حجر كه بهشتيان را منزّه از كينه و دشمني نسبت به يكديگر مي داند، در آيه‌ي 14 سوره‌ي حشر است كه خداوند در اين باره چنين مي فرمايد: «... تحْسبهمْ جميعاً وقلوبهم شتّي ذلك بأنّهم قوم لا يعقلون» عصاره‌ي اين آيه‌ي كريمه اين است كه افرادي كه داراي مبدأ مشترك و هدف مشترك و دين مشتركند، اگر دل هاي اينان در اثر اغراض و غرايز، پراكنده باشد، خردمند نيستند. 🔹 اكنون كه شمه اي از مناقب بي شمار حضرت علي (عليه السلام) بازگو شد، معلوم مي شود آن چه را كه مرحوم سيد حيدر آملي از امام صادق (عليه السلام) نقل نمود به چه جهت است: ولايتى لأميرالمؤمنين عليه السلام خيرٌ من ولادتى منه[جامع الأسرار، ص 500.]و چون انسان كامل مظهر تامّ بسيط الحقيقه است، لذا همه چيز را به عنايت خداوند دارد. چنان كه سيّد علي همداني از عرفاي قرن هشتم گفته است: پرسيد عزيزي كه علي اهل كجايي گفتم به ولايات علي از همدانم نه زان همدانم كه ندانند علي را بل زان همدانم كه علي را همه دانم 🔹 پروردگارا، نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، امّت بزرگوار ايران اسلامي، مخصوصاً حضّار گرانقدر، بالاخص خدمتگزاران اين همايش علوي را در ظلّ حضرت وليّ عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما. عبداللّه جوادي آملي 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 معرفی کتاب 🔹 «فرهنگ اصطلاحات قرآنی» نوشته محمدیوسف حریری ، کتابی است به فارسی که با انگیزه آشنا شدن جوانان با برخی اطلاعات قرآنی صورت گرفته است. 🔹 مؤلف در این کتاب به شرح و توضیح اصطلاحات قرآنی، چه اصل عربی اصطلاح و یا ترجمه فارسی آن، پرداخته و در هر مورد آیه‌ای از قرآن را که از آن اصطلاح یا برگردان آن در آن استفاده شده ذکر می‌کند. 🔹 این کتاب همچنین به توضیح اصطلاحات علوم قرآنی پرداخته است. کتاب شامل اصطلاحات قرآنی است که طبق حروف الفباء منظم گشته است. نویسنده در مورد واژگان قرآنی داخل کمانک نحوه تلفظ آن واژه را یادآور می‌شود و سپس به بیان معنای آن می‌پردازد. در پایان کتاب هم فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده درج شده است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 مثل های رایج قرآنی در محاورات و گفتگوهای فارسی-1- مثل ها یا به تعبیر رایج تر که آن هم خود عرب ها در همین معنی به کار می برند: ضرب المثل های قرآنی بسیار است و بخش اعظم آن در فرهنگ مکتوب و یا شفاهی خواص و اهل علم به کار می رود و چه بسیار کتاب و مرجع در این زمینه وجود دارد. کاربرد کلمات و عبارات و تعبیرات قرآنی که گاه نیز در لفظ و معنای آن تصرف های غریب و نادرست هم وارد کرده اند. اصطلاحات و تعبیرات و ترکیبات قرآنی بسیار در فارسی محاوره ای امروز زنده و جاری است. نظیر: 1- نورٌ علی نور ( سوره نور، 35)، 2- مَنّاعُ الخیر ( اصل قرآنی اش مَنّاعٌ للخیر، سوره « ق»، 25)، 3- ید بیضا ( گاه به صورت « ید و بیضا» و به صورت مصدر ید [و] بیضا کردن، 4- شق القمر ( کردن) ( سوره قمر، ایه 1)، 5- بضاعت مزجات ( بضاعة مزجاة: یوسف، 88)، 6- کن فیکون (به معنای اصلی « موجود شو و [بیدرنگ] موجود می شود»، که امر ایجادی الهی است و در قرآن کریم بارها به کار رفته ( بقره 117، آل عمران، 47 تا 59 و ...) به صورت صفت و حتی با مصدر ساختن از آن با تحول معنایی غریبی کمابیش به معنای زیر و بالا شده، در هم- برهم، درب و داغان، و نظایر آن درآمده)، 7- تا فیها خالدون ( به معنای حداکثر ممکن، و منشأ انتزاع آن این است که آیة الکرسی در اصل و مخصوصاً طبق نظر اهل سنت فقط آیه 255 سوره بقره، منتهی به وَ هُوَ العَلِیُّ العَظِیمُ است. اما بعضی از مفسران و محققان دو آیه بعد را که نهایتاً به أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ختم می شود. جمعاً توسعاً آی الکرسی می دانند، لذا مرا از آن « حداکثر» و حتی گاه « افراط» است)، 8- ان شاء الله ( از جمله بقره، 70؛ کهف، 69) هم با تلفظ تحریف یافته « ایشالّا»، 9- ماشاء الله ( از جمله انعام، 128؛ اعراف، 188) هم با تلفظ تحریف یافته « ماشالّا» در بین مردم تداول دارد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 فرق عرفان با اخلاق 🔹 عرفان با اخلاق فرق جوهری ‌اش این است که در فن اخلاق انسان تلاش و كوششش این است که در میدان جهاد عقل و نفس فضیلت پیدا كند، عادل بشود، تقوا پیدا كند، صادق باشد، امین باشد، فریب ندهد، فریبكار نباشد ساده لوح نباشد، متفطن باشد اینها را در بحث های اخلاقی مطرح می‌ كنند؛ اما عرفان معنایش این نیست كه آدم بخواهد آدم خوبی بشود، عرفان نمی ‌خواهد بحث كند كه چه کسی عادل بشود یا با تقوا بشود، اگر كسی صد درصد عادل بود، صد درصد با تقوا بود، صد درصد آدم خوبی بود، صد درصد وارسته بود تازه او را در كنكور عرفان قبول می ‌كنند كه باید امتحان بدهد و وارد یك فاز و فضای دیگر بشود. عرفان معنایش این نیست كه آدم زحمت بكشد وارسته بشود تا جهنم نرود، عرفان معنایش این است كه اینجا كه نشسته جهنم را ببیند! تا سخن از اخلاق است، تا سخن از عدالت است، تا سخن از صداقت است اینها فن اخلاق است كه اینها زیر مجموعه فلسفه است، وقتی به مرحله شهود رسید آن فوق فلسفه است. عارف آن كسی نیست كه می ‌خواهد آدم خوب و با تقوا و عادل و نماز شب خوان باشد، كسی كه همه این ملكات را داراست از آن مرحله به بعد تلاش و كوششش این است كه بله من یقین دارم كه جهنم هست، بخشی از جهنم هم با خود من هست، الآن هم می‌ خواهم جهنم را ببینم. آنجا كه سخن از شهود است و آنجا كه سخن از دیدن است آن را می ‌گویند عرفان. اگر جناب مولوی می‌گوید هنر در عرفان است نه در اخلاق، هنر در این نیست كه آدم، آدم خوبی بشود، عادل و با تقوا بشود، هنر در این است كه اینجا كه نشسته جهنم را ببیند! 🔹 جناب ملا عبد الرزاق كاشانی می‌ گوید كه ما خودمان مشاهده كردیم بعضی ها كه حرف می ‌زنند از دهانشان آتش درمی‌ آید، اینها فتنه ‌انگیزان جامعه هستند كه ما دیدیم از دهان اینها آتش در می‌ آید. اینكه جناب مولوی می ‌گود «خود هنر دان دیدن آتش عیان نی گپ دلّ علی النار دخان» این است؛ می ‌گوید مادامی كه اهل تفسیری می‌گویی چون خدا عادل و حكیم است لابد روز پسینی هست، روز محاكمه‌ای هست، این هنر نیست این اخلاق است؛ حكیم هستی، ولی عارف نیستی؛ متخلّق هستی، ولی عارف نیستی؛ متكلم هستی، ولی عارف نیستی. اما اگر به جایی رسیدی همین جا كه نشستی چشم را می ‌بندی و جهنم را می ‌بینی، باطن افراد را می ‌بینی كه افراد در درونشان گرگ هستند یا گراز هستند آن را می ‌بینی، باطنشان را می ‌نگری، می‌ بینی نه می‌ فهمی! تا سخن از فهمیدن است حكمت و كلام است، تا سخن از دیدن است عرفان است. حرف جناب مولوی این است «خود هنر دان دیدن آتش عیان» جهنم كه موجود است و الآن هم كه موجود است، چرا نمی‌بینی؟! «نی گپ دلّ علی النار دخان»[1] حكیم گپ می زند، متكلم گپ می ‌زند. یك وقت است انسان می‌ گوید چون دودی هست دخانی هست، چون دودی هست پس آتشی هست، این می ‌شود استدلال و پای استدلالیون هم چوبین است، تا استدلال می‌كنی و دلیل می ‌آوری می ‌گویی بالأخره این همه ظلم و جوری كه هست یك روزی باید باشد، بله حرف درستی است، اما حرف حكیمانه و متكلمانه هست، نه عارفانه! اما وقتی ببینی یك عده دارند می ‌سوزند و درونشان شعله ‌ور هست ﴿نَارُ اللَّهِ المُوقَدَةُ(۶) الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأَفْئِدَةِ(۷)﴾ [2] این می ‌شود عرفان. [1]. مثنوی معنوی، دفتر ششم، ص1033. [2]. سوره همزه، آیات 6 و 7. 📚 سخنرانی در جمع مسئولان شهری آمل تاریخ: 1382/12/04 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت17:تفسیر آیات20 و21 الَّذِي‌ کَذَّبَ‌ وَ تَوَلَّى‌«16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» همان کس که (آیات خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود! (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - برخورداران درجه والاى تقوا، تنها براى جلب توجّه و عنایت خداوند، اموال خود را انفاق مى کنند. (الأتقى ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه) 🔹 استثنا در این آیه، منقطع است; یعنى، حق نعمتى بر گردن او نیست; لکن «ابتغاء» وجود دارد; یعنى، شخص «أتقى» در انفاق خود، نمى خواهد پاسخ نعمت دیگران را داده باشد. او تنها به این انگیزه انفاق مى کند که خداوند، به او رو کرده و وى را مورد لطف خود قرار دهد. «وجه» به معناى «صورت و چهره» و کنایه از توجّه و عنایت است. ✅ ۲ - بذل مال در صورتى نشانه برترین تقوا و مایه تزکیه نفس و نجات از آتش است که تنها به نیت دستیابى به لطف خداوند باشد. (الأتقى . الذى یؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۳ - قصد قربت، شرط مقبول افتادن انفاق است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۴ - ارجمندى انفاق گران، در گرو خداپسند بودن مصارف انفاق هاى آنان است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) 🔹 عبارت «ابتغاء وجه ربه»، بیانگر دو ویژگى است; ۱. انفاق گر باید تنها به قصد تقرب به خداوند انفاق کند; ۲. موارد انفاق باید، راه هاى خداپسندانه باشد. برداشت یاد شده، ناظر به دومین ویژگى است. ✅ ۵ - نقش نیت (حسن فاعلى)، در ارزش مندى اعمال نیک (حسن فعلى) (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۶ - تزکیه نفس، در گرو نیت خالص و قصد قربت است. (یتزکّى ... ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۷ - دستیابى به «وجه اللّه»، در گرو تلاش و جدّیت جوینده آن است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) 🔹 از واژه «ابتغاء» تنها در موردى استفاده مى شود که طلب همراه با کوشش و تلاش باشد. (مفردات) ✅ ۸ - توجّه به ربوبیت خداوند، وادارسازنده انسان به تلاش براى کسب رضایت و لطف او است. (ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۹ - خداوند، والاترینِ موجودات و در اوج کمال است و همه چیز مقهور او مى باشد. (ربّه الأعلى) ✅ ۱۰ - توجّه به ناچیز بودن همه موجودات در برابر علوّ خداوند، زمینه ساز خلوص نیت و قصد تقرّب به او در انفاق ها است. (یؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى) ✅ ۱۱ - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند، شایسته ترین پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى) ✅ ۱۲ - پاداش انفاق گرانِ باتقوا، مایه رشد و کمال آنان و برخاسته از ربوبیت و مقام والاى خداوند است. (ربّه الأعلى) ✅ ۱۳ - دل بستن به لطف خداوند، خود از نعمت هاى الهى و سزاوار پاسخ گویى و سپاس گزارى است. (و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى) ۱۴ - تقواپیشگان، با انفاق کردن اموال خود، نعمت علاقه مندى به لطف خدا را پاس داشته، از آن قدردانى مى کنند. (و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى) ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom