eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
626 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌برشی از کتاب (72) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-يژگي هاي حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(13) ✅ 3. حضرت علي (عليه السلام) در پرتو تألّه، هر چه صبغه‌ي غير خدايي داشت و از دنيا محسوب مي شد، آن را طلاقِ بائن داد كه مجالي براي رجوعِ مجدّد نخواهد بود و زرق و برقِ زر و سيم براي آن حضرت جاذبه اي نداشت. لذا طبق نقل ابن ابي الحديد، هر هفته، بعد از توزيع عادلانه اموال ملي، بيت المال را جارو مي كرد و بعد از رفت و روب، دو ركعت نماز در آن مي خواند و مي فرمود: «تا شاهدم در قيامت باشد».[ همان، ج 2، ص 199.] ✅ 4. حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) نوآوري مهم تري داشت كه نسبت به تعليمات حصولي و فكري او رجحان كامل داشت و آن گشودن بابِ عرفانِ ناب و تعليم شهودي و رهبري ملكوتي بود كه در صحائفِ صاحبدلانِ شاهد مسطور است. ✅ 5. حضرت علي (عليه السلام) شهامت جهاد اكبر را با شجاعت جهاد اصغر به هم آميخت و سلحشوري پيكارهاي مصاف اسلام و كفر را به خود اختصاص داد و در دوران نوجواني سران و صناديدِ عرب را به خاك افكند و شاخ شاخمداران قبايل را در هم شكست چنان كه خودش در اين باره فرمود: أنا وَضَعْتُ فى الصِغَر بكَلاكِلِ العَرَب و كَسَرْتُ نَواجِمَ قُرونِ ربيعةَ و مُضَر....[ نهج البلاغة، خطبه ي 192 (قاصعه).] 🔸 آگاهي آن حضرت (عليه السلام) از به حق بودن خود و اطّلاعِ وي به باطل بودنِ مخالفان از يك سو، و اعتماد آن حضرت (عليه السلام) به وعده‌ي تخلّف ناپذير خداوند از سوي ديگر، زمينه اي شد تا آن حضرت نامه اي به اهل مصر بنگارد و در آن مرقوم فرمايد: اگر دشمنانم روي زمين را پر كنند و من تنها باشم، با همه‌ي آنها مبارزه خواهم كرد و هراسي نخواهم داشت؛ إنّى و الله لوْ لقيتُهُم واحداً و هم طِلاعُ الأرضِ كلّها، ما باليْتُ و لا استوحشتُ، و إنّى من ضلالهم الّذى هم فيه و الهدي الذى أنا عليه لعلي بصيرةٍ من نفْسي و يقينٍ من ربّى....[ نهج البلاغه، نامه ي 62.] مسأله‌ي مرگ، كه براي بسياري از انسان هاي عادي رعب آور است، براي آن حضرت (عليه السلام) كاملا ً حل شده بود و صبغه‌ي لقاي الاهي به خود گرفته بود. لذا اميرالمؤمنين (عليه السلام) آن را گوارا مي دانست و درباره‌ي آن چنين مي فرمود: واللهِ لابنُ أبى طالبٍ آنس بالموت من الطفل بثدى أُمّه...[ همان، خطبه ي 5.]، «فواللهِ ما أُبالى، أدخلت إلي الموْتِ أو خرج الموْت إلىّ....[ همان، خطبه ي 55.] 🔸 سابقه‌ي آن حضرت (عليه السلام) در نبرد و پيشگامي وي در ممارستِ نظامي براي همگان مسلّم بود، لذا در اين باره چنين فرموده است: هلْ أحدٌ منهم أشدُّ لها مِراساً و أقدمُ فيها مقاماً منّى، لقد نهضْتُ فيها و ما بلغْتُ العشرينْ و ها أنا ذا قد ذرّفْتُ علي السّتّين....[ همان، خطبه ي 27.] ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
▪نگاشت15:تفسیر آیات16 و17 الَّذِي‌ کَذَّبَ‌ وَ تَوَلَّى‌ «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» همان کس که (آیات خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود! (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - کسانى که هدایت و انذارهاى الهى را تکذیب کرده و از آن روى گردان شدند، شقى ترین افراد و گرفتار دشوارترین فرجام اند. (الذى کذّب و تولّى) ✅ ۲ - تکذیب کنندگان هدایت ها و انذارهاى الهى و اعراض کنندگان از آن، در آتش جهنم مخلداند. (فأنذرتکم نارًا تلظّى . لایصلیها إلاّ ... الذى کذّب و تولّى) ✅ ۳ - بخل و ثروت اندوزى حاصل از آن و تکذیب پاداش هاى الهى، زمینه ساز تکذیب حکم انفاق و خوددارى از صرف مال در راه تزکیه نفس (و أمّا من بخل ... الذى کذّب و تولّى) ✅ ۴ - تکذیب حکم انفاق و خوددارى از صرف مال در راه تزکیه نفس، بالاترین درجه شقاوت است. (الأشقى . الذى کذّب و تولّى) ✅ 5 - کسانى که از همه باتقواتر و داراى مراقبت بیشتراند، از آتش دوزخ دور گردانده خواهند شد. (و سیجنّبها الأتقى) 🔹 «جَنَبْتُ»; یعنى، دور ساختم و باب تفعیل آن، براى مبالغه است. بنابراین «یُجنّب»; یعنى، به طور کامل دور نگه داشته مى شود. ✅ 6 - امدادهاى ویژه الهى، مایه دور ماندن اهل تقوا از آتش دوزخ است. (و سیجنّبها) ✅ 7 - وعده رهایى تقواپیشگان از آتش دوزخ، حتمى و تخلّف ناپذیر است. (سیجنّبها الأتقى) حرف «سین» براى تأکید بر وعده است. ✅ 8 - مراقبت خویش از تکذیب هدایت هاى الهى و انذارهاى او و مصون داشتن خود از پیامدهاى آن، از ویژگى هاى با تقواترین انسان ها است. (الذى کذّب و تولّى . و سیجنّبها الأتقى) ✅ 9 - تفاوت درجات تقواپیشگان با یکدیگر (الأتقى) مراد از تقوا در وصف «الأتقى»، چنانچه تقواى مصطلح باشد، آیه شریفه تنها به بیان فرجام باتقواترین افراد پرداخته و درباره دیگر تقواپیشگان بیانى ندارد و به تعبیرى دیگر مى توان گفت: در این آیات غرض تنها مقایسه اوج تقوا با اوج شقاوت است; گرچه هیچ فرد متقى به آتش نسوزد و هیچ شقاوتمندى از آن دور نماند. ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت16:تفسیر آیات18 و19 الَّذِي‌ کَذَّبَ‌ وَ تَوَلَّى‌ «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» همان کس که (آیات خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود! (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - اهل سخاوت و انفاق که با گذشت از ثروت خویش، به تزکیه نفس مى پردازند، با تقواترین مردم اند. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۲ - پرداخت زکات، برترین مصداق تقوا است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۳ - سخاوت مندى و انفاق گرى مداوم، از ویژگى هاى با تقواترین افراد است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) تداوم، از مضارع بودن فعل «یؤتى» استفاده شده است. ✅ ۴ - جود و انفاق و صرف اموال شخصى خود براى رضاى خداوند، زمینه ساز پاک سازى نفس و مایه پاکى ثروت است. (الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۵ - دورى از آتش دوزخ، وعده خداوند به اهل زکات و انفاق (و سیجنّبها الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۶ - انفاق، در صورتى نشان تقواپیشگى است که به قصد تزکیه نفس و پاک سازى ثروت انجام گیرد. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى) ✅ ۷ - اعتبار مالکیت شخصى در اسلام (ماله) ✅ 8 - انفاق در صورتى مایه تزکیه نفس بوده و نشانه درجه والاى تقوا است که انفاق گر مدیون کسى نبوده و حق نعمتى از دیگران بر ذمه نداشته باشد. (الأتقى . الذى یؤتى ماله یتزکّى . و ما لأحد عنده من نعمة تجزى) ✅ 9 - بذل مال بدون چشمداشت، از عوامل دور ماندن از آتش جهنم است. (سیجنّبها ... یؤتى ماله ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى) ✅ 10 - اداى دین و پرداخت حقوق مالى دیگران و پاسخ احسان آنان - هر چند اندک باشد - بر جود و انفاق مقدم است. (یؤتى ماله ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى) ✅ 11 - برائت ذمّه از حقوق دیگران، از نشانه هاى تقواپیشگان است. (الأتقى . الذى ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى) ✅ 12 - پاسخ احسان و نیکى دیگران - هر چند اندک باشد - شایسته و مطلوب خداوند است. (نعمة تجزى) ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (73) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-سیاست حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(14) ✅ 6. سياست صغراي عَلَوي در كنار سياست كبراي آن حضرت (عليه السلام) باعث اختصاص جمع رهبري مُلكي و ملكوتي به وي شد. زيرا اميرالمؤمنين (عليه السلام) گذشته از تهذيب نفوس سالكان صالحْ و صرف نظر از تزكيه‌ي ارواح مشتاقانِ مفْتاق، رهبري امت اسلامي را به بهترين شيوه‌ي علمي و عملي دارا بود. 🔹 خطر زورمداران و تهاجم ابرقدرت ها را گوشزد مي كرد و فتنه‌ي دو امپراطوري بزرگ معاصر خود را هشدار مي داد و جامعه‌ي اسلامي را از سلطه‌ي آن ها آگاه مي كرد و كيفيّت رهايي از يوغ ذلّت استعمار و رسيدن به نور استقلال و آزادي را راهنمايي مي فرمود و در اين باره چنين گفت: فاعْتبرُوا بحال وَلَدِ إسماعيل و بنى إسحاق وبنى إسرائيل(عليهم السلام)، فما أشدّ اعتدال الأحوال و أقرب اشتباه الأمثال، تأمّلوا أمرهم فى حال تشتّتهم و تفرّقِهِم ليالى كانت الأكاسرةُ والقياصرةُ أرباباً لهم....[ نهج البلاغة، خطبه ي 192 (قاصعه).] 🔹 بررسي دقيقِ انقلاب اسلامي ايران به رهبري بنيانگذار جمهوري اسلامي و طرد نظام سلطه‌ي دو ابرقدرتِ شرق و غرب به خوبي نشان مي دهد، آن چه امام راحل(قدّس‌سرّه) و ملّت بزرگوار ايران انجام داده، همچنان به رهبري مقام معظم زعامت، ادامه مي دهند، اقتدا به امام ملك و ملكوت، حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) خواهد بود. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌 میثم تمّارها 🔹 تقیه مستحضرید كه مراتبی دارد و حدّ واجب دارد، مراحل استحبابی دارد، گاهی نظیر رُشید هجری و میثم تمّار و حُجربن عدی است كه اینها اهل ایثار و فداكاری ‌اند، می ‌توانستند تقیه كنند، ولی تقیه برای اینها رخصت بود نه عزیمت، لذا مرتبه بالاتر را گرفتند. 🔹 در بعضی از موارد تقیه واجب است، آنجایی كه كار مهمّی در كار نیست، سخن از ولایت نیست، سخن از امامت و امثال ذلك نیست، یك مسائل نازل ‌تر هست، در آنجا حتماً باید تقیه بكنند و جانشان را حفظ بكنند؛ مراتب فرق می‌كند، موقعیت ها فرق می‌ كند، آن موقعی كه امر دایر بود بین بهشت و جهنم، همین درباره صراط كه «أدَقَّ مِن الشَّعرِ و أحَدَّ مِنَ السَّیفِ»[1] گفته شد یكی ‌اش دین است و یكی ‌اش امام، بالأخره این امام و دین در حقیقت یك چیزند، این دین وقتی بخواهد ممثّل بشود، می ‌شود امام. این عقایدی كه نوشته شده، اگر كسی بخواهد وجود خارجی این عقاید را ارزیابی كند، عقیده امام می ‌شود. این دستورهای اخلاقی كه در دین نوشته شده، اگر بخواهد وجود خارجی آن دستورها را بررسی كند، می ‌شود وجود امام. این احكام فقهی و حقوقی كه در كتاب ها و روایات آمده، اگر بخواهد وجود خارجی این احكام و حقوق را بررسی كند، می‌ شود اعمال امام. اینكه به پیشگاه آن حضرت سلام عرض می‌كنیم «السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مِیزَانِ‏ الْأَعْمَالِ»[2] همین است، وجود خارجی دین می ‌شود امام، برای اینكه بدون سهو، بدون نسیان، بدون عصیان، بدون كم و زیاد در خارج پیاده شد؛ وجود كتبی‌ اش همین است كه در آیات و روایات هست، پس اگر گفته شد صراط دوتاست یكی دین و یكی امام، در حقیقت امام وجود خارجی دین است و حجّت خداست. 🔹 حالا یك وقت كسی بخواهد با امامت و ولایت و اینها مع ‌ذلك درگیر بشود، آنجا دیگر جای قیام رُشید هَجری ها و حُجربن عدی ها و میثم تمّارها و اینهاست، دیگر آن خیلی مسئله خطیری است حالا آنجا جای تقیه نبود. بعضی ها نظیر عمّار یاسر كه وجود مبارك پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «إِنْ‏ عَادُوا فَعُدْ»[3] حالا مجبورت كردند دو كلمه بگویی بر فرض هم بار دیگر تحمیل كردند تقیه را اعمال بكن، غرض این است كه جا فرق می ‌كند درجات تقیه هم فرق می ‌كند. [1] . الكافی(ط ـ الاسلامیه)، ج8، ص312. [2] . المزار(للشهید الاول)، ص 46. [3] . الكافی(ط ـ الاسلامیه)، ج2، ص219. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه نحل جلسه 116 تاریخ: 1386/08/05 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (74) 🔅🔅🔅 📌 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-يژگي هاي حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(15) 6⃣ فصل ششم. هدف غدير خم و بهره وري از همايش علوي هدف از تعيين حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) از طرف خداوند، براي جانشيني رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامت امت، همان هدفِ اصيل بعثتِ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است، يعني تعليمِ كتاب و حكمت از يك سو، تزكيه‌ي نفوس و تهذيب ارواح از سوي ديگر، و قيام مردم به قسط و عدل از سوي سوم، و بالاخره خروج جامعه‌ي انساني از تاريكي جهل علمي و تيرگي جهالت عملي، و ورود آن به فضاي روشن دانش و صحنه‌ي منوّر بينش خواهد بود. 🔹 چنين آرماني فقط در پرتو قرآن و عترت از يك سو، و رهبري فقيه آگاه و سياستمدار صالح و مدير و مدبّر از سوي ديگر، و وحدتِ تزلزلْ ناپذير و ائتلافِ اختلاف ناپذير امّت، محقّق خواهد شد. 🔹 حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) هدف امامت را، تنظيم و سامان بخشيدن امور ملّت معرفي كرد؛ «و الإمامة نظاماً للا قمّة و الطاعة تعظيماً للإمامة».[ نهج البلاغة، حكمت 252. ] 🔹 اميرالمؤمنين (عليه السلام) عاملِ اختلاف و سبب تشتّت و پراكندگي را خُبْثِ سريره و زشتي باطن دانست و در اين باره چنين فرمود: و إنّما أنتم إخوانٌ علي دين الله، ما فرَّق بيْنكم إلاّ خُبْثُ السرائر و سوءُ الضمائر.[ همان، خطبه ي 113.] 🔹 حضرت علي (عليه السلام) گاهي با زبان تحبيب و تطميع، جامعه‌ي اسلامي را به اتّحاد و هم آوايي فرا مي خواند و زماني با لِسانِ تحديد و تهديد، امت اسلامي را از اختلاف برحذر مي دارد؛ گاهي خير جامعه را در ظلّ وحدت معرّفي مي نمايد و زماني خطر آن را در اثر شكاف و خلاف، اعلام مي دارد و مي فرمايد: و ألزموا السواد الأعظم. فإنّ يد الله مع الجماعة، و إيّاكم و الفرقة فإنّ الشاذَّ من الناس للشّيطان كما أنّ الشاذِّ من الغنم للذّئب.[ همان، خطبه ي 127.] 🔹 چون دست غيبي پروردگارِ منزّه از دست، با متحدان است، لذا بايد سَوادِ اعظم و امّت منجسم و هماهنگِ اسلامي را حفظ نمود، و چون گوسفند وامانده ازرَمَه، از حفاظت چوپان محروم است و طعمه‌ي گرگ قرار مي گيرد، لازم است از صفوف به هم فشرده‌ي مسلمين فاصله نگرفت تا از آسيب وسوسه‌ي شيطان در امان بود. هيچ فرد خردمند يا گروهِ متفكّر، از خير منصرف نمي شود و به شرّ رو نمي آورد مگر آن كه در تشخيص خير و شرّ، دچار اشتباه شده باشد. 🔹 حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) براي هدايت به معيار خير و شر، اتّحاد و همدلي را مدار خير دانسته، اختلاف و كينه ورزي را محور شرّ معرفي نموده و در اين باره چنين فرمود: إيّاكم و التلوّن فى دين الله، فإنّ جماعةً فيما تكرهون من الحقّ، خيرٌ من فرقةٍ فيما تحبّون من الباطل، و إنّ الله سبحانه لم يعط أحداً بفرقةٍ خيراً ممّن مضي ولا ممّن بقي.[ نهج البلاغة، خطبه ي 176.] 🔹 از اين سخن بلند، نه تنها سودمندي اتحاد و زيانباري اختلاف استفاده مي شود، بلكه استمرار سنّت الاهي در گذشته و حال و آينده نيز معلوم خواهد شد؛ زيرا اساس فيض الاهي بر وحدت و جماعت پي ريزي شده، هيچ گونه خيري در تفرقه و كثرت گرايي نامعقول نخواهد بود. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (74) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-سیاست حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(16) 🔅🔅🔅 🔹 حضرت علي (عليه السلام) درباره‌ي سنّت شناسي تحليلي چنين مي فرمايد: ... من تبيَّنتْ له الحكمة عرف العبرة و من عرف العبرة فكأنّما كان فى الأوّلين[هج البلاغة، حكمت 31.]؛ انسان هوشمندِ حكيم، از رخدادهاي فرعي تاريخ مي گذرد و عبور مي كند تا به سنّتِ اصليِ زوال ناپذير آن بار يابد كه همين عبورِ از فرع به اصل، عبرت خواهد بود و تحليل گر عقلي با گذشت از چنين معبري است كه گويا با نياكان جامعه‌ي كنوني بوده است. 🔹 آن حضرت (عليه السلام) درباره‌ي خودش چنين مي فرمايد: من گرچه در درازاي تاريخ نبودم و با تبارها و دوره هاي پيشين به سر نبردم، اما با بررسي آثار آنان به منزله‌ي يكي از آن ها شمرده شده ام: بل كأنّى بما انْتهي إلىّ من أُمورهم قد عمّرت مع أوّلهم إلي آخرهم....[ همان، نامه ي 31.] 🔹 چون اميرالمؤمنين (عليه السلام) جامع هر دو علم ياد شده بود؛ يعني هم از راه غيب از سنّت الاهي آگاه بود، هم از راه تحليل عميق عقلي، از سنّت تحوّل ناپذير خداوند باخبر بود، لذا خطرِ اختلاف را به عنوان اصلي كلي گوشزد كرد تا هيچ كس در هيچ مقطعِ تاريخ، هوس اختلاف در سر نپروراند. زيرا هرگز خداوند، جامعه‌ي پراكنده و امّت متخاصم با يكديگر را خير نمي دهد. 🔹 ريشه‌ي قرآني سخن حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) گذشته از آيه‌ي 103 سوره‌ي آل عمران كه دعوت همگان به اعتصام به حبل الله در آن مطرح شده است و گذشته از آيه‌ي 47 سوره‌ي حجر كه بهشتيان را منزّه از كينه و دشمني نسبت به يكديگر مي داند، در آيه‌ي 14 سوره‌ي حشر است كه خداوند در اين باره چنين مي فرمايد: «... تحْسبهمْ جميعاً وقلوبهم شتّي ذلك بأنّهم قوم لا يعقلون» عصاره‌ي اين آيه‌ي كريمه اين است كه افرادي كه داراي مبدأ مشترك و هدف مشترك و دين مشتركند، اگر دل هاي اينان در اثر اغراض و غرايز، پراكنده باشد، خردمند نيستند. 🔹 اكنون كه شمه اي از مناقب بي شمار حضرت علي (عليه السلام) بازگو شد، معلوم مي شود آن چه را كه مرحوم سيد حيدر آملي از امام صادق (عليه السلام) نقل نمود به چه جهت است: ولايتى لأميرالمؤمنين عليه السلام خيرٌ من ولادتى منه[جامع الأسرار، ص 500.]و چون انسان كامل مظهر تامّ بسيط الحقيقه است، لذا همه چيز را به عنايت خداوند دارد. چنان كه سيّد علي همداني از عرفاي قرن هشتم گفته است: پرسيد عزيزي كه علي اهل كجايي گفتم به ولايات علي از همدانم نه زان همدانم كه ندانند علي را بل زان همدانم كه علي را همه دانم 🔹 پروردگارا، نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، امّت بزرگوار ايران اسلامي، مخصوصاً حضّار گرانقدر، بالاخص خدمتگزاران اين همايش علوي را در ظلّ حضرت وليّ عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما. عبداللّه جوادي آملي 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 معرفی کتاب 🔹 «فرهنگ اصطلاحات قرآنی» نوشته محمدیوسف حریری ، کتابی است به فارسی که با انگیزه آشنا شدن جوانان با برخی اطلاعات قرآنی صورت گرفته است. 🔹 مؤلف در این کتاب به شرح و توضیح اصطلاحات قرآنی، چه اصل عربی اصطلاح و یا ترجمه فارسی آن، پرداخته و در هر مورد آیه‌ای از قرآن را که از آن اصطلاح یا برگردان آن در آن استفاده شده ذکر می‌کند. 🔹 این کتاب همچنین به توضیح اصطلاحات علوم قرآنی پرداخته است. کتاب شامل اصطلاحات قرآنی است که طبق حروف الفباء منظم گشته است. نویسنده در مورد واژگان قرآنی داخل کمانک نحوه تلفظ آن واژه را یادآور می‌شود و سپس به بیان معنای آن می‌پردازد. در پایان کتاب هم فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده درج شده است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 مثل های رایج قرآنی در محاورات و گفتگوهای فارسی-1- مثل ها یا به تعبیر رایج تر که آن هم خود عرب ها در همین معنی به کار می برند: ضرب المثل های قرآنی بسیار است و بخش اعظم آن در فرهنگ مکتوب و یا شفاهی خواص و اهل علم به کار می رود و چه بسیار کتاب و مرجع در این زمینه وجود دارد. کاربرد کلمات و عبارات و تعبیرات قرآنی که گاه نیز در لفظ و معنای آن تصرف های غریب و نادرست هم وارد کرده اند. اصطلاحات و تعبیرات و ترکیبات قرآنی بسیار در فارسی محاوره ای امروز زنده و جاری است. نظیر: 1- نورٌ علی نور ( سوره نور، 35)، 2- مَنّاعُ الخیر ( اصل قرآنی اش مَنّاعٌ للخیر، سوره « ق»، 25)، 3- ید بیضا ( گاه به صورت « ید و بیضا» و به صورت مصدر ید [و] بیضا کردن، 4- شق القمر ( کردن) ( سوره قمر، ایه 1)، 5- بضاعت مزجات ( بضاعة مزجاة: یوسف، 88)، 6- کن فیکون (به معنای اصلی « موجود شو و [بیدرنگ] موجود می شود»، که امر ایجادی الهی است و در قرآن کریم بارها به کار رفته ( بقره 117، آل عمران، 47 تا 59 و ...) به صورت صفت و حتی با مصدر ساختن از آن با تحول معنایی غریبی کمابیش به معنای زیر و بالا شده، در هم- برهم، درب و داغان، و نظایر آن درآمده)، 7- تا فیها خالدون ( به معنای حداکثر ممکن، و منشأ انتزاع آن این است که آیة الکرسی در اصل و مخصوصاً طبق نظر اهل سنت فقط آیه 255 سوره بقره، منتهی به وَ هُوَ العَلِیُّ العَظِیمُ است. اما بعضی از مفسران و محققان دو آیه بعد را که نهایتاً به أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ختم می شود. جمعاً توسعاً آی الکرسی می دانند، لذا مرا از آن « حداکثر» و حتی گاه « افراط» است)، 8- ان شاء الله ( از جمله بقره، 70؛ کهف، 69) هم با تلفظ تحریف یافته « ایشالّا»، 9- ماشاء الله ( از جمله انعام، 128؛ اعراف، 188) هم با تلفظ تحریف یافته « ماشالّا» در بین مردم تداول دارد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 فرق عرفان با اخلاق 🔹 عرفان با اخلاق فرق جوهری ‌اش این است که در فن اخلاق انسان تلاش و كوششش این است که در میدان جهاد عقل و نفس فضیلت پیدا كند، عادل بشود، تقوا پیدا كند، صادق باشد، امین باشد، فریب ندهد، فریبكار نباشد ساده لوح نباشد، متفطن باشد اینها را در بحث های اخلاقی مطرح می‌ كنند؛ اما عرفان معنایش این نیست كه آدم بخواهد آدم خوبی بشود، عرفان نمی ‌خواهد بحث كند كه چه کسی عادل بشود یا با تقوا بشود، اگر كسی صد درصد عادل بود، صد درصد با تقوا بود، صد درصد آدم خوبی بود، صد درصد وارسته بود تازه او را در كنكور عرفان قبول می ‌كنند كه باید امتحان بدهد و وارد یك فاز و فضای دیگر بشود. عرفان معنایش این نیست كه آدم زحمت بكشد وارسته بشود تا جهنم نرود، عرفان معنایش این است كه اینجا كه نشسته جهنم را ببیند! تا سخن از اخلاق است، تا سخن از عدالت است، تا سخن از صداقت است اینها فن اخلاق است كه اینها زیر مجموعه فلسفه است، وقتی به مرحله شهود رسید آن فوق فلسفه است. عارف آن كسی نیست كه می ‌خواهد آدم خوب و با تقوا و عادل و نماز شب خوان باشد، كسی كه همه این ملكات را داراست از آن مرحله به بعد تلاش و كوششش این است كه بله من یقین دارم كه جهنم هست، بخشی از جهنم هم با خود من هست، الآن هم می‌ خواهم جهنم را ببینم. آنجا كه سخن از شهود است و آنجا كه سخن از دیدن است آن را می ‌گویند عرفان. اگر جناب مولوی می‌گوید هنر در عرفان است نه در اخلاق، هنر در این نیست كه آدم، آدم خوبی بشود، عادل و با تقوا بشود، هنر در این است كه اینجا كه نشسته جهنم را ببیند! 🔹 جناب ملا عبد الرزاق كاشانی می‌ گوید كه ما خودمان مشاهده كردیم بعضی ها كه حرف می ‌زنند از دهانشان آتش درمی‌ آید، اینها فتنه ‌انگیزان جامعه هستند كه ما دیدیم از دهان اینها آتش در می‌ آید. اینكه جناب مولوی می ‌گود «خود هنر دان دیدن آتش عیان نی گپ دلّ علی النار دخان» این است؛ می ‌گوید مادامی كه اهل تفسیری می‌گویی چون خدا عادل و حكیم است لابد روز پسینی هست، روز محاكمه‌ای هست، این هنر نیست این اخلاق است؛ حكیم هستی، ولی عارف نیستی؛ متخلّق هستی، ولی عارف نیستی؛ متكلم هستی، ولی عارف نیستی. اما اگر به جایی رسیدی همین جا كه نشستی چشم را می ‌بندی و جهنم را می ‌بینی، باطن افراد را می ‌بینی كه افراد در درونشان گرگ هستند یا گراز هستند آن را می ‌بینی، باطنشان را می ‌نگری، می‌ بینی نه می‌ فهمی! تا سخن از فهمیدن است حكمت و كلام است، تا سخن از دیدن است عرفان است. حرف جناب مولوی این است «خود هنر دان دیدن آتش عیان» جهنم كه موجود است و الآن هم كه موجود است، چرا نمی‌بینی؟! «نی گپ دلّ علی النار دخان»[1] حكیم گپ می زند، متكلم گپ می ‌زند. یك وقت است انسان می‌ گوید چون دودی هست دخانی هست، چون دودی هست پس آتشی هست، این می ‌شود استدلال و پای استدلالیون هم چوبین است، تا استدلال می‌كنی و دلیل می ‌آوری می ‌گویی بالأخره این همه ظلم و جوری كه هست یك روزی باید باشد، بله حرف درستی است، اما حرف حكیمانه و متكلمانه هست، نه عارفانه! اما وقتی ببینی یك عده دارند می ‌سوزند و درونشان شعله ‌ور هست ﴿نَارُ اللَّهِ المُوقَدَةُ(۶) الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأَفْئِدَةِ(۷)﴾ [2] این می ‌شود عرفان. [1]. مثنوی معنوی، دفتر ششم، ص1033. [2]. سوره همزه، آیات 6 و 7. 📚 سخنرانی در جمع مسئولان شهری آمل تاریخ: 1382/12/04 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت17:تفسیر آیات20 و21 الَّذِي‌ کَذَّبَ‌ وَ تَوَلَّى‌«16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» همان کس که (آیات خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود! (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - برخورداران درجه والاى تقوا، تنها براى جلب توجّه و عنایت خداوند، اموال خود را انفاق مى کنند. (الأتقى ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه) 🔹 استثنا در این آیه، منقطع است; یعنى، حق نعمتى بر گردن او نیست; لکن «ابتغاء» وجود دارد; یعنى، شخص «أتقى» در انفاق خود، نمى خواهد پاسخ نعمت دیگران را داده باشد. او تنها به این انگیزه انفاق مى کند که خداوند، به او رو کرده و وى را مورد لطف خود قرار دهد. «وجه» به معناى «صورت و چهره» و کنایه از توجّه و عنایت است. ✅ ۲ - بذل مال در صورتى نشانه برترین تقوا و مایه تزکیه نفس و نجات از آتش است که تنها به نیت دستیابى به لطف خداوند باشد. (الأتقى . الذى یؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۳ - قصد قربت، شرط مقبول افتادن انفاق است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۴ - ارجمندى انفاق گران، در گرو خداپسند بودن مصارف انفاق هاى آنان است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) 🔹 عبارت «ابتغاء وجه ربه»، بیانگر دو ویژگى است; ۱. انفاق گر باید تنها به قصد تقرب به خداوند انفاق کند; ۲. موارد انفاق باید، راه هاى خداپسندانه باشد. برداشت یاد شده، ناظر به دومین ویژگى است. ✅ ۵ - نقش نیت (حسن فاعلى)، در ارزش مندى اعمال نیک (حسن فعلى) (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۶ - تزکیه نفس، در گرو نیت خالص و قصد قربت است. (یتزکّى ... ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۷ - دستیابى به «وجه اللّه»، در گرو تلاش و جدّیت جوینده آن است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه) 🔹 از واژه «ابتغاء» تنها در موردى استفاده مى شود که طلب همراه با کوشش و تلاش باشد. (مفردات) ✅ ۸ - توجّه به ربوبیت خداوند، وادارسازنده انسان به تلاش براى کسب رضایت و لطف او است. (ابتغاء وجه ربّه) ✅ ۹ - خداوند، والاترینِ موجودات و در اوج کمال است و همه چیز مقهور او مى باشد. (ربّه الأعلى) ✅ ۱۰ - توجّه به ناچیز بودن همه موجودات در برابر علوّ خداوند، زمینه ساز خلوص نیت و قصد تقرّب به او در انفاق ها است. (یؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى) ✅ ۱۱ - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند، شایسته ترین پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى) ✅ ۱۲ - پاداش انفاق گرانِ باتقوا، مایه رشد و کمال آنان و برخاسته از ربوبیت و مقام والاى خداوند است. (ربّه الأعلى) ✅ ۱۳ - دل بستن به لطف خداوند، خود از نعمت هاى الهى و سزاوار پاسخ گویى و سپاس گزارى است. (و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى) ۱۴ - تقواپیشگان، با انفاق کردن اموال خود، نعمت علاقه مندى به لطف خدا را پاس داشته، از آن قدردانى مى کنند. (و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى) ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ▪نگاشت18:تفسیر آیات20 و21 الَّذِي‌ کَذَّبَ‌ وَ تَوَلَّى‌«16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» همان کس که (آیات خدا را) تکذیب کرد و به آن پشت نمود! (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - انفاق گران باتقوا و مخلص، آینده اى سرشار از رضایت خاطر خواهند داشت. (و لسوف یرضى) ✅ ۲ - انفاق همراه باتقوا و اخلاص، مایه رسیدن به تمام خواسته ها و آرزوها در قیامت است. (و لسوف یرضى) 🔹 رسیدن به مرحله رضایت، به معناى دست یافتن به تمام امورى است که شخص به آن رغبت دارد. ✅ ۳ - خداوند، تضمین کننده پاداش انفاق گرانِ باتقوا و برآورنده آرزوى آنان در رسیدن به مقام قرب الهى است. (إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف یرضى) ✅ ۴ - خداوند، بر وعده خود درباره رساندن انفاق گرانِ باتقوا به فرجامى رضایت بخش، سوگند یاد کرده است. * (و لسوف یرضى) 🔹 «لام» در «لسوف»، لام قسم و یا لام ابتدا است; برداشت یاد شده، براساس احتمال اول است. ✅ ۵ - برخوردارى از توجّهات و عنایت هاى خداوند، مایه خشنودى انسان و دست یافتن او به فرجامى پسندیده و رضایت بخش (ابتغاء وجه ربّه ... و لسوف یرضى) ✅ ۶ - رضایت خداوند از انسان، در گرو تقوا و اخلاص در انفاق است. (الأتقى . الذى یؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف یرضى) ✅ ۷ - «وجه اللّه»، رضایت او است. (ابتغاء وجه ربّه ... و لسوف یرضى) در صورتى که فاعل «یرضى» خداوند باشد، وعده «رضایت او» به کسانى که طالب «وجه اللّه» هستند، بیانگر اتحاد آن دو خواهد بود. و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (75) 🔅🔅🔅 📌 ترويج فرهنگ شهادت و صيانت آثار ارزشمند آن ضمن تحيّت به ارواح تابناك شهدا به منظور ترويج فرهنگ شهادت و صيانت آثار ارزشمند آن، توجه شما برادران و خواهران ديني به نكات ذيل، معطوف مي گردد. 1⃣ يكم. همان طوري كه در بخش انديشه، ارزش علم به معلوم است، در بخش انگيزه نيز ارج حُبّ به محبوب است؛ يعني هر اندازه محبوبْ سامي و والا باشد، محَبَّت آن هم برين و بالا است. چنان كه اگر محبوبْ داني و رخيص باشد، محبّت آن نيز نازل و خسيس خواهد بود. 🔹 چون هيچ محبوبي همانند خداي سبحان نيست، هيچ محبّتي همتاي حُبِّ الاهي نخواهد بود و اين محبّت، همان حبّ حقيقي است كه ديگرمحبّت ها مَجاز و مَعْبَرِ وصولِ به آنند؛ و چون هيچ محبوبي همانند دنيا كه همان انقطاع از خداست رَذْل و فرومايه نيست، هيچ محبّتي همسان حُبِّ دنيا منشأ خطر نخواهد بود؛ «حُبّ الدنيا رأس كلّ خطيئة».[ نهج الفصاحة، ج 1، ص 345.] 🔹 كوشش شهيد آن است كه از حُبِّ دنيا برهد و به مَحَبّتِ خدا برسد و در اين راه، همه چيز را نثار محبوبِ حقيقي كند و با نيل به مقصد، از مقصود خود چيزي جز خود او را نخواهد؛ عاشقان سوي حضرتش سرمست عقلْ در آستين و جان بر دست [حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 109 ـ 110.] چون ترا بار داد بر درگاه آرزو زو مخواه او را خواه [حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 109 ـ 110.] ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (75) 🔅🔅🔅 📌 ترويج فرهنگ شهادت و صيانت آثار ارزشمند آن 2⃣ دوم. همان گونه كه كرامتِ محبَّت، اثر كرامتِ محبوب است، نيروي ادراك و تحريك حُبّ نيز به بركت علم و قدرت محبوب خواهد بود؛ چنان كه ضعف و عجز محبّت، محصول ناداني و ناتواني محبوب است؛ يعني اگر محبوبْ عليم و قدير بود، محبَّت آن مايه‌ي علم و قدرت مي شود و اگر سميع و بصير بود، حُبِّ او پايه‌ي شنيدن و ديدن مي گردد؛ ولي اگر محبوبْ غَبيّ و غَوِيّ بود، محبَّت آن سبب كودني و گمراهي مي شود و اگر جاهل و عاجز بود، حُبِّ او باعث ناداني و ناتواني مي گردد؛ و چون دنيا كه همان غفلت از خداست غَباوت، غَوايت، جَهالتْ و عجز را به همراه دارد، محبَّت او مايه‌ي كوري و كري خواهد بود. 🔹 لذا حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «حُبّك للشى ء يُعْمى و يُصمّ».[ نهج الفصاحة، ج 2، ص 866.]مقصود آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) از مَحبّتي كه عامل كوري و كري است، هماناحُبِّ هَوَسْ مدارانه است. زيرا در حديث ديگري كه از آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) مأثور است، چنين آمد: «إِيّاكم وَالْهوي فإِنّ الهَوي يُعْمى و يُصِمّ»؛[ نهج الفصاحة، ج 2، ص 1052.] يعني هوس پرستي است كه توان ادراك باطني را از بين مي برد. 🔹 شهيد، مُحبّ خداي جامعِ همه‌ي كمال هاي علمي و عملي است. لذا، آثار محبوبِ وي در مقام صفتِ فعل، نصيبِ حبيبِ او يعني شهيد مي شود. از اين منظر، شهيد داراي حياتِ ملكوتي است كه با آن، مظهر خداي سميع بصير است. 🔹 بنابراين، مي توان چنين گفت: محبّت خدا بينا و شنوا مي كند و محبت دنيا كور و كر مي نمايد؛ و رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «لَيْس الْا صعْمي مَنْ يَعْمي بَصَرُه ، إِنّما الا صعْمي مَنْ تَعْمي بَصيرَتُه»؛[ همان، ص 776.]كورْ كسي نيست كه چشم ظاهر او نبيند. كور واقعي كسي است كه چشم باطن او نبيند. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌مباهله 🔹 رخدادهای اسلام گاهی مربوط به نبوّت است و زمانی مربوط به امامت و جامع مشترك بین این دو فضیلت الهی, ولایت است. جریان امامت علی ‌بن ‌ابی ‌طالب(علیه أفضل صلوات المصلّین) هم در جریان غدیر مطرح است كه گذشت و هم در جریان مباهله مطرح است كه در آستانه این رخداد شیرین تاریخ هستیم. مباهله كه از بِهال و تضرّع است یك سنخ دعاست. انسانی كه مستجاب ‌الدعوه است از كرامت برخوردار است. 🔹 بِهال و ابتهال و تضرّع یك سنخ از دعاست، یک؛ دعا سلاح مؤمن است كه در روایات وارد شده است «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ»،[1] این دو مطلب؛ این سلاح قسمت مهمّ كاربردش سلاح دفاعی است؛ یعنی انسان دعا می ‌كند تا از آسیب و اُفت و آفت مصون بماند «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ»[2] دعا سفر است, دعا نفرین نیست، دعا برای از بین بردن دیگری نیست، دعا برای مصون بودن خود و كشور خود و جامعه خود و ملت خود و دین خود است «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ». بخش آخر این است كه اگر این دعا كه به منزله صیانت است اثر نكرد، آن‌گاه از این دعا كه سلاح مؤمن است تیر و نیزه و شمشیر ساخته می‌ شود این‌جا، جای لعنت است; لكن لعنت كردن دو قسم است: ـ لعنت یعنی بُعد از رحمت ـ یك وقت ما از ذات اقدس الهی می‌ خواهیم كه فلان شخص یا فلان گروه را از رحمت دور كن! این طلب لعن است, یك وقت از ذات اقدس الهی می ‌خواهیم آن قدرت را به ما بده كه ما لعنت تو را و بُعد از رحمت تو را بر آن‌ها قرار بدهیم، این عالی ‌ترین قلّه استجابت دعاست ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْكاذِبینَ﴾ ما قرار می ‌دهیم لعنت خدا را، نه از خدا می ‌خواهیم كه آن‌ها را لعنت كن. فضایل فراوانی در روز مباهله هست گذشته از اینكه مسئله خاتم ‌بخشی فضیلت خاصّ خودش را دارد و آیه مباركه ﴿إِنَّما وَلِیكُمُ اللَّهُ﴾[3] هم نازل شده است، اما عنصر محوری روز مباهله همان استجابت دعاست. 🔹 باور كنید كه دنیا جای جعل بدل و انكار حق است. مرحوم شیخ طوسی از مغنی قاضی عبدالجبّار، او می‌ گوید كه «و فی شیوخنا من ذکر ان اصحاب الآثار أن علیا علیه السلام لم یکن فی المباهله»[4] روز روشن یك حقیقت را دارند انكار می‌كنند و انكار كردند! گفتند بعضی از بزرگان ما می‌ گویند علی(سلام الله علیه) در مباهله نبود، با اینكه روز روشن همه دیدند! جهان از این انكار حق و ابطال حق و داعی باطل داشتن كم ندید. بنابراین روز مباهله, جریان بِهال و معنای ابتهال و حضور علی(سلام الله علیه) و معنای نفس را باید گرامی بداریم تا مبادا ـ خدای ناكرده ـآنچه صاحب المغنی قاضی عبدالجبّار از بعضی از مشایخ سوء نقل كرد كه علی ‌بن ‌ابی ‌طالب(سلام الله علیه) حاضر نبود، دگر بار چنین چیزی تكرار نشود و از طرفی فضیلت این روز در این است كه دعای مخصوصی دارد كه این دعای مباهله همان دعای سحرهای ماه مبارك رمضان است با یك تفاوت مخصوص و یك ترجیع ‌بند خاص، آغازش «اَللّهُمَّ اِنّی‏ اَسْئَلُكَ مِنْ بَهآئِكَ بِاَبْهاهُ وَكُلُّ بَهآئِكَ بَهِی اَللّهُمَّ اِنّی‏ اَسْئَلُكَ بِبَهآئِكَ كُلِّهِ»[5] بعد جمال و جلال الهی را بازگو می‌ كند، این دعا چند جمله بیش از دعای سحر معهود معروف است، یك؛ یك ترجیع ‌بند دلمایه و دلپذیر و دلربا هم دارد، دو؛ كه این دو خصیصه این دعا را از دعای سحر جدا كرده است، سه؛ مستحب است كه این دعا را مؤمنان در روز 24 ماه پربركت ذی الحجّه قرائت و تلاوت كنند و ثواب این را هم به دوده طاها و اُسره یاسین اهدا كنند كه ذخیره دنیا و آخرت باشد. [1]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج2، ص468. [2]. همان. [3]. سوره مائده، آیه55. [4]. المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج20، ص142. [5]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص759. 📚 پیام به مناسبت روز مباهله تاریخ: 1394/07/13 @rahighemakhtoom
📌مباهله 🔹 رخدادهای اسلام گاهی مربوط به نبوّت است و زمانی مربوط به امامت و جامع مشترك بین این دو فضیلت الهی, ولایت است. جریان امامت علی ‌بن ‌ابی ‌طالب(علیه أفضل صلوات المصلّین) هم در جریان غدیر مطرح است كه گذشت و هم در جریان مباهله مطرح است كه در آستانه این رخداد شیرین تاریخ هستیم. مباهله كه از بِهال و تضرّع است یك سنخ دعاست. انسانی كه مستجاب ‌الدعوه است از كرامت برخوردار است. 🔹 بِهال و ابتهال و تضرّع یك سنخ از دعاست، یک؛ دعا سلاح مؤمن است كه در روایات وارد شده است «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ»،[1] این دو مطلب؛ این سلاح قسمت مهمّ كاربردش سلاح دفاعی است؛ یعنی انسان دعا می ‌كند تا از آسیب و اُفت و آفت مصون بماند «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ»[2] دعا سفر است, دعا نفرین نیست، دعا برای از بین بردن دیگری نیست، دعا برای مصون بودن خود و كشور خود و جامعه خود و ملت خود و دین خود است «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ». بخش آخر این است كه اگر این دعا كه به منزله صیانت است اثر نكرد، آن‌گاه از این دعا كه سلاح مؤمن است تیر و نیزه و شمشیر ساخته می‌ شود این‌جا، جای لعنت است; لكن لعنت كردن دو قسم است: ـ لعنت یعنی بُعد از رحمت ـ یك وقت ما از ذات اقدس الهی می‌ خواهیم كه فلان شخص یا فلان گروه را از رحمت دور كن! این طلب لعن است, یك وقت از ذات اقدس الهی می ‌خواهیم آن قدرت را به ما بده كه ما لعنت تو را و بُعد از رحمت تو را بر آن‌ها قرار بدهیم، این عالی ‌ترین قلّه استجابت دعاست ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْكاذِبینَ﴾ ما قرار می ‌دهیم لعنت خدا را، نه از خدا می ‌خواهیم كه آن‌ها را لعنت كن. فضایل فراوانی در روز مباهله هست گذشته از اینكه مسئله خاتم ‌بخشی فضیلت خاصّ خودش را دارد و آیه مباركه ﴿إِنَّما وَلِیكُمُ اللَّهُ﴾[3] هم نازل شده است، اما عنصر محوری روز مباهله همان استجابت دعاست. 🔹 باور كنید كه دنیا جای جعل بدل و انكار حق است. مرحوم شیخ طوسی از مغنی قاضی عبدالجبّار، او می‌ گوید كه «و فی شیوخنا من ذکر ان اصحاب الآثار أن علیا علیه السلام لم یکن فی المباهله»[4] روز روشن یك حقیقت را دارند انكار می‌كنند و انكار كردند! گفتند بعضی از بزرگان ما می‌ گویند علی(سلام الله علیه) در مباهله نبود، با اینكه روز روشن همه دیدند! جهان از این انكار حق و ابطال حق و داعی باطل داشتن كم ندید. بنابراین روز مباهله, جریان بِهال و معنای ابتهال و حضور علی(سلام الله علیه) و معنای نفس را باید گرامی بداریم تا مبادا ـ خدای ناكرده ـآنچه صاحب المغنی قاضی عبدالجبّار از بعضی از مشایخ سوء نقل كرد كه علی ‌بن ‌ابی ‌طالب(سلام الله علیه) حاضر نبود، دگر بار چنین چیزی تكرار نشود و از طرفی فضیلت این روز در این است كه دعای مخصوصی دارد كه این دعای مباهله همان دعای سحرهای ماه مبارك رمضان است با یك تفاوت مخصوص و یك ترجیع ‌بند خاص، آغازش «اَللّهُمَّ اِنّی‏ اَسْئَلُكَ مِنْ بَهآئِكَ بِاَبْهاهُ وَكُلُّ بَهآئِكَ بَهِی اَللّهُمَّ اِنّی‏ اَسْئَلُكَ بِبَهآئِكَ كُلِّهِ»[5] بعد جمال و جلال الهی را بازگو می‌ كند، این دعا چند جمله بیش از دعای سحر معهود معروف است، یك؛ یك ترجیع ‌بند دلمایه و دلپذیر و دلربا هم دارد، دو؛ كه این دو خصیصه این دعا را از دعای سحر جدا كرده است، سه؛ مستحب است كه این دعا را مؤمنان در روز 24 ماه پربركت ذی الحجّه قرائت و تلاوت كنند و ثواب این را هم به دوده طاها و اُسره یاسین اهدا كنند كه ذخیره دنیا و آخرت باشد. [1]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج2، ص468. [2]. همان. [3]. سوره مائده، آیه55. [4]. المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج20، ص142. [5]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص759. 📚 پیام به مناسبت روز مباهله تاریخ: 1394/07/13 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom