eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
632 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت12:تفسیر آیات12 تا21 إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» «12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مى‌كشد بيم دادم. «15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ✅ هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌ عَلَى الْهُدى‌» ✅ «تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد. ✅ خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند. ✅ آيه‌ «وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌» را دو گونه مى‌توان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مى‌شود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مى‌شود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»، «ارْجِعِي إِلى‌ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت13:تفسیر آیات12 و13 إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» «12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مى‌كشد بيم دادم. «15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - خداوند، آگاه ساختن انسان ها را با خوبى و بدى و رساندن خوبان و بدکاران را به فرجام شایسته آنان، بر خود لازم شمرده است. (إنّ علینا للهدى) 🔹 مراد از هدایت ممکن است اعم از هدایت فطرى و تشریعى و نیز رساندن به مقصد باشد. ✅ ۲ - فراهم ساختنِ آسانى براى انفاق گران با تقوا و سختى براى ثروتمندان بخیل، وعده تخلّف ناپذیر خداوند و نمونه اى از هدایت گرى او است. (فسنیسّره للیسرى ... فسنیسّره للعسرى ... إنّ علینا للهدى) ✅ ۳ - خداوند، با آگاه ساختن ثروتمندان بخیل از آینده دشوارشان، بر آنان اتمام حجت کرده است. (إنّ علینا للهدى) 🔹 نشان دادن راه، وظیفه ما است و پیامد بى اعتنایى بخیلان به هدایت ها، بر عهده خود آنان است. ✅ 4 - جهان آخرت و عالم دنیا، مملوک خداوند و در اختیار او است. (و إنّ لنا للأخرة و الأُولى) ✅ 5 - مالکیت خداوند بر دنیا و آخرت، دلیل سلطه کامل او بر فرجام انسان هاى نیک و بد (فسنیسّره للیسرى ... للعسرى ... و إنّ لنا للأخرة و الأُولى) ✅ 6 - بى ثمر بودن ثروت، در نجات از هلاکت و سقوط، برخاسته از سلطه کامل خداوند بر دنیا و آخرت است. (و ما یغنى عنه ماله إذا تردّى ... و إنّ لنا للأخرة و الأُولى) ✳ 7 - خداوند، بى نیاز از انفاق، تقوا و ایمانِ مردم و مصون از آسیب بخلورزى و تکذیب گرىِ ثروت اندوزان * (فأمّا من أعطى ... و أمّا من بخل ... و إنّ لنا للأخرة و الأُولى) ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (65) 🔅🔅🔅 📌 تذكر كوتاهي پيرامون اَدَب زيارت ▪ براي اين كه روشن شود زيارت مقبول است، توجه به آغاز آن كه اذن دخول حرم مطهّر است، سودمند خواهد بود. اگر هنگام اذن دخول و درخواست اجازه‌ي ورود، قطره‌ي اشكي فرو ريخت، خواه از سنخ هراس از آينده وخيم گناه، خواه از صنف شوق به آينده‌ي محمود اطاعت و خواه برتر از همه‌ي اينها و از سنخ عشق به لقاي الاهي باشد، نشانه‌ي دعوت و علامت اذن ورود به مزار مقدّس است. بايد مراقب بود كه اين حالت در تمام مدت زيارت همچنان از آسيب غفلت و گزند سهو و نسيان مصون بماند. ▪ دانشجويان عزيز، فقط با كسي پيوند اعتقادي برقرار كنيد كه در عين نزاهت از تزمُّن و برائت از تمكّن و قداست از توجّه، در هر زمان و هر مكان و هر جهت حضور دارد. براي تحكيم ارتباط با چنين موجودي، يعني ذات اقدس خداي سبحان، طيران از زمان و زمين و جهت لازم است و چنين پروازي از باز مردارخوار بر نمي آيد. زيرا قلمرو قدرت طائرانِ مُلكي پرواز به سوي چيزي و به سمت و جهت است، و آن چه در اين جا براي زائر كوي قدس لازم است، پرواز از اصل سمت و جهت است؛ يعني بي سمت و سو شدن، و چنين طيراني از عقل و قلب ساخته است. عزيزان، همه‌ي ناقصان، در روز و در جَلْوَت شرمنده اند، ليكن تبهكاران و ناخالصان در شَب و در خَلْوت. سحرگاه كه بندگان سَرَه و عابدان خالص به راز و نياز مي پردازند و پرواز دارند، ناسَرَه ها مي گويند: چون كسي ما را نمي بيند، چرا عبادت كنيم. اين گروه در تاريكي و تنهايي رسوايند، و هر گونه لذت كاذبي كه در ظاهر بهره‌ي آنان شود، چون بيدار گردند، چيزي از آن ها را احساس نمي كنند. گر نُقل و كباب و گر مِي ناب خوري مي دان كه بخواب دَرهمي آب خوري چون برخيزي زخواب باشي تشنه سودت نكند آب كه در خواب خوري ▪ پروردگارا، نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، دولت و ملت و مملكت و تماميت ارضي را در پرتو قرآن و عترت حفظ فرما. ارواح مؤمنان، مراجع، امام راحل (رحمه الله) شهداي انقلاب و دفاع مقدس را با انبيا و اوليا (عليهم السلام) محشور فرما. جوانان مخصوصاً دانشجويان، بالاخص زائران رضوي (عليه السلام) را سلامت و سعادت عطا فرما. @rahighemakhtoom
📌 قرآن و زبان محاوره 🔹 فرهنگ محاوره غیر از فرهنگ علم است، همه ی ما می ‌دانیم کسانی كه سوار سفینه شدند و از سطح کره ی زمین بالا رفتند، از هر دو طرف بالا رفتند؛ ما که در روی کره ی زمین هستیم این كرات را بالای سرمان می ‌بینیم، وقتی هم که به آن جا برویم زمین را بالای سرمان می‌ بینیم، این كراتی است « بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ بَعْضُهَا جَوَار بَعْضٍ» این کرات آسمانی در فضا معلق هستند، اگر كسی به كره ی ماه برود زمین را بالای سرخود می ‌بیند و كسی كه در زمین است ماه را بالای سر خود می‌ بیند. همین کسانی كه به فضا رفته اند و برای آن ها مثل روز روشن است كه ماه یا مریخ بالا نیست و این ها در یك فضا معلق‌ اند، وقتی در زمین هستند و می ‌خواهند حرف بزنند كرات آسمانی را بالا خطاب می‌ كنند! فرهنگ محاوره یک چیز است، فرهنگ و ادبیات علم و اصطلاح چیز دیگر. 🔹 بعضی ها خواستند اشكال بگیرند به اینكه اگر زمین به دور شمس حركت می‌ كند و خورشید محور است پس این چه تعبیری است كه قرآن دارد كه شمس طلوع كرد؟[1] مگر شمس طلوع و غروب دارد و حركت می‌ كند؟ این زمین است كه اگر به این سمت آمد نور می ‌گیرد و اگر برگشت تاریك می ‌شود پس طلوع و غروبی در كار نیست. سیدنا الاستاد مرحوم علامه فرمودند: ما در جواب آن ها گفتیم كه فرهنگ محاوره غیر از ادبیات علمی است. همین کسانی كه برایشان مانند دو دو تا چهار تا روشن شد كه خورشید محوری است که زمین به دور آن می‌ گردد، وقتی می خواهند حرف بزنند یا قراری بگذارند و برنامه‌ ریزی بكنند آیا می ‌گویند وقتی كه ما طلوع كردیم! یا وقتی كه آفتاب طلوع كرد؟ چگونه حرف می زنند؟ این هایی كه مسافر به كره ی ماه می برند و می‌‌آورند وقتی می‌ خواهند حرف ‌بزنند چطور حرف می ‌زنند، می ‌گویند ما طلوع كردیم؟ یا می‌ گویند آفتاب طلوع كرده؟ 🔹 زبان محاوره یك طور است و اصطلاحات علمی طور دیگر. اگر در قرآن فرمود: ﴿وَ السَّماءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَانَ﴾[2] معنایش این نیست كه آسمان بالای سرما است؛ بلکه این محاوره است. همان گونه که گفته شد کسانی كه به كره ی ماه می روند وقتی به آن جا رفتند زمین را بالای سرشان می‌بینند. [و حتی در همان حالت هم ممکن است بگویند ما الآن بالای زمین هستیم.] اما با اصطلاح علمی حرف ‌زدن یک مطلب است و ادبیات محاوره را رعایت ‌كردن مطلب دیگر. همانند این كه قرآن با این كه بین زن و مرد فرقی نمی ‌گذارد می‌ فرماید ﴿مِن ذَكَرٍ وَ أُنثَی﴾؛[3] مردم هم همین طورند، جامعه هم همین طور است، فرقی بین زن و مرد نیست، مثلاً هر كسی در امتحان نمره ی بیشتری بیاورد در كنكور موفق می ‌شود امّا وقتی می‌خواهند حرف بزنند می‌ گویند: مردم قیام كردند، مردم در امتحان شركت كردند، نمی ‌گویند مردان و زنان. این ادبیات محاوره است حتّی آن هایی هم كه می‌ گویند زن و مرد در همه ی موارد یكسان‌ هستند این نوع محاوره را دارند. بنابراین محاوره یك ادبیات دارد و اصطلاحات علمی ادبیات خاص خودش را دارد. [1] - ﴿قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبَ﴾؛ سوره(ق)، آیه39. [2] ـ سورهٴ الرحمن، آیهٴ 7. [3] ـ سورهٴ حجرات، آیهٴ 13. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه حجر جلسه 23 @rahighemakhtoom
سروران ارجمند همراهان بزرگوار کانال رحیق با سلام و عرض ادب عید غدیر عید ولایت عیدالله الاکبر را صمیمانه به شما تبریک عرض می کنم. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین علیهم السلام. با احترام سید 🔅🔅🔅 اگر مباحث کانال را مفید ارزیابی می کنید لطفا آن را به دوستان دیگر معرفی فرمایید. 👇 👇 👇 @rahighemakhtoom
30.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅🔅🔅 بسیار زیبا و تاثیرگذار و کوتاه 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید غدیر عید امامت و ولایت، عیدالله الاکبر بر همگان مبارک باد. 🌺🌺🌺🌺🌺 الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلی بن أبیطالِب وَ الْأَئِمَّةِ المَعصومین عَلَیْهِمُ‌السَّلاَمُ ' @rahighemakhtoom
📌 کرامت امت اسلامی 🔹 فرا رسيدن عيد ولايت و غدير را به پيشگاه وليّ عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقه‌مندان قرآن و عترت و شما فرهيخته عالمان حوزوي و دانشگاهي و ساير اقشار ايماني تهنيت عرض مي‌ كنيم. از ذات اقدس الهي مسئلت مي ‌كنيم که به بركت ولايت آن امام همام و امامت ذوات قدسي اهل بيت عصمت و طهارت و به بركت عيد سعيد غدير فيض الهي شامل حال جهانيان بشود. 🔹 وجود مبارك امير بيان(صلوات الله و سلامه عليه) سعي مي‌ كرد امت اسلامي را به كرامت برساند و كرامت آنها را در سايه خلافت آنها تأمين كند و خلافت آنها را در سايه آزاد بودن دين تثبيت كند. اول دين را آزاد كرد، بعد متدين پروراند، بعد متدين را «خليفة الله» كرد، بعد «خليفة الله» را از كرامت برخوردار كرد؛ زيرا «خليفة الله» با تقواست و انسان متّقي بر اساس ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ﴾[1] كريم است. 🔹 مطلب بعدي آن است كه خود علي ‌بن ‌ابي‌طالب(سلام الله عليه) دين آزادي داشت و سعي كرد دين جامعه و امت اسلامي را آزاد كند. آزاد بودن دين علوي در بخش انديشه از گزند وهم و خيال بود و در بخش انگيزه از آسيب شهوت و غضب, سعي كرد همين دين را با همين وضع آزادانه به جامعه معرفي كند. در عهدنامه ‌اي كه براي مالك هنگام اعزام به مصر مرقوم فرمود چنين نوشت كه «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا».[2] انسان در سايه دين كريم مي ‌شود و در سايه دين خليفه خدا مي‌ شود، در سايه دين از عزت بهره دارد و مانند آن. 🔹 اين دين پيش از تصدّي خلافت توسط وجود مبارك اميرالمومنين به اسارت رفته بود، برخي ‌ها نگذاشتند دين در جامعه گسترش پيدا كند، برخي‌ ها دين را تحريف كردند و دين محرَّف را در جامعه منتشر كردند. حضرت فرمود: «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا»، همان وضعي كه خاورميانه كنوني مبتلاست که برخي‌ ها دين را مصادره كردند، يعني مسلمان اند اهل نماز و روزه‌ اند ولي قرآن و سنت معصومين(عليهم السلام) را آن طوري كه مايل اند تفسير مي ‌كنند، آن طوري كه حق است تفسير نمي‌كنند؛ آن طوري كه مايل اند اجرا مي ‌كنند، آن طوري كه حق است اجرا نمي‌ كنند؛ گروه ديگر اصلاً نمي ‌گذارند دين در جامعه رواج پيدا كند دين را فسون و فسانه مي ‌دانند، از دين به عنوان افيون ياد مي ‌كنند و مانند آن، اين دو خطر هر كدام به نوبه خود دين را به اسارت گرفته است. [1] . سورهٴ حجرات, آيهٴ 13. [2] . نهج‌البلاغه, ناغمه 53. 📚 پیام به همایش غدیر تاریخ: 1391/08/03 🆔eitaa.com/EsraTvEitaa
📌برشی از کتاب (66) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی(7) الحمد لله الذى جعلنا من المتمسّكين بولاية أميرالمؤمنين و الأئمة (عليهم السلام). ◽️سالروز خجسته‌ي غدير خم و عيد ولايت كبرا را به ساحت قدس حضرت بقية الله (ارواح من سواه فداه) تهنيت عرض كرده، كاميابي امّت اسلامي به ويژه حضّار گرانقدر، از ذات اقدس پروردگار مسألت مي شود. 🔹گرچه پي بردن به حقيقت ولايت الاهي از يك سو، و معرفت سيّد اولياي خداوند از سوي ديگر، مقدور غير معصوم نخواهد بود و شرح حدود و رسوم آن ميسور كسي نيست؛ ليكن هرگز عدمِ امكانِ دركِ كُلّ، مصَحّحِ تَركِ كُلّ نيست و عدم اقتدار بر غَوْص در ژرفا، مجوّز ترك سباحَت در جوار ساحل نخواهد بود. با استعانت از لطف عميم خدايِ مستعانْ و استمداد از فضل فراگير او، اصولي را در طيّ فصولي به عرض شما برادران و خواهران بزرگوار مي رسانم. 1️⃣فصل يكم. حضرت علي (عليه السلام) همتاي جهان آفرينش است انسان كامل، چونان اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) عصاره‌ي نظام آفرينش است و آن چه در جهان امكان به طور كثرت، مَنْشُور است، در حقيقت علي بن ابي طالب (عليه السلام) به طور وحدت ملْفُوف است و هماهنگي اين لَفّ و نَشْر، پيام خاص خود را دارد و آن اين كه وجودهاي طبيعي، مثالي، عقلي و الاهي اشياي عيني، همتاي مراحل چهارگانه‌ي وجود اين عبد محض و با اخلاصِ خداوند خواهد بود، به طوري كه اگر نظام تكوين، به صورت انسان كامل مُتَمثِّل گردد، همان حضرت علي (عليه السلام) خواهد بود و اگر حقيقت انسان كامل مانند علي بن ابي طالب (عليه السلام) به صورت جهان عيني مُتبلوِر شود، همين جهان كنوني خواهد شد. ◽️اين تبادل و تعاملِ متقابل، محصول تطابق لَفّ و نشر است كه به آن اشارت شد، لذا آن حضرت (عليه السلام) درباره‌ي خويش چنين فرمود: ما لله عزّ وجلّ آيةٌ هى أكبر منّى[اصول كافي، ج 1، ص 207، ح 3.]؛ براي خداوند نشانه اي بزرگ تر از من نيست، همان طور كه بزرگ تر از مجموع جهان، چيزي نيست. ◽️راز اين آيت كبرا بودن را بايد در مظهريت انسان كامل براي اسم اعظم الاهي جست وجو كرد. البته ذوات نوراني اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) چون از يك سِنْخ وحدتِ ويژه برخوردارند؛ و أنّ أرواحكم و نورَكم و طينَتكُم واحدةٌ طابَتْ و طَهُرَتْ، بَعْضُها من بعضٍ[مفاتيح الجنان ،زيارت جامعه.] ◽️و اثر اين هماهنگيِ كامل انسانِ معصوم و جهان را مي توان در علم غيب انسان كامل، نسبت به آن چه در جهان مي گذرد و نيز تأثير وي در آن را به اذن خداوند مشاهده نمود. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (67) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی(8) 2️⃣ فصل دوم. حضرت علي (عليه السلام) همتاي قرآن كريم است انسان كامل، همچون حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) همتاي قرآن حكيم است كه اين كتابِ سترگ، گذشته از تصديقِ صحائفِ آسمانيِ انبياي سَلَفْ، بر همه‌ي آن ها هيمنه و سَيْطَره داشته، جامع هر طارِفِ عتيد و سالِفِ تَلِيد بوده، براي هر قادم و غابري قانوني گذرانده و دارد. ◽️چون اوجِ مقام مَنيعِ هر پيام آوري، همانا صحيفه‌ي آسماني اوست، و قرآن كريم بر همه‌ي آن كتاب ها مُهَيْمِنْ است، انسان كاملي كه طبق حديثِ متواتر؛ إنّى تاركٌ فيكم الثقلين، كتابَ اللهِ وعتْرتى أهل بيتى... لَنْ يفترقا حتّي يردا علىَّ الحوض[اثبات الهداة، ج 1، ص 735.]كُفْو قرآن مجيد است و در هيچ مرحله‌ي وجودي از او جدا نخواهد بود، سرآمد همه‌ي انسان هاي متكامل است، مگر آن كه براي همه‌ي آن ذوات نورانيِ نَبَوي و وَلَوي، وحْدتِ ويژه اي در نشئه‌ي فراطبيعي قائل شد كه با ارتفاع كثرت، سخن از هَيْمَنَه و مانند آن مطرح نخواهد شد. ◽️چون انسان كامل همتاي قرآن حكيم است، آفرينش او به نحو تجلّي از امّ الكتاب، و تنزّل از كتاب مُبين بوده، معرفت او كه همان مِساس علمي با آن ذات مقدس است، بدون طهارت،ميسور نخواهد بود؛ زيرا قرآن و هر حقيقت ديگري كه معادل آن باشد، از تماس غير طاهر مصون است؛ (... لا يمسُّه إلاّ المطهَّرون).[ سوره ي واقعه، آيه ي 79.] ◽️گروهي كه معاصر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) بوده، او را از نزديك مي ديدند يا بعد از شهادت آن حضرت در سنت و سيرت او مطالعه كرده و مي كنند، ليكن از طهارت روح طَرْفي نبسته بودند، همه‌ي آن ها اهل نظر و نگاه بوده اند و هيچ يك از آنان اهل بَصَر و ديدن نبوده اند. لذا خداوند درباره‌ي چنين افرادي نسبت به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، فرموده است: (وإنْ تدْعوهم إلي الهُدي لا يسْمعوا و تراهم ينظرون إليك و هم لا يُبْصرون).[ سوره ي اعراف، آيه ي 198.] ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 بررسی مفهوم برکت ✅ مصادیق بركت‌ در برخی روایات 1. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: بركت در سه چيز است: «در جماعت، در ترديد كردن غذا و سحرى خوردن». 2. رسول خدا صلى اللَه عليه و آله فرمود: «بركت در لقمه كوچك و طول ظرف است». 3. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بركت در مصافحه است». 4. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بركت در بزرگان ماست، كسى كه بر كوچك ما رحم نمى‌آورد و بزرگ ما را گرامى نمى‌دارد، از ما نيست». 5. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: به برادرتان مباركباد بگوييد و برايش بركت بخواهيد. 6. در جنگ احزاب، اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از كمبود مواد غذايى، خيلى در مضيقه بودند. شخصى غذاى يكى - دو نفر را تهيه نمود و از پيامبر دعوت كرد و گفت: هر كس را مى‌خواهى با خود بياور. يعنى يك نفر را مى‌توانى بياورى. حضرت تمام مردم را صدا كرد و با خود آورد و فرمود: روى غذا را بپوشانيد بعد دعا كرد، غذا بركت پيدا كرد و همه خوردند و سير شدند و غذا به همان حال اول بود و چيزى از آن كم نشده بود 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت14:تفسیر آیات14 و15 فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مى‌كشد بيم دادم. «15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - آتش جهنم، همواره شعلهور است و زبانه مى کشد. (نارًا تلظّى) 🔹 «تلظّى» (که در اصل «تتلظّى» بوده است); یعنى، زبانه کشیده و برافروخته مى شود. مضارع در صورتى که حال قرار گیرد، بر تکرار دلالت مى کند. ✅ ۲ - خداوند، انسان ها را از آتش عظیم و شعلهور آخرت، بیم داده و برحذر داشته است. (فأنذرتکم نارًا تلظّى) 🔹 نکره بودن «ناراً»، بر عظمت آن دلالت دارد. ✅ ۳ - بخل و ثروت اندوزىِ حاصل از آن و تکذیب وعده هاى خداوند، زمینه ساز گرفتارى به آتش برافروخته دوزخ (و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب ... فأنذرتکم نارًا تلظّى) ✅ ۴ - تعهّد خداوند به هدایت انسان ها، دلیل هشدارهاى او به آنان درباره خطر گرفتارى به آتش جهنم است. (إنّ علینا للهدى ... فأنذرتکم نارًا تلظّى) 🔹 حرف «فاء» در «فأنذرتکم»، آن را بر «إنّ علینا للهدى» تفریع کرده است; یعنى، حال که هدایت بر عهده ما است، پس انذار کرده و بیم مى دهیم. ✅ ۵ - انذار و ایجاد ترس در مردم، شیوه اى لازم و داراى سهمى وافر در هدایت آنان (إنّ علینا للهدى ... فأنذرتکم نارًا تلظّى) ✅ ۶ - توجّه به مالکیت خداوند بر دنیا و آخرت و حوادث آنها، وادار سازنده انسان به جدى گرفتن هشدارهاى عذاب (و إنّ لنا للأخرة و الأُولى . فأنذرتکم نارًا تلظّى) ✅ ۷ - خداوند، با انذار به آتش جهنم، بر همه انسان ها اتمام حجت کرده است. (إنّ علینا للهدى ... فأنذرتکم نارًا تلظّى) 🔹 مفاد آیه شریفه با توجّه به آیات پیشین، این است که آنچه بر عهده ما است، هدایت است که آن را با انذار انجام دادیم. بنابراین کوتاهى از جانب خود شما است. ✅ ۸ - سرچشمه هدایت، خداوند است و هدایت گران، ابلاغ کننده هشدارهاى اویند. (إنّ علینا ... فأنذرتکم) تغییر ضمیرهاى جمع (نا) به مفرد (تُ)، مى تواند نشانگر این باشد که هرگونه هدایتى که در قالب انذار انجام گرفته است، بالاصاله از خداوند است; گرچه به زبان فرستادگان او بیان شده باشد. ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت14:تفسیر آیات14 و15 لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» «15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - شقاوت زمینه ساز گرفتارى به حرارت طاقت فرساى آتش جهنم است. (لایصلیهاإلاّ الأشقى) 🔹 «صلى النار»; یعنى، با رنج و مشقت حرارت آن را تحمل کرد و «شقاوة»; یعنى، شدّت و دشوارى این واژه نقطه مقابل سعادت است. ۲ - شقاوت، داراى مراتب گوناگون است. (الأشقى) ✅ ۳ - خلود در آتش جهنم، ویژه کسانى است که در بالاترین مرحله شقاوت اند. (لایصلیها إلاّ الأشقى) 🔹 «صَلى»; یعنى، ملازم و همراه شد و ملازمت با آتش به جاودانگى در آن است. حصر موجود در آیه مربوط به ملازمت است; یعنى، جاودانگى در آتش، مخصوص کسانى است که در آیه بعد اهل تکذیب و اعراض معرفى شده اند و در بدترین نوع شقاوت به سر مى برند. ✅ ۴ - امکان خلودِ همه شقاوتمندان در آتش جهنم* (لایصلیها إلاّ الأشقى) 🔹 تقابل «أشقى» و «أتقى» مى تواند، قرینه بر حصر اضافى باشد; یعنى، اگر گفته مى شود که تنها «شقى ترین مردم» در آتش جاودان است، مراد نفى خلود از دیگر شقاوتمندان نیست; بلکه تنها از فرد «أتقى» نفى خلود شده است. ✅ ۵ - رنج کافران و منکران هدایت هاى الهى در آخرت، سرآمد تمام رنج هاى دیگران در دنیا است. (الأشقى) 🔹 «أشقى»، اسم تفضیل است و در این که مراد برترى شقاوت در مقایسه با چه کسى است; گفته هاى چندى ابراز شده است; از جمله این که «أشقى» تعبیرى دیگر از «کافر» است. چه آن که تمام سختى هاى مردم در دنیا (از قبیل فقر و مرض و...) در برابر سختى و شقاوت حاصل از کفر، اندک است. ✅ ۶ - تفاوتِ درجات آتش در جهنم (نارًا تلظّى . لایصلیها إلاّ الأشقى) 🔹 حصر در این آیه، ممکن است ناظر به نوع آتشى باشد که در آیه قبل مطرح شد. بر این اساس، نکره بودن «ناراً» براى تنویع است; یعنى، نوع خاصى از آتش است که به شقى ترین افراد، اختصاص مى یابد و باقى اشقیا در انواع دیگر آن معذب اند. ✅ ۷ - شقاوت، برخاسته از بى تقوایى است. (الأشقى) به قرینه مقابله «أشقى» با «أتقى» (در آیات بعد)، مراد از «شقاوت» فاصله گرفتن از تقوا است. ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (68) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی(9) 3⃣ فصل سوم. كيفيّت معرفت و معرّفي حضرت علي (عليه السلام) شناختِ انسانِ كاملْ، مانند حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) و تفسير نحوه‌ي هستي آن عنصر تامّ وَلَوي، طبق آن چه در فصل يكم و دوم گذشت، در خور تجزيه و تحليل است؛ امّا بنابر اين كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) همتاي جهان آفرينش باشد، معرفت آن حضرت (عليه السلام) نظير شناخت جهان عيني، داراي مراتبِ متنوّع است. 🔹 زيرا مبناي معرفت برخي، حسّ و تجربه‌ي احساسي است، و مدار شناخت بعضي، تعقّل و برهان عقلي است و پايه‌ي ادراك گروه ديگر، شهود و عرفان قلبي. ✅ آنان كه موجودهاي عيني جهان آفرينش را با مبناي حسّ و تجارب احساسي مي شناسند، اساس معرفت علي بن ابي طالب (عليه السلام) را در بررسي تاريخي و گزاره هاي سمعي و بصري جستجو مي نمايند و از عُمْق و سَمْك معارف عقلي آن حضرت (عليه السلام) محرومند. 🔹 آنان كه حقايق جهان عيني را با براهين عقلي مي فهمند، با تحليل حكيمانه‌ي نهج البلاغه و ديگر مآثر و آثار قيّمِ آن حضرت از عُمق درياي علم و از سَمْك و ارتفاع آسمان دانش عَلَوي، در حدّ علم حصولي و شناخت مفهومي بهره مند مي گردند، ولي از شهود عيني علوم آن حضرت (عليه السلام) بي نصيب اند، و آنان كه اسماي حسناي الاهي را با مشاهده قلبي مي يابند و با عين اليقين، آيات خداوند را مي نگرند، گرچه از ديگران در معرفت اسرار عَلَوي كامياب ترند؛ ليكن از اكتناهِ مقامِ علميِ آن حضرت (عليه السلام) محروم خواهند بود. 🔹 غرض آن كه شُحْروُرِ شهود همانند طايرِ تفكّرْ به كُنهِ مقام اميرالمؤمنين (عليه السلام) پر نمي كشند و هر پرنده در برابر فرمان لا يَرْقي إلىّ الطيرُ[نهج البلاغة، خطبه ي 3.]مَقْصُوصُ الْجَناحْ خواهد بود. امّا بنابر اين كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) همتاي قرآن كريم باشد، تفسير حقيقت عَلَوي گاهي همانند تفسير قرآن مجيد، سلسله اي و ترتيبي و زماني موضوعي است. 🔹 در روش تفسير سنّت و سيرتِ حقيقي آن حضرت (عليه السلام) گذشته از سه مَنْهَجِ حسّ و عقل و قلب، تجربه و تعقّل و عرفان، مَنْهَج چهارمي وجود دارد كه آن، راهِ نَقْل و روش حديث است؛ تفسير موضوعي نحوه‌ي هستي آن حضرت، همانند تفسير موضوعي قرآن مجيد، متنوّع است. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (69) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی(10) ▫ همانطور كه متخصّصانِ علومِ گوناگون، موضوع مناسب با رشته‌ي تخصّصي خود را انتخاب كرده، آيات مشتمل بر همان موضوع را محور تفسير موضوعي خود قرار مي دهند، فنّ آورانِ فنونِ متعدد، فنّ مناسبِ با رشته‌ي تبحّري خويش را بر مي گزينند و سيرتِ ويژه‌ي عَلَوي (عليه السلام) را كه حاويِ آن فنّ مزبور است، مدار تحليل و تفسيرِ خود قرار مي دهند. 🔹 هر تفسير موضوعي اگر بخواهد از اِتْقان و جامعيت بانصيب باشد، بايد نصابِ كاملِ تفسيرِ سلسله اي و ترتيبي را فراهم كرده باشد. 🔹 همان طور كه بيماردلان، با هَجْر محكماتْ و پيروي بي جا از متشابهاتِ قرآن مجيد فتنه گري مي كنند، منحرفانِ از ولايت نيز با كنار گذاشتن سنّت و سيرتِ مُتقن و محكمِ حضرت علي (عليه السلام) به دنبالِ متشابهات از آداب و سننِ آن حضرت، شعله‌ي فتنه را مي افروزند و با زبانه‌ي آن، نسبت به ارزش هاي متعاليِ قرآن و عترت زبان درازي مي كنند. 🔹 همان طور كه خداوند حقيقت قرآن را از تطاول رخدادهاي تلخ تاريخ حفظ مي فرمايد؛ (إنّا نحن نزّلنا الذّكر وإنّا له لحافظون)[ سوره ي حجر، آيه ي 9.]همچنين حقيقتِ عترتِ طاهرين (عليهم السلام) را كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) اوّلين امام از آن ذواتِ مقدّس است، از آسيب تحريف كج انديشان و تهاجم كژراهه‌ي منحرفان، مصون نگه مي دارد. 🔹 اكنون كه روشن شد، موقعيّت وجوديِ حضرت علي (عليه السلام) همتاي مجموع آفرينش است و موقعيّتِ علميِ آن حضرت نيز همچون قرآن كريم است، معلوم خواهد شد كه چرا، غير از افراد معتدل و ميانه رو، گروهي درباره‌ي آن حضرت به غلوّ و اِفراط مبتلا شدند و عدّه اي نيز به تقصير و تفريط تن در دادند و هر دو گروه طبق بيان خود آن حضرت هلاك شدند؛ هَلَك فىّ رَجلانِ: مُحِبٌّ غالٍ و مُبْغِضٌ قالٍ[نهج البلاغة، حكمت 117.]و يَهْلِكُ فىّ رجلان: مُحِبٌّ مُفْرِط و باهِتٌ مُفْتَرٍ.[ همان، حكمت 469.] 🔹 تشخيص هسته‌ي مركزي ولايت و تصفيه‌ي آن از لابه لاي شبهاتِ فَرْثِ اِفراط و دَمِ تفريط و ارائه‌ي آن به صورتِ لَبَنِ ناب و شير شفّاف و گواراي امامت و خلافت، كاري صعب بلكه مستصعب است؛ ليكن با عنايت و حمايت و هدايت اله از يك سو، و با درايت ولايت مدارانه‌ي عبدِ صالحِ سالك، كه آن هم به فيض و فَوزِ خدايي وابسته است، از سوي ديگر، چنين مَعْسوري، مَيْسور خواهد شد. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
📌 آب زندگانی 🔹 مشركی در اثر مشاهده خُلق عظیم وجود مبارك پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) اسلام آورد، بعد عرض كرد كه كاری كه توی پیامبر كردی بالاتر از كار عیسای مسیح است، چرا؟ برای اینكه عیسای مسیح ما معتقدیم مرده را زنده كرده، ولی خب بعد از مدتی این زنده مُرد، اما تو مرا به حیات ابد زنده كردی، این كجا و آن كجا؟! آن روحی كه وجود مبارك مسیح داد بدن این شخص را زنده كرد، اما تو جان من را زنده كردی، این برابر سورهٴ مباركهٴ «انفال» است كه ﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾،[1] فرمود تو من را زنده كردی، كار تو به مراتب بالاتر از كار عیسای مسیح است. آب زندگی همین است! وگرنه آب زندگی به آن معنا كه انسان برای ابد زنده باشد كه افسانه‌ ای بیش نیست، نه از باران یك چنین كاری ساخته است و نه از چشمه و چاه كه آدم یك قطره یا یك لیوان آب بخورد و برای همیشه زنده باشد، این با قرآن سازگار نیست كه ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾،[2] ﴿إِنَّكَ مَیتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیتُونَ﴾،[3] مگر ممكن است كسی برای ابد زنده باشد؟! این ممكن نیست، آن آب زندگانی همین قرآن است، همین دین است كه آدم برای ابد زنده است، پس ﴿اسْتَجیبُوا ... لِما یحْییكُمْ﴾ كاری كه تو كردی به مراتب كار بالاتر از كار عیسای مسیح بود. 🔹 مسجد ها اگر براساس تقوا ساخته شد به بركت آن مسجدی ها است، درست است فرمود: ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا﴾،[4] اما چه كسی مسجد «مؤسس علی تقوا» می‌سازد؟ آن كسی كه ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ﴾[5] او یك چنین مسجدی می‌ سازد، او یك چنین مسجدی را امامت می‌كند، وگرنه مسجد كه چهار دیواری است و فرش دارد و یك سلسله رقبات او ﴿أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی﴾ یعنی چه اگر گفته شد ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ﴾ برای اینكه این مسجد را یك عده‌ای كه ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٍ﴾ آنها ساختند، بنابراین این راه هست و این خدمت هست و این وراثت انبیاست، فكر نكنم كاری در دنیا بهتر از كاری باشد كه انبیا و وارثان انبیا كردند. 🔹 از اینجا ضمن تشكر از دولت و خدمات دولت و اینها، لكن باید مواظب باشیم هر خدمتی كه دولتمردان سابق و حال و آینده به مسجدها كردند و می‌كنند وظیفه آنهاست، ولی مسجد دولتی نشود! بگذارید این لباس مستقل باشد، حوزه هم همین طور است، ما باید حواسمان جمع باشد دعا می ‌كنیم ولی دعا معنایش وابستگی نیست این هم دعاست و هم هدایت است، همیشه دعا می ‌كردیم و همیشه هم دعا می ‌كنیم، اما مسجد مستقل است، دولت را باید مسجدی كرد نه اینكه مسجد را دولتی! [1]. سوره انفال, آیه24. [2]. سوره عنکبوت, آیه57. [3]. سوره زمر, آیه30. [4]. سوره توبه, آیه108. [5]. سوره توبه, آیه101 📚 ديدار مسئولین امور مساجد تاریخ: 1386/04/18 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (70) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی(11) ✳ علی علیه السلام جان پیامبر 4⃣ فصل چهارم. علي بن ابيطالب (عليه السلام) به منزله‌ي جان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است 🔹 پيوند معنوي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان معصوم (عليه السلام) را بايد در حقيقت ولايت جست وجو كرد. زيرا باطن نبوتْ همانا ولايت الاهي است كه اين منزلت كبرا مشترك بين رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) و امام (عليه السلام) است؛ البته اختصاص وحيِ تشريعي به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امتياز ويژه‌ي آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) كه پايه‌ي تقدّم و مايه‌ي ترجّح آن ذات مقدّس نسبت به همه‌ي امامان معصوم (عليهم السلام) همچنان محفوظ خواهد بود. 🔹 چون از لحاظ ولايت كه پشتوانه‌ي نُبوّت است، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) سهيم اند لذا مي توان وجود گرامي علي بن ابي طالب (عليه السلام) را به مثابه جان مبارك نبيّ اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تلقّي نمود. در اين فصل به دو نمونه‌ي نقلي بسنده مي شود: ✅ يكم. آيه‌ي مباهله؛ (فمنْ حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوْا ندْعُ أبْنائَنا و أبْنائَكم و نساءنا و نسائكم و أنفسنا و أنفسكم ثمّ نبْتهلْ فنجْعلْ لعنت الله علي الكاذبين).[ سوره ي آل عمران، آيه ي 61.همان] در اين آيه طبق نقل مورّخانِ صدر اسلام و مفسّران نامدار، حضرت علي (عليه السلام) به منزله‌ي جان رسول گرامي تلقّي شده است. ✅ دوم. حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: إنّك تسْمع ما أسْمع وتري ما أري[نهج البلاغة، خطبه ي 192]؛ يعني تو مي شنوي چيزي را كه من مي شنوم و مي بيني چيزي را كه من مي بينم. حضرت علي (عليه السلام) در اين باره فرمود: أري نور الوحى و الرسالة و أشمُّ ريح النبوّة[نهج البلاغة، خطبه ي 192]؛ يعني من نور باطني و معنوي وحي و پيامبري را با چشم ملكوتي مي بينم و بوي غيبي نبوّت را با شامّه‌ي دل درك مي كنم. 🔹 چون مَهْبط وحي الاهي همانا قلبِ مطهّرِ رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است؛ (نزل به الرّوح الأمين علي قلْبك لتكون من المنذرين)[ سوره ي شعراء، آيه ي 193 ـ 194.] 🔹 اگر حضرت علي (عليه السلام) بخواهد نور وحي و رسالت را با بصيرت قلبي ببيند و بوي نبوّت را استشمام نمايد، حتماً بايد در محدوده‌ي جان رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) با آن حضرت، پيوند غيبي داشته باشد و همين معنا مُصَحّح تنزيل روح عَلَوي به منزله‌ي روح نَبَوي (عليهماآلاف التحيّةوالثناء) خواهد بود. 🔹 منشأ همه‌ي اين آثار مثبت آن است كه حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) انسانِ كامل، خليفة الله و مظهرِ تامّ همه‌ي اسماي حسناي الاهي است. لذا همتاي مجموع نظام كياني از يك سو، و كفو و هم سنگ قرآن كريم از سوي ديگر، و چون جان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از سوي سوم خواهد بود و اين همان كَوْنِ جامعِ حَضَراتِ خَمْس است، كه تفسير آن از حوزه‌ي رسالتِ اين پيام خارج است. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 ✳ درخشان ترین وجه اعجاز بیانی قرآن، خاصیت آهنگ پذیری این کتاب وحیانی است که چنانچه با صدایى گرم و گیرا و آوایى نرم و فریبا, دمساز گردد، براستی بر تار و پود وجود آدمی چنگ می افکند. 🔹 براستی چرا در روایات رسیده از پیشوایان پاک[علیهم السلام]، اینقدر بر خواندن قرآن با صوت حَسن و لحن حزین، تاکید شده است؟ سرش شاید این باشد که این خصیصه[انطباق پذیری با آهنگ) در ذات آیات وحی نهفته است و با آوای خوش و ترنّم شورانگیز، خودش را بهتر می نمایاند. در روایتی از حضرت خاتم(صلی الله علیه و آله وسلم) می خوانیم که: «نیکوترین مردمان در قرائت قرآن کسی است که به هنگام قرائت آن، صدایش را حزن انگیز کند».[1] 🔹 سیره نویسان نیز در احوالات امام کاظم[علیه السلام] نوشته اند : «حضرتش هنگامی که قرآن می خواند، صدایش را حزن انگیز می کرد و می گریست و شنوندگان نیز می گریستند».[2] ◀ پی نوشت ها: [1]. «إنّ أحْسَنُ النَّاسِ قِرَاءَةً مَنْ قَرَأ القُرْآنَ یَتَحَزَّنُ فیه»؛ قادری هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق: بکری حیانی، صفوة السقا، ج 1، ص 602، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ پنجم، 1401ق. [2]. «وَ کَانَ إِذَا قَرَأَ یَحْزَنُ وَ یَبْکِی وَ یُبْکِی السَّامِعِین »؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 230، نشر بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ق. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 ایمان و علم 🔹 اينكه مي‌بينيد دو طلبه ـ معاذ الله ـ در حالي كه دارند مقدمات بحث مي‌كنند يا سيوطي بحث مي‌كنند يكي فهميده حق با رفيق اوست اما مرتب دارد جدال مي‌كند كه حرف خودش را ثابت كند اين مطلب علمي بيّن‌الرشد را به جان خود گِره نمي‌زند اين پس‌فردا آفتي است براي خودش و ديگران براي اينكه از همان اوّل بايد خودش را بسازد نساخت, 🔹 اگر علم را به جانمان گره زديم هم تقواست هم احسان است هم نور است اين «يقذفه الله في قلب من يشاء» است اگر اين عقيده با آن عقد كنار هم آمد انسان مي‌شود مؤمن. 🔹 ايمان از سنخ علم نيست ايمان، كار عقل عملي است آن بخش انگيزه يعني بخش تصميم و اراده و نيّت و اخلاص و ايمان و اعتقاد يك نيروي جداست بخش تصور و تصديق و قياس و استدلال و امثال ذلك يك بخش جداست. تفسیر سوره لقمان-جلسه2 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 پرده ای از گناه 🔹 وجود مبارک امام کاظم (سلام الله علیه) عرض می ‌کند؛ خدایا! «أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ‏ دُونَك‏ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ‏ إِلَیكَ‏ عَزْمُ إِرَادَةٍ وَ قَدْ نَاجَاكَ بِعَزْمٍ لِإِرَادَةِ قَلْبِی‏»،[1] خدایا! تو هیچ پرده ‌ای نداری، پوشیده نیستی، پشت پرده نیستی، این خود بشر است که پرده ‌ای از گناه بافت با دست خود و جلوی چشم خود آویزان کرد، وگرنه به قول حکیم سبزواری؛ پرده ندارد جمال غیر صفات جلال ٭٭٭ نیست بر این رخ نقاب نیست بر این مغزپوست[2] او پوستی ندارد، حجابی ندارد، اگر ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض﴾[3] است، نور دیگر حجاب ندارد. [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص815. [2]. غزلیات ملاهادی سبزواری، غزل شماره36. [3]. سوره نور، آیه35. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1396/02/05 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 بی همتایی بوعلی 🔹 یك بیانی را امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در وصف مرحوم بوعلی در كتاب شریف مصباح الهدایه دارد، می‌ فرمایند بوعلی سینا «و هو مع اخطائه الكثیرة لم یكن له كفواً احد»؛[1] یعنی این بزرگ مرد موحد الهی با گذشت هزار سال گرچه اشتباهات فراوانی دارد، ولی در طی این هزار سال مردی همتای بوعلی نیامده، این بیان امام است! می‌ دانید امام كسی نیست كه نسبت به اساتید خود چنین حرفی را بزند، او فقه را پیش بعضی‌ ها خوانده، اصول را پیش بعضی ‌ها خوانده، عرفان را پیش بعضی‌ ها خوانده، علوم اسلامی رایج آن روز یا خصوصی یا عمومی پیش اساتید آن عصر خوانده است، برای هیچ كدام از آن اساتید یك چنین حریمی رو نگرفته، برای بسیاری از صاحبنظران و صاحب بصران یك همچنین حریمی را نگرفته، درباره مرحوم بوعلی در كتاب شریف مصباح الهدایه دارد او با اشتباهات فراوان در طی این هزار سال ثانی پیدا نكرده است. 🔹 جناب بهمنیار در كتاب تحصیل در وصف مرحوم بوعلی می‌ گوید به اینكه اگر حوزه علمیه ‌ای می ‌بود و اگر اساتیدی می ‌بودند و اگر كتابخانه هایی می ‌بود و اگر عرض علوم بر افكاری بود، پیدا شدن یك همچنین آدمی مانند معجزه بود، در حالی كه نه حوزه علمیه بود، نه استادی بود، نه كتابخانه‌ای بود، نه هم بحث و هم فكری بود، او به این وضع نبوغ درآمده است. 🔹 از جناب بهمنیار نقل شده است كه می ‌گوید ما روزانه منتظر ورود بوعلی بودیم كه ایشان تدریس كنند و ما تَدَرّس كنیم و فرا بگیریم، روزی استاد آمد و ما در كنار شمع وجودش جمع شدیم و پروانه وار نشستیم كه ایشان تدریس بكنند، وقتی شروع به تدریس كردند از چشمان ما و رخسار ما فهمیدند كه ما درس دیروز را نفهمیدیم، چون چشم مخاطب نشان می ‌دهد كه حرف گوینده را فهمید یا نفهمید، بهمنیار می‌ گوید مرحوم بوعلی از مشاهده رخسار ما فهمید که ما درس دیروز را نفهمیدیم، از ما سؤال كرد كه چرا درس برای شما روشن نشد؟ كم كم به عرضش رسید یا برای او معلوم شد که ما دیشب گعده داشتیم، گاهی طلاب علوم جلسه‌ ای دارند، دانشجویان جلسه‌ ای دارند به بذله می ‌گذرانند می‌ گویند و می‌ خندند بالأخره به مطالعه موفق نمی‌ شوند، به عرض ایشان رسید كه ما دیشب گعده‌ و جلسه ‌ای داشتیم به مطالعه موفق نشدیم، آن‌گاه اشك از چشمان بوعلی سرازیر شد، گفت طناب بازهای شهر ـ این سیرك ها ـ می ‌كوشند در رشته شان متخصص بشوند، شما كه در رشته علمی و علوم الهی تلاش و كوشش می ‌كنید تلاش و كوششتان این نیست كه در رشته ‌تان متخصص بشوید؟! او كه اهل بازی است سعی می‌ كند در كار خود صاحب نظر و اول بشود و متخصص، شما كه اهل معرفتید سعی و كوششتان در این راه مبذول نیست كه حرف اول را بزنید؟! اشك از چشمان مرحوم بوعلی سرازیر شد كه چرا ما قدر عمر را ندانستیم. 🔅🔅🔅 [1]. مصباح الهدایة، ص69؛ «مع أنّ خطایاه فی ذلك العلم الأعلى أكثر كثیر؛ كما یظهر بالمراجعة إلى كتبه. فإذا كان هذا حال الشیخ الرئیس، النابغة الكبرى و الأعجوبة العظمى، الّذی لم یكن له فی حدّة الذهن و جودة القریحة كفوا أحد، فكیف بغیره من متعارف الناس! و هذه نصیحة منّی على إخوانی المؤمنین لئلّا یهلكوا من حیث لا یعلمون». 📚 همایش بزرگداشت بوعلی سینا ـ همدان تاریخ: 1383/06/01 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (71) 🔅🔅🔅 📌حقیقت ولایت الهی-شناخت ولایت علوی-يژگي هاي حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام)(12) 5⃣ فصل پنجم. ويژگي هاي حضرت عليّ بن ابي طالب (عليه السلام) خصوصيّت هاي عقل نظري و عقل عملي اميرالمؤمنين (عليه السلام) فراوان است كه تَيَمُّناً به ذكر نمونه هايي تبرّك مي جوييم: ✅ 1. حضرت علي (عليه السلام) اول كسي بود كه در فضاي جاهليّت به حقانيّت اسلامي پي برد و اوّلين شخصي بود كه شهامت كسر اصنام جاهلي را داشته، به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ايمان آورد و اين تنها يك سَبْقِ زماني نبود، بلكه سَبْق هاي وافري را به همراه داشت، و خود آن حضرت درباره‌ي اوّل مؤمن بودن خودچنين فرمود: أنا أوّل مَنْ صَدَّقَه[نهج البلاغة، خطبه ي 37.]و أنا أوّل مَنْ آمَنَ به[همان، خطبه ي 71.و إنّى أوّل مَنْ أنابَ و سَمِعَ و أجابَ، لم يَسْبِقْنى إلاّ رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم).[ همان، خطبه ي 131.] ✅ 2. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در بين امّت اسلامي نخستين مسلماني است كه معارف الاهي و عقايد حقّه را تبيين و تعليل كرد و از آن دفاع و حمايت نمود؛ لذا نزد محققان علوم الاهي، رسول اكرم معلّم اول و علي بن ابي طالب (عليه السلام) معلّم ثاني معروفند و هيچ فرد ديگري توان تحرير مسائل عميق توحيد و ساير اسما و اوصاف خداوند را نداشت.ابن ابی الحديد در شرح خطبه‌ي 84 نهج البلاغه مي گويد: 🔸 «بدان كه توحيد و عدل و مباحث شريف الاهي فقط از كلام اين مرد (علي بن ابي طالب (عليه السلام)) شناخته شد و سخن ديگران چيزي از معارف مزبور را در بر نداشت و آنان چيزي از مباحث الاهي را تصور نمي كردند و اگر آن را ادراك مي كردند، حتماً بازگو مي كردند؛ وهذه الفضيلة عندى أعظم فضائله عليه السلام».[ شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج 6، ص 410.] 🔸 وي در شرح خطبه‌ي 86، راجع به نوآوري و ابتكار حضرت علي (عليه السلام) چنين مي گويد: أوّل من خاضَ فيه من العربِ علىٌّ عليه السلام.[ همان، ص 370.] 🔸 آنگاه مي نويسد: از اين جهت است كه همه‌ي متكلمان (اعم از اشاعره و معتزله و اماميه و زيديه و كيسانيه و...) به حضرت علي (عليه السلام) اِنْتِماء و انتساب داشته، و فقط او را به عنوان استاد كلام و رئيس متكلمان،پذيرفته اند.[ شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج 2، ص 371 ـ 372.] ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom