🌍 تاریخ بشریت :
🌍 معنی آدم ، انسان و بشر چیست؟
👈🏻انسان از ریشه «نِسیان» به معنای فراموشی است.
نیز گفته اند؛ انسان مصدر «اُنس» و «اِنس» و به معنای رام بودن و خو گرفتن و الفت و ملاطفت داشتن و ضد توحّش است؛ لذا یک مرحله بالاتر از بشر است.
یعنی بشری که یک مرحله از کمال را پشت سر گذاشته و به همدمی و همزیستی و همکاری خو گرفته است.
👈🏻 بشر در لغت به معنای پوست، جلد، هیأت و ظاهر اشیاء است و لذا در مواردی به کار برده می شود که معنا و محتوای شیء مورد نظر نباشد.
👈🏻 آدم از ریشه «اُدم» گرفته شده است که به معنای
1. چیزهائی است که به غذا و نان اضافه می شود تا مطبوع و لذیذ شوند.
2. اسوه و رئیس قوم یا خانواده
3. مشهور و معروف
4. باطن اشیاء.
بنابراین می توان گفت که از میان انسان ها افراد برگزیده و شاخص را می توان، آدم نامید و لذا آدم انسانی است که تقریباً به کمال رسیده باشد.
در قرآن هر جا لازم بوده است که فرد یا افرادی از این موجود دو پا معرفی گردد؛ مفاهیم لغوی کلمه رعایت شده و آن نامی انتخاب و به کار برده شده است که معرف مسمّای مورد نظر باشد.
🌍 تفاوت «آدم» با «انسان» در قرآن کریم آن است که آدم در کاربرد قرآن، علم و اسم خاص برای «آدم ابوالبشر» است.
علت نام گذاری «ابوالبشر» به «آدم» شاید به خاطر آن است که حضرت آدم علیه السلام «اسمر اللّون» یعنی «گندمگون» بوده است.[1]
در برخی روایات نیز آمده است که آدم را از آن جهت آدم گویند که از «ادیم الارض»، یعنی روی زمین است.
جسد حضرت آدم از خاک روی زمین آفریده شده است.
چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «انما سمی آدم آدم لانه خلق من ادیم الارض».[2]
انسان از ماده «انس»، اسم جنس است.
وجه نام گذاری انسان به خاطر زیادی اُنس او، و به جهت آن است که آفرینش او به گونه ای است که قوام زندگی او با انس با انسان های دیگر است.
از این رو انسان مدنی بالطبع می باشد.[3]
🍒 منبع :
[1]. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی.
[2]. علل الشرایع، شیخ صدوق، ص 579.
[3] .المفردات فی غریب القرآن، واژه «انس».
@rahighemakhtoom
📌 قرآن گنجینه کامل
معارف قرآن بی پایان است. به تعبیر خود قرآن (تبیانا لکل شیی ء)است; بیانگر هرچیز. هر پند و حکمت، هر حکم و قانون، هر علم ودانش ریشه در قرآن دارد. حتی برای آگاهی از سرگذشت پیشینیان وسرنوشت آیندگان و دانشهای آسمان و زمین باید به قرآن نگریست وبه کمک اهل بیت علیهم السلام ، از این منبع و گنجینه کامل بهره گرفت.
🔳امام صادق(ع) می فرماید:
«خداوند بی همتا و قدرتمند، کتاب خویش را بر شما نازل فرمود واو راستگو و نیکوکار است. در قرآن، خبر شما و خبر آنان که پیش از شما بودند و آنان که پس از شما خواهند آمد، همچنین خبرآسمان و زمین است...»
🔳و در سخن دیگری به جنبه تبیان بودن قرآن چنین اشاره می فرماید:
(ان الله انزل فی القرآن تبیان کل شی ء، حتی و الله ما ترک شیئایحتاج العباد الیه الا بینه للناس...)
خداوند در قرآن، بیان هرچیز را نازل کرده است. به خدا قسم هیچ چیزی را که بندگان به آن نیازمندند، فروگذار نکرده و برای مردم بیان فرموده است
🔅 🔅 🔅
@rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳شهادت امام جعفربن محمد الصادق عليه السلام را به دوستان و همراهان بزرگوار تسلیت عرض می کنیم.
@rahighemakhtoom
مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة
هر فردی که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است
شهادت #امام_صادق علیه السلام تسلیت .
#اجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@rahighemakhtoom
💠 حماسه 10 ساله
🔹 بر احکام بینالمللی اسلام قرآن خیلی تکیه میکند، میگوید شما با کفار نمیتوانید کنار بیایید؛ برای اینکه شما برابر دین خود به تمام تعهّدات عمل میکنید. آیه سوره مبارکه «توبه» با مشرکین بد کینه مکه این حرف را زد، فرمود: درست است جنگ را بر شما تحمیل کردند، چندین بار حمله کردند؛ اما شما تعهّد کردید یک چند ماهی را، مادامی که اینها با شما کاری ندارند، بر شما واجب است به این عهدنامه عمل کنید و پای امضایتان بایستید.[1]
🔹 ما در این جنگ دهساله که دو سال داخلی بود و هشت سال زد و خورد بود که ایران شهامتی کرد، گریه را یاد گرفتیم، اما حماسه را یاد نگرفتیم. ایران یک کاری کرد که در بین این کره زمین و در بین این هفت میلیارد بیسابقه است. آن شهامتها را، آن کرامتها را، ما یک فردوسی میخواهیم که ثابت کند که ایران چه کاری کرد! ما ده سال گرفتار بیگانگان بودیم، این جنگ جهانی بود در حقیقت؛ جنگ جهانی معنای آن این نیست که با هم بجنگند؛ اگر همه جهان جمع شدند یک کشور مظلومی را کوبیدند این میشود جنگ جهانی. در این دفاع مقدس، کدام کشور بود که علیه ما کوشش نکرد؟ دو سال جنگ داخلی خورد بود، نه زد و خورد! آن دو سال اول ما مدام میخوردیم؛ یا 72 نفر را شهید کردند، یا ریاست جمهوری را، یا نخستوزیری را، یا دادگاه انقلاب را، یا عزیزان ما را در کوچه پس کوچه ترور کردند، مدام ما داشتیم شهید میدادیم!
🔹 شما ندیدید «شهید بهشتی» را! تمام قد مدیر بود، چقدر مؤدّب بود! من میدیدم در درس خصوصی مرحوم علامه، او تنها میتواند جوابگو باشد؛ باهوش! بافهم! باادب! بعد از شهادت ایشان و شاید هم در همان روزهای اول در همان شورای عالی قضایی یک مقداری بیش از حدّ معمول قرآن خواندم برای ایشان و بعد خوابیدم، دیدم ایشان با جلال و شکوه دارد میرود، گفتم کجا؟ دیدم اشاره کرد به یک قصری، گفت آنجا، جای «شهید بهشتی» به واقع خالی است! سر تا پا ادب بود، سر تا پا محبّت بود، مدیریت او هم که ممتاز بود. به هر حال اینها را از ما گرفتند.
🔹 این هشت سالی که زد و خورد بود آنها همه چیز داشتند، ما هیچ چیزی نداشتیم، ولی عزیزان ما به هر وسیلهای بود نظام را حفظ کردند. خدا صدام را گرفت و او حمله کرد به کویت که این کشور یکی از استانهای من است. آنها تلاش و کوشش کردند که یک اتحادیه تشکیل بدهند و از غرب لشکرکشی کردند و آمدند اینجا که صدام را بیرون بکنند و بهرهای از نفت ببرند. همه آنها برای اینکه هزینه کمتری کنند به مسئولین ما، به مردم ما، به نظامیهای ما گفتند شما هم چهار گلوله از طرف شرق بزنید که هزینه ما کمتر شود؛ نه امام، نه مسئولین، نه مردم هیچکدام این کار را نکردند، گفتند ما امضا کردیم. این شرافت و شهامت یک فردوسی میخواهد، ما کم کاری نکردیم! شهید دادن و گریه کردن، کار مظلومانه و منفعلانه است. روزی که ما قدرت داریم گفتیم ما پای امضایمان ایستادهایم، چون دین ما میگوید شما اگر تعهد کردید دخالت نکنید؛ این کم کاری نیست!
[1]. سوره توبه, آیه7؛ ﴿كَیفَ یكُونُ لِلْمُشْرِكینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقین﴾.
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 301
تاریخ: 1396/11/15
@rahighemakhtoom
💠 شهود الهی
🔹 به امام صادق عرض كردند كه شما در معارف الهی ما را به خدا دعوت میكنید، خدایی كه دیدنی نیست و ادراك كردنی نیست چگونه او را بشناسیم و بپرستیم؟ فرمود چهار راه دارد؛ منتها راهها را شما بستید: راه عرفانی دارد, راه برهانی دارد, راه حس و تجربه دارد, راه نقل هم دارد، فرمود ما شما را به غیب كه دسترسی معرفتی نداشته باشید دعوت نكردیم، خدا كه غایب نیست چگونه غایب است «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِنُورِ الْإِیمَانِ» این برای عرفا است، «وَ أَثْبَتَتْهُ الْعُقُولُ بِیقَظَتِهَا إِثْبَاتَ الْعِیانِ» با برهان, حكما خدا را ثابت كردند «وَ أَبْصَرَتْهُ الْأَبْصَارُ بِمَا رَأَتْهُ مِنْ حُسْنِ التَّرْكِیبِ وَ إِحْكَامِ التَّأْلِیف»[1] شما اگر از علوم حسّی و تجربی بخواهید كمك بگیرید كه كفِ معرفت است، از علم حسّی و تجربی ما پایینتر علمی نداریم از اینها تجرید كلامی است, تجرید فلسفی است, تجرید عرفان نظری است تا برسد به شهود، این كف سواد است؛ یعنی احساس و معرفت حسّی و تجربی. فرمود این نظمی كه شما در عالم میبینید این نظم را چه كسی آفریده؟
🔹 یك وقت ابوشاكر دیصانی طبق نقل مرحوم صدوق و دیگران آمد خدمت امام صادق(سلام الله علیه) عرض كرد به چه دلیل خدا هست؟ وقتی عرض كرد به چه دلیل عالَم مبدأیی دارد یك تخم مرغ دست كسی بود یا آنجا حاضر بود، حضرت فرمود این تخممرغ را بررسی كنید، در این تخممرغ یك مایع زردرنگ طلایی است و یك مایع زردرنگ سفید و نقرهای است، نه این مخلوط آن میشود نه این ممزوج آن میشود، این همین است؛ اما وقتی شما این را زیر بال و پر طاوس گذاشتید، خدا از این طاوس رنگهای گوناگون در میآورد، به تعبیر استاد حكیم الهی قمشهای «عقل داند طایر اندر بیضه بال و پر ندارد»[2] حضرت فرمود این رنگهای گوناگون متنوّع محیرالعقول طاوس از همین دو رنگ زرد و سفید در آمده، شما یك پرِ رنگین را وقتی بكَنید، همان رنگ آنجا در میآید، تعبیر طاوس در این روایت آمده،[3] فرمود این را از كجا خلق كرده؟ اینكه بیش از دو رنگ نبود! ابوشاكر دیصانی و مانند آن را با برهان قانع كرده از راه كمك حس و تجربه، فرمود خدا غایب نیست؛ حالا تو اگر «أعمی» بودی چشم دلت بسته بود: ﴿لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ﴾[4] تقصیر مشهود نیست، تو چشم بسته ای!
[1] . الإحتجاج(للطبرسی)، ج2، ص337.
[2] . دیوان حكیم الهی قمشهای (انتشارات علمیه اسلامیه), ص598, غزل 187.
[3] . الأمالی(للصدوقی)، النص، ص351.
[4] . سوره حج، آیه46.
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
📚 سخنرانی عمومی در روز شهادت #امام_صادق(علیه السلام)
تاریخ: 1394/05/20
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(26)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✅معیار دانش سودمند در نگاه قرآن
3⃣ سوم: چون زَلّةُ العالِم، زَلَّه العالَم بوده و لغزش دانشمندي مايهي لغزيدن تمام كساني است كه او را به دانش ميشناسند و از رفتار و كردار او الگو مي گيرند، بر هر عالِم متعهّد لازم است كه از علِم نافع بهرهمند گردد و همواره از دانش غيرِ مفيد به خداوند پناه ببرد،
🔹 منظور از علمِ غير نافع تنها برخي از علوم باطل مانند سحر، شُعْبَده، جادو، طلسم و مانند آنها نيست، بلكه هر علمي كه در جان عالِم ثمرهي هراس از خداوند را ببار نياورد، دانش غيرمفيد است.
🔹 معيار سود و زيان دانش در زبان وحي الاهي كه هم آواي با زبان فطرت است، به خوبي مشخصّ شد، قرآن كريم كه منادي راستين فضيلت دانش است و فتواي برتري عالم بر جاهل را صريحاً صادر كرده است، قبل از آن كه بگويد:
(قل هل يستوي الّذين يعلمون والّذين لايعلمون)[ سوره ي زمر، آيه ي 9]
چنين فرمود: (اَمّن هو قانت آناء الّيل ساجداً و قائماً يحذر الاخرة ويرجو رحمة ربّه)[ سوره ي زمر، آيه ي 9] ؛
يعني آيا كسي كه فرصتهاي مناسب آرام و ساكت شبانه را به عبادت سجود و قيامِ نمازِ شب و اطاعت خدا سپري ميكند و از فرجام كارهاي خويش خوفناك است و به رحمت پروردگار خود اميداور ميباشد، با كسي كه اين چنين موفّق و كامياب نيست، برابر است؟
🔹 آنگاه در ذيل آيه، برابري دانا و نادان را نفي مينمايد؛ يعني اگر سخن از برتري عالم بر غير عالم است، اين مزيّت در فضاي معنوي هماهنگي علم و عمل صالح است، عالم شب زندهدار كه از گناه چون سَمّ مهلك ميپرهيزد، يقيناً برتر از جاهل است.
🔹 اوّلين نشانهي برتري او اين است كه نعمت علم و عمل صالح و آميختگي اين دو شأن عقل نظر و عمل را از ناحيهي خداوند ميداند و براي خويش سهمي در تحقّق آن ها قايل نيست و جز تواضع و فروتني كاري كه مايهي فرومايگي انسان است، هرگز نميكند، و بر اثر اهميّت مطلب فوق است كه خداوند در پايان آيهي ياد شده ميفرمايد: (إِنّما يتذكرّ أولوا الألباب).[ سوره ي زمر، آيه ي9. ]
🔹 اگر دانش با عمل صالح هماهنگ نبود و سبب تقرّب به خداوند را فراهم نكرد، به جاي آن كه طبق فرمودهي علي بن ابي طالب(عليه السلام): «العلم حجاب من الآفات»[ شرح غررالحكم آمدي، ج 1، ص 188] مانع پيدايش آفتها شود، خود سبب حجاب از عقل برين و قلب طاهر مي گردد. چنانكه نزد ارباب معرفت معروف است كه: «العلم حجاب اكبر»، بزرگترين و بدترين حجابِ شهود، علم غيرنافع است.
@rahighemakhtoom
#قرآن_شناسی
#بررسی_علوم_قرآنی
#اعجاز_بیانی_قرآن
#جاذبه_قرآن
#بلاغت
#فصاحت
#سبک_و_شیوه_بیان
📌 نگاشت 9:سبک و شیوه بیان
✳ در باره اعجاز بیانی قرآن که بیشتر به جنبه های لفظی و عبارات به کار رفته و ظرافت ها و نکته های بلاغی نظر دارد، و البته این نکته ها و ظرافت ها در معنا و محتوا نقش اصلی را ایفا می کند، تا کنون در هشت قسمت به گزینش کلمات در عبارت های قرآن پرداختیم .
🔹 و اینک به سبک و شیوه بیان در قرآن به اختصار اشاره می کنیم.
🔹 اسلوب و شیوه بیان قرآنی (در عین حال که موجب جذب و کشش عرب گردید) با هیچ یک از اسلوب و شیوه های متداول عرب شباهت و قرابتی ندارد.
🔹 قرآن سبکی نو و روشی تازه در بیان ارائه داد که برای عرب بی سابقه بود و بعدا هم نتوانستند در چنین سبکی سخنی بسرایند. این از شگفتی های سخنوری است که سخنور سبکی بیافریند که مورد پذیرش و پسند شنوندگان قرار گیرد، با آن که از شیوه های سخن متعارف آنان بیرون است.
🔹 شگفت آورتر آن که از تمامی محاسن شیوه های کلامی متعارف بهره گرفته باشد، بی آن که از معایب آن ها چیزی در آن یافت شود.
🔹 شیوه های سه گانه متعارف (شعر و نثر و سجع) هر یک محاسنی دارند و معایبی. سبک قرآنی، جاذبیت و ظرافت شعر، آزادی مطلق نثر، حسن و لطافت سجع را دارا است، بی آن که در تنگنای قافیه و وزن دچار گردد، یا پراکنده گویی کند یا تکلف و تحمل دشواری به خود راه دهد.
🔹 همین امر مایه حیرت سخن دانان عرب گردید و خود را در مقابل سخنی یافتند که شگفت آفرین است و در عین غرابت و تازگی، جاذبیت و ظرافت خاصی دارد که در هیچ یک از انواع کلام متعارف آنان یافت نمی شود.
ادامه دارد....
@rahighemakhtoom
📌تجلّی الهی
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 حرفی ابن ابی الحدید دارد که شاید کمتر کسی از شما آقایان این حرف را نشنیده باشید؛ خطبهای است که وجود مبارک حضرت امیر بعد از تلاوت ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ﴾[1] و مانند آن که در آخرهای خطبههای نهج البلاغه[2] است و بعد از قرائت آن خطبه که مربوط به برزخ است، حضرت دُرفشانی کرد برزخ را معنا کرد، ساهره قیامت را معنا کرد. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه میگوید: این خطبه آن قدر دلپذیر و دلنشین است که من از پنجاه سال قبل تا الآن «اکثر من الف مرّة» بیش از هزار بار این خطبه را خواندم و هیچ بار من این خطبه را در طی این پنجاه سال نمیخواندم که بیش از هزار بار بود «إلا و أحدثت عندی روعة و خوفا و عظة»؛ یک مطلب تازهای از آن استفاده کردم. بعد میفرماید این خطبه از آن خطبههای بلند علوی است که اگر خطبهشناسان و ادیبان و کلامشناسان و فصاحت و بلاغتشناسان را یکجا جمع بکنند و این خطبه را بر آنها بخوانند آنها میفهمند که این سجده دارد.[3] همان طوری که قرآن سُوری دارد که بعضی از سور، آیاتش سجده دارد، علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) خطبی دارد که بعضی از خطبهها سجده دارد. این را ابن ابی الحدید معتزلی میگوید؛ منتها میگوید کارشناسان ادب لازم است.
🔹 این را که ما در شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید دیدیم، به عرض استاد مرحوم علامه طباطبایی رساندیم. عرض کردیم این اغراق نیست؟ ما آنچه شنیدیم سجده بر آیات قرآن کریم است، در غیر قرآن سجده نیست! این ابن ابی الحدید چه طور این حرف را میزند که این خطبه سجده دارد؟ مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: نه این اغراق نیست، این در حقیقت سجده برای آیات قرآن کریم است، زیرا همان آیات قرآن کریم از زبان حضرت امیر به این صورت درآمده است و اگر آن آیات قرآن کریم نبود، حضرت امیر این سخنان را نمیتوانست بگوید. اینها هر چه دارند از قرآن است و از وحی الهی است.
🔹 میبینید همان آیات قرآن کریم به صورت نهج البلاغه جلوه کرده است، خود حضرت امیر وقتی قرآن را معرفی میکند، میفرماید که «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی كِتَابِهِ مِنْ غَیرِ أَنْ یكُونُوا رَأَوْه»؛[4] خدا در قرآن برای بندگانش تجلّی کرد، حرف نزد! مردم باید متکلّم را ببینند، نه این صدا را بشنوند «مِنْ غَیرِ أَنْ یكُونُوا رَأَوْه»، این کاتب است از یک نظر، قرآن کتاب است از یک نظر، این متکلم است از یک نظر، قرآن کلام است از یک نظر، این متجلّی است از یک نظر، قرآن جلوه اوست از یک نظر، تا خواننده قرآن چه کسی باشد! تا مطالعهکننده قرآن چه کسی باشد! این بیان لطیف سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی که این اغراق نیست؛ یعنی همان مطالب بلند قرآن کریم است که از زبان مطهّر علی بن ابیطالب درآمده است.
[1]. سوره تکاثر، آیه1.
[2]. نهج البلاغه، خطه221.
[3]. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج11، ص153؛ «و أقسم بمن تقسم الأمم كلها به لقد قرأت هذه الخطبة منذ خمسین سنة و إلى الآن أكثر من ألف مرة ما قرأتها قط إلا و أحدثت عندی روعة و خوفا و عظة و أثرت فی قلبی وجیبا و فی أعضائی رعدة و لا تأملتها إلا و ...».
[4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه147.
📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/11/19
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(27)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✅ اسباب رشد و کمال انسان
4⃣ چهارم: قرآن كريم گرچه در طليعهي وحي بر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از فضيلت دانش و خواندن و آموختن كتاب و نگارش سخن به ميان آورده است و عظمت علم را همتاي اصل هستي انسان دانست و در رديفِ نامِ آفريدن انسان، جريان تعليم وي را بازگو كرد؛ (إقرأ باسم ربّك الّذي خلق خلق الإنسان مِن عَلَق إقرأ و ربّك الأكرم الّذي علّم بالقلم علم الإنسان ما لم يعلم)[ سوره ي عَلَق: آيات 1 ـ 5]،
🔹 و جهل را چون عَلَق و خون بسته دانست و حيات دانش را نظير آفرينش و اصل وجود بشر ارزيابي كرد، ليكن در تبيين هدف نهايي آفرينش، محدودهي علم ممدوح و دانش محمود را به خوبي معيّن فرموده است.
🔹 زيرا گرچه در آيهي معروف: (وماخلقت الجنّ والانس اِلّا ليعبدون)[ سوره ي ذاريات، آيه ي 56.]، هدف انسانهاي متكامل را عبادت خداوند قرار دارد و عبادت بدون معرفت، مقدور نيست و از اين رهگذر به اهميّت علم، اشاره ضمني شده است،
🔹 ليكن در مورد ديگر به صورت صريح، هدف انسانهاي متعالي را، علم توحيد ناب دانسته و در اين باره چنين فرمود: (الله الّذي خلق سَبْعَ سموات و من الأرض مثلهنّ يتنزّل الأمر بينهنّ لتعلموا أنّ الله علي كل شي ء قدير و أن الله قد أحاط بكل شي ءٍ علماً).[ سوره ي طلاق: آيه ي 12.]
🔹 بنابراين، وقتي انسانِ عالِمْ به هدفِ آفريدن خود بار مييابد كه دانش وي تفسير توحيدي از نظام كيهاني باشد و سراسر صحنهي خلقت را آيت قدرت و علم خداوند بداند تا خود كه صلاحيّت خلافت الاهي را داراست، هم مظهر علم خدا گردد و به مقدار توان خويش، اسرار مرموز هستي را كشف نمايد و هم آن ها را در راه صحيح سودمندي جوامع بشري تسخير كند.
🔹 سرّ آن كه برخي از صاحبان صنايع علمي از توفيق سودرساني به همنوعان خود استنكاف دارند، اين است كه علم آن ها صبغهي توحيدي نداشته و علم و قدرت بيكران خداوند را براي آنان روشن نكرده است، و متحجّرانه به كيهانشناسي پرداختند.
ادامه دارد....
🍁🍁🍁
⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
@rahighemakhtoom
#قرآن_شناسی
#بررسی_علوم_قرآنی
#اعجاز_بیانی_قرآن
#جاذبه_قرآن
#بلاغت
#فصاحت
#سبک_و_شیوه_بیان
🔅🔅🔅
📌 نگاشت 10:سبک و شیوه بیان
✳ امام کاشف الغطاء فقیه و دانشمند ادیب معروف در باره سبک و شیوه بیان قرآن عزیز می گوید:
«تلک صورة نظمه العجیب و اسلوبه الغریب، المخالف لاسالیب کلام العرب و مناهج نظمها و نثرها، و لم یوجد قبله و لا بعده نظیر، و لا استطاع احد مماثلة شی ء منه، بل حارت فیه عقولهم، و تدلهت دونه احلامهم، و لم یهتدوا الی مثله فی جنس کلامهم من نثر او نظم او سجع او رجز و او شعر...هکذا اعترف له افذاذ العرب و فصحاؤهم الاولون؛
چنان است صورت نظم عجیب و اسلوب غریب (شیوه و سبک تازه) قرآن، که بر خلاف سبک و شیوه های کلام عرب و روش نظم و نثر آنان بود. نه پیش از آن و نه پس از آن نظیری ندارد و کسی را یارای هم آوردی با آن نباشد. بلکه در حیرت شدند و اندیشه شان فرو افتاد و ندانستند چگونه با او مقابله کنند، چه در نثر و چه در نظم و چه در سجع یا رجز و شعر که سخن متداول آنان بود...
🔹 این چنین زبدگان عرب و فصحای اولین آنان در مقابل قرآن به زانو در آمدند.» بزرگ مرد عرب و یگانه فرزانه آن عصر به ناچار اعتراف نمود:
«یا عجبا لما یقول ابن ابی کبشة، فو الله ما هو بشعر و لا بسحر و لا بهذی جنون. و ان قوله لمن کلام الله؛ آن چه محمد (ص) می گوید مایه شگفتی است، به خدا سوگند سخن او نه شعر است و نه سحر و نه به بیهوده گویی بی خردان می ماند. همانا سخن او کلام خدا است.»
🔹 سخنان شگفت انگیز دیگر فرهیختگان عرب آن روز را پیش از این آوردیم. بیان رسا و دلپذیر قرآن گرچه شعر نیست ولی ویژگی شعر را دارد، حتی بر شیواترین آهنگ های وزین عرب تنظیم گردیده، بی آن که در تنگناهای شعری قرار گیرد. چنان که در بخش «نظم آهنگ» قرآن خواهیم آورد. متانت نثر و استواری کلام آزاد را نیز دارد می باشد، که در چینش و گزینش کلمات و واژه ها راه او فراخ و هرگز با دشواری برخورد ندارد. هم چنین از زیبایی های سجع و کلام موزون (بی تکلف) به خوبی بهره مند می باشد. بدین سبب جامع محاسن انواع کلام و فاقد تمامی معایب آنها گردیده است.
ادامه دارد....
🍁🍁🍁
⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
@rahighemakhtoom
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_ضحی
🔅🔅🔅
📌 نگاشت 1 :پیش گفتار
✅ نامگذاری
این سوره را ضُحیٰ یا والضحیٰ نامیدهاند. «ضحی» به معنای روز و روشنایی است. سبب این نامگذاری این است که خداوند در آغاز سوره به ضحی قسم یاد میکند.[دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۶۵.]
✅ ترتیب و محل نزول
سوره ضحی جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، یازدهمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، نود و سومین سوره است[معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.] و در جزء سیام قرآن جای دارد.
✳ تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره ضحی ۱۱ آیه، ۴۰ کلمه و ۱۶۵ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سورههای مُفصَّلات است. گفته شده سوره ضحی یکی از چهارده سورهای است که یکجا بر پیامبر(ص) نازل شده است.[دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۶۵.]
ادامه تفسیر متنی روزهای زوج هفته در همین کانال👇
🍁🍁🍁
⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
@rahighemakhtoom