#تفسیر_قرآن
#چشمه_حکمت
#تفسیر_سوره_انشراح
▪نگاشت 2:نگاهی کلی به محتوای سوره انشراح
بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ ﴿٢﴾ الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿٥﴾ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَارْغَب ﴿٨﴾
به نام خداوند رحمتگر مهربان
آيا براى تو سينهات را نگشادهايم؟ (۱) و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم؟ (۲) [بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست. (۳) و نامت را براى تو بلند گردانيديم. (۴) پس [بدان كه] با دشوارى، آسانى است. (۵) آرى، با دشوارى، آسانى است. (۶) پس چون فراغت يافتى، به طاعت دركوش؛ (۷) و با اشتياق، به سوى پروردگارت روى آور. (۸)
🍀🍀🍀
در سوره شرح، خداوند برای تسلی خاطر پیامبر(ص)، نعمتهای خود را از انشراح دل، سبککردن بار و پرآوازهکردن نام پیامبر است، یادآور میشود و میگوید بیگمان در کنار دشواری، آسانی خواهد بود. همانطور که در سوره ضحی، خداوند نعمتها و الطافش به رسول خدا را برشمرده است، این سوره نیز الطاف و عنایات دیگر الهی را که شامل رسول خداست و مهمترین آنها شرحصدر است بیان میکند. در واقع، سوره انشراح در دنباله و ادامه سوره ضحی آمده است.[دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۶۵]
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(39)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
▪ اِضْرِبْ بطَرْفِكَ حيث شئت من الناس، فهل تُبصر إلّا فقيراً يُكابدُ فقراً، أو غنيّاً بَدَّلَ نِعْمَة اللهِ كفراً أو بخيلاً اتّخذَ البخلَ بحقّ الله وَفراً، أو متمرّداً كأنّ بأُذُنِه عن سمع المواعظِ وَقراً...[ نهج البلاغة، خطبه ي 12]
؛ يعني هر سَمتي را خواستي نگاه كن، يا نيازمندي را مي بيني كه زير بار توان فرساي فقر خميده است يا توانگري را مي نگري كه با عيش رَفيه به كفران نعمت خداداد مبادرت مي كند يا بخيلي را مشاهده مي نمايي كه بخل را سبب وفور و فراواني ثروت مي داند و اِباي از تأديهي حقوق الاهي را پايه انبوه شدن ثروت تلقّي كرده است يا متمرّدي را مي يابي كه از اِتّعاظ و پندپذيري سرپيچي مي كند.
▪ چنين دولت يا ملّتي اگر پيروز شوند، اقتدار كاذب و زودگذر پيدا مي كنند كه در ايام شادكاميِ دروغين خويش از هيچ خلافي هراس ندارند و از زيرپا نهادن تمام اصول ارزشي، تحاشي نخواهند داشت و اگر بتوانند عصاي موساي كليم (عليه السلام) را در دست فرعون يا سامري قرار مي دهند و حسين بن علي(عليهماالسلام) را در عَتَبهي عُتْبهي اَمَوي مي نشانند و با تَشْوِيه جمال عدل، و تحسين وَصْمهي ظلم، هر معروفي را منكر و هر مُنكري را معروف ارائه مي دهند.
▪ در چنين صحنهي سهمگيني است كه انسانِ حقْ مدار، صدقْ محور و آزادْمنش مي سرايد: «اي مرگ اگر نمرده اي دريابم».
▪ گروهي كه تقاضاهاي برخاسته از اقتضاي فطرت و فطنت را فكرتِ ناب مي دانند و قداست آزادي را حراج نكردند و حسّ و خيال و وَهْم را به امامت عقل نظر و نيز شهوت و غضب را به زعامت عقل عمل، رهبري نموده و رهبري مي كنند، بر اثر انسان شناسي صحيح، سياست و حكومت را درست تفسير مي نمايند و آن را به سلطنتِ بر دنيا و تمام مظاهر دروني و بيروني آن معنا مي كنند؛ يعني نه دولت، سالارِ كسي است و نه ملت؛ هيچ انساني تحت قيوميّتِ سالارگونهي كسي نيست، بلكه عقل مردم، سالارِ حسّ آنان و عزم ملت، سالار هوس آن هاست.
▪ اين معنا، همان مردم سالاري ديني است كه از انسان شناسي سالم برخوردار است. زيرا انسان كريم را جز قرآن كريم، چيزي تفسير نمي كند و بهترين شيوهي تفسير گوهر انسانيت، همانا تفسير انسان به انسان است كه فنّ خاص و مبناي مخصوصي عهده دار تدوين چنين تفسيري است و اين گونه انسان شناسيِ كامل، محصول جهان بيني توحيدي جامع و نتيجهي معرفت شناسي همه جانبه و فراگير است؛ «قد اَلْزَمَ نفسَه العدلَ فكان أوّلَ عدلهِ نفىُ الهوي عن نَفْسه»[ نهج البلاغة، خطبه ي 87، بند 8.] ؛ يعني اوّلين برنامهي سياسي مردمِ با ايمان، هوازدايي و هوس روبي است. چهرهي شفاف انساني، آن لحظه ظهور مي كند كه وي گِردِ گَرد و غبار اغيار نگردد و هنگامي زُهُور مي نمايد كه او در مَطافِ طغيان، به اشواطْ اشتغال پيدا نكند؛
دين برون آيد ار گنه بنهي
سر پديد آيد ار كُلَه بنهي
[حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 132.]
▪ چنين ملتي مقتدرانه حافظ كرامت انساني خويش اند؛ نه تن به حقارت ستمگري مي دهند و نه به خواري و ستم پذيري رضا خواهند داد، بلكه هماره كريمانه به سر مي برند؛ «قومٌ لم تزل الكرامةُ تتمادي بهم حتّي حَلُّوا دارَ القرار...».[ نهج البلاغة، خطبه ي 165، بند 33.]
▪ رسيدن به چنين اقتدار و كرامتي، جز از راه تهذيب نفس كه رسمي ترين برنامهي حكومت ديني است، ميسور نيست؛
ژالهي ذُلّ زدِل مران هرگز
كز ره ذُلّ رسي به گلشن عِز
[حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 491.]
قامت عمر خويش را خم ده
ديدهي خشك خويش را نَم ده
خَمِ قامت كه نَمْ پذير بود
صد كمان پيش او چو تير بود
[همان، ص 492.]
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
📌 پای چوبین
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 قبلاً در میدان بازی، این بازی بود كه پای چوبین درست میكردند كه ده سانت اگر كسی آن پای چوبین را داشت از دیگر بچهها بلندتر بود، این در ادبیات ما اثر گذاشت، گفتند:
«اگر كوتهی پای چوبین مبند
كه در چشم طفلان نمایی بلند»[1]
گاهی آدم عالم نیست و خود را عالم معرفی میكند، گاهی عادل نیست و خود را عادل معرفی میكند، گاهی صاحب مقام نیست و خود را صاحب مقام معرفی میكند، این همان بازی میدان كودكانه است كه پای چوبین میگذارند تا ده سانتی متر از دیگری بلندتر نشان دهد «اگر كوتهی پای چوبین ببندد»، معلوم میشود هر كس مدعی است كوته فكر است و هر كس فریب چنین كوته فكر را میخورد كودك است!
«اگر كوتهی پای چوبین مبند
كه در چشم طفلان نمایی بلند»
اما آنان كه بزرگسال می باشند كه تو را بزرگ نمیبینند، الآن این پای چوبین است. گاهی به ما میگویند:
«پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بیتمكین بود»[2]
گاهی میگویند این پایی كه الآن تو بسته ای و خود را عالم میدانی این پای چوبین است، با پای چوبین كه كسی بلند نمیشود! اگر با ﴿رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ﴾[3] رابطه پیدا كردی ﴿فی بُیوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾[4] میشوی، تو رفیع میشوی ﴿وَ رَفَعْناهُ مَكانًا عَلِیا﴾[5] نصیب تو خواهد شد. وجود مبارك #سید_الشهداء عدهای را به این جا رساند كه اینها هم اكنون بهشت را میدیدند، هم اكنون قیامت را میبینند، درون عده را میبینند؛ لذا وقتی به عدهای پیشنهاد رشوه میدادند، اینها میگفتند این لجن است.
🔹 #مسلم_بن_عقیل(سلام الله علیه) وقتی وارد كوفه شد عدهای زیادی با او بیعت كردند و وجوه شرعی را، چون نماینده خاص #حسین_بن_علی بود به پیشگاه آن حضرت تقدیم كردند، مال فراوانی در خدمت مسلمبنعقیل بود! وقتی وصیتنامه #مسلم_بن_عقیل را شما نگاه میكنید میبینید که فرمود من مقداری مقروضم این سلاحهای جنگی مرا بفروشید و قرض مرا ادا كنید، این همه پول! اینكه میبینید ما برای #مسلم مینالیم و برای ما الگو است و یكی از پیامآوران نهضت كربلا #مسلم است همین است؛ این همه پول! برای چه چیزی مقروض بودی؟ این را میگویند امین، این را میگویند نائب امام، این همه پول در اختیارش بود لوازم اولیه زندگیاش را با وام گذرانده، فرمود این مسالح جنگی مرا بفروشید و قرضم را ادا كنید، با اینكه این وجوه بود، بعد هم فرمود نامهای برای #حسین_بن_علی بنویسید كه نیاید، چون من نامه نوشتم كه بیاید، این را میگویند پیام #عاشورا.
[1]. بوستان سعدی، باب پنجم در رضا.
[2]. مثنوی معنوی، دفتر اول.
[3]. سوره غافر, آیه15.
[4]. سوره نور, آیه36.
[5]. سوره مریم, آیه57.
📚 سخنرانی موضوعی تحلیل پیام #عاشورا تاریخ: 1377/02/19
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید.
لینک زیر را دنبال فرمائید
👇👇👇
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(40)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✳ اقتدار ملی و جامع نگری
6⃣ ششم: رفتاري پايهي اقتدار ملّي است كه رخدادهاي دنيا را هم از درون بررسي كند و هم از بيرون. فرد يا جامعه اي كه فقط مظاهر دنيا را مي نگرد و از نگرش درون و باطن آن آگاه نيست، توان تأمين قدرتِ صادق را ندارد و به جاي تسخير دنيا، مقهور آن مي شود و به جاي حكومت بر مواهب طبيعي، محكوم آن مي گردد و فرد يا جامعهي مقهور و محكوم، هرگز مقتدر نخواهد بود.
🔹 همچنين اگر فرد يا جامعه اي راهبانه فقط درون طبيعت و باطن دنيا را بينند و از نگرش طبيعي و نگاه دنيايي محروم باشند، از نيرنگ خدمتگزاران سياسي غافلند و از آهنگ نهنگان اقتصادي، ساهي و نائم؛ و طبق بيان اميرالمؤمنين (عليه السلام): «ومَنْ نامَ لم يُنَم عنه»[ نهج البلاغة، نامه ي 62.]؛ هركس بخوابد هرگز موردِ خواب و غفلت دشمن غدّار و بيدار نخواهد بود، بلكه در حال خوابْ به وي حمله مي شود.
🔹 بنابراين، بايد دنيا و مظاهر طبيعت را با دو چشم درون بين و برون نگر نگاه كرد و نگرش «اَعْور» يا «اَعْمي» همانند نگاه «اَحْول» واقع بينانه نيست. اقتدار ملّي هماره با نگرش واقع بينانه همراه است. در فرهنگ علي بن ابي طالب (عليه السلام) كه همان فرهنگ قرآن و عترت است، اگر فرد يا جامعه اي درون نگر نباشد و از باطن مواهب طبيعي باخبر نگردد و از درونِ مشاغلِ دنيايي آگاه نشود و از پشت پردهي سِمَت هاي سياسي و حكومتي مطّلع نباشد، چنين شخص يا گروهي كور است.
🔹 زيرا چيزي كه موجود است و آثار فراواني دارد و آگاهي از آن، هم ممكن است و هم لازم و تحصيل ابزار ادراك آن مقدور؛ اگر چنين چيزي مورد ديد وي قرار نگيرد، معلوم مي شود كه آن شخص يا گروه نابيناست و بايد به فكر درمان باصرهي درون بين بوده و اقدام كند.
🔹 جهان بيني جامع و معرفت شناسيِ كامل، در تمام شئون انساني، تأثير به سزايي دارد و در ادبيات وي نيز مُؤثر است؛ مثلاً واژهي «بينا» و «نابينا» براي كسي كه هستي را منحصر در قلمرو طبيعت مي داند و معرفت شناسي او حسّي است و اثبات يا ابطال پذيري عقلي و قلبي را باور ندارد، معناي محدودي دارد و براي كسي كه جهان بيني و هستي شناسي و نيز معرفت شناسي او جامع و كامل است، معناي وسيع تري دارد.
ادامه دارد....
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
#قرآن
#فصاحت
#لغت_شناسی
#مفهوم_یابی_واژه_های_قرآنی
#ادبیات_عرب
#زیبایی
#موسیقی
#معجزه
#نظم_آهنگ_قرآن
🔅🔅🔅
📌 نگاشت 19: نظم آهنگ قرآن
▪ یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز بیانی قرآن (که اخیرا بیشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته) نظم آهنگ واژگانی آن است. این جنبه، چنان زیبا و شکوهمند است که عرب را ناچار ساخت، از همان روز نخست اقرار کنند که کلام قرآن از توانایی بشر خارج است و تنها می تواند سخن خداوند باشد. نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه ای دلکش و نوایی دلپذیر پدید می آورد، نوایی که احساسات آدمی را بر می انگیزد و دل ها را شیفته خود می کند.
▪ نوای زیبای قرآن برای هر شنونده ای، هر چند غیر عرب محسوس است، چه رسد به این که شنونده عرب باشد. هنگام گوش جان سپردن به آوای قرآن، نخستین حالتی که اذهان را جلب می کند، نظام بدیع و شیوای صوتی آن است. در این نظام، حرکات و سکنات واژگان به شکلی آرایش شده است که به هنگام شنیدن، آوایی دل نشین به گوش می رسد، آوایی که شوری در دل ها می اندازد و نشاطی در جان ها می دمد. از جهتی، حروف «مد» و «غنه» در کلمات آن به شکلی حساب شده نشسته اند، به طوری که می توانند به پژواک صدا آهنگی ببخشند و به نفس کشیدن قاری کمک کنند تا به سر حد فاصله و آن جایی که استادان ترتیل به طور قرار دادی وضع کرده اند برسد و نفسی تازه کند.
📚 منبع مطلب نظم آهنگ قرآن
•مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 227-226
•شیخ هادی معرفت- علوم قرآنى- صفحه 374- 380
🍁🍁🍁
⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
@rahighemakhtoom
📌 ماهیت قیام امام حسین (علیه السلام)
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 همه ما این طوریم، حرف كسی را گوش میدهیم كه این دو عنصر محوری در او باشد، هم خوب حرف بزند و هم حرف خوب بزند از یك سو و هم بی غرض و مرض باشد از سوی دیگر و اصطلاحاً حُسن فعلی داشته باشد و هم حُسن فاعلی، هم آدم خوبی باشد و هم حرف خوب بزند؛ اگر كسی اینچنین بود، ما همه حرف هایش را گوش میدهیم، حرف خوب میزند یعنی منطقی، مستدل، مستحكم و متقن است، غرض و مرضی هم ندارد. انبیا این دو چهره را داشتند. در سورهٴ مباركهٴ «یس» وقتی پیام آن بزرگوار را بازگو میكند، میگوید حرف این پیغمبر را گوش بدهید ﴿اتَّبِعُوا مَنْ لا یسْئَلُكُمْ أَجْرًا وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴾؛[1] یعنی شما از آن جهت كه انسانید، باید حرف كسی را گوش بدهید كه این دو صفت را داشته باشد، حرفش منطقی باشد و غرضی هم نداشته باشد. انبیا اینچنیناند، هم اهل هدایتاند، خوب حرف میزنند، حرف خوب میزنند، درست سخن میگویند و هیچ چیزی هم از شما طلب ندارند. این ﴿لا یسْئَلُكُمْ أَجْرًا﴾ ناظر به حُسن فاعلی است؛ یعنی اولاً ما مدح و ثنا و كُرنشی از كسی نخواستیم، پارچه نصب كنی هم نخواستیم، القاب و مزدی هم نخواستیم، ثانیاً حرف ما هم برهانی است و با آن علم میزبان شما هماهنگ است، ﴿اتَّبِعُوا مَنْ لا یسْئَلُكُمْ أَجْرًا﴾؛ یعنی حُسن فاعلی دارند و طمعی ندارند ﴿وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴾ در مسیرند و این حُسن فعلی آنان است. وجود مبارك ابی عبدالله(علیه السلام) وارث همه انبیای اینچنینی بود، بعد هم این حرف را همه انبیا بالصراحه میگفتند، امیرالمومنین بالصراحه گفته، ابی عبدالله هم بالصراحه گفتند تا مردم بدانند كه اینها هیچ غرضی ندارند.
🔹 ابی عبدالله(علیه السلام) عرض كرد: خدایا من با این قافله دارم میروم و هیچ كدام هم سالم برنمیگردیم و هیچ كدام از این كارها هم برای نام و نان نیست، «لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فی أُمَّهِ جَدّی»[2] ما اصلاح طلبیم، اصلاح یعنی این! امر به معروف است، نهی از منكر هست، رعایت اصول ارزشی هست، رعایت حقایق دین هست و مانند آن. فرمود ما جزء مردان مصمم هستیم. عقل مردم در بخش علمی به اندیشه ناب برمیگردد، در بخش عملی به انگیزه صحیح برمیگردد كه همه انبیا آمدند آن را شكوفا كنند و وجود مبارك ابی عبدالله(علیه السلام) وارث همه انبیا است و با آن آثار علمی و عملی خود توانست این بهرههای فراوان را تاكنون ارائه بدهد.
[1] . سورهٴ یس، آیهٴ 21.
[2] . مقتل الحسین(علیه السلام)، ج1، ص273.
📚 سخنرانی موضوعی تاریخ: 1380/01/09
🌿🌿🌿
⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(41)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✳ معرفت شناسی کامل
🔹 جهان بيني جامع و معرفت شناسيِ كامل، در تمام شئون انساني، تأثير به سزايي دارد و در ادبيات وي نيز مُؤثر است؛ مثلاً واژهي «بينا» و «نابينا» براي كسي كه هستي را منحصر در قلمرو طبيعت مي داند و معرفت شناسي او حسّي است و اثبات يا ابطال پذيري عقلي و قلبي را باور ندارد، معناي محدودي دارد و براي كسي كه جهان بيني و هستي شناسي و نيز معرفت شناسي او جامع و كامل است، معناي وسيع تري دارد.
🔹 «نابينا» در لغتِ انسانِ حسّ گرا، به كسي گفته مي شود كه مظاهر طبيعت و سِمَت ها و شغل هاي محسوس دنيايي را نبيند، ولي همين كلمه در فرهنگ عقل و وحي گرا، به شخصي هم گفته مي شود كه فقط مظاهر طبيعت را مي بيند، ولي درون و باطن و پشت پردهي آن ها را نمي بيند. چنين شخصي مانند كسي كه اصلاً مظاهر طبيعت را نمي بيند، نابيناست، گرچه درجهي نابينايي متفاوت است.
🔹 گفتار اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه با رفتار آن حضرت (عليه السلام) آميخته است، اين است: «وإنّما الدنيا منتهي بصر الأعمي، لا يُبْصر ممّا ورائها شيئاً والبصير يَنْفَذُها بَصرُه ويَعلم أنّ الدارَ وَرائها، فالبصيرُ منها شاخِصٌ والأعمي إليها شاخصٌ والبصيرُ منها متروّد والأعمي لها متزوّد»[ نهج البلاغه، خطبه ي 133.] ؛ يعني كور كسي است كه فقط زرق و برق دنيا را مي بيند و از بيرون و باطن و پشت آن آگاه نيست و بينا كسي است كه گذشته از مظاهر دنيا، حيات بعد از آن و خانهي پس از آن را مي بيند. بينا كسي است كه از دنيا كوچ كند و كور كسي است كه به سوي دنيا كوچ نمايد. يكي دنيا را نردبان مقصد مي بيند و ديگري دنيا را هدف و مقصود مي پندارد. همچنين در تحصيل ره توشه، يكي زاد دنيا تهيه مي كند و ديگري از تحصيل توشهي آخرت غافل نيست.
🔹 آن چه دربارهي واژهي بينا و نابينا گفته شد، دربارهي لغت شنوا و ناشنوا و ساير كلماتِ دارجِ در ادبياتْ جاري است. بنابراين، فرهنگ عَلَوي مايهي اقتدار ملّي خواهد بود؛ زيرا به جامعه، ديد وسيع و درون بين مي بخشد. لذا هم از فريب دادن پرهيز مي كند و هم از فريب خوردن برحذر است. رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: المكر و الخداع و الخيانة فى النار[نهج الفصاحه، ج 1، ص 285.] ؛ حيله و خدعه و خيانت در دوزخند و چيزي كه دوزخي باشد، عامل اقتدار ملّي نخواهد بود.
ادامه دارد....
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(42)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✳ معرفت شناسی کامل
🔹 اكنون كه واژهي بينايي و نابينايي در فرهنگ علوي معناي خاص خود را دارد، لازم است به دو عنصر محوري عنايت كامل شود: يكي عامل پديد آمدن چنين بيماري كه از آن به عنوان نابينايي ياد مي شود و ديگري عامل درمان اين رخداد تلخ.
🔹 اما عامل پديد آمدن بيماري كوري؛ بايد توجه كرد كه خداوند هر انساني را بينا آفريد؛ (فأَلْهَمَها فجورها وتقواها)[ سوره ي شمس، آيه ي 8.]
و هر كسي به مقتضاي فطرتْ و فطنتْ از فكرتِ معتدلي برخوردار است كه با آن، درون امور را همانند بيرون آن مي بيند و تنها سبب كوري شخصْ ابتلا به آلودگي دنيا، رغبت به گناه و تباهي است كه رفته رفته بينايي را از باصرهي دل مي گيرد و او را سطحي نگر و ظاهربين مي كند؛ منْ اَبْصَر بها بَصَّرَتْهُ ومَنْ اَبْصَرَ إليها اَعْمَتْهُ[نهج البلاغه، خطبه ي 82.]؛ هركس فقط دنيا را بخواهد و حلال و حرام، زشت و زيبا و حق و باطل براي وي يكسان باشد، دنيا او را كور مي كند. زيرا تمرين ظاهربيني، تكرّر سطحي نگري، تداوم طبيعت زدگي، فروغ دل را مي ميراند؛ چنان كه نگاه به دنيا از منظر ابزار، نه هدف و از ديدگاه عِبرت، نه تماشا، مايهي افزايش بينايي و فروزش دروني است و انسان بيناي فطري را بيناتر مي كند. زيرا اوج و حضيضِ دنيا، شرح همان متن اجمالي است كه خداوند با قلم تكوين، در لوح زرين دل تدوين فرمود.
🔹 امّا عامل درمانِ پديدهي كوري؛ بايد اهتمام ورزيد كه هم رِيْم دنيازدگي و رَيْن طبيعت گرايي را شست وشو كرد و هم دَفينِهي عقلي دل را اِثاره و شكوفا نمود؛ تا با تقويت نهادِ روشن و درونِ حق طلب، هرگونه بيماري كوري و مانند آن، دفع يا رفع گردد؛ الحكمة التي هى حياة للقلب الميّت، وبَصَرٌ للعين العمياء، و سمعٌ للأُذنِ الصّماء... كتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به و ينطق بَعْضُه ببعضٍ و يَشْهَد بعضه علي بعضٍ....[ همان، خطبه ي 133.]
🔹 شنيدن معارف بلند قرآني و نگاه به معاليِ رفيعِ نبوي و علوي و تَدبّر در براهين عقلي و تأمّل در ره آورد تاريخي كه تحليل عالمانه سنّت ديرپاي الاهي است و تمرين عملي طبق رهنمود عقل و نقل، سهم مؤثري در حيات دل اوّلاً و بيداري آن ثانياً و بينايي و شنوايي آن ثالثاً خواهد داشت.
🔹 شركت در همايش هاي «علمي تحقيقي» و حضور در گردهمايي «پژوهشي ديني» مي تواند زمينهي مناسبي براي صيانت از ضعف بصيرت يا درمان آن، بر فرض ابتلا، باشد. چنين دانشجوي حكمت نوشِ خردورز، واژهي آزادي را در ادبيات علوي مي آموزد و مي پذيرد و مي آزمايد تا سرانجام چنان سرايد:
زير بارند درختان كه تعلق دارند
اي خوشا سرو كه از بار غم آزاد آمد[ديوان حافظ.]
🔹 و با ره توشهي اين آزادي به زيارت مظهر رضاي الاهي بار مي يابد و از ژرفاي دل با خداي آگاهِ از اسرار، در نور حاضِر و غابِر چنين زمزمه مي كند:
عيبم بپوشْ زنهار، اي خرقهي مي آلود
كان شيخ پاك دامن، بهر زيارت آمد[ديوان حافظ.]
بازِ نازِ منْ از طريق نياز
بر سر سِدْره مي كند پرواز[حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 152.]
ادامه دارد....
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
#تفسیر_قرآن
#چشمه_حکمت
#تفسیر_سوره_انشراح
▪نگاشت 4:نکات تفسیری آیه 1 سوره انشراح
أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم،
🔅🔅🔅
۱ - خداوند به پیامبر(ص)، شرح صدر عنایت کرده و قواى باطنى آن حضرت را پذیراى حقیقت قرار داد و توانمندى هاى او را، براى تحمّل سختى ها و تکالیف، فزونى بخشید. (ألم نشرح لک صدرک)
🔹 شرح صدر، گنجایش دادن آن براى قبول حق است .
🔹 «صدر» و «قلب»، کنایه از نفس انسان است که داراى فهم و درک است. گفته شده «صدر» اعم از «قلب» است; زیرا شامل تمام قواى انسان مى شود.
۲ - خداوند، برخوردارى پیامبر(ص) را از شرح صدر، به او یادآور شده، آن را عطاى ویژه خویش به آن حضرت خواند. (ألم نشرح لک صدرک)
۳ - شرح صدر و تحمّل سختى ها، نعمتى الهى و سزاوار بازگو کردن و اظهار خرسندى است. (و أمّا بنعمة ربّک فحدّث . بسم اللّه الرحمن الرحیم . ألم نشرح لک صدرک)
🔹 به گفته بسیارى از فقهاى امامیه، این سوره، دنباله سوره قبل و متّحد با آن است. بر این اساس مفاد آیه شریفه، اعتراف به یکى از نعمت هایى است که آخرین آیه سوره قبل، به بازگو کردن آنها توصیه داشت. در این دیدگاه، جمله «بسم اللّه الرحمن الرحیم» ارتباط را قطع نمى کند; بلکه برخى از فقها، ترک آن را در نماز مجاز مى دانند.
۴ - توجّه به خدادادى بودن شرح صدر، مایه اطمینان پیامبر(ص) به دورى اش از قهر و خشم خداوند (ما ودّعک ربّک و ما قلى ... ألم نشرح لک صدرک)
🔹 هدف از استفهام در «ألم نشرح...» - که براى تقریر است - با توجّه به ارتباط آن با محتواى سوره قبل، توجّه دادن پیامبر(ص) به نعمت هایى است که نشان محبوب بودن او نزد خداوند است تا نگرانى هاى احتمالى آن حضرت از میان برود.
۵ - شرح صدر و تحمّل سختى ها، از ویژگى هاى لازم براى رهبران الهى (ألم نشرح لک صدرک)
۶ - پیامبر(ص)، داراى مقامى والا در پیشگاه خداوند و شایسته اهداى شرح صدر (ألم نشرح لک صدرک)
«لام» در «لک» یا براى تعلیل است یا انتفاع. در صورت اول، مفاد آیه این است که: آیا به خاطر خودت به تو شرح صدر ندادیم؟ این تعبیر دلالت دارد که شخصیت نبى اکرم(ص)، علّتى کافى براى عطاى شرح صدر بود. در صورت دوم، نشانه ارجمندى آن حضرت است که خداوند، در جهت منافع پیامبر(ص) نعمت شرح صدر را در اختیارش نهاد.
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
📌کتمان سرّ
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 در بعضی از روایات ائمه(علیهم السلام) فرمودند حدیث ما و سخنان ما بسیاری دشوار است؛[1] انبیا، فرشته ها و انسان هایی كه قلبشان مستحكم است و محفوظ است آنها تحمّل نمی كنند. به امام عرض كردند این چه علمی است كه انبیا نمی فهمند, ملائكه نمی فهمند و مؤمن های وارسته نمی فهمند و شما می فهمید؟ فرمود منظور آن است كه ما مخزنیم و آنها مجرا هستند. فرق مخزن و مجری آن است که ممكن است یك مطلب را دو نفر بشنوند یا یك مطلب را دو نفر بفهمند ولی یكی مجرا و دیگری مخزن است؛ آنكه ظرفیتش كم است و نمی تواند این راز را حفظ بكند یا می نویسد یا می گوید و برای خود مشكل ایجاد می كند، برای دیگران درد سر فراهم می كند.
كاسه منصور خالی بود پر آوازه گشت ورنه در میخانه وحدت كسی هشیار نیست[2]
🔹 اگر منصوری بود و گفت «أنا الحق» برای اینكه یك مقداری فهمید و نتوانست حفظ بكند، مجرا بود نه مخزن. اگر كسی مخزن باشد كتوم خواهد بود، حفظ می كند؛ هم خود را حفظ می كند و هم دیگران حفظ می كند. وجود مبارك امام صادق(علیه السلام) فرمود انبیا می فهمند، اما نمی توانند ضبط بكنند؛ البته اولوالعزم از انبیا مستثنایند. فرشتگان می فهمند، ولی نمی توانند نگه بدارند. مؤمنین خالص می فهمند، ولی نمیتوانند حفظ بكنند. آنكه به میخانه رفت و بیدار نبود او می تواند مخزن باشد؛ لذا گذشته از اینكه درباره ائمه(علیهم السلام) گفته میشود كه شما اصول كرم را دارید, فرشته ها می آیند پیش شما و علوم را یاد می گیرند و مهبط هستید به آنها گفته میشود شما مخزن علمید،[3] نه عالمید فقط! آنچه را كه باید بگویید میگوید، آنچه را هم كه نباید بگوید نمی گوید.
🔹 این مرحوم سید حیدر آملی كه از مفاخر عرفای جهان تشیع است، او میگوید اظهار اسرار برای غیر اهل حرام است و كتمان اسرار برای اهل نارواست، اگر كسی ظرفیت داشت آن را حمل میكند. اینكه ائمه فرمودند حدیث ما بسیار صعب است و از صعب بالاتر مستصعب است و هر كسی او را حمل نمیكند، نه یعنی هر كسی او را نمی فهمند، نمیتواند این بار را نگه بدارد! احتمال, تحمّل یعنی حمل كردن و نگه داشتن. اگر شما یك بار سنگینی را به كودكی بدهید، ممكن است در ظرف یك دقیقه نگه بدارد ولی بالأخره رها میكند، به یك انسان توانمند بدهید میتواند به همراه خود ببرد، فرمود اینها مخزن علم اند، خیلی چیزیها بلدند و خیلی چیزها را هم نمی گویند, چون اگر بگویند همان طور كه درباره سلمان و ابوذر(رضوان الله علیهما) گفته شد همان مشكل پیش می آید.
🔹 رسول گرامی بین سلمان و ابوذر عقد اخوت ایجاد كرده است، اما فرمودند اگر اباذر بداند كه سلمان چه قدر علم دارد دست به كشتن سلمان میزند،[4] چون بعضی از علوم برای بعضی از افراد قابل هضم و حمل نیست, چون قابل هضم نیست قابل حمل نیست او را تكفیر میكند او را تفسیق میكند او را به زندقه متهم میكند و مانند آن. سرّ اینكه ائمه محفوظ ماندند و بعضی از عرفا محفوظ نماندند همین است.
[1] . الکافی(ط- اسلامی)، ج1 ، ص401؛ «...إِنَّ عـِلْمَ الْعُلَمَاءِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ...».
[2] . دیوان صائب, غزل459.
[3] . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص610؛ «السَّلَامُ عَلَیكُمْ یا أَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْی وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْكَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ».
[4] . الکافی(ط- اسلامی)، ج1 ، ص401؛ « ...وَ اللَّهِ لَوْ عـَلِمَ أَبـُو ذَرٍّ مـَا فـِى قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ ...».
📚 شرح زیارت جامعه کبیره جلسه 1
تاریخ: 1374/03/11
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید.
لینک زیر را دنبال فرمائید.
👇👇👇
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(42)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✳ روح ملکوتی مظهر خدای مقتدر
7⃣ هفتم: رفتاري زمينهي اقتدار ملّي را فراهم مي كند كه با كيمياي دين، تمام شئونِ فردي و اجتماعي يك ملتِ متديّن، صبغهي ملكوتي پيدا كند و چيزي مُلكي، جامد، راكد و سرد و متحجّر نباشد.
🔹 زيرا موجود مادّي، بدون روح ملكوتي هرگز مظهر خدايِ مقتدر نخواهد شد تا بتواند قدرت مركزي خود را بعد از سازمان دهي بجا اِعمال كند و از فاجعهي افراط و ضايعهي تفريط بپرهيزد و عفو را به جاي انتقام قرار ندهد و انتقام را به جاي صَفح جا ندهد.
🔹 مقتدر كسي است كه قدرت تعديل شده، در اختيار او باشد و ارادهي عاقلانهي او رهبري اِعمال قدرت را عادلانه به عهده داشته باشد. چنين فرد يا امّتي مي تواند بگويد: (اِنّ صلاتي و نُسُكي و محيايَ و مَماتي لِلّهِ ربّ العالمين).[ سوره ي انعام، آيه ي 162.]
🔹 در تبيين اين كه دينْ كيمياي معنوي است و قدرتِ تبديل و تحويلِ جوهري اشيا و اشخاص را دارد، مي توان چنين گفت: دين فتوا مي دهد كه انسان در تمام احوالِ ظاهري و باطني خود در مَشْهد و منظر الاهي است و تمام كارهاي كوچك و بزرگ او در ديوان عمل وي ثبت است و در محكمهي مُحْكم و متقنِ عدلْ و داد، او را مي بيند و از زيبايي يا زشتي آن متأثّر مي گردد.
🔹 اين نگرش دستور مي دهد كه انسان تا زنده است، كار كند اوّلاً و آن كار ضامن منافع فرد يا ملت باشد ثانياً و نفع رساندن به ديگران براي جلب رضاي خدا و تقرّب به او باشد ثالثاً.
🔹 سرّ اين تأثيرگذاري همه جانبه، همان است كه به اشارت رفت. زيرا در مكتب دينْ انسان در برابر تمام لحظات زندگي مسئول است و از اولين پرسش هاي بعد از مرگ اين است كه جواني و عمرت را در چه راه صرف كردي. اگر كسي كاهلي كرد يا كار سودمندي انجام داد، ولي براي جاه طلبي و مقام خواهي بود، نه به قصد تقرب به خدا، چنين انساني مسئول خواهد بود و كيفر خاص خويش را مي يابد.
🔹 برخي از بزرگان گذشته، محصول تجارب ممتدّ خود را چنين ارائه كردند كه بهترين ذكر بعد از ياد خداي سبحان، ياد مردن و ذكر مرگ است. آن كس كه ذكر شريف مرگ را به همراه دارد، بهترين نيروي محرّك و پويايي را حمل مي نمايد.
🔹 زيرا مردن در فرهنگ علوي كه همان وحي الاهي است، ميلاد مجدّد و هجرت نوين است و گشودن دَرِ محكمهي عدل، با كليد مرگ آغاز مي شود و با تذكرهي آن، امور سه گانه مزبور، يعني اصل كار، نافع بودن، الاهي و قصد قربت داشتن حاصل خواهد شد.
🔹 هر كس براي تأمين منافع قيام و اقدامي ندارد يا آن كه نفع رساندن را براي مقام دنيوي مي خواهد، چنين شخصي حقيقت مرگ را فراموش كرده است.
ادامه دارد....
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
📌سرمايه نظام
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 از ذات أقدس الهي مسئلت مي کنيم، اين سعي بليغ همه شما و همکارانتان را به أحسن وجه بپذيرد و توفيق ارائه خدمات برتر و بهتر را به همه شما بزرگواران و همکارانتان مرحمت بکند!
ما يک سلسله وظيفه اي داريم که بايد به آنها عنايت کنيم. اولين آن اين است که ما کشور را امن کنيم، نه امنيتي! امنيتي کردن کشور مهم نيست، امن کردن کشور مهم است. کشوري امن است که اکثري قاطع آن مردم، نه بي راهه بروند و نه راه کسي را ببندند. با فشار، مردم را ساکت کردن يک روز عکس العمل تلخ دارد. با نشاط مردم را ساکن، نه ساکت! ساکن کردن برکت دائمي دارد. ما بايد بين سکوت و سکون فرق بگذاريم. مردم ساکت هستند يا ساکن هستند؟ آن سکينت است که پشتوانه ملت است. آن سکوت يک وقت به انفجار تبديل مي شود. اين اصل اول.
🔹 مطلب دوم آن است که يک وقت است يک شاگرد کم استعدادي همين که رفوزه نشد، خوشحال است؛ يک وقت است يک شاگرد خوش استعدادي همين که شاگرد اول نشد، نگران است. ما اين همه پشتوانه شهدا داريم! هنوز هم که هنوز است صدها نفر شهيد گمنام و آشنا داريم که هنوز کشف نشدند. در قرآن کريم ذات أقدس الهي فرمود: هرگز خدا شما را تنها نمي گذارد، براي اينکه شما کار کرديد. ملت بيکار را خدا رها مي کند؛ اما ملتي را که کار کرد، خدا فرمود من شما را رها نمي کنم.
🔹 در قرآن کريم ذات أقدس الهي فرمود سستي به خود راه ندهيد: ﴿لاَ تَهِنُوا﴾، «وَهن» يعني سستي، ﴿وَ تَدْعُوا إِلَي السَّلْم﴾، اين ﴿تَدْعُوا﴾ مجزوم به همان «لاي» ناهيه است؛ يعني پيشنهاد سازش ندهيد، چرا؟ براي اينکه ﴿وَ أَنتُمُ الأعْلَوْن﴾؛ دست شما بالاست، چرا دست شما بالاست؟ بخش چهارم اين است که ﴿وَ اللَّهُ مَعَكُم﴾، وقتي خدا با يک ملت باشد، پيروز است. بخش پنجم: چرا خدا با شماست و با ديگري نيست؟ براي اينکه شما شهيد داديد، جانباز داديد، هيچ کسی اينقدر شهيد نداد! هيچ کسی اينقدر جانباز نداد! هيچ کسی اينقدر آزاده نداد! ده سال يازده سال! اينها را آدم يک چيزي به حسب ظاهر مي گويد، بيست سال، 25 سال، نزديک سي سال کسي قطع نخاع هست و بر تخت مي گويد «بک يا الله»، مگر کم است؟! اين سرمايه کم است؟! اينها سرمايه ما هستند. در بخش پنجم اين آيه فرمود به اينکه چون کار کرديد: ﴿وَ لَن يتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ﴾.[1]
[1]. سوره محمد(ص)، آيه35.
📚 ديدار فرماندهان نيروی انتظامی استان تهران با حضرت استاد
تاریخ: 1397/04/31
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید.
لینک زیر را دنبال فرمائید.
👇👇👇
@rahighemakhtoom
ارزش عقل در قلمرو دین.mp3
981K
📌ارزش عقل در قلمرو دین
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید.
لینک زیر را دنبال فرمائید.
👇👇👇
@rahighemakhtoom
📌 ارزش عقل در قلمرو دين
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 در بحث هاي تفسيري عرض شد به اينکه علم «بما أنه علم» فقط ارزش ابزاري دارد. در قرآن يا در روايت، براي علم از آن جهت که ارزش نفسي باشد نه به آيه ايي برخورد کرديم و نه به روايتي، علم يک چراغ خوبي است، همين! ارزش يک چراغ را دارد يا نردبان خوبي است؛ اما چراغ مادامي کارآمد است که انسان از نورش استفاده کند و برود يک جايي، چراغ دست بگيرد که نيست، مرتّب چراغ به دست بگيرد و نگه بدارد! ما نه آيهاي ديديم و نه روايتي ديديم که علم «بما أنه علم» ارزش ذاتي داشته باشد؛ چون چراغ از آن جهت که چراغ است ارزش ذاتي ندارد، نردبان از آن جهت که نردبان است ارزش ذاتي ندارد. نردبان براي اين است که آدم برود بالا، آدم وقتي نردبان دستش است و بالا نميرود چه ارزشي دارد؟!
🔹 در قرآن هم فرمود علم بيش از ارزش نردبان، ارزشي ديگري ندارد؛ فرمود: ﴿وَ تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾.[1] عقل ارزش دارد، چون با عمل همراه است. کساني عاقل مي شوند که نردبان علم دستشان باشد؛ پس علم در پيشگاه عقل نردبان است. فرمود هيچ کسي عاقل نمي شود مگر اينکه عالم باشد: ﴿وَ تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾، کسي مي تواند بالا برود که نردبان داشته باشد يا کسي مي تواند راه برود که چراغ دست او باشد. و اگر در سوره مبارکه «زمر» دارد: ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ﴾،[2] اين تمام آيه نيست، يک؛ صدر آيه هم نيست، دو؛ اين ذيل آيه است. صدر آيه مربوط به نماز شب است، ذيل آيه ﴿هَلْ يَسْتَوِي﴾ است. صدر آيه اين است: ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَ قَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّه﴾، در ذيل آيه فرمود عالم و غير عالم فرق ميکند؛ البته بله درست است. حالا وقتي اين علم شد، پس اساس کار مي شود «عقل».
[1]. سوره عنکبوت، آيه43.
[2]. سوره زمر، آيه9.
📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 304
تاریخ: 1396/11/18
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(43)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✳ کیمیای دین الهی
▪ مطلب مهم و اساسي اين است كه واژهي مرگ و ياد مردن در تمام ادبيات غيرديني به منزلهي افيون است كه افسردگي را به همراه دارد. تنها در مكتب ديني است كه تذكر مرگ، عامل پويايي است؛ يعني تحليل عميق معارف ديني مانند كيميايي است كه اگر به فلز فرسودني مرگ برسد، آن را به طلا تبديل مي كند و اگر به مس ِ سالم و ماندني برسد، يقيناً آن را شمش طلاي ناب خواهد كرد؛ يعني اگر تأمّل عريق مآثر ديني به حيات و شئون علمي و صنعتي يك ملت برخورد كند، آن را به حيات ملكوتي فرشتگان منقلب مي كند:
مُفْتَقِرا مَتاب رو، از درِ او به هيچ سو
زآن كه مس وجود را فضّهي او طلا كند
[ديوان آية الله حاج شيخ محمد حسين اصفهاني.]
▪ با اين توجيه معلوم مي شود كه دين نه تنها افيون دولت يا ملت نيست، بلكه آن چه نزد ديگران افيونِ دولتي يا ملّي است، با كيمياي دين تبديل به عامل حيات و پويايي مي شود. لذا رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: الإسلام يعلو و لا يُعْلي عليه؛[ نهج الفصاحة، ج 1، ص 53.]
يعني عقايد، اخلاق، حقوق و فقه اسلامي، مكتبِ برين تمدّن بار است و اگر مكتبي افيون باشد، حتماً غيرديني است؛ چنان كه اگر چيزي عامل پويايي باشد، قطعاً غيرافيون است.
▪ اگر دين در قلوب يك ملّت نهادينه شود، آن ملت فولادين خواهد شد؛ همان طور كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) دربارهي مالك اشتر بعد از شنيدن درگذشت وي، فرمود: والله لو كان جَبَلاً لكان فِنْداً و لوكان حَجَراً لكان صَلْداً...[ نهج البلاغة، حكمت 443.] ؛ اگر مالكْ كوه بود، كوهِ يگانه بود و اگر سنگ بود، سنگ ستبر و سخت بود.
▪ در كيمياگري دين كه عامل پويايي پيروان خود است، مي توان به سخن گهربار رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) استشهاد نمود: اِعْمَل عمل امْرءٍ يَظُنّ أنّه لن يموت أبداً، وَاحْذَر حَذَرَ امْرءٍ يخشي اَنْ يموت غداً[نهج الفصاحة، ج 2، ص 681.] ؛ يعني كاري كه انجام مي دهي آن قدر متقن و ماندني باشد كه گويا صاحب آن كار، عمري جاودان دارد، و در هوشياري و پرهيز از گناه، آن قدر هوشمند باش كه گويا راهي براي ترميم اشتباه وجود ندارد و فردا روز مرگ است.
▪ چنين دستوري، پيام جاودانه دارد و آن اين كه اولاً نهايت كوشش را در فعاليت داشته باشيد، ثانياً سعي كنيد كار شما در كمال اتقان و دوام باشد، و ثالثاً جدّيت نماييد از هر گونه خلاف مصون باشيد.
در پايان اين پيام، انتظاري كه از دانشجويان عزيز مي رود، آن است كه اگر در جست وجوي لعل طبيعت اند، كندنِ كان، كافي است و اگر در تكاپوي عشق الاهي اند كندنِ جان، لازم است:
گر همي لعل بايدت كانْ كَن
ورهمي عشق بايدت جان كَنْ
[حكيم سنائي، حديقة الحقيقه، ص 331.]
▪ و چون شما فرزندان ملت بزرگ ايران اسلامي هستيد و فرزند، آن است كه طبق بيانِ نغز سنائي غزنويْ فَرِّ زندگي باشد، بكوشيد كه با دانش عريق و ايمان عميق، نظام اسلامي را، كه وديعهي الاهي و عصارهي خون شهيدانِ شاهد و جانبازيِ سرافرازانِ صابر و آزادگيِ احرارِ شاكر به رهبري بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران، حضرت امام خميني(رحمه الله) است، از گزند هرگونه تهاجمي حفظ نماييد تا به دست صاحب اصلي آن، حضرت خاتم الأوصياء و الأولياء، حجة بن الحسن (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) بسپاريد.
كوشش از تن طلب، كشش از جان
جوشش از عشق دان، چشش ز ايمانْ
[همان، ص 46.]
پروردگارا! نظام اسلامي، مقام معظّم رهبري، دولت و ملت و مملكت، مراكز فقهي فرهنگي و دانشگاهي و همه نهادهاي ديني را در ظلّ عنايت ولي عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) حفظ فرما. ارواح مراجع، امام راحل و شهدا را با انبيا محشور فرما. پايان امور همگان مخصوصاً دانشجويان عزيز را به خير و عافيت ختم فرما.
والسلام عليكم
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
#تفسیر_قرآن
#چشمه_حکمت
#تفسیر_سوره_انشراح
▪نگاشت 5:نکات تفسیری آیه 2 سوره انشراح
وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ
و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم؟
🔹 «وَضَعْنَا»: فرو آوردیم. پائین آوردیم.
🔹 «وِزْر»: بار سنگین. مراد بار کمرشکن غم و رنج حاصل از مشاهده کفر و شرک و تبهکاریها و خونریزیها و ستمگریها و نابسامانیهای جامعه پیش از نبوّت، و تلاش و کوشش آن حضرت برای هدایت مردمان و دفع اذیّت و آزار ایشان در آغاز نبوّت است.
📝 نکته نگاشت
۱ - رسالت الهى و دعوت مردم به دین، وظیفه اى سنگین بر دوش پیامبر(ص) (و وضعنا عنک وزرک)
🔹 «وزر»; یعنى، سنگینى و «وزیر»، به معناى کسى است که وظایف سنگین فرمانروایش را برعهده مى گیرد. مصداق مورد نظر از «وزر» - به قرینه شرح صدر که در آیه قبل آمده بود - تکالیف دشوار و رسالت سنگینى بود که در صورت فقدان امدادهاى ویژه خداوند، تحمّل آن بر پیامبر(ص) سخت بود.
۲ - خداوند با امدادهاى ویژه به پیامبر(ص) او را به انجام دادن رسالت هاى الهى و اجراى برنامه هاى سنگین اسلام، موفّق ساخت. (و وضعنا عنک وزرک)
۳ - شرح صدر پیامبر(ص)، فراهم سازنده زمینه لازم براى اجراى برنامه هاى سنگین رسالت و انجام دادن تکالیف دشوار (ألم نشرح ... و وضعنا عنک وزرک)
۴ - ناشناخته ماندن رسالت پیامبر(ص) در آغاز بعثت، مایه سیطره افکندن اندوهى سنگین بر آن حضرت (وزرک) مراد از «وزر» - با توجّه به آیه «و رفعنا لک ذکرک» - مى تواند نقطه مقابل «بلند آوازه بودن» باشد; یعنى، ناشناخته ماندن رسول اکرم(ص)، سبب شده بود که رسالت ها و تعالیم او مهجور مانده و غمى سنگین براى آن حضرت به وجود آید. تناسب دو فعل «وضعنا» (فرونهادیم) و «رفعنا» (بالابردیم)، مؤید این احتمال است.
۵ - خداوند، برطرف سازنده حزن پیامبر(ص) از مهجور ماندن رسالت خویش (و وضعنا عنک وزرک)
۶ - تحمّل آداب و رسوم دوران جاهلیت، بر پیامبر(ص) سنگین و دشوار بود. (وزرک)
🔹 «وزر»، مطلق است و قابلیت دارد که بر مصادیقى گوناگون - از جمله «سنت هاى سخت دوران جاهلیت» - تطبیق یابد. هم چنین مى تواند ناظر به تمام مصادیقى باشد که به ذهن خطور مى کند.
۷ - خداوند، پیامبر(ص) را از گرفتارى به سنت هاى دوران جاهلیت رهانید. (و وضعنا عنک وزرک)
۸ - توجّه به عنایت هاى خداوند در رفع مشکلات رسالت، مایه اطمینان پیامبر(ص) به دورى اش از قهر و خشم خداوند (ما ودّعک ربّک و ما قلى ... و وضعنا عنک وزرک)
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
📌 اصول پنج گانه سیر و سلوک
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 برای عاقل شدن که «العقل مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان»،[1] ما خیال می کنیم راه دور است، راه دور نیست خیلی نزدیک است؛ اما سخت است. یک بیان نورانی از امام سجاد(سلام الله علیه) است در «دعای ابوحمزه ثمالی» دارد که خدایا! ما می دانیم: «أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیكَ قَرِیبُ الْمَسَافَة»؛[2] کسی بخواهد به طرف تو سفر کند راه دور نیست، نزدیک است. «وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِك إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَك»؛ هیچ حجابی بین تو و خلق تو نیست، مگر سیئات خود آن خلق، بقیه دعا این است که خدایا! این حجاب ها را بردار که ما بهتر به زیارت تو بیاییم. این دعای نورانی که امام سجاد(سلام الله علیه) یاد «ابوحمزه ثمالی» داد، وجود مبارک امام کاظم(سلام الله علیه) همین مضمون را در روز 27 رجب سال قبل، وقتی حضرت را میخواستند به زندان کوفه ببرند، همین جملههای نورانی را خواند، سال بعد 25 رجب بدن مطهّرش را از زندان درآوردند. مرحوم محدّث قمی این دعا را در مفاتیح خود نقل کردند و آن این است که خدایا! من می دانم که «أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ زَادَ الرَّاحِلِ إِلَیكَ عَزْمُ إِرَادَةٍ یخْتَارُكَ بِهَا»؛[3] خدایا! آن هم اصل کلی، این هم من فهمیدم و میدانم که بهترین توشه یک اراده خلل ناپذیری است که فقط تو را بخواهد. «وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ زَادَ الرَّاحِلِ إِلَیكَ عَزْمُ إِرَادَةٍ یخْتَارُكَ بِهَا»، من هم مصمّم شدم دارم می آیم.
🔹 بزرگانی که در فنّ اخلاق کار کردند از این جمله های نورانی نتیجه گرفتند چند اصل است که اگر کسی بخواهد اهل سیر و سلوک باشد از این اصول ناگزیر است؛ یکی عزم قطعی است که این عزم شکست ناپذیر باشد. «عزم» غیر از «جزم» است آقایان! ما کارمان در حوزه و دانشگاه پیدا کردن جزم است؛ یعنی برهان اقامه میکنیم، قیاس اقامه میکنیم، دلیل اقامه میکنیم، جزم پیدا می کنیم و در «اصول» هم می گوییم قطع حجت است؛ اما این به درد درس و بحث می خورد. ما یک «عزم» داریم، یک «جزم» داریم. آن که کارآمد است و مشکل را حل می کند، آن عزم است؛ آن که بازارگرمی است این جزم است. جزم یعنی جزم! عزم یعنی عزم! «بینهما بین الأرض و السماء» است.
🔹 جزم برای عقل نظری است، اندیشه ورز است، بازار علم را گرم می کند. عزم برای عقل عملی است، بازار عمل صالح را گرم می کند. عزم چه کاری به جزم دارد؟! جزم چه کاری به عزم دارد؟! عزم فعل است، جزم علم است. اینکه حضرت فرمود: «عَزْمُ إِرَادَةٍ یخْتَارُكَ بِهَا»، این است. این بزرگانی که در این زمینه منازل السائرین[4] نوشتند و مانند آن، میگویند که اولین کمال و اولین شرط، عزم غیر بیمار است، عزم صحیح سالم غیر معوج، بعد صدق است، بعد توبه از ناروایی هاست، بعد انابه به روایی هاست. توبه یک چیزی دیگر است، انابه یک چیزی دیگر است. از پلشتی دور شدن، به زیبایی نزدیک شدن. انابه به طرف زیبایی هاست، توبه از نازیبایی هاست. پس عزم است، صدق است، توبه از نازیبایی ها، انابه به طرف زیبایی ها، و «اخلاص العمل کلِّه» در همین است. اینها امور پنج گانهای است که در همه کارها لازم است.
🔅🔅🔅
[1]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج1،ص11.
[2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص804.
[3]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص162.
[4]. نام کامل کتاب، منازل السائرین الی الحق است که تألیف شیخ عارف خواجه عبدالله انصاری و به زبان عربی است، این اثر از مهمترین آثار در زمینه عرفان عملی و سیر و سلوک محسوب می گردد.
📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 304
تاریخ: 1396/11/18
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
#قرآن
#قرآن_شناسی
#بررسی_های_قرآنی
#علوم_قرآنی
#واژه_های_بیگانه_در_قرآن
#محمد_هادی_معرفت
📌 نگاشت 21: واژه های غیر عربی در قرآن
🔹 در لغت عرب واژه هایی وجود دارد که ریشه عربی ندارد و از لغت های مجاور گرفته شده است و این یک امر طبیعی به شمار می رود و در تمامی زبان های زنده و گذشته بر اثر مجاورت و رفت و آمدها، لغات نیز داد و ستد می شدند.
🔹 البته شکل واژه های اجنبی همواره با تغییراتی مواجه می شده است و به مرور زمان رنگ و بوی لغت میزبان را به خود می گرفته و هم ساز آن لغت می گردیده است(1). به این گونه تغییرات در واژه های بیگانه اصطلاحا «معرب* عربی شده» می گویند.
🔹 دراین زمینه کتاب های فراوانی نوشته شده، از جمله به کتناب «المعرب» نوشته ابومنصور جوالیقی، موهوب بن احمد بن محمد (متوفای540) می توان اشاره کرد. این کتاب بیشتر به واژه های فارسی تعریب شده و این گونه کلمات را در اشعار اصیل عربی آورده است.
🔹 اخیرا این گونه واژه های وارد شده را «دخیل* داخل شده» گویند و در المنجد، این اصطلاح زیاد به کار رفته است. در این مورد گفته می شود: «و کلمة من الدخیل* این کلمه از کلمات داخل شده در زبان عرب است».
🔹 وارد شدن واژه های دیگر در هر لغت و در هر زبانی یک امر طبیعی است و هرگز به عنوان عیب یا نقص شمرده نمی شود. وجود این گونه لغات به خالص بودن آن زبان یا آن لغات نیز صدمه ای وارد نمی سازد، یعنی زبان عربی، عربی است گرچه برخی لغات غیر عربی - که رنگ و بوی عربی به خود گرفته - در آن یافت شود، زیرا لغت تازه وارد، تا خلق وخوی آن را به خود نگیرد، امکان کاربرد نمی یابد. لذا استعمال چنین الفاظ و کلمات غیر عربی، به عربی بودن کلام، چه شعر و چه نثر، خللی وارد نمی آورد و این شیوه [استفاده از کلمات اجنبی] در اشعار قدیم عربی و گفته های اصیل پیش از اسلام ، متعارف بوده و عیب و نقص شمرده نمی شده است.
🔹 بلکه در هیچ لغتی به کار نگرفتن لغات غیر، شرط نیست. حتی در اثری مانند: شاهنامه فردوسی که سعی بر آن بوده تا صرفا واژه های فارسی به کار رود، بسیاری از واژه های آن ریشه فارسی ندارند، بلکه ریشه عربی و ترکی و غیره داشته و در عین حال فارسی کامل به شمار می روند.
🔹 قرآن نیز که یک سخن عربی کامل است، از این جهت جدا نیست، واژه های غیر عربی - که ریشه عربی ندارند ولی شکل عربی به خود گرفته و معرب گردیده - درآن وجود دارد. در این زمینه بالخصوص نیز کتاب هایی نوشته شده، از جمله کتاب «المذهب فیما وقع فی القرآن من المعرب» نوشته جلال الدین سیوطی، که خلاصه ای از آن را در «الاتقال» آورده است.
🔹 لذا جای تردید نیست که قرآن کلام عرب است و از جهت عربی بودن در سر حد کمال است و هرگز یا گروهی در عربیت آن شک نبرده است.
🔹 قرآن تصریح دارد:
«إنا أنزلنا قرآنا عربیا لعلکم تعقلون»
. «وکذلک أنزلناه قرآنا عربیا»
. «کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون»
. «وکذلک أوحینا إلیک قرآنا عربیا لتنذر أم القری و من حولها»
. «نزل به الروح الأمین. علی قبلک لتکون من المنذرین. بلسان عربی مبین»
. «وهذا لسان عربی مبین»
🔹 و آیات دیگر که به صراحت قرآن را عربی معرفی می کند.
ادامه دارد....
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(43)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
1⃣ رواق معرفت جان با طهارت دل روشن مي شود و روغن چنين چلچراغي از آسيب سوسيال شرق مصون و از گزند ليبرال غرب محفوظ است؛ (لا شرقيّةٍ ولا غربيّة يكاد زَيْتُها يُضي ء و لو لم تمسسه نارٌ نورٌ علي نورٍ يهدي الله لنوره مَن يشاء) -سوره ي نور، آيه ي 35-
▪ گرچه كوشش بيروني در تحصيل چنين دلمايه اي بي اثر نيست، ليكن بلوغ آن به نصاب لازم، مرهون كِشش درون است كه بدون تزكيهي روح و تضحيهي نفس ميسور نخواهد بود.
مرا به جز نظر تو نبود و نيست هنر
عنايتت چو نباشد هنر چه سود كند
گذر كن از بشريّتْ فرشته باش دلا
فرشتگي چو نباشد بشر چه سود كند
شبي كه ماه نباشد ستارگان چه زنند
چون مرغ را نبود سر، دو پر چه سود كند
- ديوان شمس، ص 350 ـ 351.-
🔹 بنابراين، لازم است بهترين معرفت كه از آنِ برترين معروف يعني خداست، فراهم گردد.
2⃣ بهار جواني چون بحر آرام نيست، بلكه چونان نهر ناآرام است. اشتياق به مبدأ هستي شيدائي ويژه اي دارد كه جزر و مدّ آن هماره هماورد مي طلبد و رهايي از سيطرهي آن بدون اعتصام به قرآن و عترت (عليهم السلام) ممكن نيست.
🔹 آن چه عناصر محوري نجات همگان، مخصوصاً دانشگاهيان عزيز را تأمين مي كند، انديشهي صائب و انگيزهي صالحْ است، هرچند مدّعيان طالحْ، طغوا را در كسوت تقوا و بي بندوباري را در جامهي آزادي و بيگانگي را در جام يگانگي ارائه مي نمايند، ليكن فرزانگان جامعه، به ويژه شما، جعفر طرّار را از جعفر طيّار تشخيص مي دهيد. زيرا تقواپيشگان در پرتو لطف ممتاز خدا از فروغ فرق بين حق و باطل برخوردارند؛ (يا أيّها الّذين ءَامنوا إن تتّقوا الله يَجْعَلْ لكم فرقاناً...).- سوره ي انفال، آيه ي 29.-
جز صورت عشق حقْ هر چيز كه من ديدم
نيميش دروغ آمد، نيميش دَغَل دارد
- ديوان شمس، ص 226. –
🔹 ولايت اهل بيت عصمت (عليهم السلام) كه به مثابهي كشتي نوح است، ساكنان و متمسكان خود را از لَوْث ابتلا به حس گرايي و از رَوْث اعتياد به ماده پذيري تطهير مي نمايد:
نشين به كشتي روح و بگير دامن نوح
به بحر عشق كه هرلحظه جزر و مدّ باشد
ادامه دارد....
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
📌 چشمه درون
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 مرحوم شیخ مفید(رضوان الله علیه) در پایان مجلس سوم، در كتاب شریف امالی، این بیان نورانی را از وجود مبارك امام صادق(سلام الله علیه) نقل می كند: «مَنْ لَمْ یجْعَلْ لِلَّهِ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ النَّاسِ لَنْ تُغْنِی عَنْهُ شَیئاً»؛[1] اگر كسی یك منبر، یك واعظ، یك كتاب یا یك علمی در درون خود نداشته باشد، از بیرون هر چه بشنود اثر ندارد، ما را خدا با چشمه خلق كرد، ما این چشمه را نبندیم، همین! ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾؛[2] یعنی بعضی ها هستند كه عمداً این چشمه را كور می كنند، آن قدر خاك، آن قدر آشغال، آن قدر سنگ می ریزند كه این چشمه بسته می شود كه دیگر نمی جوشد. فرمود این چشمه را نبندید؛ حالا یا كم یا زیاد به هر حال آب می جوشد و شما را سیراب می كند، برای هر كسی هست. اینكه وجود مبارك امام صادق فرمود كسی كه در درون خود یك منبر نداشته باشد، حرفهای بیرون فایده ندارد، نه یعنی شما بتراشید، بسازید، جعل كنید، شما را با این منبر خلق كردند: ﴿فَالهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا﴾، یعنی دادم به شما! شما این چشمه را نبندید، همین! اگر از بیرون آبی رسید، بارانی رسید كه «نورٌ علی نور»! اگر نرسید كه با همین عطش شما برطرف می شود.
🔹 در بخش های دیگری هم وجود مبارك شیخ مفید(رضوان الله تعالی علیه) در همان صفحه یازده این بیان نورانی را دارد كه شما از راه دل می توانید خیلی از چیزها را بفهمید و كشف كنید. از وجود مبارك امام صادق(سلام الله علیه) رسید، فرمود: «انْظُرْ قَلْبَكَ فَإِنْ أَنْكَرَ صَاحِبَكَ فَقَدْ أَحْدَثَ أَحَدُكُمَا»؛ فرمود: شما یك دوستی دارید، رفیقی دارید با هم زندگی می كنید، اگر دیدید در كنار قلبتان یك تیرگی، یك لكّهای پیدا شد، بدانید یا شما بی راهه رفتید یا او. فرمود دو برادر مؤمن هر دو با قلب شفاف خلق شدند. اگر دیدید كه این قلب یك گوشه اش تیره شد، بفهمید یا شما مشكل دارید یا او، زودتر این را حل كنید. این قدر این قلب سخنگوی حق است! مهم ترین تلاش ما این است كه گفت:
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب ٭٭٭ تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم[3]
🔹 بدِ كسی را آدم نخواهد، همین! این مراقب می خواهد، خیر همه را بخواهد. این امامی كه می فرماید اگر ـ خدای ناكرده ـ در دل شما نسبت به دوستتان، شریكتان، همسایه تان، فامیلتان، برادرتان، پسرتان یك لكّه ای پیدا شد، بدانید كه یا در شما یا در او یك مشكلی پیدا شده، این قلب چه عظمتی است؟ این قلب چیست؟ كیست؟ این قلب همان چشمه است كه خدای سبحان به ما داد. حالا اگر چنانچه به موسای كلیم(سلام الله علیه) فرمود: ﴿اسْلُكْ یدَكَ فِی جَیبِكَ﴾؛ یعنی كار از «جَیب»، از سینه و از دل شروع می شود نه از جِیب و كیف، معلوم می شود برای همه هست؛ كسی قلبش شرح صدر دارد، نور فراوان دارد، یك وقت است یك نور كمتری دارد؛ به هر حال این نور را خدای سبحان داد، ما باید تلاش و كوشش كنیم كه این را خاموش نكنیم.
[1]. الأمالی (للمفید)، ص28.
[2]. سوره شمس، آیه10.
[3]. دیوان حافظ، غزل شماره324.
📚 سخنرانی موضوعی
تاریخ: 1398/04/12
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
@rahighemakhtoom
#تفسیر_قرآن
#چشمه_حکمت
#تفسیر_سوره_انشراح
▪نگاشت 6:نکات تفسیری آیه 3 سوره انشراح
الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَکَ
همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی میکرد!
🔹 «أَنقَضَ»: سنگینی کرده بود. گرانبار ساخته بود. مَجازاً شکستن پشت معنی میدهد.
▪ نکته نگاشت:
✅ ۱ - تحمّل سنگینى رسالت، بدون امدادهاى الهى، براى پیامبر(ص) سخت و کمرشکن بود. (الذى أنقض ظهرک)
🔹 «نَقض» (به فتح «نون») نقطه مقابل ابرام (استحکام) و به معناى از هم گسستن بندهاى ساختمان، یا ریسمان و یا گره ها است.
🔹 از صدایى که هم زمان با از هم گسیختگى چیزى به وجود مى آید، به «انتقاض» تعبیر مى شود. [ازاین رو] به صداى مفصل ها «نقیض» مى گویند
🔹 «نِقض» (به کسر «نون») به معناى شترى است که رنج سفر آن را لاغر کرده باشد (العین). جمله «الذى أنقض ظهرک»، یا به این معنا است که پشت تو را سنگین کرد تا آن را «لاغر» ساخت و یا این که آن را سنگین کرد، تا صداى شکستن و از هم گسستن آن به گوش رسید.
✅ ۲ - پیامبر(ص)، در انجام دادن مسؤولیت هاى سنگین رسالت خویش، حد نهایى طاقت خویش را به کار گرفت. (الذى أنقض ظهرک)
✅ ۳ - تلاش طاقت فرساى پیامبر(ص)، در انجام دادن رسالت هاى الهى، آن حضرت را بى رمق ساخته، توان او را به تحلیل برده بود. (الذى أنقض ظهرک)
✅ ۴ - مهجور ماندن پیامبر(ص) و رسالت هاى او در بین مردم، تاب و توان را از آن حضرت ربوده بود. (الذى أنقض ظهرک) برداشت یاد شده، ناظر به این احتمال است که مراد از «وزر» (در آیه قبل)، نقطه مقابل رفعت ذکر (در آیه بعد) باشد.
✅ ۵ - آداب و رسوم عصر جاهلى براى پیامبر(ص)، کوبنده، آزاردهنده و کمرشکن بود. (الذى أنقض ظهرک)
🔹 در آیه قبل، براى «وزر»، مصادیقى احتمالى ذکر شد که از جمله آنها، آداب و رسوم دوران جاهلیت بود. این احتمالات، گرچه شاهدى قوى ندارد; ولى ممکن است هدف از مطلق آوردن کلمه «وزر»، تعمیم آن به تمام مصادیق احتمالى باشد.
🌿🌿🌿
◀ در معرفی کانال قرآنی رحیق به دوستان و همفکران خویش و انتشار مطالب آن، مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏
@rahighemakhtoom
#تفسیر_قرآن
#چشمه_حکمت
#تفسیر_سوره_انشراح
▪نگاشت 7:نکات تفسیری آیه 4 سوره انشراح
وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ
و آوازه تو را بلند ساختیم!
🔹 «ذِکْر»: آوازه. نام نیک. حسن شهرت. آوای گواهی به پیغمبری محمّد، به دنبال گواهی به توحید خداوند، شبانهروز دست کم پنج بار بر فراز منارهها و بر بال امواج تلویزیونها و رادیوها در آفاق طنینانداز است.
▪ نکته نگاشت:
✅ ۱ - خداوند، پیامبر(ص) را در عصر بعثت، نامدار و بلندآوازه ساخت و آن حضرت را در اوج شهرت قرار داد. (و رفعنا لک ذکرک)
✅ ۲ - پیامبر(ص)، فردى آبرومند و داراى مقامى ارجمند، در دیدگاه مردم عصر خویش (و رفعنا لک ذکرک) یاد رفیع، کنایه از احترام گذاشتن یادکنندگان است.
✅ ۳ - بلند آوازگى و شهرت پیامبر(ص)، داراى نقشى بسزا در رفع مشکلات رسالت الهى و کاهش سنگینى آن (و وضعنا عنک وزرک ... و رفعنا لک ذکرک)
🔹 حرف «لام» در «لک» یا براى تعلیل است و یا انتفاع. در صورت دوم دلالت دارد که «رفعت ذکر»، براى پیامبر(ص) سودمند است.
🔹 گفتنى است که خطاب به پیامبر(ص) در «لک» - به قرینه «وزرک الذى أنقض ظهرک» - به اعتبار مقام رسالت و رهبرى آن حضرت است.
✅ ۴ - آبرومندى نزد مردم، از ویژگى هاى لازم و سودمند براى رهبران الهى (و رفعنا لک ذکرک)
✅ ۵ - خوش نامى، نعمتى الهى و سزاوار بازگو کردن و اظهار خرسندى است. (وامّا بنعمة ربّک فحدّث... و رفعنا لک ذکرک)
✅ ۶ - خداوند، با توجه دادن پیامبر(ص) به نعمت خوش نامى، آن را عطاى ویژه خویش به آن حضرت خواند. (و رفعنا لک ذکرک)
✅ ۷ - توجّه پیامبر(ص)، به خدادادى بودن نعمت خوش نامى، مایه اطمینان آن حضرت به دورى اش از قهر و خشم خداوند (ما ودّعک ربّک و ما قلى ... و رفعنا لک ذکرک)
✅ ۸ - شخصیت رسول اکرم(ص)، زیبنده نیک نامى و آبرومندى بود. (و رفعنا لک ذکرک)
🔹 در برداشت یاد شده، «لام» در «لک» براى تعلیل فرض شده و بیانگر آن است که پیامبر(ص)، خود علتى کافى براى آوازه بلند و شایسته رفعت ذکر است.
🌿🌿🌿
◀ در معرفی کانال قرآنی رحیق به دوستان و همفکران خویش و انتشار مطالب آن، مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(44)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
✳ شوق لقای الهی
3⃣ سوم. تاريخ انقلاب اسلامي ايران را مريخ سپهر رقم نزد تا زُحَل كيوان آن را زائل كند؛ حماسهي دفاع مقدّس هشت ساله را سلسله جبال البرز و زاگرس نپروراند تا زلزلهي توطئهي بيگانه آن را منهدم سازد؛ عشق به اسلام و نظام مردمي آن را كسي به شما نياموخت تا ديگري خيال خام زدودن آن را در سرِ سرد و افسرده اش بپروراند؛ بلكه فيض انقلاب اسلامي و فوز دفاع و صلاح استقلال و فلاح آزادي و نجاح تماميت ارضي، از فراطبيعت تجلّي كرد و در جامهي خلفاي الاهي ظهور نمود تا آن كه شوق لقاي خدا را در دل هاي مؤمنان ميهن دوست نهادينه كرد به طوري كه هرگز زوال نمي پذيرد؛
گر نرويد ز خاك هيچ انگور
مستي عشق را مقرّر گير
شيشه گر گر دگر نسازد جام
جام ميِ عشق را ميسّر گير
[همان، ص 437.]
🔹 اميد آن كه زمينه تماميّت اقتضا و ارتفاع منع فراهم شود؛
دريغ پرده هستي خداي بر كندي
چنانك آن دَرِ خيبر علي حيدركَنْد
4⃣ چهارم. رسالت رهبران فكري اعم از حوزويان و دانشگاهيان در صيانت هويّت جامعه از استحاله است و ساز و كار آن در پيوندِ منضودْ با خدا به نام ايمانِ جامع و كامل و ارتباط معقولْ با بندگان خدا به نام خدمت با محبّت و محنت بي منّت است.
🔹 رسول اكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين فرمود: خَصلتانِ ليس فوقَهما مِنَ البرّ شي ءٌ الاِيمانُ بالله والنَفْعُ لِعباد الله[نهج الفصاحة، ج 2، ص 1008.]
؛ دو صفت برجسته است كه هيچ كار نيكي برتر از آن ها نيست؛ يكي ايمان به خداوند و ديگري سود رساندن به بندگان خدا.
🔹 اميد است نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، دولت و ملت و مملكت و جوانان در ظلّ عنايت الاهي از هر گزندي مصون باشند. امام راحل و شهدا با انبيا محشور گردند.
والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته
🌿🌿🌿
◀ در معرفی کانال قرآنی رحیق به دوستان و همفکران خویش و انتشار مطالب آن، مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏
@rahighemakhtoom
📌آینه شو
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
🔹 روایت فرمود: خدا به صورت ها نگاه نمی کند،[1] ممکن است کسی بلال حبشی باشد! خدا به سیرت و به دل نگاه می کند، به دل نگاه می کند که چه چیزی را ببیند؟ این دل اگر آینه باشد او را نشان می دهد، او جمال و جلال خود را در دل می بیند، وقتی جمال و جلال خودش را در این دل دید، این آیه را نگه می دارد و حفظ می کند. در این جریان های تاریخ ¬ها یا مثل است یا مثلاً واقیعت است، این چنین نقل کردند که یکی از علامندان یوسف مصر وقتی خواست به دیدار او برود گفت او همه چیز دارد، آن کشور پهناور مصر است و امروز در اختیار او، جمال هم که دارد، جلال هم که دارد، کمال هم که دارد، من چه چیزی برای او سوغات ببرم؟ به این فکر افتاد که چیزی ببرد که او لذت ببرد. بزرگان اهل معرفت گفتند که ـ حالا شاید اصلاً قصه نباشد و ساختند این را، اما مطلب حق است ـ شما به این فکر نباش که داستان چه است، ببین که هدف این داستان چه است.
ای برادر قصه چون پیمانه ایست ٭٭٭ معنی اندر وی مثال دانه ایست
دانه معنی بگیرد مرد عقل ٭٭٭ ننگرد پیمانه را گر گشت نقل[2]
🔹 فرمود شما که کودک نیستید، ما هم مهد کودک نداریم که قصه بگویم، ما منظورمان مقصد است، این قصه نشد چیز دیگر. فرمود داستان ما یک ظرف است، شما چه کار دارید این ظرف چیست، ببین آب گواراست که عطش را رفع می کند؛ حالا اصل آن ممکن است که ساختگی باشد یا درست، ما دلیلی بر ساخت که آن نداریم، ولی این شخص گفت حالا من که می خواهم بروم پیش یوسف با دست خالی که نمی شود رفت، چیزی هم باید ببرم که او از آن لذت ببرد و او هم که می گویند همه چیز دارد، چه کار بکنم؟! یک آینه خوب تهیه کرد، آورد پیش یوسف، گفت خودت را در این آینه ببین و لذت ببر! من خواستم تو لذت ببری، چیزی که داشته باشم به تو بدهم که تو نداشته باشی که نبود، تو همه چیز داری، برای اینکه لذت ببری آینه آوردم که خودت را در این آینه ببینی. این اهل معرفت به ما گفتند این چنین باشید! پیش خدا که می روید یک آینه شفاف ببرید که او خودش را در این آینه ببیند، او که بنابراین روایت نگاه به دل شما می کند، او فرمود که من به دل ها نگاه می کنم، این آینه را آلوده نکنید، خط خطی نکنید، غبار آلود نکنید، ببرید پیش او تا خودش را در این آینه ببیند. شیخ الاستاد مرحوم آقای حکیم الهی قمشه ای(رضوان الله علیه) ایشان دارد:
«آینه شو تا بردت سوی دوست کوی دوست»
[1]. جامع الاخبار(للشعیری)، ص100؛ «..إِنَّ اَللَّهَ لاَ ینْظُرُ إِلَى صُوَرِكُمْ وَ أَعْمَالِكُمْ وَ إِنَّمَا ینْظُرُ إِلَى قُلُوبِكُمْ وَ نِیاتِكُمْ».
[2]. مثنوی معنوی(مولوی)، دفتر دوم، بخش107.
📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/02/03
🌿🌿🌿
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید.
لینک زیر را دنبال فرمائید
👇👇👇
@rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب #سروش_هدایت(45)
#آیت_الله_جوادی_آملی
#شناخت_قرآن
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
#پیام_ها_و_نکته_ها
🔅🔅🔅
🔹 گرچه تمام موجودهاي امكاني مخلوقِ خداوند مي باشند، (قُل الله خالقُ كلِّ شي ءٍ)[ سوره ي رعد، آيه ي 16.]
🔹 و گر چه خداوند هر چيز را با زيباترين وجه آفريد؛ (الّذي اَحْسَنَ كُلَّ شي ءٍ خَلَقَه)[ سوره ي سجده، آيه ي 7.]
🔹 ليكن خداوند هيچ موجودي را به زيبايي انسان كامل نيافريد؛ (لَقَد خَلَقنا الإنسانَ في اَحْسَنِ تقويمٍ)،[ سوره ي تين، آيه ي 4.]
🔹 و دربارهي آفرينش هيچ موجودي خود را به عنوان (اَحسَن الخالقين)،[ سوره ي مؤمنون، آيه ي 14. ]نستود، و اگر انسان كاملْ احَسْنُ المخلوقين نمي بود، آفريدگار وي (اَحْسَن الخالقين) نمي شد.
به تعبير رساتر، اگر خداوند با اسم ممتاز اَحسن الخالقين تجلي نمي كرد، انسانِ كامل پديد نمي آمد. زيرا مخلوق، آيت و مظهرِ خالق است، و خالق با هر اسم يا وصفي ظهور نمايد، مخلوق نشانهي همان اسم و آيت همان وصف خواهد شد.
🔹 گرچه در نظام هماهنگ طبيعت، پرندگان و سرايندگان زيبا چونان طاووس و بلبل به سر مي برند؛ ليكن هيچ كدام از آن ها جامهي اَحسن بودن دربر نكرده اند و تاج كرامت بر سر ننهاده اند، و گرچه در نظام ملكوتِ عالَم، فرشتگانِ معصوم، تسبيح گويان خدا و تقديس كنان كوي حق اند، ولي هيچ كدام از آن ها به دريافت كسوت اَحسن، مفتخر نشدند، بلكه در پيشگاه انسان كامل كه اَحسن المخلوقين است، ساجد و خاضع اند.
🔹 لازم است تحليل صحيح قرآني در زمينهي ارزيابي نظام احسن انساني به عمل آيد تا ارج و حرمت انسان روشن شود، و راه طي و نيل آن مقام منيع معلوم گردد، و هيچ معياري براي تبيين اين اصل همتاي قرآن كريم نخواهدبود. لذا از اين منبع زلال و لايزال استمداد جسته و از پيام هاي آن استنباط مي شود، چه اين كه تأثير اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) كه همتاي قرآن كريم اند، همانند معارف والاي وحي الاهي در تبيين محور كرامت و مدد در فخر انسان تأثير به سزائي دارد.
▪ از اين جهت توجّه به چند نكته آموزنده ضروري و سودمند مي باشد:
1⃣ يكم. قرآن كريم هر چه خارج از حوزهي روح آدمي است، آن را مايهي زيبايي انسان نمي داند، بلكه اگر آن چيز در زمين قرار دارد، آن را زيور زمين محسوب مي نمايد، و راز تزيين زمين را به آن زينت ها آزمون جامعهي بشري مي شمرد؛ (و زيّنّا السّماء الدنّيا بمصابيح)[ سوره ي فصلت، آيه ي 12.] ، ولي اگر كمالي در جان انسان واقع شود، آن را زيور روحِ ملكوتي بشر مي داند، (حَبَّبَ إليكُم الإيمانَ و زَيَّنه في قلوبكم).[ سوره ي حجرات، آيه ي 7.] بنابراين، در فرهنگ قرآن كريم فقط ايمانِ به خداوند و وحي و نبوت و معاد و ساير دستورهاي ديني، پايهي زيور و مايهي زينت و در نتيجه سبب كرامت انسان خواهد بود.
ادامه دارد...
🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید
🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید.
لینک زیر را دنبال فرمائید
@rahighemakhtoom