eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
627 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 6 :نکات تفسیر آیات 1تا5 وَ الْفَجْرِ «1» وَ لَيالٍ عَشْرٍ «2» وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ «4» هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ «5» ▪ «الْفَجْرِ»: سپیده دم. صبحدم سپیده‌دم صبح، پرده ظلمت شب را می‌شکافد، و سرچشمه نور را از میان افق منفجر می‌سازد، و بندهائی را باز می‌کند که بر حرکت و حیات زندگان زده شده است و هستی را نورباران و زندگی را دگرگون می‌گرداند. ✅ ۱ - سوگند خداوند به سپیده دم (و الفجر) ✅ ۲ - سپیده دم، لحظه اى با عظمت (و الفجر) ▪ «لَیَالٍ عَشْرٍ»: شبهای دهگانه. برخی گفته‌اند که مراد ده شب و روز ماه ذی‌الحجّه است که شاهد بزرگترین و تکان دهنده‌ترین اجتماعات مسلمین جهان در سرزمین وحی است و عید قربان در آن انجام می‌پذیرد. بعضی هم آن را شبهای دهگانه آخر رمضان می‌دانند که لیلةالقدر در آن است. گروهی هم آن را ده شبانه‌روز اوّل ماه محرم می‌شمارند که عاشوراء در آن است. ولی نکره بودن آن، علاوه از بیان عظمت، بیانگر نامعیّن و نامحدود بودن چنین شبهائی است. ✅ 3 - سوگند خداوند، به شب هاى ده گانه (و لیال عشر) ✅ 4 - تفاوت شب ها در فضیلت (و لیال عشر) نکره آمدن «لیال» و سوگند به آن ده شب خاص، بیانگر عظمت آنها در بین شب هاى سال است. ✅ 5 - وجود ده شب با فضیلت، به صورت پیاپى در بین شب هاى هر سال (و لیال عشر) درباره مراد از شب هاى ده گانه، اقوال و روایات گوناگونى وجود دارد. مشهورترین آنها این است که مراد، شب هاى دهه اول ذى الحجه است. برخى آن را بر دهه آخر ماه رمضان و یا دهه اول ماه محرم تطبیق داده اند. ▪ «الشَّفْعِ»: زوج. جفت. «الْوَتْرِ»: فرد. تک. طاق. شفع و وتر، شامل همه کائنات می‌گردد. برخی شفْع را مخلوقات خدا، و وتْر را ذات خدا دانسته‌اند. ✅ 6 - سوگند خداوند، به جفت و تاق (و الشفع و الوتر) 🔹 حرف «ال» در «الشفع» و «الوتر»، براى جنس است. درباره مصداق شفع و وتر، نظرهاى گوناگونى ابراز شده است; برخى گفته اند: «شفع» روز هشتم ذى الحجه (یوم الترویة) و «وتر» روز عرفه است و برخى آن دو را بر نماز شفع و وتر تطبیق داده اند. در نظرى دیگر، شفع روز قربان و وتر روز عرفه است. این احتمال نیز وجود دارد که «شفع»، به تمام مخلوقات نظر داشته و مراد از «وتر»، ذات بارى تعالى باشد; زیرا تنها او است که مرکب نیست. 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 7 :نکات تفسیر آیات 1تا5 وَ الْفَجْرِ «1» وَ لَيالٍ عَشْرٍ «2» وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ «4» هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ «5» ▪ «یَسْری»: رهسپار می‌شود. می‌رود و پایان می‌پذیرد .در رسم‌الخطّ قرآنی، یاء آن حذف شده است. ✅ 7 - سوگند خداوند، به شب هنگام گذر کردن و پایان یافتن آن (و الّیل إذا یسر) 🔹 حرف «ال» در «الّیل»، براى جنس است. برخى آن را براى عهد گرفته و مراد از «الّیل» را شب عید قربان دانسته اند. در برداشت یاد شده، احتمال اول ترجیح داده شده است. «یسر»; یعنى، مى گذرد. اصل این کلمه «یسرى» بوده و چون در آخر آیه قرار گرفته، براى تناسب با آخر آیات قبل و بعد، حرف آخر آن حذف شده است. اسناد حرکت و گذر کردن به شب، مجاز و از باب تشبیه به اجسام است. ✅ 8 - سوگند خداوند، به پاس هایى از شب که شبروان در آن سیر مى کنند. (و الّیل إذا یسر) مى توان گفت، «حرکت شب» تعبیرى است مانند «شب خوابیده» که مراد از آن، حرکت دیگران در شب و خواب آنها در آن است. ✅ 9 - گذشت شب، پدیده اى با عظمت در جهان طبیعت (و الّیل إذا یسر) ▪ «ذِی حِجْرٍ»: عاقل. صاحب عقل و خرد. یادآوری: جواب قسم، آیه است، یعنی: اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَاد. یا این که جواب قسم محذوف است و آیات آینده که سخن از مجازات طغیانگران می‌گوید، گواه بر آن است، و در معنی چنین است: قسم بدانچه گفته شد که ما کفّار و طغیانگران را عذاب می‌کنیم! ✅ 10 - عاقلان با سوگندهاى خداوند به فجر، شب هاى ده گانه، شفع، وتر و گذشت شب، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق مى کنند. (هل فى ذلک قسم لذى حجر) ✅ 11 - سوگند به سپیده دم، شب هاى ده گانه، هر جفت و تاق و گذشت شب، سوگندى شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل (هل فى ذلک قسم لذى حجر) 🔹 استفهام در «هل فى ذلک...»، تقریرى است و مراد تثبیت این نکته است که قسم هاى یاد شده، فرد عاقل را اقناع مى کند; به گونه اى که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایى به کار مى برد. ✅ 12 - عظمت سپیده دم، شب هاى ده گانه، جفت، تاق و گذشت شب، قابل درک براى بهره مندان از اندکى عقل (هل فى ذلک قسم لذى حجر) تقلیل، از نکره بودن «حجر» استفاده شده است. ✅ 13 - قرآن در رهنمودهاى خود، خردمندان را مخاطب قرار داده است. (لذى حجر) 🔹 «حجر» به معناى «منع» است از آن جهت به عقل «حجر» گفته مى شود که انسان را از خواسته هاى نفس باز مى دارد. ۵ - عقل، از ابزار شناخت معارف الهى (هل فى ذلک قسم لذى حجر) 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 موجود ابدی ▪ این ایام ـ اوایل ماه شریف صفرـ متعلق به وجود مبارك امام باقر (سلام الله علیه) است. یكی از بیانات نورانی امام باقر(سلام الله علیه) این است كه «لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ‏ بِنَفْسِكَ».[1] برای علم بركات فراوانی است، علم نافع هم اقسامی دارد؛ بهترین و مهم ترین قسم از اقسام علم نافع، معرفت نفس است، زیرا علوم دیگر فقط یك جهت را تأمین می ‌كنند یعنی جهت نظر را تأمین می‌ كنند؛ اما معرفت نفس كه انسان خود را بشناسد، هم بخش دانشی و عقل نظری را می‌ شناسد كه چه می‌ داند و چه نمی ‌داند، هم آن بخش ارزشی و منشی و روشی خودش را می‌ داند و می ‌بیند كه چكار كرده و چكار نكرده است، پس این یك معرفت جامعی دارد هذا اولاً و این معرفتین او هم به علم شهودی است، نه به علم حصولی ثانیاً. ▪ این بیان نورانی امام باقر (سلام الله علیه) كه فرمود «لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ‏ بِنَفْسِكَ»[2] به دنبال همان آیه نورانی است كه ﴿سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی اْلآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتّی یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ﴾،[3] آیات آفاقی این است كه انسان نظم جهان خارج و آسمان و زمین و نظام حاكم بر عالم را بررسی كند، این می ‌شود آیات آفاقی؛ آیات انفسی این نیست كه فلسفه و كلام بخواند و ادله تجرّد نفس را بررسی كند که نفس به چند دلیل مجرد است این در حقیقت سیر آفاقی است نه انفسی. ▪ این بیان نورانی امام باقر (سلام الله علیه) كه فرمود «لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ‏ بِنَفْسِكَ»[4] این است كه انسان خودش را گم نكند. استدلال قرآن كریم هم در سورهٴ مباركهٴ «حشر» این نیست كه اینها چون حالا این علم را ندارند، فرمود اینها خودشان را فراموش كردند: ﴿لا تَكُونُوا كَالَّذینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾؛[5] انسان ها خودشان را گم كردند. ممكن است كه با براهین كلامی و فلسفی چندتا برهان اقامه كنند كه نفس مجرد است، ولی خودش را گم كرده، چون این به دنبال «هو» است نه به دنبال «أنا». این به دنبال «او» است نه به دنبال «من»! اینها همه علم حصولی است همه غائب است همه كلی است. ▪ بنابراین فرمود اینها مشكلشان این است كه خودشان را فراموش كردند، پس اگر كسی به یاد خودش باشد و اهل محاسبه باشد، هم بخش بود و نبود را می ‌یابد حضوراً، هم بخش باید و نباید را می ‌یابد حضوراً و هر كاری هم بكند این نفس طیب و طاهر را ذات اقدس الهی طوری آفرید كه نه رومیزی قبول می ‌كند و نه زیرمیزی، نفس لوامه این است! مگر می ‌شود با رشوه او را حل كرد؟! مگر می ‌شود با توجیه او را حل كرد؟! ﴿بَلِ اْلإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَةٌ ٭ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذیرَهُ﴾،[6] این نفس لوامه است! این رشوه پذیر نیست! آدم را سرزنش می‌ كند. اگر ما او را خفه نكنیم و حرف او را گوش بدهیم مرتب از درون نیش می ‌زند که چرا این كار را كردی؟! فوراً آدم توبه می ‌كند و راحت می ‌شود، همین كه توبه كرد سبك می‌ شود. این بیان نورانی كه فرمود هیچ علمی مثل این نیست، برای اینكه باعث می‌ شود كه انسان «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»،[7]خدا را می ‌شناسد، آینده اش را می ‌شناسد، ابدیتش را می ‌شناسد و آنقدر بلند نظر است كه اصلاً كل این دنیا برای او «كحلقة فی فلات» است، چون خودش را ابدی می ‌بیند. 📝 پانویس: [1] . تحف العقول، ص286. [2] . تحف العقول، ص286. [3] . سوره فصلت، آیه53. [4] . تحف العقول، ص286. [5] . سوره حشر، آیه19. [6] . سوره القیامه، آیات14-15. [7] . عوالی اللئالی، ج4، ص102. 📚 درس خارج فقه خیارات جلسه 422 تاریخ: 1391/09/29 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از (3) 🔅🔅🔅 💢 نامهاي مبارکه ✅ 2 ـ «فاتحة الكتاب»، «فاتحة القرآن»: اين سوره مباركه به عقيده بسياري از مفسّران و پژوهشگران علوم قرآني اولين ‏اي است كه به طور كامل بر قلب مطهّر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده است[(كشاف، ج4، ص775)] و در تنظيم سوره ‏هاي قرآن نيز سرآغاز كتاب الهي است و قرآن به آن آغاز مي‏گردد و از همين رو «فاتحة الكتاب» يا «فاتحة القرآن» نام گرفته است. ▪️ از مباركه در روايات فراواني با نام «فاتحة الكتاب» ياد شده است مانند: «لا صلاة إلاّ بفاتحة الكتاب»[ عوالى اللئالى، ج1، ص196.]، «لا صلاة لمن لم يقرأ بفاتحة الكتاب»[ وسائل الشيعة، ج6، ص37؛ صحيح بخاري، ج1، ص192.]. از اين روايات بر مي‏آيد كه مباركه از عصر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با نام «فاتحة الكتاب» شناخته شده بود و مسلمانان با همين نام از آن ياد مي‏كردند. ✅ 3 ـ «السّبع المثانى»: اين نام را خداي سبحان در مقام اظهار امتنان بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بر اين نهاده است: (ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم)[ سوره حجر، آيه 87.]. مراد از (سبعاً من المثاني) در اين آيه، براساس روايات وارده از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان (عليهم‏السلام)، همان مباركه حمد است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏فرمايد: «فأفرد الامتنان علىّ بفاتحة الكتاب وجعلها بإزاء القرآن العظيم»[ تفسير برهان، ج 353 ،2؛] ▪️ كلمه «السّبع» در اين تركيب، ناظر به شمار آيات اين و كلمه «المثاني» نشانه وصفي است كه سراسر كريم و از جمله سوره مباركه حمد به آن موصوف شده است: (كتاباً متشابهاً مثاني)[ سوره زمر، آيه‏ي23؛ ر.ك الميزان، ج12، ص191 ـ 192. ] و آن انثناء، انعطاف و گرايش خاصي است كه آيات قرآن نسبت به يكديگر دارد و هر يك از آيات آن با ساير آياتش تفسير مي‏شود: «... ينطق بعضه ببعض ويشهد بعضه علي بعض»[ نهج‏ البلاغه، خطبه 133،] ▪️ مباركه حمد از مواهب معنوي عظيمي است كه در اين حديث از اعطاي آن به پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم)، با تعبير «منّت»(نعمت بزرگ و سنگين) و «امتنان» ياد شده است؛ همان گونه كه اصل رسالت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در كريم با اين تعبير آمده است: (لقد منّ الله علي المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم)[ سوره آل عمران، آيه ‏ي164.] ▪️ آيه 87 سوره مباركه حِجْر، از كريم به عنوان كتابي عظيم كه از كانون و مبدأ عظمت تنزل يافته است ياد مي‏كند: (والقرآن العظيم) و براي تبيين جلالت شأن و رفعت جايگاه مباركه نيز آن را معادل و همتاي همه قرآن قرار داده، با تعبيري تكريم‏آميز (نكره غير موصوفه سبعاً) آن را بزرگ مي‏شمارد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه 250تا 253 🔅🔅🔅 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳️همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌موجود ابدی آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 فیض الهی ▪️ ️در جریان فیض خدا كه آیا فیض خدا متناهی است یا نه، در بحث قبل اشاره شد كه وقتی خدا چیزی به كسی عطا می ‌كند بله، آن محدود است چیزی به كسی می ‌دهد. یك وقت دست كسی را می‌ گیرد به «وجه» خودش به مخزن خودش متّصل می‌ كند، اگر دست او را گرفت و بالا برد و به «وجه» خودش متصل كرد، بر اساس ﴿كُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ ٭ وَیبْقَی وَجْهُ رَبِّكَ﴾[1] و بر اساس ﴿كُلُّ شَی‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾[2] این «وجه ‌الله» یك چیز دائمی است. ▪️ ️در بعضی از روایات می ‌بینید كه دارد «نحن اسماء الله»، «نَحْنُ كَلِمَاتُ‏ اللَّهِ»،[3] «نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ»،[4] «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ»[5] كه درباره انسان كامل است همین است «وجه» خدا، فیض خدا و ظهور خداست؛ این ظهور نامتناهی است این ظهور وقتی كه در قیامت جلوه‌گر شده است در صحنه قیامت معلوم می‌ شود كه ابدی است و حدّی ندارد. بهشت كه انقراضی ندارد، اهل بهشت انقراضی ندارند; منتها اینها دائماً می‌ گیرند، آن خدایی كه «دائم الفیض علی البریة» است، «یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیةِ»[6] است، آن فیض دائم او «لا انقطاع له ابدا»؛ منتها هر اندازه كه نصیب مستفیض ‌ها بشود اینها محدود است افراد عادی، مستفیض‌ اند خدا به آنها فیض می ‌رساند، انسان كامل، مثل وجود مبارك حضرت امیر و اهل بیت (علیهم السلام) به «فیض الله» متّصل‌ اند به «وجه ‌الله» متّصل ‌اند «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ» است می‌ شود نامتناهی. اگر فعل خدا باشد، «وجه» خدا باشد كه دیگر زوال ‌پذیر نیست، اما اگر چیزی خدا به كسی عطا كرده است آن محدود است. [1] . سوره الرحمن، آیات 26 و 27. [2] . سوره قصص، آیه 88. [3] . تحف العقول، متن، ص479. [4] . الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص145. [5] . المزار الکبیر، ص 579. [6] . مصباح الکفعمی، ص647. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه یس جلسه 5 تاریخ: 1392/10/17 @rahighemakhtoom
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌فیض الهی آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 جلال و شکوه حسینی ▪️ جریان حسین ‌بن ‌علی، جریان محرم، تاسوعا، عاشورا و عزاداری ها، بخش های سنتی آن سر جایش محفوظ است. سخنرانان ما و هم مداحان ما، عظمت و جلال و شكوه حسین ‌بن ‌علی را نشان بدهند. می ‌بینید وقتی عمر بن سعد شروع كرد به تیراندازی، به دیگران گفت بدانید اول كسی كه تیر انداخت من بودم. صبح عاشورا «وَ أَقبَلَتِ السِّهَامُ مِنَ القَومِ كَأَنَّهَا القِطر»[1] مثل قطرات باران تیر آمد، در آن حالت حسین‌ بن ‌علی دارد سفارش می ‌كند؛ در حال وداع خواهر و بچه‌ها و همه اینها را جمع كرد، فرمود بالأخره مرگ است و شهادت است و سر بریدن است و سر روی نیزه كردن است، اما شما كاری كه از عظمت شما كم می‌ كند نکنید! این سفارش حسین‌بن‌علی است، فرمود: «لا تَشكُوا وَ لا تَقُولُوا بِأَلسِنَتِكُم مَا ینقُصُ قَدرَكُم»؛[2] بگذارید كربلا با جلال و شكوه شناخته شود، حرف ها، قصه ‌ها، داستان ها، روش ها و منش ‌ها كه از جلال كربلا، از جمال كربلا، عظمت كربلا، استقلال كربلا و حرّیت و آزادی خواهی كربلا كم كند این حرف ها را نزنید! ▪️ تمام این شهدا را به خیمه «دار الحرب» آوردند، در حالی که از اجساد اینها خون می ‌چكد؛ در چنین فضایی حسین ‌بن ‌علی فرمود كاری كنید در این سفر كه عظمت شما محفوظ باشد، حیثیت شما محفوظ باشد. حرف بی سند نگویید، قصه بی سند نخوانید، داستان بی سند نگویید، روشی و كاری كه از جلال و شكوه شما بكاهد نکنید، ما را به عنوان نیازمند معرفی نكنید. گرسنه شدید چیزی نخواهید؛ آب خواستن ننگ نیست، اما نان خواستن ننگ است. بچه ‌های ابی عبدالله گرسنه هم بودند، مگر اینها سیر بودند؟ تشنه ‌ای بگوید به من آب بدهید، این ننگ نیست. همین بچه ‌ها ـ همه آنها كه بچه‌های ابی عبدالله نبودند، بچه ‌های اصحاب و انصار هم بودند ـ وقتی به اینها خرما صدقه می‌ دادند، بچه‌ها گرفتند و داشتند می‌خوردند، وجود مبارك امام سجاد(سلام الله علیه)، امام زمان بود، فتوا را باید امام زمان بدهد، ولی زین العابدین ساكت بود تا كسی متوجه نشود که او امام زمان است؛ فتوا را به زینب كبرا (سلام الله علیهما) می‌ داد، زینب كبرا این مسئله شرعی را بین اُسرا منتشر می ‌كرد؛ لذا این بچه‌ ها خیال می‌ كردند، زینب(سلام الله علیهما) فتوا داد، یكی از بچه‌ها گفت: «أَنَّ الصَّدَقَةَ عَلَینَا حَرَامٌ»؛[3] صدقه بر ما حرام است، این گونه بود! ▪️ ما هستیم و این عظمت و جلال و شكوه، این كشور را حسین (سلام الله علیه) آزاد كرد، اگر امام (رضوان الله علیه) فرمود خون بر شمشیر پیروز است از همین راه هاست، ما این سرمایه رایگان از دست ندهیم، هم جلال و شكوه عزاداری را حفظ كنیم، هم آن حرّیت و استقلال و عظمت سیاسی حسین‌ بن‌ علی را حفظ كنیم. [1] . اللهوف، ص100. [2] . ر. ک: نفس المهموم، ص355 و 445. [3] . ر. ک: سفینة البحار، ج5، ص80. 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/07/24
📌 امنیت آرمانی ▪ همه ما مسئولیت داریم كه امنیت خود و دیگران را تأمین كنیم، آن امنیت دینی در سایه ایمان حاصل می ‌شود كه انسان نه بیراهه برود و نه راه كسی را ببندد كه متوقّع از انقلاب و نظام اسلامی هم همین است كه ﴿الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُهْتَدُونَ﴾،[1] این در حقیقت امنیت آرمانی است؛ اگر آن نشد، ما ناچاریم امنیت را از راه دیگر تأمین كنیم. ما وقتی معتقد بودیم كه كمك به اندازه هزینه نازل می ‌شود ـ این اصل كلی است ـ آن‌گاه هرگز در نمی ‌مانیم. یك وقت است انسان احساس كمبود می ‌كند، می ‌گوید كه ما در حالت تحریم هستیم یا این ابزار را نداریم، اگر باور كردیم كه كار به دست خداست و باور كردیم این اصلی را كه اهل بیت فرمودند: «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ینَزِّلُ اَلْمَعُونَةَ عَلَى قَدْرِ اَلْمَئُونَةِ»[2] مئونه یعنی هزینه، معونه یعنی كمك؛ یعنی كمك الهی از آسمان به اندازه هزینه نازل می‌ شود، وقتی نازل شد، انسان باید سعی كند در برابر این باران رحمت قرار بگیرد. ▪ پس اصل اول این شد كه امنیت آرمانی در سایه ایمان است كه اگر همه ما ـ ان‌شاءالله ـ مؤمن باشیم، هیچ كدام نه بیراهه می‌ رویم و نه راه كسی را می ‌بندیم كه ـ ان‌شاءالله ـ وقتی ظهور حضرت محقّق شد، این‌چنین خواهد بود و آن در عقل مردم است. الآن در بسیاری از كشورها سخن از فشار اقتصادی است، اما در برخی از كشورها كارخانه‌ های اسلحه ‌سازی و آدم ‌كُشی به شدت مشغول كارند، این یعنی چه؟! یعنی عقل كامل نیست، آدم این قدرت و نعمت را كه خدا داده صرف آدم‌ كشی می ‌كند؟! قسمت مهمّ بودجه اینها صرف ساختن سلاح آدم ‌كشی است! ▪ اصل دوم آن است كه ما باور كنیم كه هر هزینه ‌ای كه باشد به اندازه آن كمك الهی نازل می‌ شود، البته اگر هزینه صادق باشد نه هزینه كاذب، اگر این ‌طور باشد كمك الهی هم نازل می‌ شود «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ینَزِّلُ اَلْمَعُونَةَ عَلَى قَدْرِ اَلْمَئُونَةِ»؛ یعنی عون و كمك الهی به اندازه نیاز مردم است. ▪ مطلب سوم آن است كه این زمینی كه تشنه است منتظر است كه چه وقت باران بیاید، ما منتظریم كه چه وقت فیض رحمت نازل می‌ شود؛ باید دو كار بكنیم: یكی اینكه آن زمان و زمین را شناسایی كنیم، یكی اینكه خود را در آن معرض قرار بدهیم. اگر ما ندانیم فیض كجا نازل می‌ شود و چه وقت نازل می ‌شود یا بدانیم و خود را در آن معرض قرار ندهیم، از فیض الهی محرومیم. از وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است كه «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِی أَیامِ دَهْرِكُمْ‏ نَفَحَاتٍ‏ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»؛[4] فرمود درست است كه خدا دائماً فیض می‌ رساند، ولی همیشه بهار نیست، گاهی سحری هست و فیضی هست، دعای انسان مستجاب ‌الدعوه ‌ای هست، یك نسیم رحمت می ‌وزد، فرمود وقتی نسیم رحمت وزید خود را در معرض آن نسیم قرار بدهید و از نسیم اعراض نكنید! گاهی انسان حالتی به او دست می ‌دهد حالا یا در نماز است یا در مسجد است یا در حرم است یا بعد از انجام یك كار خیر است، مشكل كسی را حل كرده، امنیت كسی را تأمین كرده که یك احساس روحانیتی دارد، در آن حال از خدا بخواهد كه آبروی نظام را حفظ كن! خدایا تو كه می ‌توانی این نظام را اداره كنی، توفیقی بده كه به دست ما این نظام حفظ بشود، نه اینكه ما برویم كنار و دیگری این كار را بكند یا از ما نخواهی به دیگری بدهی؛ این چیز بدی نیست، این حسد نیست، این دعای شریفه كه «اللهمّ... وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ‏ تَنْتَصِرُ بِهِ‏ لِدِینِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیرِی»[5] همین است؛ یعنی خدایا تو كه دینت را حفظ می‌ كنی، نظام را حفظ می ‌كنی، خون‌ های شهدا را پاسداری می ‌كنی، توفیقی بده كه به دست ما این نظام حفظ بشود، نه اینكه ما برویم كنار و دیگری اداره كند، این چیز بدی نیست، این حسد نیست، این غبطه است كه كار به دست ما انجام بگیرد. 📚 دیدار مسئولین نیروی انتظامی با حضرت استاد تاریخ: 1391/12/08 📝 پانویس: [1] . سورهٴ انعام، آیهٴ 82. [2] . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص416؛ «... قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ینَزِّلُ اَلْمَعُونَةَ عَلَى قَدْرِ اَلْمَئُونَةِ وَ ینَزِّلُ اَلصَّبْرَ عَلَى قَدْرِ شِدَّةِ اَلْبَلاَءِ». [3] . الكافی، ج1، ص25; كمال‌الدین (شیخ صدوق)، ج2، ص675. [4] . عوال الئالی، ج4، ص118؛ بحارالأنوار، ج68، ص221. [5] . الكافی(ط ـ الاسلامیة)، ج2، ص589. 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 آداب احترام به قرآن گروه سوم از این آیات، آیاتی است که احکام و آداب بخصوصی را در رابطه با احترام به قرآن بیان می¬نماید: «إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ × فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ × لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون‌»[۱۰] كه آن، قرآن كريمى است كه در كتاب محفوظى جاى دارد و جز پاكان نمى‌توانند به آن دست زنند (دست يابند). چون كلام در سياق بزرگداشت امر قرآن بوده و آن را تجليل نموده است، از همين بیان مى‌فهميم كه منظور از مس قرآن، دست كشيدن به خطوط آن نيست؛ بلكه علم به معارف آن بوده كه جز پاكان، كسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در كتابى مكنون و پنهان است؛ و آيات 3-4 سوره زخرف، نيز به این مطلب اشاره دارد:[۱۱] «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ»؛ كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما (آن را) درك كنيد! و آن در «أمّ الكتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپايه و استوار است! پس قرآنى كه در كتاب مكنون است به حريم قدسی آن دست كسى نمى‌رسد؛ مگر آن كه از لوث گناهان و محرّمات پاك شده و دل را از توجه به كثرات و منیّت‌ها و از پليدى حدود و تعيّنات (مسائل روزمره)، خالى و پاكيزه بکند.[۱۲] فلذا احترامات باطنى قرآن و عمل كردن به دستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلام¬ الله می¬باشد.[۱۳] و آیه¬ی دیگری که در این رابطه می¬توان اشاره نمود، آیه¬ ای است که در آن سخن از آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن می¬باشد: «وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون‌»[۱۴] هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرادهيد و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت خدا شويد! آنچه از ظاهر آيه استفاده مى شود اين است كه اين حكم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معينى نيست در مقابل روايات متعددى از معصومین علیهم¬ السلام بر عدم وجوب استماع در تمام حالات نقل شده که علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع اين دو حكم بدست می¬آید که حکم استماع بر تلاوت قرآن، يك حكم استحبابى است؛ يعنى شايسته و مستحب است که اگر كسى قرآن تلاوت كند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند به احترام قرآن سكوت کرده و با گوش جان پيام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گيرند؛ چون قرآن تنها كتاب قرائت نيست بلكه كتاب فهم و عمل و کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه به قدرى بر حکم استحباب تاكيد شده كه در بعضى روايات از آن تعبير به واجب شده است.[۱۵] 📝 پانویس: 10. سوره واقعه/77-79. 11. تفسیرالمیزان، ج‌19، ص 237. 12. گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیر بيان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، موسسة الاعلمی، 1408ق، چاپ دوم، ج‌13، ص542. 13. تفسیر اطیب¬البیان، ج1، ص60. 14. سوره اعراف/204. 15. تفسیر نمونه، ج‌7، ص71. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از (4) 🔅🔅🔅 💢 نامهاي مبارکه ✅ 4 ـ «الشفاء»، «الشافية»: قرآن كريم براي شفاي دردهاي دروني و بيماريهاي قلبي، يعني جهل و رذايل اخلاقي، از سوي شافي مطلق، خداي سبحان، نازل شده است: (ونُنَزّل من القرآن ما هو شفاء ورحمة)[ سوره إسراء، آيه 82.]، (وشفاء لما في الصّدور)[ سوره يونس، آيه 57.] و سوره مباركه حمد نيز كه برترين سوره قرآني و عصاره معارف آن است، 🔹 در روايات «سوره شفابخش» نام گرفته است: «فاتحة الكتاب شفاء من كل داء»[ مجمع البيان، ج1، ص87.]، «من لم يبرأه الحمد لم يبرأه شى‏ء»[ نورالثقلين، ج1 ص4] 🔹 گرچه تلاوت سوره حمد شفابخش بيماريهاي تن نيز هست و در اين امرِ مجرّب، هيچ ترديدي نيست، امّا مهمّ، بيماريهاي جان است كه قرآن كريم عهده‏دار درمان آنهاست و سوره حمد نيز چون عصاره قرآن است، عصاره درمانهاي قرآني نيز خواهد بود. بنابراين، كلام امام باقر (عليه‏السلام) (من لم يبرأه الحمد...) نيز بدين معناست كه اگر جهل و رذايل اخلاقي كسي با معارف سوره حمد درمان نشود، ديگر سوره‏هاي قرآن نيز براي او سودمند نخواهد بود. ✅ 5 ـ «الأساس»: از ابن عباس نقل شده است كه هر چيزي اساسي دارد و اساس قرآن سوره مباركه حمد است: «إنّ لكلّ شى‏ءٍ أساساً... وأساس القرآن الفاتحة وأساس الفاتحة بسم الله الرحمن الرحيم»[ مجمع البيان، ج1، ص87.] ✅ 6 ـ «الصلاة»: اين نام نيز مستفاد از اين حديث قدسي است: «قسمت الصلاة بينى وبين عبدى نصفين؛ فنصفها لى ونصفها لعبدى...»[ تفسير ابوالفتوح، ج 1، ص 13] ؛ زيرا ؛ زيرا قراين موجود در حديث به روشني گواه بر آن است كه منظور از «الصلاة»، سوره‌ي حمد است. برخي مفسران نيز سرّ نامگذاري سوره حمد بدين نام را وابستگي قوامِ نماز به سوره‌ي حمد (لا صلاة إلاّ بفاتحة الكتاب) ذكر كرده اند. ✅ 7 ـ «الكافية»، «الوافية»: عبادة بن صامت از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي‏كند كه: «أمّ القرآن عوض من غيرها وليس غيرها منها عوضاً»[ مجمع البيان، ج1، ص87.] و برخي از تفاسير اهل سنت راز تسميه سوره حمد بدين نامها را كفايت آن در صحّت نماز دانسته‏اند؛ زيرا هيچ سوره‏اي جز حمد مقوّم نماز نيست[روح المعانى، ج1، ص67] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 8 :نگاهی کلی به تفسیر آیات 6تا14 أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ «6» إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ «7» الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ «8» وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ «9» وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ «10» الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ «11» فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسادَ «12» فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ «13» إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ «14» ▪ قوم عاد دو گروه بودند؛ عاد قديم و جديد به دليل آيه «عاد الاولى»، كه بعد از حضرت نوح در منطقه احقاف زندگى مى‌كردند و داراى هيكل‌هايى بزرگ و قدرتى عظيم و شهرهايى آباد بودند. ▪ «إِرَمَ» يا نام ديگر قبيله عاد است يا نام شاخه‌اى از قوم عاد و يا نام منطقه‌اى كه قوم عاد در آن زندگى مى‌كردند كه ساختمان‌هايشان داراى ستون‌هايى بزرگ و بلند بوده است. 🔹 بعضى ارم را ساختمان شدّاد و بعضى ساخته اسكندر در اسكندريه دانسته‌اند. ▪ «صخر» جمع صخره به معناى سنگهاى بزرگ و سخت است و «واد» به فاصله ميان كوه و تپه گفته مى‌شود. ▪ «عماد» به معناى ستون يا ساختمان بلند است و «ثَمُودَ» به اعراب ما قبل تاريخ گويند كه در شمال عربستان ساكن بودند قومى كه پيامبر آنها حضرت صالح بود. ▪ «جابُوا»، به معناى بريدن سنگ است و كلمه «جواب» كه از اين ريشه است، به معناى قطع سؤال با پاسخ صحيح است. 🔹 ظاهراً قوم ثمود بعد از قوم عاد بوده‌اند كه نامشان بعد از آنها برده شده است. 🔹 قهر بر عاد و ثمود نمونه‌اى از در كمين بودن خداوند نسبت به ستمكاران است. 🔹 خداوند در كمين است، يعنى خلافكاران راه گريز ندارند و به طور ناگهانى گرفتار مى‌شوند. 🔹 استحكام ساختمان‌ها مانع قلع و قمع الهى نيست و به خاطر محكمى ساختمان نبايد از قهر خداوند احساس امنيّت كرد. ▪ مقصود از «ذُو الْأَوْتادِ» يا آن است كه پايه‌هاى حكومت فرعون محكم بود يا آنكه مخالفان خود را ميخكوب مى‌كرد و يا آنكه سپاه فراوان داشت. ▪ كلمه «صب» به معناى ريختن است، تعبير بارش عذاب، شايد كنايه از عذاب پى‌درپى و مداوم باشد. ▪ چگونه خداوند در كمين نباشد در حالى كه او از رگ گردن به ما نزديك‌تر است؟ «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» ▫ * تاريخِ قلع و قمع متجاوزان را فراموش نكنيد. «أَ لَمْ تَرَ» ▫ * نابود كردن طغيانگران جلوه ربوبيّت خداوند است. «فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ» به قول سعدى: ترحّم بر پلنگ تيزدندان ستمكارى بود بر گوسفندان‌ ▫ * نشانه خرد و عقل، عبرت گرفتن از تاريخ است. «لِذِي حِجْرٍ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ» ▫ *پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله توسط وحى از تاريخ قوم عاد و ثمود و فرعون آگاهى داشت.«أَ لَمْ تَرَ» ▫ *ابتكار در معمارى با استفاده از سنگ، در آن قوم عاد بوده است. «لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ» ▫ * اختلاف و تضاد فكرى، مانع از بيان هنر و ابتكارات ديگران نشود. «لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ» ▫ * قدرت بدون معنويّت، عاملى است براى بر هم زدن امنيّت. جابُوا الصَّخْرَ ... ذِي الْأَوْتادِ .... طَغَوْا فِي الْبِلادِ ▫ *طغيانگر و طغيان مرز نمى‌شناسد. «طَغَوْا فِي الْبِلادِ» (مراد از بلاد، همه مناطقى است كه به آن دسترسى داشتند) ▫ *سرچشمه تباهى و فساد، طاغوت‌ها هستند. «طَغَوْا فِي الْبِلادِ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسادَ» ▫ *تمدن و پيشرفت، اگر همراه با تقوا و صلاح نباشد عامل سقوط و هلاكت است. «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ» ▫ * مربى، گاه براى تنبيه، نياز به شلاق دارد. «رَبُّكَ سَوْطَ» ▫ * طغيان و فساد جز با قهر بر طرف نمى‌شود. طَغَوْا ... سَوْطَ عَذابٍ‌ ▫ * مهلت‌ها شما را مغرور نكند كه خدا در كمين است. «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» ▫ * كيفر دنيوى نسبت به عذاب اخروى همچون تازيانه‌اى است كه درد آن موقّت و آثارش سطحى است و تنها بر پوست مى‌ماند. «سَوْطَ عَذابٍ» 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 صوت جلسه درس استاد آملی در تاریخ 11-7- 98 🔅🔅🔅 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
درس اخلاق 11-7-98 استاد جوادی آملی.pdf
171K
📌 متن جلسه درس استاد آملی در تاریخ 11-7- 98 🔅🔅🔅 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (97) 🔅🔅🔅 ✳ اصل پنجم. حق مداري نظام آفرينش از سنخ تكوينْ و بود و نبود است، نه از صنف تشريعْ و بايد و نبايد، لذا بيش از يك حال ندارد و آن پيروزي مقتدرانه حق است؛ توضيح آنكه در مسائل فقهي يا حقوقي و اخلاقي كه از گذرگاه اعتبار مي گذرند و اختلاف و تخلّف در آنها ممكن است و نسيان و عصيان در آنها ممتنع نيست، هنگام نبرد حق و باطل، زشت و زيبا، صدق و كذب و...، سه حال ممكن است؛ يكي پيروزي حق بر باطل، و ديگري ظفرمندي باطل هر چند محدود بر حق، و سومي تساوي دو رقيب و غالب نشدن هيچ كدام بر ديگري؛ چه اينكه در جريان پيروزي هر كدام از جناح حق و باطل، آن جناح مغلوب يا كشته مي شود، يا اسير و مانند آن. 🔹 اين حالت هاي تثليثي هم در جهاد اصغر راه دارد و هم در جهاد اكبر؛ يعني همان طوري كه در صحنه نبرد با دشمنِ مهاجمِ بيروني، انسان مجاهد، يا فاتح مي شود يا شهيد و يا اسير، در جبهه جهاد با دشمن دروني نيز يا فاتح مي گردد و نَفْس را به اسارت مي گيرد؛ عشق ديوانه است ما ديوانه‌ي ديوانه‌ايم نَفْس امّاره است ما امّاره‌ي امّاره‌ايم [ديوان شمس تبريزي.] يا مُنْهَزم مي شود و تحت اسارت نَفْسِ اَمّاره درمي آيد، چنان كه اميرمؤمنان(عليه‌السلام) فرمود: «كَمْ مِنْ عقلٍ أسيرٍ تحت هوي أميرٍ» [نهج البلاغه، حكمت 211]، و يا تا آخرين نفس به مبارزه ادامه مي دهد، و اگر نتواند خاطرات تلخ را مهار كند، تسليم آنها نخواهد شد، و اگر نتواند اسير بگيرد، اسير نمي شود، و در همين حال كه در ميدان جهاد با اهريمنِ شيطنت است، مي ميرد كه به منزله مرگ در ميدان مقاتله است. اين بيان اجمالي براي روشن نمودن اوضاع نبرد حقّ و باطل در صحنه درون يا بيرون است، البته در قلمرو تشريع. 🔹 امّا در جهت تكوين، جريان جنگ حق و باطل داستان نبرد حُباب و عُباب، نَمْ و يَمْ و زَبَد و آب خروشان و موّاج است كه هرگز مجالي براي تثليث مزبور نبوده و باطل، هرچند كوتاه، قدرت درهم كوبيدن حق را ندارد؛ چه اينكه توان مقابله و استحقاق تساوي با آن را نخواهد داشت. 🔹 اگر لحظاتي باطل خودنمايي كند و چند روزي حاكم شود و با نيرنگ يا زور سلطه پيدا كند، اين گونه از رخدادهاي تلخ يا كيفر الهي است كه براساسِ (كذلك نولّي بعض الظالمين بعضاً) [سوره انعام، آيه 129.]، تنظيم شده است، يا بر پايه آزمون خداست: (ولايحسبنّ الذين كفروا أنّما نُمْلي لهم خيرٌ لأنفسهم إنّما نمْلي لهم ليزدادوا إثماً) [سوره آل عمران، آيه 178.]، و چون كيفر عادلانه خدا حق است و نيز آزمون حكيمانه خداوندي حق است، به استناد اين تحليل، باطل به هيچ وجه در نظام تكوين راه نمي يابد. براي تشخيص حق و باطل، راه هايي است كه به نزديك ترين آنها بعداً اشاره مي شود. ادامه دارد... @rahighemakhtoom
📌 چراغ هدایت ▪ مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) از وجود مبارك امام مجتبی (علیه السلام) نقل كرده است كه انسان دو صحنه دارد: یكی اندیشه است و یكی انگیزه؛ با صحنه اندیشه عالِم می ‌شود، دانشمند می ‌شود و می ‌فهمد و با صحنه انگیزه, وارسته می‌ شود و كار خیر انجام می ‌دهد. 🔹 مرحوم كلینی از وجود مبارك امام مجتبی (سلام الله علیه) نقل كرده که فرمود: «كُونُوا أَوعِیةُ العِلمِ وَ مَصَابِیحُ الهُدَی»؛[1] یعنی در بخش اندیشه, ظرف دانش باشید و مغزتان را, جانتان را, پایگاه علمی ‌تان را با قصّه و خرافات و حرف‌ های باطل و عاطل پُر نكنید، یا بفهمید یا گوش كنید تا بفهمید، «كُونُوا أَوعِیةُ العِلمِ»؛ ظرف دانش باشید, این بخش اندیشه. «وَ مَصَابِیحُ الهُدَی»؛ چراغ هدایت باشید تا هم راه خود را ببینید و هم به دیگران راه بدهید، نه بیراهه بروید و نه راه كسی را ببندید, این بخش انگیزه. ▪ مستحضرید كه راه را خدا مشخص كرد، چراغ را در درون ما روشن كرد؛ با وحی از بیرون و با فطرت و عقل از درون این چراغ روشن و شفاف را به ما داد تا راه را ببینیم یك, برویم دو, نه راه كسی را ببندیم سه, نه بیراهه برویم چهار. این بیان نورانی امام مجتبی است كه فرمود: «كُونُوا أَوعِیةُ العِلمِ وَ مَصَابِیحُ الهُدَی». ▪ از وجود مبارك امام مجتبی (سلام الله علیه) سؤال كردند سیاست چیست؟ مستحضرید كسی كه سیاسی واقعی است و در زیارت جامعه امام هادی (صلوات الله و سلامه علیه) آمده است كه به اهل بیت در مزار آنها در مشاهد مشرّفه عرض می ‌كنیم: «اَلسَّلامٌ عَلَیكُم یا سَاسَةِ العِباد»؛[2] ای سیاستمداران بندگان الهی! 🔹 از امام مجتبی سؤال كردند سیاست چیست؟ فرمود: «أُن تَرعَی حُقُوق الله وَ حُقوق الأحیاء وَ حُقوق الأموات»،[3] می ‌بینید سیاست را امام مجتبی در اضلاع سه‌ گانه این مثلث بابركت معنا كرد و فرمود: رابطه خود را با خدا از نظر شناخت خدا, اسما و اوصاف خدا, افعال و اقوال و آثار خدا, رهنمودهای خدا, عمل به دستورهای خدا مستحكم كنید، یك؛ رابطه‌تان را با زنده‌ ها، آن‌ كه انسان است، رابطه انسانی ‌تان را با او حفظ كنید، به كسی خیانت نكنید، در عهد و پیمان خود وفادار باشید، خیرِ دیگران را بخواهید و حقوق احیا را زنده كنید. 🔹 برخی ‌ها مسلمان ‌اند، برخی‌ها اهل كتاب ‌اند، برخی‌ ها كافرند؛ فرمود شما به احدی ظلم نكنید، ظلم حرام است ولو نسبت به كافر، مگر اینکه آن كافر بخواهد محارب باشد و حمله كند و مسلمان ‌ها را آزار برساند. بخش سوم و ضلع سوم، اموات ‌اند، حقوق اموات را رعایت كنید. آنها كه كاری كردند، كتابی نوشتند، مدرسه‌ای ساختند، راهی را احداث كردند، پلی ساختند و خدماتی به جامعه ارائه كردند، حقّ آنها را رعایت كنید. ▪ سیاست آن است كه این انسان با خدایش رابطه ناگسستنی داشته باشد اولاً, با جوامع بشری در سه بخش ـ هم بخش ملّی و محلّی, هم بخش منطقه‌ ای و هم بخش بین ‌المللی ـ حفظ كند. در بخش مسلمان ‌ها که بخش ملّی و محلّی ماست، در بخش با اهل كتاب كه خدا را قبول دارند و وحی و نبوّت را قبول دارند بخش منطقه ‌ای ماست، بخش سوم بخش بین ‌المللی ماست، زیرا ذات اقدس الهی پیغمبر را به عنوان ﴿رَحْمَةً لِلْعالَمینَ﴾[4] فرستاد, كتاب او را ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾[5] فرستاد, ﴿نَذیراً لِلْبَشَرِ﴾[6] فرستاد, ﴿كَافَّةً لِلنَّاسِ﴾[7] فرستاد، ما باید «پیغمبری» فكر كنیم؛ یعنی با جهان, رابطه حسنه داشته باشیم، مگر آنها بد كنند كه ما ناچاریم قیام كنیم، وگرنه اساس بر این است كه ما نسبت به تمام مردم روی زمین عاقل و عادل باشیم. 📚 پیام به همايش سبط اكبر امام حسن مجتبي (عليه‌السلام) تاریخ: 1393/03/27 📝 پانویس: [1] . الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص301. [2] . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص610. [3] . الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج6، ص620. [4] . سوره انبیاء، آیه107. [5] . سوره مدثر، آیه31. [6] . سوره مدثر، آیه36. [7] . سوره سبإ، آیه28. 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از (5) 🔅🔅🔅 💢 نامهاي مبارکه ✅ 8 ـ «المناجاة»، «التفويض»: نامگذاري سوره حمد به اين دو نام به دليل اشتمال آن بر آيه كريمه (إيّاك نعبد وإيّاك نستعين) است، كه بخش نخست آن مناجات عبد با خداست و با بخش دوم آن، تفويضِ ممدوح حاصل مي‏شود[روح المعانى، ج1، ص67.] ✅ 9 ـ «الكنز»: سوره مباركه فاتحه در روايات فريقين، «گنج عرشي» نام گرفته است: «... وأعطيت أُمّتك كنزاً من كنوز عرشى؛ فاتحة الكتاب»[ نورالثقلين، ج1، ص4.]، «... وإنّ فاتحة الكتاب أشرف ما فى كنوز العرش»[ همان، ص6.]، «نزلت فاتحة الكتاب بمكة من كنز تحت العرش»[ درّالمنثور، ج1، ص10.] ✅ 10 ـ «النّور»: قرآن كريم از كتب آسماني با تعبير نور ياد مي‏كند: (إنّا أنزلنا التوراة فيها هديً ونور)[ سوره مائده، آيه 44.]، (وآتيناه الإنجيل فيه هدي ونور)[ سوره مائده، آيه 46.]، (فَآمنوا بالله ورسوله والنور الذي أنزلنا)[ سوره تغابن، آيه 8.] و هدف آنها را نوراني كردن انسانها مي‏داند: (كتاب أنزلناه إليك لتخرج الناس من الظلمات إلي النور...)[ سوره ابراهيم، آيه 1]. بنابراين، سوره‏اي كه عصاره كتابِ نور است، خود نيز نوري باهر و نوراني‏كننده انسانهاست. ✅ 11 ـ «تعليم المسألة»، «السؤال»: گرچه طلب و مسئلتِ عبد سالك از خداي سبحان به صورت صريح، تنها در آيه كريمه (اهدنا الصّراط المستقيم) آمده است، اما همان گونه كه در تفسير همين سوره بيان خواهد شد، تحميد وتمجيد عبد در آغاز سوره نيز تحميدي بي‏طلب و تمجيدي بي‏طمع نيست، بلكه «ستايش سابق» زمينه «خواهش لاحق» است و گويا همه آيات اين سوره مباركه، در پي آموزشِ «ادبِ مسئلت» از خداي سبحان و طلب از ساحت آن بي‏نياز مطلق است. ✅ 12 ـ «الحمد الأُولي»، «الحمد القُصْري»: نام گرفتن سوره به اين دو نام به اين جهت است كه در ميان «سُوَر حامدات»[1]، اوّلين و كوتاهترين سوره، حمد است. ✅ 13 ـ «الحمد»، «الدعاء»، «الشكر»: تسميه سوره حمد بدين نامها، به دليل اشتمال سوره بر حمد و دعا و شكر است. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🏴 هفتم ماه صفر به روایتی شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد. @rahighemakhtoom
پای چوبین ▪️ معمولاً در این جهادها[ی با نفس]، در طی این دو دهه هم گفته می ‌شد جهاد اصغر و هم گفته می ‌شد جهاد اكبر و منظور از جهاد اكبر هم همین بود، انسان در اخلاق پیروز بشود كه «التُّقَی رَئِیسُ الْأَخْلَاق‏»،[1] این بیان نورانی امیرمؤمنان (سلام الله علیه) بود كه تقوا فرمانده سایر اخلاق است. تَقی، رئیس سایر متخلّقان است: «التُّقَی رَئِیسُ الْأَخْلَاق‏»؛ قهراً این جهاد دوم كه جهاد تهذیب روح بود می ‌شد جهاد اكبر؛ ولی بزرگانی كه در این رشته كار كردند، رسیدند به اینجا كه این جهاد، جهاد اوسط است نه جهاد اكبر، جهاد اكبر چیز دیگر است؛ یعنی اگر كسی آدمِ خوبی بود برای اینكه جهنم نرود یا بهشت برود، این تازه در بین راه است، این در جهاد اوسط دارد تلاش و كوشش می ‌كند. ▫️اگر كسی تلاش و كوشش او این بود كه از نعمت ‌های دنیا بگذرد به نعمت‌ های آخرت برسد، چنین كسی هنوز خود را می ‌بیند، خود را می‌ خواهد و اهل داد و ستد است، معامله كرده، نعمت ‌های زودگذر را داده و آن نعمت ‌های ماندنی را گرفته، این [شخص] هنوز در وسط راه است، جهادش جهاد اوسط است؛ اما كسی كه دنیا و آخرت را رها كرده و صاحب دنیا و آخرت را گرفته، او جهادش جهاد اكبر است؛ این را می ‌گویند مخصوص سیدالشهدا (سلام الله علیه) است و كسانی كه در این حدّ هستند؛ مثلاً ائمه (علیهم السلام) كه آنها تنها برای این تلاش و كوشش نكردند كه حالا به ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾[2] برسند یا از آتش جهنم برهند یا به نعمت ‌های بهشت برسند؛ اینها كلّ این دو نشئه را فدای كسی كردند كه بركاتش در دعای سحر ظهور می ‌كرد، آنها هم كه اهل راه هستند در تمام مدت سال این دعا را می‌ خوانند؛ منتها در ماه مبارك رمضان به قصد ورود، آن یازده ماه دیگر هم به عنوان یك مناجات و ذكر و دعاست؛ حالا یا در قنوت نماز شب می ‌خوانند یا در سحرها به هر حال می‌ خوانند، یك دعایی است كه شما هم ـ إن‌شاءالله ـ حتماً این كار را بكنید، قصد ورود كه حالا لازم نیست، آدم از خدا بها بخواهد، جمال بخواهد، جلال بخواهد، عظمت و نور بخواهد، مشیئت بخواهد، قدرت بخواهد، علم بخواهد، اسمای الهی بخواهد، عزّت طلب بكند، سلطنت طلب بكند، شرف طلب بكند، مُلك طلب بكند، علوّ و نعمت عظما طلب بكند، آیات کبرا طلب بكند، جبروت طلب بكند. این بهشتِ كسانی است كه در جهاد اكبرند، اینها هستند كه در بخش سوم هستند، دیگران در جهاد اصغرند. آنهایی كه در اخلاق كار می ‌كنند، در جهاد اوسط هستند نه در جهاد اكبر. اینها كه در این بخش معرفتی كار می ‌كنند، در حقیقت در جهاد اكبر هستند. ▪️ می ‌بینید در تعبیرات دینی این است كه بهشت مشتاق اهل ‌بیت است، خیلی فرق است! «إِنَّ الْجَنَّةَ تَشْتَاقُ إِلَی‏ ...»،[3] انسان به جایی می ‌رسد كه بهشت مشتاق او می ‌شود، معلوم می ‌شود انسان بالاتر از بهشت می ‌شود، پس یك راهی هست كه انسان بهشت برود، این راه وسط است، می ‌شود جهاد اوسط؛ یك راه است كه بهشت می‌ خواهد به آدم برسد. اگر بهشت بخواهد به آدم برسد معلوم می‌ شود انسان بالاتر از بهشت است «إِنَّ الْجَنَّةَ تَشْتَاقُ إِلَی سَلْمان»؛ حالا چه رسد به بالاتر از سلمان، معلّم سلمان، امام سلمان! بهشت مشتاق چند نفر است و مشتاق سلمان است، مشتاق اباذر است، این مقام هست! ▪️ حالا چقدر فرق است كه انسان می‌ خواهد ملائكه او را بلند ببیند یا در جامعه دیگران او را بلند ببیند. حالا وقتی بحث به آن مقام سوم رسید، از پشت ‌بام بحث مقام سوم شما وقتی به عالم طبیعت نگاه می ‌كنید، می ‌بینید بعضی واقعاً خردسال‌ هستند، حالا اگر كسی بخواهد تلاش و كوشش كند كه نزد دیگران محترم باشد، دیگران او را بزرگ بشمرند و عظیم باشد. گفتند: اگر كوتهی پای چوبین ببند ٭٭٭ كه در چشم طفلان نمایی بلند[4] ▪️ سابقاً در میدان بازی رسم بود، حالا هم شاید در بعضی از روستاها باشد كه بعضی‌ ها سوار پای چوبین می‌ شدند و قدّشان بلند می ‌شد، این بازی بود. این بزرگان ما گفتند: «اگر كوتهی پای چوبین ببند» تا اینكه در چشم دیگران افراد طبیعت و دنیا نمایی بلند؛ حالا آدم وقتی كه دسترسی دارد و می‌ تواند رفیع بشود: ﴿وَ رَفَعْنَاهُ مَكَاناً عَلِیاً﴾[5] بشود؛ حالا چرا پای چوبین ببندد؟! 📚 سخنرانی در دانشگاه شهید محلاتی دانشکده سپاه تاریخ: 1376/02/14 📒🖌پانویس: [1]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت410. [2]. سوره بقره، آیه25؛ سوره آل عمران، آیه15 و 136 و 195 و .. . [3]. روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج‏2، ص286. [4]. بوستان، سعدی، باب پنجم، در رضا، بخش13. [5]. سوره مریم، آیه57. 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️ نگاشت 9 : نکات تفسیری آیات 6 تا14 ▫️«أَلَمْ تَرَ؟»: آیا ندیده‌ای؟ دیدن در اینجا به معنی دانستن و آگاه شدن است ✅ ۱ - خداوند، قوم عاد را به سختى کیفر داد. (ألم تر کیف فعل ربّک بعاد) قوم عاد، امت هود(ع) بودند که بر اثر نافرمانى خداوند عقوبت شدند. عبارت «کیف فعل»، حاکى از شدت عقوبت آنان است. ✅ ۲ - آگاهى دقیق پیامبر(ص)، به فرجام هلاکت بار قوم عاد (ألم تر کیف فعل ربّک بعاد) ✅ ۳ - نابود ساختن سرکشان، جلوه ربوبیت خداوند و در راستاى رشد و تعالى راه پیامبران است. (ربّک) ✅ ۴ - فرجام هلاکت بار امت هاى پیشین، درس عبرت براى آیندگان (ألم تر کیف فعل ربّک بعاد) ✅ ۵ - تحولات تاریخ بشر و سرنوشت اقوام و جوامع، به دست خداوند است. (فعل ربّک) ✅ ۶ - پیامبر(ص)، آگاه و معترف به وابسته بودن تحولات تاریخ انسان ها به خداوند (ألم تر کیف فعل ربّک بعاد) استفهام در «ألم تر» تقریرى و مفید اثبات است; یعنى، «رأیت» (دیدى و دانستى که ...). ✅ ۷ - خداوند، تهدیدکننده کافران عصر بعثت به سرنوشتى نظیر فرجام قوم عاد (ألم تر کیف فعل ربّک بعاد) ✅ ۸ - سوگند خداوند به سپیده دم، شب هاى ده گانه، جفت، تاق و گذشت شب، براى تأکید بر دارا بودن توان اجراى تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران (و الفجر ... ألم تر کیف فعل ربّک بعاد) ▫ ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است. 🔅🔅🔅 ▫️«إِرَمَ»: نام دیگر قوم عاد است. بدل عادٍ و مجرور است. «ذَاتِ الْعِمَادِ»: دارای قد و قامت بلند ستون مانند. تنومند و بلند بالا. دارای کاخها و خیمه‌های پرستون. مراد بیان قدرت مادی و قوّت بدنی قوم عاد است. ✅ 9- قوم عاد، داراى سرزمینى به نام «ارم» (إرم ذات العماد) کلمه «إرم»، بدل اشتمال براى «عاد» است; زیرا تخریب آن با عذاب الهى، عقوبتى بود که بر قوم عاد وارد شد. بنابراین مفاد آیه شریفه این است که: «آیا ندیدى خداوند با عاد چه کرد؟ آیا ندیدى با ارم چه کرد؟» ✅ 10 - «اِرم»، سرزمینى داراى ساختمان هاى مرتفع (إرم ذات العماد) «عماد»، به معناى ساختمان هاى بلند است و به یک ساختمان «عمادة» گفته مى شود. (مصباح) ✅ 11 - استحکام سرزمین عاد و عظمت ساختمان هاى آن، مانع تأثیر عذاب الهى در تخریب و نابودى آن نبود. (کیف فعل ربّک ... إرم ذات العماد) ✅ 12 - قوم عاد، مردمى متمدن و آشنا با فن ساختمان سازى (إرم ذات العماد) ✅ 13 - «ارم»، نام دیگر قوم عاد* (إرم ذات العماد) درباره مراد از «ارم»، احتمالات گوناگونى داده شده است; از جمله این که «ارم»، نام مرد یا زنى بود که قوم عاد از او پدید آمده بود. دیگر این که نام سرزمین عاد است که دمشق یا اسکندریه است. (قاموس) ✅ 14 - قوم عاد، مردمى بلندقامت و پرقدرت * (إرم ذات العماد) چنانچه «ارم» نامِ قوم عاد باشد، توصیف آنان به «ستون دار»، کنایه از نیرومندى و قامت رشید آنان خواهد بود. گفتنى است که در این برداشت، «عماد» به معناى عمود و ستونى گرفته شده است که خانه را بر آن استوار مى کنند. (لسان العرب) 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoo
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 10 : نگاهی کلی به تفسیر آیات 6تا14 أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ «6» إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ «7» الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ «8» وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ «9» وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ «10» الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ «11» فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسادَ «12» فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ «13» إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ «14» ✅ ۱ - ساختمان هاى مرتفع سرزمین ارم، بى نظیر در تمام سرزمین ها تا عصر بعثت (الّتى لم یخلق مثلها فى البلد) ✅ ۲ - قوم عاد، پیشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى (الّتى لم یخلق مثلها فى البلد) ✅ ۳ - ساختمان هاى مرتفع و مستحکم قوم عاد، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى (کیف فعل ربّک ... الّتى لم یخلق مثلها فى البلد) ✅ ۴ - احساس امنیت در برابر عذاب الهى به جهت برخوردارى از امکانات مادى، احساسى بى پایه و نشان نابخردى است. (لذى حجر ... الّتى لم یخلق مثلها فى البلد) ▫ خبر از هلاکت قوم عاد با وجود تمدن پیشرفته آنها - پس از سوگندهایى که خردمندان را مخاطب ساخته بود - نشانگر این است که اهل خرد، امکانات مادى را نجات بخش از عذاب الهى نمى دانند. ✅ ۵ - قوم عاد، مردمى بى نظیر در قدرت و قامت* (ذات العماد . الّتى لم یخلق مثلها فى البلد) ✅ ۶ - عبرت گرفتن از قوم عاد و دل خوش نبودن به نیروى جسمى در برابر تهدیدهاى الهى، نشان خردورزى است. (لذى حجر ... الّتى لم یخلق مثلها فى البلد) ▫ «ثَمُودَ»: قوم صالح است «جَابُوا»: بریدند. نقب زدند . «الْوَادِی»: وادی‌القری، مکانی است به نام حجر، میان مدینه منوّره و شام. یاء آن برای تخفیف و سجع آخر آیات حذف شده است. «الصَّخْرَ»: مفرد آن صَخْرَة، سنگهای بزرگ سخت 🔅🔅🔅 ✅ 7 - خداوند، قوم ثمود را به سختى کیفر داد. (کیف فعل ربّک بعاد ... و ثمود) ▫ قوم ثمود، امت حضرت صالح(ع) بودند که بر اثر مخالفت با تعالیم او عقوبت شدند. ✅ 8 - آگاهى دقیق پیامبر(ص)، به فرجام هلاکت بار قوم ثمود (ألم تر کیف ... و ثمود) ✅ 9- فرجام قوم ثمود، درس عبرت براى همگان (ألم تر ... و ثمود) ✅ 10 - قوم ثمود با بریدن صخره ها، میان درّه و دشت، خانه هاى سنگى بنا کرده بودند. (و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد) ▫ «صخر» (جمع «صخرة») به معناى سنگ هاى بزرگ و سخت و «جَوْب» (مصدر «جابوا») به معناى پاره کردن و نیز پیمودن است. گفتنى است که اسناد آن به سنگ، با معناى پاره کردن سازگار است. «وادى» - که حرف آخر آن به دلیل آخر آیه بودن حذف شده است - به معناى فاصله بین کوه ها و تپه ها است. (قاموس) ✅ 11 - خانه هاى سنگى و مستحکم قوم ثمود، بى ثمر در نجات آنان از عذاب الهى (ألم تر کیف فعل ربّک ... و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد) ✅ 12 - خداوند، تهدیدکننده کافران عصر بعثت، به فرجامى نظیر هلاکت قوم ثمود (ألم تر کیف فعل ربّک ... و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد) ✅ 13 - قوم ثمود، پس از دوران قوم عاد مى زیستند. (بعاد ... و ثمود) ✅ 14 - آگاهى قوم ثمود، به نحوه بریدن سنگ هاى کوه و ایجاد خانه هاى سنگى (جابوا الصخر) 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoo
برشی از (6) 🔅🔅🔅 💢 مكان نزول ▪ مكّي يا مدني بودن سوره‌ي مباركه‌ي حمد، مورد اختلاف است؛ بيشتر مفسران برآنند كه در مكّه نازل شده است[درّالمنثور، ج1، ص10.]. برخي نيز آن را مدني مي دانند[مجمع البيان، ج1، ص17.]و بعضي نيز قائلند كه خداي سبحان براي تشريف اين سوره و تأكيد بر اهميّت آن، دوبار (يك بار در مكّه و بار ديگر در مدينه) آن را فرو فرستاده است.[ كشاف، ج1، ص1؛ الكاشف، ج1، ص31.] ▪ اختلاف درباره‌ي مكّي يا مدني بودن سوره‌ي حمد ثمره‌ي تفسيري ندارد؛ زيرا مشتمل بر آيه اي نيست كه معنايش به اختلاف نزول، مختلف و متفاوت شود، ليكن براي مكّي بودن آن، دلايل چندي بيان داشته اند: ✅ 1 ـ خداي سبحان در سوره‌ي مباركه حِجْر به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: (ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم)[ سوره‌ي حجر، آيه‌ي 87.]. با توجه به اين كه سوره‌ي مباركه‌ي حجر از سوره هاي مكّي است و مراد از (سبعاً من المثاني) در آن، به شهادت روايات معصومين (عليهم السلام) سوره‌ي حمد است[بحار، ج89، ص235؛ تفسير برهان، ج1، ص41؛ صحيح مسلم، ج2، ص9؛ مستدرك حاكم، ج1، ص238.]و از طرفي اعطاي «السبع المثاني» به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با لفظ ماضي (آتيناك) بيان شده است، پس سوره‌ي حمد نيز مكّي است و قبل از سوره‌ي حِجْر نازل شده است. ✅ 2 ـ در روايات فريقين آمده است كه قِوام نماز به سوره‌ي مباركه‌ي فاتحة الكتاب است: «لا صلاة إلاّ بفاتحة الكتاب»[ عوالى اللئالى، ج1، ص196.]و نماز، پيش از هجرت در مكّه تشريع شده است. استاد علّامه طباطبايي (قدس سرّه) مي فرمايد: 🔹 گرچه نماز با هيئت و ويژگيهاي كنوني آن در شب معراج تشريع شد، امّا از آيات فراواني در سوره هاي مكّي از جمله آيه‌ي كريمه‌ي (أرأيت الذي ينهي عبداً إذا صلّي)[ سوره‌ي علق، آيات 9 ـ 10.]بر مي آيد كه در اوايل بعثت نيز اصل نماز، دست كم به صورت سجده و تلاوت بخشي از قرآن، تشريع شده بود.[ الميزان، ج20، ص 325.] ✅ 3 ـ در برخي از تفاسير اهل سنت براي اثبات مكي بودن سوره‌ي مباركه ي حمد به رواياتي از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)، استناد شده است؛ مانند: «نزلت فاتحة الكتاب بمكة من كنز تحت العرش»[ درّالمنثور، ج1، ص10؛ الإتقان، ج1، ص12.] 🔹 در جوامع روايي شيعي نيز حديثي به اين صورت از آن حضرت (عليه السلام) نقل شده است: «فأوّل ما نزل عليه بمكة فاتحة الكتاب...»[ مجمع البيان، ج10، ص405.] . همچنين حضرت امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: «فأوّل ما نزل علي رسول الله بمكة بعد أن نُبّي الحمد»[ بحار، ج82، ص52.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom