eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت9:نکته های تفسیرآیه 1و2 سوره والعصر العصر ١ ✅ وَ الْعَصْرِ ▫ «الْعَصْرِ»: زمان. روزگار. مراد زمان و تاریخ بشریّت است که سرمایه زندگی انسانها است، و خسران و زیان آنان بر اثر گذشتن زمان عمرشان به بیهودگی است. 📈 ۱ - سوگند خداوند، به عصر پیامبر(ص) (و العصر) حرف «ال» در «العصر»، براى عهد حضورى است; یعنى، سوگند به این عصر! 📈 ۲ - عصر پیامبر(ص)، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند (و العصر) 📈 ۳ - سوگند خداوند به روزگار (و العصر) 🔹 یکى از معانى «عصر» دهر است; یعنى، زمانى طولانى و غیر محدود که انقضاى آن، به انقراض اهل آن زمان بستگى دارد. (تاج العروس) 📈 ۴ - سوگند خداوند، به عصر هر روز و نماز فریضه آن* (و العصر) 🔹 چنانچه «عصر» به معناى «عشىّ» (بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن یا ناظر به همان زمان خواهد بود و یا به قرینه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است. 🔅🔅🔅 العصر ٢ ✅ إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لَفِي‌ خُسْرٍ ▫ «الإِنسَانَ»: انسان مکلّف مراد است. «خُسْرٍ»: زیان و ضرر. اصل این است: آنان که با طلای عمر خود با شیطان معامله می‌کنند، زیان می‌بینند و آنان که با یزدان تجارت می‌نمایند، سود می‌برند 📈 ۱ - عموم انسان ها، سرمایه خویش را از کف داده، در زیان بزرگى فرورفته اند. (إنّ الإنسن لفى خسر) 🔹 «انسان» اسم جنس و حرف «ال» در آن، براى استغراق افراد است. تعمیم خسارت بر تمامى انسان ها و آنگاه استثناى مؤمنان (در آیه بعد)، بیانگر آن است که اکثریت چشمگیرى از انسان ها، دچار خسارت اند. 📈 ۲ - خداوند، در تأکید بر خسارت بار بودن وضع انسان ها، به عصر پیامبر(ص) سوگند یاد کرده است. (و العصر . إنّ الإنسن لفى خسر) 📈 ۳ - بى ایمانى و ترک عمل صالح و تبلیغ نکردن از حق و صبر، زیان بزرگى است. (لفى خسر) 🔹 نکره آمدن کلمه «خسر»، براى بیان عظمت آن است. استثنایى که در آیه بعد آمده، زیان را به غیر افراد مستثنى، اختصاص داده است. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت10:نکته های تفسیرآیه 3 سوره والعصر العصر ٣ ✅ إِلاَّ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِ‌ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ «تَوَاصَوْا»: همدیگر را سفارش کردند. «الْحَقِّ»: هرگونه حق و حقیقتی. «الصَّبْرِ»: شکیبائی. ذکر خاص بعد از عام است و بیانگر اهمّیّتی است که دارد. 📈 ۱ - تنها مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام داده و یکدیگر را به پذیرش حق و شکیبایى توصیه مى کنند، گرفتار خسارت نخواهند شد. (إنّ الإنسن لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۲ - ایمان و عمل صالح و پذیرش حق و شکیبایى، بهره گیرى درست از سرمایه هاى وجودى خویش است. (لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۳ - انجام دادن تمام کارهاى شایسته، توصیه خداوند به مؤمنان (الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) 🔹 حرف «ال» در «الصالحات»، آن را بر تمام اعمال صالح تعمیم داده است. از آن جا که هرگاه عموم حقیقى امکان پذیر نباشد، عموم عرفى مورد نظر است; مراد اعمال صالحى است که براى شخص مؤمن مقدور مى باشد. 📈 ۴ - کفرورزى، ترک عمل صالح و بى اعتنایى به ترویج حق و صبر، زیان کارى است. (لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۵ - توصیه دیگران به پذیرش حق و شکیبایى در راه آن، مصداق بارز عمل صالح است. (عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 عطف توصیه به حق و صبر - که مصداق عمل صالح است - بر انجام اعمال صالح، عطف خاص بر عام و نشانه اهمیت ویژه خاص است. 📈 ۶ - لزوم حق پذیرى، شناختن و شناساندن حق و پایدارى و شکیبایى براى تحقق آن (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 ترغیب مؤمنان به توصیه دیگران بر حق و صبر، بیانگر لزوم پایبندى خود به آن دو است. 📈 ۷ - حق پذیرى و دفاع از حق، نیازمند شکیبایى و استقامت است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 جمله «تواصوا بالصبر»، ممکن است درصدد بیان زمینه هاى لازم براى مفاد «تواصوا بالحقّ» باشد. 📈 ۸ - «صبر»، نشان حق پذیرى است و سفارش دیگران به آن، نمونه بارز ترغیب مردم به حق است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 برداشت یاد شده، ناظر به این احتمال است که عطف «تواصوا بالصبر» بر جمله قبل، عطف خاص بر عام باشد. تکرار فعل «تواصوا»، این ارتباط را تأیید مى کند; زیرا در تعبیرى نظیر «تواصوا بالحقّ و الصبر»، تفاوت حق و صبر نمایان تر است. 📈 ۹ - اصلاح جامعه در کنار اصلاح خویشتن، ضرورتى اجتناب ناپذیر در ثمربخشى وجود انسان (لفى خسر. إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۱۰ - امربه معروف، پنددهى و پندپذیرى، از خصلت هاى برجسته انسان هاى کامیاب (لفى خسر . إلاّ الذین ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔹 «تواصوا»، از باب تفاعل و بیانگر آن است که مؤمنان، در کنار توصیه به دیگران، از توصیه هاى آنان نیز بهره مى برند. 📈 ۱۱ - تبلیغ اعتقادات حق و ترغیب دیگران به مقاومت در برابر منکرات، خصلتى ستوده و مایه کامیابى انسان (لفى خسر . إلاّ الذین ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 📈 ۱۲ - ترویج حق و تقویت روحیّه پایدارى، نیازمند مشارکت و هم یارى مردم با یکدیگر است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان27 دقیقه ❇ این تلاوت شامل آیات ۱ تا آخر سوره مبارکه معارج و آیات ۱ تا آخر سو ره مبارکه نوح و آیات ۱ تا ۳ سوره مبارکه جن است . إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا ﴿۱۹﴾انسان حریص و کم طاقت آفریده شده. (۱۹) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا ﴿۲۰﴾هنگامی که بدی به او رسد بیتابی می‏کند. (۲۰) وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا ﴿۲۱﴾و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می‏شود. (۲۱) إِلَّا الْمُصَلِّینَ ﴿۲۲﴾مگر نمازگزاران. (۲۲) الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ﴿۲۳﴾آنها که نمازها را مرتبا بجا می‏آورند. (۲۳) وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ ﴿۲۴﴾و آنها که در اموالشان حق معلومی است. (۲۴) ✅نشر و تبلیغ آموزه های ناب وحیانی را از دیگران دریغ نکنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (153) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 ✅ اصل چهارم. عزّت و افتخار انسان، بعد از احراز اصول گذشته، به داشتن اسوه اي است كه عزّتِ ممثَّل و فخرِ مجسّد باشد، زيرا شهودِ عزّت عيني و رؤيتِ فخر خارجي، زمينه اقتدار را فراهم مي كند؛ چه اينكه الگوي عزيز و فاخر، در تأمين اعتزاز و افتخار پيروان خود سعي بليغ دارد. عصاره آن كشش و اين كوشش، تشكيل نظامي عزّتمند و فخرمدار خواهد بود و همه افرادي كه در چنين نظام عزيزي به سر مي برند، از عزّت و فخر نِسْبي برخوردار مي شوند. ◀ نمونه بارز اسوه مزبور در تاريخ شرفبار اسلامي، حضرت امام حسين(عليه‌السلام) است؛ لذا شمّه اي از حيات متألهانه اين انسان كامل بازگو مي شود و اجمالي از صحنه سياه ستم اموي ارايه مي گردد تا انديشه عارفانه امام حسين(عليه‌السلام) و انگيزه عاشقانه آن حضرت در احياي دين كه مايه عزت و فخر است، و اماته كفر كه پايه ذلّت و ننگ است، تبيين شود و وظيفه سنگين عزّت خواهان و افتخارطلبان معلوم شود. ◀ امام حسين(عليه‌السلام) سبط رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرزند علي و فاطمه و برادر امام حسن و پدر نُه امام معصوم(عليهم‌السلام)، در سوم شعبان سال چهارم هجرت به دنيا آمد و قبل از ثَدْي مادر، از زبان رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم شير ملكوتي را امتصاص كرد و آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم در گوش راست وي اذان و در گوش چپ او اقامه فرمود و او را طبق رهنمود وحي الهي، «حسين» (عليه‌السلام) ناميد و در روز هفتمِ ميلاد عقيقه داد و دستور تراشيدن موي سر كودك و به وزن آن نقره صدقه دادن را صادر فرمود. ◀ امام حسين(عليه‌السلام) تا سال دهم هجرت، صحابت جدّ اكرم صلي الله عليه و آله و سلم خود را ادراك نمود و در اين مدّت كوتاه كودكي و نوجواني، مشمول مهم ترين آيات قرآن كريم كه پيرامون برجسته ترين فضايل انساني نازل شد، قرار گرفت؛ مانندِ (اِنّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت ويطهّركم تطهيراً) [سوره احزاب، آيه 33.]كه بيان گر طهارت و عصمت دوده طه و يس است، و نظير (فَمَنْ حاجّك فيه مِن بَعد ما جاءك من الْعلم فقل تعالوا نَدعُ أبنائَنا وأبنائكم ونسائَنا ونسائكم وأَنْفُسَنا وأَنْفسَكمْ ثمّ نَبْتَهل فَنَجْعَل لَعْنَتَ الله علي الكاذبين) [سوره آل عمران، آيه 61]و مثل (...قل لاأسئلكم عليه أجراً الّا المودّةَ في القُربي وَمن يَقْتَرفْ حسنةً نزد له فيها حسناً إنّ الله غفورٌ شكورٌ) [سوره شوري، آيه 23.]و شبيه (ويطعمونَ الطعام علي حبّه مسكيناً ويتيماً وأسيراً إنّما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاءً ولاشكوراً) [سوره دهر، آيات 8 ـ 9.]، و ساير آياتي كه درباره انسان هاي كاملِ مَهْبَطِ وحي ومُخْتَلَفِ ملائكه فرود آمده است. ◀ و از طرفي مشمول حديث متواتر رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم قرار گرفت كه فرمود: «اِنّي تاركٌ فيكم الثَقَلين كتاب الله وعترتي أهل بيتي... »؛[ جامع ترمذي، ص541 و مستدرك حاكم، ج3، ص109 و....]از اين كلام نوراني كه صاحبِ (ما ينطقُ عن الهوي إن هو إلّاوحي يُوْحي) [سوره نجم، آيات 3 ـ 4.] آن را ابلاغ نمود، همتايي عترتِ طاهرين(عليهم‌السلام) كه يكي از آن ذوات مقدس امام حسين(عليه‌السلام)است، با قرآن حكيم استفاده مي شود؛ يعني قرآن كريم، اگر در هر عصري به صورت انسان كامل درآيد، در دوران امام حسين(عليه‌السلام) به صورت آن حضرت متمثّل مي شود و اگر امام معصوم هر دوره اي به صورت يك كتاب مدوّن درآيد، مي شود قرآن حكيم. ◀ بنابراين، هيچ حقيقتي در ظاهر يا باطن قرآن يافت نمي شود، مگر آنكه امام معصوم(عليه‌السلام) آن را يافته است، و هيچ وصف يا فعلي براي امام معصوم(عليه‌السلام) ثابت نمي شود، مگر آنكه منبع اصلي آن در قرآن كريم ثبت شده است. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (154) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📐 خصيصه امام حسين(عليه‌السلام) در بين اختران سپهر عصمت و طهارت اين است كه مجراي كوثر رسالت و خير كثير نبوّت و ولايت و امامت است، زيرا كوثر كه به معناي عطاي كثير الهي است و بشارت آن از سوره كوثر استنباط مي شود، داراي مصاديق فراوان علمي و عيني است، ليكن به شهادت ذيل آن كه دشمنِ عنود، رسول گرامي را اَبْتَر مي داند و همين ذيل در مقام تحديد است، داراي مفهوم خواهد بود. منطوق آيه، اَبْتر و منقطع النسل بودن دشمن لَدُودِ پيامبر گرامي اسلام است و مفهوم آن، متّصل النسل بودن رسول گرامي است، و مقصود از دوام نسل، صرف تداوم نسب شناسنامه اي نيست، چون اگر فرزند پيامبري نظير پسر نوح يا فردي عادي و بي تفاوت باشد، آن پيامبر از جهت ولايت و مقام معنوي عقيم واَبْتر است، هرچند از نظر شناسنامه وَلود و صاحب نسل باشد. ◀ آنچه خواسته دشمنِ عنود بوده است، انقطاع نسل معنوي رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بود و آنچه توسطِ وحي وعده داده شد، دوام نَسَب معنوي آن حضرت است و تداوم اين رشته معنوي، توسط حضرت فاطمه زهرا)سلام الله عليها( در مجراي فيض خاص حسيني صورت پذيرفت؛ چه اينكه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم هنگام كام گيري حضرت اباعبدالله به وسيله زبان خود و نوشيدن شير ملكوتي امام حسين قبل از تغذيه به شير مادر، به اين تداوم نسل معنوي اشارت نمود و چنين فرمود: «اَبَي الله إلّا ما يريد هي فيك وفي ولدك».[ بحار الانوار، ج43، ص254.]بدين وسيله آن حضرت سرسلسله اولوالامر مطاع از امامان حسيني است و همگان، مانند ساير اصحاب كسا، مشمول آيه (أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأُولي الأمر منكم) [سوره نساء، آيه 59.]خواهند بود. ◀ به منظور صيانت كوثر از گزند مهاجمان جَمَل و صفّين و نهروان و ساير دشمنانِ حَقود، امام علي(عليه‌السلام) عنايت ويژه اي به حفظ حسين بن علي(عليه‌السلام) اِعمال مي فرمود؛ امام حسين(عليه‌السلام) تا سال سي ام هجرت، افتخار صحابت پدر بزرگوار خود، امام علي اميرمؤمنان (عليه‌السلام) را ادراك نمود و در بطش و نشط آن حضرت سهيم، و در قبض و بسط امام زمان خود شركت داشت و در جهادهاي تحميلي مبارز نستوه بود. بعد از شهادت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام)افتخار مصاحبت امام حسن(عليه‌السلام) را به مدت ده سال پيدا كرد و در قيام و قعود آن حضرت، وظيفه معصومانه خويش را به خوبي ايفا كرد، و پس از شهادت امام مجتبي(عليه‌السلام) به مدت ده سال همانند اميرمؤمنان(عليه‌السلام) صبر نمود؛ در حالي كه «في العين قذي وفي الحَلْق شجي» [نهج البلاغه، خطبه 3.]، زيرا دهاي معاويه و نيرنگ سياسي امويان از يك سو، احترام گذاشتن به صلح نامه تحميلي امام حسن(عليه‌السلام) از سوي ديگر، و آماده نبودن افكار عمومي در اثر رقود و ركود فرهنگي از سوي سوم، چاره اي جز صبر جگرسوز به همراه نداشت. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
3 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن 📐 ايشان(علامه طباطبایی) مي‌فرمود: اهتمام ما بايد اين باشد که قرآن را با روشي متقن مورد استفاده قرار دهيم تا از اين‌گونه لغزش‌ها برکنار بمانيم؛ و همان‌گونه که در مقدمه تفسير الميزان و جاي جاي اين تفسير شريف مي‌فرمايند، ايشان اين حقيقت را از روش اهل‌بيت عليهم‌ السلام الهام گرفته‌اند. روشي که اهل‌بيت عليهم‌السلام به دوستان خود آموختند و همچنين در برابر کساني که در مقام مناظره با اهل‌بيت سلام‌ الله‌ عليهم‌ اجمعين برمي‌آمدند سعي مي‌کردند از اين روش استفاده کنند، اين بود که شبهات مطرح شده درباره بعضي آيات را با آيات ديگري پاسخ مي‌دادند که معناي روشن‌تري دارند، و به تعبير معروف، قرآن را با قرآن تفسير مي‌کردند. ⏪ علامه ويژگي اصلي تفسير خودشان را اتخاذ اين روش قرار دادند که تلاش کنند ابهامات آيات قرآن کريم را با خود قرآن و با استفاده از آيات ديگر برطرف نمايند. در حقيقت «‌تفسير‌» همان برطرف کردن ابهام از مفهوم مبهم است. اين روش اولين ابزاري است که ما بايد از آن براي تفسير و رفع ابهام از بعضي مفاهيم آيات استفاده کنيم. شايد از فرمايشات خود علامه بتوان استفاده کرد که بزرگترين ويژگي تفسير ايشان اتخاذ اين روش بود. ⏪ علي-رغم اينکه بيش از نيم قرن از شروع کار ايشان در درس تفسير و نوشتن تفسير الميزان با اين روش مي‌گذرد هنوز هم براي بسياري از کساني که زياد از حضور ايشان استفاده نکرده، و صرفاً آثار کتبي ايشان را مطالعه کرده‌اند، يا از واسطه‌ها مطالب را شنيده‌اند، ابهام‌هايي در معنا و مفهوم و چگونگي اين روش وجود دارد؛ و با تعجب سؤال مي‌کنند که تفسير قرآن به قرآن به چه معناست. بعضي تصور مي‌کنند که هر جا هر ابهامي داشته باشيم، حتماً آيه ديگري هست که آن ابهام را رفع مي‌کند و بايد جستجو کنيم و آن را پيدا کنيم و از آيه مبهم رفع ابهام کنيم، و اگر مطلبي با آيه ديگري روشن نشد هيچ اعتباري ندارد و تنها راه فهم قرآن همين است که از آيه‌اي ديگر براي تفسير استفاده کنيم. ⏪ با چنين تصوري، اين روش را مورد مناقشه قرار مي‌دهند و به‌خصوص با استفاده از آراي علماي بزرگ و مفسران قديم و جديد، مي‌گويند: تجربه هم نشان مي‌دهد که اين کار شدني نيست و در بسياري از موارد به مشکل برخورد مي‌کنيم و اين روش کارآيي چنداني ندارد. ⏪ بعضي ديگر اندکي مسئله را توسعه مي‌دهند و با مقداري مسامحه سعي مي‌کنند برداشتي که از آيه‌اي دارند را با برداشت ديگري که از آيه ديگري دارند تکميل کنند و توضيح دهند. به اين معنا که وقتي مي‌خواهد ابهامي را از آيه‌اي حل کنند سراغ آيه ديگر مي‌روند و اگر آن آيه ابهام داشته باشد و معناي آن روشن نباشد مسئله دوم را با برداشت شخصي خودشان حل مي‌کنند و مي‌گويند: ما از اين آيه براي حل آيه ديگري کمک مي‌گيريم؛ اما آن آيه‌اي که مفسِر است به چه معنا است؟ معناي آن را خود برداشت مي‌کنند. اين هم مشکل را حل نمي‌کند براي اينکه حجتي بر آن برداشت دوم ندارند. اگر قرار است خود ما برداشت کنيم، از ابتدا آيه اول را بر اساس برداشت خودمان تفسير مي‌کنيم و چه نيازي به آيات ديگر داريم؟! اگر اين کار صحيح نيست، پس ابهامي را که در آيه دوم هست چگونه برطرف کنيم؟ منظور علامه از اينکه گفتند روش ما در تفسير اين است که قرآن را با قرآن تفسير مي‌کنيم چيست؟ ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
4 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن ✅ مثالي روشن از روش تفسير قرآن به قرآن ◀ بد نيست اشاره‌اي به يک مثال واضح از روايات داشته باشيم. در سوره حمد مي‌خوانيم: «‌اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم‌». منظور از «‌الذين انعمت عليهم‌» چه کساني هستند؟ برخي از شخصيت‌هاي بزرگ کشور خودمان در ضمن فرمايشاتشان به مناسبتي گفتند: مقصود همين نعمتهاي دنياست، و «‌صراط الذين انعمت عليهم‌» يعني راه کساني که ثروت‌هاي مادي، علوم مادي و صنايع پيشرفته دارند! و ما در اين سوره دعا مي‌کنيم که خدا آن راه را به ما نشان دهد؛ بنابراين مقصود از صراط مستقيم راهي است که اين رهروان رفتند و به اين علوم و صنايع رسيدند و مي‌خواهند به ستارگان هم دست پيدا کنند. ما هم از خدا مي‌خواهيم اين راه را به ما ياد دهد! شايد بعضي از شخصيت‌هاي بزرگ کشور خودمان چنين چيزهايي اظهار کرده باشند. ⏪ اما وقتي به خود قرآن مراجعه مي‌کنيم (به‌خصوص در بعضي روايات هم اشاره شده است)، در آيه‌اي مي‌فرمايد: «‌وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً‌»[1]؛ چهار طايفه را اسم مي‌برد که اينها «‌انعم الله عليهم‌» هستند: نبيين، صديقين، شهداء و صالحين. بعد براي ترغيب ديگران مي‌گويد: «‌حسن اولئک رفيقا‌»؛ آنها کساني هستند که خدا نعمت به آنها داده است اما شما مي‌توانيد رفيق آنها شويد. اگر مي‌خواهيد رفيق آنها باشيد و با آنها باشيد راهش اين است: «‌مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ‌». اگر مي‌خواهيد رفيق اينها و با اينها باشيد راهش اطاعت از خدا و پيغمبر است. وقتي شما اين دو آيه را کنار هم بگذاريد خيلي واضح نشان مي-دهد که وقتي ما مي‌گوييم: «‌اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم‌»، اينها چه کساني هستند؛ اينان کساني هستند که مستقيما مورد انعام الهي قرار گرفته‌اند و آنان نبيين، صديقين، شهداء و صالحين هستند. اين نعمتها نعمتهاي مادي نيست که خدا به پيامبرش مي‌فرمايد: تو چشم به اين نعمت‌ها ندوز! اين زخارف بي‌ارزش دنيا تو را غافل نکند! «‌وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ‌»[2]، و امثال اين آيات. اين نعمت‌هاي مادي چيزي نيست که هر روز در سوره حمد پنج مرتبه از خدا بخواهيم اينها را به ما بدهد و راهي را به ما نشان بدهد که دنياپرستان به آن رسيدند. قرآن راهي را مي‌گويد که ما را به انبياء، صديقين شهداء و صالحين ملحق مي‌کند، و ما را ترغيب مي‌کند که رفيق آنها شويم، و به ما مي-گويد که آنها رفيق-هاي خوبي هستند؛ سعي کنيد با آنها باشيد. ◀ اين مصداق روشني از تفسير قرآن به قرآن است. مرحوم آقاي طباطبايي مي-خواهند چنين روشي را در تفسير قرآن بکار گيرند. آيا اين بدان معنا است که تمام آيات قرآن چنين مفسري از يک آيه ديگر دارد؟ ايشان چنين ادعايي نکرده‌اند. ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 ارزش انسان 📐 یک بیان نورانی از حضرت امیر (سَلامُ الله عَلَیه) در نهج البلاغه است که «قِیمَةُ كُلِ‏ امْرِئٍ مَا یحْسِنُه‏»؛[1] ارزش هر کسی به هنر اوست، نفرمود: «قیمة کل امرء ما یعلمه». علم هنر نیست، ممکن است که وسیله باشد، برای گمراه‌ کردن یا وسیله باشد برای اینکه انسان خود را بفروشد. ما عظمت خودمان، آن آزادی خودمان را باید حفظ بکنیم. 📐 اگر انسان خود را خوب بشناسد و کرامتش را بشناسد هنر جزء ساده ‌ترین کارهاست، برای اینکه تمام ابزارها در آن هست، مخاطبش هم همین است. چطور او از آهنگ خوب لذّت می ‌برد، از منظره خوب لذّت می ‌برد، از قیافه خوب لذّت می ‌برد؟ اینها را خدا به او داد، به ما هم داد. آن وقت آسان ‌ترین کار می ‌شود هنرمندی، چون همه را هم ما داریم و هم مخاطب ما؛ اما وقتی که ما مثل همین شب‌ های فروردین که می‌ شود، حاجی فیروزی شده و همه را سیاه کرد، خودمان را سیاه کردیم و مخاطب را سیاه کردیم، نه ما از زیبایی لذّت می ‌بریم، نه او، چون هر دو سیاه شدیم. حضرت فرمود ارزش هر کسی به هنر اوست. 📐 بنابراین اوّلین کار این است که ما خودمان را به عنوان یک هنرمند بدانیم و بدانیم که یک موجود أبدی هستیم، موجود أبدی خروجی‌ آن هم أبدی است! نه به این سمت وابسته است و نه به آن سمت، حرف ‌های پوسیدنی، حرف‌ هایی که تاریخ مصرف دارد و حرف ‌هایی که بازی است، این هنر نیست. 📐 حرف مولوی این است که شما اینجا می ‌نشینید و می‌ گویید بهشتی هست، تازه حرف حکیم و متکلم را می گوید هنر نیست، می‌ گوید عارف هنرمند است. شما می ‌گویید بهشتی هست، جهنمی هست، ما باید مواظب باشیم، این حرف فیلسوف است و متکلم، این هنر نیست. هنر آن است که عارف دارد، اینجا که نشسته، جهنم را ببینی، بهشت را ببینی: خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[2] آن حکیمی که می‌ گوید ما از دود می‌ فهمیم آتشی هست، او دارد گپ می‌ زند، نه اینکه هنرمندانه سخن بگوید! آن کسی که آتش را می ‌بیند، او هنر دارد. [1]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت81، ص482. [2]. مثنوی معنوی, دفتر ششم، بخش 83. 📚 دیدار اعضای سازمان هنری سینمایی با حضرت استاد تاریخ: 1395/10/25 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 دروغ، بلایی خانمان برانداز این ، از هر غده بدخیمی بدتر است. در هایی که سابق نسبت به هم می کردند که خیلی تند و خشن بود، می گفتند: ان شآء الله خانه سرایت بشود که آنجا علف در بیاید یا سبزی بکارند، یعنی کلاً ریشه ات کنده بشود. این تعبیر که (اِنَّ الیَمینَ الکاذِبَهَ لَتَذَرُ الدّیارَ بَلاقِع)، یعنی همین! دروغ آدم را طرزی ویران می کند که کلّ و او از بین می رود، آنجا یک می شود که یک مقدار علف در می آید یا سبزی می کارند. در دنیا کسی با بخواهد راه کسی را ببندد، یا برود؛ طولی نمی کشد که خانواده های متعددی را ویران می کند، آن را می کند. 🔷️ ر.ک الکافی / جلد ۲ / صفحه ۳۴۷ ✅ درس خارج فقه _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۱/۲۹ @rahighemakhtoom