eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
715 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
نساء 41.mp3
8.17M
41 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببریم. ☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
📌دوری ازعلم غیر نافع 📃 در دعاها، در نماز و در تعقیبات نماز به ما گفتند بگویید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَع وَ قَلْبٍ لَا یخْشَعُ وَ عِلْمٍ لَا ینْفَعُ»؛[1] خدایا آن علمی كه به درد نمی‌ خورد من از آن علم به تو پناه می برم؛ اینها در دستورات دینی ماست! یا در نماز یا در قنوت یا در تعقیبات است. علمی كه نافع نیست، بعضی از آنها مقدارش مشخص است؛ مثل علوم محرّم, سِحر، شعبده و جادو و مانند اینها. بعضی از علوم است كه طبعاً و ذاتاً نافع است ولی شخصِ عالم از آن بهره نمی ‌برد؛ مثل همین فقه، اصول و تفسیر و این علوم که علوم نافعی است؛ ولی به حال این شخص نافع نیست، برای اینکه متأسفانه او بهره نمی ‌برد، اینها مشخص است. اما علم نافع دیگر كه در بخش ‌های سوم قرار دارد، علومی كه ما گاهی در حوزه و قسمت مهمّی در دانشگاه ‌ها یاد می ‌گیریم یا یاد می دهیم كه فقط می‌ خواهیم بچه‌ های ما پشت میز بنشینند و اگر میز نباشد به درد جامعه نمی ‌خورند، نه کشاورزی، نه دامداری، نه صنعت، اهل تولید و كار نیستند فقط اهل میز هستند! این علم, علم نافع نیست «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا ینْفَع‏». 📃 دانشگاه ‌های ما باید طرزی این عزیزان را تربیت كنند كه اینها وقتی فارغ‌ التحصیل شدند، تولید و اشتغال دم دست آنها باشد، پشت میز نشستن, علم نافع نیست. این دعاها و تعقیبات هر كدام از اینها مدرسه است. فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾[2] 📃وجود مبارك پیغمبر با آن مقام، دست كارگر را بوسید,[3] كدام كارگر؟ كارگری كه برای خودش تولید می ‌كرد. همه فقهای ما مستحضرند كه مزدوری در اسلام مكروه است.[4] دین كه نمی‌ خواهد شكم مردم را با اطعام سیر كند، دین می ‌خواهد مردم را با اكرام تأمین كند. این اطعام برای كفّارات و امثال آن است. اگر خدای سبحان انسان را به عنوان كریم معرفی كرد: ﴿لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ﴾[5] همین دین می ‌گوید مزدوری مكروه است؛ منتها اینكه می ‌گوییم مكروه است با احتیاط می ‌گوییم, چون روایات در حدّ تحریم است؛ منتها حمل بر تنزیه كردند كه كسی حق ندارد جامعه را با مزدوری اداره كند، چون كرامت افراد محفوظ نیست. ما متأسفانه به این حدّ هم نرسیدیم که با مزدوری جامعه را اداره کنیم. حضرت دست آن کارگر را بوسید که برای خود تولید داشت و برای خود اشتغال داشت. علمی که به درد جامعه نخورد به ما گفتند به خدا پناه ببرید: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا ینْفَع‏». [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏1، ص75. [2]. سوره انفال، آیه24. [3]. اسد الغابه، ج2، ص269. [4]. وسائل الشیعة، ج19، ص103. [5]. سوره إسراء، آیه70. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/04/15 🌷🌷🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌نه بازیگریم نه بازیچه 🖌مرحوم استاد دانشمند علی صفایی حائری 👇👇👇 @rahighemakhtoom
☑️ نه بازیگریم نه بازیچه 🔰سرگرمی ها وقتى كه ما بچه‏ تر بوديم، مشتاق بازى و توپ بوديم، در انتظار مى‏ نشستيم تا ما را به بازى بگيرند، تملق مى‏ گفتيم تا راه‏ مان بدهند و قهر مى‏ كرديم و دور مى‏ شديم تا نزديك‏ مان كنند، اما همين كه هدفى پيدا مى‏ كرديم ديگر به توپ ‏ها و بچه ‏ها نگاه نمى‏ كرديم، حتى اگر دعوت‏ مان مى ‏كردند مى‏ خنديديم و اگر دست‏ مان را مى ‏كشيدند، نق مى‏ زديم و فرار مى ‏كرديم. چرا؟ مگر توپ همان توپ نبود و بازى همان بازى محبوب نبود؟ چرا اينها همه ‏اش همان ‏ها بودند، اما ما ديگر آن نبوديم، ما هدفى داشتيم و لباسى به تن كرده بوديم و مهمانى مى‏ خواستيم برويم... آه حالا مى‏ فهمم كه چرا خيلى ‏ها به توپ ‏هاى بزرگ‏ تر و كره ‏هاى زمين و ماه و خورشيد هم همان طور نگاه مى ‏كنند و توپ بازى نمى‏ كنند و اسير بازى نمى ‏شوند. اينها كارى دارند و هدفى دارند و اين است كه مشغول نمى‏ شوند و سرگرم نمى‏ شوند. سرگرمى‏ ها براى بيكاره ‏هاست. بازى ‏ها براى آواره ‏ها ست و آنها كه جايى دارند و آنها كه كارى دارند و آنها كه به مهمانى دعوت شده‏ اند و لباس ضيافت پوشيده‏ اند، ديگر با توپ ‏ها و با بازيچه ‏ها كارى ندارند. اينها نه بازيگرند و نه بازيچه و نه تماشاچى. اينها رهرو هستند و به تحرك ‏ها رسيده ‏اند و از تنوع ‏ها گذشته‏ اند. اينها راه را مى‏ بينند و وقت كم را مى ‏بينند و اين است كه شب و روز مى‏ كوشند و آرام ندارند. اين است كه همه خوردن و خوابيدن و حركت ‏هاى بى‏ حاصل‏ شان بايد حاصل خيز بشود و بار بياورد. هيچ ديده‏ ايد كه كسى خانه‏ اى بزرگ ساخته باشد و در قرضش مانده باشد، چگونه روز و شب مى‏ دود و چگونه حتى درمهمانى‏ هايش در جست‏ و جوى كار خويش است. انسان بى ‏نهايت سرمايه دارد و بى‏ نهايت راه دارد و فقط هفتاد سال وقت براى تجارت، آن هم، نصفش خوراك و پوشاك و مسكن و نصفش مقدمات اينها، واى به روزى كه بقيه ‏اش هم بشود صرف نمايش دادن اينها كه ديگر سرمايه ‏ها از دست رفته‏ اند يا راكد مانده ‏اند و احتكار شده‏ اند و يا از دست رفته ‏اند و زيان شده‏ اند. استاد علی صفایی حائری کتاب رشد، ص ۳۴ @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (138) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌لطايف و اشارات ✅12 ـ اتحاد سالك و صراط 📃صراط هم به خداي سبحان اسناد داده مي شود: (هذا صراط ربّك مستقيماً) [سوره‌ي انعام، آيه‌ي 126.]، (صراط الله الّذي له ما في السماوات وما في الأرض) [سوره‌ي شوري، آيه‌ي 53.]و هم به راهيان: (صراط الّذين أنعمت عليهم). اسناد صراط به خداوند از آن جهت است كه صراط همان دين، يعني مجموعه معارف و قوانيني است كه خداي سبحان آن را به وسيله‌ي وحي بر پيامبران نازل كرده است. پس مبدأ آن خداست و از سوي ديگر عمل به آن نيز انسان را به لقاي خدا مي رساند. پس منتهاي آن نيز خداست و چون مبدأ و منتهاي آن خداوند است، اسناد آن به خداوند صحيح و موجّه است. اما استناد آن به سالكان، به عنوان (أصحاب الصّراط السَوِيّ) [سوره‌ي طه، آيه‌ي 135.]مستلزم رابطه و پيوندي عيني بين صراط و سالك آن است و اين پيوند، مصحح آن استناد است. حال بايد بررسي شود كه چه پيوندي ميان صراط و سالك، يعني همان «دين» و «متديّن» وجود دارد و در مقدمه بايد گفت: اين ارتباطْ مادّي نيست؛ زيرا صراط همان دين است و دين امري مادي نيست بلكه يك سلسله عقايد، اخلاق و احكام است كه همه معنوي است. ⏪اتحاد ميان سالك و صراط با دو تقرير قابل اثبات است: ◀️تقرير يكم: دين كه همان صراط مستقيم است ريشه، ساقه و شاخه هايي دارد (اصول، متوسطات، فروع) و حركت در صراط مستقيم دين، حركت در اين مراحل سه گانه است. اين حركت، در اصول دين به تحصيل معرفت و اعتقاد است و در متوسطات دين به يافتن معرفت و تخلّق به اخلاق الهي و در فروع دين به معرفت و اعمال صالح. 📃پس اگر دين همان عقيده، خُلق و عمل است، حركت در صراط مستقيم نيز جز معتقد و متخلّق و عامل شدن چيز ديگري نيست و اينها از ذات انسان بيرون نيست؛ زيرا سير نفس آدمي در اصول دين به تحصيل عقيده است و عقيده به معناي گره خوردن جان با يك سلسله معارف است و سير انسان در اخلاق و عمل نيز همين گونه نيازمند بستگي و گره خوردن با جان اوست. 📃انسانهايي كه معارف، اخلاق و احكام الهي را ادراك كرده، به آن معتقد و متّصف و عامل شدند، همچون امامان معصوم (عليهم السلام)، خود صراط مستقيم مي شوند و در اين صورت دين دو مصداق پيدا مي كند: يكي مجموعه معارف و قوانين و دستوراتي كه وجود نوشتاري آن در كتاب و سنّت آمده است و ديگري وجود شخصي پيامبران و امامان (عليهم السلام) و از اين رو قرآن و عترت (عليهم السلام) هر دو مصداق صراط مستقيمند. 📃بر همين اساس، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جنگ احزاب درباره‌ي اميرمؤمنان (عليه السلام) تعبير به ايمان و درباره‌ي عمروبن عَبْدِوَدّ تعبير به شرك فرمود: «برز الإيمان كلّه إلي الشرك كلّه» [بحار، ج20، ص215.]و چون دين (مجموعه عقيده، خلق و عمل) با همه‌ي هستي علي بن ابي طالب (عليه السلام) متحد شده است و كفر نيز كه عقيده، خلق و عمل است با عمروبن عَبْدِوَدّ متّحد گرديده است، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از روي حقيقت و نه مَجاز و استعاره، فرمودند: همه‌ي ايمان به مصاف همه‌ي شرك آمده است. بنابراين، سرّ استناد صراط به سالك همين اتحاد وجودي و خارجي آنهاست. ☘️☘️☘️ 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (139) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌لطايف و اشارات ✅12 ـ اتحاد سالك و صراط 📃راهي كه اصحاب صراط با استواري و راست قامتي آن را طي مي كنند و تبهكاران و كافران به رو افتاده و افتان و خيزان آن را رها مي كنند: (أفَمَن يَمشي مُكِبّاً علي وجهه أهدي أمّن يمشي سويّاً علي صراط مستقيم) [سوره‌ي مُلك، آيه‌ي 22.]، راهي زميني يا آسماني نيست، بلكه راهي در درون انسانهاست و آنان در جان خود سفر مي كنند و بر اين اساس قرآن كريم به مؤمنان توصيه مي كند كه مراقب و ملازم جان خود باشيد و آن را رها نكنيد: (يا أيّها الّذين آمنوا عليكم أنفسَكم)[ سوره‌ي مائده، آيه‌ي 105.]. انسان بايد در جان خود سفر كند كه راه همين است و بيرون را آباد نكند. ⏪اگر ايمانْ «مستودَع» و زوال پذير شد نه «مستقر»، با فشار مرگ و كمتر از آن، رخت بر مي بندد و از اين رو برخي پس از مرگ، حتي قادر نيستند بگويند خدايشان كيست و بر گروهي از انسانها احقابي از عذاب مي گذرد تا به ياد بياورند كه كتاب آسماني آنان «قرآن» بوده است[نور الثقلين، ج5، ص495.]و با اين كه در دنيا با هيچ نامي به اندازه‌ي نام «محمّد» سروكار نداشته اند، ولي پس از مرگْ نام پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را فراموش مي كنند. اما ايمان راسخِ در جان با فشار مرگ نيززوال پذير نيست و انسان به مقداري كه اين راه را طي كند با آن متّحد مي شود؛ اگر همه‌ي راه را طي كرد «صراط الله» و اگر در مراحل نازلتر بود، «سبيل الله» مي شود. ◀️تقرير دوم: صراطِ ديني در جهان خارج به صورت راهي پيش ساخته و كشيده شده نيست تا سالك، آن راه موجود را بپيمايد؛ چون اصولاً «راه» همواره «بالقوّه» موجود است و راهيان با رفتن خود آن را از قوه به فعليّت آورده، با خود متّحد مي كنند و در نتيجه به آن متّصف مي شوند. 📃توضيح اين كه، مسافت و راه، وجودي جداي از متحرّك ندارد؛ مثلاً درختي كه ابعاد و اندازه هايش تغيير مي يابد و به اصطلاح فلسفي «در مقوله‌ي كمّ حركت مي كند»، با حركت خود كميّت و نمو را از قوّه به فعليّت مي آورد و خود به آن متّصف مي شود. آنگاه مي توان گفت: اين درخت چنين ابعادي دارد. وگرنه در جهان خارج كميّتْ وجودي جداگانه و راهي مستقل از رونده، نيست تا درخت در آن حركت كند. ⏹حركت در مقوله‌ي «كيف» نيز همين گونه است؛ مثلاً ميوه كه در كيفيتهايي مانند رنگ و طعم حركت مي كند، بدين معنا نيست كه كيفيتهاي مزبور ابتدا موجود است و ميوه در آن حركت مي كند، بلكه ميوه با حركت خود رنگ و طعم را توليد كرده، با خود متحد مي كند و به آنها متّصف مي شود و آنگاه گفته مي شود: «اين ميوه خوش رنگ و معطّر است». ⏹در حركتهاي اَيْني (مكاني) نيز انسان در «اَيْن» حركت مي كند، نه در مكان، و اَيْن هيئت حاصل از نسبت متمكن به مكان است. معناي حركت در اَيْن و مسافت اين است كه متحرك با حركت خود «مسافت» را مي سازد و در جهان عيني به وسيله‌ي حركتْ مسافتِ بالقوه به فعليت مي رسد. 📂حركتهاي اعتقادي، اخلاقي و عملي نيز همين گونه است؛ اگر اخلاق و اوصاف روحي از كيفيتهاي نفساني باشد با حركت انسان به فعليت مي رسد؛ مثلاً عدالت، تواضع، شجاعت و سخاوت قبلاً به صورت راهِ موجود عيني نيست تا نفس آدمي در اين اوصاف عيني حركت كند، بلكه نفس كه مدبّر بدن است با حركت خود اين اوصاف را مي پروراند و اين راهها را توليد مي كند و با آنها متّحد و به آنها متّصف مي شود و اما اگر عقايد، اوصاف و اخلاق را «جواهر» بدانيم نه از كيفيات نفساني، نحوه‌ي سير انسان در اينها به گونه اي ديگر ترسيم خواهد شد. ☘️☘️☘️ 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (139) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌لطايف و اشارات ✅12 ـ اتحاد سالك و صراط 📃قرآن كريم صراط مستقيم را همان دين معرفي مي كند: (قل إنّني هداني ربّي إلي صراط مستقيم ديناً قِيَماً) [سوره‌ي انعام، آيه‌ي 161.]و بر اساس آنچه بيان شد، (به استثناي آنچه در نهان و نهاد انسان مفطور است) پيش از حركت متدينان، دين در خارجْ موجود عيني نيست[انسان در هنگام تولد گرچه فاقد علوم حصولي است، ولي نسبت به علوم حضوري فطري بر صراط مستقيم تكويني سرشته شده است و به آنها گرايش دارد.]تا انسان در دينِ موجود حركت كند، بلكه قبل از حركتْ يك سلسله معارف و دستورات كلّي ديني وجود دارد كه با فرا گرفتن و عمل به آنها دين عينيّت مي يابد. انسان با فراگيري دستورات كلّي و حركت اعتقادي، اخلاقي و عملي خود به دين عينيّت مي بخشد. آنگاه با آن متّحد و سپس به آن متّصف مي شود؛ يعني پس از پيمودن اين مراحل، موصوف به تديّن و ايمان مي شود. پس دين در خارج با حركت انسانها موجود مي شود و بين «راه» و «رونده»، پيوندي وجودي است كه آن دو را با هم متّحد و سپس رونده را به راه متّصف مي كند و پس از اين اتصاف مي توان صراط را به سالك آن نسبت داد و از آن به «سبيل مؤمنان» يا «صراط نعمت داده شدگان» تعبير كرد. 📃پس با نگرشي دقيق و عميق، و متحد ديدن سالك و مسلك روشن مي شود كه اگر كسي سراسر دين را به خوبي فهميد و به درستي به آن عمل كرد، خودْ صراط مستقيم مي شود و اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) بر همين اساس فرموده اند: ما صراط مستقيم هستيم: «والله نحن الصراط المستقيم» [نورالثقلين، ج1، ص22.]و يا امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) به صراط مستقيم وصف شده است: «علىٌّ هو الصراط المستقيمُ» [همان، ص22.]، «الصراط المستقيم أميرالمؤْمنين»[ همان، ص21.]. همان گونه كه ميوه با حركت خود، رنگ و بويي خاص پديد مي آورد و با آن متحد و به آن متصف مي شود و از آن پس مي توان گفت: «اين ميوه اي رنگين و معطّر است»، انسان نيز همين گونه به صراط متّصف مي شود؛ بلكه پيوند راهيان و سالكان با صراط مستقيم بسي قويتر از پيوند ميوه با رنگ و بوي آن است؛ زيرا رنگ و بو، ذاتيِ ميوه نيست؛ اما پيوند سالك با صراط در جان انسان ريشه دارد و با حقيقت انسان مرتبط و متّحد است. پس اسناد راه به سالكان، همانند اِسناد اوصاف ميوه به ميوه، بلكه بالاتر از آن است و اين سخنْ حقيقت است، نه مَجاز يا استعاره يا تشبيه و يا كنايه؛ زيرا راه از رونده جدا نيست. ☘️☘️☘️ 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅 🔅 🔅 📌 نگاشت10 : پیام ها ی تفسيری آیات 14و15 سوره اعلی قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14» وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» «14» به راستى رستگار شد آن كس كه خود را (از پليدى‌ها) پاك گردانيد.«15» نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گذارد. 🔅🔅🔅 📃تزكيه، آن است كه فكر از عقايد فاسد و نفس از اخلاق فاسد و اعضاء از رفتار فاسد، پاك شود و زكات پاك كردن روح از حرص و بخل و مال از حقوق محرومان است. 📃در مكتب انبيا، رستگاران پاكان هستند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» ولى در مكتب طاغوتيان، رستگاران زورمندانند. فرعون مى‌گفت: هر كس پيروز شود رستگار است. «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌» «1» 📃در قرآن رستگارى قطعى، هم براى مؤمنان آمده: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» «2» و هم براى كسانى كه خود را تزكيه كرده‌اند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» پس مؤمن واقعى همان كسانى هستند كه خود را تزكيه كرده باشند. ✅1- قرآن در پايان برخى آيات مى‌فرمايد: اميد است رستگار شويد. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»* زيرا كار خير از افرادى كه تزكيه نكرده‌اند، با ريا و غرور و گناه و منّت‌گذارى محو مى‌شود. ولى درباره تزكيه شدگان مى‌فرمايد: قطعاً رستگارند. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» ✅2- تزكيه خود به خود حاصل نمى‌شود، بايد به سراغ آن رفت. «تَزَكَّى» ✅3- تزكيه بدون نماز و عبادت نمى‌شود. «تَزَكَّى‌، ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» ☘️☘️☘️ 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅 🔅 🔅 📌 نگاشت10 : پیام ها ی تفسيری آیات 14و15 سوره اعلی بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌ «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ «19» «16» ولى شما زندگى دنيا را ترجيح مى‌دهيد. «17» و حال آنكه آخرت بهتر و ماندگارتر است. «18» اين سخن در كتب آسمانى پيشين نيز آمده است.«19» كتاب‌هاى ابراهيم و موسى. در روايات، علاقه به دنيا سرچشمه تمام خطاهاست. «حب الدنيا رأس كل خطيئة» «1» دنيا پل عبور است، نه توقفگاه، بايد از آن عبور كرد و به اقامتگاه رسيد. «خذوا من ممركم لمقركم» 🔅🔅🔅 📃در قرآن معمولًا زكات بعد از نماز آمده است: «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» «3»* ولى امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: در عيد فطر پرداخت زكات به فقرا قبل از نماز عيد آمده است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «4» «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» 📃امام رضا عليه السلام از معناى اين آيه سؤال كرد: «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» شخصى گفت: هرگاه نام خدا را برد نماز بخواند. امام فرمود: اين تكليف سختى است كه در شبانه روز هر وقت نام خدا برده شد انسان نماز بخواند. او پرسيد: پس معنا چيست؟ 📃امام فرمود: هرگاه نام خدا برده شد، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد. «كلما ذكر ربه صلى على محمد و اله» آخرت بهتر از دنيا است، زيرا ويژگى‌هاى زير را دارد: 🔹1. جاودانگى زمانى: «خالِدِينَ فِيها» 🔹2. وسعت مكانى: «عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» 3. تنوع در خوراكى: «أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ» «3»، «فاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ» 🔹4. دورى از ترس و اندوه: «آمِنِينَ» 5. دوستان وفادار: «إِخْواناً عَلى‌ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ» 🔹6. همسران زيبا: «كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ» 💢ابوذر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى‌كند كه خداوند يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر فرستاده كه 313 نفر آنها رسول و مابقى نبىّ بوده‌اند و جمعاً 104 كتاب داشتند. ✅1- مانع تزكيه، علاقه به دنياست. «بَلْ تُؤْثِرُونَ» ✅2- دنيا بد نيست، آنچه مورد انتقاد است ترجيح آن بر آخرت است. «تُؤْثِرُونَ» ✅3- هرگاه از چيزى انتقاد مى‌كنيد، نمونه خوب و راهكار آن را نشان دهيد.تُؤْثِرُونَ‌ ... وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ ✅4- راه پاك شدن دل و فكر انسان، ذكر مدام و مستمر نام خداوند است. «تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ» ✅5- توجه به جلوه‌هاى ربوبيّت، عامل ياد خداست. «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ» ✅6- نماز بايد بر اساس ذكر و توجه باشد، نه غافلانه و بر اساس عادت. «ذَكَرَ اسْمَ‌ رَبِّهِ فَصَلَّى» ✅7- نمازگزاران زمانى رستگارند كه اهل تزكيه و ياد خدا باشند. «تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» ✅8- كتب آسمانى، همسو و هماهنگ با يكديگر هستند. «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‌» ✅9- در ميان كتب آسمانى، كتب حضرت ابراهيم و حضرت موسى امتياز خاصى دارد. «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌» «والحمد للّه ربّ العالمين» ☘️☘️☘️ 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
نساء 42.mp3
7.08M
۴۲ 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببریم. ☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
کتاب خوب بخونیم معرفی کتاب📚 📗نام کتاب: درس سحر ✍️مولف: آیه الله محی الدین حائری شیرازی 🔍موضوع: اخلاق 🗒برخی عناوین کتاب: مقدمه نه افراط و نه تفریط آفرینش بی خطاست عقل سنگ راه عشق است رازداری شرط کمال است لااله الا الله، شرط رستگاری است نفس، زمینه حرمان عشق، اساس هستی دل و یا جام جم عشق، محصول اختیار مرگ جشنی دیگر است رفق، تعلیم اولیا مرگ، دیدار خداوند دل، پربهاست مسجد، میخانه عارفان آسودگی، محصول دشواری یاد خدا، آرامش دل تقوا، شرط قبول زندگی در آخرت است شیوه سخن عارفان واژه هایی مثل می و مطرب و … دیدگاه عارفان و فقیهان بلا، زمینه رشد اخلاص، شرط عروج غم، ریشه یأس است تعلق، حجاب است عشق، تقوا، ولایت ارتباط، زمینه فزونی است انسان، نقاشی خداست راز طرب عارفان ناپایداری، زمینه تعلق شادی و غم خیر و خطر ارتباط، زمینه وسعت نشان پختگی خدا، خود عشق، شرط صعود مست و هوشیار عرف و عشق گرداب هول انگیز قضا و قدر خداوند نشان رد و قبول شیوه اهل بیت علیهم السلام هر چه هست از اوست انسان، خانه خداست انصاف شرط ادراک برترین سود خداوند، عشق برتر مکه، آزمون خداوند نمایه فهرست منابع @rahighemakhtoom
📌آیا در حال حرکتیم @rahighemakhtoom
✅بازارها و خریدارها ☑️ بايد در اين وقت كم به تجارتى دست زد كه بى‏ نهايت سود بياورد و بايد به دنبال خريدارى رفت كه پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد و بايد در جست‏وجوى بازارى بود كه رونق داشته باشد. 📄يك بازار، بازار پايين است با خريدارى‏ هايى به نام دل و هوس‏ هايش و به نام مردم و حرف‏ هايش و به نام دنيا و جلوه ‏هايش؛ با ثروت و قدرت و شهرت و مدارك و عنوان‏هايش و به نام شيطان و وسوسه‏ هايش. و يك بازار هم بازار ديگرى است با خريدارى به نام اللّه، مالك، رحيم، مهربان. اينها بازارها و خريدارها هستند، آن هم سرمايه‏ ها و متاع‏ هاى ما، بايد ديد كه هر كدام چه مى‏ گيرند و در برابر چه مى‏ دهند. 📄آن بازار پايين‏ نمى‏ تواند اين همه سرمايه را جذب كند، سرمايه ‏ها گزاف هستند و متورم مى ‏شوند و عصيان مى‏ آورند و بحران مى‏ آورند و... 📄آن خريدارها هم مصرف كننده مفت هستند. سرمايه را مى ‏بلعند، استعدادهاى مرا به بازى مى‏ گيرند، چيزى بر آن نمى ‏افزايند.هنگامى كه يك عمر براى دلم دويدم چه بازدهى دارد؟ هنگامى كه يك عمر براى هوس‏ هاى مردم سوختم آنها به من چه مى‏ دهند؟ جز چهار تا بارك اللّه و يك دقيقه كف زدن و چهار دقيقه سكوت. 📄اگر اين خلق، از فرزندم گرفته تا زنم تا پدرم تا مادرم و ديگران به من چيزى دادند و برايم لذتى آوردند بايد بسنجم كه چه چيز از من گرفته‏ اند. 📄آيا اينها بيش از آنچه داده ‏اند از من نگرفته ‏اند؟مغز من و دل من و عمر من به سوى آنها رفته، سرم شده مستراحشان و دلم شده انبار جهودها و بتخانه ‏شان و عمرم شده چراگاه و جولانگاه‏ شان، كه چى؟ خودم هم نمى‏ دانم، فقط اسير عادت ‏ها و هوس‏ ها شده‏ ام و از فكرم و سنجشم و اراده ‏ام كارى نكشيده ‏ام. فكرم فقط در حساب خانه و اجاره‏ اش كلنجار مى ‏رود و عقلم دخل و خرج را مى ‏سنجد. و اراده ‏ام در اين تكرار خوردن وخوابيدن و خوش بودن، گرفتار شده است. از خودم و سرمايه ‏هايم مانده ‏ام. اگر اينها را شناخته بودم، ديگر به كم قانع نمى ‏شدم و اگر تجارت ‏ها و سودها را محاسبه كرده بودم، هيچگاه دو بار ضرر نمى‏ دادم و از يك سوراخ دو بار گزيده نمى ‏شدم. من با اين همه پا، فقط تا توالت و آشپزخانه رفته ‏ام و با اين همه سرمايه، فقط بوق حمام خريده ‏ام، آن هم در دهى كه حمام ندارد و قدرت جذب اين همه بوق را ندارد. 🔹من از خانه وسيع وجودم باقسمت‏هاىگوناگون و اتاق ‏هاى متعدد، فقط به مستراحش چسبيده‏ ام و به آن مشغول شده ‏ام... @rahighemakhtoom
✅بازارها و خریدارها استاد علی صفایی حائری @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅توحش دولتمردان غربی این جناب می گوید: من وقتی که به رفتم و کشورهای اسلامی را هم دیدم، در کشور ما مصر هست، ولی نیست؛ غرب که رفتم اسلام هست، ولی مسلمان ندیدم؛ یعنی احکام اسلامی، ، ، ، آنجا عمل می شود. خب اگر غرب مانده به برکت این مردم است نه دولتمردان! دولتمردان حسابشان از مردم جداست، این یک. و رشد علمی شان، هنرشان سر جایش محفوظ است. اما اینکه دولتمردانشان ددمنشانه زندگی می کنند ، جز و مدرن چیز دیگر نیست! این اول در همین قرن بود، جنگ جهانی دوم در همین قرن بود؛ یعنی در این صد سال اخیر بود. الآن هم شما می بینید شرق و غرب از دست اینها در امان نیستند. ✅ درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ دی ۱۳۸۱ @rahighemakhtoom
📌حقوق بشر 📃در سوره مبارکه «مدّثر» که در اوایل بعثت نازل شده است سه بار کلمه بشر آمده است، بار اول همان است که محصول اتاق فکر جاهلیت بود[1] که گفتند: ﴿إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ﴾؛[2] یعنی نه از آسمان به زمین سفیری آمد, نه رسالتی و پیامبری در زمین بود، نه آورنده‌ ای بود و نه گیرنده ای. دو بار دیگر کلمه بشر در همان سوره «مدّثر» ذکر شد: یکی اینکه ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾،[3] دوم ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾؛[4] یعنی قرآن در اول نزولش فرمود این جهانی است، حقوق بشر است، نه به عرب و عجم اختصاص دارد و نه به مسلمان و مسیحی و کلیمی و زرتشت اختصاص دارد. 📃مسلمان و کافر، ملحد و موحد همین که بشر باشد قرآن حقوق او را ذکر می‌ کند تا همگان را به آفریدگارشان آشنا کند و به همگان بفهماند که مرگ پوسیدن نیست و از پوست به در آمدن است، این معنا جهانی است و چون بشر این معنا را فراموش کرده است یا بی ‌راهه می‌ رود یا راه دیگران را می ‌بندد، این معنای جامع برادران شیعه و سنی را اعضای یک خانواده می ‌داند و موحدان را کنار هم می‌ نشاند و جامعه انسانی را با حقوق بشر اداره می ‌کند، اینکه می ‌بینیم جنگ جهانی اول و دوم پیش آمد و کاری انجام نداد، برای آن است که کشتن کاری انجام نمی ‌دهد، زنده کردن کار انجام می ‌دهد، کار حوزه و دانشگاه حیات ‌بخشی است و حیات است که جامعه را شکوفا موفق و مؤید می ‌کند، نشانه جهانی بودن قرآن این است در سه سوره مبارکه چنین فرمود: ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ﴾,[5] ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾,[6] ﴿وَ كَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً﴾.[7] 📃مستحضرید ﴿لِیظْهِرَهُ﴾ جمله خبریه است و به داعی انشا القا شده است، معنی این آیات این است که خود قرآن خود به ‌خود جهانی نمی ‌شود، بلکه به دست مسلمان ‌ها یعنی شما جهانی می‌ شود. آنچه را که خدا در این سه آیه فرمود ذات مقدس رسول گرامی (علیه و علی اهل بیته و صحبه الکرام و التابیعن) این چنین فرموده است: «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه»[8] و این جمله خبریه به داعی انشا القا شده است چه اینکه در علم اصول توجه دارید؛ یعنی بر مسلمان‌ ها واجب است که اسلام را با اندیشه و انگیزه، با اندیشه عقل نظر و انگیزه عقل عمل بالا ببرند، بر همه ما و شما اساتید لازم است که اگر جهانی حرف می ‌زنیم, جهانی فکر کنیم, جهانی عمل کنیم, جهانی بپذیریم, جهانی گوش بدهیم. [1]. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج‏4، ص493. [2]. سوره مدثر، آیه25. [3]. سوره مدثر، آیه36. [4]. سوره مدثر، آیه31. [5]. سوره توبه، آیه33؛ سوره فتح، آیه28؛ سوره صف، آیه9. [6]. سوره توبه، آیه33؛ سوره صف، آیه9. [7]. سوره فتح، آیه28. [8]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص334. 📚 دیدار اساتید دانشگاه های اقلیم عراق تاریخ: 1398/10/14 ☘️☘️☘️ 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
:bulb:نقش بصیرت قرآنی در تحقق حاکمیت حاکمان الهی 🌿🌿🌿 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
54 🔅🔅🔅 ✅ آسیب‌های فهم قرآن 📝 برخی آسیب‌ها ✳ آسیب‌های فهم واژگان ملاک قرار دادن معنای کنونی واژه‌ها؛ تلاش برای فهم و شناخت واژه‌های غریب و نامانوس قرآن از نخستین گام‌های فهم کتاب است. آیه‌های قرآن ترکیبی از این واژه‌هاست که روشن شدن آن بخش عمده‌ای از فرایند فهم است. قرآن به زبان مردم صدر اسلام فرود آمده و عمده آن برای معاصران قابل فهم بوده، ولی با گسترش اسلام و گذشت زمان، معانی برخی از آن واژه‌ها دگرگون شده و کاربرد کنونی با کاربرد روزگاران پیشین متفاوت است. بنابراین، کسی که اکنون در پی فهم است‌ باید همان معانی پیشین را ملاک فهم خود قرار دهد. پس یکی از آسیب‌ها در این ناحیه، توجه به معنای کنونی واژه‌هاست. اما علاوه بر آن، آسیب‌های دیگری را نیز می‌توان یاد کرد. 📁 ← پی‌جویی معانی از منابع ضعیف از رایج‌ترین راه‌های دست‌یابی به معانی واژه‌ها، مراجعه به کتاب‌های واژه‌شناسی است، اما نه کتاب‌هایی که در زمان‌های بسیار دور از روزگاران صدر اسلام تهیه شده است؛ زیرا کتاب‌های متاخر، هم نقل کننده سخن پیشینیان است - که در کتاب‌های خود آنان در دسترس است - و هم بی‌تاثیر از فرهنگ واژگان زمان خودشان نیست‌ حتی در پی‌جویی معانی واژه‌ها در کتاب‌های قدیمی‌تر هم اعتماد کامل بر گفته‌های آنان روا نیست؛ زیرا گاهی برخی از واژه‌شناسان دقت لازم در بیان برخی معانی نکرده یا آن را با معانی دیگر خلط کرده‌اند. 📐نمونه آن واژه «توفی» است که در برخی فرهنگ‌ها به معنای «اماته» (میراندن) آمده، در حالی‌که به معنای «کامل گرفتن» است. ▪ گاهی این‌گونه گرفتن به میراندن است (یعنی یکی از مصداق‌ها را به عنوان معنی واژه یاد کرده‌اند) ▪ و گاهی به خواب: «الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» [۸۰] ؛ «هو الذی یتوفاکم باللیل...» . [۸۱] براساس همان جابجایی مصداق و مفهوم واژه، برخی آیه «یا عیسی انی متوفیک و رافعک الی...» [۸۲] را دلیلی بر مردن حضرت عیسی (علیه‌السّلام) می‌دانند (متوفیک را به معنی «ممیتک» گرفته‌اند.) این موضوع با آیه شریفه «بل رفعه الله الیه» [۸۳] ناسازگار است. بنابراین، «توفی» به معنای «به تمامی گرفتن» است که یکی از مصداق‌های آن میراندن است، گرچه در فرهنگ مردم، بعدها «توفی» را میراندن دانسته‌اند و به مرده «متوفی» می‌گویند، ولی کاربرد قرآنی آن توسعه بیش‌تری دارد و غیر از این است. [۸۴] ⏪ ادامه دارد... 🍀🍀🍀 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
تفسير سوره اعلی جلسه 1.docx
55.5K
🔅🔅🔅 📌نگاشت 11:تفسیر متنی سوره اعلی 📼 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📼 جلسه اول ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم ☑ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
Al-Ala01.mp3
6.63M
🔅🔅🔅 📌نگاشت 12:تفسیر متنی سوره اعلی 📼 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📼 جلسه اول ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم ☑ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (140) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌لطايف و اشارات ✅12 ـ اتحاد سالك و صراط 📐 بر همين اساس، طاغيانِ معاندِ دين نيز خود «سبيل غَيّ» و «سبيل طاغوت» مي شوند و در قيامت معلوم خواهد شد كه اينان «طغيان ممثّل»اند و از اين رو قرآن كريم قاسطان را هيزم جهنّم مي داند: (وأمّا القاسطون فكانوا لجهنّم حطباً)[ سوره‌ي جن، آيه‌ي 15.]. برخلاف هيزمهاي دنيا كه با افروختن و سوختن به خاكسترتبديل مي شود، ظالم كه با راهِ خود متّحد شده، خودْ هيزم افروخته و نسوز جهنّم است. 📐 برهمين اساس قرآن كريم درباره‌ي كافران و منافقان مي فرمايد: مصير (صيرورت و شدن) اينان جهنّم است؛ يعني خودْ به جهنّم تبديل مي شوند و تحت ولايت آتش خواهند بود: (فاليوم لايؤخذ منكم فِدية ولا من الّذين كفروا مأواكم النار هي مولاكم وبئس المصير)[ سوره‌ي حديد، آيه‌ي 15.]. آنان كه تحت ولايت آتشند با آتشي متّحد شده اند كه همواره مي سوزاند؛ بلكه درون و بيرونشان به آتش تبديل شده است و اين معناي «صيروت جهنّم» است. نيز در جاي ديگر مي فرمايد: آنان فرزند آتشند و هاويه (آتش) مادر آنان است: (وأمّا من خفّت موازينه فَأمّه هاوية)[ سوره‌ي قارعه، آيات 8 ـ 9.]. همان گونه كه مادر فرزند خود را مي پروراند، آتش نيز اينان را تغذيه مي كند. 📐 اين تعبيرها نشانه‌ي آن است كه تبهكاران، كافران و منافقان با سبيل خود متّحدند؛ چنانكه برگزيدگان بشري مانند معصومين (عليهم السلام) نيز عين صراط مستقيم و موازين قسط اعمالند: «هم الموازين القسط»[ علم اليقين، ج2، ص601؛ بحار، ج68، ص226]. كارهاي بيروني انسان، درون او را نيز متحول مي كند و بنابراين، درون راهيانِ كفرْ جهنّم و درون رهپويان صراط مستقيم رَوْح و رَيْحان و جنّت نعيم است: (فأما إن كان من المقرّبين فرَوْح ورَيحان وجنّة نعيم)[ سوره‌ي واقعه، آيات 88 ـ 89.]. 📐 اگر انسان با عقايد، اخلاق و اعمالِ حق، تغيير جوهري پيدا نكرد، تنعّم و بهره وري او بيروني است؛ يعني نعيم «براي او» آماده مي شود، ولي اگر تحولي دروني پيدا كرد و با حركت در عقايد، اخلاق و اعمال، گوهر ذاتش دگرگون شد، آنگاه بهشتي در بيرون و جنّتي نيز در درون دارد. پس حركت در صراط و متّحد شدن با آن، از مؤمنْ بهشتي ديگر مي سازد. 📐 افزون بر شواهد مذكور، تعبيرهاي ديگر قرآني كه عمل عبادي يا عصيان را «سبيل» معرّفي مي كند نيز مؤيّدِ اتّحاد راه با رونده است؛ مثلاً، نماز شب را به عنوان «سبيل الله» مي نامد: (إنّ هذه تذكرة فمن شاء اتخذ إلي ربّه سبيلاً) [سوره‌ي مزمّل، آيه‌ي 19؛ سوره‌ي انسان، آيه‌ي 29.]؛ در حالي كه نماز شب راهي موجود در جهان عيني نيست، تا انسان آن را طي كند. آنچه قبل از عمل موجود است وجود نوشتاري، گفتاري و مفهومي نماز شب است و هيچ يك از اينها راه نيست؛ زيرا اينها براي منكران و تاركان نيز حاصل است، ليكن آنها اهل نماز شب نيستند. اين طيّ مسافت است كه راه را ايجاد و با راهي متّحد مي كند. 📐 درباره‌ي فحشا نيز مي فرمايد: (ولاتقربوا الزّني إنّه كان فاحشة وساء سبيلاً) [سوره‌ي إسراء، آيه‌ي 32.]و از آن به «سبيل سوء» ياد مي كند و حضرت امام سجاد (عليه السلام) با استفاده از همين معرفت قرآني، در دعاي ختم قرآن مي فرمايد: «وصارت الأعمالُ قلائد فى الأعناق»[ صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي 42.]. قرآن كريم نيز از عمل كافران به عنوان غل و زنجيري بر گردن آنان ياد كرده است: (وجعلنا الأغلال في أعناق الّذين كفروا هل يُجزون إلاّ ما كانوا يعملون)[ سوره‌ي سباي، آيه‌ي 33.]. غل و زنجيري كه بر گردن كافران و تبهكاران قرار داده مي شود حقيقت و چهره‌ي ملكوتي همان اعمال تبهكارانه اي است كه با آنها متّحد شده است. پس انسان جزايي جز عمل خود ندارد؛ زيرا در اين آيه كريمه نفرمود: «بما كانوا يعملون» تا معنا اين باشد كه در مقابل عملشان چنين جزايي دارند، بلكه فرمود: (ما كانوا يعملون)؛ يعني همان عمل را جزا و كيفرشان قرار داديم. ▪ تذكّر: مباحث گذشته منافاتي با وجود خارجي و فعلي بهشت و دوزخ ندارد و تبيين اين معارف به تدريج در ذيل آيات مربوط به آنها خواهد آمد. 🌿🌿🌿 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 13 : پیام ها ی تفسيری آیه 1 سوره اعلی ✅ سَبِّحِ‌ اسْمَ‌ رَبِّکَ‌ الْأَعْلَى‌ 🔹 «سَبِّحْ»: منزّه‌دار. به پاکی یاد کن. تسبیح و تقدیس نما. 🔹 «إسْمَ»: نام. مراد صفاتی است که با آن ما خدا را می‌شناسیم 🔹 ذات. یعنی ذات مقدّس او را از هر فعل و صفتی که لایق مقام و عظمتش نباشد، پاک و منزّه بداریم و از خیال و قیاس و گمان و وهم دورتر و برتر بدانیم . 🔹 «الأعْلَی»: بسیار والامقام. بسیار بلند مرتبه. 🔅🔅🔅 📂 ابن مسعود گوید: على مرتضى به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفت: یا رسول الله در رکوع خود چه بگویم پس از آن آیه (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّک الْعَظِیمِ) نازل شد سپس گفت: یا رسول الله در سجود خود چه بگویم سپس این آیه نازل گردید. ۱ - تسبیح خداوند و دور نگه داشتن نام هاى او از اوصاف ناروا، وظیفه اى الهى برعهده پیامبر(ص) (سبّح) ۲ - خداوند، از هر عیب و نقصى مبرّا است. (سبّح اسم ربّک) لزوم منزّه قرار دادن نام، بیانگر منزّه بودن صاحب نام است. ۳ - اعتراف به پاک بودن خداوند از هر عیب و نقصى، وظیفه اى الهى بر عهده همه انسان ها است. (سبّح اسم ربّک) خطاب «سبّح»، ممکن است ویژه پیامبر(ص) نباشد; گرچه روى سخن با آن حضرت است; زیرا مفاد آیات قرآن بدون توجه به آیه هاى قبل و بعد نیز مراد بوده و در محتواى عام خود قابل تمسک هستند. ۴ - نام خداوند، هرگز نباید با اثبات صفات ناشایست و سلب صفات بایسته، همراه شود. (سبّح اسم ربّک) ✅ تسبیح و تقدیس و تنزیه به یک معنا است (مصباح). مراد از تسبیح نام خداوند، پاک و دور از عیب معرفى کردن آن است که مستلزم چند چیز است: ⏪ ۱. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشایست; ⏪ ۲. حمل نکردن نام او بر معنایى نادرست; ⏪ ۳. سلب نکردن صفات نیکو از آن; ⏪ ۴. به کار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غیر او; ۵. پرهیز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت یاد شده به برخى از امور یاد شده نظر دارد. ✅ ۵ - لزوم پرهیز از حمل نام هاى خداوند، بر معنایى که زیبنده او نیست. (سبّح اسم ربّک) ✅ ۶ - لزوم پرهیز از هرگونه جسارت و بى احترامى، به نام هاى خداوند (سبّح اسم ربّک) ✅ ۷ - نام هاى اختصاصى خداوند، نباید بر غیر او نهاده شود. (سبّح اسم ربّک الأعلى) پاکیزه نگه داشتن نام خداوند، معنایى عام است و شامل نکته یاد شده نیز مى باشد. ✅ ۸ - هر نام که بر ربوبیت دلالت کند، ویژه خداوند است و بر غیر او روا نیست. (سبّح اسم ربّک) ✅ ۹ - باور به ربوبیت خداوند، زمینه ساز پرهیز از همراه ساختن نام او با هرگونه وصف ناشایست. (سبّح اسم ربّک) ✅ ۱۰ - تسبیح پیامبر(ص)، مایه رشد و تعالى او است. (ربّک) ✅ ۱۱ - خداوند، داراى برترین مقام ها و کامل ترین ویژگى ها است. (ربّک الأعلى) وصف «الأعلى» - به قرینه آیه بعد - به «ربّک» ارتباط دارد; نه «اسم ربّک». ✅ ۱۲ - اختصاص والاترین مقام ها به خداوند، دلیل لزوم تنزیه نام او از هر عیب و نقص است. (سبّح اسم ربّک الأعلى) وصف «الأعلى»، در مقام تعلیل براى «سبّح» است. ✅ ۱۳ - ملاک شایستگى اسامى و اوصاف براى خداوند، دلالت آنها بر بى عیب بودن خداوند و سازگارى شان با مقام والاى او است. (سبّح اسم ربّک الأعلى) ✅ ۱۴ - خداوند، داراى نام هایى منزّه از دلالت بر کمترین عیب و سازگار با مقام والاى او است. (سبّح اسم ربّک الأعلى) 🌿🌿🌿 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
نساء 43.mp3
8.22M
۴3 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببریم. ☑ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom